is_tag

• 38 بازدید
• 9 مارس 2024
• اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب

آزمون تمرکز با شناسایی گربه:در این پازل تصویری تصویری، گربه ای در میان سگ ها پنهان شده است. این به شما بستگی دارد که گربه را در ۱۰ ثانیه تشخیص دهید. پازل های تصویری یک راه عالی برای آزمایش توانایی های حل مسئله و مهارت های مشاهده ای شما هستند. این پازل ها اغلب دارای آیتم ها یا الگوهای مخفی هستند که در نگاه اول به سختی قابل تشخیص هستند. این اقلام پنهان می تواند شامل هر جسم بی جان یا موجودات زنده ای مانند حیوانات و انسان باشد.

این پازل های آنلاین به طور علمی نشان داده اند که توانایی های شناختی، قدرت حافظه و توانایی های منطقی و مشاهده ای شما را تقویت می کنند. علاوه بر این، این مشکلات مغزی آزمایش شده و تقویت کننده خلق و خوی واقعی هستند. شما می توانید خود را آزمایش کنید و مهارت های خود را بهبود بخشید و در طول مسیر سرگرم شوید. این یک وضعیت برد-برد است.

معمایی تصویری که امروز برای شما آورده ایم تقریباً شبیه همه پازل هایی است که قبلاً برای شما ارائه کرده ایم. اگر می خواهید این معمای تصویری را حل کنید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که گربه ای را که میان سگ ها پنهان شده است را پیدا کنید. پس با مجله خبری چشمک و آزمون تمرکز با شناسایی گربه همراه باشید.

شاد بپسندید: با پیدا کردن ارزش عددی گربه، جغد و پاندا پاسخ عبارت آخر را بدست آورید!

آزمون تمرکز با شناسایی گربه

در ۱۰ ثانیه گربه را در بین سگ ها پیدا کنید. به این پازل تست تصویری خوب و طولانی نگاه کنید: در اینجا می توانید تصویر پارک را مشاهده کنید. تعدادی سگ در این تصویر وجود دارد که از بزرگ تا متوسط ​​تا کوچک را شامل می شود. همچنین در کنار سگ ها توپ هایی وجود دارد تا بتوانند با آنها بازی کنند. یک گربه کوچک یواشکی به نوعی وارد گروه سگ ها شده است. گربه در تصویر پنهان شده است و شما باید در بازه زمانی مشخص آن را ببینید.

همانطور که اشاره شد شما فقط ۱۰ ثانیه برای حل این معما خواهید داشت. بنابراین تایمر خود را تنظیم کنید و شروع کنید. وقتی ۱۰ ثانیه شما تمام شد، به پایین بروید تا راه حل پازل تصویری را ببینید.

شاید بپسندید: چیستان: آن چیست که در کوهستان اتفاق می افتد، اما جزء اصلی تقویم است!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

پاسخ آزمون تمرکز با شناسایی گربه

در این پازل تست تصویری باید گربه پنهان شده در میان سگ ها را تشخیص می دادید. اگر نتوانستید آن را تشخیص دهید، ما پاسخ را ارائه کرده ایم. اما قبل از دیدن پاسخ بهتر است، تلاش دوباره انجام دهید.

.

.

.

.

.

.

.

.

پاسخ آزمون تمرکز با شناسایی گربه: گربه در این تصویر علامت گذاری شده است. آیا شما گربه را در زمان مشخص شده پیدا کردید!؟

شاید بپسندید: با پیدا کردن عدد ۸۳۱ اثبات کن دید چشمات عالیه!

امیدوارم از آزمون تمرکز با شناسایی گربه استفاده کرده باشید. شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

برایتان جالب خواهد بود

اگر فکر می کنی نابغه ریاضیاتی در ۱۰ ثانیه، پاسخ عبارت ریاضی را بدست بیار!

آزمون هوش: چه کسی کودک تصویر را ربوده است!؟

 یکی از کاپ کیک ها با بقیه فرق داره که فقط افراد چشم عقابی متوجه اش میشن!

حکایت ضرب المثل سواره خبر از حال پیاده ندارد و سیر از گرسنه!

• 28 بازدید
• 8 مارس 2024
• اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب

افراد درونگرا با مهارت های اجتماعی بالا : یک تصور غلط رایج وجود دارد که افراد درونگرا فاقد مهارت های اجتماعی هستند. این دور از واقعیت است. در واقعیت، افراد درونگرا می توانند از نظر اجتماعی ماهر باشند، اما رویکرد آنها به تعاملات اجتماعی با برونگراها متفاوت است. درونگرا بودن به این معنی نیست که خجالتی یا ضد اجتماعی هستید. این به سادگی به این معنی است که شما از زمان تنهایی شارژ می‌کنید و مکالمه‌های یک به یک معنادار را به تنظیمات گروهی بزرگ ترجیح می‌دهید. در ادامه این مطلب بخش موفقیت مجله خبری چشمک به بررسی ویژگی های افراد درونگرا با مهارت های اجتماعی بالا می پردازیم.

ویژگی های افراد درونگرا با مهارت های اجتماعی بالا

چگونه می توانید بفهمید که فردی درونگرا با مهارت های اجتماعی سطح بالا هستید؟ خب، رفتارهای خاصی وجود دارد که این افراد را متمایز می کند. در این مقاله به بررسی ویژگی های افراد درونگرا با مهارت های اجتماعی بالامی پردازیم. این ویژگی ها عبارتند از:

یک شنونده ماهر هستید

درونگراها اغلب در یک مهارت اجتماعی خاص که بسیاری از ما می‌توانیم آن را بهبود ببخشیم مهارت دارند یعنی گوش دادن. برخلاف برونگراها که با صحبت کردن و قرار گرفتن در مرکز گفتگو رشد می کنند، درونگراها راحت هستند که یک قدم به عقب بروند. آنها ترجیح می دهند قبل از پاسخ دادن، اطلاعات را جذب و پردازش کنند.

این ویژگی مربوط به ساکت بودن یا خجالتی بودن نیست. این در مورد علاقه واقعی به درک دیگران است، نه اینکه فقط منتظر نوبت صحبت کردن باشند. مردم قدر شنوندگان خوب را می دانند. آنها احساس می کنند شنیده می شوند، درک می شوند و ارزش دارند. این به طور طبیعی دیگران را به سمت شما جذب می کند و تعاملات اجتماعی شما را افزایش می دهد.

اگر متوجه شدید که بدون زحمت، گوش دادن فعال را تمرین می کنید، این نشانه واضحی است که شما فردی درونگرا با مهارت های اجتماعی سطح بالا هستید. اما به یاد داشته باشید، این فقط در مورد ساکت بودن نیست بلکه در مورد نشان دادن علاقه واقعی به آنچه دیگران می گویند است. وقتی در حال مکالمه هستید، سعی کنید به جای فکر کردن در مورد آنچه که بعداً بگویید، فعالانه گوش دهید. ممکن است از تأثیر مثبتی که می تواند بر تعاملات اجتماعی شما داشته باشد شگفت زده شوید.

از گفتگوهای عمیق و معنادار لذت می برید

به‌عنوان یک درون‌گرا، همیشه صحبت‌های کوچک را خسته‌کننده می‌دانستم. من بیشتر به برقراری ارتباط با مردم در سطح عمیق تر علاقه مند هستم. موضوعاتی مانند رویاها، ترس ها، ایده ها و تجربیات شخصی فنجان چای من هستند.

چند سال پیش، در یک جمع، خود را در حال گفتگو با یک غریبه دیدم. به جای چسبیدن به موضوعات سبک مانند شغل یا سرگرمی‌هایمان، گفتگوی ما به سرعت به عشق مشترکمان یعنی درباره کتاب مبدل شد. ما در نهایت درباره نویسندگان مورد علاقه‌مان، تأثیر ادبیات بر جامعه بحث کردیم و حتی حکایت‌های شخصی درباره اینکه چگونه کتاب‌های خاصی دیدگاه‌های ما را شکل داده‌اند، به اشتراک گذاشتیم.

گفتگو آنقدر جذاب و پرمعنی بود که زمان را از دست دادیم. و آن شخص اکنون یکی از نزدیکترین دوستان من است. اگر می بینید که به جای صحبت های کوچک، به سمت مکالمات عمیق و معنادار گرایش دارید، این نشانه مهارت های اجتماعی سطح بالا به عنوان یک درون گرا است. این توانایی شما را در ارتباط با دیگران در سطح عمیق‌تری نشان می‌دهد، که دارایی ارزشمندی در هر تعامل اجتماعی است.

مشاهده گر و شهودی هستید

درونگراها اغلب افراد بسیار آگاه هستند. آنها در برداشتن نشانه های ظریفی که دیگران ممکن است از دست بدهند مهارت دارند. این مهارت را می توان به تمایل آنها به نشستن و مشاهده قبل از درگیر شدن در موقعیت های اجتماعی نسبت داد. این آگاهی افزایش یافته به آنها اجازه می دهد تا دیگران را بهتر درک کنند. آنها می توانند حالات روحی خود را درک کنند، زبان بدن را بخوانند و حتی نیازها یا واکنش های دیگران را پیش بینی کنند.

این توانایی به عنوان یک ابزار قدرتمند در تعاملات اجتماعی عمل می کند و به درون گراها اجازه می دهد مکالمات را به طور مؤثر هدایت کنند و به روش هایی پاسخ دهند که با دیگران طنین انداز شود. اگر به طور طبیعی احساسات دیگران را درک می کنید، می توانید این را به عنوان نشانه ای از مهارت های اجتماعی سطح بالای خود به عنوان یک درون گرا در نظر بگیرید.

در روابط به کیفیت بر کمیت اهمیت می دهید

درونگراها دایره اجتماعی کوچکتری دارند، اما روابط درون آن اغلب عمیق و معنادار است. آنها ترجیح می دهند وقت و انرژی خود را در چند رابطه نزدیک سرمایه گذاری کنند تا اینکه خود را در میان آشنایان متعدد پراکنده کنند. این بدان معنا نیست که افراد درونگرا از ملاقات با افراد جدید یا یافتن دوستان جدید لذت نمی برند. در عوض، آنها تصمیم می گیرند تلاش های اجتماعی خود را بر ایجاد روابط قوی و پایدار متمرکز کنند.

اگر همیشه تمایل دارید که روابط کمتر اما صمیمانه‌تری ایجاد کنید، این نشانه واضحی از مهارت‌های اجتماعی شما به عنوان یک درونگرا است. این نشان می دهد که شما اهمیت ارتباطات با کیفیت را درک می کنید و مایل به سرمایه گذاری در آنها هستید. مهم این نیست که چند دوست دارید، بلکه به عمق روابطی که حفظ می کنید اهمیت می دهید. وقتی صحبت از ارتباطات اجتماعی معنادار می شود، کیفیت همیشه بر کمیت غلبه می کند.

شما خودآگاه هستید

درونگراها اغلب حس خودآگاهی قوی دارند. آنها نقاط قوت، ضعف و ترجیحات خود را درک می کنند و از صادق بودن با خود نمی ترسند. این اصالت در تعاملات اجتماعی آنها مشهود است. آنها نیازی به پوشیدن لباس یا ایفای نقشی متناسب با آن احساس نمی کنند. در عوض، منحصر به فرد بودن خود را می پذیرند و با خود راحت هستند. این ویژگی برای دیگران جذاب است زیرا اعتماد به نفس و صمیمیت را تراوش می کند.

اگر خود را به طور مداوم در تعاملات خود با دیگران معتبر می بینید، این نشانه مهارت های اجتماعی سطح بالای شما به عنوان یک درون گرا است. این نشان می دهد که شما برای صداقت و ارتباط واقعی ارزش قائل هستید، که برای روابط اجتماعی معنادار بسیار مهم است. در پایان، وفادار بودن به خودتان نه تنها شما را در موقعیت‌های اجتماعی قدرتمند می‌کند، بلکه افرادی را نیزبه سمت شما جذب می‌کند. این افراد بخاطر آنچه که واقعاً هستید از شما قدردانی می‌کنند.

همدل و دلسوز هستید

درونگراها تمایل دارند چیزها را عمیقاً احساس کنند. این موضوع آنها را قادر می سازد تا در سطح عاطفی با دیگران ارتباط برقرار کنند. تمایل طبیعی آنها به درون نگری به آنها اجازه می دهد تا احساسات خود را درک کنند و این به توانایی عمیق در همدلی با دیگران تبدیل می شود.

آن‌ها اغلب می‌توانند احساس کنند که کسی دوران سختی را پشت سر می‌گذارد، حتی زمانی که از بیرون بیان نکرده باشد. تمایل طبیعی آنها به گوش دادن بیشتر از صحبت کردن، باعث می شود دیگران احساس کنند شنیده می شوند و درک می شوند. این حس عمیق همدلی و شفقت، درونگراها را به دوستان، محرمان و شرکای عالی تبدیل می کند. آن‌ها می‌دانند که هر کس در حال جنگیدن در نبردهای خود است، و اغلب آماده هستند که گوش بدهند یا آرامش دهند.

اگر به طور طبیعی با دیگران همدلی و شفقت نشان می دهید، مهارت های اجتماعی سطح بالایی را به عنوان یک درون گرا نشان می دهید. این ویژگی ها نه تنها شما را به دوستی مطلوب تبدیل می کند، بلکه از شما نیز انسانی می سازد که دیگران می توانند به او تکیه کنند.

با سکوت راحت هستید

سکوت مرا آزار نمی دهد. در واقع به نظرم آرامش بخش است. از آرامشی که به ارمغان می آورد لذت می برم و آموخته ام که اغلب در همین لحظات آرام است که معنادارترین ارتباطات شکل می گیرد. در حالی که برخی ممکن است سکوت در یک مکالمه را ناخوشایند بدانند، درونگراها آن را فرصتی برای تأمل می دانند. آنها با مکث راحت هستند و نیازی به پر کردن هر لحظه با حرف زدن ندارند.

این توانایی در پذیرش سکوت نشانه مهارت های اجتماعی سطح بالا در یک درونگرا است. این نشان می دهد که شما با خود و شخصی که با او در ارتباط هستید راحت هستید و درک می کنید که لازم نیست هر لحظه با کلمات پر شود. وقتی در یک لحظه آرام با کسی هستید، برای پر کردن سکوت عجله نکنید. بگذارید همان گونه باشد، و ببینید چه چیزی آشکار می شود.

به مرزهای دیگران احترام می گذارید

درونگراها که نسبت به نیاز خود به فضا و تنهایی حساس هستند، معمولاً به مرزهای دیگران احترام می گذارند. آنها درک می کنند که هر کس دارای مناطق راحتی و فضای شخصی خود است که باید مورد احترام قرار گیرد. این درک به مرزهای فیزیکی و عاطفی گسترش می یابد. آن‌ها اصرار نمی‌کنند که در مسائل شخصی کسی فضولی کنند، مگر اینکه به آن دعوت شوند، و مراقب هستند که به فضای شخصی کسی حمله نکنند.

این احترام به مرزها نشانه مهارت های اجتماعی سطح بالا در افراد درونگرا است. این نشان می دهد که شما برای راحتی و حریم خصوصی دیگران به اندازه خودتان ارزش قائل هستید. احترام گذاشتن به مرزها به معنای دور بودن نیست. این در مورد توجه به احساسات و فضای شخصی دیگران است. این یک ویژگی است که اعتماد و احترام را در هر تعامل اجتماعی تقویت می کند.

شما در تعاملات یک به یک می درخشید

درونگراها در تعاملات یک به یک می درخشند و در محیط های صمیمی رشد می کنند. در حالی که اجتماعات بزرگ ممکن است آنها را ناراحت کند. مکالمات یک به یک به درون گراها اجازه می دهد تا ارتباطات عمیق تری ایجاد کنند و آنها اغلب این تعاملات را مفیدتر می دانند.

در این تنظیمات، افراد درونگرا می توانند توجه خود را به طور کامل روی طرف مقابل متمرکز کنند، جایی که نقاط قوت آنها – گوش دادن، همدلی و عمق مکالمه – واقعاً برجسته می شود. اگر خود را راحت‌تر می‌بینید و درگیر تعاملات فردی می‌شوید، این نشانه قدرتمندی از مهارت‌های اجتماعی شما به عنوان یک درون‌گرا است.

این یک یادآوری است که مهارت های اجتماعی به معنای داشتن یک حلقه اجتماعی بزرگ نیست- بلکه در مورد ایجاد ارتباطات معنادار است – و درونگراها به طور طبیعی برای این کار مجهز هستند.

سخن نهایی: درونگرایی خود را در آغوش بگیرید

درون گرا بودن با مهارت های اجتماعی قوی یک چیز عجیب و غریب نیست. این ترکیب قدرتمندی است که به شما قدرت می‌دهد تا موقعیت‌های اجتماعی را با همدلی، اصالت و عمق هدایت کنید. به یاد داشته باشید، مهارت های اجتماعی به معنای برون گرا بودن یا زندگی در مهمانی نیست. آنها در مورد ارتباط با دیگران، درک آنها و ایجاد احساس ارزشمندی در آنها هستند. و به عنوان یک درون گرا، شما مجموعه ای منحصر به فرد از مهارت ها را دارید که به شما این امکان را می دهد که این کار را انجام دهید.

لوری هلگو نویسنده آمریکایی و خودخوانده درونگرا یک بار گفت: «درونگراها به خاطر کاری که مهم می دانند، می توانند مانند برونگراها عمل کنند.»

• 25 بازدید
• 8 مارس 2024
• اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان: در محبوب‌ترین داستان‌ها درباره امپراتوری ایران به ندرت شاهد حضور زنان هستیم. حضور زنان در بیشتر موارد به عنوان یک شخصیت فرعی کوتاه‌مدت و عزلت‌نشین یا درگیر نارضایتی‌های شخصی در حرمسرای شاه است، اما تقریبا هیچ‌یک از این شخصیت‌پردازی‌ها درست نیست. ملکه‌های ایران باستان دارای استقلال اجتماعی و اقتصادی بودند؛ استقلالی که آن‌ها را به سیاستمدارانی قدرتمند تبدیل کرده بود. آن‌ها از قدرتشان برای فتح سرزمین‌های جدید استفاده نمی‌کردند، بلکه کنترل ثروت و منابع امپراتوری در دست آن‌ها بود.

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان

ملکه‌های ایرانی به عنوان مادران شاهزادگان آینده برای سلسله هخامنشی، تأثیر قابل‌توجهی بر جانشینی سلطنتی و ثروت سیاسی امپراتوری داشتند. در این مطلب بخش بخش فرهنگ و هنر مجله خبری چشمک در مجموعه تاریخ و تمدن با پنج قدرتمندترین ملکه های ایران باستان آشنا میشوید.

۱٫ آتوسا: نخستین ملکه مادر امپراتوری ایران (حدود ۵۵۰-۴۷۶ قبل از میلاد)

ملکه آتوسای اول احتمالاً سلطنتی‌ترین زن امپراتوری ایران بوده است. پدرش کوروش کبیر، امپراتوری را تأسیس کرد. او همسر و خواهر دو جانشین نخست کوروش بود، اما زمانی که بیشتر اعضای نزدیک خانواده‌اش از دنیا رفته بودند، سرآمد شده بود. داریوش زمانی که قدرت را به دست گرفت برای تحکیم حکومت خود، با تمام بازماندگان زن کوروش کبیر از جمله آتوسا ازدواج کرد. هدف این بود که اطمینان حاصل شود پسران هر یک از این زنان، پسران داریوش نیز باشند و خانواده او با نسب اصلی کوروش ادغام شود.

آتوسا ملکی به نام آنتارانتیش در شمال پارت داشت. در آنجا، او بر کار بیش از ۱۰۰ خدمتکار و کارگر، از جمله خدمتگزاران زن آشوری و فرزندانشان، صنعتگرانی از سراسر امپراتوری و یک پزشک یونانی نظارت می‌کرد. آتوسا بر اعیاد مجلل ریاست می‌کرد، جایی که مرسوم بود ملکه، تمام وظایف تشریفاتی و مذهبی را که به طور رسمی توسط پادشاه غایب انجام می‌شد، انجام دهد.

آتوسا به طور بالقوه در پارت مستقر بود تا نزدیک پسر بزرگش خشایارشاه باشد. به گفته هرودوت مورخ یونانی، آتوسا داریوش را متقاعد کرده بود خشایارشاه را وارث خود کند. داریوش قبل از تصاحب قدرت از همسر نخست خود دو پسر داشت. در حالی که خشایارشاه نخستین پسرش پس از پادشاه شدن بود، داریوش در واقع آرتیستون  (خواهر جوانتر آتوسا) را بیشتر دوست داشت و دو پسر نیز از او داشت.

با این حال، آتوسا توانست داریوش را متقاعد کند پسرش از حق نخست‌زادگی دوگانه برخوردار باشد. نخست اینکه خشایارشاه پسر ارشد داریوش بود و دوم اینکه بزرگ‌ترین نوه کوروش بود. بنابراین او بیشترین حق ادعای ارث را داشت. داریوش، احتمالاً از ترس این که آتوسا و دیگر دختران کوروش بتوانند پسرانشان را تحت فشار قرار دهند تا در صورت مخالفت او، جنگ داخلی راه بیندازند، پیشنهاد آتوسا را پذیرفت.

هنگامی که خشایارشاه پادشاه شد، نفوذ آتوسا نیز افزایش یافت. او نخستین ملکه مادر امپراتوری ایران بود؛ نخستین زنی که تمام عمرش را در خانواده سلطنتی گذراند و پسرش را بر تاج و تخت دید. او تعیین‌کننده معیار نسل‌های آینده شد و حق ملکه مادر جهت مداخله در پرونده‌های خیانت را گرفت. توانایی او در تأثیرگذاری بر سیاست داخلی ایران، یونانیان باستان را بر آن داشت که ادعا کنند او به تنهایی طراح حملات ایرانیان به کشورشان بوده است. این اغراقی است آشکار، اما نشان می‌دهد شهرت ملکه چطور از او پیشی گرفته بود.

۲٫ آماستری: مدافع سلسله (حدود ۵۱۰-۴۲۴ قبل از میلاد)

آماستری، جانشین آتوسا به عنوان ملکه مادر، سرشناس‌ترین همسر خشایارشاه بود. او دختر یکی از متحدان داریوش بزرگ در جریان کودتای او بود و ازدواج آماستری با شاهزاده خشایارشاه به تحکیم این اتحاد کمک میکرد.

اندکی پس از حمله ناموفق ایران به یونان در سال ۴۷۹ قبل از میلاد، آماستری ردای زیبایی برای شوهرش بافت. خشایارشاه فوراً آن را به زن جوانتری (عروسشان) داد که پادشاه با او رابطه نامشروع داشت. با این حال، آماستری موقعیت را بد تعبیر کرد و تصور کرد خشایارشاه با مادر دختر رابطه دارد و کاری کرد زن بزرگ‌تر به عنوان مجازات به طرز وحشیانه‌ای مثله شود. تنها زنان ایرانی می‌توانستند همسران واقعی و قانونی شاه باشند. چنین رابطه‌ای خط جانشینی را به خطر می‌انداخت. اگر خشایارشاه از زن ایرانی دیگری صاحب پسر میشد، کسی می‌توانست ادعای تاج و تخت آن پسر را مطرح کند و جنگ داخلی به راه بیندازد.

شاید بپسندید: عکس های دیده نشده از جوانی ناصرالدین شاه با ژست های خاص!

سال ۴۶۵ قبل از میلاد، خشایارشا ترور شد و امپراتوری ایران مدت کوتاهی دچار نابسامانی شد، زیرا سه پسر بزرگ او با آماستری و دیگر اشراف قدرتمند برای کسب قدرت شروع به رقابت کردند. در نهایت، سومین پسر آن‌ها، اردشیر اول جایگاهش را به عنوان پادشاه محکم کرد. آماستری در موقعیت جدید خود به عنوان ملکه مادر، هر کسی را که هخامنشیان را تهدید می‌کرد مجازات می‌کرد.

اردشیر اول اندکی پس از به دست گرفتن قدرت، با شورشی در مصر به کمک ارتش یونانی آتن، روبرو شد. در آغاز، شورشیان برادر خشایارشاه، هخامنش را که آن زمان به عنوان ساتراپ (استاندار) بر مصر حکومت می‌کرد، کشتند. بغابوخش دوم، استاندار ایرانی آشور، توانست رهبران شورشی را وادار به تسلیم کند. آن‌ها پذیرفتند به شرط اعدام نشدن بازداشت شوند. با این حال، آماستری برنامه‌های دیگری داشت. این افراد یکی از شاهزادگان خاندان سلطنتی را کشته بودند و این شکل از خیانت مستلزم اعدام بود. آماستری (نه پسرش که پادشاه بود) به بغابوخش دستور داد تا خائنان را به دربار سلطنتی تحویل داده تا سرشان بریده شود.

وادار کردن بغابوخش به شکستن سوگند خود با شورشیان مصری تنها یک نمونه از فهرست نارضایتی‌های ساتراپ علیه خانواده سلطنتی بود. پدر و پدربزرگ او بر استان بسیار معتبرتر بابل حکومت می‌کردند، اما حتی ازدواج با یکی از دختران خشایارشاه و آماستری (شاهزاده آمیتیس) او را از تنزل یافتن نجات نداد، در حالی که یکی از پسران کوچکتر خشایارشاه کرسی اجدادی بغابوخش را صاحب شد. مدتی پس از ماجرای مصر، بغابوخش نخستین استانداری بود که علیه پادشاه خود شورش کرد و دو ارتش وفادار را در نبردها شکست داد. آماستری همراه پرنسس آمیتیس نقش منحصر به فردی در تاریخ ملکه‌های ایران باستان بر عهده داشتند.

زیرکی آمستریس جنگ را به پایان رساند. ملکه مادر با شناخت موفقیت‌های آشکار بغابوخش در میدان جنگ، توانست او را به کناره‌گیری متقاعد کند. به رغم میل اردشیر به دیدن اعدام او، به بغابوخش اجازه داده شد در تبعید راحت با دربار سلطنتی زندگی کند، در حالی که پسرش زوپیروس مجاز بود در آشور سلطنت کند. حتی اگر بغابوخش فقط از طریق ازدواج بخشی از خانواده سلطنتی به حساب می‌آمد و آمستریس همیشه با کشتن اعضای سلطنتی خود مخالف بود.

چند سال بعد زوپیروس هم دست به شورش زد. او به اندازه پدرش موفق نبود و به عنوان تبعیدی به آتن گریخت، فقط در سال ۴۴۰ پیش از میلاد در رأس یک ناوگان آتنی برای حمله به لیکیه بازگشت. از قضا، این تهاجم با تسلیم شهر نخست پایان یافت و دهقانی عصبانی سنگی را با دقت مرگبار پرتاب کرد و به سر زوپیروس ضربه زد. آمستریس به رغم اینکه خائن بود، همچنان نوه خود را عضوی از خانواده سلطنتی می‌دانست و این دهقان را به جرم کشتن یک شاهزاده هخامنشی دستگیر و مصلوب کرد. او با وجود شرایط یا فاصله نسبی از هسته خانواده، اجازه نمی‌داد اعضای خانواده‌های سلطنتی بدون مجازات قاتل، کشته شوند.

آماستری شاهد بزرگ شدن دست‌کم دو نوه بود. او و اردشیر هر دو به دلایل طبیعی ظرف چند ماه پس از یکدیگر در اواخر سال ۴۲۴ پیش از میلاد از دنیا رفتند.

۳٫ پروشات: ملکه بزرگ (حدود ۴۷۰-۳۷۰ پ. م.)

مرگ اردشیر اول جرقه یک جنگ داخلی را زد. او تنها یک پسر ایرانی اصیل داشت؛ خشایارشاه دوم. با این حال، اردشیر پسران زیادی از کنیزهای بابلی داشت و دست‌کم سه تن از آن‌ها برای کسب قدرت تلاش کردند. فاتح این نبرد قدرت، پادشاه داریوش دوم بود و این موفقیت را تا حدودی مدیون نفوذ همسرش پروشات بود. او از بسیاری جهات نمایانگر اوج ملکه بودن ایرانیان باستان بود.

اینکه آیا مادر داریوش دوم قبلاً مرده بود یا به دلیل بابلی بودن واجد شرایط نقش ملکه مادر نبود، روشن نیست. با وجود این، او هیچ نقشی در سیاست‌های دوران سلطنت پسرش نداشت. نفوذ سنتی آن موقعیت به پروشات به عنوان همسر پادشاه جدید رسید که با موفقیت این موقعیت جدید را با ثروت موجود و ارتباطات خود آمیخت.

پروشات از سنین پایین، یک سرمایه‌گذار باهوش و صاحبخانه نجیب و قدرتمند بدون اتکا به دیگران بود. پس از ازدواج او با داریوش، پدرشان مجموعه‌ای از دهکده‌ها و املاک در شمال غربی سوریه را به عنوان دارایی شخصی به پروشات اعطا کرد. در حالی که اردشیر هنوز زنده بود، داریوش اغلب به وظایف خود به عنوان استاندار هیرکانی مشغول بود. با این حال، پروشات بیشتر وقت خود را در بابل می‌گذراند. او ثروت و نفوذ خود را هم به عنوان یک شاهزاده خانم و هم به عنوان صاحب زمین در سوریه در مجموعه‌ای از املاک بزرگ اطراف شهرهای بابل و نیپور در هم تنید. او از این راه با استاندارهای مصر و ماد و خانواده بازرگان قدرتمند موراشو نزدیک شد.

وقتی پاریساتیس در سال ۴۲۲ قبل از میلاد، شوهرش را ترغیب کرد تا برای کسب قدرت تلاش کند، موراشو منابع مالی تحقق آن را فراهم کرد. داریوش دوم با ارتباطات سیاسی پاریساتیس، حتی قبل از اعلام مقاصد خود، بر بیشتر امپراتوری پیروز شد. او و داریوش پیش از پادشاه شدن داریوش، دو فرزند خردسال داشتند؛ آرساکس و آمستریس. پسر دوم، کوروش کوچک سال ۴۲۲ پیش از میلاد به دنیا آمد.

هر دو فرزند ارشد پاریساتیس برای ایجاد اتحاد سیاسی با استاندار ارمنستان در زمان به قدرت رسیدن داریوش، ازدواج کردند. اشک با استاتیرا و آماستری با تری‌تخمه. تریتخمه پس از مرگ پدرش، استاندار شد و علیه داریوش دوم قیام کرد. او برای روشن کردن هدف خود، آمستریس را به قتل رساند. در نهایت، شورش از درون سرکوب شد، اما پاریستاتیس به دنبال انتقام هولناکی بود. هفته‌ها پس از آن، مأموران او برای شکار و کشتن هر یک از اعضای خانواده تریتخمه به دوردست‌ها اعزام شدند.

خونریزی تنها زمانی متوقف شد که پاریساتیس عروس خود را هدف گرفت. استاتیرا در تمام طول این رویداد وفادار ماند. شاهزاده ارشک مجبور شد التماس پدرش را کند تا مداخله کند و جان استاتیرا را نجات دهد. داریوش دوم به پاریساتیس دستور توقف داد، اما ملکه برای همیشه از پسر بزرگ و همسرش رنجیده‌خاطر شد. این واقعه او را به طرفداری آشکار از پسر دومش، کوروش سوق داد. پاریساتیس وقتی فقط ۱۵ سال داشت، داریوش شاه را متقاعد کرد که کوروش را نایب السلطنه خود در استان‌های دریای اژه کند. استاندارهای ایرانی نزدیک‌تر به یونان و متحدانشان در اسپارت سال‌ها برای پایان دادن به جنگ پلوپونز تلاش کردند. کوروش وظیفه مدیریت مالی جنگ را بر عهده داشت و تنها ظرف سه سال، آن را با موفقیت به پایان رساند.

با این حال کوروش برای پیروزی واقعی حضور نداشت، چون سال ۴۰۴ پیش از میلاد، زمانی که داریوش دوم در حال احتضار بود، به دربار سلطنتی فراخوانده شد. داریوش و پریساتیس تا آخرین نفس بر سر جانشینی پسران‌شان با یکدیگر بحث کردند. پاریساتیس طرفدار کوروش بود. داریوش طرفدار آرساکس بود. در نهایت، کلام پادشاه حکم بود، اما درست زمانی که آرساکس به عنوان پادشاه اردشیر دوم تاجگذاری می‌کرد، پاریساتیس در طرح‌ریزی ترور بردار کوروش به او کمک کرد. این تلاش نافرجام بود، اما پاریساتیس مشارکت خود را مخفی نگه داشت و اردشیر دوم را متقاعد کرد کوروش را به خاطر تصمیم عجولانه‌اش ببخشد.

سپس پاریساتیس سه سال را صرف برنامه‌ریزی برای به قدرت رسیدن کوروش کرد و برای او متحدانی مانند متحدان داریوش به دست آورد. این استراتژی برای بار دوم موفقیت‌آمیز بود. در نبرد کوناکسا، اردشیر مجروح و مفقود شد. کوروش تقریباً بر امپراتوری فائق آمد، اما با پرتاب تصادفی نیزه در آن هرج و مرج کشته شد. پاریساتیس اردشیرشاه را متقاعد کرد یا فریب داد تا هر فردی را که در مرگ کوروش دخیل بوده، حتی به طور غیرمستقیم، تحویل دهد. او شرایطی ترتیب داد تا آن‌ها را در دام اعتراف به خیانت انداخته یا به بهانه‌های واهی به خانه خود ببرد. همه آن‌ها بر خلاف میل اردشیر زیر شکنجه‌های وحشتناک جان باختند، اما حتی پادشاه هم نتوانست جلوی مادرش را بگیرد.

۴٫ استاتیرای اول: نسل تغییر (۴۵۳ -۳۸۰ پ. م)

برخلاف بسیاری از ملکه‌های ایران باستان در این فهرست، استاتیرای اول هرگز نتوانست از تمام قدرت خود استفاده کند. تمام دوران تصدی او از لحاظ سیاسی تحت‌الشعاع پاریساتیس قرار گرفت، اما استاتیرا فاقد قدرت نبود. او بیشتر عمر خود درگیر نبرد با مادرشوهرش بود. استاتیرا در شورش برادرش شرکت نداشت و تنها زمانی فعالیت سیاسی را آغاز کرد که پس از تاجگذاری اردشیر دوم ملکه شد. هدف اصلی سیاسی او در سال‌های قبل از شورش کوروش جوان، تلاش برای اصلاح وجهه عمومی خانواده سلطنتی با شکستن هنجارهای جنسیتی بود.

به طور سنتی، اشراف ایرانی تلاش می‌کردند تا حد امکان خود را از انظار عمومی دور نگه دارند. هر چه توده مردم کمتر آن‌ها را می‌دید، اعتبار بیشتری داشتند. در میان مردان ایرانی، از جمله پادشاه، مسئولیتها به عنوان چهره های دولتی و رهبران نظامی، زندگی را به طور کلی غیرممکن می‌کرد. زنان نجیب ایرانی در کالسکه‌های محصور سفر می‌کردند و تمام زندگی‌شان را بدون تعامل با دهقانان می‌گذراندند، به جز خدمتکاران خودشان.

استاتیرا سنت را کنار گذاشت، در یک تخت روان یا کالسکه روباز سفر کرد و به دیدن توده مردم رفت، با مردم محلی تعامل کرد و احترام بی‌نهایت رعایای خود را به دست آورد. او اردشیر را نیز به همین رفتار ترغیب کرد. اردشیر به عنوان پادشاه سخاوتمندی که از تعامل با مردم خود فارغ از طبقه اجتماعی خوشحال بود معروف شده بود. در همان زمان، همتایان استاتیرا نیز جنبه‌های دیگر نقش‌های سنتی شان را رد کردند. خواهر استاتیرا هم به خاطر زیبایی و هم به خاطر مهارتش به عنوان اسب‌سوار و شکارچی معروف بود. دختر عموی آن‌ها، مانیا، اولین زن ایرانی شناخته‌شده‌ای بود که سال ۳۹۹ قبل از میلاد به عنوان فرماندار محلی آئولیس، بر سرزمینی به نام خود حکومت میکرد. استاتیرا این تغییر نگرش را وارد دربار سلطنتی کرد.

پس از شورش کوروش، استاتیرا برای تضعیف تمایل پاریساتیس برای انتقام تلاش کرد. هنگامی که یکی از ژنرال‌های کوروش کوچک در بابل زندانی شد، پاریساتیس سخت تلاش کرد تا او را آزاد کند. ظاهراً اردشیر دوم آماده برآوردن کردن این درخواست بود، اما استاتیرا او را متقاعد کرد که خائن را در هر صورت باید اعدام کرد. پس از سال‌ها تضعیف یکدیگر، پاریساتیس کنترل را به دست آورد و استاتیرا قربانی یک شام مسموم شد. اردشیر دوم که خشمگین شده بود، پاکسازی خانوار پاریساتیس را انجام داد و مادرش را به عنوان مجازات قتل استاتیرا به بابل تبعید کرد.

۵٫ آتوسای دوم: آخرین ملکه واقعی امپراتوری ایران (حدود ۳۸۰-۳۳۸ قبل از میلاد)

یکی از آخرین اقدامات پاریساتیس ترتیب دادن یک ازدواج بود. از مرگ استاتیرا سال‌ها می‌گذشت. پاریساتیس، اردشیر دوم را متقاعد کرد کوچک‌ترین دخترش با استاتیرا ازدواج کند. این دختر ملکه آتوسا دوم بود.

آتوسای دوم همچنان توانست از موقعیت جدید خود به عنوان ملکه استفاده کند. اردشیر دوم باید قاطعانه انتخاب می‌کرد کدام یک از پسرانش پادشاه بعدی شود. نخست‌زادگی و احساسات شخصی اردشیر به نفع پسر بزرگش، داریوش دیگر بود. آتوسا و بسیاری از نجیب‌زادگان جوان‌تر طرفدار کوچک‌ترین پسر اوچوس بودند. جناح کوچکتری از نامزد سوم به نام آریاسپس حمایت کرد و کشیشان از دیگری به نام آرسامس حمایت کردند.

وقتی اردشیر رسماً داریوش را به عنوان وارث خود منصوب کرد، آتوسا به اوچوس نزدیک شد و به او پیشنهاد حمایت داد به این شرط که پس از به دست گرفتن قدرت با او ازدواج کند. آتوسا قصد داشت قدرت خود را حفظ کند و اوچوس در دسترس برادری بود که بیشترین توانایی را در این حیطه داشت. آتوسا به سراغ اشراف و درباریان رفت و پرونده اوچوس را برای او آماده کرد. او از داریوش که آن زمان ۵۰ساله بود، جوان‌تر بود و بیشتر یک جنگجو بود، که در زمان گسترش شورش، یک امتیاز بود.

(سکه‌ای که احتمالاً پسر آتوسا، اردشیر چهارم را به تصور می‌کشد)

یک نجیب‌زاده به نام تیریبازوس به شاهزاده داریوش نزدیک شد و او را به ترور پدرش و ادعای هر چه زودتر قدرت ترغیب کرد. داریوش و تیریبازوس حین این کار دستگیر و به جرم خیانت اعدام شدند. آتوسا و اوچوس تعدادی از دوستان و خدمتکاران را با پیام‌هایی درباره خیانت‌ها، داستان‌های دروغین نفرت اردشیر از پسر دومش و تهدیدهایی از جانب دیگر اشراف زادگان به دیدار آریاسپس فرستادند. آن‌ها آریاسپس را به سوی افسردگی و خودکشی سوق دادند و رقیب دیگری را به نفع اوچوس از میدان به در کردند.

با کشته شدن داریوش و آریاسپس، اوچوس نامزد بی‌قید و شرط جانشینی پدرش بود. با این حال، اردشیر عابدترین پسر خود، آرسامس را به عنوان وارث برگزید و اوچوس را برای جلوگیری از تهاجم مصر به امپراتوری جنوب غربی فرستاد. پادشاه هنوز از نقش آتوسا در توطئه‌ها بی‌اطلاع بود و او پسر تیریبازوس که اخیراً درگذشته بود را برای ترور آرسامس اجیر کرد. خبر مرگ آرسامس سبب شد سلامت اردشیر دوم افول کند و اوچوس در سال ۳۶۴ قبل از میلاد به پادشاهی اردشیر سوم برسد و آتوسا دوم ملکه شود.

هیچ چیز در مورد زندگی بعدی آتوسا مشخص نیست. سال ۳۳۸ قبل از میلاد، سلطنت اردشیر سوم با تراژدی پایان یافت، وقتی یک مشاور خواجه تمام خانواده سلطنتی را به جز جوانترین شاهزاده ترور کرد. اگر آتوسا آن زمان زنده بوده باشد، احتمالاً همراه با خانواده‌اش از بین رفته است. امپراتوری هخامنشی چند سال بعد به دست اسکندر مقدونی افتاد و هیچ یک از ملکه‌های ایرانی مانند آتوسا و نیاکان او برای قرن‌ها دوباره به قدرت مستقیم دست نیافتند.

منبع فرادید- مترجم: زهرا ذوالقدر

• 40 بازدید
• 8 مارس 2024
• اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب

• 28 بازدید
• 8 مارس 2024
• اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب

آزمون شناخت تفاوتهای دختر جادوگر: چالشی سرگرم کننده است که مهارت های مشاهده شما را آزمایش خواهد کرد! ببینید آیا می توانید ۶ تفاوت بین دو تصویر دختر جادوگر را تشخیص دهید. ما اطمینان داریم که این آزمون بسیار چالش برانگیز و در عین حال سرگرم کننده است.

باید بدانید که آزمون شناخت تفاوتهای دختر جادوگر به خوبی دقت، بینایی و تمرکز شما را مورد آزمایش قرار می دهد. در صورتی که در زمان مشخص شده بتوانید تفاوت ها را شناسایی کنید، شما یک نابغه هستید. این آزمون ها روشی خوبی برای ورزش دادن مغز شماست.

همانطور که اشاره شد، این بازی مهیج شما را ملزم می کند تا در کمتر از ۸ ثانیه ۳ تفاوت بین دو عکس دختر جادوگر را پیدا کنید. هدف شما این است که همه اختلافات را در اسرع وقت شناسایی کنید و در این فرآیند لحظات خوب و خوشی را در کنار خانواده و دوستان سپری کنید. با مجله خبری چشمک و آزمون شناخت تفاوتهای دختر جادوگر همراه باشید.

شاید بپسندید: یکی از ون ها، تفاوت جزئی با بقیه داره که فقط افراد دقیق متوجه میشن!

آزمون شناخت تفاوتهای دختر جادوگر

باید بدانید که این بازی فقط برای بچه ها نیست. همه می توانند از آن لذت ببرند! در واقع، برای بزرگسالان و کودکانی که به دنبال یک فعالیت سرگرم کننده و جذاب هستند، عالی است. و همان طور که اشاره کردیم یک راه عالی برای ورزش دادن مغز و تمرین بینایی و تقویت مهارت های مشاهده ای است.

برای پذیرش چالش آزمون شناخت تفاوتهای دختر جادوگر آماده اید؟

آیا برای چالش آماده ای؟ قدرت چشم خود را آزمایش کنید و اولین کسی باشید که ۶ تفاوت بین دو تصویر دختر جادوگر را در کمتر از ۸ ثانیه تشخیص می دهد! این یک بازی هیجان‌انگیز است و برای همه سنین سرگرم‌کننده است. بنابراین، دیگر وقت خود را تلف نکنید. همین حالا چالش را انجام دهید برای پیدا کردن ۶ تفاوت بین دو تصویر دختر جادوگر باید تمرکز کنید و بسیار با دقت مشاهده کنید. زمان شما برای آزمون شناخت تفاوتهای دختر جادوگر شروع شد.

شاید بپسندید: با پیدا کردن چتر پنهان در تصویر شتر مرغ ها اثبات کنید که چشمان تیزبین دارید!

.

.

.

.

.

پاسخ آزمون شناخت تفاوتهای دختر جادوگر

زمان شما به پایان رسید. اگر خسته شدید به پاسخ مراجعه کنید. اما اگر علاقه دارید می توانید از فرصت دوم خود استفاده کنید. مطمئن شوید که تمرکز و دقت کافی دارید. با تمرین و حوصله کافی، می توانید تمام تفاوت ها را در کمتر از ۸ ثانیه پیدا کنید!

.

.

.

.

.

.

.

پاسخ آزمون شناخت تفاوتهای دختر جادوگر: تبریک می گویم! شما ۳ تفاوت بین دو تصویر زن جادوگر را  پیدا کردید! برای کسانی که این کار را نکردند، نگران نباشند. شما می توانید بیشتر تمرین کنید تا مهارت های مشاهده ای خود را افزایش دهید.

شاید بپسندید: خوش بینی یا بدبین!؟ | یکی از نمادها را انتخاب کن تا بفهمی!

امیدوارم از آزمون شناخت تفاوتهای دختر جادوگر استفاده کرده باشید. شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

شاید برایتان جالب باشد

 اگر نکته تصویر را در نگاه اول پیدا کردی، خیلی تیزی!

چیستان: نام شهر و جزیره معروفی است که اگر آن را برعکس بخوانیم یک برند معروف آدامس می شود!

با پیدا کردن عدد مفقود شده جدول، اثبات کن که نابغه ریاضیاتی!

تاجر و مرد حمال: حکایت تاجری که همراه زنش به خاک سپردنش

• 28 بازدید
• 7 مارس 2024
• اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب