دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

روش رابطه مقعدی بدون درد ۱۸+


روش رابطه مقعدی بدون درد ۱۸+

 

در هنگام نزدیکی جنسی، رابطه جنسی مقعدی میتواند بسیار دردناک باشد و شریک جنسی شما به جای لذت درد عمیقی احساس کند.

 

اگر میخواهید رابطه جنسی لذت بخشی را بدون درد و ناراحتی شریک جنسیتان تجربه کنید با ایران ناز در این مقاله همراه باشید.

 

برای انجام رابطه جنسی مقعدی بهتر است قبل از وارد کردن آلت خود، ابتدا ناحیه مقعد را کمی تحریک کنید.

 

تحریک این ناحیه از بدن برای خیلی ها فوق العاده لذتبخش است. توجه داشته باشید که رکتوم یا خود مقعد بسیار حساس بوده و باید با احتیاط به آن نزدیک شوید!

 

ساده ترین کار این است که هنگام انجام رابطه جنسی دهانی، بوسیله انگشت ( باید قبلا” ناخنها را کوتاه کرده و دستهایتان را بشوئید) ناحیه مقعد او را نوازش کنید.

 

به عکس العمل او دقت کنید، اگر با این کار شما راحت بود و مشکلی نداشت آنگاه باسن او را بیشتر باز کرده و انگشت را عمیق تر ببرید.

 

قبل از شروع مطمئن شوید که انگشتان شما بخوبی لیز هستند. شما میتوانید از مواد لیز کننده مخصوص استفاده کنید ولی ساده ترین و در دسترس ترین ماده برای اینکار، بزاق دهان شماست!

 

کم کم و به آهستگی انگشت خود را به داخل فرو ببرید. برای حفظ راحتی او مراقب باشید که هیچ فشاری وارد نکنید.

 

هنگامیکه انگشت شما وارد مقعد شد آنگاه به آرامی دیواره آنرا ماساژ دهید تا بتدریج ماهیچه های این ناحیه شل شده و مقعد آمادگی ورود آلت شما را پیدا کند.

 

هنگامیکه احساس کردید مقعد کاملا” شل شده و هردو شما آمادگی لازم را دارید آنگاه مقدار زیادی از ماده لیز کننده را روی آلت خود ریخته و سر آنرا به آهستگی وارد مقعد کنید.

 

بیاد داشته باشید که به منظور حفظ سلامتی خود همیشه و هنگام انجام هر نوع رابطه جنسی حتما باید از کاندوم استفاده نمائید.

 

در ابتدا که میخواهید آلت خود را وارد مقعد میکنید ممکن است انجام آن بسیار سخت بوده و فقط بتوانید قسمتی از آلت را وارد مقعد نمائید.

 

ولی بتدریج که بدن شریک جنسی شما شل تر شود، ورود آلت شما راحت تر شده و میتوانید مقدار بیشتری از آن را وارد نمائید.

 

هرگز برای ورود آلتتان از فشار استفاده نکنید زیرا خطر پارگی و آسیب به مقعد وجود دارد.

 

بهتر است اول ناحیه سر آلت را وارد کرده و بطور آهسته و ریتمیک، آنرا داخل و خارج کنید.

 

هنگامیکه بدن او شل شد،ضمن انجام همان حرکات منظم،مقدار بیشتری از آلت خود را وارد مقعد کنید و همچنان به داخل و خارج کردن همین مقدار از آلتتان ادامه دهید.

 

همین طور تا زمانیکه طرف مقابل هنوز میتواند تحمل کند آلت خود را بیشتر وارد کنید.

 

با توجه به درد شدیدی که ممکن است رابطه جنسی مقعدی برای طرف مقابل داشته باشد، بوسه، نوازش و ابراز کلمات عاشقانه نقش زیادی در کاهش درد و ایجاد لذت از این نوع رابطه جنسی در او دارد.

 

بیاد داشته باشید که هرگز در پایان رابطه جنسی، آلت خود را بطور ناگهانی از مقعد بیرون نکشید، زیرا باعث ایجاد درد شدیدی در وی خواهد شد.

 

در پایان لازم است یکبار دیگر در مورد رعایت نکات بهداشتی به هنگام انجام رابطه جنسی مقعدی تأکید کنم.

 

مقعد بطور طبیعی محل زندگی عوامل بیماریزای بسیاری است که تماس با آنها میتواند سلامت شما را به خطر بیندازد.

 

به منظور جلوگیری از ابتلا به انواع بیماریها مخصوصا” بیماری ایدز استفاده از کاندوم برای انجام رابطه جنسی مقعدی ضروری است.

 

همچنین باید دستان خود را قبل و بعد از انجام رابطه جنسی مقعدی بخوبی تمیز کنید.

 

بیاد داشته باشید که انگشت یا آلتتان را که وارد مقعد کرده اید قبل از شستن کامل آن هرگز به واژن شریک جنسیتان وارد نکنید. زیرا احتمال انتقال عفونتها از مقعد به واژن وجود دارد.

ادامه مطلب روش رابطه مقعدی بدون درد ۱۸+

تقویت پیاز موها با استفاده از ترب


تقویت پیاز موها با استفاده از ترب

 

۱- ترب به شکلهای مدور و یا دراز و به رنگهای سیاه، سفید و قرمز «تربچه» وجود دارد. ترکیبات آن عبارت است از:

آب، مواد قندی، مواد ازته، پروتئین، مواد معدنی، آهن، کلسیم، فسفر، منیزیم، ویتامین های A ،B1 ،B2 ،C ،PP و …

 

۲- طبیعت ترب گرم است.

 

۳- این گیاه به عنوان هضم کننده غذا و خارج کننده باد معده با غذا خورده می شود.

 

۴- خوردن ترب با نمک و کره قبل از غذا، اشتها آور است.

 

تقویت پیاز موها با استفاده از ترب

 

۵- جریان خون را به سوی مو می کشاند و باعث تقویت پیاز مو می شود و از این رو برای تقویت و روییدن مویی که ریخته شده، مفید می باشد.

 

۶- اگر عصاره ترب را بر موضعی که موی آن ریخته قرار دهید، دوباره موی آن قسمت میرو ید.

 

۷- خوردن ترب، رنگ رخسار را باز و نیکو می کند.

 

۸- ضماد ترب با عسل برای از بین بردن آثار کبودی زیر چشم، آثار ضربه و جای زخم و کک و مک بسیار مفید است.

 

۹- مرهم ترب برای زخمهای بد و جوش های آبدار مفید است.

 

۱۰- مالیدن آب ترب بر بدن مانع از گزیدن حشرات می شود.

 

۱۱- ترب سموم جمع شده در کلیه و کبد را دفع می کند.

 

۱۲- نوشیدن آب ترب سیاه به افراد چاق و پرخور و همچنین کسانی که چربی و تخم مرغ می خورند و احساس سنگینی می کنند، توصیه می شود.

 

۱۳- برای معده های تنبل مفید بوده و آن را به کار وامیدارد.

 

۱۴- در جهت رفع بیخوابی مؤثر است.

 

۱۵- در درمان سیاتیک، نقرس، ضعف اعصاب، روماتیسم، سنگ کلیه، انسداد مجاری تنفس و آنژین، اسکوربوت (بیماری کمبود ویتامین C) و بیماری راشیتیسم (نرمی استخوانها) مصرف آن توصیه شده است.

 

توضیحات : اسراف در خوردن ترب موجب دل پیچه شده و برای دندان و گلو مضر است.

 

تقویت پیاز موها با استفاده از ترب

 

ترب سفید و بایدها و نبایدهای مصرف آن

ترب سفید یکی از ترکیبات غذایی مفید و با ارزش است کە قسمت ریشە گیاە قابل استفاده و به لحاظ کشت اولین بار در چین کشت و بعدها بە شکل گستردە در مناطق دیگر همچون مصر، یونان و ایران هم این ترکیب کشت شد.

 

گیاه ترب و آب ترب سفید یک تریب کامل و مغذی است؛ ترب سفید بە دلیل ویتامین c که دارد؛ برای بیماری‌های پوستی و التهابی بسیار موثر است و میتوانیم از این گیاه برای پیشگیری از ریزش مو، شورە سر، برای داشتن موهای براق و سالم استفاده کرد.

 

ترب سفید حاوی ویتامین‌های k ،a ،c است و بەخاطر ترکیبات مغذی کە دارد در درمان مشکلات پوستی و التهابی تا حدود زیادی موثر است.

 

این گیاه همچنین حاوی اسید فولیک و آهن است کە بە سلامت سلول‌های بدن، پوست، مو و ناخن کمک می‌کند و یکی از ترکیبات بسیار مغذی است و حتی آهنی کە در ترکیبات ترب سفید و سیاە وجود دارد در سلامت سیستم گردش خون و سیستم قلبی عروقی بسیار موثر است.

 

این گیاه همچنین باعث تقویت متابولیسم و افزایش سرعت متابولیسم در افراد می‌شود و می‌تواند تا حدودی بە کاهش وزن در افراد نیز کمک کند.

 

بە دلیل وجود کربوهیدرات‌های غیرقابل هضم در ترب سفید میتوان از دریافت کالری‌های اضافی و انباشت چربی در بدن جلوگیری و همچنین یکی از سبزیجات پرخاصیتی است کە جذب کلسترول خون را کاهش و از بیماری‌های قلبی و عروقی پیشگیری کند.

 

و از لحاظ مواد معدنی ترب سفید حاوی پتاسیم، آهن، سدیم و کلسیم است و در واقع برای تعدیل و کاهش قند خون در افراد دیابتی و مصرف آن با غذابسیار موثر است.

 

ترب سفید همچنین حاوی ترکیبات ضد میکروبی و ضد باکتریایی است کە در واقع خاصیت ضد التهابی دارد و در فصول سرد سال مصرف آن در کنار غذا توصیه می‌شود.

 

ترب سفید یک ترکیب سالم است کە می‌تواند بە سلامت کبد کمک و در دفع سم‌های بدن موثر باشد.

 

بە دلیل پتاسیم موجود در ترب سفید در درمان خانگی فشار خون در افرادی کە پرفشاری خون دارند بسیار موثر است و همچنین بە کنترل دیابت کمک می‌کند و یک ترکیب مغذی سالم است.

 

ترب سفید همچنین خاصیت سم زدایی دارد و بە عملکرد سیستم تنفسی کمک می‌کند و در حل خلط و مخاط موثر است و باعث می‌شود بدن با عفونت‌های ویروسی مبارزە کند؛ همچنین برای پیشگیری از آنفولانزای فصلی و سرماخوردگی می‌تواند یک سبزیجات ریشەای و مفید باشد.

 

آب ترب هم حاوی ویتامین سی و اسید فولیک است کە در پیشگیری بسیاری از سرطان‌ها از جمله سرطان کلیە،معدە و رودە موثر است.

 

ترب سفید برای درمان مشکلات تیروئیدی بسیار مفید و موثر است و آب ترب و یا حتی خود مصرف ترب سفید حاوی سولفور و رافانین است کە به تعدیل هورمون‌های تیروئیدی کمک و در سلامت کل سیستم بدن موثر است.

 

و بە خاطر آب مناسبی کە دارد می‌تواند بە بدن خاصیت هیدراتە بدهد کە از خشکی پوست هم تا حدود زیادی جلوگیری می‌کند.

 

ترب سفید یکی از ترکیبات غذایی مفید و با ارزش است کە قسمت ریشە گیاە قابل استفاده و به لحاظ کشت اولین بار در چین کشت و بعدها بە شکل گستردە در مناطق دیگر همچون مصر، یونان و ایران هم این ترکیب کشت شد.

 

ترب سفید به لحاظ منابع یکی از ترکیـبات بسیار غنی از ویتامین‌ها، اسید فولیک، آنتوسیانین‌ها است و انتی اکسیدان بسیار مناسبی دارد کە از انواع سرطان‌ها پیشگیری میکند و برای پیشگیری از اختلالات پوستی و در عملکرد مثبت و بسیار خوب مثانە و کیسە صفرا نیز موثر است.

 

از جملە خواص و فواید ترب سفید می‌توان بە تامین کنندە فیبر رژیمی اشارە کرد کە می‌تواند توانایی بدن را برای هضم افزایش و متابولیسم بدن را در مسیر صحیح خود قرار دادە و بە افزایش آن کمک کند؛ ترب سفید همچنین باعث احساس سیری طولانی مدت در افراد می‌شود و در کاهش وزن نیز بسیار موثر است.

 

موارد منع مصرف ترب سفید:

کسانی کە معده ضعیفی دارند و با خوردن ترب سیاە و سفید دچار مشکلات گوارشی، نفخ، سوءهاضمە و سنگینی سیستم گوارشی می‌شوند بهتر است تا رفع کامل مشکل خود و درمان مشکلات گوارشی توسط پزشک از خوردن این گیاه امتناع کنند.

ادامه مطلب تقویت پیاز موها با استفاده از ترب

این خوراکی ها چربی های اضافه شما را نابود میکنند


این خوراکی ها چربی های اضافه شما را نابود میکنند

 

آماده‌اید که خوش اندام و جوان‌تر شوید؟ با غذا و خوراکی های زیر میتوانید چربی بیشتری را از بدن خود کم کنید. آنها را به رژیم غذایی روزانه خود اضافه کنید و حدود پنج کیلوگرم در سال، وزن کم کنید.

 

تا حدودی به همین علت است که ما غذاهای چرب را آهسته‌تر هضم می‌کنیم و احساس می‌کنیم مدت بیشتری در معده‌مان می‌ماند.

 

کربوهیدرات‌ها برای تامین فوری انرژی عالی هستند اما چربی‌ها خیلی دیرتر معده را ترک می‌کنند و به همین خاطر بعد از خوردن غذای چرب، ما مدت بیشتری احساس سیری می‌کنیم.

 

ام چربی‌های سالم چربی‌های تک غیراشباع و امگا ۳ هستند و برخی از غذاهای پُرچرب به دلیل دارا بودن ویتامین‌ها، املاح و سایر مواد مغذی، سالم و مفید تلقی می‌شوند.

 

به دنبال بهانه‌ای برای خوردن غذاهای چرب می‌گردید؟ گروه تغذیه ایران ناز به شما می‌گوییم چه غذاهای پُرچربی وجود دارند که در واقع برای‌تان مفیدند.

 

این خوراکی ها چربی های اضافه شما را نابود میکنند

 

کره بادام زمینی

شاید تصور کنید کره بادام زمینی، این خوراکی دوست داشتنی، به دلیل پُرچرب بودن برای‌تان زیاد خوب نیست؛ اما کره بادام زمینی در واقع سالم و سیرکننده است.

 

فقط هنگام خرید توجه داشته باشید که کره بادام زمینی که انتخاب می‌کنید، کمترین ترکیبات را داشته باشد، ترجیحا فقط بادام زمینی و نمک!

 

موزی که روی آن کره بادام زمینی مالیده‌اید می‌تواند یک میان‌وعده بسیار عالی برای پیش از تمرین‌تان باشد. می‌توانید از کره بادام زمینی در اسموتی‌ها نیز استفاده کنید.

 

زیتون سیاه

چرا نباید عاشق زیتون سیاه با این همه خوبی‌هایی که دارد باشید؟! زیتون سیاه با اینکه ۹۰ درصد چربی است؛ اما خوردنی بسیار سالمی محسوب می‌شود.

 

در انواع سالاد می‌توانید از زیتون سیاه استفاده کنید. زیتون سیاه تقریبا با بیشتر غذاها سازگاری دارد.

 

آووکادو (مبارزه با چربی های اضافه)

تقریبا تمام چربی‌های موجود در آووکادو از نوع تک غیراشباع هستند که برای سلامت قلب‌تان مفیدند.

 

آووکادو به طور طبیعی، کم سدیم و سرشار از پتاسیم است، بنابراین کمک می‌کند فشار خون‌تان را تنظیم کنید.

 

ضمنا آووکادو دارای چندین نوع ویتامین B به همراه ویتامین E و ویتامین K است. از آووکادو در اسموتی‌های‌تان می‌توانید استفاده کنید.

 

ماهی سالمون

ماهی سالمون به خاطر اسیدهای چرب امگا ۳ از نوع EPA و DHA که دارد معروف است. سالمون ترکیبی از پروتئین بدون چربی و چربی‌های سالم است.

 

امگا ۳ از التهاب در بدن‌تان کم می‌کند و می‌تواند ریسک بیماری‌های مزمن را پایین بیاورد. به هر حال بی‌دلیل نیست که سالمون یکی از غذاهای مدیترانه‌ای معروف به شمار می‌رود.

 

خوشبختانه شکلات تلخ هم در لیست چرب و چیلی‌های مفید جای دارد! خیلی‌ها ممکن است تصور کنند شکلات غذای سالمی نیست؛ اما اگر در حد تعادل آن را مصرف کنید، بسیار هم عالیست.

 

شکلات تلخ دارای مواد معدنی مانند مس و سلنیوم است و ضمنا منبع خوبی از آنتی‌اکسیدان‌ها به شمار می‌رود

 

پنیر طبیعی

بله پنیر هم در لیست غذاهای پُرچرب مفید قرار دارد. کمتر غذای خوشمزه‌ای وجود دارد که از پنیر سیرکننده‌تر باشد، مخصوصا از پنیر کاملا طبیعی و کامل!

 

مصرف پنیر طبیعی همراه با میوه‌ها و سبزی‌ها می‌تواند یک غذای کامل محسوب شود.

 

پنیر، یک منبع غنی از کلسیم و پروتئنی است که به شیوه‌های بسیار متنوعی می‌توانید در هر وعده‌ی غذایی‌تان از آن استفاده کنید.

 

روغن زیتون

این هم یک چربی مفید و دوست داشتنی دیگر! روغن زیتون پای ثابت رژیم غذایی مدیترانه‌ای است. روغن زیتون بکر می‌تواند در هر سالاد و غذایی به کار برده شود.

 

تخم مرغ

یکی از خوردنی‌های پُرچرب دیگری که سرشار از مواد مغذی است، تخم مرغ می‌باشد. تخم مرغ دارای لوتئین، کاروتنوئید و زاگزانتین است و می‌توانید در هر سه وعده‌ی غذایی‌تان از آن استفاده کنید.

 

شکلات تلخ

خوشبختانه شکلات تلخ هم در لیست چرب و چیلی‌های مفید جای دارد! خیلی‌ها ممکن است تصور کنند شکلات غذای سالمی نیست؛ اما اگر در حد تعادل آن را مصرف کنید، بسیار هم عالیست.

 

شکلات تلخ دارای مواد معدنی مانند مس و سلنیوم است و ضمنا منبع خوبی از آنتی‌اکسیدان‌ها به شمار می‌رود و البته به کاهش وزن‌تان هم کمک می‌کند.

 

ماست یونانی

ماست یونانی خیلی سیرکننده‌تر از ماست معمولی یا ماست کم چرب است و می‌تواند تا ساعت‌ها سیر نگه‌تان دارد. ضمنا ماست یونانی دارای مقدار قابل توجهی پروتئین و کلسیم است.

 

روغن جلبک دریایی (دفع چربی های اضافه)

روغن جلبک دریایی یک چربی سالم است که طعم خاصی ندارد و نقطه‌ی دود آن نیز بالاست.

 

روغن جلبک دریایی دارای بالاترین میزان چربی تک غیراشباع در میان روغن‌های پخت و پز است و یک قاشق غذاخوری از آن، ۱۳ گرم چربی تک غیراشباع دارد که معادل همین اندازه چربی تک غیراشباع را در آووکادو نیز می‌توانید پیدا کنید.

 

بذر کتان

می‌توانید از بذرکتان در خیلی از غذاهای‌تان استفاده کنید و فییر و امگا ۳ آن غذا را افزایش دهید. تحقیقات نشان داده فیتواستروژن‌های موجود در بذرکتان می‌توانند به شما کمک کنند از سرطان‌های مرتبط با هورمون مانند سرطان سینه پیشگیری کنید.

 

بادام هندی

بادام هندی ترکیبی از چربی‌های تک غیراشباع مفید برای قلب و پروتئین است که باعث می‌شود میان‌وعده‌ای سیرکننده باشد. بادام هندی منبع خوبی از منیزیم است که نقش مهمی در سلامت قلب و استخوان‌تان دارد.

 

محتوای پُرچرب بادام هندی بهانه‌ی بسیار خوبی است که از آن در تهیه انواع سس‌ها استفاده کنید.

 

گردو

گردو یکی از بهترین منابع اسیدهای چرب امگا ۳، مخصوصا آلفالینولئیک اسید است که در گیاهان پیدا می‌شود.

 

مطالعات نشان داده‌اند یک مشت گردو در روز می‌تواند کلسترول کل و کلسترول LDL را کاهش داده و عملکرد رگ‌های خونی را بهبود بخشد.

 

خوردن گردو، ریسک لخته شدن خون را که سبب حمله قلبی می‌شود پایین آورده و سلامت دیواره‌ی عروق را تقویت می‌کند.

 

تخم آفتابگردان

یک چهارم فنجان تخمه‌ آفتابگردان حدود ۱۵ گرم چربی غیراشباع، ۶ گرم پروتئین و ۳ گرم فیبر دارد. دانه‌های آفتابگردان را روی سالادتان بپاشید یا یک مشت از آن هر روز بخورید.

 

آب همراه با لیمو (دشمن چربی های اضافه)

محققان با آزمایش روی ۲۴۰ زن در کالیفرنیا دریافتند: افرادی که به جای نوشیدنی‌های قندی از آب استفاده می‌کردند، در حدود ۲ کیلو در سال کاهش وزن داشتند.

 

همچنین افرادی که روزانه ۴ فنجان آب نوشیده بودند، یک کیلو وزن دیگر هم از دست دادند. علاوه بر اینها، اسید فسفر یک موجود در نوشیدنی‌های گازدار و الکلی باعث پوکی استخوان می‌شود- با تغییر توازن اسیدی در خون.

 

تکه‌های شیرینی گرانولا حاوی فیبر

مطالعه‌ای در کشور انگلستان حاکی است، خانم‌هایی که صبحانه غنی از فیبر و کربوهیدرات میل می‌کنند دو برابر چربی بیشتر می‌سوزانند نسبت به آن دسته از افراد که غذاهای بدون فیبر مصرف می‌کنند.

 

شیرینی گرانولا را که حداقل ۴ گرم فیبر داشته باشد مصرف کنید. دکتر لیزا دورمن گفته است که شیرینی‌های بدون فیبر سطح انسولین خون را خنثی می‌کنند و توازن بدن را برای استفاده از چربی به عنوان سوخت، کاهش می‌دهند.

 

دانه بزرک

دانه بزرک غنی از فیبر و چربی‌های سالم می‌باشد، که اینها کمک به ثبات قند خون می‌کنند.

 

بعضی محققان گفته‌اند که بزرک علائم تغییرات هورمونی را فرو می‌نشاند، به خاطر استروژن گیاهی موجود در آن، هضم دانه‌های زمینی آن آسان می‌باشد.

 

لذا می‌توان آنها را روی سالاد و سوپ‌ها بپاشید، یا به جای روغن ذرت، کانولا یا دیگر روغن‌ها از این دانه استفاده کنید.

 

سس تند

ادویه‌های مطبوع را فراموش کنید. اگر تمایل دارید چربی بیشتری بسوزانید، غذای خود را تند کنید.

 

محققان استرالیایی با آزمایش روی ۳۶ مرد و زن دریافتند، استفاده از غذاهای تند و چاشنی‌دار سبب کاهش سطح انسولین- هورمونی که ذخیره چربی بدن را به کار می‌اندازد- در حدود ۳۲ درصد می‌شود.

 

یک تئوری: کپسیسن، ماده شیمیایی که عامل تندی فلفل می‌باشد، توانایی بدن را برای شفاف کردن انسولین خون، بهبود می‌بخشد، لذا بدن نسبت به وقتی که فلفل استفاده نمی‌کند چربی بیشتری می‌سوزاند.

 

دارچین

به جای شکر، به بلغور جودوسر یا قهوه، دارچین اضافه کنید (هر قاشق چای خوری شکر، ۱۶کیلو کالری دارد)، با این کار می‌توانید از وزن خود سالی یک کیلو و نیم بکاهید.

 

دارچین همچنین برای حفاظت از قلب مفید و راه خوبی برای مبارزه با چربی های اضافه می‌باشد.

 

محققان پاکستانی دریافته‌اند که مصرف روزانه ۲/۱ قاشق سوپ خوری دارچین می‌تواند کلسترول خون را ۱۸ درصد و تری گلسیرید را ۳۰ درصد کاهش دهد.

ادامه مطلب این خوراکی ها چربی های اضافه شما را نابود میکنند

کاهش وزن سریع و راحت با رژیم شیر و خرما


کاهش وزن سریع و راحت با رژیم شیر و خرما

 

مزایا و مضرات رژیم شیر و خرما برای کاهش وزن و لاغری سریع

انسانها همیشه آرزوی داشتن اندامی ایده آل و بدنی سالم را در سر دارند و برای رسیدن به تناسب اندام و لاغر شدن روشها و ترفندهای بسیار زیادی را امتحان میکنند.

 

در این میان حتی خیلی از افراد برای رسیدن به این تناسب اندام و لاغر شدن به دنبال روش های جراحی میروند تا به هدفشان دست پیدا کنند.

 

ولی در این میان افرادی هم هستند که رژیم های سالم  غذایی و تغذیه مناسب را به دیگر موارد ترجیح میدهند و یکی از رژیم های صحیح و مناسب برای تناسب لتدام و لاغر شدن، رژیم شیر و خرما است.

 

کاهش وزن سریع و راحت با رژیم شیر و خرما

 

رژیم شیر و خرما:

یکی از بهترین رژیم ها برای افرادی که میخواهند کاهش وزن سالم و مناسب داشته باشند این است که رژیم بر پایه شیر و خرما را بگیرند.

 

رژیم لاغری شیر و خرما به دلیل داشتن قند و پروتئین طبیعی میتواند مفید واقع شود و مانند رژیم های دیگر مانند رژیم لاغری کانادایی عوارض به دنبال نخواهد داشت.

 

شیر و خرما دارای کالری کمی هستند همچنین مقدار مواد معدنی و مغذی از قبیل؛ کلسیم، روی، فسفر، منیزیم، فولات و انواع ویتامین های A، B، C ،D ،B12 و B6 در این دو ماده به اندازه کافی بالا است و می تواند با تامین نیازهای دستگاه های حیاتی بدن در بازه زمانی کوتاهی فرد را به کاهش وزن مطلوب برساند.

 

این رژیم ادعا می کند می تواند در طول ۳ هفته کاهش وزن چشم گیری را ایجاد کند البته به طور قطعی توسط متخصصین تغذیه تایید نشده است، اینکه این رژیم تنها بازه زمانی محدودی را پوشش می دهد و قابلیت نگهدارنده و تنظیم برنامه برای فرد ندارد یک نقطه ضعف محسوب می شود.

 

همچنین رژیم غذایی شیر و خرما می تواند به عنوان یک پاک کننده سموم نیز در نظر گرفته شود. در ادامه به بررسی خواص هر یک از این مواد می پردازیم.

 

کاهش وزن سریع و راحت با رژیم شیر و خرما

 

خواص خرما:

از مهم ترین خواص خرما میتوان آن را به عنوان ماده ای غذایی سرشار از موادمعدنی و ویتامین ها شناخته می شود، مصرف خرما می تواند عملکرد دستگاه گوارش را بهبود ببخشد زیرا دارای مقادیر زیادی از فیبر است.

 

مصرف خرما به ورزشکاران و کسانی که قصد کوهنوردی دارند بسیار مناسب است و پیشنهاد میشود.

 

خرما به دلیل داشتن مقدار زیادی منیزیم قابلیت تنظیم سریع قندخون را دارد و در عین حال می تواند انرژی عضلانی را تا حد زیادی تامین کند، به همین دلیل از خرما به عنوان یک انرژی زا یاد می شود.

 

با مصرف خرما بدن به راحتی می تواند مواد معدنی مورد نیازش را به دست آورد چرا که خرما منبع مهمی از مواد مغذی از جمله؛ فسفر، آهن، کلسیم، منیزیم و ید است از طرفی با مصرف خرما نگران کمبود بسیاری از ویتامین ها نیز نخواهیم بود ویتامین های E ،C و B از جمله ویتامین های اصلی بدن هستند که خرما مقدار زیادی از آنها را در خود دارد.

 

کاهش وزن سریع و راحت با رژیم شیر و خرما

 

خواص شیر:

مزایا و خواص شیر بر هیچ انسانی پوشیده نیست، این مایع ارزشمند می تواند سبب استحکام استخوان ها شود و این موضوع به علت کلسیم فراوانی است که در خود جای داده است.

 

شیر علاوه بر موضوع کلسیم توانایی افزایش سوخت و ساز بدن را دارد از این رو در رژیم هایی که سعی می شود چربی بدن را از بین ببرند، کلسیم بسیار دخیل است و با مصرف شیر و خرما بدن ماده ای به نام پپتید دریافت می کند که توانایی سیر نگه داشتن فرد را در طول روز دارد.

 

با تمام موارد ذکر شده رژیم شیر و خرما به عنوان یکی از سالم ترین رژیم ها شناخته می شود. کاهش حملات و ناراحتی های قلبی و تقویت و رشد بافت عضلانی به علت داشتن مقدار زیادی پروتئین از جمله فواید دیگر این رژیم است.

 

فواید رژیم لاغری شیر و خرما:

روش های گوناگونی برای سوزاندن چربی های اضافی و همچنین افزایش سرعت لاغری وجود دارد، از جمله فعالیت های بدنی و انواع رژیم های غذایی، در این بین رژیم غذایی شیر و خرما گزینه ی مناسبی است که تنها موادی که در آن به کار می روند؛ شیر و خرما است.

 

این دو ماده می توانند بخش زیادی از نیازهای غذایی را تامین کنند. از جمله مزایا استفاده از این رژیم در ادامه آورده شده:

 

۱٫ فاقد چربی بد مانند کلسترول است، همچنین چربی موجود در آن بیشتر از مقادیر مفید نیست.

 

۲٫ خرما گزینه ای مناسب برای جایگزینی غذاهای چرب است همچنین توانایی تامین مواد مغذی را هم دارد.

 

۳٫ رژیم شیر و خرما به عنوان منبعی برای پروتئین در نظر گرفته می شود.

 

۴٫ ویتامین ها برای سلامت بدن مفید هستند، این رژیم با تامین ویتامین ها می تواند در بهبود سلامت کمک کننده باشد.

 

۵٫ تامین انرژی از فواید دیگر این رژیم است بنابراین حتی می تواند به عنوان میان وعده نیز مصرف شود.

 

۶٫ جلوگیری از مصرف یک میان وعده چرب، پرکالری و ناسالم

 

معایب استفاده کردن از رژیم خرما و شیر:

رژیم هایی که سریعا باعث لاغری می شوند در کنار مزایایی که دارند معایب هم خواهند داشت، رژیم خرما و شیر هم از این قاعده مستثنی نیست.

 

نباید گمان کرد خرما و شیر می توانند به تنهایی تمام مواد مغذی و ویتامین ها را تامین کنند، بلکه برخی ویتامین ها در این رژیم به بدن نمی رسند.

 

بنابراین برای افرادی که به بیماری های مزمن مانند دیابت مبتلا هستند باید قبل از استفاده از آن با پزشک مشورت کنند.

 

از جمله سایر معایب این رژیم می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

۱٫ برای استفاده از این رژیم هیچ محدودیت وزنی مشخصی وجود ندارد.

 

۲٫ رژیمی اصولی است که متناسب با شرایط فیزیکی هر فرد باشد، در این رژیم این مورد رعایت نشده و همه افراد از یک منو پیروی می کنند.

 

۳٫ احساس گرسنگی و زدگی با انواع رژیم ها وجود دارد، بنابراین ممکن است فرد به نتیجه مطلوب نرسد.

 

۴٫ احتمال ایجاد مشکلات گوارشی از قبیل نفخ، یبوست در اثر مصرف شیر و خرما وجود دارد. در رژیم شیر و خرما مصرف چربی محدود می شود.

 

۵٫ در اثر استفاده از رژیم شیر و خرما ممکن است چربی خوب خون نیز کاهش یابد و در نهایت سبب مشکلات دیگری شود.

 

۶٫ سوختن بافت عضلانی از دیگر معایب این رژیم است، زیرا ممکن است پروتئین کافی جهت ساخت و حفظ عضله به بدن نرسد.

 

کاهش وزن سریع و راحت با رژیم شیر و خرما

 

روش گرفتن صحیح رژیم شیر و خرما

اما روند انجام رژیم شیر و خرما چگونه است؟

تنظیم رژیم شیر و خرما از طریق بازه های زمانی مختلف برای افرادی که نیاز به کاهش وزن دارند صورت گرفته است.

 

از جمله این بازه ها می توان به روند یک هفته ای اشاره کرد که در مدت یک ماه باید مرتبا تکرار شود.

 

در طول این یک هفته تنها ماده غذایی که فرد مصرف می کند؛ شیر و خرما است، در کنار این موارد می توان یک واحد نیز میوه مصرف کرد.

 

برای وعده شام دو گزینه وجود دارد که شامل گوشت یا سینه مرغ کباب شده یا آبپز به همراه مقدار دلخواه سالاد و یک عدد سیب زمینی آبپز شده می باشد.

 

در روش دیگر فرد باید سه هفته از این رژیم پیروی کند، اما هیچ وعده اصلی غذایی شامل گوشت یا مرغ نمی شود.

 

در هفته اول فرد باید بیست و هفت عدد خرما و سه لیوان شیر را مصرف کند که مدیریت این مقدار بر عهده خودش است.

 

بهتر است این مقدار مقرر شده در طول روز تقسیم شود، همچنین نباید نیمی از این مقدار را در یک وعده مصرف کرد.

 

در میان وعده ها استفاده از سالاد کاهو بدون سس مجاز است، می توان از ماست به جای شیر هم استفاده کرد.

 

در هفته دوم و در دو روز اول یک لیوان شیر به همراه  نه عدد خرما استفاده می شود و میان وعده ای هم نباید مصرف کرد.

 

روز سوم را باید به عنوان متعادل‌سازی در نظر گرفت؛ نه عدد خرما و یک لیوان شیر برای صبحانه، پنج قاشق برنج به همراه مرغ بخارپز شده برای وعده ناهار، پنج قاشق برنج با خورشت بدون چربی برای شام در روز سوم باید مصرف شود، همچنین استفاده از وعده های چرب، شور و سنگین نباید استفاده شود.

 

در روزهای پنجم و ششم باید به برنامه قبلی یعنی فقط شیر و خرما پرداخت و برای هر وعده غذایی اصلی یعنی صبحانه، ناهار و شام باید نه عدد خرما و یک لیوان شیر مصرف کرد.

 

برای میان وعده هم می توان از سالاد بدون سس استفاده کرد، استفاد از ماست کم چرب به جای شیر هم مجاز است.

 

در روز ششم مجدد باید متعادل سازی رخ دهد که باید یک لیوان شیر و نه عدد خرما مصرف کرد. ناهار و شام هم باید پنج قاشق برنج به همراه با خورشت بدون چربی استفاده کرد.

 

روز هفتم رژیم شیر و خرما، روز انتهایی رژیم است و دوباره باید به خوردن شیر و خرما بازگشت.

 

گرده سلامت ایران ناز امیدوار است که شما کاربران عزیز با گرفتن این رژیم به اندام ایده آل و دلخواه خود برسید.

ادامه مطلب کاهش وزن سریع و راحت با رژیم شیر و خرما

عجیب و باورنکردنی از ازدواج دختر زیبا با پدر جوانش


عجیب و باورنکردنی از ازدواج دختر زیبا با پدر جوانش

 

به گزارش گروه خبری ایران ناز یک دختر زیبا و مردی بسیار جوان در کنار یکدیگر بسیار رومانتیک و جذاب به نظر میرسیدند و به همین دلیل توجه مردم را به خود جلب میکردند.

 

شک و شبهات مردم در مورد این دختر زیبا و مرد جوان روز به روز بیشتر و بیشتر شد و سرانجام اصل ماجرا برای همه مردم فاش شد و راز دروغ و خبرسازی دروغین برملا شود.

 

بنا به گزارش های واصله یک دختر ۱۵ ساله چینی به همراه با پدر جوان حود توجه افراد زیادی را در اینستاگرام و دیگر شبکه اجتماعی مخصوصاً در بین مردم آسیایی جذب کرده است.

 

در حدی که هر کس عکس این دختر زیبا و پدرش را میدید، خیال میکرد که این دو یک زوج رمانتیک هستند و همین مسئله باعث شد تا اخبار عجیبی درباره ی این دو پدر دختر منتشر شود.

 

از تیتر بسیار عجیب و شوکه کننده – نامزدی دختر زیبا با پدر جوانش ؟!! – گرفته تا ماجراهای دیگر خبرسازی که دختر جوان به همه ی آنها پاسخ داد و ماجرا را روشن کرد.

 

عجیب و باورنکردنی از ازدواج دختر زیبا با پدر جوانش

 

این دختر زیبا که کی بائو نام دارد و پدر ۳۵ ساله اش را که در تصویرر بالا مشاهده میکنید رابطه بسیار صمیمانه ای با یکدیگر دارند اما اخیراً رابطه آن ها کمی پیچیده شده است.

 

به این دلیل که این دختر بزرگ شده و پدرش همچنان جوان مانده است. زمانی که – کی بائو – با پدرش در بین جمعی حاضر میشود، افرادی مثل معلم یا دوستانش از او میپرسند که چند وقت است با او نامزد شده و این در خالیست که نمی دانند این اقای نامزد در واقع پدر این دختر هست.

 

ظاهر جوان پدر و رابطه ی رومانتیک دختر با او عامل اصلی این شایعه پراکنی ها بود، برخی از مردم چین تصور می کردند که این دو نامزد هستند ولی وقتی از صحت ارتباط آنها مطلع میشدند برایشان عجیب و غیرقابل باور بود.

 

خانم کی بائو میگوید که عجیب ترین اتفاقی که برایم افتاد این بود که فردی به من در انتخاب نامزدم تبریک گفت و زمانی که گفتم این مرد جوان پدر من هست و همه ما را اشتباها نامزد فرض می کنند بدون شوخی و با جدیت گفت پس حتما با پدرت نامزد هستی چرا که رابطه ی شما مشابه رابطه زوجی عاشق است.

 

و همین صحبت او در حضور چند نفر باعث شد تا تیترهای شوکه کننده ای مثل – نامزدی دختر زیبا با پدر جوانش ؟!! – را در اینستاگرام و دیگر شبکه های اجتماعی ببینم.

 

درست است که ۳۵ سال سن بالایی نیست اما در هر حال این پدر و دختر ۲۰ سال با یکدیگر فاصله سنی دارند اما چنین چیزی اصلا در ظاهر آن ها مشهود نیست.

 

عجیب و باورنکردنی از ازدواج دختر زیبا با پدر جوانش

 

عکس این پدر و دختر از حدود پنج سال پیش یعنی سال ۲۰۱۷ در شبکه های اجتماعی و اینستاگرام دست به دست میشود و آنها هزاران نفر دنبال کننده دارند به همین دلیل ممکن است در جوامع عمومی آن ها را بشناسند و از آنها عکس های بیشتری بگیرند.

 

پدر این دختر زیبا و جوان همانطور که در عکس هایش مشخص است ، ظاهر بسیار جوانی دارد اما هیچ کار خاصی برای این ظاهر جوان انجام نداده است. تنها چیزی که به ذهنش رسید، این بود که فقط صورتش را با آب و صابون گیاهی میشوید و بس.

ادامه مطلب عجیب و باورنکردنی از ازدواج دختر زیبا با پدر جوانش

نگاهی به گونه نثر فارسی ازابتدا تا امروز


نگاهی به گونه نثر فارسی ازابتدا تا امروز

 

گذشته ی نثر فارسی

بیش از هزار و صد سال پیش، در زمان سامانیان بود که پا به پای شعر، نثر فارسی نیز رواج گرفت؛ و در عرض صد سال کتاب های بسیاری در موضوع های گوناگون تألیف و ترجمه شد.

 

بسیاری از این کتاب ها در سده های بعد از میان رفت و تنها شمار اندکی کتاب باقی ماند که مقدمه ی شاهنامه ی ابومنصوری قدیم‌ترین و تاریخ بلعمی، مهم ترین آنهاست.

 

نثر این دوره، نثر ساده یا مرسل، موجز و روان و از هرگونه تکلف و تصنع خالی بوده و لغت های فارسی آن بر لغت های تازی سخت فزونی داشته است.

 

این گونه ی نثر در دوره ی غزنویان با اندک تفاوت (لغت های تازی بیش تر و جمله های درازتر) به دست ابوالفضل بیهقی اوج شیوایی خود را نشان داد. تا آن جا که می‌توان با شکوه‌ترین جلوه‌های زبان فارسی را درخلال صفحات آن باز دید.

 

در سده ی پنجم نخستین بار خواجه عبدالله انصاری سجع را وارد نثر کرد و مناجات نامه ی خود را با رعایت سادگی معمول به نثر مسجع مزین ساخت و از این زمان به بعد،

 

رفته رفته صنایع بدیعی اعم از سجع و جناس و موازنه و مراعات النظیر و مطابقه و… در آثار نویسندگان گوناگون راه یافت و به ویژه در مرزیان نامه وراوینی و مقامات حمیدی به ترین اسلوب خود را نشان داد.

 

سده ی ششم را باید سده ی نثر فنی نامید. نمونه ی اعلای آن کلیله و دمنه ی نصرالله منشی است. و هم این نثر است که دنباله ی آن به سده ی هفتم (دوره ی سبک عراقی) کشید و صرف‌نظر از گلستان سعدی که در همین زمان نوشته شد و نمونه ی ممتاز نثر مسجع و از ارجمندترین متن های منثور فارسی به شمار می‌رود،

 

به تدریج به نثر مصنوع و متکلف انجامید و تا سده ی سیزدهم ادامه یافت. صنایع بدیعی و لغت های دشوار و اصطلاح های گوناگون در بیش تر کتاب ها رو به فزونی گذاشت

 

و نویسندگان در کاربرد مترادف های الفاظ عربی تا آن اندازه زیاده روی کردند که کار آنان به لفاظی کشید و معانی و مفاهیم فدای درازگویی ها و تفاضل‌های بی جای آنان شد و فهم غالب نمونه‌ها را مشکل و دشوار ساخت.

 

این گونه نثر به ویژه در تاریخ وصَاف به اوج تکلف و تصنع رسید. بی هوده نیست که ادوارد براون نویسنده ی تاریخ وصاف را «نخستین مفسد بزرگ زبان» می‌داند.

 

کسی که تاریخ در دست او صرفن دستاویزی برای سخن‌سازی و سجع‌پردازی بود. و نه شگفت اگر خود اذعان کند: «نظر بر آن است که این کتاب مجموعه ی صنایع علوم و فهرست بدایع فضایل و دستور اسالیب بلاغت و قوالیب براعت باشد و اخبار و احوال که موضوع علم تاریخ است مضامین آن بالعرض معلوم گردد».

 

و عجیب این که در دوره‌های بعد همین گونه نثر مورد تقلید قرار می‌گیرد. شرف‌الدین علی یزدی در “ظفرنامه” و به ویژه میرزا مهدی خان منشی در “دره نادره”، آن چنان در کاربرد الفاظ مهجور عربی افراط می‌کند که زبان فارسی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.

 

تا آن جا که در سراسر کتاب جز به رابطه ها و فعل ها، به هیچ واژه ی فارسی دیگری نمی‌توان برخورد.

 

دگرگونی نثر فارسی در سده ی سیزدهم

از اواخر سده ی دوازدهم از نثرهای متصنع و متکلف دیگر خبری نیست به گونه ای که آثار نویسندگان این سده را می‌توان به عنوان نخستین سرمشق‌های نثر ساده ی پارسی دوره‌های بعد به شمار آورد و از آن به عنوان دوره ی نثر تقلیدی سخن گفت: «در این زمان تقلید از نثر زیبای گلستان با آمیزه ای از سبک سعدی و جوینی و وصاف، رواج می‌گیرد.

 

نثرنویسان این زمان مانند فاضل خان گروسی، عبدالرزاق بیک دنبلی، میرزا محمدصادق وقایع نگار، میرزا عیسی قائم مقام، میرزا حبیب قاآنی، میرزا عبدالوهاب نشاط و میرزا رضی تبریزی بدون این که درصدد ترویج شیوه ی کهن باشند، همچنان به نثرهای کهن دلبستگی نشان می‌دهند.

 

و در منشآت خود کمابیش از سبک و شیوه ی دیرین پی روی می‌کنند و این وضع با وجود اصلاحات کسانی چون میرزا ابوالقاسم قائم مقام تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه ادامه می‌یابد.

 

در این زمان، پی روی از نثر قائم مقام معمول می‌شود و نویسندگان اگرچه به شیوه‌های قدیم تفنن و تتبع می‌کنند، از گرایش به ساده‌نویسی نیز روی نمی‌گردانند.

 

از نویسندگان این دوره می‌توان از امیرنظام گروسی، بدایع نگار، مجدالملک و عبداللطیف طسوجی نام برد که از نثرنویسان مقلد که پیش از این نامشان گذشت، به مراتب ساده‌تر می‌نویسند .

 

با این همه نباید نانوشته گذاشت که «این قائم مقام بود که نخستین بار به اندازه ی زیادی از عبارت های متکلف و متصنع و مضمون های پیچیده و تشبیه های نابه‌جا کاست و تا اندازه‌ای انشای خود را به ویژه در نامه نگاری های خصوصی به سادگی و گفتار طبیعی نزدیک ساخت.

 

نثر وی برخلاف آثار گذشتگان او که پر از جمله‌ها و عبارت‌های دراز و قرینه‌سازی های مکرر و سجع‌های خسته‌کننده بود، از جمله‌های کوتاه ترکیب شد و قرینه‌ها به ندرت تکرار شد.

 

او صرفن از سجع‌های زیبایی که ویژه ی گلستان سعدی است استفاده کرد. از آوردن لقب ها و عنوان های تملق‌آمیز خودداری کرد و به شعرهای فارسی و عربی و آیه های قرآنی و اخبار و احادیث که شیوه ی نویسندگان پیشین بود، خیلی کم تر از اسلاف خود دست زد و بسیار به جا و به موقع به آن ها استشهاد کرد.

 

روی هم رفته سبک قائم مقام تابع گلستان سعدی و مانند آن زیبا و روان و آهنگ دار است .»

 

علت های پیدایی نثر معاصر

در سده ی سیزدهم رفته رفته آوازه ی تمدن و فرهنگ غرب به گوش ایرانیان نیز رسید. عباس میرزا پسر فتح علی شاه از نخستین کسانی بود که از پیشرفت فرهنگ و تمدن مغرب زمین آگاهی یافت و با آوردن نخستین چاپ خانه در تبریز وسیله ی چاپ کتاب و روزنامه را فراهم آورد.

 

و نیز با فرستادن چند تن از ایرانیان از جمله میرزا صالح شیرازی به فرنگ موجب شد که نخستین تحصیل‌کردگان باختر با آگاهی‌ها و اندیشه‌های جدید به کشور باز گردند.

 

جز اینان ورود گروه‌های نظامی و سیاسی کشورهای اروپا به ایران نیز هر چه بیش تر آشنایی ایرانیان را با ترّقی و پیشرفت غربیان سبب شد. و سال به سال رفت و آمد و ارتباط ایرانیان و فرنگیان نیرو گرفت.

 

ابوالقاسم قائم مقام صدراعظم کشته شده پسر میرزا عیسا قائم مقام از جمله مردان بزرگ سیاسی و ادبی ایران بود که قلم و قدم او سخت در هشدار ایرانیان مؤثر افتاد.

 

ظهور مردی یگانه همچون میرزا تقی خان امیرکبیر و اندیشه‌های بلند او در زمینه ی اصلاحات گوناگون و به ویژه گشایش نخستین مدرسه در ایران به نام دارالفنون، که یکی از بزرگ ترین اقدام های او بود، در تحوّل و دگرگونی فضای فکری مردم ایران تأثیر به سزا داشت.

 

آموزگاران اروپایی به کمک شاگردان ایرانی خود کتاب های علمی و فنی و نظامی را به فارسی برگرداندند. کتاب های تاریخی و داستانی به وسیله ی مترجمان عهد ناصری به تدریج ترجمه و چاپ شد.

 

این کتاب ها از آن جا که مترجمان آن ها از نثر ساده متن های اصلی پی روی می‌کردند، در تجدید سبک نثر و ساده‌نویسی بسیار مؤثر واقع شد.

 

به ویژه ترجمه ی کتاب های فرانسه مانند تاریخ ناپلئون، تلماک، کنت مونت کریستو، سه تفنگ دار و سفرنامه ی استانلی با توجه به نثر ساده ی هر کدام، در ساده‌نویسی نویسندگان تأثیر فراوان گذاشت.

 

روزنامه‌نویسی نیز از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، نخست در محیط دربار و سپس برای مردم پدید آمد.

 

«شورش بابیه، وخامت اوضاع ایران پس از کشتن امیرکبیر، نبودن مردان لایق، تسلط متعصبان، شدت رقابت دولت های خارجی و دخالت آنان در حکومت که جز خرابی و تباهی باور نیاورد.»

 

از جمله عواملی بودند که در کنجکاوی و توجه مردم به اوضاع تأثیر بسیار داشتند. میرزا حسین سپهسالار، امین‌الدوله، مشیرالدوله و اعتضادالسلطنه نیز از جمله رجال ترقی خواه بودند که هر کدام در اصلاح امور اداری و ترویج فرهنگ جدید، بار وظیفه‌ای سنگین را بر دوش گرفتند.

 

سفرهای سید جمال‌الدین اسدآبادی به ایران و تبلیغات او بر ضد استبداد و کوشش پی روان و مریدان وی هر کدام در بیداری ایرانیان اثری انکارناپذیر داشت.

 

همچنین تلاش وقفه‌ناپذیر روشنفکران خارج از ایران را که با آگاهی از وخامت اوضاع کشور از طریق روزنامه و کتاب یک دم از پای نمی‌نشستند، نمی‌توان دست کم گرفت.

 

جز تلاش میرزا ملکم خان که به اشاره گذشت، ترجمه ی مقاله ها و نمایش نامه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده و رساله ها و شعرهای میرزا آقاخان کرمانی و نوشته‌های آزادی خواهانه ی شیخ احمد روحی و کتاب های میرزا عبدالرحیم طالب‌اف

 

و «سیاحت نامه» زین‌العابدین مراغه‌ای از جمله کوشش‌هایی بود که سخت در روشنی اذهان خوانندگان آن روز و پیدایی اندیشه‌های آزادی خواهی مؤثر افتاد: «مجموع موجبات و عواملی که هر کدام در زمان خود در تار و پود سازمان فاسد اجتماعی ایران رخنه کرد و طبقه حاکمه را به وحشت انداخت

 

و مردم را برای قبول تحوّل اساسی در شکل اداره و انتخاب راه و روش نوین زندگی آماده ساخت و بدینسان میل به دگرگون کردن وضع کهنه و فرسوده زندگی اجتماعی و مدنی، که بذر آن از همان نیمه‌های اول سده ی سیزدهم هجری پاشیده شده بود، به تدریج و تأنی نشو و نما کرد و انقلاب مشروطیت را به وجود آورد»

 

چنین بود که نیاز روزافزون به چاپ کردن و خواندن که به اتکای صنعت چاپ و وجود روزنامه و کتاب و ایجاد مدرسه های جدید و زیاد شدن باسوادان و رواج زبان های اروپایی و هجوم دانش های نوین، روز به روز بیش تر احساس می‌شد، اندک اندک باعث آمد که شیوه‌های قدیم در برابر سیل تجدّد عقب بنشیند

 

و سرانجام کوشش‌هایی که برای پیراستن زبان از الفاظ مهجور و ترکیب های ناهموار، از مدت ها پیش آغاز شده بود، به ثمر برسد و ساده‌نویسی و روانی جای مغلق‌نویسی و صنعتگری را بگیرد و به این ترتیب انقلابی راستین در نظم و نثر پدید آید.

 

نخستین جلوه‌های نثر امروز

جلوه‌های انقلاب در نثر را، به مفهومی که بتوان پایه و مایه ادبیات منثور امروز شمرد، باید به ویژه در آثار زین‌العابدین مراغه‌ای و میرزا عبدالرحیم طالب‌اف و میرزا علی اکبر خان دهخدا و سید محمدعلی جمال زاده چهار تن از نویسندگان دوران مشروطیت و پس از مشروطیت به روشنی باز دید.

 

زین العابدین مراغه‌ای از حیث تازگی موضوع و سادگی زبانی که در کتاب «سیاحت نامه ابراهیم بیک» ارایه داد؛ طالب اف از لحاظ دست یابی به زبان ساده و موضوع های تربیتی که نخستین بار در ایران مطرح کرد؛

 

دهخدا به اعتبار قلم شیرین و طنز گزنده‌اش که در مقاله های «چرند و پرند» با زبانی سرشار از تحرک و درخور فهم و اندیشه ی مردم به کار گرفت؛ و سید محمد علی جمال‌زاده با گزینش نوع «داستان کوتاه» و زبان عامیانه برگزیده ی او که پر از ضرب‌المثل ها و اصطلاح های مردمی است، از هر لحاظ در ادبیات معاصر تازگی داشت.

 

چهار نویسنده با آثاری گوناگون که موجب شدند اندک اندک انواع نثر قدیم از تداول بیافتد و غیرمستقیم کتاب و کتاب خوانی که در سده های پیش صرفن به خواص اختصاص داشت،

 

برای مردم و در میان مردم رواج یابد و با توجه به رواج انواع ادبی غرب همچون رمان، داستان کوتاه، نمایش نامه و قصه‌های کودکان که تا آن روز در مملکت ما پیشینه نداشت و نخستین شرط پرداختن به هر یک از آن ها آشنایی به زبان مردم بود، راه را برای استقبال صاحبان ذوق و قریحه از انواع ادبیات جدید باز کند.

 

مشخصات نثر امروز و انواع آن

نثر امروز که در نوشته‌ها و کتاب های گوناگون اعمّ از کتاب های علمی، هنری، ادبی، رمان، داستان کوتاه، نمایش نامه، روزنامه، نقدنویسی و کتاب های کودکان دیده می‌شود، نثری است که صرفن مایه‌ای از سادگی دارد.

 

در این هفتاد سال اخیر نثرنویسان و داستان‌نویسان ما به ناگزیر و به اقتضای زمان، به زبان معمول و متداول روز توجه کردند. دیگر هیچ کس با به کار بردن لغت های ثقیل و مهجور قصد اظهار فضل نداشت.

 

به عبارت به تر نویسندگان فهمیده بودند که از این به بعد زیاده روی در کاربرد لغت های سنگین بیانگر میزان فضل آنان نخواهد بود، بلکه ارزش هر نویسنده، به اعتبار بلندی اندیشه و توانایی بیان آن به زبان ساده و روان و تسلط در رشته ی تخصصی و نیروی تحلیل و تشریح اوست.

 

چون هدف وی ارتباط هر چه بیش تر با خوانندگان است و تنها به واژه‌ها و ساختمان زبانی باید توجه کند که در دهان مردم جریان دارد.

 

و پیداست که در دهان مردم، هیچ گاه مترادف ها و عبارت های وصفی و صفت های مفعولی جایی نداشته است. بنابراین زبان نگارش نیز همچون زبان مردم از این گونه مترادف ها و عبارت ها خالی شد و مثل ها و اصطلاح های گوناگون مردم جای آن ها را گرفت.

 

مگر نه این که وقتی موضوع نوشته‌ها با زندگی وابستگی مستقیم داشت، زبانی نیز که به طرح این موضوع ها می‌پردازد، باید ویژگی های زبان مردم را بپذیرد؟

 

چنین بود که لفاظی و تفنن جای خود را به موضوع های جدّی،‌ طنز و انتقاد داد و صراحت لهجه و شجاعت ادبی و ایجاز و اختصار جای اطناب و درازگویی و صنعت‌پردازی را گرفت و کنایه ها و استعاره هایی که موضوع و هدف اصلی را تحت‌الشعاع قرار می‌دادند،

 

از میان رفت و نثر صرفن وسیله ی بیان اندیشه‌ها و افکار شد، نه هدف،‌ آن چنان که منظور نظر بسیاری از نویسندگان قدیم بود. به ویژه این که ورود واژه های علمی و سیاسی و اجتماعی جدید نیز در فضای نوشته‌ها هوایی تازه دمید و خوانندگان ناگزیر با موضوع‌‌هایی روبه‌رو شدند که پیش از آن سابقه نداشت.

 

بنابراین اگر ما در عین حال که اصل سادگی و توجه به زبان مردم را در همه ی نوشته‌ها و کتاب های امروز می‌بینیم، باز هم با جلوه‌های گوناگونی از نثر (اعمّ از تألیف و ترجمه) روبه‌رو می‌شویم،

 

این را باید به اعتبار موضوع های گوناگون، انواع ادبی جدید، رشته‌های تخصصی و میزان معلومات و روحیات خاص نویسندگان گوناگون و به ویژه تعمّد برخی از داستان‌نویسان در پیدا کردن نثر ویژه ی خود بدانیم و به اعتبار چند اصل،

 

با اشاره به جلوه‌های گوناگون نثر، با چهره‌های نویسندگان، اعمّ از داستان‌نویس و غیر داستان‌نویس و در نتیجه با ادبیات منثور معاصر آشنا شویم.

 

۱ـ نثر کتاب های پژوهشی

با پیدایی و گسترش دانشگاه ها و با فراگیری شیوه‌های علمی تحقیق و پژوهش از ایران‌شناسان خارجی، بیش تر دانشوران معاصر و استادان دانشگاه، به کارهای پژوهشی و دانش های نظری جلب شدند و در زمینه‌های گوناگون،

 

اعمّ از تاریخ و فرهنگ و زبان های ایران باستان، تاریخ و تاریخ ادبیات پس از اسلام، تصحیح متن ها، پژوهش در سرگذشت احوال نویسندگان و شاعران کهن و بحث در شیوه‌ها و سبک های نثر و نظم پارسی و گردآوری منابع و قضاوت صحیح درباره ی آثار گوناگون منظوم و منثور، کارهای ارزشمندی انجام دادند و از این طریق در غنای فرهنگ ایران سخت کوشیدند.

 

این عده از دانشوران را می‌توان در سه گروه: نسل اول (یا پیرتر)، نسل دوم (یا میانه) و نسل سوم (یا جوان‌تر) باز شناخت.

 

گروه نخست یا نسل پیرتر کسانی هستند که اغلب با تبعیت از راه ایران‌شناسان خارجی و توجه به شیوه‌های علمی نقد و بررسی غربیان، گام در راه پژوهش نهادند و با تصحیح و تألیف کتاب های گوناگون، به تدریج از جمله دانشمندان و محققان بنام معاصر شناخته شدند.

 

از این گروه می‌توان از نام هایی همچون حسن پیرنیا، محمد علی فروغی، علامه قزوینی، سید حسن تقی‌زاده، علامه دهخدا، عبدالعظیم قریب، ملک‌الشعراء بهار، احمد کسروی، ابراهیم پورداوود،

 

ذبیح بهروز، احمد بهمنیار، اقبال آشتیانی، رشید یاسمی، سعید نفیسی، جلال‌الدین همایی،‌ بدیع الزمان فروزانفر، محمد پروین گنابادی، مدرس رضوی، قاسم غنی، مجتبی مینوی،‌ مسعود فرزاد، نصرالله فلسفی و‌… یاد کرد.

 

گروه دوم و سوم که از نسل میانه و نسل جوان‌تر شمرده می‌شوند، بیش تر از جمله شاگردان گروه نخست بوده‌اند و هر کدام از زمره استادان و محققان نام دار کشور به شمار می‌آیند.

 

در این گروه می‌توان از دکتر محمد معین، دکتر ذبیح‌الله صفا، دکتر پرویز خانلری، دکتر محمد مقدم، دکتر حسین خطیبی، دکتر حسن یزدگردی، دکتر احمدعلی رجایی، دکتر صادق کیا، دکتر سید جعفر شهیدی، دکتر مهدی محقق، دکتر محمد دبیرسیاقی،

 

دکتر محمد جواد مشکور، دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، دکتر محمد جعفر محجوب، دکتر زریاب خویی، دکتر باستانی پاریزی، دکتر ضیاءالدین سجادی، دکتر غلامحسین یوسفی، دکتر عبدالحسین نوایی، دکتر منوچهر مرتضوی،

 

دکتر اسلامی ندوشن، دکتر محمد امین ریاحی، دکتر بهرام فره‌وشی، دکتر مظاهر مصفا،‌ دکتر جلیل دوستخواه، دکتر شفیعی کدکنی، دکتر محمد استعلامی و‌… نام برد.

 

هر سه گروه چون به زبان و ادب فارسی تسلط کافی داشته‌اند، طبیعی است که در نثر آنان نیز به نسبت، نشانه‌های این تسلط و تبحر را می‌توان دید، نثر صحیح و درستی، که مطابق اسلوب زبان فارسی است و در آن از هر یک از ارکان جمله در جای خود استفاده شده و معمولن کم تر از قاعده های دستوری تجاوز شده است.

 

تنها فرقی که میان نثر این دو گروه می‌توان دید، این است که نثر بیش تر افراد گروه نخست با توجه به نسل آنان و به اقتضای محدوده ی فکر و کار آنان، با لغت ها و واژه‌های ادبی بیش تر همراه است تا نثر گروه دوم و سوم، به ویژه نثر برخی از اینان، که به نهایت سادگی و سلامت زبان رسیده است.

 

۲ـ نثر کتاب های ادبی

از آغاز آشنایی ایرانیان با سبک ها و مکتب های ادبی مغرب زمین، مکتب رومانتیسم بیش از دیگر مکتب ها مورد توجه قرار گرفت.

 

مکتبی که فضای خیال بافانه و رویایی و فریبنده ی آن با روحیات ایرانیان بیش یا کم سازگار بود و به ویژه در سال های آغاز نفوذ آن در ایران ـ زمانی که هنوز مکتب های دیگر چندان نفوذ نداشتند ـ طراوت و تازگی بسیار داشت.

 

از نخستین ایرانیانی که به این مکتب روی آوردند، یوسف اعتصام الملک بود که از سال ۱۳۲۸ هجری قمری با چاپ مجله ی «بهار» گام در راه نهاد و با ترجمه ی آثار امثال شیللر و هوگو و نیز چاپ برگزیده هایی از قطعه های نظم و نثر اروپایی، تعلق خاطر خود را به این گونه آثار نشان داد و حتا در نوشته‌های او تأثیر بسیار کرد.

 

از این به بعد بود که توجه به آثار رمانتیک اعم از تألیف و ترجمه در ایران باب شد و غیر از ترجمه و نوشتن رمان و داستان، برگرداندن و نوشتن قطعه های ادبی نیز رواج یافت.

 

به ویژه ظهور نویسندگانی همچون علی دشتی و محمد حجازی و جواد فاضل و حسینقلی مستعان از یک سو و نیز ترجمه ی آثار نویسندگان یونان قدیم و نیز نویسندگان رمانتیک مغرب زمین، مانند هانری هاینه،

 

لرد بایرون، آلفرد دوموسه، ویکتور هوگو، لامارتین از طرف دیگر، در اشاعه و ترویج این گونه آثار سخت مؤثر افتاد و دیگر کم تر مجله‌ای بود که به این نوع نوشته‌ها توجه نکند.

 

آثاری که بیش تر در دو نوع «داستان» و «قطعه ادبی» نوشته می‌شد و معمولن عشق و احساسات فردی، زیبایی های طبیعت، نصایح انسان‌دوستانه، خوش‌بینی و بدبینی خوشبختی و بدبختی، محتوای اصلی آن ها را تشکیل می‌داد.

 

وصل ها و جدایی‌ها، حسرت ها و آرزوها، غم‌ها و شادی‌ها، وفاداری ها و جفاکاری ها، پاکدامنی‌ها و تردامنی‌ها، اشک ها و آه ها، خاطرات تلخ و شیرین، چشمه‌های زلال، سایبان درختان،

 

گل های رنگارنگ، از جمله مفهوم ها و نشانه‌هایی بود که در این گونه آثار فراوان به چشم می‌خورد. فضایی خاص با واژه‌هایی معین که معمولن به نثرهایی از این دست، نما و ظاهری مشخص می‌بخشید.

 

۳ـ نثر روزنامه‌ای

همچنان که در پیش به اشاره گذشت روزنامه و روزنامه‌نویسی به همت میرزا صالح شیرازی در ایران آغاز شد و پا گرفت و پس از آن سال به سال بر شمار روزنامه‌ها افزوده شد و به تدریج روزنامه‌نگارانی پیدا شدند که هر یک در زمان خود،

 

از نظر طرز فکر و شیوه ی نثر، که از زبان مردم مایه می‌گرفت، از چهره‌های برجسته ی این فن شمرده شدند. سید جمال‌الدین اسدآبادی، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان و علی‌اکبر دهخدا از نخستین کسانی بودند که به روزنامه‌نگاری دست زدند.

 

به ویژه دهخدا در مقاله های خود با نام «چرند و پرند» نهایت تبحر و مهارت خود را در آن فن نشان داد. تا آن جا که شیوه ی انتقادی و طنز خاص او در کار روزنامه‌نگارانی که به طنز و انتقاد توجه بیش تری داشتند تأثیر بسیار گذارد.

 

با این همه پس از این زمان در کم تر روزنامه‌نگاری می‌توان تسلط دهخدا را به ویژه در راه خاص او سراغ گرفت و حتا تسلط دیگر روزنامه‌نگاران دوره ی مشروطیت را نیز.

 

زیرا آنانی که توانایی رقابت و برابری با اینان داشتند، احتمالن از شمار انگشتان یک دست هم تجاوز نکردند و این شاید به سه دلیل بود:

 

نخست این که روزنامه‌نویسان دوره ی مشروطیت از مایه‌ای بهره داشتند که بیش تر روزنامه‌نگاران سال های بعد، از آن بی‌بهره بودند.

 

دوم این که، چون موقعیت اجتماعی و سیاسی دوره ی مشروطیت و تحرک و هیجان ناشی از آن در فضای روزنامه‌نگاری دوره‌های بعد پدید نیامد، طبعن روزنامه‌نویسان این زمان آمادگی و استعداد و موقعیت روزنامه‌نگاران آن دوره را نمی‌توانستند داشت.

 

سوم این که، ارج و قدری که روزنامه‌نویسی در دوره ی مشروطیت داشت موجب شد که اغلب نویسندگان برگزیده به ساحت آن گام نهند. در صورتی که در دهه‌های بعد اصطلاح «ژورنالیسم» رفته رفته با مفهومی همراه شد

 

که در نظر ادیبان و نویسندگان چندان قدری نداشت چنان که وقتی به ضعف و سستی نثر نویسنده‌ای اشاره‌ می‌کردند، چه بسا آن را « روزنامه‌ای» یا « ژورنالیستی» می‌خواندند.

 

اما این همه دلیل آن نمی‌شود که به طور کلی قدرت ها و شگردهای جالب روزنامه‌نویسان دهه‌های اخیر را انکار کرد.

 

به ویژه این که در همین مدت، در کشور ما روزنامه‌نویسانی پیدا شدند که هم از نظر نوع کار اعم از «فکاهه»، «طنز»، «مقاله» و «گزارش» و هم از لحاظ شیوه ی طرح مطالب و هم به جهت چه گونگی نثر، چهره‌هایی مشخص یافتند.

 

و به ویژه در مقایسه با نثر روزنامه‌ای مشروطیت بر اثر مرور زمان به زبان راحت‌تر و هموارتری راه بردند. و برخی از آنان از نظر تسلط به امثال و اصطلاح ها و کنایه های خاص مردم و استفاده ی به جا و مناسب از آن ها به طور غیرمستقیم نشان دادند

 

که نه تنها روزنامه‌نویسی در برابر هنر نویسندگی کاری فروتر و بی‌ارج‌تر نیست، بلکه چون فنی است کاملن تخصصی و مستلزم داشتن استعداد و مایه خاص، چه بسا مستعدترین نویسندگان نیز در این راه توفیق نتوانند یافت.

 

۴ـ نثر ترجمه

گشایش مدرسه ی دارالفنون و لزوم نوشتن کتاب های درسی در زمینه‌های علمی، فنی و نظامی موجب شد که بر اثر همکاری آموزگاران خارجی و محصلان ایرانی کار ترجمه نیز در ایران آغاز شود.

 

از نخستین ترجمه‌هایی که از فرانسه به فارسی صورت گرفت و ذکر برخی از آن ها در صفحات پیش گذشت، از چند کتاب تاریخی و داستانی دیگر نیز می‌توان نام برد.

 

کتاب های چون «تاریخ ایران» تألیف سرجان ملکم، «لویی چهاردهم و پانزدهم» از الکساندر دوما (پدر)، «روبنسون کروزوئه» از دانیل دفو، «سفرهای گالیور» از جاناتان سویفت و «سرگذشت علی بابا اصفهانی» اثر جمیز موریه، که با توجه به ناگزیری مترجمان در تبعیت از نثر ساده ی آن ها در ساده‌نویسی آن زمان تأثیر به سزا داشت.

 

پس از این زمان چون سال به سال شمار مترجمان فزونی می‌گرفت و نیز آمادگی و اشتیاق مردم برای آشنایی هر چه بیش تر با فرهنگ غرب، بیش از پیش احساس می‌شد، ترجمه ی کتاب های تاریخ، رمان، نمایش نامه و آثار شاعران و نویسندگان رمانتیک مغرب زمین به تدریج تداول یافت.

 

شاه زاده محمد طاهر میرزا اسکندری با ترجمه ی «کنت مونت کریستو» و «سه تفنگ دار» و «لویی چهارم» از الکساندر دوما و ابراهیم نشاط با ترجمه ی «پل وویرژینی» از برنارد دوسن پیر، از نخستین کسانی بودند که به کار ترجمه دست زدند.

 

به ویژه یوسف اعتصام الملک با ترجمه‌های روان و سلیس «خدعه عشق» اثر «شیللر» که از روی ترجمه ی فرانسوی الکساندر دوما برگردانده شده بود و نیز جلد اول و دوم «میزرابل» (Lesmiserables ) از ویکتور هوگو با نام «تیره‌بختان» (= بینوایان) و «سفینه غواصّه» از ژول ورن و بسیاری ترجمه‌های دیگرش،‌ قابلیت و زبردستی خود را در این راه نشان داد.

 

به این ترتیب سال به سال بر شمار کتاب های ترجمه افزوده شد و اندک اندک از دایره ی محدود آثار رمانتیک به در آمد و همه ی آثار کلاسیک ها و رئالیست ها و رمان‌نویسان نو، اعم از نویسندگان اروپا و آمریکا و آمریکای لاتین را دربرگرفت.

 

و با گذشت زمان و کسب تجربه ی بیش تر نشانه‌های درستکاری و امانت و دست یابی به نثر مطلوب و نزدیک به اصل، بیش از پیش به چشم خورد. و به تدریج دخالت مترجمان در متن های اصلی ـ که گاه تا حد تعویض نام ها و شخصیت‌ها صورت می‌گرفت ـ از میان رفت.

 

و ترجمه‌های آزاد، که نتیجه ی آزادی کامل مترجمان بود، رو به کاهش گذارد و مترجمان سال به سال به مسئولیت خطیر خود که رعایت امانت تا سرحد امکان بود، بیش تر پی بردند.

 

به ویژه در رمان و داستان کوتاه و نمایش نامه ـ که غیر از تفهیم مفاهیم و مطالب نویسنده، که در ترجمه کتاب های علمی و اجتماعی و فلسفی، مهم ترین وظیفه ی مترجم است ـ به ضرورت حفظ سبک نویسندگان گوناگون نیز توجه کردند.

 

ضرورتی که رعایت آن بسیار مشکل است و به ویژه در این گونه کتاب ها سخت اهمیت دارد. زیرا مترجم غیر از آشنایی به دو زبان مبدأ و مقصد، باید آن چنان در آثار نویسنده ی اصلی غور کرده باشد

 

که کاملن از چه گونگی شگرد و اندیشه و شکل و محتوای هر یک ازکتاب های او آگاه باشد و برای هر کتاب به اقتضای شیوه ی عرضه ی مطالب و چه گونگی نثر ما به دریافت مطلوب‌ترین و نزدیک‌ترین زبان توفیق یابد.

 

و این توفیق هنگامی به کمال می رسد که مترجمان غیر از داشتن شرایطی که به اشاره گذشت، از سلیقه و ذوقی درخور نیز بهره‌ور باشند.

 

زیرا چه بسا مترجمانی که همه ی آن شرایط را درخود جمع داشته‌اند ولی چون از سلیقه و ذوق کافی بی‌بهره بوده‌اند، آن چنان که باید کار آنان با توفیق همراه نشده است.

 

این از مهم ترین شرایطی است که وقتی در یک مترجم جمع شد، او را در ترجمه ی صحیح و برابر اصل با مناسب‌ترین زبان یاری خواهد داد.

 

و از آن جا که ترجمه‌ها در موضوع های جداگانه ی علمی، فلسفی، اجتماعی و ادبی است و هرکدام از زیردست مترجمان گوناگون با ذوق ها و سلیقه‌های گوناگون ـ با توجه به ناگزیری آنان در تبعیت از نثر متن های اصلی، بیرون می‌آید، موجب خواهد شد که انواع گونه‌گون نثر پدید آید.

 

و به ویژه اصل و خاصیت ترکیبی زبان فارسی، مترجمان را وا می دارد که در کار یافتن برابر های دقیق، گاه نیز به ساختن ترکیب های جدید دست زنند و زبان فارسی را غنا بخشند و بیش از پیش برای پذیرش مفاهیم گوناگون آماده کنند.

 

بنابراین اگر زبان فارسی هنوز برای برگرداندن مفاهیم و اصطلاح های علمی ـ چنان که باید توجه و امکانات خود را نشان نداده است، ولی با توجه به لزوم ترکیب‌سازی از یک سو و از سوی دیگر تنوع نثر در ترجمه ی کتاب های ادبی،

 

که ناشی از تجربه‌ها و سلیقه‌های گوناگون مترجمان طرازاول و تبعیت از شگردهای نویسندگان غربی است و در نشان دادن امکانات زبان ما بسیار مؤثر بوده است، می‌توان به گسترش یافتن و آمادگی تدریجی زبان فارسی بیش از پیش امیدوار بود.

 

پی نوشت‌ها:

۱- شاهنامه ی ابومنصوری به امر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق به وسیله ی ابو منصور معمری وزیر او و با همکاری دسته‌ای از آگاهان گردآوری شده است. برای آشنایی با نثر این کتاب بخشی از آن نقل می‌شود:

«پس امیر منصور عبدالرزاق مردی با فرّ و خویشکام بود و با هنر و بزرگ منش بود اند کامروایی. و با دستگاهی تمام از پادشاهی و ساز مهتران و اندیشه‌ای بلند داشت به گوهر.

 

و از تخمه اسپهبدان ایران بود و کار کلیله و دمنه و نشان شاه خراسان بشنید. خوش آمدش. از روزگار آرزو کرد تا او را نیز یادگاری بود اندر این جهان. پس دستور خویش ابو منصور المعمری را بفرمود تا خداوندان کتاب ها را از دهقانان و فرزانگان و جهاندیدگان از شهرها بیاورد و چاکر او ابومنصور المعمری به فرمان او نامه کرد…»

 

۲- تاریخ بلعمی یا ترجمه ی تاریخ طبری به وسیله ی ابوعلی بلعمی از عربی ترجمه شده است. برای یادآوری، بخشی از نثر کتاب نقل می‌شود:
«و پرویز برفت با یاران تا به سه روز از عراق بیرون شدند و روز و شب همی تاختند تا به حد شام رسیدند.

 

ایمن شدند و از دور صومعه‌ای دیدند. راهبی آن جا. بدان صومعه شدند و فرود آمدند. راهب، لختی نان خشکار آورد و خود ایشان را نشناخت. پس آن نان به آب تر کردند و بخوردند. پرویز را خواب گرفت که سه روز بود تا نخفته بود. سر بر کنار بند وی نهاد و بخفت و هر کس همچنان بفختند…»

 

۳- از میان مجلدات این کتاب، تنها مجلد مربوط به تاریخ سلطان مسعود غزنوی باقی مانده است. برای نمونه بخشی از آن در این جا نقل می‌شود:
«روز شنبه نهم ماه رجب، میان دو نماز بارانکی خرد خرد می‌بارید.

 

چنان که زمین را ترگونه می‌کرد. و گروهی ازگله‌داران در میان رود غزنین فرود آمده بودند و گاوان بدان جا بداشته. هرچند گفتند از آن جا برخیزید که محال بود بر گذر سیل بودن،‌ فرمان نمی‌بردند.

 

تا باران قوی شد. کاهل‌وار برخاستند و خویشتن را پای آن دیوارها افکندند که به محلت دیه آهنگران پیوسته است و نهفتی جستند. و هم خطا بود و بیارامیدند.

 

و بر آن جانب رود که سوی افغان شال است بسیار استر سلطانی بسته بودند و در میان آن درختان با آن دیوارهای آسیا و آخورها کشیده و خرپشته زده و ایمن نشسته. و آن هم خطا بود که بر راه گذر سیل بودند…»

 

۴- برای نمونه بخشی از مناجات نامه در این جا نقل می‌شود:

«ای کریمی که بخشنده عطایی و ای حکیمی که پوشنده خطایی و ای صمدی که از ادراک خلق جدایی و ای احدی که در ذات و صفات بی‌همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی، جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده و چشم ما را ضیای خود ده. ما را آن ده که ما را آن به…»

 

۵- برای آشنایی با نثر مرزبان‌نامه، نمونه‌ای از آن نقل می‌شود:

«کبوتر چون این فصل به حسن اصغا بشنود و حلقه قبول و استرضا در گوش کرد، بامداد که سپید باز مشرق، یک به یک پرواز کبوتران بروج فلک را از پای انداخت؛ از جای برخاست، پای در رکاب صبا آورد و دست در عنان شال زد.

 

دو اسبه بر کریوه علو دوانید، از محمل ضباب برگذشت، هودج دبور از پس پشت انداخت و از آن جا به پانشیب هوا فرو رفت و به یک میدان تنگ عزیمت بر سر حد نشیمنگاه مرغان کشید…»

 

۶- برای آشنایی با چه گونگی نثر «مقامات» بخشی از مقامه سوم نقل می‌شود:

«حکایت کرد مرا دوستی که در متابعت او بود و جان در مشایعت او، که وقتی از اوقات که شب جوانی مظلم و غاسق بود و درخت کودکی راسخ و باسق، ریاحین عیش تازه و راحات روح بی‌حد و اندازه، باغ جوانی تر و تازه بود و از فیلسوفی من در جهان آوازه.

 

خواستم که بر امّهات بلاد گذری کنم و اجتیاز را اختیار سفری پیش گیرم. با یاران یکتا و اخوان صفا مشورتی کردم. هر یک سفری را تعیین و عزیمتی را تحسین کردند…»

 

۷- بخشی از نثر کلیله و دمنه در این جا نقل می‌شود:

«… و هر که از آتش بستر سازد و از مار بالین کند خواب او مهنـّا نباشد و از آسایش آن لذتی نیابد. فایده سداد رای و غزارت عقل آن است که چون از دوستان دشمنی بیند

 

و از خدمتگاران نخوت مهتری مشاهدت کند در حالْ اطراف کار خود فراهم گیرد و دامن از ایشان در چیند و پیش از آن که خصم فرصت چاشت بیابد برای او شامی گواران سازد. چه دشمن به مهلت قوت گیرد و به مدت عدت یابد…»

 

۸- بخشی از نثر گلستان در این جا نقل می‌شود:

«کسی از متعلقان منش بر حسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند. تو نیز اگر توانی سر خویش گیر و راه مجانبت پیش.

 

گفتا به عزت عظیم و صحبت قدیم که دم برنیارم و قدم بر ندارم مگر آنکه سخن گفته شود به عادت مألوف و طریق معروف که آزردن دوستان جهل است و کفارت یمین سهل، و خلاف راه صواب است و نقض رای اولوالالباب ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام…»

 

۹- برای آشنایی با نثر این کتاب نمونه‌ای از آن نقل می‌شود:

«طایر نبال از برج طیران آغاز کرد و عُقاب عِقاب چنگل قهرباز از رفع جرّ محاصره علی النخست مجانیق و عرادّات به فضل ظاهر، حرکت نصب یافت و چون اعراب تقدیری در حالت نصب، تابع جرّ گشت و جواب دخل مقدّر را نکته‌های سر تیز در مبحث جدال انداختند.

 

آن روز تا زرده زرین ستام خورشید در زیر ران رایض تقدیر بر سطح میدان مینایی جولان می‌نمود، محاربت قائم و مکاوحت دائم بود و تیر و چرخ و وناوک و زوبین و سنگ و منجنیق و فلاخن، از طرفین چون برید دعای ابرار در انصعاد و مانند نوازل قضا در انحداد، خلقی تمام از اندرون و بیرون مقتول و مجروح شدند…»

 

۱۰- ادوارد گرانویل براون متولد ۱۸۶۲ و متوفی در سال ۱۹۲۶ میلادی، از خاورشناسان نامدار انگلیسی است که به زبان عربی و ترکی تسلط کامل داشت و به ویژه به زبان فارسی عشق می‌ورزید.

 

تا آن جا که همه ی عمر خود را در راه مطالعه و پژوهش متن های پارسی گذراند. او در سال ۱۸۸۷ به ایران مسافرت کرد و کتابی به نام «یکسال در میان ایرانیان» نوشت و پس از بازگشت به انگلستان در کمبریج به آموزش زبان عربی و فارسی پرداخت.

 

براون نوشته‌هایی در زمینه‌های گوناگون، به ویژه وقایع دوران مشروطیت نیز دارد. و اما از میان آثار او گذشته از پژوهش ها و تألیف های ادبی او درتصحیح کتاب ها و ترجمه و تاریخ، همچون تذکره الشعرا، لباب الالباب، چهار مقاله و تاریخ گزیده، مهم ترین آن ها تاریخ ادبیات ایران است که در چهار مجلد منتشر شده است:

 

مجلد اول از قدیم ترین ایام تا عصر فردوسی. مجلد دوم از فردوسی تا سعدی. مجلد سوم: عصر استیلای تاتار و مغول و مجلد چهارم: دوران جدید. این چهار مجلد توسط علی پاشا صالح و علی اصغر حکمت ترجمه شده است.»

 

۱۱- چند سطر داخل گیومه در آورده از کتاب «از صبا تا نیما» ست.

 

۱۲- از نثر تقلیدی این دوره دو نمونه آورده می‌شود:

الف : نمونه‌ای از پریشان قاآنی:

«در هرات به خانقاه پیری رفتم تازه روی و بذله‌گوی، جوانی با روی تافته و موی بافته در کنارش نشسته، با خود گفتم الله الله پیرنوان را چه بخت جوان است که چنین جوانی را مصاحب است پیر از صفای باطن دریافت گفت نامت چیست گفتم حبیبم گفت از اهل این دیاری گفتم نه غریبم.

 

گفت حبیبا! ما دو پیر و جوان را چگونه دیدی گفتم تو را شیخ صنعان و او را شوخ کنعان. پیر از این سخن به سماع آمد و گفت به خدا سوگند که این جوان به حقیقت و طریقت فرزند من است.

 

اگر خواهی به رسم نیاز تو را بخشم. گفتم به بی‌نیازیش بخشید که چنین بنده‌ای را چنان مولی اولی است‌…»

 

ب : نمونه‌ای از حدائق الجنان دنبلی :

«… حکایت کرد که با جمعی از اهل وجد، از راه نجد عازم بیت‌الله شدیم. از شوق وصال کعبه مشتاقان خار مغیلان بر قدم گل و سمن بود. و لاله تمنا در ریاض خاطرها می‌دمید و خار وادی بطحا دامن دل می‌کشید.

 

رفقا گفتند که در قبیله نجد دختری قبله اهل وجد آمده، در جمال و کمال همچون سلمی و لیلا چندین، ستایش در خیل است و دلها به نظاره حسن آن دلربا مانند مغناطیس در میل‌…»

 

۱۳- برای آشنایی با نثر طسوجی بخشی از ترجمه ی الف لیله و لیله او در این جا نقل می‌شود:

«روایت کرده‌اند که در میان خلفای بنی عباس خلیفه‌ای داناتر از مأمون نبود که جمیع علوم نیک بدانستی و او را هر هفته دو روز مجلس مناظره علما منعقد می‌شد و فقیهان و متکلمان هر یک در مرتبه خویش می‌نشستند.

 

روزی مأمون با فقیهان و متکلمان نشسته بود، مردی غریب که جامه سپید و کهن در برداشت به مجلس اندر آمد و پایین‌تر از همه بنشست. فقیهان به سخن گفتن شروع کردند و به حل مسائل مشکله اقدام نمودند.

 

و ایشان را عادت این بود که مسئله را به اهل مجلس یکان یکان عرض می‌داشتند و هر کدام از اهل مجلس را لطیفه‌ای یا نکته‌ای به نظر می‌آمد آن را ذکر می‌کرد.

 

پس مسئله را در آن روز به تمامت اهل مجلس عرضه داشتند تا نوبت بدان مرد غریب رسید. آن مرد سخن گفتن آغاز کرد و جوابی نیکوتر از جواب فقیهان داد. سخن او را خلیفه تصدیق کرد و بپسندید و فرمود بالاتر از آن مکانی که نشسته بود بنشیند…»

 

۱۴- عبارت های داخل گیومه به نقل از کتاب «از صبا تا نیما»ست.

 

۱۵- برای آشنایی به کیفیت نثر قائم مقام، یکی از منشآت او نقل می‌شود:

«مهربان من! دیشب که به خانه آمدم خانه را صحن گلزار و کلبه را طبله عطار دیدم. ضیفی مستغنی‌الوصف که مایه ناز و محرم راز بود گفت: قاصدی وقت ظهر کاغذی سر به مُهر آورده که سربسته به طاق ایوان است و گلدسته باغ رضوان.

 

فی‌الفور با کمال شعف و شوق مهر از سر نامه برگرفتم دیدم که سر گلابدان است. ندانستم نامه خط شماست یا نافه مشک ختا. نگارخانه چین است یا نگارخانه عنبرین. پرسشی از حاکم کرده بودی.

 

از حال مبتلای فراق که جسمش این جا و جان در عراق است چه می‌پرسی؟‌ تا نه تصور کنی که بی‌تو صبورم. به خدا بی‌آن یار عزیز، شهر تبریز برای من تبخیز است.

 

بلکه از ملک آذربایجان، آذر به جان دارم و از جان و عمر، بی‌آن جان عمر بیزارم. بلی فرقت یاران تفریق میان جسم و جان بازیچه نیست. ایام هجر است و لیالی بی‌فجر. درد دوری هست و تاب صبوری نیست. رنج حرمان موجود است و راه درمان مسدود.

 

یا رب تو به فضل خویشتن باری

زین ورطه هولناک برهانم

 

همان بهتر که چاره این بلا از حضرت جل و علا خواهم تا به فضل خدایی رسم جدایی از میان برافتد و بخت بیدار و روز دیدار بار دیگر روزی شود. والسلام.»

 

۱۶- چاپ خانه یکی ازمهم ترین عواملی بود که به بیداری و آگاهی ایرانیان کمک کرد. گذشته از چاپ خانه‌ای که در زمان صفویه یک گروه مذهبی از مسیحیان در اصفهان دایر کردند و صرفن به کارهای خود اختصاص دادند همچنان که اشاره رفت،

 

در واقع نخستین چاپخانه‌ای که رسمن چاپ کتاب های فارسی را آغاز کرد، در سال ۱۲۲۷ هجری قمری به وسیله ی عباس میرزا در شهر تبریز دایر شد و چند تن از ایرانیان که این فن را آموخته بودند در آن مشغول به کار شدند.

 

دومین چاپ خانه را چندین سال بعد میرزا صالح شیرازی برای چاپ روزنامه ی خود به تهران آورد و از این به بعد بود که در مرکز دیگر شهرهای ایران به تدریج به شمار چاپ خانه‌ها افزوده شد.

 

۱۷- یکی دیگر از مهم‌ترین عوامل بیداری و آگاهی ایرانیان ایجاد مدرسه های جدید بود چنان که اشاره شد، نخستین مدرسه ی ایران را امیرکبیر با نام دارالفنون تأسیس کرد.

 

در این مدرسه رشته‌های مهندسی، موسیقی، ریاضیات، پزشکی، فنون نظامی، علوم طبیعی، زبان و ادبیات فرانسه تدریس می‌شد.

 

پس از او میرزا حسین سپهسالار در سال ۱۲۹۰ هجری قمری مدرسه ی مشیریه و سپس مدرسه ی عالی علوم دینی سپهسالار را در کنار کاخ بهارستان ساخت.

 

شهر تبریز در سال ۱۲۹۳ دارای نخستین مدرسه شد. نخستین مدرسه ی نظامی در سال ۱۳۰۰ قمری در اصفهان به دست شاگردان پیشین دارالفنون بر پا شد.

 

و پس از این تاریخ مردانی همچون میرزا علیخان امین‌الدوله، محمود خان احتشام السلطنه، میرزا یحیی دولت آبادی، مفتاح الملک و منتظم الدوله فیروزکوهی طی ده سال (۱۳۱۴ـ ۱۳۲۴) هر کدام به بنای مدرسه‌ای جدید توفیق یافتند.

 

و به این ترتیب تعلیم و تربیت نوین سال به سال جایگاه‌های جدید یافت.

 

۱۸- روزنامه و روزنامه‌نویسی، یکی دیگر از عوامل بسیار مهم در آگاهی و بیداری ایرانیان بود. نخستین روزنامه ی ایرانی در ۲۵ محرم ۱۲۵۳ قمری به نام «کاغذ اخبار»، که برابر دقیق اصطلاح فرنگی آن Newspaper بود، توسط میرزا صالح شیرازی در تهران انتشار یافت.

 

آن گاه امیرکبیر نامه ی دولتی دیگری با عنوان «روزنامچه اخبار دارالخلافه تهران» و «وقایع اتفاقیه» را پدید آورد و آن را به سال ۱۲۶۷ قمری انتشار داد. سپس علی قلی میرزا اعتضادالسلطنه وزیر علوم ناصرالدین شاه، دو روزنامه ی دیگر با اعتبار همین وزارت خانه منتشر کرد.

 

یکی از آن ها «روزنامه ملّتی» نام داشت و دیگری «روزنامه علمی» که به ترتیب در سال های ۱۲۸۰ و ۱۲۸۳ قمری نخستین شماره هر یک بیرون آمد. از این به بعد در شهرستان ها نیز به تدریج روزنامه‌هایی انتشار یافت.

 

«روزنامه آذربایجان» در تبریز «روزنامه فارس» در شیراز و «روزنامه فرهنگ» در اصفهان. پس از ناصرالدین شاه، محمد حسین فروغی (ذکاء الملک) نشریه ی ارجمند خود «نامه تربیت» را در سال ۱۳۱۴ قمری بنیاد نهاد.

 

در همین سال ها مجدالاسلام دو نامه ی «ندای وطن» و «کشکول» و «ناظم الاسلام» دو روزنامه ی «نوروز» و «کوکب درّی» را درآوردند.

 

«روزنامه ادب» نیز به کوشش ادیب الممالک فراهانی درمی‌آمد. «خلاصه الحوادث» نیز روزنامه یومیه ایران بود که از سال ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۱ انتشار یافت.

 

و امّا پس از این که حکومت مشروطه به دست مظفرالدین شاه امضا شد، میرزا جهانگیرخان شیرازی، روزنامه «صوراسرافیل» را پدید آورد. صور اسرافیل یکی از مهم ترین روزنامه‌های آن زمان بود.

 

دهخدا «چرند و پرند» خود را در همین روزنامه می‌نوشت. نیز در همین عهد بود که یکی از مؤثرترین روزنامه‌های عصر انقلاب یعنی نامه فکاهی و ادبی «نسیم شمال» به مدیریت سید اشرف‌الدین قزوینی در رشت چاپ می‌شد.

 

و به این ترتیب سال به سال بر شمار روزنامه‌ها و مجله های سیاسی و ادبی افزوده شد. مجله های «بهار» از «اعتصام الملک» (۱۳۲۸قمری)، «دانشکده» از «بهار» (۱۳۳۶قمری)، «ارمغان» از وحید دستگردی (۱۳۳۸قمری)، «آزادیستان» از تقی رفعت و «نوبهار» از «بهار» یکی پس از دیگری درآمدند.

 

جز این ها از زمان ناصرالدین شاه گروهی از روشنفکران مقیم خارج نیز روزنامه‌هایی منتشر کردند. روزنامه‌هایی که چون نویسندگان آن ها آزادی بیش تری داشتند، در تنویر افکار مردم با تأثیری دو چندان بود، سید جمال‌الدین اسدآبادی و میرزا آقاخان کرمانی در ترکیه روزنامه ی «اختر» را درمی‌آوردند.

 

میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله در سال ۱۳۰۷ قمری روزنامه ی «قانون» را در لندن منتشر کرد. سید جمال‌الدین کاشانی و مؤیدالاسلام در سال ۱۳۱۱ نامه ی «حبل المتین» را انتشار دادند.

 

میرزا مهدی خان تبریزی روزنامه ی هفتگی «حکمت» را در سال ۱۳۱۰ در قاهره چاپ کرد و سرانجام نشریه ی هفتگی «ثریا» به سال ۱۳۱۶ قمری در قاهره و سپس روزنامه ی «پژوهش» میرزا علی محمد کاشانی به سال ۱۳۱۸ پخش شد.

ادامه مطلب نگاهی به گونه نثر فارسی ازابتدا تا امروز

نحوه پیدایش پرسشهای شگفت انگیز خیام


نحوه پیدایش پرسشهای شگفت انگیز خیام

 

غبار روبی از چهره‌ی واقعی اندیشمندان گذشته و شناخت راستین آنان، جز با آگاهی از رویدادهای زمانه‌ی آنان و آشنایی با وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روزگارشان به شایستگی صورت نمی‌پذیرد.

 

حکیم عمر خیام نیشابوری که به احتمال زیاد در سال ۴۳٩ ق. به دنیا آمده و در ۵١۷ درگذشته است نیز از دایره‌ی این باور بیرون نیست.

 

روزگار او با رویدادهای رنگارنگ و پیشامدهای گوناگونی روبه‌رو بوده است و پی‌بردن به ریشه‌های شکل‌گیری اندیشه‌های او، بررسی اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران، پیش از سده‌ی پنجم و درنگ در جریان‌های فکری و مذهبی آن دوران را ضروری می‌نماید.

 

ویژگی‌های برجسته‌ی اندیشه‌های خیام عبارت است از:

 

– پرسش‌های بنیادی در پیوند با هستی، به ویژه روشن نبودن آغاز و انجام آن.

– تردیدهای جسارت‌آمیز و جنجال‌برانگیز در باور‌های عمومی از دین و بی‌اعتبار دانستن قطعیت‌های اندیشگانی.

– نگاه‌های تلخ، تحقیرآمیز و پوچ‌انگارانه به جهان موجود.

– سفارش‌های پی‌درپی به اغتنام ‌فرصت و زیستن شادمانه در این فرصت زودگذر.

 

* * *

 

بستر اجتماعی ـ سیاسی

در سده ی پنجم و اوایل سده ی ششم که می‌توان آن را عصر خیام به شمار آورد، رویدادهای عجیب و گاه بسیار تلخی در جریان بوده است.

 

در نیشابور و شهرهای دیگر میان فرقه‌های متعصب و زاهدمنش اشعری با شیعیان و معتزلیان اختلاف‌های شدیدی وجود داشت؛ حنفی‌ها و شافعی‌ها با هم در ستیز بودند و تقریبن هیچ نوع آزاداندیشی در آن محیط دیده نمی‌شد.

 

جنگ‌های صلیبی که از سده ی ۴ ق (سده ی ١١ م.) آغاز شده بود، هنوز ادامه داشت. دولت آل‌بویه سقوط کرده و سلجوقیان در سال ۴۳٢ ق پس از شکست مسعود غزنوی در دندانقان، سلسله‌ی جدیدی را پایه‌گذاری کرده بودند.

 

خیام خود در مقدمه‌ی «رساله‌ی جبر و مقابله»‌ با لحنی تلخ می‌نویسد: «دچار زمانه‌ای شده‌ایم که اهل علم از کارافتاده و جز عده‌ی کمی باقی نمانده‌اند که از فرصت برای بحث و تحقیقات علمی استفاده کنند.

 

برعکس حکیم‌نمایان دوره‌ی ما همه دست‌اندر کارند که حق را به باطل بیامیزند، جز ریا و تدلیس (معرفت‌فروشی) کاری ندارند، اگر دانش و معرفتی نیز دارند، صرف اغراض پست جسمی می‌کنند.

 

اگر به انسانی مواجه شدند که در جست و جوی حقیقت صادق و راسخ است و روی از باطل و زور می‌گرداند و گرد تدلیس و مردم‌فریبی نمی‌گردد، او را مرهون و شایسته ی استهزا می‌دانند.» (دشتی، برگ ٨۷)

 

این که خیام، اهل علم را از بین رفته می‌داند، نشان دهنده ی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوره ی او در مقایسه با سده‌های دوم، سوم، چهارم و اوایل سده‌ی پنجم است.

 

خیام می دانسته است که رشد سریع و چشم گیر علوم گوناگون، تا پایان سده‌ی چهارم و چند سالی از اوایل سده‌ی پنجم در نتیجه‌ی این امر مهم بوده که امیران و حاکمان سرزمین‌های گوناگون جهان اسلام بدون توجه به قومیت و دین دانشمندان و آزاد گذاشتن آنان در بیان عقاید خویش

 

و پرداختن جایزه های گران‌بها در برابر آثارشان، آنان را تشویق می‌کردند تا از این طریق حوزه‌های درسی رونق یابد و ترجمه و تدوین کتاب‌های علمی به سرعت و کثرت منتشر شود

 

و راه برای تولید علم هموار گردد و نتیجه‌ی این اقدام ها پیدایش دانشمندان بزرگی چون فارابی، ابن سینا و … در شهرهای گوناگون و تدوین کتاب‌های بی‌شماری در رشته‌های گوناگون به عربی و فارسی بود.

 

به گفته‌ی استاد ذبیح‌الله صفا «در این دستگاه‌های حکیمان و دانشمندان یهودی و نصرانی و زردشتی، صابئی و مسلمان بی‌آن که مزاحم یکدیگر باشند، به سر می‌بردند.» (صفا، برگ های ١٢۷-١٢۶، ١۳۶۶) خیام چنین اوضاعی را در زمان خود نمی‌دید.

 

این اوضاع نسبتن آزاد به ویژه برای اهل فکر و اندیشه، چندان پایدار نماند و از میانه‌های سده‌ی پنجم به بعد آرام آرام دگرگون شد.

 

آن هنگام که ایرانیان اسلام را پذیرفتند، نمی‌پنداشتند روزگاری با حکومت‌هایی چون بنی‌امیه و بنی‌عباس رو به رو می‌شوند که موجبات تحقیرشان را فراهم خواهند آورد.

 

ایرانیان به دلیل تحقیر و توهینی که احساس می‌کردند، در جاهای مختلف به مخالفت و قیام برخاستند و این حرکت ها خود به پریشانی ساختارهای اجتماعی کمک می کرد.

 

پیرو این پریشانی و از میان رفتن حکومت نیرومند ایرانی، آرام آرام، بزرگان و جنگاوران قبیله های ترک آسیای میانه در شمال ایران، خیال هجوم به مناطقی از ایران را در سر پروردند و این خیال‌ها در برخی از مقاطع تاریخی به واقعیت نیز پیوست و به حکومت تبدیل شد. غزنویان و پس از آنان سلجوقیان از این گروه‌ها بودند.

 

حکم رانان قبیله های ترک که تنها در جنگیدن و کشتن مهارت داشتند و از شناخت‌ امور پیچیده‌ی مملکت‌داری بی‌بهره بودند، ناگزیر به گزینش وزیر و سپردن امور اجرایی حکومت به او بودند، اما همین وزیران نگون‌بخت به ساده‌ترین بهانه‌ها به کام مرگ فرو می‌رفتند.

 

«از شش وزیری که در طول نزدیک به چهل سالِ حکومت غزنوی‌ها به آنان خدمت کردند، چهار تن به قتل رسیده و اموالشان مصادره گردید، پنجمی به زندان افتاد و اموالش مصادره شد و ششمی نیز به شکل معجزه‌آسایی توانست متواری شود…

 

در فاصله‌ی بین اواخر سده ی یازدهم تا اواسط قرن دوازدهم میلادی (١٠٩٢ تا ١١۳٨ م) روی هم یازده وزیر به دست حاکمان مختلف سلجوقی به قتل رسیدند، به عبارت دیگر عمر متوسط صدارت هر وزیر پیش از آن که سر از تنش جدا شود، نزدیک به چهار سال بیش تر نبود» (زیباکلام، برگ های ١٨١ و ١٨٢، ١۳٨۷)

 

نگرانی وزیران از اوضاع ناپایدار اجتماعی سبب می‌شد که همواره در فکر از میان برداشتن مخالفان خود، یا ساکت کردن آنان با تطمیع و رشوه و حق سکوت و از این قبیل باشند.

 

«وزیران حتا در اوج اقتدارشان نیز گاه مجبور می‌شدند، مبالغ قابل توجهی به صورت رشوه پرداخت نمایند.

 

تا جلوی کوشش‌های مخالفین خود را بگیرند، «بی‌دینی»، «انحراف عقیدتی»، «قرمطی»، «خیانت به امیر»، «سخت‌گیری نکردن نسبت به مخالفین حکومت» و یا بدتر از آن «با آنان رابطه داشتن» و «شیعه بودن»، از جمله‌ی تهمت‌هایی بود که مخالفان و رقیبان وزیران، از آن ها علیه ایشان استفاده می‌کردند.

 

حتا وزیران قدرتمند و با نفوذ نیز از شر چنین حمله هایی در امان نبودند. از جمله خواجه نظام‌الملک مشهور در عین قدرتمندی‌اش، وقتی که متهم به «رافضی» بودن می‌شود، برای جلوگیری از این که اتهام به گوش شاه برسد، مجبور می‌شود ۳٠٠٠٠ دینار، حق‌سکوت یا در حقیقت رشوه بپردازد.» (همان، برگ ١٨۳)

 

در چنین بستر نابسامانی که حتا وزیران نمی‌دانستند، فردا چه سرنوشتی چشم به راه آنان است و امنیت اجتماعی، فرهنگی و فکری از جامعه رخت بربسته بود، سلاطین غزنوی و سلجوقی به دلیل نداشتن پذیرش و پشتیبانی مردمی، می‌کوشیدند تا با آویزش به دین و سخت گیری در اجرای برخی از احکام آن، به حکومت‌های نامشروع خود مشروعیت بخشند.

 

از این رو طبیعی بود که از هر آن چه در پایداری، استحکام و ماندگاری حکومت‌شان یاری می‌رساند، پشتیبانی همه‌جانبه کنند و اندیشه‌هایی که جبرگرایی را تقویت و آزاداندیشی را سرکوب می‌کرد، برای آنان بسیار ارزشمند شمرده شود.

 

این حکمرانان با وجود تظاهر به دین داری و اجرای دقیق احکام اسلامی، بیش تر مردمی فاسد، شراب‌خوار و لاابالی بودند و به مردم کوچک ترین توجهی نداشتند.

 

مردم ایران با دیدن یا شنیدن چنین مواردی و رو به رو شدن با بحران‌های گوناگون اجتماعی گویی هویت ملی و فرهنگی خود را به درستی نمی‌شناختند.

 

از همین رو بسیاری از بنیاد‌ها و باورهای سیاسی و اجتماعی آنان دستخوش دگرگونی می‌شد و مقدار زیادی از آداب و رسوم دیرینه‌شان دگرگون می‌گردید.

 

ذبیح الله صفا در پیوند با شیوه‌ی حکومت غزنویان و سلجوقیان و پیامدهای حکومت آنان می‌نویسد: «اینان مردمی متعصب در عقاید و در نشر مذهب خود سخت‌گیر و نسبت به کسانی که با عقایدشان همراهی نداشتند، به رفتار قتال و سفاک بودند، به همین سبب با تسلط آنان، سیاست دینی خاصی در ایران رایج شد و این امر به تقویت عالمان شرع و آزار مخالفان آن‌ها خاصه حکیمان معتزله کشید.

 

این زردپوستان با همه‌ی تظاهر به دین‌داری، مردمی فاسد و شراب‌خوار و قتال بودند، تجاوز به عراض و نوامیس خلق مطلب مهمی در پندار آنان نبود، ظلم و بیدادگری پیشه‌ی آنان بود و ناچار در عهد تسلطشان بسی از مفاسد و معایب اخلاقی در میان مردم پراکنده شد و مردم بینا را که از این نابسامانی‌ها رنجیده‌خاطر بودند به انتقاد از اوضاع واداشت.» (صفا، برگ ١۷٠، ١۳۶٨)

 

شعر معروف سنایی را که با مطلع زیر آغاز می‌شود، بازتابی از همین اوضاع است:

 

مسلمانان، مسلمانان، مسلمانی، مسلمانی

از این آیین بی‌دینان پشیمانی‌، پشیمانی

 

چنین اوضاعی، بیش از همه میدان را بر اندیشمندانی چون خیام تنگ کرد و زمینه را هرچه بیش تر برای عصیان و اعتراض آنان فراهم ساخت و موجبات انحطاط علوم و تمدن اسلامی را آماده ساخت.

 

راست این است که بخشی از انحطاط علوم و تمدن اسلامی از هنگامی در کشورهای اسلامی آغاز شد که متعصبان اهل “سنت و حدیث” و فقها توانستند رقیبان خود را مانند فلاسفه و حکما و معتزله در بغداد شکست دهند.

 

«زیان‌هایی که جلوگیری از بحث و نظر و اعتقاد به تسلیم و تقلید بر اندیشه‌ی مسلمانان که تازه در حال تکوین و ترقی بود، وارد آورد، بی‌شمار و از همه‌ی آن‌ها سخت‌تر آن است که با ظهور این دسته در میان مسلمانان، مخالفت با علم و علما، دشمنی با تأمل و تدبر در امور علمی و دوری از تحقیق در حقایق و انتقاد آرای سلف آغاز شد،

 

زیرا طبیعت محدثان متوجه ی وقوف در برابر نصوص و احترام به آن‌ها و محدود کردن دایره‌ی عقل و احترام روایت به حد اعلا و منحصر ساختن بحث‌ها در حدود الفاظ است.» (صفا، برگ ١۳۴، ١۳۳۶)

 

افزون بر آن، این اوضاع ناگوار تأثیر بسیار مخربی بر اندیشمندان و فلاسفه گذاشت، به گونه ای ‌که بسیاری از آنان ناگزیر شدند عقاید خود را بیش از گذشته با آرای اهل مذاهب بیامیزند و فلسفه را در همان طریقی به کار برند که علم کلام را به کار می‌بردند.

 

تمام علوم ریاضی و طبیعی و شاخه های گوناگون آن یعنی پزشکی، فلک (نجوم)، موسیقی، کیمیا و جز آن مورد اعتراض گروه بزرگی از متعصبان اهل “سنت و حدیث” بوده است و هرکس را که بدان علوم توجهی داشته زندیق و ملحد می‌دانستند.

 

«در میان دانشمندان سده های چهارم، پنجم و ششم کم تر کسی را می‌توان یافت که از اتهام به کفر و زندقه و الحاد بر کنار مانده باشد و حتا برخی از علما هم در اواخر عمر از این که چندی در این راه سرگردان بودند نادم می‌شدند و استغفار می‌کردند.

 

مثلن حسن‌بن‌محمدبن‌نجاءالاربلی که فیلسوفی رافض و مردی مشهور در علوم عقلی بود، در بستر مرگ، آخرین سخن وی این بوده است: «صدق الله العظیم و کذب ابن سینا» .

 

نمونه‌ی آشکار رفتار وحشیانه با فلاسفه، قتل اندیشمند و فیلسوف بزرگی چون شهاب‌الدین سهروردی است که چون قشریون، نظرات فلسفی وی را بر نتابیدند، به الحاد متهمش ساختند و سرانجام در سال ۵٨۷ ق به قتل او فتوا دادند و در مورد خیام چنان‌که ابن‌قفطی در تاریخ‌الحکما آورده است،

 

«چون مردم زمانش در استواری عقاید مذهبی او به گمان افتاده بودند و بگومگویی راه افتاده بود، خیام بر جان خویش بیمناک شده، عنان قلم در کشید و از بیم غوغای عوام به حج رفت.

 

هنگام ورود به بغداد، در را به روی خود بست و از دیدار مریدان و مشتاقان اجتناب کرد. پس از برگشتن از حج در کتم اسرار خویش کوشید و متظاهر به عبادت گردید.» (دشتی، برگ ۳٠، ١۳٨١)

 

عوام نادان و مردم ساده‌اندیش در همیشه‌ی تاریخ، وسیله‌های کارآمدی در دست سلطه‌گران عوام‌فریب بوده‌اند. عوام‌فریبان سلطه‌گر با برانگیختن احساسات طبقه‌های پایین فکری، آن‌ها را علیه دشمنان و رقیبان خود، تحریک و تشجیع می‌کردند؛ در گفتار ابن قفطی به ترس خیام از غوغای عوام آشکارا تصریح شده است.

 

در اثر همین اوضاع، نوعی انفعال، میل به گوشه‌گیری و انزوا و درون‌گرایی بر اندیشمندان جامعه‌ی ایران حاکم شده بود و زمینه را برای نارضایتی و بدگمانی خردورزانی چون خیام فراهم آورده بود. خیام، شکایت خود را از سکون و افسردگی مردم زمانه‌ی خود این‌گونه بیان می‌کند:

 

گاوی است بر آسمان قرین پروین

گاوی است دگر نهفته در زیر زمین

 

گر بینایــی چشــم حقیقت بگشـا

زیـر و زبـر دو گـاو مشتـی خر بین

 

صادق هدایت در تفسیر و شرح این رباعی می‌نویسد: «خیام از مردم زمانه بری و بیزار بوده. اخلاق، افکار و عادات آن‌ها را با زخم زبان‌های تند محکوم می‌کند و به هیچ وجه تلقینات جامعه را نپذیرفته است.

 

واضح است در این صورت خیام از بس که در زیر فشار افکار پست مردم بوده، به هیچ وجه طرفدار محبت، عشق، اخلاق انسانیت و تصوف نبوده که اغلب نویسندگان و شاعران وظیفه‌ی خودشان دانسته‌اند که این افکار را اگرچه معتقد نبوده‌اند برای عوام‌‌فریبی تبلیغ کنند.» (هدایت، برگ ۶۴، ١۳۵۳)

 

یان ‌ریپکا ایران شناس چک، در تحلیلی از اوضاع اجتماعی و سیاسی و فرهنگی این دوره با توجه به واکنش خیام و نقش او در برابر این اوضاع می‌نویسد: «در این دوره هر چیزی زودگذر و ناپایدار پنداشته می‌شد و بزرگان ناگهان قربانی آدم‌کشانی بی‌نام و نشان می‌شدند، اعتقادهای کهنه جای خود را به باورهای نو می‌دادند.

 

عشیره‌های ددمنش کوچ‌نشین از سرزمین‌های ناشناخته به مرکز تمدن هجوم می‌بردند و فرهنگ کهن ایران را به آتش می‌کشیدند… خیام که با وجود این اوضاع عاصی شده بود، نتوانست به درک اجتماعی خود تحقق انقلابی ببخشد.

 

روابط اجتماعی آن روز ایران بی‌نهایت روشن‌ بود. طبقه‌ای که در واقع خیام نماینده‌ی ایدئولوژی آن به شمار می‌رفت، می‌توانست مدعی نقش انقلابی باشد، اما سرمایه‌ی بازرگانی و روابط کالایی – پولی که خیام می‌بایست به آن تکیه کند،

 

در اصل یارای برآویختن با فئودالیسم را به عنوان یک هدف مشخص نداشتند، به این ویژگی باید ستم سیاسی و دسیسه‌گرایی پیوسته را هم افزود. چنین است که منفی‌گرایی در جهان‌بینی خیام پدید می‌آید و شکاکیت کم امیدش به بدبینی بی‌درمان تبدیل می‌شود.» (یان‌ریپکا، برگ ٢٩٩، ١۳۷٠)

 

وی همچنین در ادامه می‌نویسد: «ممکن است خیام با تکیه بر شعرهای مردمی بر آن بوده است تا احساس اعتراض همگان را در برابر ستم اجتماعی، بدفرجامی بیدادگری و سستی ایمان برانگیزد و یا شاید خود او به فروزان‌تر کردن شراره‌های اعتراض مردمی کمک کرده باشد..» (همان)

 

با رشد اندیشه‌های اشعریان که با جبرگرایی بسیار نزدیک بود و از حمایت‌ بی‌چون و چرای سلاطین غزنوی و به ویژه سلجوقی که با منافع آنان کاملن تناسب داشت برخوردار بود، صوفی‌گری نیز رونق چشم گیری یافت و میدان خردورزی را باز هم تنگ‌تر کرد.

 

صوفیان، فلسفه و استدلال را برای درک حقایق کافی نمی‌دانستند و بیش تر با این دو سر جنگ داشتند، این شرایط ناشایست موجب بر باد رفتن کتاب خانه‌های بزرگ و برچیده شدن بسیاری از حوزه‌های علم شد.

 

در کتاب تلبیس ابلیس ابوالفرج جوزی، به خوبی می‌توان از دلایل کافر شمردن حکیمان و فلاسفه آگاه شد. دلایلی که بیش تر توجیه های سست و ضعیف فردی است که متعصبانه می‌کوشد هرچه را به مذاقش خوش نمی‌آید با دید الحاد و تکفیر بنگرد.

 

آیا در اوضاعی که به گوشه‌هایی از آن اشاره شد، اندیشمندی چون خیام می‌تواند تنها در گوشه‌ای بنشیند و تماشاگر زشتی اخلاق و فرهنگ حاکم بر جامعه‌ی خویش باشد؟

 

آیا حسرتی که نسبت به گذشته‌ی با شکوه ایران در برخی از رباعی‌های خیام دیده می‌شود، اعتراضی رندانه به شرایط موجود نیست؟

 

مضمون بسیاری از رباعی‌های خیام که تأکید آن‌ها بر می‌خواری و بی‌قیدی و لاابالی‌گری است، اعتراض بسیار ظریف و رندانه‌ی خیام به سکون و بی‌تفاوتی مردمی است که فقط به پرشدن شکم و بهره‌بردن از لذت های جنسی می‌اندیشند و بی‌توجه به این که چه گونه و در چه اوضاعی نفس می‌کشند، زندگی خود را پی گرفته‌اند و حاضر نیستند لحظه‌ای در این باره درنگ کنند.

 

آثار خیام

خیام آثار علمی و ادبی بسیاری تألیف کرده است که برخی از آنان عبارت‌اند از:

 

رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله به زبان عربی، در باره معادلات درجه سوم

رساله فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس در مورد خطوط موازی و نظریه نسبت‌ها.

 

رساله میزان‌الحکمه

قسطاس المستقیم

 

رساله مسائل الحساب، این اثر باقی نمانده است

القول علی اجناس الذی بالاربعه، اثری درباره موسیقی

 

رساله کون و تکلیف به عربی درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی، یکی از شاگردان پورسینا، در سال ۴۷۳ (هجری قمری) نوشته است

 

رساله روضهالقلوب در کلیات وجود

رساله الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی

 

رساله الجواب عن ثلاث مسائل؛ ضروره التضاد فی العالم و الجبر و البقا

ترجمه خطبه توحیدیه ابن سینا

 

رساله‌ای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب

رساله مشکلات ایجاب

 

رساله‌ای در طبیعیات

رساله‌ای در بیان زیگ ملکشاهی

 

رساله نظام الملک در بیان حکومت

رساله لوازم‌الاکمنه

 

اشعار عربی خیام که در حدود ۱۹ رباعی آن بدست آمده‌است

نوروزنامه، از این کتاب دو نسخه خطی باقی مانده‌است. یکی نسخه لندن و دیگری نسخه برلن

 

رباعیات خیام به زبان فارسی

عیون الحکمه

 

رساله معراجیه

رساله در علم کلیات

رساله در تحقیق معنی وجود

ادامه مطلب نحوه پیدایش پرسشهای شگفت انگیز خیام