آشنایی با استان خراسان رضوی

آشنایی با استان خراسان رضوی

مقدمه:
توس به ناحیه وسیع در خراسان بزرگ اطلاق می شد که بین دو رشته کوهبینالود در جنوب غرب و هزار مسجد در شمال شرق محدود بود. شهرهای نوغان – تابران -رادکان و تروغبذ چهار شهر بزرگ ناحیه توس بودند. تابران در ۲۴ کیلومتری شمال غربمشهد و در کنار کشف رود قرار گرفته است. این شهر از اوایل قرن سوم هجری و همزمان باروی کار آمدن دودمانهای ایرانی طاهریان و سامانیان مورد توجه قرار گرفت. این توجهدر طول دوره سلجوقی تا حدودی ادامه داشت. اما پس از هجوم ویرانگر مغولان رو بهویرانی نهاد و توجهات بعدی نتوانست رونق اولیه را به آن بازگرداند. شهر تابران دردوران رونق از شهر سازی قابل توجهی برخوردار بوده است. اکنون چندین اثر تاریخی ازآن دوران بجای مانده است. حصار این شهر که از چینه بسیار مقاوم ساخته شده حدود ۶کیلومتر طول و ۱۰۶ برج دارد. این شهر دروازه های متعدد داشته و اکنون محل دروازه ازجمله رزان – مرو – رودبار و نیشابور مشخص است. همچنین بنای هارونیه در میانه شهرکهندژ در شمال و چند بنای تاریخی دیگر پشت حصار تابران به جای مانده است. اما وجودآرامگاه فردوسی حماسه سرای بزرگ در تابران اهمیت جهانی به این شهر تاریخی داده است.گمانه زنی های باستانشناسی در تابران

با توجه به اهمیت تاریخی این شهر معاونت پژوهشی اداره کل میراث فرهنگی خراسان در سالهای ۷۴ تا ۷۷ اقدام به گمانه زنی باستانشناسی گسترده ای در سطح شهر تابران نمود. نتایج بدست آمده از این پژوهشها ضمن تایید متون تاریخی به رونق شهر سازی در قرون پنجم تا قبل از حمله مغول اشاره دارد. ایبته در مرکز شهر تراکم بناهای بعد از حمله مغول همچنان زیاد است همچنین تنوع و کثرت قطعات سفالهای بدست آمده که طیف زمانی گسترده ای بین قرون چهارم تا یازدهم هجری را شامل می شود از نتایج جالب توجه دیگر است.

کاوشهای باستان شناسی سال۷۹:

شناخت دقیق تر عناصر شهر چون کهندژ و بررسی و گذرها – میادین و محله های شهر از جمله اهدافی بود که در این مرحله از پژوهشها دنبال گردید. کهندژ تابران در فاصله حدود ۴۰۰ متری شمال غرب آرامگاه فردوسی واقع شده است. این محوطه مساحتی در حدود ۷۰۰۰ متر مربع را در بر می گیرد. هم اکنون بقایای خندق و حصار آن مشاهده می شود. کهندژ تابران از نظر سیاسی و اجتماعی اهمیت زیادی داشته است. چرا که قلعه حکومتی (ارگ) که محل استقرار حاکم شهر بوده در میانه آن واقع است. بعلاوه وجود ساختمانهای متعدد دیگر که محل زندگی صاحب منصبان و امرا و نظامیان بوده و به اهمیت آن افزوده است. در جریان کاوشها و گمانه زنی های کهندژ تابران چندین بنای تاریخی از جمله ارگ حکومتی – ورودی و زندان کهندژ – یک حمام و چند محوطه دیگر کشف شدند.

گنجینه توس :
ساختمان گنجینه (موزه ) توس در ضلع غربی بنای آرامگاه فردوسی واقع است.این بنا از سال ۱۳۶۱ به گنجینه اختصاص یافته است.اشیای گنجینه به چهار گره تقسیم می شود.

اشیایی که از بررسیهاو کاوشهای دشت توس به دست آمده ومظهر تمدن وفرهنگ این ولایت ازگذشته های دور است مثل تیغه های سنگ چخماق قطعات فلز وسفال.

اشیاء وآثارمربوط به عصر فردوسی و شاهنامه شامل ظروف سفالی شیشه ای فلزی وسکه های متعلق به سده های چهارم و پنجم.ه.ق.

اشیای باستانی شامل:ظرفهای سفالی پیش از تاریخ تا دوران اسلامی انواع سکه ظروف واشیاء فلزی دوران اسلامی واسطرلابها.

جنگ افزارها که هر چند مربوط به عصر فردوسی و شاهنامه نیست اما تا حدودی نمایانگر روح حماسی و پهلوانی متناسب با شاهنامه است.

اشیائ مردم شناسی گنجینه توس بیشتر به زمان حاضر و به گونه ای با فضای شاهنامه وفردوسی مرتبط است. این اشیاء که بخشی از آنها اهدایی است شامل زین وبرگ ویراق اسباب والات موسیقی رزمی جنگ افزارها انواع آثار نقاشی پارچه فرش وکتاب است که اغلب دارای موضوعهایی متناسب با شاهنامه فردوسی است. علاوه بر این موارد تعدای نقاشی رنگ وروغن از داستانهای شاهنامه کار زنده یاد علی رخسار در این گنجینه به نمایش در آمده است. غرفه ای نیز برای عرضه کتاب و دیگر محصولات فرهنگی در گنجینه دایر است.

قله حکومتی (ارگ):
کشف ساختمان ارگ تابران یکی از جالبترین دستاوردهای این مرحله بود.این قله حداقل دارای دو ساختار جداگانه است.قله قدیمی تر که با طرح مستطیل ساخته شده از ساختاربسیار جالبی بر خورداراست. طول این قلعه ۴۷ متر و عرض آن ۲۹ متر بوده وهم کنون ۱۲متر از ارتفاع دیوارها باقیمانده است. علاوه بر قرار گرفتن چهار برج در چهار گوشه آن دو نیم برج نیز در میاتنه اظلاع بزرگتر (شمالی وجنوبی)ساخته شدهاست.راه پله ورود به ارگ در ظلع شمالی واقع است.مصالح دیوار شامل چینه خشت خام وآجر است.که به طرز استادانه ای در کنار هم به کار رفته اند. حدس زده می شود این قله بین قرون چهارم تا حمله مغول مورد استفاده بوده است. ساختمان گلی که هم اکنون مشاهده می شود بعدها پیرامون ارگ اولیه ساخته شد. البه نحوه پی سازی برج وباروهای آن که در چند مرحله وبه شکل وابند بوده جالب توجه است.

زندان کهندژ:
در فاصله ۱۵ متری غرب قله حکومتی بنای جالب توجهی کشف شد.طرح این بنای آجری بزرگ تقریبا به شکل دایره ای ساخته شده که داخل آن به حالت چلیپا در آمده است.قطر این دایره ۲۵ متر است.ارتفاع دیوارها ۷/۵متر است. این ساختمانها تنها ۱/۵ متراز سطح زمین بالا تر است.و بقیه آن در زیر زمین قرار گرفته است.ورودی ساختمان از سمت شرق است.با توجه به وجود دو سیاه چاله دردو طرف کناره ورودی و همچنین سیاه چاله دیگر در قسمت میانه ساختمان که از پائین به جائی ارتباط نداردمی توان کاربری بنای مذکور را یک زندان در نظر گرفت.یکی از نکات جالب توجه در ساخت این بنااستفاده از چوبهای متعدد در دیواره ان است که به عنوان استحکام بخشی بیشتربکار رفته است.

بنای ستوندار نزدیک هارونیه:
در فاصله ۵۰ متری جنوب بنای هارونیه محوطه تاریخی جالب توجهی مورد کاوش قرار گرفت. در این محوطه بقایای یک بنای ستوندار با ۵۴ ستون مدور کشف گردید.هر چند کاربری این بنا هنوز مشخص نشده ولی با توجه به وسعت و اهمیتی که داشته احتمالا مسجد یا مدرسه مهمی بوده است…..

برج یا میل اخنگان :
این برج در فاصله ۷۸ کیلومتری شمال مشهد و بر کناره جاده توس به پاژ قرار دارد. این بنا مقبرهای است بر روی سکویی هشت ضلعی که بدنه بنا با نیم ستونهای الحاقی در نمای بیرونی تزئین یافته و ارتفاع آن حدود ۱۸ متر است. رویه دیوار بنا با کاشیهای صلیبی و ستاره ای شکل مزین شده و گنبد مخروطی با بدنه هفت وهشت وجهی مزین به نوارهای از کاشی لاجوردی و فیروزه ای است.سبک معماری و تزینات برج اخنگان نشان می دهدکه بنا متعلق به اوایل قرن نهم هجری است.

پاژ:
پاژ زادگاه حکیم ابولقاسم فردوسی روستایی است در ۱۲ کیلومتری شرق توس و ۱۵ کیلومتری شمال مشهد.این روستا که مرکز دهستان تبادکان می باشد در جلگه ای هموار بنا شده است.وسعت آن حدود ۸۰۰هکتار جمعیت آن طبق آمار سال ۱۳۷۲ یک هزار نفر وپیشه آنها بیشتر کشاورزی و کارکری است. خانه های قدیمی پاژ خشت وگلی وچینه ای بوده که که بر دامنه و روی تپه ای قرار داشته است. ان تپه اینک در میان روستای پاژ واقعه شده و خانه های جدید در اطراف تپه مرکزی ساخته شده است. در برسیهای اخیر با ستان شناسی در فاصله حدود ۷۰۰متری شمال غرب روستای کنونی پاژ منطقه باستانی وسیع دیگری مشخص شده که علاوه بقایای معماری قطعه سفالهایی متعلق به قرون اولیه اسلام تا قرون دهم هجری در ان دیده شده است.وسعت این منطقه فراوانی آثار و بقایای فرهنگی و بقایای حصار وتاسیسات دفاعی حاکی از این است که پاژ واقعی و زادگاه حقیقی فردوسی این منطقه بوده و تپه میانه پاژ فعلی صرفا می توانست است جایگاه برج یا قراولخانه ای برای حفاظت ومراقبت از روستای پاژ باشد.به هر روی پاژ وبافت معماری آن با خاطره و نامی که از فردوسی بزرگ بر آن سایه افکنده است مکانی برای بازدید کسانی است که به ایران و فرهنگ ایران دل بسته اند.

چشم انداز آینده:
احیاء شهر تابران بنا به اهمیت تاریخی وظهور بزرگان ادب وعلم در این شهر همیشه مد نظر برنامه ریزان فرهنگی کشور بوده است.احیا حس خود باوری و آشتی با تاریخ پر فراز و نشیب این شهر تاثیرات عمیی در اذهان خواهد داشت.بعلاوه آرمگاه فردوسی و حضور میلیونها گردشگر در طول سال که عمدتا برای زیارت مشهد می آیند انگیز بازسازی واحیاء تابران را بیشتر می کند.

خوراک سنتی
این غذا از شیره انگور تهیه می شود ، بدین صورت که شیره انگور را با مقداری آب رقیق کرده و در حین حرارت دادن روغن حیوانی نیز به آن اضافه می کنند، جهت معطر و خوشبو کردن طعم غذا از ادویه جات از جمله زعفران ، دارچین ، فلفل و زردچوبه استفاده می کنند. فردوس حسن لوکی(Hasan looky)

نان پزی با تنور زمینی درگز نان تفتون

این غذا از موادی چون شیره انگور ، آرد گندم ، روغن ، زردچوبه و زعفران تهیه می شود. طرز تهیه آن بدین صورت است که در ابتدا آرد را با روغن تف می دهند و سپس به تدریج مقداری آب و شیره انگور به آن اضافه می کنند . جهت خوشرنگ بودن این غذا از زعفران یا زردچوبه نیز استفاده می کنند . پس از چند دقیقه جوشیدن و تمام شدن آب اضافی ، حلوای نازکی به دست می آید که به آن حلوای خامک می گویند. فردوس حلوای خامکkhamak

: این غذا جزءآن دسته از غذاهایی است که دارای پشتوانه اعتقادی بوده و این آش را برای برآورده شدن حاجاتی از قبیل شفای بیماران ، سلامتی مسافر، ادای قرض و ۰۰۰ می پزند. این آش در سفره های نذری از جمله سفره حضرت ا بوالفضل (ع) و سفره حضرت زینب بخشی از سفره میباشد و سعی می کنند برای تبرک و تیمن از این آش بخورند و مقداری را نیز برای اعضاء خانواده خود می برند.. فردوس آش اماج ( کماج )Ashe Amaj

شاهنامه
اکنون باید نظری به کار فردوسی افکند. بدیهی است که شاهکار او همان شاهنامه است ولی کتاب دیگری موسوم به یوسف و زلیخا بدو منسوب است. بر حسب فرموده خود فردوسی شاهنامه ۶۰۰۰۰ بیت است. نولدکه خاور شناس آلمانی که چهل نسخه خطی از شاهنامه را مورد دقت قرار داده ملاحظه کرده است که از ۴۸ تا ۵۲۰۰۰ بیت دارند و یکی از آنها دارای ۶۱۲۶۶ بیت است. هنگام هزاره فردوسی در ۱۳۱۳ یک دوره شاهنامه بطبع رسید که ۵۶۵۷۰ بیت دارد.

کمتر از پنجاه سال پس از فردوسی شاهنامه مورد علاقه شدید ملت هائی بود که بفارسی تکلم میکردند و بهمین سبب نسخ بسیار متعدد خطی شاهنامه پر بها با تصاویر بوجود آمد.

یکی از این نسخ خطی بسیار زیبا نسخه بایسنغر در کتابخانه کاخ گلستان است که در ۸۲۹ هجری (۱۴۲۵ میلادی) نوشته شده و اساس نسخه های بعدی است. این نسخه باشکوه تصاویر رنگی فوق العاده عالی دارد و بطور بسیار جالبی زیور و زینت یافته است.

از همان ازمنه قدیم شاهنامه بزبانهای خارجی ترجمه شده است مانند ترجمه عربی توسط البنداری در ۶۲۰ هجری (۱۲۲۴ میلادی)- ترجمه ترکی توسط تاتارعلی در ۹۱۴ هجری (۱۵۱۰ میلادی) – ترجمه اردو – ترجمه فرانسوی توسط ژول مهل – ترجمه ایتالیایی توسط ایتالوپیزی – ترجمه قسمتهایی از شاهنامه به انگلیسی توسط اتکین سن ور برتسن – یا به آلمانی توسط روکرت و غیره. یونسکو در ۱۳۴۶ در “مجموعه آثار برجسته” ملل ترجمه منثور شاهنامه را به انگلیسی توسط لیوه استاد فقید زبان فارسی دانشگاه کمبریج منتشر کرده است.

مهمترین چاپهای انتقادی از شاهنامه عبارتست از چاپ تورنرمکن انگلیسی در چهار جلد که در ۱۸۲۹ در کلکته بطبع رسیده – چاپ ژول مهل فرانسوی در هفت جلد که از ۱۸۳۸ تا ۱۸۷۸ در پاریس انتشار یافته – چاپ فولرس آلمانی که از ۱۸۷۷ تا ۱۸۸۴ در لیدن هلاند منتشر گشته است. ملخص شاهنامه هم در ۲۵۰۰۰ بیت توسط مرحوم محمد علی فروغی و دوره کامل آن در ده جلد توسط مجتبی مینوی و عباس اقبال و سعید نفیسی در ۱۳۱۳ در تهران به چاپ رسیده است.

راجع به کتاب دیگر فردوسی یعنی یوسف و زلیخا مطابق تحقیقاتی که استاد عبد العظیم قریب نموده و نتیجه آنرا در مجله آموزش و پرورش شماره دی و بهمن ۱۳۱۸ منتشر ساخته یوسف و زلیخا از آن فردوسی نیست و از شاعر غیر معروفی است که پنجاه سال پس از فردوسی آنرا به نظم درآورده است.

اشعار شاهنامه در سه بخش به نظم در آمده است

بخش اول اسطوره ای و افسانه ای هستند بخش دوم اشعار پهلوانی هستند و بخش سوم اشعار تاریخی هستند که تاریخ ما را تشکیل میدهند

شاهنامه از هفت خوان تشکیل شده است

خوان اول :نبرد رخش و رستم با شیر

خوان دوم:نبرد رستم با بیابان خشک وبی آب وعلف

خوان سوم:نبرد رستم با اژدها و کشتن او

خوان چهارم :نبرد رستم با جادوگر وکشتن او

خوان پنجم :اسیر کردن اولاد دیو برای پیدا کردن مکان دیو سفید

خوان ششم: نبرد رستم با ارژنگ دیو و کشتن او

خوان هفتم: نبرد بادیو سفید وکشتن دیو سفید

مندرجات شاهنامه :
اکنون باید مختصری از محتویات ومطالب این شاهکار عظیم بیان شود .در آغاز شاهنامه سپاس خدا ومدح پیغمبر و ستایش خرد و طرز فراهم آوردن شاهنامه بیان گشته آنگاه افسانه های تاریخی و تاریخ ایران از ابتدای جهان تا انقراض سلسله ساسانی بدست اعراب در وسط قرن هفتم میلادی تشریح گردیده است. در این مدت متمادی چهار سلسله از پادشاهان در ایران فرمانروائی داشته اند. سلسله اول و دوم پیشدادیان وکیان هستند که تاریخی بودن آن بثبوت نرسیده است. سومین سلسله خاندان اشکانی است که واقعیت دارد ولی در شاهنامه تنها در چند بیت نقل شده است. سلسله چهارم دودمان ساسانی است. که از پیشدادیان چهار تن در ایران پادشاهی کردند. در زمان سلطنت سه شهریار اول مردم تسلط بر حیوانات و جنگ بر ضد دیوها را فرا گرفتند و آتش را کشف کردند. مهمترین حوادث سلطنت جمشید یعنی چهارمین پادشاه پیشدادی که هفت صد سال پادشاهی کرد عبارت است از اختراع اسلحه- بافتن پارچه- اهلی کردن حیوانات – بکار بردن فلزات- ساختن کشتی- استعمال گیاه بعنوان دارو- دوختن جامه – برقراری جشن نوروز. جمشید ۲۰ تختی که دیوان باسمان بردند پروآز کرد سپس دعوی خدائی نمود.

این بود که فرایزدی از او برخاست و شخص غاصبی بنام ضحاک بر او چیره شد واز تختش بزیرآورد………..

سلسله اشکانی که سلسله تاریخی است در شاهنامه بطور بسیار مختصر از آن ذکر شده است. بعد از سلسله اشکانیا ن سلسله ساسانی است که بوسیله یکی از اولاد ساسان از نسل گشتاسب تاسیس گشت. این پادشاه اردشیر بابکان بود که شاهنشاهی ایران را تجدید کرد. تاریخ سلسله با داستانهائی زینت یافته ولی حوادث واقعی را ضبط کرده است

ماخذ شاهنامه :
خداینامه بزبان پهلوی که در قرن هشتم میلادی وجود داشته و توسط ابن مقفع در وسط همان قرن بعربی ترجمه شده وعده ای از نویسندگان عرب مانند حمزه به آن اشاره کرده اند

در دوره اسلامی بویژه در زمان سامانیان که در۲۶۱ هجری بسلطنت رسیدند عده ای کتاب بنام شاهنامه ( بجای خداینامه ) به نظم ونثر گردید که ما از چند فقره آنها آگاه هستیم مانند شاهنامه مسعودی به نظم – شاهنامه ابوالموید بلخی به نثر – شاهنامه ابو منصوری به نثر

ادبیات پهلوی که اکنون موجود است مانند یادگار زریران که در ۵۰۰ میلادی تالیف شده ویا کارنامه اردشیر بابکان که در ۶۰۰ میلادی نویشته شده است.

اوستا یعنی کتاب مقدس ایران قبل از اسلام و عده ای از متون پهلوی راجع بموضوعات دینی چون کتاب دینکرد وبندهشن که اطلاعاتی در باره عقاید وآداب وسنن مذهب زرتشت در بر دارند.

منبع دیگر داستان اسکندر است ترجمه آن بسریانی وعربی موجود است ولی متن اصلی یونانی تالیف بدل کالیستنس مفقود شده است.

اساطیر وافسانه های آریائی که میان ملل آریائی مشترک است مانند داستان زال که پاریس را بیاد میاورد یا داستان اسفندیار که اخیلس را بخاطر میاورد یا داستان هفت خوان که هرکول را بیاد میاندازد.

منبع: فردوسی – به قلم دکتر عیسی صدیق

شخصیت فردوسی
درباب اهمیت ومقام فردوسی پروفسور ارثوراپهام پوپ متخصص نامی هنرهای زیبای ایران در مقاله ای که درضمیمه مجله شرق نزدیک وهندوستان مورخ اکتبر۱۹۳۴نوشته است اینگونه اظهار عقیده میکند: (اهمیت فردوسی را نمیتوان باندازه کافی بیان وخاطر نشان کرد ولو اینکه راجع بنظم وشعر او به حد اعلی سخن گفته شود یا خصائل و اوصاف قابل ستایش وی مورد تقدیر واقع گردد زیرا بزرگی و عظمت او از این حدود بالاتر است

هیچ شاعری این اندازه ودر چنین طول مدتی بر افکار و آراء واحساسات ملتی تسلط پیدا نکرده است

فردوسی پربهاترین خدمتی که ممکن است به میهن خود کرده بایرانیان دورنمای یک دنیای با شکوه تر و دلیرانه تری را نشان داده-اشخاص بزرگ واعمال سترگ را با مفتونیت خاصی جلوه گر ساخته – سفرهای روحانی در جهان پر مجدی را تشریح کرده – سعادت وشادمانی را بحد اعلی توصیف کرده است.خشت مال وشتربان رنج مسافرت را با سرودن اشعار شاهوار فردوسی هموار میسازد. شاگردان مدرسه بوسیله این اشعار تابدار برانگیخته میشوند و در مقام ترقی و تعالی خود برمی آید. پادشاهان و دانشمندان-اشراف وپارسایان در قرون متمادی از این منبع فیض و خرد و زیبائی بهره مند وشاداب شده اند.) فردوسی بوسیله شاهنامه تاریخ قدیم ایران باستان را که ممکن بود حوادث ایام (همان حوادثی که مکرر بر این مملکت نازل شده) محو و نابود سازد برای آیندگان محفوظ داشته است. اگرفردوسی شاهنامه را بوجود نیاورده بود تاریخ و تمام حکایات وداستانها از بین نمی رفت بزبان وبصورتی بود چون تاریخ طبری (به عربی) یا ترجمه آن توسط بلعمی که یکنفر از صدهزار نفر آنرا نمی خواند.

فردوسی موجود اصلی وحدت معنوی و یگانگی و نیروی روحی ایران است. بوسیله شاهنامه ملت ایران علی رغم بلایایی که بر سر این کشور آمده وحیاتش را بزوال تهدید کرده پیوستگی خود را حفظ کرده است. مقامی که ایران در مقابل هجوم بیگانه مانند هجوم اسکندر مقدونی و هجوم عرب و مقول نشان داده معلول فرهنگ و تمدن معنوی اوست. قسمتی مهمی از این فرهنگ در شاهنامه گردآمده است. قریحه فردوسی در تالیف شاهنامه عناصرعظمت ایران را درک کرده و آنها را بصورت جاودانی در آورده است. مقاومتی که ایران توانست ابراز دارد و او را یاری کرد تا از میان مصائب بزرگ چون هجوم سلجوقیان و مغول زنده بیرون آمد مدیون شاهکار فردوسی است. هر ایرانی بداشتن بزرگانی مانند کورش و اردشیر و رستم و بزرگمهر مباهات میکند. هیچ ایرانی با چنین گذشته پرافتخاری تن بذلت نمی دهد و هرگاه دچار مذلت گردید در نجات خود کوشش وافی مبذول خواهد داشت.

علاوه بر خدمت بزرگ مذکور فردوسی بوسیله شاهنامه زبان فارسی را احیاء و جاودانی کرده است. ملل عالم همگی بشعر دلبستگی دارند. ایرانیان دارای ذوق و علاقه مخصوصی بشعر هستند. برای ما آثار منثور آنقدر جاذب نبوده وبهمین جهت دیوان شعر بسیار و کتب نثر کم داریم. زبان فارسی را شعر حفظ کرده ولی شعری که مردم بفهمند و نغز و دارای مضامینی باشد که مورد علاقه خلق باشد. این سه خاصیت در اشعار فردوسی موجود است و تردید نیست که چند صد سال بعد از او سعدی و حافظ نیز اشعار خود را با همین مزایا گفته اند. فردوسی بیش از هر شخص زبان فارسی را بقالبی در آورده که وسیله زیبا و آسانی برای تقریر مکنونات آدمی است.

انشاء فردوسی محکم و شاهوار و باشکوه و عظمت وروان وبسیار ساده وزیباست. تعلیمات او فوق العاده عالی وپاکست. تمام شاهنامه را میتوان اجازه داد اطفال بخوانند در صورتیکه تمام دیوان شعرای بزرگ را نمیشود بدست آنها داد.کلام فردوسی بسیار پیراسته است و کمتر از پنج درصد واژه عربی دارد. چنانچه مذکور افتاد کمتر از پنجاه سال پس از فردوسی شاهنامه همه جا مورد علاقه مردم واقع شد واکنون نیز همینطور است.

در گذشته و حال پیش از جنگ و در حین زد و خورد-در میان عشایر و ایلات- در دهات و قهوه خانه ها و مراکز تجمع مردم شاهنامه خوانده میشود. هر روز ده دقیقه شاهنامه را در رادیو ایران میخوانند

فردوسی خود متوجه بود چه خدمت بزرگ وفوق العاده ای کرده است هنگامی که فرمود:

پی افکندم از نظم کاخی بلند  که از باد و باران نیابد گزند

هر آنکس که داردهش ورای ودین  پس از مرگ بر من کند آفرین

نمیرم ازاین پس که من زنده ام  که تخم سخن را پراکنده ام

بالاخره باید نمونه ای از شاهنامه را بنظر خواننده گرامی رسانید. برای نشان دادن شکوه وعظمت وانشاء فردوسی چند بیت زیر را میتوان ذکر کرد:

کمر بسته و دل پر از پند اوی  گرانمایه جمشید فرزند اوی

برسم کیان بر سرش تاج وتخت  بر آمد بر آن تخت فرخ پدر

جهان سر بسر گشته او را رهی  کمر بست با فر شاهنشاهی

فروزان شده تخت شاهی بدوی  جهانرا فزوده بر او بدو آبروی

همم شهریاری و هم مو بدی  منم گفت با فره ایزدی

روآنرا سوی روشنی ره کنم  بدآنرا زبد دست کوته کنم

سرگذشت فردوسی:
اکنون باید بترجمه حال او پرداخت. متاسفانه اطلاعات صحیح راجع بزند گانی وی کم است. البته عده ای تذکره نویس و مورخ و مترجم مانند نظامی عروضی و دولتشاه و محمد عوفی و بنداری و ابن اثیر و غیره حکایت و قصه هائی درباره فردوسی نقل کرده و اطلاعاتی بدست داده اند ولی بسیاری از مطالب آنها با یکدیگر تناقض دارد. بنابراین بهترین وسیله برای بدست آوردن اطلاعات صحیح مطالعه خود شاهنامه است و این امر بوسیله عده ای ایرانیان و خاورشناسان معروف مانند تقی زاده در مجله کاوه و شادروان پروفسور نولدکه در کتاب موسوم (( حماسه ملی ایران )) انجام یافته است. بموجب این مطالعات فردوسی در دهکده باژ از شهرستان طوس سه فرسنگ در شمال شرقی مشهد با غلب احتمال در سال ۳۲۳ هجری قمری (۹۴۳ میلادی ) بدنیا آمده است. از خانواده دهقان بوده یعنی از خاندانهای قدیمی ایران که در ملک خود به زراعت اشتغال داشتند. باندازه ای ثروت داشت که از امثال خود بی نیاز بود. بر حسب اشارات متن شاهنامه فردوسی کتب بسیار به فارسی وعربی خوانده بود واطلاعات عمیق راجع بحکمت و هیئت و نجوم داشت. در جوانی متاهل شد و بانوی تحصیل کرده ای را گرفت که موسیقی دان بود و بسیار باو مهر می ورزید و او را در انجام کار بزرگی که بعهده گرفته بود تشویق و ترغیب میکرد. از او دو فرزند پیدا کرد یک پسر که در سی و هفت سالگی در گذشت. مرثیه موثری برای او گفته و یک دختر که پس از او حیات داشته است. تقریبا در چهل و پنج سالگی فردوسی سرودن شاهنامه را آغاز کرد. هدف اصلی او در بادی امر احیای افتخارات ایران باستان و یافتن نام جاویدان بود. در شاهنامه مکرر آرزو میکند که عمر و ثروتش باندازه ای پایدار بماند که بتواند تالیف آنرا بپایان رساند. تقریبا بعد از بیست وپنج سال رنج، شاهنامه کاملا تمام نشد ولی وسیله معیشت او تقریبا باخر رسید. آنگاه مقصد جدیدی بر هدفهای فردوسی افزوده شد و آن این بود که شخص برجسته ای پیدا و شاهنامه را بنام او کند تا صله ای برای اتمام شاهنامه دریافت دارد. این شخص محمود غزنوی بود که در سال ۳۸۹ هجری قمری (۹۹۹میلادی) بسلطنت رسید. بنابراین افسانه ای که بعضی ها نقل کرده اند که فردوسی شاهنامه را بر حسب درخواست محمود تالیف کرد صحیح نیست زیرا که به احتمال قوی نسخه اولیه شاهنامه در ۳۴۸ یعنی پنج سال پیش از سلطنت محمود تهیه شده بود. درحدود ۴۰۰ هجری (۱۰۱۰میلادی) شاید بر حسب توصیه حاکم طوس ونصربن ناصرالدین برادر سلطان محمود سپهسالار خراسان فردوسی متقاید شد کتاب خود را برای تقدیم به محمود به غزنه که پایتخت بود ببرد. از اینرو نسخه کامل شاهنامه بغزه رفت ……..

منبع: فردوسی – به قلم دکتر عیسی صدیق

زبان و گویش
توضیح مکان نام فایل صوتی

از مهمترین مناطقی که زبان ترکی در آنجا تکلم می شود را توان دهستانهای غلامان، گیخان و در بخش مرکزی دهستان آلاداغ را نام بردکه روستاهای آنها اکثراً به زبان می ترکی صحبت می کنندکه روستاهای اسپیدان و زوعلیا از زمره روستاهای ترک زبان می باشند.  بجنورد  زبان ترکی

زبان کرمانجی :گروههای کرد زبان نیز در سطح شهرستان بجنورد دارای پراکندگی زیادی هستند که می توان رویهمرفته حوزه جغرافیائی این زبان را در بخش مرکزی دهستان باباامان و بدرانلو در بخش راز دهستان غلامان و در بخش مانه وسلمقان، آشخانه و جیرانسو را نام برد که روستای رئین جز گروهها و اقوام کرد زبان می باشند.  بجنورد  کرمانجی

بر خلاف دیگر زبانها به لحاظ جغرافیایی مشخص می باشد. روستاهای ترکمن نشین در یک ناحیه مشخص از شمال  بجنورد  زبان ترکمنی

زبان اهالی مناطق مورد بررسی فارسی بوده و دارای لهجه محلی خاص خود هستند و تفاوت چندانی بین شمال و جنوب شهرستان فردوس دیده نمی شود. مگر افراد مهاجر از سایر نقاط شهرستان . هر روستا لهجه خود را خاص خودشان می دانند به عنوان مثال لهجه سرایانی ، بغدادی و …  فردوس  زبان فارسی

زیر بنای میراث فرهنگی کشور که امروزه افتخار شناسایی – احیاء و نگهداری و معرفی مواریث فرهنگی کشور باستانی ایران را عهده دار است ابتدا در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی با تاسیس وزارت اوقاف و صنایع مستظرفه تحت عنوان اداره عتیقات شکل گرفت.

در سال ۱۳۴۲ که وزارت فرهنگ و هنر به ارکان دولت اضافه شد معاونت حفاظت از آثار باستانی در وزارت مذکور عهده دار اداره امور باستانی و تاریخی گردید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی (سال ۱۳۵۷) و انحلال وزارت فرهنگ و هنر اداره امور سازمان حفاظت از آثار باستانی تحت عنوان سازمان میراث فرهنگی کشور(سال ۱۳۵۸) به دو وزارتخانه فرهنگ و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی محول گردید.

برای اینکه اداره امور مواریث فرهنگی از انسجام کافی برخوردار گردد آن قسمت از وظایفی که به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود ار آن منفک و به وزارت فرهنگ و آموزش عالی محول شد.

سازمان میراث فرهنگی در اوایل سال ۱۳۷۳ از وزارتخانه مذکور منتزع و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وابسته گردید.

گرچه شورای گسترش آموزش عالی در سال ۱۳۷۹ سازمان میراث فرهنگی را به عنوان پژوهشگاه به رسمیت شناخت ولی انحلال و ادغام و منفک شدنهای بیست سال گذشته باعث شد مسازمان میراث فرهنگی کشور کمتر مورد توجه دولتمردان قرار بگیرد زیرا در حال حاضر اداره کل میراث فرهنگی خراسان در مقایسه با سایر ادارات کل استان کوچکترین تشکیلات اداری و نظام پرسنلی را با حداقل امکانات در اختیار دارد.

http://www.vatanfa.com/?s=آشنایی-با-استان-خراسان-رضوی