دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام


بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + مصاحبه و اینستاگرام

در اینبخش بیوگرافی مریم مومن یکی از جوان‌ترین بازیگران ایرانی را جمع آوری کرده ایم. او متولد سال ۱۳۷۷ اسـت ودر نخستین کار جدی خود در نقش فخر الزمان سریال بانوی عمارت بـه ایفای نقش پرداخته اسـت و از این جهت او یکی از جوان‌ترین ها محسوب می‌شود. امروز زندگی نامه مریم مومن، و همچنین صفحه اینستاگرامی وی را بـه همراه هم مرور میکنیم. با پارس ناز همراه باشید.

 

مریم مومن هنوز ازدواج نکرده است

 

بیوگرافی مریم مومن

مریم مومن درسال ۱۳۷۷ در مشگین شهر متولد شده اسـت. این بازیگر جوان در حال حاضر دانشجوی رشته بازیگری اسـت. وی فعالیتش را از تئاتر شروع کرد و سریال بانوی عمارت نخستین کار تلویزیونی اوست. او در حال حاضر مجرد اسـت. یکی از بازیگرانی کـه در سریال بانوی عمارت مورد توجه مخاطبان قرار گرفت بازیگر نقش فخرالزمان بود.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

زندگی نامه مریم مومن همراه با عکس

 

بازی او از سوی مخاطبان این سریال مورد توجه قرار گرفت و پیگیریها برای شناخت بازیگر این نقش زیاد شد.مریم مومن بازیگر نقش فخرالزمان در سریال بانوی عمارت اسـت کـه برای نخستین بار دراین نقش جلوی دوربین رفت ودر نخستین تجربه بازیگری توانست نگاه های زیادی رابه سمت خود جلب کند.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

عکس و بیوگرافی مریم مومن بازیگر بانوی عمارت

 

او در نخستین تجربه بازیگری در نقشی محوری در سریال بانوی عمارت جلوی دوربین رفت و از تجربه چهره های باسابقه این عرصه استفاده کرد. بـه گزارش مجله پارس ناز:  امسال چهره‌های زیادی بـه دنیای تصویر معرفی شدند. ابتدا ریحانه پارسا در سریال پدر درخشید. سپس سانیا سالاری و سامان صفاری در سریال دلدادگان مورد توجه قرار گرفتند و اکنون مریم مومن در کانون توجه قرار گرفته اسـت.

 

نظر عزیزالله حمیدنژاد کارگردان بانوی عمارت بازی مریم مومن

 

خانم مریم مومن از بازیگرانی اسـت کـه در نخستین حضور حرفه ای خود درکنار بازیگران مشهور و خوشنامی هم چون خانم پانته آپناهی ها و خانم غزل شاکری و دیگر بازیگران خوبمان ایفای نقش میکند ای نخستین عکسهای از ایشان اسـت کـه منتشر می‌شود.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

عکس مریم مومن در پشت صحنه سریال بانوی عمارت

 

در طول این یکسال با صبوری کـه لازمه اینکار بود هیچ تصویری از ایشان منتشر نشد. در حالیکه عکسهای دیگر بازیگران این سریال منتشر می شد .امیدوارم خانم مریم مومن با پخش این سریال بدرخشد و امیدی برای آینده سینمای کشور باشد.

 

مریم مومن می‌ گوید

مـن با اعتماد کامل و با چشمان بسته شخصیت فخری را پذیرفتم. هیچ چیز از شخصیت فخری نمیدانستم مـن حتی تا پایان تصویربرداری شخصیت کامل فخری را نمیدانستم و اجازه خواندن فیلمنامه را نداشتم؛ چرا کـه آقای حمیدنژاد معتقد بودند مـن سکانس بـه سکانس با شخصیت فخری و واقعیت فخری باید آشنا شوم.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

عکس مریم مومن در سریال بانوی عمارت

 

این نشان میدهد کـه مـن چقدر اعتماد کامل بـه کارگردان داشته‌ام و هرچه دارم از تلاش‌های ایشان اسـت. درباره نقش فخری مـن واقعا نمی دانم چگونه برای این نقش انتخاب شدم، اما بیش از هر چیزی اطلاعیه یک تست بازیگری را دیدم کـه در آن مطرح شده بود بـه یک بازیگر خانم با این رده سنی احتیاج داریم.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

جدیدترین عکسهای مریم مومن بازیگر مشهور ایرانی

 

با توجه بـه این‌کـه مـن تست‌ های دیگری را هم رفته بودم و انها را تجربه کرده بودم احساس می کردم این تست نیز سرکاری اسـت و قرار اسـت سوء استفاده مالی شود. از طرفی مـن بـه این اعتقاد نداشتم این‌کـه میگویند، برای این‌کـه وارد دنیای بازیگری شوی باید کلاس‌های بسیاری را دوره ببینید.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

عکس های خفن و جدید مریم مومن + سن مریم مومن

 

برای تست این مجموعه نیز دو عکس سنتی ارسال کرده بودم و منتظر بودم تا نتیجه را اعلام کنند صبح آن روز قرار بود برای جواب بـه دفتر این مجموعه بروم اما اینکار را نکردم عصر همان روز با مـن تماس گرفتند کـه چرا برای جواب‌ دهی بـه دفترشان نرفتم.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن و عکس اینستاگرام + تصاویر داغ مریم مومن

 

آنجا بود کـه احساس بدی نداشتم و حتی بـه این هم فکر کردم کـه اگر دوره بازیگری و کلاس هم گذاشته شود آنرا می پذیرم در واقع با چشمان بسته اینکار را پذیرفتم. قرار ملاقات گذاشته شد و مـن بـه دفتر آقای حمید نژاد آمدم سپس تست های مختلفی برای بازیگری از مـن گرفته شد و بیرون آمدم.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن بیوگرافی + عکس و بیوگرافی بازیگر نقش فخرالزمان

 

دوباره این حس را داشتم کـه این هم مثل تست‌ های قبلی خروجی نخواهد داشت در مترو بودم کـه با مـن تماس گرفته شد کـه برای قرار داد بـه دفترشان بروم حتّی نمی دانستم قرار اسـت چـه نقشی را ایفا کنم.پس ازآن بود کـه با خوشحالی و حتّی گریه بـه خانه رفتم مادرم نگران بود کـه چـه اتفاقی برایم افتاده اسـت.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکسهای مریم مومن + گفت‌وگو و اینستاگرام

 

مـن گفتم باورم نمی شود کـه پس از این همـه تلاش قرار اسـت بـه آرزویم برسم. سپس بـه صحبت‌ های اولیه تمرین بـه این نقطه رسیدیم کـه برای نقش فخرالزمان انتخاب شدم. از همان ابتدا دیالوگ‌ های مربوط بـه تست شخصیت فخرالزمان را از مـن تست گرفتند.

 

پیج اینستاگرام مریم مومن

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

maryam.momen@

 


 

در ادامه مرور صفحه اینستاگرام مریم مومن

خانم مریم مومن بر خلاف باقی سلبریتی ها فعالیت آنچنانی در فضای مجازی ندارد، او در صفحه اینستاگرامی خود بیشتر درباره کارها و فعالیت های خود صحبت میکند، در ادامه برخی پست های اینستاگرامی وی را بـه اشتراک می‌گذاریم.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن درباره این عکس نوشته: فخری: مهرالنسا منکه از روز اول رختم سفید بود بختم سیاه . .

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن درباره این عکس نوشته: همیشه نخستین‌ها برای یک نابازیگر مهم اسـت؛ این‌کـه او چگونه بـه مخاطب معرفی شود، این اتفاق با حساسیت‌های آقای حمیدنژاد در انتخاب شـما درست صورت گرفته اسـت. درباره همکاریتان با آقای حمیدنژاد بگویید. معرفی یک بازیگر بسیار مهم اسـت کـه درست اتفاق بیفتد.

 

برای خود مـن نیز بسیار مهم بود با توجه بـه پیشینه درخشان آقای حمیدنژاد مطمئن شدم کـه درست معرفی میشوم، بـه ویژه این‌کـه ایشان فردی کاملاً  ریسک‌پذیر هستند. مـن از تک تک عوامل و بـه ویژه آقای حمید نژاد و گروه قدردانی می کنم کـه صبوری کردند و مـن را تحمل کردند.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن درباره این عکس نوشته: بـه گندم زار که نگاه می کنم تجلی میشود برایم یکرنگی.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن درباره این عکس نوشته: رخت و بخت فخری…

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن درباره این عکس نوشته: خاطــــــــره بازی

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن درباره این عکس نوشته: آذرِ فَخری در آذرِ ١٣٩٧ از شبکه سه بتـــــاز آذر بتــــــــــاز…

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن درباره این عکس نوشته: #فخرالزمان در میان بازی پارچه ها. سریال #بانوی_عمارت

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن درباره این عکس نوشته: جسارت اجرایی کردن ایده های خودرا داشته باشید جهان پر از ترسو های خوش فکر اسـت.

بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

مریم مومن درباره این عکس نوشته :

خداوندا در توفیق بگشای

نظامی را ره تحقیق بنمای

دلی ده کو یقینت را بشاید

زبانی کافرینت را سراید

مده ناخوب را بر خاطرم را

بدار از ناپسندم دست کوتاه

درونم رابه نور خود بر افروز

زبانم را سرای خود در اموز

بـه داودی دلم را تازه گردان

زبورم را بلند اوازه گردان

 

ادامه مطلب بیوگرافی مریم مومن و همسرش + عکس های مریم مومن + مصاحبه و اینستاگرام

تربیت فرزند سخت‌تر از معاونت رئیس‌جمهوری


تربیت فرزند سخت‌تر از معاونت رئیس‌جمهوری

 

یک میز مستطیل کوچک در خیابان اقدسیه در بنیاد خیریه زینب‌کبری(س) که ۴ نفر دورش نشسته‌اند از سه نسل.

 

نفر اول فاطمه برزگر است که دختر، نوه و عروسش مامان فاطی صدایش می‌زنند؛ مدیر بنیاد خیریه زینب‌کبری(س) است و ۷۷ساله.

 

او از روزهایی می‌گوید که تنها دخترش فعالیت‌های انقلابی‌اش را به همه‌چیز ترجیح داد و او باید در خانه منتظرش می‌ماند با همه نگرانی‌هایی که یک مادر می‌تواند داشته باشد.

 

طرف دیگر میز، دکتر خانم ابتکار نشسته است؛ ۴۷ ساله است با دکترای ایمونولوژی و سابقه فعالیت برای پیروزی انقلاب اسلامی. او سال‌ها در سمت‌های مختلف دولتی و غیردولتی فعالیت کرده است.

 

خانم ابتکار را خواهر مری صدا می‌زدند. او این روزها از عضوهای فعال شورای شهر تهران است و دو فرزند به نام‌های عیسی و طه دارد. همسر او، آقای هاشمی، در همه این سال‌ها او را همراهی کرده است.

 

طرف دیگر میز ۲ نفر نشسته‌اند از یک نسل؛ عیسی هاشمی و مریم طهماسبی؛ پسر و عروس خانم ابتکار. هم دانشگاهی بوده‌اند و حالا هر دو فوق‌لیسانس اقتصاد و منابع طبیعی گرفته‌اند.

 

عیسی متولد سال ۶۱ است؛ پسر بزرگ خانواده با همه سؤال‌هایی که فرزندان این نسل داشته‌اند حتما خوش‌شانس بوده که کسی کنارش بوده و جواب سؤال‌هایش را داده است. و هرکدام از دغدغه‌هایشان می‌گویند؛ از دلتنگی‌هایشان، آرزوهایشان و از متن و حاشیه زندگی خانم ابتکار.

 

عیسی: مامان فاطی بگویید فعالیت‌های دخترتان در زمان انقلاب چقدر نگران‌تان می‌کرد.

 

مادر: ایشان خیلی جوان بودند؛ ۱۶ سالش بود. می‌رفت کمیته‌های کارگری تا ۱۱ شب هم می‌ماند.

 

عیسی: کمیته‌های کارگری جاده کرج بود.

 

مادر: تنها فرزندمان بود. نگرانش بودیم ولی حرکتش را هم تایید می‌کردیم.

 

مریم: یک دختر داشته باشی و ساعت ۱۱ شب بیاید خانه؟ (می‌خندد) من جای مامان فاطی بودم، خانه راهتان نمی‌دادم.

 

مادر: یک شب‌هایی که خیلی نگران می‌شدم، می‌خواستم راهش ندهم. همه نگرانی‌های یک مادر این است که چه اتفاقی می‌افتد. شب که دارد می‌آید خانه ممکن است هر اتفاقی بیفتد. آخرش که خیلی نگران می‌شدم، می‌گفتم خدایا من به تو سپردمش؛ هر اتفاقی که می‌خواهد بیفتد، بیفتد. چقدر آدم حرص بخورد!

 

نگرانی‌ها برایتان عادی نشد؟

مادر: کم‌کم عادی شد؛ مخصوصا روزی که رفتم لانه جاسوسی را دیدم. فکر می‌کردم بیچاره‌ها خیلی اذیت می‌شوند، غذا ندارند بخورند.

 

با پدرش رفتیم یک جعبه نارنگی گرفتیم و در آن شلوغی‌ها به بدبختی از روی دیوار رد کردیم. گفتیم بدهید این بدبخت‌ها بخورند، دارند تلف می‌شوند. ما که نمی‌دانستیم چه خبر است.

 

مریم: فکر کنم در واقعیت هم چیزی کمتر از این نبود.

 

خانم ابتکار: در واقعیت روزه می‌گرفتیم. یک‌بار پدر و مادر یک گونی بزرگ شکلات گرفته بودند و آوردند. به من یک دانه هم نرسید. به من فقط خبرش رسید. ماشاءالله این‌قدر جمعیت زیاد بود (می‌خندد). حداقل باید دو تا شکلات به من می‌رسید.

 

بعد، دوره دانشجویی پیش آمد. فعالیت‌های من هیچ‌وقت متوقف نشد. همیشه به شکل دیگری ادامه پیدا می‌کرد و در این میان، مادر خیلی نقش مهمی داشتند. پسرهای من بیشتر روزها پیش مادر بزرگ‌شان بودند. عیسی وقتی به دنیا آمد، من دانشجوی کارشناسی بودم.

 

در این شلوغی‌ها چه سالی ازدواج کردید؟

سال ۶۰

 

مادر: بچه‌ها که به‌دنیا آمدند، من سرگرم بچه‌ها شدم. باید دوتا خانه را اداره می‌کردم، به علاوه بنیاد خیریه زینب کبری(س).

 

مریم: عیسی کمتر از طه شیطنت می‌کرد. در عکس‌ها به‌نظر آرام‌تر می‌آید.

 

مادر: از ۴۰روزگی بچه‌ها را می‌آوردم گوشه دفترم و مواظب‌شان بودم تا بعدازظهر. من مثل مادر‌های خوب، بچه‌داری می‌کردم.

 

شما ۱۳ آبان و حضور مادرتان را در تسخیر لانه جاسوسی چگونه تحلیل می‌کردید؟

عیسی: دوره‌ای که دنبال هویت برای خودم بودم، برایم سؤال پیش آمد. کم‌کم در جریان اتفاقات قرار گرفتم و به تبع آن سؤال‌هایم شروع شد. برایم سؤال پیش می‌آمد که چطوری چندتا دانشجو این حرکت را کردند؛ بعد که خودم دانشجو شدم، مسئله برایم روشن شد.

 

در خانه خیلی بحث مطرح شد. اولین جرقه‌ای هم که باعث شد مادر وارد فضاهای دانشجویی بشوند و به سؤال‌های دانشجویان درباره ۱۳ آبان پاسخ دهند، سؤال‌های من بود.

 

ما مادر را به چالش می‌کشیدیم. وقتی کتابی که مادر درباره ۱۳ آبان به انگلیسی نوشته‌اند ترجمه شد، من آنجا کاملا مسئله را درک کردم. دانشجویان آن زمان یک حرکت بزرگ داشتند؛ یک آرمان مهم.

 

حالا که مادر برای گفت‌و‌گو با دانشجوها می‌رود، من می‌روم و سؤال‌های کلیدی را به نحوی مطرح می‌کنم که زوایای مبهم آن ماجرا روشن شود.

 

شما چه جوابی می‌دادید؟

خانم ابتکار: فضای فکری ما خیلی خاص بود. الان اگر از من بپرسند چرا آن اتفاق افتاد،‌ من جواب می‌دهم شما باید در بطن ماجرا قرار بگیرید. اگر فضای آن موقع را بفهمیم و فکر کنیم چرا دانشجوها به این تصمیم رسیدند، می‌توانیم درکشان کنیم.

 

این پرسش مهم بود که آمریکا با شرایط ایران کنار می‌آید یا نه و شواهد نشان می‌داد که کنار نمی‌آید. نهادهای رسمی و قدرتمند هنوز سازمان‌دهی نشده بود. دانشجوها احساس کردند که اگر حرکت نکنند، ممکن است آرمان‌هایی که برایش فداکاری شده بود، ضربه بخورد.

 

این فضایی بود که حرکت در آن شکل گرفت و بعد امام خمینی(ره) این حرکت را تایید کردند. انقلاب، نهال نوپایی بود که تهدید می‌شد و باید از آن محافظت می‌شد.

 

مسئله‌ای که در جریان فعالیت‌های شما جالب است، قطع‌نشدن فعالیت‌هایتان در مقطع‌های مختلف است.

 

خانم ابتکار: آرمان‌های درونی عامل محرک مهمی است؛ باعث می‌شود همه سختی‌ها را مانع قطعی ندانید و دنبال راه‌حل پیداکردن بروید. افرادی که توان این را دارند که از داخل مشکل عبور کنند، می‌توانند گام‌های مهمی بردارند.

 

یک بخش مهم دیگر، همگرایی خانواده، دوستان و جامعه است. در مقطع‌های مختلف زندگی همفکری‌های پدر و مادر و بعد از آن همسر و بعد هم پسر‌ها خیلی مهم بود؛ در کنار اینها هم همراهی دوستان و جامعه.

 

هیچ‌ کسی با حرف‌های عاطفی نخواست که فعالیت شما کم شود؟

خانم ابتکار: در عمل، بعضی مسائل اجتناب‌ناپذیر است. در همه مراحل می‌تواند عاملی به وجود بیاید که فکر کنید بس است.

 

عامل درونی هیچ وقت برایتان کمرنگ نشد؟

خانم ابتکار: من ادامه تحصیل برایم کلیدی بود؛ هم خیلی علاقه داشتم و هم آرمانم بود. اینکه به‌عنوان زن فکر می‌کردم نباید متوقف شوم. این برایم آرمان شده بود که باید موانع را پشت‌سر بگذارم.

 

مادر: ایشان یک محیط مستعد داشتند برای اینکه خاطرشان جمع بود که یک نفر با بچه‌ها هست.

 

هیچ‌وقت نمی‌خواستید این مسئولیت دیگر با شما نباشد؟

مادر: بعضی وقت‌ها می‌خواستم شانه خالی کنم ولی نمی‌توانستم بچه‌ها را ترک کنم؛ اینکه فکر کنم باید برای بچه‌ها غذا درست کنم و اگر من نباشم کس دیگری نیست.

 

فکر نمی‌کردید به‌خاطر کار خودتان دارید مادرتان را محدود می‌کنید؟

خانم ابتکار: این احساس کاملاً بود ولی اجتناب‌ناپذیر بود. بهترین راه‌حل این بود که بچه‌ها را پیش مادر بگذارم. مهدکودک راه‌حل خوبی نبود.

 

چرا؟

مادر: من راضی نبودم. تلاش می‌کردم که برایشان مادر باشم اما هر کاری می‌کردم مثل مادرشان باشم، جای محبت پدر و مادر را نمی‌گرفت. بچه در کودکی احتیاج دارد که در آغوش پدر و مادرش باشد.

 

مریم: اما مامان معصومه زمان‌های فوق‌برنامه را با بچه‌ها می‌گذرانند. عیسی می‌گوید که هر وقت می‌خواستند نصف‌شب درس بخوانند، مامان معصومه بیدار می‌شدند تا به بچه‌ها کمک کنند.

 

خانم ابتکار: در طول روز بچه‌ها من را نمی‌دیدند بعد من را که می‌دیدند، فقط می‌خواستند بازی کنند. نصف‌شب زمانی که من بیدار می‌شدم تا درس بخوانم، آنها هم بیدار می‌شدند که بازی کنیم.

 

دقیقا زمانی که شما دلتان می‌خواست بچه‌ها خواب باشند.

(می‌خندد) دلم می‌خواست روز ۴۸ ساعت بود و وقتی برای کارهای عقب مانده و بچه‌ها بود. همیشه با خودم می‌گفتم اگر فرصت کمی دارم که با بچه‌ها باشم ولی از این فرصت خوب استفاده می‌کنم.

 

عیسی: یادم هست مادر عصر جمعه که خانه بود، می‌گفت بیا دکتر بازی؛ تو دکتر، من مریض. همان اوایل بازی، مامان از خستگی خوابش می‌برد و من با مامان خواب‌بازی می‌کردم.

 

مریم: من فکر می‌کنم مامان فاطی این‌قدر به بچه‌ها می‌رسیدند که مامان معصومه نگران می‌شدند.

 

عیسی: من یک نکته‌ای را می‌خواهم بگویم. من وقتی می‌خواستم ازدواج کنم، همیشه خیلی جدی می‌گفتم من زنی را می‌خواهم که کار نکند و همیشه در خانه باشد. من به عنوان فرزند اول چرا باید به این نقطه برسم؟

 

خانم ابتکار: در بچگی هم همیشه می‌گفت زنی می‌گیرم که خانه‌دار باشد؛ البته چنین چیزی در عمل پیش نیامد.

 

مریم: من دیدگاه‌هایی شبیه خانم دکتر داشتم اما خیلی زود خودم را با شرایط عیسی تطبیق دادم. کاری را انتخاب کردم که نیمه‌وقت باشد و بتوانم در خانه هم انجامش دهم.

 

عیسی: من می‌خواستم حرفم را به این موضوع ارتباط دهم که روح زنانه- که الان در شما هست- را آن سال‌ها نمی دیدم. من احساس می‌کردم وقتی در مرکز مطالعات زنان بودید روح مردانه بیشتر بر رفتارتان حاکم بود. می‌خواستید از زن‌ها مرد بسازید.

 

الان حس‌های زنانه‌تان بیشتر شده است. احساس می‌کردم مامان من چیزی از یک مرد کم ندارد، پس کو مامان من؟ من مامانم را از همه قوی‌تر می‌دیدم اما مامان من نبود.

 

مامان من از همه بهتر ورزش می‌کرد، از همه بیشتر پیاده‌روی می‌کرد ولی من مامانم را نمی‌دیدم. هیچ‌کس قدرت مامان من را نداشت اما من آن روح زنانه را نمی‌دیدم.

 

مریم: من با ویژگی‌های مردانه که تو می‌گویی، موافق نیستم. مامان معصومه ویژگی‌های کامل یک زن را دارد. لطافت زنانه‌اش را از دست نداده است.

 

عیسی: الان مامان در این حس‌ها به تعادل رسیده است؛ آن موقع روح زنانه‌اش کم بود.

 

خانم ابتکار: یادم است با عیسی بازی می‌کردیم؛ اول می‌گفت من معلم، تو شاگرد. بعد یک مدت که از بازی می‌گذشت، می‌گفت نه، تو مامان منی، معلم نیستی!

 

عیسی: (می‌خندد) سریع می‌رفت در ژست معلمی، من بغض می‌کردم که حالا یک دقیقه هم که با من هستی، معلم نباش، مامانم باش!

 

با این انتظار چگونه کنار می‌آمدید؟

خانم ابتکار: احساس می‌کردم این نیاز هست، از خودم مایه می‌گذاشتم. خانم‌ها اگر بخواهند همه این نقش‌ها را در کنار هم داشته باشند، باید اعضای خانواده هم آنها را همراهی کنند. مثل مادر من؛ هم همسرشان باید همکاری کند و هم فرزندان باید همراهی کنند.

 

من وقتی معاون رئیس‌جمهور شدم، اول با پدر و همسرم و بعد هم با بچه‌هایم مشورت کردم. حرفشان خیلی برایم مهم بود. عیسی ۱۴سالش بود…

 

عیسی: یادم هست، در ماشین نشسته بودیم.

 

خانم ابتکار: طه ۹ سالش بود. به‌شان گفتم این کار بدون همکاری شما امکان پذیر نیست. این مرحله جدی‌تر بود. گفتم شما باید همکاری کنید. خیلی جالب بود که هر دو اول فکر کردند و بعد طه خیلی جسورانه گفت من اگر بگویم نرو، تو می‌گویی نه! یعنی من این‌قدر مهم‌ام؟

 

جا نخوردید؟

من اول از جسارتش جا خوردم و فکر کردم. بعد گفتم همه لطفش به این است که اگر شما بگویید نه، من هم می‌گویم نه. بعد بلافاصله گفت: نه، یک‌دفعه نری بگویی نه.

 

خودشان هم همه همکاری کردند و یک کار صددرصد جمعی بود. امکان ندارد کسی کاری را به سرانجام برساند بدون همدلی صادقانه در خانواده. اصلا منتی هم نگذاشتند و با همدلی رفتار کردند.

 

عیسی: (می‌خندد) سمت من آن موقع مشاور مامان در امور خانواده بود. زنگ می‌زدند که این فهرست خرید است، بخر. بعد زنگ می‌زدند دوباره چک می‌کردند که چیزی از قلم نیفتاده باشد.

 

شما درباره تصمیم مادر چه فکری می‌کردید؟

انرژی خاصی در مادر احساس می‌کردم و صادقانه این انرژی را گرفتم. اگر طه هم آن سؤال را کرد چون دغدغه خانواده را داشت. هم من و هم طه خیلی کمک کردیم. من گاهی با مامان سرکار هم می‌رفتم و کمک می‌دادم.

 

چه کمکی؟

من در بازدیدها کمک مامان بودم. کوه می‌رفتیم؛ من جلو می‌رفتم و دست مامان را می‌گرفتم. بعضی وقت‌ها هم در بازدیدهایی که می‌رفتم، مامان از من جلو می‌افتاد. من می‌ماندم، خسته می‌شدم، ولی مامان می‌رفت. یکی هم کمک به طه و مامان فاطی بود.

 

خانم ابتکار: بچه‌ها همراهم بودند، اولی‌اش هم این بود که اذیت‌هایی که می‌توانستند بکنند، نکردند. ولی اداره خانه خیلی آسان هم نبود. یک جاهایی هم به این نتیجه می‌رسیدیم که مدیریت یک بچه از معاونت ریاست جمهوری سخت‌تر است.

 

مدیریت چالش‌ها و پاسخگویی به نیازهای یک بچه اصلا آسان نیست. من تعجب می‌کنم بعضی زنان می‌گویند خانه‌داری و تربیت فرزند آسان است یا مهم نیست. من آن موقع تازه فهمیدم بچه را درست تربیت‌کردن و با او درست تعامل کردن -به‌خصوص در دوره بلوغ- خیلی دشوار است؛ همپایه معاونت رئیس‌جمهوری است.

 

این دو چالش همپایه هم بود. این غلط است که نقش تربیتی و خانوادگی زن کم‌ارزش جلوه داده شود؛ البته این نقش را پدر هم دارد. برای من یک محک بود. در رابطه با فرزند با پارامترهای عاطفی، انسانی و آرمانی سر و کار داشتم و سر کار با مسائل کاری و اقتصادی.

 

معادله چندمجهولی‌ای بود که باید با صبر، حوصله، درایت و نشاط آن را حل می‌کردم. اگر هم با دلسردی با بچه برخورد می‌کردم، از درون داغون می‌شدم.

 

داشتن فرزند برای شما چه بخشی از زندگی‌تان بود؟

من شخصاً بچه خیلی دوست دارم و حس خیلی خوبی به بچه کوچک دارم. ازدواج را برای استحکام روحی و روانی یک اصل می‌دانستم. فکر می‌کردم حس معنوی و پیوند روحی قوی در ازدواج خیلی مهم است و پشتوانه خیلی خوبی است.

 

فرزند را هم در امتداد این مسئله‌ها و مکمل زندگی می‌دانستم. خانواده اگر می‌خواهد شکل بگیرد، بخشی از آن بچه‌ها هستند.

 

از چه زمانی توانستید از این حسی که حضور مادرتان کنارتان کمرنگ است، بیرون بیایید؟

عیسی: یک جاهایی خودم دلخور می‌شدم، برای همین با خودم عهد بستم زن خانه‌دار بگیرم.

مادر: طه هم همین‌طوری فکر می‌کند.

 

چه ترفندی به کار می‌برید که توجه مادر را جلب کنید؟

عیسی: (می‌خندد) وقتی مامان می‌آمد، کلکسیون درد و بیماری شروع می‌شد. همه اتفاقات بد هر روز می‌افتاد و من و طه کلکسیون ناراحتی بودیم؛ گزارش کاملی از درد می‌دادیم.

خانم ابتکار: من هم باید نازشان را می‌خریدم.

عیسی: البته از یک جایی این رفتار هم قطع شد. از وقتی که من با الگوگرفتن از شخصیت پدر و پدربزرگ‌ام صبورتر شدم و بحث‌هایم با مادرم کمتر شد. مادر تا جایی که می‌توانست کارهای منزل را انجام می‌داد، اما واقعا فرصت نداشت.

 

با این همه کارهای بیرون از منزل، کارهای خانه با کی بود؟

خانم ابتکار: بچه‌ها که بیشتر خانه مادربزرگ بودند.

 

می‌خواهم بدانم بچه‌ها مزه غذایی که شما پخته‌اید، یادشان هست؟

خانم ابتکار: بله.

عیسی: بله.

خانم ابتکار: (می‌خندد) گاه گداری در خانه غذا می‌پزیم.

عیسی: آقای کاردان در برنامه «صندلی داغ» از شما پرسید آخرین غذایی که پختید، چه چیزی بود.

خانم ابتکار: (می‌خندد) گفتم ماکارونی؛ ۱۰روز قبل ماکارونی درست کرده بودم.

 

الان چند روز است آشپزی نکرده‌اید؟

خانم ابتکار: دیشب غذا پختم؛ مرغ گذاشتم در فر و پختم.

 

پس شما خیلی زود با غذاهای یکی دو دقیقه‌ای آشنا شدید؟

خانم ابتکار: خیلی زود؛ پخت انواع غذاها با سرعت بالا.

 

آشپزخانه‌تان هم خیلی زود برقی شد؟

خانم ابتکار: استفاده از مایکروفر و فر خیلی زود در آشپزخانه ما راه افتاد.

مادر: بله، البته اگر یکی دیگر مواد اولیه را بگذارد داخل فریزر (به خودش اشاره می‌کند).

 

فکر نمی‌کنید اگر فرزند دختر داشتید این‌قدر راحت نبودید؟

خانم ابتکار: گاهی فکر کرده‌ام. قبلا ۳ به یک بودیم، الان ۳به۲ شده است. حضور مریم خیلی فضا را تلطیف کرد.

 

حالا با هم خوبید؟

خانم ابتکار: رابطه‌مان خیلی خوب است.

مادر: من آرزو داشتم فرزند اولم دختر باشد؛ فکر می‌کردم کنارم می‌ماند، همدمم می‌شود.

 

شما از بچه‌ها انتظاری ندارید؟

خانم ابتکار: من انتظاری ندارم، فقط دوستشان دارم، محبت هم که ذاتی است، باید بجوشد و گفتن‌اش هم محبت را زیاد نمی‌کند. محبت در مجموعه مناسبات است؛ نمی‌توان روشن و خاموش‌اش کرد.

 

اگر بچه‌ها با شما همراه نبودند؟

خانم ابتکار: باید آنها را به عنوان انسان مستقل پذیرفت. این مستقل‌بودن به‌خصوص در ازدواج خودش را نشان می‌دهد؛ البته من موافق قطع‌شدن رابطه‌ها با خانواده‌ها بعد از ازدواج نیستم. من همیشه انتظار داشتم که تصمیم پخته‌ای بگیرند.

 

و پدرو مادر فکر نمی‌کنند که نظر آنها پخته است؟

خانم ابتکار: درست است، اما باز هم طبیعی است که نظر جوان‌ها را بپذیرند.

 

نظرهایتان با هم در تقابل نبوده؟

خانم ابتکار: عموما همدیگر را قانع کرده‌ایم اما بچه‌ها باید تجارب خودشان را داشته باشند. این برای یک مادر خیلی سخت است.

 

در لحظه‌های خیلی شخصی بچه‌ها هم حضور داشته‌اید؟

خانم ابتکار: گاهی بودم.

 

سخت نبود؟

خانم ابتکار: یک جاهایی سخت بود؛ اینکه احساس کنی فاصله‌ها یا نیمه‌پنهان‌ها وجود دارد.

 

اگر فرزندتان یک روز غیرعمد کسی را بکشد، شما چه می‌کنید؟

خانم ابتکار: سؤال خیلی سختی است. فکر می‌کنم جوان‌ها باید خودشان تا حدودی مسئولیت کاری را که انجام می‌دهند، بپذیرند. اگر این اتفاق بیفتد به مادر طرف مقابل فکر می‌کنم؛ اینکه من می‌توانستم مادر او هم باشم.

ادامه مطلب تربیت فرزند سخت‌تر از معاونت رئیس‌جمهوری

خواندنی در مورد مادربزرگان برنامه‌نویس


خواندنی در مورد مادربزرگان برنامه‌نویس

 

در غیاب مردهای به جنگ رفته، برنامه‌ریزی اولین رایانه دنیا را چند دختر جوان انجام می‌دادند. الکس کوچولو، داستان عجیب مادربزرگ را شنیده بود.

 

یک روز دیگر طاقت نیاورد و سر کلاس تعریف کرد که مادربزرگ‌اش یکی از اولین رایانه‌کارهای دنیا بوده و در زمان جنگ جهانی دوم،‌ برنامه‌هایی ‌نوشته که از آنها برای محاسبه مسیر پرتاب توپ‌ها استفاده می‌کرده‌اند.

 

ادعا‌های الکس آن‌قدر برای معلمش باورنکردنی بود که والدین بچه را به مدرسه احضار کرد اما با کمال تعجب دید که آنها هم تقریبا همان حرف‌ها را می‌زنند. پدر و مادر برای معلم حیرت‌زده توضیح دادند که مادر پیر آنها به همراه ۵زن دیگر، واقعا متصدی‌‌های یکی از اولین رایانه‌های دنیا بوده‌اند.

 

تا چند سال پیش، اگر از برنامه‌نویس‌ها می‌پرسیدید اولین برنامه‌نویس دنیا چه کسی بوده، اغلب آنها جواب درست را نمی‌دانستند؛ چرا که مورخان علم برای سال‌ها، ۶ زنی را که اولین رایانه – به مفهوم امروزی – را برنامه‌ریزی کردند، به کل فراموش کرده بودند.

 

۶ تفنگدار

در سال۱۹۴۵، جین بارتیک – که قبلا می‌خواست روزنامه‌نگار بشود – با مدرک لیسانس ریاضی از یک دانشگاه تربیت معلم در ایالت میسوری فارغ‌التحصیل شد اما دخترک روستازاده پرانرژی داستان ما اصلا درس‌دادن را دوست نداشت.

 

برای همین، وقتی آگهی دانشگاه پنسیلوانیا برای استخدام «محاسبه‌گر»های خانم را دید، معطل نکرد و درخواست‌اش را فرستاد. دانشگاه در حال انجام یک پروژه محاسباتی برای ارتش آمریکا بود. جنگ جهانی داشت تمام می‌شد و ارتش از ریاضی‌دان‌های مرد خالی شده بود.

 

بارتیک در ابتدا همراه با حدود ۷۰دختر دیگر، با ماشین‌حساب‌های اولیه و به‌صورت دستی، جداول پرتاب توپخانه را محاسبه می‌‌کردند.

 

بعد از چند ماه، بدون اینکه بداند ماجرا دقیقا چیست، برای حضور در پروژه انیاک داوطلب شد. دانشگاه به ۵نفر برای برنامه‌ریزی ماشین جدید نیاز داشت.

 

وقتی بعد از مراحل مصاحبه و گزینش، اسامی افراد پذیرفته‌شده اعلام شد، بارتیک ذخیره دوم بود. اما شانس دخترک خوب بود؛ نفر پنجم انصراف داد و ذخیره اول هم به مسافرت رفته بود و به این زودی‌ها برنمی‌گشت.

 

دانشگاه عجله داشت؛ پس به بارتیک خبر دادند که خودش را برساند. او به همراه کی مک‌نولتی، بتی اسنایدر، مارلین وسکوف، روت لیکترمن و فرن بیلاس – که کمی بعد به جمع آنها اضافه شد – دوره آموزش کار با انیاک را در اوایل تابستان۱۹۴۵ شروع کردند.

 

آنها در ابتدا، نحوه ارتباط با دستگاه از طریق کارت‌های پانچ را یاد گرفتند و بعد به آنها دیاگرام‌هایی داده شد که کلیات برنامه‌ریزی انیاک را نشان می‌داد.

 

دقت کنید که اینجا به‌عمد به‌جای «برنامه‌نویسی» از عبارت «برنامه‌ریزی» استفاده می‌کنیم؛ برخلاف تصور متعارف ما،‌ اولین برنامه‌نویس‌ها برای برنامه دادن به رایانه، چیزی نمی‌نوشتند.

 

برنامه‌ریزی انیاک عبارت بود از تنظیم چند صد سوئیچ و اتصال که هر کدام عملیات مختلفی انجام می‌دادند؛ جمع، تفریق، ضرب، تقسیم، جذر گرفتن و…. بعد از چند وقت، دخترها کاملا به دستگاه مسلط شده بودند و حتی بهتر از سازندگان رایانه، می‌توانستند عیب‌های ماشین را پیدا کنند.

 

مادربزرگ آنلاین

بعد از چند سال،‌ ۶ تفنگدار متفرق شدند اما بارتیک به کارش به عنوان برنامه‌‌نویس ادامه داد و برنامه‌ریزی ۲رایانه مهم بعدی – باینک (BINAC) و یونیوک (UNIVAC) – را هم انجام داد.

 

باینک اولین رایانه‌ای بود که از اول به‌عنوان یک ماشین دارای حافظه ساخته شده بود؛ یعنی لازم نبود برای هر مسئله جدید، آن را از اول مجددا برنامه‌‌ریزی کرد.

 

یونیوک هم اولین رایانه تجاری – و نه نظامی – در آمریکا بود و اولین نمونه آن را اداره سرشماری این کشور برای انجام محاسبات آماری خرید.

 

جین بارتیک در سال۱۹۵۱، کار پردرآمدش به‌عنوان برنامه‌نویس را رها کرد تا به خانواده، شوهر و بچه‌هایش برسد. وقتی بعد از ۱۶سال، بارتیک خواست دوباره به سر کار در عالم رایانه برگردد،‌ همه چیز عوض شده بود.

 

حداقل تغییر، اختراع ترانزیستور بود؛ اتفاق بسیار مهمی که به کوچک‌تر شدن ابعاد و بالا رفتن قابلیت‌های محاسباتی رایانه‌ها منجر شد.

 

بارتیک هنوز زنده است و به‌عنوان یکی از اولین برنامه‌نویس‌های دنیا، شاید بهتر از هر کس دیگری می‌تواند شگفت‌انگیزی فناوری اطلاعات و رایانه‌های امروزی را درک کند.

 

او الان ۸۳سال دارد اما سرزنده و مشتری پروپا قرص اینترنت است و خیلی از کارهایش را به‌صورت آن‌لاین راه می‌اندازد.

 

روایتی برای دختران جوان

«من این بخت را داشتم که در یک وقت مناسب، در یک جای مناسب قرار بگیرم». جین بارتیک، این جمله را زیاد تکرار می‌‌کند.

 

او و ۵همکارش توانستند از فرصتی که در غیاب مردها به وجود آمده بود، بهترین استفاده را بکنند.

 

امروزه، در قرن بیست‌ویکم، محیط‌‌های کاری علمی هنوز بیشتر مذکر هستند و به حضور زن‌ها، حساس؛ حتی در آمریکا.

 

بسیاری از شرکت‌های فناوری پیشرفته – به‌طور نامحسوس – کارکنان مرد را ترجیح می‌دهند. در این اوضاع، داستان مادربزرگ‌های برنامه‌نویس، می‌تواند محرک خوبی برای تشویق دختران به دنبال کردن رؤیاهایشان در رسیدن به افتخارات علمی باشد.

خواندنی در مورد مادربزرگان برنامه‌نویس

 

زن بودن؛ مسئله این نیست

خیلی‌ها از من می‌پرسند کار کردن در حوزه‌ای که مردان به آن تسلط دارند، چطوری است. من سخنران خوبی در این زمینه نیستم؛ چون اگر بخواهم صادقانه بگویم، برای من هیچ‌وقت «دانشمند زن بودن» مهم نبوده بلکه آنچه برای من جالب بوده، مبدأ دنیا، شکل فضا و ماهیت سیاه‌چاله‌هاست.

 

در ۱۹سالگی، وقتی خواندن نجوم را شروع کردم، تنها شاگرد کلاس بودم که ۲کروموزوم X داشت اما این موضوع اصلا من را ناراحت نمی‌کرد.

 

در دوران دانشجویی، خودم را غرق درس خواندن کرده بودم و به جنسیت خودم یا هر کس دیگری، همان‌‌قدر فکر می‌‌کردم که به رنگ چشم اما وقتی دکترایم را از دانشگاه ام‌آی‌تی گرفتم، بحث‌های جنسیتی کم‌کم خودشان را نشان دادند.

 

آدم‌های مختلف، هم به موفقیت‌ها و هم به شکست‌هایم با توجه به جنسیت‌ام نگاه می‌کردند؛ انگار موضوع دیگری برای حرف زدن نداشتند.

 

بعضی وقت‌ها، برای اینکه زیاد از همکاران‌ام دور نشوم، از روش‌های رندانه‌ای استفاده می‌کردم؛ مثلا وقتی مردی لطیفه‌ای می‌گفت که بوی تبعیض جنسیتی می‌داد، من از همه بلندتر می‌خندیدم.

 

البته در مواقع دیگر، مثلا وقتی که درگیر بحث‌ درباره توانایی‌های ذاتی مردها و زن‌ها بودم، ناگهان هیجان‌زده می‌شدم و به‌عنوان نماینده زنان از آنها دفاع می‌کردم. این بحث‌‌های دائمی مرا خسته می‌‌کرد و از کار و زندگی می‌‌انداخت.

 

چند سال پیش، یک روز جمله‌ای به ذهنم رسید و از آن موقع، هر وقت از این بحث‌ها می‌شود، می‌گویم: «من دیگر در مورد این چیزها حرف نمی‌زنم».

 

این جمله، من را به یاد ۱۰سال پیش و اعتماد به‌نفسی که در ۱۹سالگی داشتم، انداخت. من روی تئوری‌های جامعه‌شناسی یا سیاسی کار نمی‌کنم؛ درباره تاریخ کیهان – که بر اساس قوانین فیزیک نوشته شده – تحقیق می‌کنم و این همان چیزی است که من می‌توانم به‌خوبی در موردش اظهار نظر کنم.

 

می‌دانم که بعضی دخترهای دانشجو، نگران هستند که چطور تحقیقات علمی‌‌شان را با ازدواج، تشکیل خانواده و بچه‌دار شدن هماهنگ کنند.

 

من منکر این نگرانی‌ها نیستم اما به‌جای داستان‌های مفصل درباره مبارزات زنان، به‌عنوان یک استاد دانشگاه به آنها می‌گویم: «استاد فیزیک‌تان را تصور کنید که ماه‌های آخر بارداری‌اش را می‌گذراند و در همان حال، مشغول محاسبه بار الکتریکی یک نوترون است».

 

بعد از این حرف، روبه‌رویم دخترهایی را می‌بینم که مجذوب علم شده‌اند و با علاقه آن را دنبال می‌کنند؛ این موضوعی است که ارزش دارد درباره آن حرف بزنیم.

 

جانا لوین- استاد فیزیک و نجوم دانشگاه کلمبیا

پدر جد رایانه ها

انیاک (ENIAC / مخفف Electronic Numerical Integrator And Computer) را می‌شود اولین رایانه به‌معنای امروزی بدانیم؛ یعنی یک دستگاه محاسبه‌‌کننده دیجیتال کاملا الکترونیک که بشود آن را برای حل مسائل محاسباتی مختلف برنامه‌ریزی کرد.

 

تا قبل از انیاک، دستگاه‌های محاسبه‌گر یا کاملا مکانیکی بودند یا مکانیکی – الکتریکی. برای حل یک معادله دیفرانسیل با این دستگاه‌ها، باید با پیچ‌گوشتی و چکش، دنده‌های مختلف را روی بخش اصلی ماشین تنظیم می‌کردند.

 

ساخت انیاک را دانشگاه پنسیلوانیا به‌سفارش ارتش آمریکا، برای محاسبه دقیق جداول پرتاب توپخانه‌‌ها در بحبوحه جنگ جهانی دوم، در سال۱۹۴۳شروع کرد.

 

انیاک بعد از ۳سال کار مداوم و صرف نیم‌‌میلیون دلار (به قیمت آن زمان)‌ کامل شد. قدوقواره انیاک به هیچ‌وجه قابل مقایسه با رایانه‌های امروزی نبود.

 

سرسلسله رایانه‌ها ۶/۲متر طول، ۶/۲متر عرض، ۹۰سانت ارتفاع و ۲۷تن وزن داشت و در آن ۷۰هزار مقاومت، ۱۰هزار خازن، ۷هزار و ۲۰۰دیود کریستالی و دقیقا ۱۷هزار و ۴۶۸ لامپ خلأ، به کار رفته بود (توجه دارید که در آن موقع هنوز ترانزیستور اختراع نشده بود).

 

تعداد اتصالات این غول بی‌شاخ و دم هم حدود ۵میلیون بود که همه با دست لحیم شده بودند.

 

انیاک وقتی آماده کار شد که جنگ تمام شده بود و دیگر نیاز چندانی به محاسبه جداول پرتاب توپخانه‌ها وجود نداشت اما اولین کار‌ جدی‌ای که با آن انجام شد هم بسیار مهم بود؛ محاسبه‌ای برای پروژه بمب اتمی در لوس‌آلاموس.

 

انیاک در طول سال‌های فعالیت‌اش، چندین بار ارتقا داده شد و مثلا در سال۱۹۴۸، نمونه اولیه‌ای از حافظه‌های فقط خواندنی (ROM) به آن اضافه شد و سرانجام در سال۱۹۵۵، دستگاه را برای همیشه خاموش کردند.

 

انیاک در طول ۹سال فعالیت‌اش،‌ حدود ۱۰۰مسئله علمی را حل کرد. هنوز بخش‌هایی از این پیشکسوت رایانه‌ها را می‌شود در چند موزه علم در آمریکا دید.

ادامه مطلب خواندنی در مورد مادربزرگان برنامه‌نویس

روایت جالب و چالش برانگیز زن فرمانروا در قرآن


روایت جالب و چالش برانگیز زن فرمانروا در قرآن

 

این حدیث با زن فرمانروایى که خداوند در قرآن ترسیم میکند، منافات دارد. این زن ملکه سبا است.

 

اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود میکند و او را براى رهبرى مناسب نمیداند، پس چگونه است که خداوند در قرآن، به معرفى زنى میپردازد که فرمانروایى سرزمینى را به عهده دارد و طایر اندیشهاش در مدیریت و برخورد با مسائل، از مردان، بلند پروازتر است؟

 

ملکه سبا میگوید: سلیمان نامه بزرگوارانهاى به این مضمون براى من فرستاده است:

 

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ أَن لا تَعْلوا علیّ و اتونى مسلمین قالت یا أیها الملأ افتونى فى امرى ما کنت قاطعه امرا حتى تشهدون» (نمل/ ۳۲)

«به نام خداوند بخشنده مهربان، بر من بزرگى مکنید و مرا از در اطاعت درآیید. [ملکه سبا[ گفت: اى سران [کشور] در کارم به من نظر دهید که بیحضور شما [تا کنون] کاری را انجام ندادهام».

 

چنانکه میبینیم این زن، فرمانرواست، اما هرگز استبداد رأى ندارد. هنگامى که نامه سلیمان رسید، بزرگان مملکت خود را گِرد آورد و نامه را که تهدیدى براى آنان شمرده میشد، براى همه خواند.

 

و به آنها گفت: پیشنهادات خود را ابراز کنید، من مستبد نیستم، و نمیخواهم ایده خود را به شما بقبولانم، هر چند من فرمانرواى شما هستم، اما در چنین مواردى که سرنوشت مردم را رقم میزند، باید با اندیشمندان مشورت شود تا رأیى مناسب ابراز گردد.

 

مردان در پاسخ او چه گفتند؟

«قالُوا نَحْنُ اُولوا قوه وَ اُولوا باس شدید و الْاَمْر اِلَیْکِ فَانْظُرى ماذا تَأمُرینَ» (نمل/ ۳۳)

«گفتند: ما سخت نیرومند و دلاوریم، و[لى [اختیار کار با توست، بنگر چه دستور میدهی؟»

 

آنان نیروى بدنى خود را به او عرضه کردند، اما او نیازمند قدرت بدنى آنها نبود، بلکه در پى بهرهمندى از نیروى فکر و اندیشه آنان بود.

 

با این وجود، هنگامى که سران قوم او را تنها گذاردند و او در اضطراب و پریشانى نظر دادن فرو رفت، غرق در اندیشه شد و پس از مدتى گفت:

 

«اِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَهً اَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أعِزَّهَ اَهْلِها اَذِلَّهً وَ کَذلِکَ یَفْعَلوُن. وَ اِنّى مُرْسِلَهٌ اِلَیْهِمْ بِهَدیَّهٍ فَناظِرَهُ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ». (نمل/ ۳۴ و ۳۵)

«پادشاهان چون به شهرى درآیند، آن را تباه و عزیزانش را خوار میگردانند، و اینگونه میکنند. و [اینک] من ارمغانى به سویشان میفرستم و مینگرم که فرستادگان [من] با چه چیز بازمیگردند.»

 

چنان که میبینیم، ملکه سبا به خوبى با شرایط آشناست. او اینک در پى آن است که دریابد آیا سلیمان(ع) پیامبر است و یا یکى از پادشاهان میباشد؟
با توجه به شرایط موجود و دگرگونى زمان، مسأله رهبرى زن، شکل جدیدى به خود گرفته است.

 

اگر پادشاه باشد، شیوه برخورد مناسب با خود را میطلبد و اگر پیامبر باشد، باید از زاویه دیگرى به شرایط نگریست. ملکه سبا با چنین بینشى براى حضرت سلیمان(ع) هدیه فرستاد.

 

سلیمان نیز در پى فرجام این ماجرا بود. هنگامى که هدیه به سلیمان(ع) رسید و پس از مدتى ملکه سبا به ویژگیهاى سلیمان پى برد و در فضاى حکومت سلیمان مدتی ماند، بیآنکه چون زنى متعصب که با چنگ و دندان از میراث پادشاهى خود دفاع میکند، به جنگ با سلیمان برخیزد، حقیقت را دریافت و با تمام وجود گفت:

 

«… اسلمت مع سلیمان للّه رب العالمین» (نمل/ ۴۴)

«… و [اینک] با سلیمان در برابر خدا ـ پروردگار جهانیان ـ تسلیم شدم.»

 

مقصود قرآن از ترسیم چنین تصویرى چیست؟

این داستان، حکایت از حکم شرعى ندارد، اما در دل خود، مفهومى پسندیده را میپرورد. و آن اینکه زن نیز میتواند به موازات مرد، پیش رود و بهگونهاى طبیعى رهبری امّتى را به دست گیرد.

 

اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود میکند و او را براى رهبرى مناسب نمیداند، پس چگونه است که خداوند در قرآن، به معرفى زنى میپردازد که فرمانروایى سرزمینى را به عهده دارد و طایر اندیشهاش در مدیریت و برخورد با مسائل، از مردان، بلند پروازتر است؟

 

البته در این مجال، ما نمیتوانیم حکم قطعى این مسأله را بیان کنیم، بلکه این مسأله نیازمند تحقیق گستردهترى است و مهارت زیادى میطلبد. در طول تاریخ اسلام، اگر چه نمیتوان چنین نمونههایى یافت، اما در حقیقت چهره اصلى زن اینگونه است.

 

آنچه گفته شد، در مسأله رهبرى زن بود. اما در سایر مناصب، زن میتواند در رأس بسیارى از مسؤولیتها قرار گیرد بویژه هنگامى که دریافتیم شرایط زمان حاضر و در نتیجه حکم، با گذشته بسیار متفاوت شده است.

 

در گذشته نیز همانند برخى نمونهها در عصر حاضر، مسؤولان در امور با کسى مشورت نمیکردند. اما امروزه مسؤولان، تنها با شور و مشورت دیگران تصمیم میگیرند و دستورات خود را عملى میکنند، اما در قبول و یا رد نظرات دیگران آزادند.

 

بنابراین اگر بخواهیم به بررسى مسائل حکومت در عصر حاضر بپردازیم، نباید شیوه حکومت فرمانروایان گذشته را در ذهن خود، ترسیم کنیم، چرا که در گذشته تنها یک فرد، تصمیم میگرفت، اما امروز تصمیمات یک مدیر در برابر تصمیمات گروه، رنگ میبازد.

 

در بررسى مدیریت زن نیز ما بر این عقیده ایم که زن نیز همانند مرد، داراى نقش مشخصى در جامعه سیاسى اسلامی است. اما برخى از جزئیات آن، با نقش مرد تفاوت دارد، که عکس این امر نیز صادق است.

 

باید این مسأله را مورد توجه قرار داد که فرمان زن ضمیمه آراء و جمع میشود، نه اینکه زن در مسائل اختیار کامل و استبداد رأى داشته باشد. حال با توجه به این فرض آیا دین مبین اسلام با مدیریت زن در شرایط موجود، مخالف است.

 

بنابراین نمیتوان حدیث پیامبر(ص) را ـ بر فرض صحّت سند ـ بدون بررسى «مسأله رهبرى زن» بهگونهاى که پیامبر(ص) در نظر داشته است، به عنوان حکمى قطعى پذیرفت. اما با توجه به شرایط موجود و دگرگونى زمان، مسأله رهبرى زن، شکل جدیدى به خود گرفته است.

روایت جالب و چالش برانگیز زن فرمانروا در قرآن

 

از اینرو ما بر این عقیدهایم که زن نیز همانند مرد، داراى نقش مشخصى در جامعه سیاسى اسلامى است. اما برخى از جزئیات آن، با نقش مرد تفاوت دارد، که عکس این امر نیز صادق است.

ادامه مطلب روایت جالب و چالش برانگیز زن فرمانروا در قرآن

آیا طب سوزنی برای جوش صورت مناسب است؟


آیا طب سوزنی برای جوش صورت مناسب است؟

 

طب سوزنی استفاده های بسیار گسترده ای در بدن انسان دارد و برای جوش های صورت هم می توان از این طب بهره گرفت و میتوان گفت مفید است.

 

بیشتر افراد برای درمان جوش صورت از کرم‌ها و لوسیون‌های مختلفی استفاده می‌کنند.اما پناه بردن به روش های قدیمی و سنتی هم بی نتیجه نیست.

 

این افراد تلاش می کنند با کمک لایه بردارها و کرم‌های مرطوب کننده از شر آکنه یا جوش صورت خلاص شوند.بر اساس یک مطالعه ۳۰ ساله، زمان آن فرا رسیده است که به دنبال یک درمان جایگزین باشید.

 

زمانی که صحبت از آکنه یا جوش صورت به میان می‌آید، طب سوزنی پیشگام خواهد بود. یک مرور سیستماتیک از ۴۳ آزمون انجام شده در کشورهای مختلف نشان می‌دهد که طب سوزنی در درمان جوش صورت موثر است.

 

برخی از درمان‌های فردی همچون حجامت می تواند اثربخشی بهتری نسبت به داروهای شیمیایی داشته باشد. طب سوزنی به معنای قرار دادن سوزن‌های استریل شده و ریزی در پوست است که معمولا درد شدیدی به همراه ندارد.

 

این کار به مغز کمک می‌کند تغییراتی را در بدن ایجاد نماید. اگرچه این روش ممکن است برای شما جدید باشد اما چینی‌ها بیش از ۲۰۰۰ سال است که از آن برای درمان بیماری‌ها و شرایط مختلف استفاده می‌کنند.

 

استفاده از طب سوزنی برای درمان آکنه اغلب شامل تغییرات رژیم غذایی و استفاده از گیاهان دارویی چینی و مکمل‌های مختلف به همراه جلسات هفتگی طب سوزنی است.

 

متخصصان بر این باورند که مزایای طب سوزنی فراتر از درمان آکنه و جوش صورت است. کرم‌های معمولی که برای درمان آکنه مورد استفاده قرار می‌گیرد تنها عدم تعادل موجود در بدن را سرکوب می‌کند.

 

به همین خاطر استفاده از این کرم‌هامی‌تواند عوارض جانبی ناخواسته همچون خارش، خشکی پوست و حتی خطر بروز نقص در تولد را به همراه داشته باشد.

 

سوزن‌هایی که در نقاط خاصی از بدن اعمال می‌شود سیگنال‌هایی را برای تقویت سیستم ایمنی یا گوارش ارسال می‌کند ، التهاب را کاهش می‌دهد و انرژی را به سایر نقاط بدن منتقل می‌سازد.

 

درمان با طب سوزنی می‌تواند باعث سلامت کل بدن شود و بعد از طی چند جلسه، بیماران بهبودهای زیادی را در خواب، گوارش، سطح استرس و انرژی خود تجربه خواهند کرد.

آیا طب سوزنی برای جوش صورت مناسب است؟

 

یافته‌ها همچنین نشان می دهد زمانی که طب سوزنی با داروهای گیاهی ترکیب شود می تواند در افزایش تعداد بیماران درمان شده مفید باشد. به نظر می رسد طب سوزنی با بدن ارتباط برقرار می‌کند.

 

 این در حالیست که داروهای گیاهی مواردی را برای بدن فراهم می‌آورد تا بتواند چنین تغییراتی را در خود ایجاد کند.

 

ترکیب این دو مورد(طب سوزنی و گیاهان دارویی) می‌تواند فرایند درمان را تسریع کند.برای طب سوزنی سعی کنید حتماً یک متخصص شناخته شده و حرفه ای را انتخاب کنید.

ادامه مطلب آیا طب سوزنی برای جوش صورت مناسب است؟

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا


معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

گروه فرهنگی ایران ناز: صادق‌ترین و بی‌ریاترین دوست انسان کتاب  است. یکی از بهترین سرگرمی‌ها خواندن کتاب و رمان است. زیرا با کتاب خواندن میتوان به  هزار سال تجربه و آگاهی کسب کرد..

 

در میان میلیون‌ها کتابی که در سرتاسر دنیا وجود دارد برخی شاهکارهای ادبیات برای عاشقان کتابخوانی در همه کشورهای دنیا محبوب و پرفروشند.

 

۱- آنا کارنینا؛ سرگشتی‌های بانو آنا

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

هر ویژگی که یک عاشق و خوره کتاب از یک شاهکار ادبی و رمان هیجان‌انگیز انتظار دارد همگی با آب و تاب در کتاب جذاب و پرکشش «آنا کارنینا» اثر لئون تولستوی آورده شده‌اند:بی‌وفایی، شرط‌بندی، دسیسه و توطئه و البته فئودالیسم روسی در قالب نثری فخیم و غیر مبتذل.

 

این کتاب که از زمان نخستین چاپش در سال ۱۸۷۸ تاکنون همواره در لیست بهترین رمان‌های ادبی جهان مجله ادبی معتبر «Time Magazine» قرار داشته است، روایت روابط خانواده‌های اشرافی روسیه در قرن ۱۹ میلادی است و شخصیت اصلی آن زنی به نام آنا کارنینا است.

 

داستان آنا کارنینا به عنوان یکی از بهترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های رمان ادبی دنیا از اینجا شروع می شود که زن و شوهری به نام‌های استپان آرکادیچ و داریا الکساندرونا با هم اختلافی خانوادگی دارند.

 

آنا کارنینا خواهر استپان آرکادیچ است و از سن پترزبورگ به خانه‌ی برادرش می‌آید تا اختلاف میان آن‌ها را حل کند. پس از آن ماجراهای داستان تازه شروع می‌شوند.

 

زندگی آنا کارنینا دستخوش تغییر و تحولات فراوان و البته پرکششی برای خواننده می‌شود. آنا کارنینا در ایران توسط چندین مترجم به زبان فارسی برگردانده شده است که از جمله مشهورترین و بهترین ترجمه‌ها متعلق به «سروش حبیبی» است.

 

۲- کشتن مرغ مقلد؛ معصومیت از دست رفته

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیامعرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

هارپر لی، نویسنده کتاب «مرغ مقلد» که در تمام عمر فقط همین یک کتاب را نوشت به عقیده منتقدان حتی با همین یک کتاب به عنوان یکی از بهترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های رمان دنیا ، یکی از تاثیرگذارترین نویسنده‌های تاریخ ادبیات دنیاست.

 

نخستین نسخه کتاب «مرغ مقلد» در سال ۱۹۶۰ به چاپ رسید و تبدیل به یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک شد. هارپر به خاطر این کتاب برنده یکی از معتبرترین جوایز ادبی یعنی «پولیتزر» شد.

 

داستانِ کتاب از زبانِ دخترِ نوجوانی به نام «اسکات فینچ» روایت می‌شود که در شهر کوچکی در ایالت آلاباما آمریکا زندگی می‌کند.

 

پدر اسکات وکیل است و در زمان وقوع داستان پرونده‌ مرد سیاه‌پوستی را پذیرفته که متهم است به دختر سفیدپوستی تجاوز کرده است و… مرغ مقلد یا همان مرغ مینا در این کتاب نمادی از معصومیت است.

 

از روی این کتاب یک فیلم سینمایی مشهور به همین نام ساخته شده که یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما تاکنون است.

 

۳- گتسبی بزرگ؛ یک کتاب شاهکار، یک فیلم منحصر‌به‌فرد

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

اسکات فیتز جرالد در «گتسبی بزرگ» به عنوان یکی از صد رمان برتر قرن بیستم و یکی از بهترین و پرفروش‌ترین کتاب‌‌های رمان دنیا ، داستان مردی ثروتمند اما مشکوک را از زبان فردی به نام «نیک» روایت می‌کند که همواره در حال خوشگذرانی و مهمانی دادن است.

 

البته هیچ کس نمی‌داند که او این همه ثروت را از کجا آورده است. شایعات زیادی همواره حول و حوش زندگی و روابط «جی گتسبی» بر سر زبان‌هاست، این‌که او فرزند یک خانواده فقیر بوده که عاشق دختری ثروتمند می‌شود 

 

زمانی که عنوان افسر نیروی زمینی به جنگ جهانی اول اعزام می‌شود، دختر مورد علاقه‌اش با فردی ثروتمند ازدواج می‌کند و همین مسئله حوادث بعدی داستان را رقم می‌زند.

 

تاکنون چندین فیلم از روی این رمان ساخته شده است که آخرین آن‌ها با بازی «لئوناردو دی‌کاپریو» در سال ۲۰۱۳ روی پرده سینماهای جهان رفت.

 

۴- رمان صد سال تنهایی

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

امکان ندارد که بخواهیم یک لیست از بهترین کتاب‌ های رمان دنیا صحبت کنیم و «صد سال تنهایی» را نادیده بگیریم. کتابی پر کشش و پر از شخصیت‌های متفاوت نوشته گابریل گارسیا مارکز.

 

کتاب که در سال ۱۹۶۷ نوشته شده داستان زندگی خانواده یک سرهنگ در شرف اعدام به نام «بوئندیا» است که در لحظه مرگ تمام خاطرات زندگی از جلو چشمانش عبور می‌کند.

 

رمان «صد سال تنهایی» در حقیقت داستان زندگی شش نسل یک خانواده از اهالی آمریکای جنوبی است که در دهکده‌ای به نام ماکوندو زندگی می‌کنند.

 

کتاب در حقیقت بر پایه سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و جایزه نوبل ادبیات را در سال ۱۹۸۲ برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد.

 

صد سال تنهایی توسط مترجمان زیادی به فارسی برگردانده شده که یکی از بهترین ترجمه‌های این کتاب اثر مرحوم «بهمن فرزانه» است.

 

۵- رمان گذری به هند

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

رمانی پرکشش نوشته «مورگان فوستر» که داستان زندگی زن انگلیسی به همراه پسر قاضی و عروسش در هندوستان است. در این گیر و دار زن انگلیسی که خانم «مور» نام دارد با پزشکی هندی به نام دکتر عزیز آشنا می‌شوند.

 

این در حالی است که انگلیسی‌ها که در آن زمان هندوستان را تحت سلطه خود داشتند چندان تمایلی به معاشرت هندی‌ها با انگلیسی‌های ساکن هند ندارند و به شدت با این قضایا برخورد می‌کنند.

 

کتاب «گذری به هند» به عنوان یکی از بهترین و پرفروش‌ترین کتاب‌‌های رمان دنیا هم در حقیقت داستان تنشی آشکار میان جامعه هند و بریتانیای‌هایی است که این کشور را اشغال کرده‌اند.

 

در پی این آشنایی و سفر دکتر عزیز با این خانواده انگلیسی به غارهای مارابار اتفاقات مشکوکی رخ می‌دهد که بدنه اصلی داستانی کارآگاهی و پر پیچ و خم را تشکیل می‌دهد.

دیوید لین، کارگردان مشهور انگلیسی در سال ۱۹۸۴ یک فیلم براساس این رمان ساخت که اتفاقا اثری بسیار موفق بود.

 

۶- رمان مرد نامرئی؛ من را ببین

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

«مرد نامرئی»،نوشته «رالف الیسون»نویسنده ،معلم و منتقد سیاهپوست آمریکایی است.کتاب شرح حال مردی سیاهپوست  است که توسط اطرافیان همواره نادیده گرفته می‌شود.

 

شخصیت اصلی کتاب که در واقع همان مرد نامرئی است در طول داستان هیچ نامی ندارد و در حقیقت به خاطر زندگی در یک جامعه آمریکایی پر از خشونت و تعصب علیه جامعه آفریقایی-آمریکایی و در واقع سیاهپوستان ساکن آمریکا هویتش را از دست می‌دهد.

 

رمان با چنین جملاتی آغاز می‌شود: «من مردی نامرئی هستم. نه، من از آن موجودات خیالی ترسناک محبوب ادگار آلن پو نیستم، محصول سینمای هالیوود هم نیستم.

 

من آدمی هستم با پوست و گوشت، خون و بافت… و می‌توانم بگویم عقل هم دارم. من نامرئی هستم چون مردم ترجیح می‌دهند مرا نبینند، می‌فهمید؟»این کتاب در سال ۱۹۵۳ جایزه بهترین کتاب داستان ملی آمریکا را از آن خود کرد.

 

۷- رمان دون کیشوت؛ توهمات یک ذهن آشفته

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

کتابی که هر کس باید در قفسه کتابخانه منزل یا محل کارش داشته باشد. رمانی مشهور اثر «میگل دی سروانتس» که به احتمال زیاد مشهورترین و محبوب‌ترین کتاب تاریخ ادبیات اسپانیاست .

 

این کتاب در ایران با ترجمه بی‌نظیر مرحوم «محمد قاضی» بارها تجدید چاپ شده است. «دون کیشوت» برای نخستین بار در سال ۱۶۱۵ منتشر شد و سروانتس بخش نخست آن را زمانی که زندانی بود نوشت.

 

در قسمتی از مقدمه رمان دن کیشوت به قلم مترجم آمده است: شاید تاکنون هیچ کتابی به اندازه دن کیشوت این همه مورد عشق و علاقه ملت‌های گوناگون نبوده است.

 

بسیاری از کتاب‌ها هست که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی‌رود؛ بسیاری دیگر نیز هست که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی یا طبقات ممتاز است.

 

اما دن کیشوت همه حصارهای جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توأم ساخته است.

 

همین بس که این رمان از ابتدای قرن هفدهم تاکنون بیش از هزار بار به بیشتر از سی زبان مختلف منتشر گردیده و تنها در شوروی از سال ۱۹۱۷ به این‌طرف پنجاه مرتبه و هر بار در ۹۰۰۰۰۰ نسخه و به چهارده زبان ترجمه و تجدید چاپ شده است.

 

از این داستان شگرف سرورانگیز، خلاصه‌ها فراهم آورده‌اند، نمایشنامه‌ها پرداخته‌اند، و بارها آن‌را به صورت بالت و اپرا و فیلم سینما مجسم ساخته‌اند.

 

دن کیشوت علی‌رغم تحولات و تغییراتی که در طی چند قرن گذشته در ذوق ادبی رخ داده هنوز از پرخواننده‌ترین کتاب‌هاست».

 

شخصیت دون کیشوت در این کتاب معرف فردی است خیالاتی و ساده‌دل در جغرافیایی نامعلوم با یک دوجین دشمن فرضی که خود را یک شوالیه می‌بیند که قرار است دنیا را نجات دهد.

 

۸- دلبند؛ مرثیه‌ای برای سیاهپوستان

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

داستانی پرکشش و پر از دست انداز نوشته «تونی موریسون» که روایت زندگی پر از مشقت بردگان سیاهپوست را در قرن ۱۹ میلادی در امریکا است.

 

شخصیت اصلی رمان «دلبند» زنی سیاهپوست به نام «ست» است که به اوهایو فرار می‌کند اما بعد از گذشت سال‌ها هنوز هم احساس اسارت می‌کند.

 

خاطرات مزرعه‌ای که در آن برده بود، احساس گناه مداوم به خاطر نوزادش که مجبور شده به خاطر فرار از مزرعه او را بکشد و همچنان حضور و روحش را در خانه احساس می‌کند.

 

نوزادی که هیچ‌گاه اسمی نداشت و زمانی که می‌خواستند برای نوزاد مرده سنگ قبر بسازند یک کلمه روی آن نوشتند: دلبند. تون موریسون برای این رمان غمگین و تراژیک جایزه ادبی پولیتزر را در سال ۱۹۸۸ از آن خود کرد

 

۹- خانم دالووی؛ یک روز با خانم دالووی

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیامعرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

به احتمال زیاد «خانم دالوی» عجیب‌ترین رمان «ویرجینیا ولف» است. رمان خانم دالووی شرح یک روز از زندگی یک زن ثروتمند و اهل معاشرت در جامعه بریتانیا با نام «کلاریسا دالووی» است که از زبان سوم شخص روایت می‌شود.

 

داستان از صبح روزی در ماه ژوئن آغاز می‌شود که خانم دالووی به قصد خریدن گل برای مهمانی باشکوهی که قرار است شب در منزلش برگزار شود و مهمانان مهمی از جمله نخست‌وزیر به این مهمانی دعوت هستند از خانه بیرون می‌رود و…

 

شخصیت‌های فراوان در طول داستان با افکار گذشته، بیماری‌های ذهنی و روحی، استرس‌های ناشی از جنگ جهانی اول، شرایط و فشارهای اجتماعی و … دسته و پنجه نرم می‌کنند و همین مسائل شالوده اصلی داستان را تشکیل می‌دهند.

 

سبک و سیاق منحصر به فرد رمان، دقت و ظرافت کار نویسنده، موضوع و زمان‌بندی دقیق همگی یکی از بهترین و پرفروش‌ترین و البته و مورد احترام‌ترین کتاب‌های رمان دنیا را رقم زده‌اند.

 

۱۰- چیزهایی که در هم شکسته

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

ادبیات غرب معمولا به کتاب‌هایی که توسط نویسندگان اهل شمال آمریکا، آمریکایی لاتین یا اروپا نوشته می‌شوند روی خوش نشان می‌دهند.

 

اما این بار نویسنده‌ای آفریقایی و اهل نیجریه به نام «چینوا آ چه بی» اثری خلق کرده که سالهاست مورد توجه منتقدان ادبی است.

 

«چیزهایی که در هم شکسته» داستان زندگی مردمان اهل قاره آفریقاست که با ورود مبلغان مسیحی و استعمارگران اروپایی زندگی‌شان دچار بحران می‌شود و گاهی از هم می‌پاشد.

 

۱۱- جین ایر؛ عشق و جنون

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

«شارلوت برونته» نویسنده انگلیسی در قرن نوزدهم میلادی با خلق رمان اجتماعی و ادبی «جین ایر» به عنوان یکی از بهترین کتاب های رمان تاریخ نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت.

 

رمان دربارهٔ زندگی دختری به نام جین است که در کودکی مادر و پدر خود را از دست می‌دهد و پس از ناملایماتی که از خاله و پسر خاله‌هایش می‌بیند به پرورشگاه سپرده می‌شود و در محیط خشک و خشن پرورشگاه بزرگ می‌شود.

 

جین ایر جوان که حالا معلم شده برای تدریس به خانه‌ای اشرافی می‌رود، ارباب خانه آقای راچستر که مردی خیالاتی و عاشق پیشه است به تدریج به او علاقه‌مند می‌شود.

 

ولی زمانی که جین متوجه می‌شود او قبلاً ازدواج کرده و همسر او که حالا دیوانه است در طبقه بالا همان خانه زندگی می‌کند سرخورده شده و خانه را ترک می‌کند.

 

در میانه راه بیهوش می‌شود و یک کشیش با خواهرانش او را پیدا کرده و از او نگهداری می‌کنند. کشیش کم کم به جین علاقمند می‌شود اما… از روی این کتاب چندین فیلم سینمایی ساخته شده که اغلب با استقبال تماشاگران روبه‌رو شده‌اند.

 

۱۲- رمان به رنگ ارغوان

 

معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

 

اگر بخواهیم د رمورد یکی از بهترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های رمان دنیا صحبت کنیم «به رنگ ارغوان» یکی از آن‌هاست. رمانی آمریکایی که نویسنده‌اش «آلیس واکر» به خاطر نوشتن آن برنده جایزه ادبی پولیتزر و جایزه کتاب ملی آمریکا شد.

 

داستان از این قرار است که «سِلی جکسن»، دختر نوجوان سیاه‌پوستی است، که پدرش فرزندان او را به خانواده ثروتمند «ساموئل‌«ها می‌فروشد. خود او را نیز به آلبرت‌ جانسن گلاور، مرد سیاه‌پوست بیوه‌‌ای واگذار می‌کند، که در واقع عاشق خواهر «سلی» یعنی «نتی» (بوسیا) بوده است.

 

سلی با وجود آزار و اذیت مدام «آلبرت» و فرزندانش، سعی می‌کند همسر مطیعی باشد. «نتی» از خانه‌ی پدر فرار می‌کند، و نزد «سلی» می‌آید. اما «آلبرت» او را بیرون می‌کند.

 

«نتی» قول می‌دهد برای «سلی» نامه بنویسد، ولی هیچ‌گاه نامه‌ ای به دستش نمی‌رسد… این کتاب با ترجمه آقای امیرحسین مهدی‌زاده به فارسی برگردانده شده است.

 

به رنگ ارغوان مملو است از موضوعاتی مثل نژادپرستی و تبعیض جنسیت و حق‌کشی. استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۸۵ فیلمی به همین نام ساخت که نامزد جایزه اسکار در ۱۱ رشته شد.

ادامه مطلب معرفی بهترین و پرفروش ترین رمان های دنیا

طرز تهیه باقالی پلو با گردن


طرز تهیه باقالی پلو با گردن

باقالی پلو با گردن یا باقالی پلو با گوشت سر دست یکی از پلوهای سنتی ایرانی می باشد که بسیار قدیمی بوده و از گذشته تا به امروز همچنان بین همه ایرانی ها محبوب است، باقالی پلو با گردن یک غذای بسیار مجلسی است که می توانید برای مهمانی ها و دورهمی های خود تهیه کنید و می توان گفت باقالی پلو با گردن یکی از غذاهای لاکچری ما ایرانی ها می باشد که مختص ایران است اما برای تهیه یک باقالی پلو با گردن خوشمزه استفاده از گوشت تازه و تفت دادن آن با پیاز و سیر فراوان یکی از اصل های پخت خوب گوشت است و باید این غذا روی حرارت بسیار کم پخته شود تا گوشت نرم و پنبه ای شود.

مواد لازم:

گوشت گردن تازه: حدود ۱ کیلوگرم

پیاز بزرگ: ۳ عدد

سیر: ۳ حبه

روغن زیتون: ۲ ق غذا خوری

زعفران دم کرده با آب: ۱/۲ پیمانه

آب گرم: ۱/۲ پیمانه

کره: ۵۰ گرم

زردچوبه: ۱ ق چای خوری

دارچین: ۱ ق چای خوری

نمک، فلفل سیاه: به مقدار لازم

طرز تهیه باقالی پلو با گردن

دستور پخت باقالی پلو با گردن

۱٫ در این غذا استفاده از پیاز خیلی مهمه زیرا گوشت قرار است با آبی پیاز انداخته پخته شود پس پیازها را پوست بگیرید و خلالی ریز خرد کنید و داخل قابلمه مورد نظر با کمی روغن تفت دهید تا سبک شود سپس سیرها را اضافه کنید و تفت دهید.

۲٫ حالا گوشت گردن خرد شده را به پیاز و سیر اضافه کنید و روی آن زردچوبه و کره و کمی فلفل سیاه اضافه کنید و هر دو طرف گوشت را خوب تفت دهید تا تغییر رنگ دهد.

۳٫ حالا وقتی مواد سبک شدند آب گرم را روی گوشت ریخته و بگذارید با حرارت کم گوشت پخته شود هر از چند گاهی مواد را هم بزنید این غذا به آب زیادی نیاز ندارد ولی اگر پر آب دوست دارید می توانید تا ۱ پیمانه آب جوش نیز اضافه کنید.

۴٫ وقتی بعد ۲ الی ۳ ساعت که گوشت گردن پخته شد زعفران دم کرده را به همراه پودر دارچین و نمک اضافه کنید و بگذارید تا ۱ ساعت دیگر گوشت ها پخته و سس غلیظی در انتها داشته باشید در انتها باقالی پلو را تهیه کنید بهتر است برنج باقالی پلو را کمی زنده تر بردارید زیرا وقتی به برنج باقالی و سبزی اضافه می شود زودتر نرم می شود و بعد از دم گذاشتن باقالی پلو روی آن را کمی گل محمدی بپاشید سپس به همراه گوشت گـردن پخته شده سرو و تزئین کنید.

نکات کلیدی در تهیه باقالی پلو با گردن

  • افزودن رب به این غذا اختیاری می باشد ولی بهتر است در تهیه این باقالی پلو با گـردن دست و دلباز باشید و از زعفران بیشتری بجای رب استفاده کنید.
  • شوید تازه برای این غذا بهتر است از خشک است.
  • اگر دوست دارید کمی مزه ها بالانس شود کمی گرد لیموترش به گوشت در ۱ ساعت انتهای اضافه کنید.
  • می توانید بجای پودر دارچین از چوب آن استفاده کنید.

منبع: parsiday.com

ادامه مطلب طرز تهیه باقالی پلو با گردن