زندگینامه اوحدالدین علی بن محمد انوری


زندگینامه اوحدالدین علی بن محمد انوری

 

اوحدالدین علی بن محمد انوری شاعر و استاد چکامه سرای قرن ششم هجری اهل ابیورد از مضافات خاوران طوس است. و گویا تخلّص انوری را بزرگان روزگار باو داده اند.

 

انوری پس از ۷۳ سال زندگی در سال ۵۸۳ هجری قمری در بلخ وفات یافت. قبر وی در بلخ کنار مزار سلطان احمد خضرویه قرار دارد.

 

گروه : مشاهیر ملی

رشته : زبان و ادبیات فارسی

گرایش : شعر

 

والدین و انساب : در نام وحدالدین علی بن محمد انوری و نام پدرش اختلاف است، به طوری که محمد عوفی، در «تذکره لباب الالباب»، نام پسر و پدر هر دو را محمد دانسته؛ اما روایت صحیح این است که نام خودش علی و نام پدرش محمد و نام جدش اسحاق می باشد.

 

اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : اوحدالدین علی بن محمد بن اسحاق ابیوردی، بنابر اتفاق نظر تذکره‌نویسان، زاده منطقه ابیورد است. وی شاعر بزرگ پارسی‌گوی قرن ششم هجری است. انوری در سال ۵۱۰ هجری قمری در آبادی بادنه از توابع میهنه و از ولایات ابیورد متولد شد. ابیورد ، شهرکی از شهرهای خراسان، بین «نساء» و «سرخس» است.

 

تحصیلات رسمی و حرفه ای : انوری نخست در مدرسه منصوریه طوس به کسب علوم متنوعه پرداخت. در نجوم، هیات و جبر بی‌همتا بود. در علوم عقلی و نقلی نیز دست توانایی داشت. تاثیر این علوم در اشعارش گاه پیداست به طوری که آن را نیازمند به شرح و تفسیر کرده است.

 

هم دوره ای ها و همکاران : شعرای معاصر وحدالدین علی بن محمد انوری ،عبارتند از: سنایی غزنوی، سوزنی سمرقندی، ادیب صابر، رشیدالدین، طواط فتوحی و برخی دیگر.

 

وقایع میانسالی : وحدالدین علی بن محمد انوری با آن که بهره کافی از دانشهای آن زمان به دست آورده بود و فرد دانشمندی محسوب می شد، میراث و مال فراوانی که از پدرش به او به ارث رسیده بود را در زمان کوتاهی در راه عشرت طلبی از دست داد و فقیر و تهی دست شد و برای تهیه وسایل زندگی بناچار، به شاعری پرداخت و به مدح این و آن، بخصوص سلاطین آن زمان، مشغول شد.

 

زمان و علت فوت : انوری پس از ۷۳ سال زندگی در سال ۵۸۳ هجری قمری در بلخ وفات یافت. قبر وی در بلخ کنار مزار سلطان احمد خضرویه قرار دارد.

 

مشاغل و سمتهای مورد تصدی : انوری، ابتدا خاوری تخلص می‌کرده ولی بعدها تخلص خود را به انوری تغییر داد. وی جوانی خود را در بلخ گذراند و سفرهایی به سرخس، مرو، خوارزم، اطراف دشت خاوران و عراق کرد.

 

انوری از مداحان سلطان سنجر سلجوقی بود و پس از آنکه استخراج نجومی او در خصوص اجتماع سیارات هفتگانه در برج میزان و بروز طوفان به خطا رفت از ترس سلطان سنجر به بلخ فرار کرد, اوباش بلخ وی را مورد اهانت و تعرض قراردادند.

 

او عاقبت به مجدالدین ابوالحسن عمرانی از بزرگان خراسان و قاضی حمیدالدین صاحب «مقامات حمیدی» پناه برد .او از کسانی است که در تغییر سبک فارسی نقش عمده‌ای ایفا کرده است و همچنین سلطان سنجر به دلیل اشعار خوب او، او را در زمره ملازمان درگاه جای داد و برای او مقرری وضع فرمود.

 

ظاهرا قصیده‌ای در وصف سلطان سنجر سروده بود که سلطان پس از آن که قصیده انوری را شنید، سخنش را پسندید و او را در گرفتن صله و قبول شغل و ملازمت رکاب مخیر کرد.

 

حکیم انوری بعد از تقدیم مراسم ادب، خدمت کرد و به عرض رسانید: جز آستان توام در جهان پناهی نیست سر مرا بجز این در حواله‌گاهی نیست انوری مدتی را در نیشابور گذراند و سپس به بلخ رفت و از آنجا مسافرتی به بغداد و موصل کرد.

 

در دیوان انوری نام عده کثیری از سلاطین، وزرا، صدور، امرا، مستوفیان، علما، شعرا و اشخاص دیگری که همزمان با شاعر بوده‌اند، آمده که بعضی را مدح و برخی را ذم کرده است.

 

همفکران فرد : دکتر علی اصغر حلبی درباره انوری چنین می گوید : انوری شاعریست آزاد اندیش، نسبت به هیچیک از مذاهب تعصب ندارد و می توان گفت رند سده ششم هجری است همچنانکه حافظ رند بزرگ سده هشتم.

 

وی با فقیهان و دین مداران و شریعت پناهان ریاکار چندان میانه یی ندارد، تا بدانجا که گاهی فقیه خردمندی چون ابوحنیفه را به باد انتقاد می گیرد و از رخصت های او با گشادی شرمگاه هجو شده خود یکجا یاد می کند.

 

و برخلاف سنائی و خاقانی همه جا جانب اهل فلسفه و معقول را می گیرد. در باره حاجیانی که از پول دزدی و مال یتیمان و قلاشی به حج می روند سخنان تند می گوید اما از همه مهمتر انتقادی است که از قاضیان و دادگستران زمانه می کند و سخنان او خواننده را به یاد انتقادهای بی امان عبید زاکانی می اندازد.

 

آرا و گرایشهای خاص : اشعار وحدالدین علی بن محمد انوری ،پر از اصطلاحات و اشارات به مسائل علمی دقیق و حکمت است و به همین جهت سه شرح بر بعضی اشعار او نوشته‌اند.

 

یکی شرح داوود بن محمد علویشادیابادی, شرح ابوالحسن فراهانی حسینی و دیگر شرح عبدالرزاق دنبلی. انوری را در شعر پرورش دهنده سبک ابوالفرج رونی دانسته‌اند.

 

وی در مدح و هجو مهارت داشته است. طبع و قریحه شاعری انوری بسیار قوی است و دارای فکری نیرومند است. خاطرش در پیوستن و ارتباط معانی مشکل انعطاف دارد و با همه اقتدار طبع و با نظر دقیق و غور عمیق، شعر می گفت.

 

در اثر همین دقت است که توانسته بود سبک مخصوصی پدید آورد. انوری، در شعر خود، به محاوره عمومی نیز توجه داشته و همان سبک وی، پس از یک قرن، سیر تکاملی خود را طی کرده و به نحو احسن به زبان سعدی جلوه گری نموده است انوری در فن قصیده‌سرایی از اساتید بزرگ به شمار می‌رود و چنان‌که فردوسی و سعدی در حماسه‌سرایی و غزلگویی مشهورند، او را پیشوای قصیده‌سرایان می‌دانند.

 

تا حدی که گفته‌اند : در شعر سه تن پیمبرانند هر چند که لانبی بعدی اوصاف و قصیده و غزل را فردوسی و انوری و سعدی انوری در فلسفه، به شیخ ابوعلی سینا اعتقاد داشت و گویا «عیون الحکمه» را با خط خود نوشته است.

 

شواهد نشان می دهد که او کتابهای غزالی را نیز مطالعه کرده است. ترجمه ای از «اشارات» ابن سینا و شرحی بر آن و کتابی در نجوم را به او نسبت داده اند. از شاعران عرب به «اخطل»، «حسان بن ثالث»، «جریر واعشی»، علاقه مند بوده است و در دیوان خود از آنان نام برده و بویژه برای حسان بن ثالث احترام بشتری قائل بوده است.

 

انوری استاد قصیده و قطعه است، نه غزل و رباعی. در مورد عقاید مذهبی انوری، بدرستی نمی توان صحبت کرد؛ ولی با در نظر گرفتن محیطی که او در آن زندگی می کرد و افکار و عقایدی که در آن محیط رواج داشت، می توان به حدس و گمان گفت که، انوری در اصول و اعتقاد «اشعری» و در فروع «حنفی» بود و در اشعار خود نام خلفا را با احترام می آورد.

 

با این حال، دیوان انوری از حب آل علی (ع) و گاهی عقاید و اصطلاحهای شیعی خالی نیست. قاضی نورالله شوشتری، براساس ملاکهایی که در کتاب «المجالس المؤمنین» رعایت می کند، انوری را شیعه اثنی عشری و پیرو مذهب جعفری دانسته است.

 

چگونگی عرضه آثار : از انوری علاوه بر دیوان اشعارش، کتاب «البشارات فی شرح الاشارات» و رساله‌ای هم در عروض و قوافی باقی مانده است.

 

آثار اوحدالدین علی بن محمد انوری :

۱- البشارات فی شرح الاشارات

۲- دیوان اشعار

۳- رساله‌ای در عروض و قوافی

http://www.vatanfa.com/?s=زندگینامه-اوحدالدین-علی-بن-محمد-انوری