حمایت و نگهدارى از چهارپایان در اوستا
- 1,565 بازدید
- 20 فوریه 2012
- وضعیت طبقات مختلف
وضعیت طبقات مختلف عهد هخامنشی و ایران باستان
حمایت از چهارپایان
در اوستا حمایت و نگهدارى از چهارپایان تأکید و توصیه شده است:
«اهورمزدا نفرین مىکند به کسى که کشتن چهارپایان را بیاموزد.»
حیواناتى که به دستور اوستا کشتن آنها منع شده است، عبارتند از: سگ، بره، بز، گاو، خرگوش، اسب، خروس، خفاش و کلیه حیوانات و چرندگان و پرندگان بىآزار.
دساتیر آسمانى- ۷۷: «بدانید که زندبار (جانور بىآزار) کش به چشم یزدان و الا گرفتار آید.» از جمله عدل انوشیروان، در کتاب دبستان المذاهب، شیخ فانى مىنویسد:
«… حیوانى مثل گاو، خر، و اسب را که در جوانى کار فرمودندى چون پیر شدى صاحبان ایشان به آسودگى آنها را نگاه داشتندى، و مقرر است که هر حیوانى را چه مایه بار کنند، هرکه از آن حد گذرانیدى او را تأدیب فرمودندى …
در هرزمان حقوق حیوان را در نظر داشته و به کرات گفته و نوشتهاند ولى بدون نتیجه مانده است. و اگر در قدیم عمل مىشده امروز بکلى فراموش کردهاند.»
«زرتشت چنانکه قبلا گفتیم در یکى از بخشهاى وندیداد، در حمایت از کشاورزى و کشاورزان و در مقام مبارزه با تنبلى و تنآسانى چنین مىگوید: … کسى که زمین را با دست راست و با دست چپ و با دست چپ و با دست راست مىکارد و بارور مىکند … صدچندان بهره خواهد برد … و کسى که روى زمین کشاورزى نمىکند درمیان گدایان ولگرد … خم خواهد شد.»
«در یکى دیگر از سرودهاى زرتشت، روح گاو مىغرد و از خدا درخواست مىکند که:
به من رحمت زراعت ببخشاى، و خداوندش پاسخ مىدهد: آفریدگار ترا از بهر دامپروران
و کشتکاران آفریده است.»
از آثار باستانى که جسته و گریخته در نقاط مختلف کشور به دست آمده است نیز توجه به فعالیتهاى کشاورزى مشهود است:
در تپه «جرى» مرودشت، ۲۰ کیلومترى جنوب تخت جمشید، ظرف سفالینى در سال ۱۳۳۰ توسط بنگاه علمى تخت جمشید پیدا شد که درون آن شکل ۱۵ مرد دهقانى در حال نشاط و رقص و اجراى مراسم جشن برداشت محصول طراحى گردیده است.
در دامغان ضمن کاوشهاى باستانشناسان امریکایى در تپه حصار مجسمه کوچکى از برنز پیدا شده که شکل دو گاو بسته شده به گاوآهن و مردى که در پشتسر آنها را مىراند، نمایانده شده است (۲۵۰۰ ق. م. موزه تهران گنجینه دامغان).
در همین تپه آسیاهاى سنگى دستى که بعضى از کارشناسان مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد مىدانند، پیدا شده است.
غیر از مدارک و اسنادى که توسط باستانشناسان به دست آمده، نوشتههاى مورخان یونانى نظیر پولیب و گزنفون و دیگران مؤید توجه ایرانیان قدیم به امور کشاورزى است. در سفرنامه فیثاغورس، صفحه ۳۵ آمده که باغهاى باصفا که از چرخ آبهاى بزرگ آبیارى مىشود، قصر را احاطه کرده … در یکى از این باغها کشتزارى است، شاه باید بیل برداشته چهارمین بخش یک ساعت را در آنجا کشاورز باشد.
در این بوستان کوچک کورش بزرگ به یاد مىآورد که انسان است و در حوایج بشرى با عموم مردم یکسان است.
در ادبیات مزدیسنا در آخرین یشت (ونندیشت) از مبارزه با حشرات موذى و کشتن جانوران زیانرسان سخن رفته است. استاد پورداود مىنویسد:
کلمهاى که ما به حشره موذى ترجمه کردهایم در اوستا «خرفستر» آمده که به معنى کلیه جانور موذى و درنده است. در گاتها این کلمه به صیغه جمع از براى بدخواهان مزدیسنا و دشمنان بیاباننورد و راهزنان و زیانکاران و نابکاران چادرنشین استعمال شده. در اوستا «خرفستر» به معنى جانوران اهریمنى زیانرسان و حشرات موذى استعمال شده و نابود کردن این قبیل موجودات زیانبخش نظیر مار، سنگپشت، وزغ، مورچه، شپش، شپشه گندم، مگس، کژدم و موش، عملى نیکو و کارى ثواب خوانده شده است.» «۱۷۷»
در منابع باستانى از انواع آفات نباتى و قحط و غلا و نحوه مبارزه پیشینیان با این پدیدهها سخنى درمیان نیست، فقط در تورات، کتاب یوئیل نبى به آفات کشاورزى آن دوران اشاره شده است:
… آنچه از سن باقى ماند، ملخ مىخورد و آنچه از ملخ باقى ماند، لنبه مىخورد و آنچه از لنبه باقى ماند، سوس مىخورد. اى مستان بیدار شده گریه کنید، و اى همه میگساران بجهت عصیر انگور و لوله نمایید … صحرا خشک شده و زمین ماتم مىگیرد، زیرا گندم تلف شده و شیره خشک گردیده و روغن ضایع شده است.
اى فلاحان خجل شوید، و اى باغبانان و لوله نمایید بجهت گندم و جو، زیرا محصول زمین خشک شده، موها خشک و انجیرها ضایع شده، انار و خرما و سیب و همه درختان صحرا خشک گردیده؛ زیرا خوشى از بنى آدم رفع شده است …
بهایم چقدر ناله مىکنند و رمههاى گاوان شوریده احوالند، چون که مرتعى ندارند و گلههاى گوسفند نیز تلف شدهاند … جویهاى آب خشک شده و آتش مرتعهاى صحرا را سوزانیده است.
امستد با توجه به مندرجات کتاب وندیداد یعنى (داد ضد دیوان) مىنویسد:
مردم آن روزگار از چرم و پارچههاى بافته، براى پوشاک و از چادرهاى نمدین و خانههاى چوبین و زاغهها و خانههاى خشتى براى مسکن استفاده مىکردند.
سگ مورد علاقه عمومى بود و چون یک عضو خانواده بشرى نگهدارى مىشد و مراقبت از خانه و گله را به عهده داشت. حفر قنات، ایجاد ترعه و سدبندى و آبیارى با اصول صحیح در ایران که از دیرباز به علت کمى آب، کشاورزان رنج مىبردند، سابقهاى کهن دارد.
سد و بند بزرگى که توسط مهندسین و کارشناسان عهد باستان در حوالى سغد و خوارزم ایجاد شده است، مورد توجه هرودت پدر تاریخ قرار مىگیرد.
وى پس از توصیف خصوصیات طبیعى دشت خوارزم و رود بزرگ آنکه به نام «اکس» معروف بود، مىگوید: «این شط درگذشته به پنج شعبه تقسیم مىشد …
اما از زمان تسلط پارتها … به امر پادشاه بزرگ در هریک از گذرگاهها سدى بنا کردهاند و چون دیگر آب مخرجى ندارد، دشتى که بین این مرتفعات واقع شده به صورت برکه آبى درآمده است، زیرا آب شط پیوسته جارى است اما نمىتواند به خارج راه یابد.
بطورى که از گفته هرودت برمىآید، پس از ایجاد سد، آب جیرهبندى مىشده و مأمورین دیوان، در مقابل اخذ پول، آب را به سوى دهات موردنظر روان مىساختند.
————————————–
امیدوارم از این مقاله استفاده کنید و نیاز به دانلود مقاله یا کتاب در این باره نداشته باشید
کتاب تاریخ اجتماعى ایران
مطلب بسار زیبایی بود.خیلی ممنون.این یه نمونه ازون چیزایی هست که میگن اسلام فقط به اون اشاره کرده .در صورتی که سابقه حمایت از چهارپایان و حمایت از کشاورزی به حداقل۶۰۰۰سل قبل در ایران میرسه