حمایت و نگهدارى از چهارپایان در اوستا

وضعیت طبقات مختلف عهد هخامنشی و ایران باستان

حمایت از چهارپایان‏

در اوستا حمایت و نگهدارى از چهارپایان تأکید و توصیه شده است:

«اهورمزدا نفرین مى‏کند به کسى که کشتن چهارپایان را بیاموزد.»

حیواناتى که به دستور اوستا کشتن آنها منع شده است، عبارتند از: سگ، بره، بز، گاو، خرگوش، اسب، خروس، خفاش و کلیه حیوانات و چرندگان و پرندگان بى‏آزار.

دساتیر آسمانى- ۷۷: «بدانید که زندبار (جانور بى‏آزار) کش به چشم یزدان و الا گرفتار آید.» از جمله عدل انوشیروان، در کتاب دبستان المذاهب، شیخ فانى مى‏نویسد:

«… حیوانى مثل گاو، خر، و اسب را که در جوانى کار فرمودندى چون پیر شدى صاحبان ایشان به آسودگى آنها را نگاه داشتندى، و مقرر است که هر حیوانى را چه مایه بار کنند، هرکه از آن حد گذرانیدى او را تأدیب فرمودندى …

در هرزمان حقوق حیوان را در نظر داشته و به کرات گفته و نوشته‏اند ولى بدون نتیجه مانده است. و اگر در قدیم عمل مى‏شده امروز بکلى فراموش کرده‏اند.»

«زرتشت چنانکه قبلا گفتیم در یکى از بخشهاى وندیداد، در حمایت از کشاورزى و کشاورزان و در مقام مبارزه با تنبلى و تن‏آسانى چنین مى‏گوید: … کسى که زمین را با دست راست و با دست چپ و با دست چپ و با دست راست مى‏کارد و بارور مى‏کند … صدچندان بهره خواهد برد … و کسى که روى زمین کشاورزى نمى‏کند درمیان گدایان ولگرد … خم خواهد شد.»

«در یکى دیگر از سرودهاى زرتشت، روح گاو مى‏غرد و از خدا درخواست مى‏کند که:

به من رحمت زراعت ببخشاى، و خداوندش پاسخ مى‏دهد: آفریدگار ترا از بهر دامپروران‏

 

و کشتکاران آفریده است.»

از آثار باستانى که جسته و گریخته در نقاط مختلف کشور به دست آمده است نیز توجه به فعالیتهاى کشاورزى مشهود است:

در تپه «جرى» مرودشت، ۲۰ کیلومترى جنوب تخت جمشید، ظرف سفالینى در سال ۱۳۳۰ توسط بنگاه علمى تخت جمشید پیدا شد که درون آن شکل ۱۵ مرد دهقانى در حال نشاط و رقص و اجراى مراسم جشن برداشت محصول طراحى گردیده است.

در دامغان ضمن کاوشهاى باستانشناسان امریکایى در تپه حصار مجسمه کوچکى از برنز پیدا شده که شکل دو گاو بسته شده به گاوآهن و مردى که در پشت‏سر آنها را مى‏راند، نمایانده شده است (۲۵۰۰ ق. م. موزه تهران گنجینه دامغان).

در همین تپه آسیاهاى سنگى دستى که بعضى از کارشناسان مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد مى‏دانند، پیدا شده است.

غیر از مدارک و اسنادى که توسط باستانشناسان به دست آمده، نوشته‏هاى مورخان یونانى نظیر پولیب و گزنفون و دیگران مؤید توجه ایرانیان قدیم به امور کشاورزى است. در سفرنامه فیثاغورس، صفحه ۳۵ آمده که باغهاى باصفا که از چرخ آبهاى بزرگ آبیارى مى‏شود، قصر را احاطه کرده … در یکى از این باغها کشتزارى است، شاه باید بیل برداشته چهارمین بخش یک ساعت را در آنجا کشاورز باشد.

در این بوستان کوچک کورش بزرگ به یاد مى‏آورد که انسان است و در حوایج بشرى با عموم مردم یکسان است.

در ادبیات مزدیسنا در آخرین یشت (ونندیشت) از مبارزه با حشرات موذى و کشتن جانوران زیان‏رسان سخن رفته است. استاد پورداود مى‏نویسد:

کلمه‏اى که ما به حشره موذى ترجمه کرده‏ایم در اوستا «خرفستر» آمده که به معنى کلیه جانور موذى و درنده است. در گاتها این کلمه به صیغه جمع از براى بدخواهان مزدیسنا و دشمنان بیابان‏نورد و راهزنان و زیانکاران و نابکاران چادرنشین استعمال شده. در اوستا «خرفستر» به معنى جانوران اهریمنى زیان‏رسان و حشرات موذى استعمال شده و نابود کردن این قبیل موجودات زیانبخش نظیر مار، سنگ‏پشت، وزغ، مورچه، شپش، شپشه گندم، مگس، کژدم و موش، عملى نیکو و کارى ثواب خوانده شده است.» «۱۷۷»

در منابع باستانى از انواع آفات نباتى و قحط و غلا و نحوه مبارزه پیشینیان با این پدیده‏ها سخنى درمیان نیست، فقط در تورات، کتاب یوئیل نبى به آفات کشاورزى آن دوران اشاره شده است:

… آنچه از سن باقى ماند، ملخ مى‏خورد و آنچه از ملخ باقى ماند، لنبه مى‏خورد و آنچه از لنبه باقى ماند، سوس مى‏خورد. اى مستان بیدار شده گریه کنید، و اى‏ همه میگساران بجهت عصیر انگور و لوله نمایید … صحرا خشک شده و زمین ماتم مى‏گیرد، زیرا گندم تلف شده و شیره خشک گردیده و روغن ضایع شده است.

اى فلاحان خجل شوید، و اى باغبانان و لوله نمایید بجهت گندم و جو، زیرا محصول زمین خشک شده، موها خشک و انجیرها ضایع شده، انار و خرما و سیب و همه درختان صحرا خشک گردیده؛ زیرا خوشى از بنى آدم رفع شده است …

بهایم چقدر ناله مى‏کنند و رمه‏هاى گاوان شوریده احوالند، چون که مرتعى ندارند و گله‏هاى گوسفند نیز تلف شده‏اند … جویهاى آب خشک شده و آتش مرتعهاى صحرا را سوزانیده است.

امستد با توجه به مندرجات کتاب وندیداد یعنى (داد ضد دیوان) مى‏نویسد:

مردم آن روزگار از چرم و پارچه‏هاى بافته، براى پوشاک و از چادرهاى نمدین و خانه‏هاى چوبین و زاغه‏ها و خانه‏هاى خشتى براى مسکن استفاده مى‏کردند.

سگ مورد علاقه عمومى بود و چون یک عضو خانواده بشرى نگهدارى مى‏شد و مراقبت از خانه و گله را به عهده داشت. حفر قنات، ایجاد ترعه و سدبندى و آبیارى با اصول صحیح در ایران که از دیرباز به علت کمى آب، کشاورزان رنج مى‏بردند، سابقه‏اى کهن دارد.

سد و بند بزرگى که توسط مهندسین و کارشناسان عهد باستان در حوالى سغد و خوارزم ایجاد شده است، مورد توجه هرودت پدر تاریخ قرار مى‏گیرد.

وى پس از توصیف خصوصیات طبیعى دشت خوارزم و رود بزرگ آن‏که به نام «اکس» معروف بود، مى‏گوید: «این شط درگذشته به پنج شعبه تقسیم مى‏شد …

اما از زمان تسلط پارتها … به امر پادشاه بزرگ در هریک از گذرگاهها سدى بنا کرده‏اند و چون دیگر آب مخرجى ندارد، دشتى که بین این مرتفعات واقع شده به صورت برکه آبى درآمده است، زیرا آب شط پیوسته جارى است اما نمى‏تواند به خارج راه یابد.

بطورى که از گفته هرودت برمى‏آید، پس از ایجاد سد، آب جیره‏بندى مى‏شده و مأمورین دیوان، در مقابل اخذ پول، آب را به سوى دهات موردنظر روان مى‏ساختند.

 ————————————–
امیدوارم از این مقاله استفاده کنید و نیاز به دانلود مقاله یا کتاب در این باره نداشته باشید

کتاب تاریخ اجتماعى ایران

http://www.vatanfa.com/?s=حمایت-و-نگهدارى-از-چهارپایان-در-اوستا
محمدفرزندایران گفته:

مطلب بسار زیبایی بود.خیلی ممنون.این یه نمونه ازون چیزایی هست که میگن اسلام فقط به اون اشاره کرده .در صورتی که سابقه حمایت از چهارپایان و حمایت از کشاورزی به حداقل۶۰۰۰سل قبل در ایران میرسه