وضع مؤدیان مالیاتى دوره هخامنشیان
- 1,008 بازدید
- 15 فوریه 2012
- دوران هخامنشیان
وضع مؤدیان مالیاتى
امستد مىنویسد: «باجهاى سنگین همان نتیجهاى را در یهود به بار آورد که پیش ازاین در بابل دیدیم. فریاد دردناک این یهودیها و زنهایشان در واقع فریاد همه مردمان شاهنشاهى پارسى بود.»
باب پنجم کتاب نحمیا انعکاسى از وضع رقتبار اقتصادى مردم است:
و قوم و زنان ایشان بر برادران یهود خود فریاد عظیمى برآوردند و بعضى از ایشان گفتند که ما و پسران و دختران بسیاریم، پس گندم بگیریم تا بخوریم و زنده بمانیم؛ و بعضى گفتند مزرعهها و تاکستانها و خانههاى خود را گرو مىدهیم تا به سبب قحط، گندم بگیریم؛ و بعضى گفتند که نقره را به عوض مزرعهها و تاکستانهاى خود براى جزیه پادشاه قرض گرفتیم، و حال جسد ما مثل جسد برادران ماست و پسران ما مثل ایشان و اینک ما پسران و دختران خود را به بندگى مىسپاریم و بعضى از دختران ما کنیز شدهاند و در دست ما هیچ استطاعتى نیست. زیرا که مزرعهها و تاکستانهاى ما از آن دیگران شده است. پس فریاد ایشان و این سخنان را شنیدم، بسیار غضبناک شدم و با دل خود مشورت کرده بزرگان و سروران را عتاب نمودم و به ایشان گفتم: شما هرکس از برادر خود ربا مىگیرید … کارى که شما مىکنید خوب نیست … و الان امروز مزرعهها و تاکستانها و باغات زیتون و خانههاى ایشان و صدیک از نقره و غله و عصیر انگور و روغن که برایشان نهادهاید، رد کنید. پس جواب دادند که رد خواهیم کرد و از ایشان مطالبه نخواهیم نمود … پس دامن خود را تکانیده گفتم خدا هرکس را که این کلام را ثابت بنماید از خانه و کسبش چنین بتکاند و به این قسم تکانیده و خالى شود. پس تمامى جماعت گفتند آمین.
و در پایان باب نهم بار دیگر از مشکلات اقتصادى و اجتماعى قوم یهود سخن رفته است:
اى خداى عظیم و جبار و مهیب که عهد و زحمت را نگاه مىدارى، زنهار تمامى این مصیبتى که بر ما و برپادشاهان و سروران و کاهنان و انبیا و پدران ما و بر تمامى قوم تو از ایام پادشاهان آشور تا امروز مستولى شده است، در نظر تو قلیل ننماید … تا امروز غلامان هستیم و در زمینى که به پدران ما دادى تا میوه و نفایس آن را بخوریم، اینک در آن غلامان هستیم … مادر شدت و تنگى گرفتار هستیم.
این مدارک و اسناد بخوبى نشان مىدهد که هدف دولتهاى تجاوزکار عهد باستان، و حکومتهاى امپریالیستى زمان ما، یکى است. از دیرباز منظور غائى این نوع دولتهاى ستمگر، غارت منابع و ذخایر ملل مغلوب بوده است. مرحوم مشیر الدوله مىنویسد:
اسکندر از شوش سه میلیارد ریال طلا و نقره و از تخت جمشید تقریبا دو برابر آن به چنگ آورد و در نتیجه بقدرى طلا و نقره در یونان زیاد شد که ارزش آن به نصف تقلیل یافت و از این رهگذر آشفتگیهایى در اوضاع اقتصادى یونان پدید آمد. از این ارقام مىتوان به عظمت ذخایر طلا و نقرهاى که هخامنشیان به قیمت اسارت و بیچارگى ملل تابع گردآورده بودند پىبرد و سیاست غلط اقتصادى آنان را دریافت.
تاریخ اجتماعى ایران، ج۱، ص: ۴۰۵