is_tag

حکایت شاه عباس و سه تپه خاک

روزی شاه عباس* به همراه وزیرش *شیخ بهایی* و چند تن از فرماندهان به شکار می روند. *در بین راه ، شاه عباس به شیخ بهایی گفت: یاشیخ! نقل، داستان ، یا پندی بگوئید که این فرماندهان با ما آمده اند درسی گیرند!

حکایت شاه عباس و سه تپه خاک

شیخ بگفتا ؛این سه تپه خاک را میبینید؟ گفتند بله

شیخ گفت:خاک آن تپه اولی بر سر کسی که راز دلش را به هر کسی بگوید حتی به همسرش!

گفت آن تپه وسطی رامیبینید؟

گفتند بله!

شیخ گفت خاک آن تپه بر سر کسی که به آدم بی اصل و نسب و بی نام و نشان خدمت میکند.

شیخ گفت آن تپه (آخری) سومی را می بینید؟

گفتند بله!

شیخ گفتا خاک آن تپه بر سر کسی که خود تلاش نمی کند و بزرگترها دائم به او خدمت میکنند!

شاعباس گفت آن دو مورد اول بماند ، اما بند سوم به من خطاب شده؟؟ چه بدی به شما کردم؟

شیخ گفتا اگر صبر کنید جواب هر سه را یکجا خواهم داد!

مدتی گذشت شاعباس آهوی بسیار زیبایی داشت و با اسبش دور آهو میدوید و سرگرم میشد، برای این آهو هر روز وقت کافی می گذاشت تا اینکه روزی شیخ بهایی آهوی شاه عباس را می دزدد و در جایی مخفی می کند و گوسفندی را سر می برد و در کیسه ای گذاشته و به خانه می برد.

همسرشیخ بهایی با دیدن کیسه خون آلود جویای محتوای آن میشود که شیخ در جواب می گوید این آهوی شاه عباس است که کشته ام.

همسرشیخ بهایی شیون کنان بر سر خود میزند و با لحنی تند میگوید:متوجه هستی چکاری انجام داده ای؟ شاه عباس اگر متوجه شود گردنت را خواهد زد ، دلیل این کارت چی بوده؟

شیخ می گوید من وزیر شاه عباس هستم اما او اصلاً به من و خدمات من توجه نمی کند و بیشتر وقتش را با این آهو سپری میکند ، از ناراحتی این کار را انجام دادم و قرار نیست کسی بفهمد! فقط من وتو می دانیم آن را درگوشه حیاط خاک می کنیم وکسی هم متوجه نمی شود ممکن است ، رفتار شاه با من بهتر شود.

خبر گم شدن آهو به گوش شاه عباس می رسد، وی عده ای را مأموریافتن آهو در شهر و بیابان میکند اما هیچ خبری ازآهو نیست.

شاه عباس هزار سکه طلا را برای یافتن آهو جایزه تعیین میکند، خبر هزار سکه به گوش همسرشیخ بهایی میرسد و بی وقفه به دربارشاه میرود تا خبر کشته شدن آهو را بدهد و هزار سکه جایزه اش را دریافت کند.

شاه عباس باشنیدن این خبر شیخ را احضار می کند تا دلیل این کارش را بگوید؟

شاه عباس فریاد می زند شیخ من چه بدی و چه کوتاهی در حق تو و خانواده ات کرده ام که جوابش این باشد ؟ *شیخ گفت* اعلاحضرت از آن جایی که من وزیر شما بودم ، اما هیچ وقت به من توجه نکردید و بیشر وقت خود را با بازی کردن با آهو می گذراندید و من هم از سر حسادت آهو را دزدیده وسر بریدم.

شاه عباس عصبانی شد و جلاد را خبر کرد و به او گفت سزای اعمال شیخ قطع گردن اوست همین جا حکم را اجرا کن و گردن شیخ بهایی رابزن!

جـــــلاد شمشیرش را بالابرد ودرحین فرودآمدن رو به پادشاه کرد و گفت اعلاحضرت شیخ خیلی به من وخانواده ام لطف داشته و من توان چنین کاری را ندارم مرا عفو بفرمایید!

شاه عباس جلاد بعدی و جلادان دیگر رافراخواند. اما هیچکدام راضی نبودند که گردن شیخ بهایی را بزنند. شاه عباس گفت صد سکه طلا به هر کسی می دهم که امروز گردن شیخ را بزند !

خبر به نگهبان قصر پادشاه رسید. به سوی شاه عباس آمد و گفت صد سکه را بدهید من گردن شیخ را خواهم زد! شمشیر را ازجلاد گرفت بالا برد موقع فرود آمدن شمشیر، شیخ گفت دست نگه دارید آهو زنده است ، من او را نکشته ام شیخ به خدمتکارش دستور داد تا آهو‌ را بیاورد.

شاه عباس متعجب شد و دلیل این کارش راپرسید؟

شیخ گفت: زمانی باهم به شکار رفتیم و به من گفتی به این جوانان پندی بیاموز و من خاک آن سه تپه رامثال زدم که باعث نگرانی شما شد!

الان جواب آن پند همین است گفتم: خاک آن تپه اول بر سر کسی که راز دلش رابه هر کسی میگوید حتی به همسرش همسر من که پدر فرزندانش بودم راز نگهدار من نبود ومرا به هزار سکه طلا فروخت *پس خاک آن تپه اول برسرمن که راز دل خودم را برای کسی بازگو کردم!

شاه عباس حیرت زده از دو تپه خاک بعدی پرسید:؟

شیخ گفت به یاد بیاورید!

گفتم خاک آن تپه دومی ، بر سر کسی که به آدم بی اصل و نسب خدمت کند.

این *نگهبان* در گوشه شهر گدایی میکرد و شکم زن و بچه اش را نمیتوانست سیرکند !من به اوخدمت کردم واو را به قصر آوردم صاحب مال وزندگی پست و مقام کردم وحالا بخاطر صد سکه قصد زدن گردن مرا داشت. پس خاک آن تپه دوم هم برسرمن که به آدم بی اصل ونصب خدمت کردم

و آن تپه سوم که گفتم خاکش بر سر کسی که روی پای خود نایستد به بزرگترازخودش خدمت کند من که وزیر شما بودم سالها به شما مشاوره دادم و هزاران کار نیک وخیر در شهر و در راه خدمت به شما انجام دادم بخاطر یک آهو می خواستید گردن مرا بزنید که سالها به شما وفادار بوده ام؛پس خاک آن تپه سوم هم بر سر من.

حکایت شاه عباس و سه تپه خاک

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.



دانلود فیلم

سریال قطب شمال

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب حکایت شاه عباس و سه تپه خاک

دلیل عظمت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) چه بود؟

در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان مطرح شد؛

حجت الاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد فضائل حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه بیان کرد: مرحوم آیت الله محمد محمدی ری شهری که مدتی، تولیت آستان شریف حضرت عبدالعظیم حسنی را برعهده داشت در کتاب «خاطره هاى آموزنده» خویش با یک واسطه، داستان عجیبی درمورد زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه نقل کرده است. 

این خطیب شهیر که در زمان رضاخان پهلوى در تهران تبلیغ مى‏کرد، به دستور طاغوت وقت دستگیر مى‏شود. ایشان بعد از آزادى نقل می‌کرد: بعد از یک سال زندان به شهر بیرجند تبعید شدم. یکى از شب‏ها که بسیار دلتنگ بودم، به حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه متوسل شدم و با چشم گریان به خواب رفتم. در رویا دیدم وارد مجلسى شدم که جالسین همه روحانى بودند، چ و صدر مجلس، حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه با صورتى نورانى و مجلل نشسته است. جلو رفتم و بعد از سلام شکایت حالم را به عرض رساندم.

فرمودند: «وقتى در تهران بودى نزد ما نمى‏آمدى؛ ولى بعد از این به دیدار ما بیا.»

از خواب بیدار شدم و تا صبح فکر مى‏کردم. بعد از اذان صبح، مأمور شهربانى در منزل آمد و گفت: مرخص شدى، هر کجا مى‏خواهى برو!

بدون هیچ تعرض و تعقیب و تعهد به تهران آمدم و با خود عهد کردم تا آخر عمر زیارت آن حضرت را شب‏هاى جمعه ترک نکنم. 

سالیانی ست که بر قبله‌ی ری رو کردم

دست من نیست، به احسان شما خو کردم

هر سلامی به تو دادیم، حسن داده جواب

بی سبب نیست که در صحن تو هوهو کردم

مقام حضرت عبدالعظیم نزد اهل بیت (ع)

این کارشناس مذهبی تصریح کرد: این محدث کبیر و این امام زاده واجب التعظیم از دریای بیکران فضل و بزرگواری برخوردار هستند.

بر اساس آن‌چه از تاریخ تولد و وفات حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه بدست می‌آید، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیه السلام یعنى امام کاظم علیه السلام تا امام عسکرى علیه السلام را درک کرده اند؛ امّا این بدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آن معصومین علیه السلام سخنى نقل کرده اند.

آن‌چه قطعى و مسلّم است، این است که حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه محضر امام جواد علیه السلام و امام هادى علیه السلام را درک نموده و از این معصومین علیه السلام احادیث فراوانى نقل کرده اند. 

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: براى اثبات عظمت علمى حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام کافى است که بدانیم امام معصوم علیه السلام، مردم را براى حل مشکلات دینى و یافتن پاسخ پرسش‏هاى اعتقادى و عملى‏شان، به حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه ارجاع داده اند.

این کارشناس مذهبی ادامه داد: صاحب بن عبّاد در رساله‏اى که در شرح حال حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه نوشته، در توصیف علمى ایشان آورده اند: 

 ابو تراب رویانى، روایت کرد که شنیدم ابو حمّاد رازى مى‏گفت: خدمت امام هادى علیه السلام در سامرّا رسیدم و مسائلى از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. 

امام هادی علیه السلام به پرسش‏هاى من پاسخ دادند و هنگامى که خواستم از ایشان خداحافظى کنم، به من فرمودند:

«یا أبا حَمّاد! إذا أَشکَلَ عَلَیک شَى‏ءٌ مِن أمرِ دینِک بِناحِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَ العَظیمِ بنَ عَبدِ اللَّهِ الحَسَنِیّ و أقرِئهُ مِنّیِ السَّلامَ.» «اى ابو حمّاد! هنگامى که چیزى از امور دینى در منطقه‏ات براى تو مشکل شد، از عبد العظیم بن عبد اللَّه حسنى بپرس و سلام مرا به او برسان.»

این تعبیر، به روشنى نشان مى‏دهد که حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام در عصر خود، «مجتهد» توانمندى بوده که بر اساس اصول و قواعدى که از اهل بیت علیه السلام در اختیار داشته، مى‏توانسته اند دیدگاه‏هاى اسلام ناب را در زمینه‏هاى مختلف اعتقادى و عملى، استخراج کنند و به پرسش‏هاى مردم پاسخ دهند.

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی افزود: بنابراین، ایشان تنها یک «محدّث» و راوى احادیث اهل بیت علیه السلام نبوده اند؛ بلکه از علماى بزرگ خاندان رسالت بوده اند که پس از معصومان علیه السلام، توان پاسخگویى به مسائل علمى را داشته اند و توانمندى علمى‏ ایشان مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه السلام قرار گرفته است.

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب دلیل عظمت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) چه بود؟

حرم شاه عبدالعظیم مرمت می‌شود

نشست سراسری شورا‌های فنی استان‌ها به ریاست علی دارابی قائم‌مقام وزیر و معاون میراث فرهنگی کشور با حضور مدیران ستادی و اعضای شورای فنی استان تهران چهارشنبه- ۲۹ فروردین ماه- در سالن فجر وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد.

فاطمه داوری مدیرکل حفظ و احیای بناها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی با اشاره به اینکه در آستانه روز جهانی بنا‌ها و و محوطه‌های تاریخی، معاونت میراث‌فرهنگی برنامه‌های جدی را در دستور کار قرار داده است، اظهارداشت: این برنامه‌ها از دیروز با بزرگداشت استادکاران برجسته آغاز شده است و برگزاری این نشست سراسری در راستای برقراری نظامی یکپارچه و پایش و هماهنگی بین استان‌ها برگزار می‌شود.

وی به شعار سال مبنی بر «تاب‌آوری بنا‌های تاریخی در برابر بلا‌های طبیعی» اشاره کرد و هم‌افزایی و ارائه برنامه‌های ملی برای تحقق این شعار را مورد تاکید قرار داد.

دستورالعمل شورا‌های فنی مرمت بنا‌های استان‌ها تدوین می‌شود

داوری با بیان اینکه در راستای بهره‌گیری از خرد جمعی و تجارب پیشکسوتان، شورا‌های فنی استان‌ها به عنوان رکن اصلی تصمیم‌گیری و پایش در حوزه حفاظت و مرمت بنا‌های تاریخی احیا شد، افزود: شورا‌های فنی استان‌ها در تصمیم‌گیری بازوی مشورتی معاونت میراث‌فرهنگی محسوب می‌شوند. سال گذشته سال احیای شورا‌های فنی در استان‌ها بود و امروز از تجارب و نظرات کارشناسی ۲۶۵ مدیر و متخصص در سطح کشور برای تحقق برنامه‌ها و اقدامات حوزه حفاظت و مرمت بهره می‌بریم.

مدیرکل حفظ و احیای بناها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی، ۱۴۰۳ را سال کیفیت‌بخشی و توسعه برنامه‌های مرمت و حفاظت عنوان کرد و اظهارداشت: ساختار شورا‌های فنی استان‌ها براساس دستورالعمل سال ۱۳۹۶ شکل گرفته که حدود وظایف و فعالیت شورا‌های فنی استان‌ها در آن شفاف و روشن است. همچنین بر حسب موضوعات مختلف در حال تدوین نهایی این دستورالعمل هستیم که در این راستا از تجارب و نظرات کارشناسی اعضا استفاده می‌کنیم.

مرمت حرم شاه عبدالعظیم طی ۶ ماه آینده

پرهام جانفشان مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان تهران، با اشاره به اینکه تهران دارای ۷۰۰ بنای ثبت ملی است به ارائه برنامه‌های مربوط به حفاظت و مرمت بنا‌های تاریخی این استان پرداخت و افزود: با توجه به پایان فاز اول طرح مطالعاتی حرم شاه عبدالعظیم مرمت بخش از حرم را در دستور کار داریم و طی ۶ ماه آینده مرمت نقاط تخریب شده آن انجام می‌شود.

جانفشان در پایان ابراز امیدواری کرد که امسال در حفظ میراث‌فرهنگی استان تهران بیش از پیش اثر گذار باشیم.

اهمیت مستندسازی برای بهره‌گیری در اقدامات آتی

جلیل گلشن از اعضای شورای فنی استان تهران، امر پژوهش را در حوزه مرمت مهمترین اصل عنوان کرد و گفت: با انجام پژوهش است که می‌توان به ارزش‌های میراث‌فرهنگی بنا پی ببریم. در مرمت حفظ اصالت بنا باید مدنظر قرار گیرد، مرمت‌ها با کمترین دخل و تصرف انجام شود و برای مخاطب قابل رویت باشد. مرمت‌ها باید طبق آیین نامه‌های بین‌المللی انجام و گزارش علمی انجام مرمت‌های انجام شده تهیه و با پرونده ثبتی اثر مرتبط شود.

محمدحسن طالبیان پیشکسوت میراث فرهنگی نیز بلا‌های طبیعی را مهمترین اصل در تهدید بنا‌های تاریخی در چند سال اخیر عنوان و بر اهمیت تحقق شعار سال در راستای حفاظت از بنا‌های تاریخی تاکید کرد که شورای‌های فنی استان‌ها می‌تواند کمک شایانی در این راستا کند.

طالبیان همچنین به اهمیت تهیه اسناد و طرح‌های مدیریتی و مستندسازی تاکید کرد که پایش و اقدامات آتی باید براساس حفظ اصالت و یکپارچه این اسناد تهیه شود.

در ادامه مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان‌های قزوین، خراسان رضوی، چهارمحال و بختیاری، آذربایجان شرقی و خوزستان به‌صورت ویدئو کنفرانس به ارائه برنامه‌های خود در حیطه حفاظت و مرمت پرداختند و در پایان لوح‌هایی از سوی علی دارابی به اعضای شورای فنی استان تهران اهدا شد.

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب حرم شاه عبدالعظیم مرمت می‌شود

داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز

داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز: هر شب جمعه، شاه عباس لباس درویشى مى‌پوشید و به‌طور ناشناس در شهر مى‌گشت. شبى در دهانهٔ دروازهٔ شهر به خانه‌اى رسید. صداى ساز و ضرب مى‌آمد. در زد و مهمان صاحبخانه شد….

داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز

هر شب جمعه، شاه عباس لباس درویشى مى‌پوشید و به‌طور ناشناس در شهر مى‌گشت. شبى در دهانهٔ دروازهٔ شهر به خانه‌اى رسید. صداى ساز و ضرب مى‌آمد. در زد و مهمان صاحبخانه شد.

دید بساط صاحبخانه جور است و مطربى هم دارد ساز مى‌زند. از صاحبخانه پرسید: ‘پول این بساط را از کجا جور مى‌کنی؟’ صاحبخانه گفت: ‘از راه پینه‌دوزی.’ شاه عباس گفت: ‘اگر فردا شاه عباس کار پینه‌دوزى را قدغن کند چه مى‌کنی؟’ گفت: ‘یک کار دیگر.’

صبح شد و شاه عباس برگشت به دربار. بعد دستور داد کار پینه‌دوزى قدغن شود. پینه‌دوز که چنین شنید، رفت سراغ حمالی. شب شاه عباس در لباس درویشى به در خانهٔ پینه‌دوز رفت. باز صداى ساز شنید. مهان صاحبخانه شد و کمى بعد گفت: ‘اگر شاه عباس کار حمالى را قدغن کند، تو چه‌کار مى‌کنی؟’ مرد گفت: ‘خدا بزرگ است، یک کارى مى‌کنم و با پولش باز این بساط را جور مى‌کنم.’

فردا صبح، شاه عباس دستور داد حمالى قدغن شود. مرد پینه‌دوز یک سطل آب برداشت و آب‌فروشى کرد.

شب شاه عباس در لباس درویشى به سراغ مرد رفت و دید باز هم بساط مرد جور است. از مرد اجازه خواست داخل شود. مرد گفت: ‘برو خدا پدرت را بیامرزد! هر شب نفوس بد مى‌زنى و کار من قدغن مى‌شود. حالا بیا تو!’ شاه عباس کمى نشست و بعد گفت: ‘حالا اگر آب‌فروش قدغن شود چه مى‌کنی؟’ مرد جواب داد: ‘میرغضب شاه عباس مى‌میرد جایش را مى‌گیرم! و مى‌شوم میرغضب شاه عباس.’

صبح فردا، شاه عباس وزیرش را فرستاد که: ‘برو دهنهٔ دروازهٔ شهر، آب‌فروش را بیاور میرغضب ما بشود.’ وزیر رفت و آب‌فروش را پیدا کرد. گفت: ‘شما باید میرغضب شاه بشوید.’ مرد گفت: ‘به شرطى که هر شب حقوقم را بدهید حاضرم.’

شاه عباس تا سه روز، غروب به غروب حقوق مرد را داد. اما غروب یک روز نداد. مرد هم قدارهٔ فولادیش را گرو گذاشت و مقدارى پول تهیه کرد. بعد هم یک قدارهٔ چوبى گرفت.

شاه عباس شبانه با لباس درویشى رفت در خانهٔ مرد. دید باز هم بساط مرد جور است. وقتى ماجرا را دانست چیزى نگفت.

صبح شاه عباس به کاخ برگشت. لباس پادشاهى پوشید و دستور داد میرغضب حاضر شود. بعد به میرغضب امر کرد: ‘گردن این امیرزاده را بزن!’ میرغضب گفت: ‘قربان! اگر این شخص بى‌گناه باشد قدارهٔ فولادى من چوبى مى‌شود.’ بعد قداره‌اش را بلند کرد و در حین فرود آوردن گفت: ‘قربان! او بى‌گناه است. قداره چوبى شده!’

شاه عباس دستور داد مجلس خلوت شود بعد خودش را به مرد شناساند و گفت که درویش هر شبى است و اضافه کرد: ‘زندگى واقعى را تو مى‌کنی، با پول کمى که درمى‌آورى خوش مى‌گذرانی. حالا چیزى از من بخواه.’ مرد پینه‌دوز هیچ چیز از شاه عباس نخواست. به خانه‌اش برگشت و به‌کار پینه‌دوزى‌اش مشغول شد.

داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز

ـ شاه عباس و پینه‌دوز

ـ افسانه‌هاى دیار همیشه بهار ـ ص ۱۵۰

ـ گردآورنده: سید حسین میرکاظمى

ـ انتشارات سروش. چاپ اول ۱۳۷۴

ـ به نقل از: فرهنگ افسانه‌هاى مردم ایران ـ جلد هشتم

على‌اشرف درویشیان ـ رضا خندان (مهابادی)، نشر کتاب و فرهنگ، چاپ اول ۱۳۸۰.

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.



دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز

دختر ناصر الدین شاه با ژست های فوق لاکچری برای عکس گرفتن+عکس گرفتن

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار: عکس‌های به جا مانده از عصمت‌الدوله (دختر ناصرالدین‌شاه) علاقۀ زیاد او به امتحان کردن ژست‌های مختلف را نشان می‌دهند؛ تا جایی که می‌شود به حق او را ملکه ژست گرفتن دربار قاجار نامید!

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

به گزارش فرادید فن عکاسی و عکس برداری در ایران برای اولین بار در شهر تبریز و توسط ملک قاسم میرزا آغاز شد. البته ناگفته نماند که ژول ریشار ملقب به میرزا رضا خان که نخستین معلم فرانسوی مدرسه دارالفنون بود  اولین شخص خارجی است که در ایران عکاسی کرده است.
گفته‌شده‌است او عکس‌هایی به صورت داگرئوتیپ از محمدشاه قاجار و ولیعهدش ناصرالدین شاه انداخته است که هم اکنون هیچ‌کدام از آن‌ها باقی نمانده ‌است.

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

ملک قاسم میرزا در اوایل پاییز سال ۱۲۶۵ ه‍.ق در اردو کشی ناصرالدین شاه به ییلاق جاجرود، از همراهان شاه‌بود و در آنجا عکس هایی‌گرفت و شش ماه بعد آن‌ها را آلبوم ساخته‌ را در مراسمی به ناصرالدین شاه تقدیم‌کرد.

ناصرالدین شاه پنج سال قبل از ترورش ــ سال ۱۳۰۸ق ــ در نامه ای به عضدالملک دایی و پیشخدمت خاصه اش دستور می دهد که از همه ریش سفیدان و بزرگان قاجاریه تصاویری گرفته شده و در آلبومی چسبانده شده و در عکاسخانه دربار نگهداری شود. به زبان امروز یعنی آرشیوی از تصاویر این افراد برای سالهای بعد به یادگار بماند. شاید این یکی از اولین دستورهای اداری برای عکاسی رسمی، در ایران باشد.

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

علاقۀ به عکاسی در خاندان قاجار مخصوص ناصرالدین شاه نبود؛ انگار این علاقه به صورت ارثی به فرزندان هم منتقل می‌شد! تعداد زیاد عکس‌هایی که از عصمت الدوله دختر ناصرالدین شاه به جا مانده این واقعیت را ثابت می‌کند.

عصمت الدوله ملکه ژست گرفتن دربار قاجار

عصمت‌الدوله نه تنها عکس‌های زیادی دارد بلکه انگار در گرفتن ژست‌های مختلف هم ید طولایی داشته است. او در عکس‌های فردی‌اش حالات مختلفی به خود گرفته؛ از ژست عاشقانه در کنار ظرف انار و ژست نویسندگی با قلم و کاغذ تا خیره شدن به افق در عکس‌های آتلیه‌ای.

عکس‌های دست‌جمعی او هم همین حالت را دارند. در بعضی از عکس‌ها او به همراه خدمتکاران و اعضای خانواده‌اش صحنه‌هایی خاص و تقریبا نمایشی را ایجاد کرده‌اند. مثل عکسی که او را بالای سر یک بچۀ خدمتکار سیاه‌پوست نشان می‌دهد که یک سیگار هم گوشۀ لبش گذاشته!

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

در بعضی از عکس‌های دست‌جمعی هم (مثل عکس کنار رودخانه یا عکسی که در کنار قفس گرفته شده) حاضران در عکس به صورت پراکنده در گوشه‌های مختلف ایستاده یا نشسته‌اند و معلوم است که این یک جور چینش نمایشی برای گرفتن عکس بوده است.

یک نکتۀ جالب دیگر این است که عصمت‌الدوله در اغلب عکس‌هایش اصلا به دوربین نگاه نمی‌کند که این هم احتمالا بخشی از ژست مخصوص او بوده است.

فاطمه‌خانم عصمت‌الدوله فرزند ناصرالدین شاه قاجار و تاج‌الدوله بود. او در سن یازده سالگی با دوست‌محمد خان پسر معیر الممالک ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد. گفته شده که او به موسیقی و نواختن پیانو هم علاقه داشته و از نخستین زنان مجموعه‌دار در ایران بوده که کتاب‌های نادر و صفحات موسیقی را گردآوری می‌کرده است.

 

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

عصمت الدوله که بود؟

عصمت‌الدوله (۱۲۳۴ ه.ش. تهران – ۱۲۸۵ ه.ش. تجریش) دختر ناصرالدین‌شاه و دومین زن عقدی‌اش تاج‌الدوله بود. مادرش دختر سیف‌الله میرزا، پسر فتحعلی‌شاه بود.

عصمت‌الدوله نخستین زن ایرانی بود که نواختن پیانو را آموخت.او را در دوازده سالگی به ازدواج دوستمحمدخان معیرالممالک درآوردند. روستایی به نام حسین‌آباد در تملک حاجی میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار بود. حاجی میرزا آقاسی، حسین‌آباد را به ناصرالدین‌شاه هدیه کرد و بعد از مدتی این روستا جزو مهریه عصمت‌الدوله درآمد و نام مهرآباد را بر آن گذاشتند. اما بعدها به مناسبت خرج‌های بی‌رویه دوست محمدخان، مهرآباد به گرو رفت و از تملک خاندان معیرالممالک خارج شد و دادخواهی دوستعلی معیری پسر دوست‌محمدخان نیز نزد رضاشاه بی‌فایده بود. فرودگاه بین‌المللی مهرآباد نامش را از نام این روستا گرفته‌است.

 

 

 

 

 

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

منبع عکس ها: فرادید

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب دختر ناصر الدین شاه با ژست های فوق لاکچری برای عکس گرفتن+عکس گرفتن

خواننده «شاه پناهم بده» درگذشت

دولتمند خالف خواننده شهیر تاجیکستانی که مخاطبان ایرانی وی را با قطعه ماندگار «شاه پناهم بده» می‌شناسند بعد از مدت‌ها مبارزه با بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت.

دولتمند خالف از جمله هنرمندان پیشگام موسیقی کشور تاجیکستان محسوب می‌شد که علاوه بر کسب آموزش‌های مرتبط با خوانندگی و نوازندگی موسیقی دانش آموخته مدرسه موسیقی و دانشگاه هنر تاجیکستان بود.

این خواننده و نوازندگی تاجیکی در بیشتر آثار خود از اشعار مولانا بهره می‌برد و علاوه بر خوانندگی در نواختن سازهایی، چون قیچک، دوتار و رباب مهارت داشت و به عنوان مدرس مراکز آموزشی کشور تاجیکستان مشغول به فعالیت بود.

از مهم‌ترین آثار او هم می‌توان به «بوم»، «بهار آمد»، «شاه پناهم بده»، «دور مشو» و آثار شاخص دیگر اشاره کرد.

دانلود فیلم

ادامه مطلب خواننده «شاه پناهم بده» درگذشت

آیین مزدک

آیین مزدک که به خُرّم[۱] («شاد» و «خوش») یا درست دین نیز شهره است، در دوره حکومت قُباد ِ ]اول[ (۴۸۸ ـ ۵۳۱)، شاهنشاه ساسانى، در ایران شکوفا شد. نام این دین برگرفته از نام مزدک، بنیادگذار آن است. مفاهیم اجتماعى آیین مزدک مهم است، به ویژه به این خاطر که اغلب مى اندیشند شکل آغازین و شرقى ِ سوسیالیسم و کمونیسم را داشته است (نولدِکه، ۱۸۷۹; کریستن سِن، ۱۹۲۵; و دیگران)، اما این یک مبالغه است که مى خواهد آیین مزدک را به یک نهضت اساساًاجتماعى تقلیل دهد (کِلیما،۱۹۵۷).

ادامه مطلب آیین مزدک