is_tag

داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز

داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز: هر شب جمعه، شاه عباس لباس درویشى مى‌پوشید و به‌طور ناشناس در شهر مى‌گشت. شبى در دهانهٔ دروازهٔ شهر به خانه‌اى رسید. صداى ساز و ضرب مى‌آمد. در زد و مهمان صاحبخانه شد….

داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز

هر شب جمعه، شاه عباس لباس درویشى مى‌پوشید و به‌طور ناشناس در شهر مى‌گشت. شبى در دهانهٔ دروازهٔ شهر به خانه‌اى رسید. صداى ساز و ضرب مى‌آمد. در زد و مهمان صاحبخانه شد.

دید بساط صاحبخانه جور است و مطربى هم دارد ساز مى‌زند. از صاحبخانه پرسید: ‘پول این بساط را از کجا جور مى‌کنی؟’ صاحبخانه گفت: ‘از راه پینه‌دوزی.’ شاه عباس گفت: ‘اگر فردا شاه عباس کار پینه‌دوزى را قدغن کند چه مى‌کنی؟’ گفت: ‘یک کار دیگر.’

صبح شد و شاه عباس برگشت به دربار. بعد دستور داد کار پینه‌دوزى قدغن شود. پینه‌دوز که چنین شنید، رفت سراغ حمالی. شب شاه عباس در لباس درویشى به در خانهٔ پینه‌دوز رفت. باز صداى ساز شنید. مهان صاحبخانه شد و کمى بعد گفت: ‘اگر شاه عباس کار حمالى را قدغن کند، تو چه‌کار مى‌کنی؟’ مرد گفت: ‘خدا بزرگ است، یک کارى مى‌کنم و با پولش باز این بساط را جور مى‌کنم.’

فردا صبح، شاه عباس دستور داد حمالى قدغن شود. مرد پینه‌دوز یک سطل آب برداشت و آب‌فروشى کرد.

شب شاه عباس در لباس درویشى به سراغ مرد رفت و دید باز هم بساط مرد جور است. از مرد اجازه خواست داخل شود. مرد گفت: ‘برو خدا پدرت را بیامرزد! هر شب نفوس بد مى‌زنى و کار من قدغن مى‌شود. حالا بیا تو!’ شاه عباس کمى نشست و بعد گفت: ‘حالا اگر آب‌فروش قدغن شود چه مى‌کنی؟’ مرد جواب داد: ‘میرغضب شاه عباس مى‌میرد جایش را مى‌گیرم! و مى‌شوم میرغضب شاه عباس.’

صبح فردا، شاه عباس وزیرش را فرستاد که: ‘برو دهنهٔ دروازهٔ شهر، آب‌فروش را بیاور میرغضب ما بشود.’ وزیر رفت و آب‌فروش را پیدا کرد. گفت: ‘شما باید میرغضب شاه بشوید.’ مرد گفت: ‘به شرطى که هر شب حقوقم را بدهید حاضرم.’

شاه عباس تا سه روز، غروب به غروب حقوق مرد را داد. اما غروب یک روز نداد. مرد هم قدارهٔ فولادیش را گرو گذاشت و مقدارى پول تهیه کرد. بعد هم یک قدارهٔ چوبى گرفت.

شاه عباس شبانه با لباس درویشى رفت در خانهٔ مرد. دید باز هم بساط مرد جور است. وقتى ماجرا را دانست چیزى نگفت.

صبح شاه عباس به کاخ برگشت. لباس پادشاهى پوشید و دستور داد میرغضب حاضر شود. بعد به میرغضب امر کرد: ‘گردن این امیرزاده را بزن!’ میرغضب گفت: ‘قربان! اگر این شخص بى‌گناه باشد قدارهٔ فولادى من چوبى مى‌شود.’ بعد قداره‌اش را بلند کرد و در حین فرود آوردن گفت: ‘قربان! او بى‌گناه است. قداره چوبى شده!’

شاه عباس دستور داد مجلس خلوت شود بعد خودش را به مرد شناساند و گفت که درویش هر شبى است و اضافه کرد: ‘زندگى واقعى را تو مى‌کنی، با پول کمى که درمى‌آورى خوش مى‌گذرانی. حالا چیزى از من بخواه.’ مرد پینه‌دوز هیچ چیز از شاه عباس نخواست. به خانه‌اش برگشت و به‌کار پینه‌دوزى‌اش مشغول شد.

داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز

ـ شاه عباس و پینه‌دوز

ـ افسانه‌هاى دیار همیشه بهار ـ ص ۱۵۰

ـ گردآورنده: سید حسین میرکاظمى

ـ انتشارات سروش. چاپ اول ۱۳۷۴

ـ به نقل از: فرهنگ افسانه‌هاى مردم ایران ـ جلد هشتم

على‌اشرف درویشیان ـ رضا خندان (مهابادی)، نشر کتاب و فرهنگ، چاپ اول ۱۳۸۰.

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.



دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب داستان شنیدنی شاه عباس و مرد پینه دوز

دختر ناصر الدین شاه با ژست های فوق لاکچری برای عکس گرفتن+عکس گرفتن

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار: عکس‌های به جا مانده از عصمت‌الدوله (دختر ناصرالدین‌شاه) علاقۀ زیاد او به امتحان کردن ژست‌های مختلف را نشان می‌دهند؛ تا جایی که می‌شود به حق او را ملکه ژست گرفتن دربار قاجار نامید!

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

به گزارش فرادید فن عکاسی و عکس برداری در ایران برای اولین بار در شهر تبریز و توسط ملک قاسم میرزا آغاز شد. البته ناگفته نماند که ژول ریشار ملقب به میرزا رضا خان که نخستین معلم فرانسوی مدرسه دارالفنون بود  اولین شخص خارجی است که در ایران عکاسی کرده است.
گفته‌شده‌است او عکس‌هایی به صورت داگرئوتیپ از محمدشاه قاجار و ولیعهدش ناصرالدین شاه انداخته است که هم اکنون هیچ‌کدام از آن‌ها باقی نمانده ‌است.

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

ملک قاسم میرزا در اوایل پاییز سال ۱۲۶۵ ه‍.ق در اردو کشی ناصرالدین شاه به ییلاق جاجرود، از همراهان شاه‌بود و در آنجا عکس هایی‌گرفت و شش ماه بعد آن‌ها را آلبوم ساخته‌ را در مراسمی به ناصرالدین شاه تقدیم‌کرد.

ناصرالدین شاه پنج سال قبل از ترورش ــ سال ۱۳۰۸ق ــ در نامه ای به عضدالملک دایی و پیشخدمت خاصه اش دستور می دهد که از همه ریش سفیدان و بزرگان قاجاریه تصاویری گرفته شده و در آلبومی چسبانده شده و در عکاسخانه دربار نگهداری شود. به زبان امروز یعنی آرشیوی از تصاویر این افراد برای سالهای بعد به یادگار بماند. شاید این یکی از اولین دستورهای اداری برای عکاسی رسمی، در ایران باشد.

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

علاقۀ به عکاسی در خاندان قاجار مخصوص ناصرالدین شاه نبود؛ انگار این علاقه به صورت ارثی به فرزندان هم منتقل می‌شد! تعداد زیاد عکس‌هایی که از عصمت الدوله دختر ناصرالدین شاه به جا مانده این واقعیت را ثابت می‌کند.

عصمت الدوله ملکه ژست گرفتن دربار قاجار

عصمت‌الدوله نه تنها عکس‌های زیادی دارد بلکه انگار در گرفتن ژست‌های مختلف هم ید طولایی داشته است. او در عکس‌های فردی‌اش حالات مختلفی به خود گرفته؛ از ژست عاشقانه در کنار ظرف انار و ژست نویسندگی با قلم و کاغذ تا خیره شدن به افق در عکس‌های آتلیه‌ای.

عکس‌های دست‌جمعی او هم همین حالت را دارند. در بعضی از عکس‌ها او به همراه خدمتکاران و اعضای خانواده‌اش صحنه‌هایی خاص و تقریبا نمایشی را ایجاد کرده‌اند. مثل عکسی که او را بالای سر یک بچۀ خدمتکار سیاه‌پوست نشان می‌دهد که یک سیگار هم گوشۀ لبش گذاشته!

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

در بعضی از عکس‌های دست‌جمعی هم (مثل عکس کنار رودخانه یا عکسی که در کنار قفس گرفته شده) حاضران در عکس به صورت پراکنده در گوشه‌های مختلف ایستاده یا نشسته‌اند و معلوم است که این یک جور چینش نمایشی برای گرفتن عکس بوده است.

یک نکتۀ جالب دیگر این است که عصمت‌الدوله در اغلب عکس‌هایش اصلا به دوربین نگاه نمی‌کند که این هم احتمالا بخشی از ژست مخصوص او بوده است.

فاطمه‌خانم عصمت‌الدوله فرزند ناصرالدین شاه قاجار و تاج‌الدوله بود. او در سن یازده سالگی با دوست‌محمد خان پسر معیر الممالک ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد. گفته شده که او به موسیقی و نواختن پیانو هم علاقه داشته و از نخستین زنان مجموعه‌دار در ایران بوده که کتاب‌های نادر و صفحات موسیقی را گردآوری می‌کرده است.

 

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

عصمت الدوله که بود؟

عصمت‌الدوله (۱۲۳۴ ه.ش. تهران – ۱۲۸۵ ه.ش. تجریش) دختر ناصرالدین‌شاه و دومین زن عقدی‌اش تاج‌الدوله بود. مادرش دختر سیف‌الله میرزا، پسر فتحعلی‌شاه بود.

عصمت‌الدوله نخستین زن ایرانی بود که نواختن پیانو را آموخت.او را در دوازده سالگی به ازدواج دوستمحمدخان معیرالممالک درآوردند. روستایی به نام حسین‌آباد در تملک حاجی میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار بود. حاجی میرزا آقاسی، حسین‌آباد را به ناصرالدین‌شاه هدیه کرد و بعد از مدتی این روستا جزو مهریه عصمت‌الدوله درآمد و نام مهرآباد را بر آن گذاشتند. اما بعدها به مناسبت خرج‌های بی‌رویه دوست محمدخان، مهرآباد به گرو رفت و از تملک خاندان معیرالممالک خارج شد و دادخواهی دوستعلی معیری پسر دوست‌محمدخان نیز نزد رضاشاه بی‌فایده بود. فرودگاه بین‌المللی مهرآباد نامش را از نام این روستا گرفته‌است.

 

 

 

 

 

ژست گرفتن برای عکس در دربار قاجار

منبع عکس ها: فرادید

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب دختر ناصر الدین شاه با ژست های فوق لاکچری برای عکس گرفتن+عکس گرفتن

خواننده «شاه پناهم بده» درگذشت

دولتمند خالف خواننده شهیر تاجیکستانی که مخاطبان ایرانی وی را با قطعه ماندگار «شاه پناهم بده» می‌شناسند بعد از مدت‌ها مبارزه با بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت.

دولتمند خالف از جمله هنرمندان پیشگام موسیقی کشور تاجیکستان محسوب می‌شد که علاوه بر کسب آموزش‌های مرتبط با خوانندگی و نوازندگی موسیقی دانش آموخته مدرسه موسیقی و دانشگاه هنر تاجیکستان بود.

این خواننده و نوازندگی تاجیکی در بیشتر آثار خود از اشعار مولانا بهره می‌برد و علاوه بر خوانندگی در نواختن سازهایی، چون قیچک، دوتار و رباب مهارت داشت و به عنوان مدرس مراکز آموزشی کشور تاجیکستان مشغول به فعالیت بود.

از مهم‌ترین آثار او هم می‌توان به «بوم»، «بهار آمد»، «شاه پناهم بده»، «دور مشو» و آثار شاخص دیگر اشاره کرد.

دانلود فیلم

ادامه مطلب خواننده «شاه پناهم بده» درگذشت

آیین مزدک

آیین مزدک که به خُرّم[۱] («شاد» و «خوش») یا درست دین نیز شهره است، در دوره حکومت قُباد ِ ]اول[ (۴۸۸ ـ ۵۳۱)، شاهنشاه ساسانى، در ایران شکوفا شد. نام این دین برگرفته از نام مزدک، بنیادگذار آن است. مفاهیم اجتماعى آیین مزدک مهم است، به ویژه به این خاطر که اغلب مى اندیشند شکل آغازین و شرقى ِ سوسیالیسم و کمونیسم را داشته است (نولدِکه، ۱۸۷۹; کریستن سِن، ۱۹۲۵; و دیگران)، اما این یک مبالغه است که مى خواهد آیین مزدک را به یک نهضت اساساًاجتماعى تقلیل دهد (کِلیما،۱۹۵۷).

ادامه مطلب آیین مزدک

پزشکی ایران در عهد ساسانی

اصول علم پزشکی در زمان ساسانیان همان روایت‌ها و دستورهای اوستا بوده به اضافه قسمتهائی از طب هندی و یونانی و مخصوصا در اواخر طب بقراط که به آن مخلوط گردیده بود. به طوری‌که نوشته‌اند یکی از مؤلفان و محققان از روی اوستا ۴۳۳۳ نوع بیماری روحی و جسمی را گردآوری کرده که در بین بیماریهای جسمانی و بدنی ، سردی و خشکی و بوی بد و گرسنگی و تشنگی و پیری و غم و اندوه هم نام برده شده است.

در هوسپارم نسک ۱ مطالب زیادی در باب پزشکی و پزشکان نوشته شده ، از آن جمله متذکر گردیده که اهورمزدا برای درمان هر‌بیماری ، گیاهان مخصوصی آفریده است که با بکار بردن آن ، بیماریها درمان می‌شده‌اند. در همین نامه برای پزشک بر حسب گروه‌های گوناگون و پایه تخصص و تبحر دستمزد حق‌القدم تعیین گردیده که نسبت به شخصیت و شأن و دارائی اشخاص و همچنین ضعف و شدت درد یا عمل جراحی عضوی از اعضاء بدن تغییر می‌نموده است.

ادامه مطلب پزشکی ایران در عهد ساسانی

عطایاى سلطنتى هخامنشیان

یونانیان خوب مى دانستند که با خدمتگزارى به شاه بزرگ امکان دریافت عطایا و هدایا را خواهند یافت ( ر. ک. هرودوت، کتاب ۷، بند۱۳۴ – ۱۳۷ ؛ کتاب ۸، بند ۵ ؛ کتاب ۹، بند ۱۸ و غیره ). گزنوفون که پیوسته به این ویژگى در ایدئولوژى و راه و رسم سلطنت هخامنشیان اشاره مى کند، در اقتصاد آن را چنین توضیح مى دهد: اگر فرماندهان پادگانها و گردانها کار خود را خوب انجام دهند « شاه مقام و منصب ( tai timais auxei ) آنان را ارتقا مى بخشد و آنان را در عطایاى بزرگ غوطه ور مى سازد » ؛ در عوض « دیگران را به سختى کیفر مى دهد، برکنار مى کند و براى انجام وظایفشان دیگران را منصوب مى کند » ( کتاب ۴، فصل ۷ ) . همچنین است در مورد مأمورانى که مسئول بالا بردن بازدهى اراضى زیر کشت بودند ( کتاب ۴، فصل ۸ ) . بر اساس همین پیش فرضهاست که گزنوفون سیماى آرمانى شده کوروش صغیر را ترسیم کرده است:

ادامه مطلب عطایاى سلطنتى هخامنشیان