دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)


مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)

 

ادبیات فارسی حضور زنان را چه گونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشته‌اند؟ و تأثیر زنان در پایه‌گذاری، پیشرفت و دگرگونی های شعر معاصر فارسی، این مهم ترین جلوه ی ادبی زبان فارسی، چه گونه بوده است؟

 

با یک دید کلی، پس از ناصرالدین شاه قاجار دگرگونی های چشمگیری در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد، به گونه ای که هم‌اکنون زن ایرانی امتیازهای چشمگیری به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار ممتازتر از گذشته برخوردار شده است و تقریبن همدوش و همراه مرد ایرانی در مراکز علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و حتا گاه نظامی حضوری فعال دارد.

 

دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنه‌ها و ایجاد حوادث داستان های عامیانه در دوران های گوناگون به یک پایه نیست. در روزگاری که زنان در کارهای اجتماعی شرکت می‌جستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعن در داستان ها اهمیت بیش تری می‌یافتند و در هر دوره ای که زنان به پشت پرده ی‌ انزوا رانده می‌شدند و از دخالت در کارهای اجتماعی باز می‌مانند، از اهمیت و تأثیر آنان کاسته می‌شد.

 

زنان در حوزه ی داستان‌نویسی حضور چشمگیری نداشته‌اند، مگر در زمان معاصر، بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیش تر در عرصه ی شعر بوده است.

 

در این مقاله از گروه سرگرمی ایران ناز با بررسی شعر زنان (پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده) که هر کدام تقریبن به دوره‌ای از دگرگونی های اجتماعی ایران تعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراک آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقی بهار، سهراب سپهری، علی موسوی‌گرمارودی) پرداخته و از بررسی این مقایسه به سطح فکری شعر شاعران مرد می‌پردازیم.

 

به عبارتی تفاوت شعر زن با شعر مرد که آیا احساسات ویژه ای مثلن احساسات ملی‌گرایانه، مذهبی، اعتقادی و … دارد. خوش‌بین است یا بدبین، تلقی او نسبت به مسایلی مانند مرگ، زندگی، عشق، صلح و جنگ … چه گونه است؟ آیا اثر او درونگرا و ذهنی است یا برونگرا و عینی، با بیرون و سطح پدیده‌ها تماس دارد یا به درون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است یا عشق‌گرا …

 

وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان

چه جنبه‌ها و ابعادی شعر زنان را از شعر مردان جدا می‌سازد و آیا این ابعاد در شعر شاعر زن فارسی در تمام دوره‌ها دیده می‌شود یا خیر؟

 

حقیقت مطلب این است که در موضوع های شعری از قبیل وصف، مدح، پند و اندرز شباهت های زیادی میان شاعران زن با شاعران مرد دیده می‌شود؛ این شباهت ممکن است به دلیل تقلیدی بودن شعر زنان و یا اصلن به دلیل ویژگی های خود این موضوع ها باشد که تصویر و زبان و لحن و عاطفه ی مشابهی را می‌طلبد.

 

در این نوع شعرهای شاید بتوان گفت «مهم ترین عامل شناخت شعر زنانه از شعر مردانه را باید در نحوه ی اندیشه و نگرش جست و جو کرد» نه «تصاویر و زبان حتا اگر زبان صد در صد مردانه باشد.»

 

به جز شیوه ی تفکر، به نظر می‌رسد تنها حوزه‌ای که می‌توان در آن شعر زنانه را از شعر مردانه تشخیص داد، حوزه ی غزل و شعرهای عاشقانه است؛ زیرا این جاست که احساسات و عواطف در حیطه ی شخصی جلوه می‌کنند و می‌توان جنس گوینده ی‌ آن را تعیین کرد.

 

چنان به نظر می‌رسد که زن از میان رشته‌های گوناگون ادبی فقط در قسمت های مکاتبه، غزل سرایی و رمان‌نویسی توانسته است به کمال هنرنمایی کند و در درام‌نویسی، انتقاد ادبی، مقاله‌نویسی و سرودن شعرهای رزمی و هجایی ابدن نام مهمی از خود بر جای نگذاشته است.

 

زیرا همین شکل های ادبی هستند که احساسات شخصی انسان را نمایان می‌سازند و بخش عمده ی زندگانی زن هم آمیخته به عشق و نتیجه ی احساسات است.

 

اما آیا عواطف ویژه ی زنان در شعر فارسی بازتاب روشنی دارد؟

برای پاسخ گویی به این پرسش به تر است نخست به معنای عاطفه نظری بیافکنیم؛ منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است که شاعر از رویداد حادثه‌ای در خویش احساس می‌کند و از خواننده یا شنونده می‌خواهد که با وی در این احساس شرکت داشته باشد.

 

نمی‌توان به یقین پذیرفت که امکان آن باشد که هنرمندی حالتی عاطفی را به خواننده خویش منتقل کند؛ بی‌آن که خود آن حالت را در جان خویش احساس کرده باشد. به استناد به همین موضوع مطلب را پی‌می‌گیریم و در بخش‌های بعدی به اجمال تفاوت‌های شعری زن و مرد را بیان خواهیم نمود.

 

پروین اعتصامی

از آن جا که تاریخچه ی زندگی پروین در این مقاله نمی‌گنجد، روند اصلی موضوعی را که همان محتوا و بنمایه ی شعرهای او از لحاظ فکری است دنبال می‌کنیم.

 

پروین در قطعه های خود، مهر مادری و لطافت روح خویش را از زبان پرندگان، از زبان مادران فقیر، از زبان بیچارگان بیان‌ می‌کند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی یا ملای روم و عطار و جامی مقامی دارد.

 

او بیش تر نگران وظایف مادری است وقتی از اندیشه‌ها خسته می‌شود، به یاد لطف خدا می‌افتد و قطعه لطف حق را مردانه می‌سراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا می‌سازد،

 

و در همان حال نیز از وظیفه ی مادریش دست بر نمی‌دارد و باز هم مادری است نگران نفس، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی می‌داند، تشکیل خانواده ی مهربان و سعادت آرام و بی‌سر و صدا را نتیجه ی زندگی می‌پندارد.

 

دکتر یوسفی می‌نویسد: «شعر پروین از لحاظ فکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشه‌گری توانا حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبه‌های گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده.

 

بی‌گمان او در این باب از سرچشمه افکار پیشنیان نیز بهره‌مند شده است اما نه آن که سخنش رنگ تقلید و تکرار پذیرفته باشد، بلکه در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است.»

 

پروین زنی مطیع و فرمان بردار و عفیف و پاک و صمیمی است، ولی در عین حال سخت دربند دوگانگی خیر و شر، قوی و ضعیف، غنی و فقیر و پادشاه و گداست.

 

تخیلش از طریق زبان اشیاء و حیوانات کار می‌کند. ولی هرگز به در هم ریختن یادهای گوناگون حافظه و از میان برداشتن دیوارهای زمانی و مکانی یادها، توجهی ندارد. شعرش هیجان‌انگیز، پرشور و حال، اعجاب‌انگیز و تکان دهنده نیست.

 

یکی از بارزترین ویژگی های شعرهای دیوان او این است که در آن ها خبری از مسایل عیاشی و عاشقانه که شعر فارسی سرشار از آن است، نیست، او بیش تر به این مسایل پرداخته که به هم میهنان خود یاد بدهد تا چه گونه یک زندگی پاک و عاقلانه و سعادتمند را دنبال کنند. شعرهای او بیش تر آموزشی است.

 

مدار اندیشه ی پروین بر کار و کوشش، مذهب، رنج و غم مردم می‌چرخد، هر چند که به اقتضای روح لطیف و خواهرانه‌ای که داشته و چه اقتضای زمان، به سیاست و مسایل جاری آن نپرداخته است و قلمرو شعری او به مکان زمان و حوادث ویژه ای محدود نیست.

 

پروین در شعرهایش چند باری بیش تر به عشق اشاره نکرده، لکن نه آن عشقی که در مکتب لیلی و مجنون درس می‌دادند. عشقی که جور یار و زردی رخسار و … آن نبود.

 

منظور شاعر عشق الاهی و به دور از عشق‌های مادی است، به همین سبب در هیچ کجای آن، شعری که مصاحبت مردی در آن آرزو شده باشد نمی‌بینیم و این آرزوها برای پرنده و چرنده ی این دفتر هم مفهومی ندارد.

 

کتاب عشق را جز یک ورق نیست

در آن هم، نکته‌ای جز نام حق نیست

 

مقامی که پروین برای زن قایل است، و آن را بارها در شعرهایش مطرح می‌سازد، بسیار بالاتر از مقامی است که مدعیان تجدد برای زن مسلمان ایرانی در نظر داشته و پیشنهاد و تحمیل کرده‌اند، زن شعر پروین چون خود او موجودی قدسی، سازنده، مستحق و قادر به دانا شدن و آفرینش نیکی‌ها و پروردن فرزندان برومندی است.

 

وی حقوق زن و مرد را یکسان می‌داند در حالی که بیش تر شاعران مرد این حق را یکسان بیان نکرده‌اند.

 

چه زن، چه مرد کسی شد بزرگ و کامروا که داشت میوه‌ای از باغ علم، در دامان

 

و یا در قطعه ی نهال آرزو تفاوت میان زن و مرد را در دانستن می‌داند:

 

به که هر دختر بداند قدر علم آموختن

تا نگوید کس، پسر هشیار و دختر کودن است

 

از این رو خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین با توجه به دسته‌بندی محتوا به صورت زیر ارایه می‌شود:

 

۱٫ خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین پند و اندرزهای اخلاقی، دوری از دنیا، هوشیاری در مقابل فریب کاری جهان، زودگذر بودن عمر، نکوهش تن و در مقابل آن تجلیل از روح و روان و عقل و فضل و هنر است و در همه ی این ها پروین مانند حکیمی پیر و با تجربه با خواننده ی شعرهای خود گفت و گو می‌کند.

 

۲٫ در قسمت قطعه های تمثیلی هم پیام پروین به این صورت است: داشتن قدرت شناخت ارزش ها، یکرنگی با دیگران و دوری از نفاق و بدگویی نسبت به دیگران، کمک به بیچارگان و دوری از دنیا.

 

۳٫ در قسمت مثنوی ها هم این پیام ها به چشم می‌خورد: رعایت حقوق دیگران و کمک به ناتوان، وقت‌شناسی، و تجلیل از علم و هنر.

 

۴٫ در تنها غزل دیوان نیز با این که دارای مضمونی اجتماعی است، بلافاصله پس از چند بیت به مطالبی چون پند و اندرز و یا کاشتن و درو برخورد می‌کنیم.

 

به تدریج در شعرهای پروین، آثار مناشقه های اجتماعی و عدم هماهنگی میان ثروت و فقر به چشم می‌خورد. از مسایل قابل توجه در مورد شعرهای پروین این است که مضمون های عاشقانه در شعرها نمودی آن چنانی ندارد و اگر از یک غزل آن هم در بینی آغازین و نیز بیت های آغازین و گذرای ۲ تا ۳ قطعه بگذریم که اشارتی گذرا به مسایل عاشقانه دارد دیگر هیچ نشانی از این موضوع در شعر پروین دیده نمی‌شود.

 

قضاوت درباره ی این که آیا عواطف عمیق زنانه ی پروین در شعرهایش بازتاب یافته است یا خیر، مشکل است؛ زیرا اگر هر عنصر کلامی را ملاک بازتاب عواطف شاعر در شعرش بدانیم باید اذعان کنیم بسیاری از عناصر کلامی که نشانگر روح زنانگی یک شاعر باشند،

 

از قبیل: نخ، سوزن، ماش، عدس و … در شعر پروین وارد شده است، از سوی دیگر برخی نشانه‌های معنایی هم دیده می‌شوند که نشانگر روح زنانه و عاطفه ی مادرانه ی اوست، نظیر درد و اندوه هایی که از زبان دختران یتیم بیان می‌دارد و یا صحنه‌های گفت و گو و مراقبتی از حیوان به عنوان مادر به نمایش می‌گذارد.

 

اما اگر همه ی جنبه‌های عاطفی انسان را ملاک قرار دهیم، باید بگوییم در بازتاب عواطف خود ناتوان است و عاطفه ی عمیق زنانه ی شاعر در شعرش بازتاب نیافته است.

 

فقط به صورت غیرشخصی عاطفه مادری آن هم در هیئت دیگران و گذرا دیده می‌شود عاطفه‌ای که هیچ گاه خود شاعر آن را تجربه نکرد.

 

دایره ی واژه های شعرهای پروین متوسط است و در دیوان او به واژه های تکراری، بسیار برخورد می‌کنیم. اما باید بدانیم که این تکرار نمایانگر نظام خاص فکری او است.

 

پروین و بهار

اگر بخواهیم مقایسه ای داشته باشیم با شاعران مرد زمان پروین، ملک‌الشعرای بهار به ترین انتخاب است.

 

شعر ملک‌الشعرا در عین دوری از هرگونه تکلف و تصنع زیباست و در عین زیبایی رسا و روان و فصیح، و معانی تازه و تشبیه های بدیع و توصیف های عالی و تمام، با کاربرد الفاظ اصیل و فصیح و ترکیب های صحیح از ویژگی های شعری اوست.

 

شعر بهار بیان و قالب شعر گذشتگان را دارد، اما در معنی و لفظ او نوآوری های ارزند‌ه‌ای هست که روشن‌بینی او را در مسایل سیاسی و اجتماعی می‌نماید. او به قالب نو گرایشی محدود یافت و گاه شعر خود را با پیکره چهارپاره‌های امروز پدید آورده است.

 

شعر او را از نظر موضوع می‌توان به سیاسی و انقلابی و اجتماعی و انتقادی و ادبیات شورانگیز عاشقانه تقسیم کرد. با این دسته‌بندی به چنین عنوان هایی می‌رسیم:

 

۱٫ ستایش پیامبر و ائمه اطهار:

شعرهای زیادی از ملک‌الشعرا به این امر اختصاص داده شده است اما در دیوان پروین از این‌گونه شعرهای مذهبی خبری نیست.

 

زهرا آن اختر سپهر رسالت

کاو را فرمانبرند ثابت و سیار

 

فاطمه فرخنده ماه یازده سرور

آن بدو گیتی پدرش سید و سالار

 

۲٫ پند و اندرز به پادشاهان و حاکمان وقت:

بهار در ترکیب‌بند آیینه عبرت به یکی از این نمونه‌های بسیار مهم و جالب توجه کرده است پروین نیز چون بهار عمل کرده با این تفاوت که او به صورت تمثیل و حکایت پادشاهان را به باد انتقاد می‌گیرد و یا پند و اندرز می‌دهد.

 

۳٫ توصیف فصل های سال:

توصیف فصل های سال و جلوه‌های گوناگون طبیعت، یکی دیگر از موضوع های تکراری در دیوان بهار است، در حالی که در دیوان پروین به توصیف فصل ها و طبیعت کم پرداخته شده است قدرت خارق‌العاده ی پروین در شرح عواطف قلب و عوالم معنی است و هر جا که به وصف منظره‌ای طبیعی پرداخته ضعف تخیل و دید زیباشناسی خود را آشکار کرده است.

 

۴٫ شعرهای سیاسی و انقلابی:

از موضوع های مهم دیگر دیوان بهار است اما پروین که ۲۰ سال دوران خلاقیت شاعرانه او دقیقن همان بیست سال فرمان روایی رضاشاه بود که در طی آن حق آزادی سخن پایمال شد، جبرن از صحنه ی سیاست و اجتماع کشور بر کنار شده است.

 

هر چند که از سویی خود زنان تمایلی به عنوان کردن مسایل سیاسی نداشتند، از سوی دیگر نیر محیط اجتماعی ایران نیز برای شکوفایی استعداد زنی جوان مانند پروین که با تربیتی سنتی بزرگ شده بود چندان سازگاری نداشت.

 

۵٫ شعرهای عاشقانه:

شعرهای عاشقانه در شعر بهار زیاد است بیش تر غزل ها و تغزل های او رنگ و بویی اینچنین دارد، اما در دیوان پروین یک غزل و چند غزل‌گونه وجود دارد و به گفته ی بهار «چون غزل‌سازی ملایم طبع پروین نبوده، آن پنج شش غزل را باید قصیده های کوتاه خواند.»

 

۶٫ مفاخره
بیش تر شاعران از قدیم تا امروز گاهی با ادعاها و علل متفاوت شعر خود را با الفاظ و تعبیراتی ستوده‌‌اند که گاهی به جا و در خور پایگاه بلندشان در سخن رانی است و گاهی نیز به لاف و گزاف مدعیان کم مقدار نزدیک تر است.

 

پروین فقط در یک قطعه ی شعری که برای سنگ مزار خود ساخته، یعنی می خواسته پس از مرگش دیده شود، خود را «اختر چرخ ادب» نامیده است.

 

اما بهار، در شعرهای متعدد، شعر و علم و اندیشه خویش را می‌ستاید (البته ناگفته نماند هر جا از عظمت مقام و شهرت جهانگیر خویش یاد می‌کند در حقیقت به مقابله با سعادت، غمازان و حسد حاسدان برمی‌خیزد.)

 

ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا

منم که شعر ز من یافته است قدر و بها

 

فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد در سه کتاب نخستش (اسیر، دیوان، عصیان)، بیش تر هوس های زنانه را به نظم می‌کشید ولی با (تولدی دیگر) به سوی ایجاد تصویرهای زنانه از زندگی خصوصی و اوضاع محیط خود گراییده است.

 

دیوار دومین اثر وی وضعی را می‌رساند که شخص می‌خواهد تمام محدودیت های سنتی را درهم شکند. چرا که خود را در دنیای از خود بیگانگی در می‌یابد که دور و برش را دیواری حصار کرده است.

 

در سومین اثرش (عصیان) ساده‌ترین و عمیق‌ترین مضمون کشف شده ی هویت انسانی هویت شیطانی را و مسأله بنیادی فلسفی اختیار و اجبار را عرضه کرده است.

 

نوع نوشته‌های فروغ و بسامد برخی واژه‌ها و کاربرد آن در دید اول هر مخاطبی را بر آن می‌دارد که این احتمال را بدهد که شاعر این قطعه ها زن است، زنی که در چهار دیوار اسارت خانگی در برابر سنت‌ها و اخلاقیات معمول خانوادگی می‌ایستد و با جسارتی که ویژه ی اوست، تنها احساسات و تمایلات غریزی خود را بر ملا می‌سازد که می توان گفت هم از نظر تصویر و هم از لحاظ فکر و محتوا، ویژه ی اوست.

 

فکر و محتوا در سه کتاب اول از چهارچوب (من) زنی که درگیر با مسایل سطحی و ظاهری و پیش پا افتاده است فراتر نمی‌رود. او به هیچ مسأله‌ای عمیقن نگاه نمی‌کند و نمی‌اندیشد.

 

او چون گزارشگر پرشتابی می‌ماند که عواطف و احساسات ابتدایی خویش را به سرعت و به راحتی منعکس می‌کند و در ابراز این احساسات سطحی، بی‌پرده و بی‌پروا سخن می‌راند، مثلن در شعر شب هوس از دفتر شعر اسیر می‌خوانیم:

 

سرشار از تمامی خود سرشار

می‌خواهمش که بفشردم بر خویش

 

بر خویش بفشرد من شیدا را

بر هستیم به پیچد، پیچد سخت

 

آن بازوان گرم و توانا را

در لابه لای گردن و موهایم

 

گردش کند نسیم نفس‌هایش

چون شعله‌های سرکش بازیگر

 

در گیر دم به همهمه در گیرد

خاکسترم بماند در بستر

 

در بوسه‌های پر شررش جویم

لذت آتشین هوس‌ها را

 

شاید سادگی شعر فروغ، از این سرچشمه می‌گیرد که بین تجربیات روزمره زندگی و چیزی که او به صورت شعر در می‌آورد فاصله‌ای وجود ندارد.

 

بیان احساسات تند عاشقانه، گله از معشوق و سختی های عشق، شعرهایی خطاب به پسر یا شوهر ارایه ی تصویری از خانه‌ای متروک و بی‌رونق که خانه خود شاعر پس از طلاق است و نیز سطح گونه‌هایی که نوعی عصیان و سرکشی در مقابل جامعه است از جمله محتواهای سه کتاب دوره ی اول شاعری فروغ است.

 

محتوای کتاب های دوره دوم عبارت است از احساس مرگ، احساس تاریکی و شب اضطراب و پریشانی و عدم رابطه با دیگران و تلاش برای ایجاد این رابطه، یادآوری های دوران کودکی و آرزوی آمدن آن به خاطر صمیمیتی که در آن بود.

 

فروغ فرخزاد در زمینه ی بازتاب عواطف و روحیات عمیق زنانه پیشتاز زنان شاعر است. او هم در زمینه بازتاب عواطف یک زن صمیمیت و رک‌گویی ویژه ی خود را دارد و هم در حوزه ی بیان وجدان های اجتماعی از دیدگاه یک زن بیانی روشن و آشکار دارد.

 

و «فروغ هیچ گاه میل ندارد از پشت پرده سخن گوید و همیشه از رو به رو با مسایل برخورد می کند»

 

فروغ در شعرهایش آن چنان صمیمی و صریح حرف می‌زند که می‌توان آن شعرهای را نمونه‌ای بارز از «ادبیات شخصی» دانست.

 

خود فروغ خوب به مسأله صمیمیت و عاطفه ی عمیق شاعرانه آگاه است و می‌گوید:

«شاعر بودن یعنی انسان بودن. بعضی‌ها را می‌شناسم که رفتارشان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر می‌گویند که شاعر هستند، بعد تمام می‌شود؛ دو مرتبه می‌شوند یک آدم حریص شکموی تنگ‌نظر بدبخت حسود حقیر. من حرف های این آدم را قبول ندارم. من به زندگی بیش تر اهمیت می‌دهم.»

 

سهراب سپهری و فروغ فرخزاد

سپهری شاعری است که از دوره ی ابتدایی شعرش تا دوره ی جست و جو و از آن دوره تا دوره ی یافتن خط فکری مشخص و زبان شعری مختص (که حتا بی امضاء هم شناخته می‌شود) جهانی آرمانی را می‌جوید. جهانی که در آن «عشق» پیدا باشد «دوستی» پیدا باشد و «کلمه»، «آب»، «عکس اشیا و آب»، «سمت مرطوب حیات» و «شرق اندوه نهاد بشری» پیدا باشد.

 

اما همان گونه که گفته شد فرخزاد مسایل اجتماعی و سیاسی زمان خود را درک می‌کند و به شکل های گوناگون در شعرهایش بازتاب می دهد.

 

ولی سپهری تا آخر، جهان آرمانی و ذهنی خود را حفظ می‌کند. و از جریان های اجتماعی، سیاسی زمان دور می‌ماند. و اگر احیانن چشمش به «قطاری» می‌افتد که «سیاست» را می‌برد، آن را خالی می‌بیند.

 

من قطاری دیدم ، که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت. (صدای پای آب، برگ ۲۷۹)

 

سپهری و فرخزاد در بیان حالات و شدت احساسات تقریبن چون یکدیگر هستند، با این تفاوت که «فرخزاد» در بیان خواسته‌ها، آرزو و احساسات شخصی خویش بی‌پروا و بدون هیچ گونه ملاحظه‌ای سخن می‌گوید (به ویژه‌ در سه کتاب دوره اول).

 

ولی سپهری به ندرت تمایلات و خواسته‌هایش را ابراز می‌کند. او به بیان نفسانیات صرفن اکتفا نمی‌کند و تجربه ی خود را به عوالم نفسانی منحصر نمی‌کند.

 

او به مرز جدیدی از صمیمیت شاعرانه دست یافته است؛ که در آن تصاویر شعریش، زلال، روشن، پاک و پر اشراق جلوه می‌کنند و گویی قداست خاصی بر فضای شعر او حاکم است که او را از اندیشیدن به علایق و پسندهایش به جهان مادی باز می‌دارد.

 

طبیعت ستایی یکی دیگر از ویژگی های شعر سهراب است، از آنجایی که «پیشه شاعر نقاشی» است حساسیت و ظرافت‌های خاصی را در ترسیم نمودن چهره‌های گوناگون طبیعت به کار می‌گیرد.

 

در حالی که فروغ کم تر به توصیف طبیعت پرداخته است. و در یکی دو جا، که به این امر پرداخته بسیار ضعیف و سطحی، سخن رانده است.

 

شیوه ی بیان مستقیم یکی دیگر از ویژگی های مشترک برخی از شعرهای سپهری و فرخزاد است و همچنین سطور ساده شعری هم از ویژگی های مشترک هر دوی آنان است.

 

اشاره به آیین‌ها، اصطلاح های دینی و مذهبی، اشاره به نام های خاص تاریخی و جغرافیایی، از ویژگی های شعر «سپهری» است.

 

ولی فرخزاد با این که مسافرت های زیادی به داخل و خارج از کشور داشته است و با «تورات» هم آشنا بوده جز در آیه‌های زمینی به اطلاعات به دست آمده ی خویش که حاصل تجربه‌های یالا باید باشد، اشاره نمی‌کند.

 

دید سهراب عمدتن مثبت بوده، در حالی که نگرش فروغ به جهان از دریچه ی مخالف بوده است.

 

زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

 

پرشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود

 

زندگی جذبه دستی است که می‌چیند

زندگی بعد درخت است به چشم حشره

 

زندگی تجربه شب پره در تاریکی است…

(سپهری صدای پای آب، برگ ۲۹۰)

 

زندگی شاید

یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می‌گذرد

 

زندگی شاید آن لحظه مسدودیست

که نگاه من، در نی نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد

 

و در این حسی است

که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آویخت…

(فرخزاد تولدی دیگر، برگ ۱۵۱)

 

طاهره صفارزاده

از ویژگی های شعرهای صفارزاده توجه به مسایل دینی به ویژه مذهب شیعه است.

 

صدای ناب اذان می‌آید

صفیر دست های مؤمن مردیست که حس دور شدن، گم شدن، جزیره شدن را

ز ریشه‌های سالم من بر می‌چیند

و من به سوی نمازی عظیم می‌‌آیم

وضویم از هوای خیابان است و

راهنمای تیره دود

و قبله‌های حوادث در امتداد زمان…

(دفتر دوم، برگ ۹۱)

 

بیان مسایل سیاسی و اشاره به وقایع مهم جهان، دیگر ویژگی فکری او به شمار می آید. او معمولن در همه ی آثارش به جریان های سیاسی ایران و جهان نظر دارد. و دیگر این که اشاره به تقابل عرفان و مذهب با قرن پلاستیک و عصر ماشین با طبیعت.

 

صفارزاده در خلال شعرهایش به «زن بودن» خویش اشاره‌های متعدد دارد و غیر مستقیم دیدگاه های جامعه را نسبت به زنان بارتاب می دهد. مثلن‌ آن جایی که که از تولد خویش یاد می‌کند چنین می‌نویسد:

 

من زادگاهم را ندیده‌ام

جایی که مادرم

بار سنگین بطنش را

در زیر سقفی فرو نهاد

هنوز زنده‌ست

نخستین تیک تاک های قلب کوچکم

در سوراخ بخاری

و درز آجرهای کهنه

و پیداست جای نگاهی شرمسار

بر در و دیوار اتاق

نگاه مادرم

به پدرم

و پدربزرگم

صدای خفه‌ای گفت

دخترست!…

 

صفارزاده معمولن با به کارگیری زبان محاوره، اصطلاح های عامیانه، حتا مطرح کردن شعارها، تلاش می‌کند به شعر و زبان مردمی نزدیک‌تر شود. شاید به همین دلیل، از آوردن واژه‌ها و اسامی، از زبان های بیگانه خودداری می‌ورزد. و از رمز و اشاره‌های دور و دراز چشم می‌پوشد.

 

علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده

شعر صفارزاده، فقط در به کارگیری بسامد واژه‌هایی که نمایانگر «زن بودن» سراینده است با شعر زنان مشترک است. و از جنبه‌های گوناگون دیگر، به ویژه فکر و محتوا، تفاوت‌های آشکاری با آنان دارد.

 

از دیگر سو، وجه تمایز خاص خود را با شعر مردان، همچنان حفظ می‌کند. شعرهای وی با گرمارودی در یک خط فکری مشترک است. گرمارودی در آثار خود، هم در قالب های کهن شعر فارسی و هم در شعر نیمایی (بحور شکسته و چاره پاره) و هم در شعر سپید طبع آزمایی کرده است.

 

گرمارودی در بیش تر شعرهایش به بیان عقاید مذهبی و گرایش های دینی خویش پرداخته و به مناسبت های گوناگون مذهبی، شعرهای متنوعی سروده است. و از این نظر با شعرهای صفارزاده قابل مقایسه است.

 

قطعه های «بهار در خزان»، «سایه‌سار نخل ولایت»، «افراشته باد قامت غم» و «خاستگاه نور» از زیباترین شعرهایی به شمار می آیند که به همین مناسبت‌ها سروده است.

 

از دیگر ویژگی های شعر او، توجه به مسایل سیاسی و وقایع روز است. که به گستردگی به آن پرداخته است. و توجه به طبیعت و جلو‌ه‌های گوناگون آن از ویژگی‌های شعری اوست در حالی که صفارزاده به ندرت به طبیعت پرداخته است.

 

شعر صفارزاده و گرمارودی اندیشه‌های شکل یافته است که در قالب کلمه ها عرضه می‌شود. حال آن که شعر واقعی کلمه هایی شکل یافته است که اندیشه‌ای را عرضه می‌کند.

 

در شعرهای آن دو، بیش تر اندیشه به معنای خاص خودش جریان دارد تا تصویر؛ یعنی شعرشان دارای فکر و اندیشه‌ای است که خواننده را به دانستنی جدیدی فرا می‌خواند و زمینه ی نوعی تأثر را در او پدید می‌آورد.

 

در شعر صفارزاده، فرصت ها گران بهاترند و خواننده با شاعری رو به رو می‌شود که اسلوب گرمارودی را در زبانی فشرده و موجزتر و با بار بیش تر از لحاظ اندیشه و تفکر می‌بیند.

 

هر دوی آنان، با به کارگیری تعبیرهای مذهبی و قصص و آیات قرآن به صورت تلمیح و جهان مداری و سیاست محوری، رنگ و بوی ویژه ای به شعرهایشان بخشیده‌اند.

 

سیاست محوری، در هر مجموعه آثار هر دو، آنان را به سمت صراحت‌گویی و بیان مستقیم متمایل می‌کند. با این حال شعرهای صفارزاده و گرمارودی از نظر اسلوب زبانی جاذبه‌ای برای نسل جوان نداشته است.

 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

۱٫ معمولن بیش تر زنان و مردان شاعر معاصر واقع‌گرا (برون‌گرا) هستند. یعنی به رویدادهای جامعه و تحول های اجتماعی و سیاسی توجه دارند، با این تفاوت که:

مردان شاعر، به علت حضور همه جانبه در اجتماع، با دیدی بازتر به طرح مسایل و رویدادهای گوناگون می‌پردازند و زنان به فراخور حال و تا آن جا که محدودیت‌های خانه و اجتماع اجازه دهد.

 

پروین که کم تر خواننده‌ای پیدا می‌شود که دیوانش را بخواند و تحت تأثیر همدردی های او (با محرومان و ستمدیدگان جامعه) قرار نگیرد. او همچنین در قالب تمثیل چهره ی ستمکاران و زورگویان زمانه را ترسیم می‌کند.

 

و به این ترتیب توجه مردم را به مصایب و مشکلاتشان جلب می‌کند. فروغ نیز در دو کتاب «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از خود محوری بیرون می‌آید و با نگرشی تازه به اجتماع و مسایل متعدد آن نظر می‌کند.

 

و طاهره صفارزاده هم از همان آغاز شاعری و در نخستین مجموعه ی شعرهایش «رهگذر مهتاب» با قطعه ی « کودک قرن» به طرح مشکلات و رویدادهای اجتماعی و تا حدودی سیاسی می‌پردازد و در آثار دیگرش، تقریبن تمام قطعه های شعری او را مضمون های اجتماعی، سیاسی و بعدها مذهبی در بر‌می گیرد.

 

و اما شاعران مرد، به دلیل آزادی عمل بیش تر، به طرح عینی‌تر مسایل اجتماعی و سیاسی می‌پردازند. در تاریخ ادبیات ایران شاید کم تر شاعری به اندازه ی بهار شعرهایش را به ثبت رویدادهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان اختصاص داده باشد. و از این نظر با هیچ شاعری قابل قیاس نیست.

 

از مردان شاعر این دوره که کم تر به مسایل سیاسی و اجتماعی توجه نشان داده است می‌توان به سهراب اشاره کرد که درون‌گرایی اختیار کرده و از این جهت مورد انتقاد معاصرانش قرار می‌گیرد. گرمارودی هم که در سرتاسر شعرهایش به مسایل اجتماعی، سیاسی و مذهبی توجه تام و تمام نشان می‌دهد.

 

۲٫ در بیان مسایل عاطفی و خانوادگی و با احساساتی‌ حادتر از مردان، شعر گفتن، یکی دیگر از ویژگی های شعر زنان است که کم تر در شعر مردان جلوه کرده است.

 

پروین که بسامد بالایی از شعرهایش را به ترسیم چهره ی کودکان بی‌سرپرست و بی نوا اختصاص داده است و با هنرمندی تمام و ایفای نقش مادرانه به توصیف حالات گوناگون کودکان خردسال پرداخته است.

 

فروغ هم که در چند قطعه از سه کتاب نخستینش و یکی دو قطعه در دو کتاب دیگر عاطفه و مهر مادری را مطرح کرده است. در حالی که در شعرهای مردان به ندرت به شعری با احساس و عاطفه بر می‌خوریم.

 

۳٫ هر چند از نظر روان شناسی، زنان در بروز احساستشان راحت‌ترند. ولی بیش تر زنان شاعر ایرانی به اصول و آداب اجتماعی و مذهبی پای‌بند هستند و از ابراز علایق و گرایش های شخصی و خصوصی خودداری می‌کنند. و یا اگر «به ندرت» اشاره می‌کنند با حجب و حیا و پوشیده و غیر مستقیم است.

 

۴٫ زنان شاعر، معمولن اهل مفاخره نیستند. در دیوان پنج‌هزار و چند بیتی «پروین اعتصامی» فقط در یکی دو جا از خود می‌گوید:

 

این که خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

 

در حالی که مردان شاعر به تبعیت از سنت معمول و مرسوم دیرینه ی ادب فارسی، بارها خویشتن را مطرح می‌سازند و به شعرهای خود می‌بالند.

 

۵٫ تا زمان فروغ شعر فارسی از داشتن معشوق مرد، معشوق مردی که از دیدگاه جنسی، عاطفی و جسمانی یک زن دیده و تصویر شده باشد، محروم مانده است.

 

و نیز می‌توان بر این نظر تأکید کرد که غالب شاعران زن ما، جهان درون و بیرون را از چشم شاعران مرد نگاه کرده‌اند و همانند آنان عاشق زلف سیاه و خط و خال معشوقی زنبور میان بوده‌اند.

 

ما هیچ‌گاه نگاه زنانه ی عمیقی به جهان در ادبیات خود نداشته‌ایم. در حالی که شاعران مرد از آغاز در شعرهایشان به این مساله اشاره داشته‌اند و در شعر آنان به فراوانی به علاقه ی خود به زن و معشوق زن خود بر می‌خوریم.

 

در شعرهای پروین در حوزه ی واژه ها و ترکیب ها نشانه‌های زن بودن او پیداست و اگر عاطفه‌ای در شعرش منعکس شده است عاطفه ی مادرانه است. در حالی که خود او یک مادر نبوده است.

 

اما پس از تقریبن هزار و دویست سال سابقه ی ادبیات فارسی فروغ موضوع هایی را با تصاویری جدید برای نخستین بار در شعر فارسی مطرح کرد و مضمون هایی جدید آفرید؛ مثلن شاعران کهن جز به ندرت درباره ی زندگی خصوصی خود سخن نگفته‌اند.

 

با تسلطی که او به شعر داشت چه بسا که توانست نگاه های زنانه ی خود را به جهان درون و بیرون تبدیل به شعرهای بلندی کند و به غنای ادبیات عاطفی و صمیمانه ی ما بیافزاید.

 

به هر حال پس از فروغ بود که زنان شاعر به ارایه ی تصاویر و همراه آن عواطف ویژه ی زنانه ی شعرهای خود پرداختند. البته نه به مهارت و خوبی فروغ. و از سوی دیگر با شدت و ضعف ها و تفاوت هایی همراه بود.

 

۶٫ در شعر مردان وسعت به کارگیری قالب‌های شعری و رعایت قافیه‌ها و اصول ادبی بیش تر از شعر زنان به چشم می‌خورد.

 

۷٫ مردان شاعر در ترکیب‌آفرینی خلاق‌تر هستند. در حالی که بسامد برخی از واژه‌ها در شعر زنان تفاوت معنی‌داری با شعر مردان دارد؛ که همین امر خواننده را به زن بودن شاعر متوجه می‌کند.

 

۸٫ از نظر فکری شعر بیش تر زنان وجه تمایز خاصی با شعر مردان دارد.

 

۹٫ حوزه ی شعر زن در زمینه ی ادبی، محدودتر از شعر مردان است.

 

۱۰٫ زنان در بیان مسایل احساسی و عاطفی، پیشگام‌تر از مردان هستند.

 

۱۱٫ مهم ترین نکته‌ای که در نخستین برخورد با شعر شاعران زن جوان معاصر به چشم می‌خورد کمبود اصالت و نداشتن استقلال لازم شعری است.

 

بیش تر شعرهای شاعران زن جوان سوزناک و دردآور است و می‌بینم که حتا از تأثیر تصویرسازی دلنشین هم در این شعرهای خبری نیست و آن چه اصالت کار شاعران بزرگ است در شعر شاعران زن دست نزده باقی مانده است و تنها رویه کار مورد تقلید است.

 

به سادگی می‌توان یکی از علل توجه شاعرها به شعر فروغ فزخزاد، اشتراک شرایط زندگی آنان دانست. بیش تر شاعران زن ما به علت شرایط زندگی و نیز به دلیل موقعیت‌ سنی خویش «عشق» را مظهر اصلی شعر خود برگزیده‌اند و در حدود ۸۰% از مجموع شعرهای آنان به اصطلاح «عاشقانه» است.

 

شاعران زن در تصویرسازی دو روش دارند؛ یا از همان فوت و فن قدیمی ها استفاده می‌کنند که خود به خود، اگر شعرشان روشن و با معنی است ولی کهنه و تکراری و تقلیدیبه شمار می آید.

 

یا به تقلید از شعر موج نو دست به ساختن تصاویر تازه اما بسیار دور از ذهن می‌زنند و شاید یکی از علل پراکنده‌گویی ا‌شان همین رعایت نکردن اصول در آفرینش اجزاء شعری است.

 

از این رو دیده می‌شود که نه تنها در گذشته بیش تر شعرهای شاعران زن از جهت تصاویر و نیز بازتاب عواطف جنبه‌ای تقلیدی داشته است، بلکه حتا پس از فروغ هم جنبه ی تقلید و حتا پنهان سازی عواطف همچنان ادامه می‌یابد. چیزی که در شعر شاعران مرد امروزی به ندرت دیده می‌شود.

 

منابع:

۱٫ آژند، یعقوب؛ ادبیات نوین ایران، چاپ اول- تهران؛ انتشارات امیر‌کبیر

۲٫ براهنی، رضا؛ طلا در مس، چاپ دوم- تهران؛ ناشر کتاب زمان

 

۳٫ حقوقی، محمد؛ شعر زمان ما (سهراب سپهری)، چاپ چهارم- تهران؛ نگاه، ۱۳۷۳

۴٫ شاه‌حسینی، مهدی؛ زنان شاعر ایران، چاپ اول- تهران؛ مدبر، ۱۳۷۴

 

۵٫ صادقی‌تحصیلی، طاهره؛ ویژگی‌های شعر زنان و تفاوت آن با شعر مردان؛ تهران؛ ۱۳۷۴

۶٫ زرین‌کوب، عبدالحسین؛ نقد ادبی، چاپ پنجم- تهران؛ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۳

 

۷٫ خدادادی، معصومه؛ بررسی دلتنگی در آثار شش شاعر زن معاصر، ۱۳۷۷

۸٫ البرزی، انام‌ا…؛ نگرشی بر شعر زنان از ابتدای شعر فارسی تا آغاز انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴

 

۹٫ شمیسا، سیروس؛ نگاهی به فروغ فرخزاد، چاپ اول- تهران؛ انتشارات مروارید، ۱۳۷۲

۱۰٫ یوسفی، غلامحسین؛ چشمه روشن، چاپ سوم- تهران؛ انتشارات علمی، ۱۳۷۰

ادامه مطلب مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)

مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)


مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)

 

ادبیات فارسی حضور زنان را چه گونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشته‌اند؟ و تأثیر زنان در پایه‌گذاری، پیشرفت و دگرگونی های شعر معاصر فارسی، این مهم ترین جلوه ی ادبی زبان فارسی، چه گونه بوده است؟

 

با یک دید کلی، پس از ناصرالدین شاه قاجار دگرگونی های چشمگیری در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد، به گونه ای که هم‌اکنون زن ایرانی امتیازهای چشمگیری به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار ممتازتر از گذشته برخوردار شده است و تقریبن همدوش و همراه مرد ایرانی در مراکز علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و حتا گاه نظامی حضوری فعال دارد.

 

دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنه‌ها و ایجاد حوادث داستان های عامیانه در دوران های گوناگون به یک پایه نیست. در روزگاری که زنان در کارهای اجتماعی شرکت می‌جستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعن در داستان ها اهمیت بیش تری می‌یافتند و در هر دوره ای که زنان به پشت پرده ی‌ انزوا رانده می‌شدند و از دخالت در کارهای اجتماعی باز می‌مانند، از اهمیت و تأثیر آنان کاسته می‌شد.

 

زنان در حوزه ی داستان‌نویسی حضور چشمگیری نداشته‌اند، مگر در زمان معاصر، بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیش تر در عرصه ی شعر بوده است.

 

در این مقاله از گروه سرگرمی ایران ناز با بررسی شعر زنان (پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده) که هر کدام تقریبن به دوره‌ای از دگرگونی های اجتماعی ایران تعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراک آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقی بهار، سهراب سپهری، علی موسوی‌گرمارودی) پرداخته و از بررسی این مقایسه به سطح فکری شعر شاعران مرد می‌پردازیم.

 

به عبارتی تفاوت شعر زن با شعر مرد که آیا احساسات ویژه ای مثلن احساسات ملی‌گرایانه، مذهبی، اعتقادی و … دارد. خوش‌بین است یا بدبین، تلقی او نسبت به مسایلی مانند مرگ، زندگی، عشق، صلح و جنگ … چه گونه است؟ آیا اثر او درونگرا و ذهنی است یا برونگرا و عینی، با بیرون و سطح پدیده‌ها تماس دارد یا به درون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است یا عشق‌گرا …

 

وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان

چه جنبه‌ها و ابعادی شعر زنان را از شعر مردان جدا می‌سازد و آیا این ابعاد در شعر شاعر زن فارسی در تمام دوره‌ها دیده می‌شود یا خیر؟

 

حقیقت مطلب این است که در موضوع های شعری از قبیل وصف، مدح، پند و اندرز شباهت های زیادی میان شاعران زن با شاعران مرد دیده می‌شود؛ این شباهت ممکن است به دلیل تقلیدی بودن شعر زنان و یا اصلن به دلیل ویژگی های خود این موضوع ها باشد که تصویر و زبان و لحن و عاطفه ی مشابهی را می‌طلبد.

 

در این نوع شعرهای شاید بتوان گفت «مهم ترین عامل شناخت شعر زنانه از شعر مردانه را باید در نحوه ی اندیشه و نگرش جست و جو کرد» نه «تصاویر و زبان حتا اگر زبان صد در صد مردانه باشد.»

 

به جز شیوه ی تفکر، به نظر می‌رسد تنها حوزه‌ای که می‌توان در آن شعر زنانه را از شعر مردانه تشخیص داد، حوزه ی غزل و شعرهای عاشقانه است؛ زیرا این جاست که احساسات و عواطف در حیطه ی شخصی جلوه می‌کنند و می‌توان جنس گوینده ی‌ آن را تعیین کرد.

 

چنان به نظر می‌رسد که زن از میان رشته‌های گوناگون ادبی فقط در قسمت های مکاتبه، غزل سرایی و رمان‌نویسی توانسته است به کمال هنرنمایی کند و در درام‌نویسی، انتقاد ادبی، مقاله‌نویسی و سرودن شعرهای رزمی و هجایی ابدن نام مهمی از خود بر جای نگذاشته است.

 

زیرا همین شکل های ادبی هستند که احساسات شخصی انسان را نمایان می‌سازند و بخش عمده ی زندگانی زن هم آمیخته به عشق و نتیجه ی احساسات است.

 

اما آیا عواطف ویژه ی زنان در شعر فارسی بازتاب روشنی دارد؟

برای پاسخ گویی به این پرسش به تر است نخست به معنای عاطفه نظری بیافکنیم؛ منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است که شاعر از رویداد حادثه‌ای در خویش احساس می‌کند و از خواننده یا شنونده می‌خواهد که با وی در این احساس شرکت داشته باشد.

 

نمی‌توان به یقین پذیرفت که امکان آن باشد که هنرمندی حالتی عاطفی را به خواننده خویش منتقل کند؛ بی‌آن که خود آن حالت را در جان خویش احساس کرده باشد. به استناد به همین موضوع مطلب را پی‌می‌گیریم و در بخش‌های بعدی به اجمال تفاوت‌های شعری زن و مرد را بیان خواهیم نمود.

 

پروین اعتصامی

از آن جا که تاریخچه ی زندگی پروین در این مقاله نمی‌گنجد، روند اصلی موضوعی را که همان محتوا و بنمایه ی شعرهای او از لحاظ فکری است دنبال می‌کنیم.

 

پروین در قطعه های خود، مهر مادری و لطافت روح خویش را از زبان پرندگان، از زبان مادران فقیر، از زبان بیچارگان بیان‌ می‌کند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی یا ملای روم و عطار و جامی مقامی دارد.

 

او بیش تر نگران وظایف مادری است وقتی از اندیشه‌ها خسته می‌شود، به یاد لطف خدا می‌افتد و قطعه لطف حق را مردانه می‌سراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا می‌سازد،

 

و در همان حال نیز از وظیفه ی مادریش دست بر نمی‌دارد و باز هم مادری است نگران نفس، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی می‌داند، تشکیل خانواده ی مهربان و سعادت آرام و بی‌سر و صدا را نتیجه ی زندگی می‌پندارد.

 

دکتر یوسفی می‌نویسد: «شعر پروین از لحاظ فکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشه‌گری توانا حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبه‌های گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده.

 

بی‌گمان او در این باب از سرچشمه افکار پیشنیان نیز بهره‌مند شده است اما نه آن که سخنش رنگ تقلید و تکرار پذیرفته باشد، بلکه در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است.»

 

پروین زنی مطیع و فرمان بردار و عفیف و پاک و صمیمی است، ولی در عین حال سخت دربند دوگانگی خیر و شر، قوی و ضعیف، غنی و فقیر و پادشاه و گداست.

 

تخیلش از طریق زبان اشیاء و حیوانات کار می‌کند. ولی هرگز به در هم ریختن یادهای گوناگون حافظه و از میان برداشتن دیوارهای زمانی و مکانی یادها، توجهی ندارد. شعرش هیجان‌انگیز، پرشور و حال، اعجاب‌انگیز و تکان دهنده نیست.

 

یکی از بارزترین ویژگی های شعرهای دیوان او این است که در آن ها خبری از مسایل عیاشی و عاشقانه که شعر فارسی سرشار از آن است، نیست، او بیش تر به این مسایل پرداخته که به هم میهنان خود یاد بدهد تا چه گونه یک زندگی پاک و عاقلانه و سعادتمند را دنبال کنند. شعرهای او بیش تر آموزشی است.

 

مدار اندیشه ی پروین بر کار و کوشش، مذهب، رنج و غم مردم می‌چرخد، هر چند که به اقتضای روح لطیف و خواهرانه‌ای که داشته و چه اقتضای زمان، به سیاست و مسایل جاری آن نپرداخته است و قلمرو شعری او به مکان زمان و حوادث ویژه ای محدود نیست.

 

پروین در شعرهایش چند باری بیش تر به عشق اشاره نکرده، لکن نه آن عشقی که در مکتب لیلی و مجنون درس می‌دادند. عشقی که جور یار و زردی رخسار و … آن نبود.

 

منظور شاعر عشق الاهی و به دور از عشق‌های مادی است، به همین سبب در هیچ کجای آن، شعری که مصاحبت مردی در آن آرزو شده باشد نمی‌بینیم و این آرزوها برای پرنده و چرنده ی این دفتر هم مفهومی ندارد.

 

کتاب عشق را جز یک ورق نیست

در آن هم، نکته‌ای جز نام حق نیست

 

مقامی که پروین برای زن قایل است، و آن را بارها در شعرهایش مطرح می‌سازد، بسیار بالاتر از مقامی است که مدعیان تجدد برای زن مسلمان ایرانی در نظر داشته و پیشنهاد و تحمیل کرده‌اند، زن شعر پروین چون خود او موجودی قدسی، سازنده، مستحق و قادر به دانا شدن و آفرینش نیکی‌ها و پروردن فرزندان برومندی است.

 

وی حقوق زن و مرد را یکسان می‌داند در حالی که بیش تر شاعران مرد این حق را یکسان بیان نکرده‌اند.

 

چه زن، چه مرد کسی شد بزرگ و کامروا که داشت میوه‌ای از باغ علم، در دامان

 

و یا در قطعه ی نهال آرزو تفاوت میان زن و مرد را در دانستن می‌داند:

 

به که هر دختر بداند قدر علم آموختن

تا نگوید کس، پسر هشیار و دختر کودن است

 

از این رو خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین با توجه به دسته‌بندی محتوا به صورت زیر ارایه می‌شود:

 

۱٫ خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین پند و اندرزهای اخلاقی، دوری از دنیا، هوشیاری در مقابل فریب کاری جهان، زودگذر بودن عمر، نکوهش تن و در مقابل آن تجلیل از روح و روان و عقل و فضل و هنر است و در همه ی این ها پروین مانند حکیمی پیر و با تجربه با خواننده ی شعرهای خود گفت و گو می‌کند.

 

۲٫ در قسمت قطعه های تمثیلی هم پیام پروین به این صورت است: داشتن قدرت شناخت ارزش ها، یکرنگی با دیگران و دوری از نفاق و بدگویی نسبت به دیگران، کمک به بیچارگان و دوری از دنیا.

 

۳٫ در قسمت مثنوی ها هم این پیام ها به چشم می‌خورد: رعایت حقوق دیگران و کمک به ناتوان، وقت‌شناسی، و تجلیل از علم و هنر.

 

۴٫ در تنها غزل دیوان نیز با این که دارای مضمونی اجتماعی است، بلافاصله پس از چند بیت به مطالبی چون پند و اندرز و یا کاشتن و درو برخورد می‌کنیم.

 

به تدریج در شعرهای پروین، آثار مناشقه های اجتماعی و عدم هماهنگی میان ثروت و فقر به چشم می‌خورد. از مسایل قابل توجه در مورد شعرهای پروین این است که مضمون های عاشقانه در شعرها نمودی آن چنانی ندارد و اگر از یک غزل آن هم در بینی آغازین و نیز بیت های آغازین و گذرای ۲ تا ۳ قطعه بگذریم که اشارتی گذرا به مسایل عاشقانه دارد دیگر هیچ نشانی از این موضوع در شعر پروین دیده نمی‌شود.

 

قضاوت درباره ی این که آیا عواطف عمیق زنانه ی پروین در شعرهایش بازتاب یافته است یا خیر، مشکل است؛ زیرا اگر هر عنصر کلامی را ملاک بازتاب عواطف شاعر در شعرش بدانیم باید اذعان کنیم بسیاری از عناصر کلامی که نشانگر روح زنانگی یک شاعر باشند،

 

از قبیل: نخ، سوزن، ماش، عدس و … در شعر پروین وارد شده است، از سوی دیگر برخی نشانه‌های معنایی هم دیده می‌شوند که نشانگر روح زنانه و عاطفه ی مادرانه ی اوست، نظیر درد و اندوه هایی که از زبان دختران یتیم بیان می‌دارد و یا صحنه‌های گفت و گو و مراقبتی از حیوان به عنوان مادر به نمایش می‌گذارد.

 

اما اگر همه ی جنبه‌های عاطفی انسان را ملاک قرار دهیم، باید بگوییم در بازتاب عواطف خود ناتوان است و عاطفه ی عمیق زنانه ی شاعر در شعرش بازتاب نیافته است.

 

فقط به صورت غیرشخصی عاطفه مادری آن هم در هیئت دیگران و گذرا دیده می‌شود عاطفه‌ای که هیچ گاه خود شاعر آن را تجربه نکرد.

 

دایره ی واژه های شعرهای پروین متوسط است و در دیوان او به واژه های تکراری، بسیار برخورد می‌کنیم. اما باید بدانیم که این تکرار نمایانگر نظام خاص فکری او است.

 

پروین و بهار

اگر بخواهیم مقایسه ای داشته باشیم با شاعران مرد زمان پروین، ملک‌الشعرای بهار به ترین انتخاب است.

 

شعر ملک‌الشعرا در عین دوری از هرگونه تکلف و تصنع زیباست و در عین زیبایی رسا و روان و فصیح، و معانی تازه و تشبیه های بدیع و توصیف های عالی و تمام، با کاربرد الفاظ اصیل و فصیح و ترکیب های صحیح از ویژگی های شعری اوست.

 

شعر بهار بیان و قالب شعر گذشتگان را دارد، اما در معنی و لفظ او نوآوری های ارزند‌ه‌ای هست که روشن‌بینی او را در مسایل سیاسی و اجتماعی می‌نماید. او به قالب نو گرایشی محدود یافت و گاه شعر خود را با پیکره چهارپاره‌های امروز پدید آورده است.

 

شعر او را از نظر موضوع می‌توان به سیاسی و انقلابی و اجتماعی و انتقادی و ادبیات شورانگیز عاشقانه تقسیم کرد. با این دسته‌بندی به چنین عنوان هایی می‌رسیم:

 

۱٫ ستایش پیامبر و ائمه اطهار:

شعرهای زیادی از ملک‌الشعرا به این امر اختصاص داده شده است اما در دیوان پروین از این‌گونه شعرهای مذهبی خبری نیست.

 

زهرا آن اختر سپهر رسالت

کاو را فرمانبرند ثابت و سیار

 

فاطمه فرخنده ماه یازده سرور

آن بدو گیتی پدرش سید و سالار

 

۲٫ پند و اندرز به پادشاهان و حاکمان وقت:

بهار در ترکیب‌بند آیینه عبرت به یکی از این نمونه‌های بسیار مهم و جالب توجه کرده است پروین نیز چون بهار عمل کرده با این تفاوت که او به صورت تمثیل و حکایت پادشاهان را به باد انتقاد می‌گیرد و یا پند و اندرز می‌دهد.

 

۳٫ توصیف فصل های سال:

توصیف فصل های سال و جلوه‌های گوناگون طبیعت، یکی دیگر از موضوع های تکراری در دیوان بهار است، در حالی که در دیوان پروین به توصیف فصل ها و طبیعت کم پرداخته شده است قدرت خارق‌العاده ی پروین در شرح عواطف قلب و عوالم معنی است و هر جا که به وصف منظره‌ای طبیعی پرداخته ضعف تخیل و دید زیباشناسی خود را آشکار کرده است.

 

۴٫ شعرهای سیاسی و انقلابی:

از موضوع های مهم دیگر دیوان بهار است اما پروین که ۲۰ سال دوران خلاقیت شاعرانه او دقیقن همان بیست سال فرمان روایی رضاشاه بود که در طی آن حق آزادی سخن پایمال شد، جبرن از صحنه ی سیاست و اجتماع کشور بر کنار شده است.

 

هر چند که از سویی خود زنان تمایلی به عنوان کردن مسایل سیاسی نداشتند، از سوی دیگر نیر محیط اجتماعی ایران نیز برای شکوفایی استعداد زنی جوان مانند پروین که با تربیتی سنتی بزرگ شده بود چندان سازگاری نداشت.

 

۵٫ شعرهای عاشقانه:

شعرهای عاشقانه در شعر بهار زیاد است بیش تر غزل ها و تغزل های او رنگ و بویی اینچنین دارد، اما در دیوان پروین یک غزل و چند غزل‌گونه وجود دارد و به گفته ی بهار «چون غزل‌سازی ملایم طبع پروین نبوده، آن پنج شش غزل را باید قصیده های کوتاه خواند.»

 

۶٫ مفاخره
بیش تر شاعران از قدیم تا امروز گاهی با ادعاها و علل متفاوت شعر خود را با الفاظ و تعبیراتی ستوده‌‌اند که گاهی به جا و در خور پایگاه بلندشان در سخن رانی است و گاهی نیز به لاف و گزاف مدعیان کم مقدار نزدیک تر است.

 

پروین فقط در یک قطعه ی شعری که برای سنگ مزار خود ساخته، یعنی می خواسته پس از مرگش دیده شود، خود را «اختر چرخ ادب» نامیده است.

 

اما بهار، در شعرهای متعدد، شعر و علم و اندیشه خویش را می‌ستاید (البته ناگفته نماند هر جا از عظمت مقام و شهرت جهانگیر خویش یاد می‌کند در حقیقت به مقابله با سعادت، غمازان و حسد حاسدان برمی‌خیزد.)

 

ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا

منم که شعر ز من یافته است قدر و بها

 

فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد در سه کتاب نخستش (اسیر، دیوان، عصیان)، بیش تر هوس های زنانه را به نظم می‌کشید ولی با (تولدی دیگر) به سوی ایجاد تصویرهای زنانه از زندگی خصوصی و اوضاع محیط خود گراییده است.

 

دیوار دومین اثر وی وضعی را می‌رساند که شخص می‌خواهد تمام محدودیت های سنتی را درهم شکند. چرا که خود را در دنیای از خود بیگانگی در می‌یابد که دور و برش را دیواری حصار کرده است.

 

در سومین اثرش (عصیان) ساده‌ترین و عمیق‌ترین مضمون کشف شده ی هویت انسانی هویت شیطانی را و مسأله بنیادی فلسفی اختیار و اجبار را عرضه کرده است.

 

نوع نوشته‌های فروغ و بسامد برخی واژه‌ها و کاربرد آن در دید اول هر مخاطبی را بر آن می‌دارد که این احتمال را بدهد که شاعر این قطعه ها زن است، زنی که در چهار دیوار اسارت خانگی در برابر سنت‌ها و اخلاقیات معمول خانوادگی می‌ایستد و با جسارتی که ویژه ی اوست، تنها احساسات و تمایلات غریزی خود را بر ملا می‌سازد که می توان گفت هم از نظر تصویر و هم از لحاظ فکر و محتوا، ویژه ی اوست.

 

فکر و محتوا در سه کتاب اول از چهارچوب (من) زنی که درگیر با مسایل سطحی و ظاهری و پیش پا افتاده است فراتر نمی‌رود. او به هیچ مسأله‌ای عمیقن نگاه نمی‌کند و نمی‌اندیشد.

 

او چون گزارشگر پرشتابی می‌ماند که عواطف و احساسات ابتدایی خویش را به سرعت و به راحتی منعکس می‌کند و در ابراز این احساسات سطحی، بی‌پرده و بی‌پروا سخن می‌راند، مثلن در شعر شب هوس از دفتر شعر اسیر می‌خوانیم:

 

سرشار از تمامی خود سرشار

می‌خواهمش که بفشردم بر خویش

 

بر خویش بفشرد من شیدا را

بر هستیم به پیچد، پیچد سخت

 

آن بازوان گرم و توانا را

در لابه لای گردن و موهایم

 

گردش کند نسیم نفس‌هایش

چون شعله‌های سرکش بازیگر

 

در گیر دم به همهمه در گیرد

خاکسترم بماند در بستر

 

در بوسه‌های پر شررش جویم

لذت آتشین هوس‌ها را

 

شاید سادگی شعر فروغ، از این سرچشمه می‌گیرد که بین تجربیات روزمره زندگی و چیزی که او به صورت شعر در می‌آورد فاصله‌ای وجود ندارد.

 

بیان احساسات تند عاشقانه، گله از معشوق و سختی های عشق، شعرهایی خطاب به پسر یا شوهر ارایه ی تصویری از خانه‌ای متروک و بی‌رونق که خانه خود شاعر پس از طلاق است و نیز سطح گونه‌هایی که نوعی عصیان و سرکشی در مقابل جامعه است از جمله محتواهای سه کتاب دوره ی اول شاعری فروغ است.

 

محتوای کتاب های دوره دوم عبارت است از احساس مرگ، احساس تاریکی و شب اضطراب و پریشانی و عدم رابطه با دیگران و تلاش برای ایجاد این رابطه، یادآوری های دوران کودکی و آرزوی آمدن آن به خاطر صمیمیتی که در آن بود.

 

فروغ فرخزاد در زمینه ی بازتاب عواطف و روحیات عمیق زنانه پیشتاز زنان شاعر است. او هم در زمینه بازتاب عواطف یک زن صمیمیت و رک‌گویی ویژه ی خود را دارد و هم در حوزه ی بیان وجدان های اجتماعی از دیدگاه یک زن بیانی روشن و آشکار دارد.

 

و «فروغ هیچ گاه میل ندارد از پشت پرده سخن گوید و همیشه از رو به رو با مسایل برخورد می کند»

 

فروغ در شعرهایش آن چنان صمیمی و صریح حرف می‌زند که می‌توان آن شعرهای را نمونه‌ای بارز از «ادبیات شخصی» دانست.

 

خود فروغ خوب به مسأله صمیمیت و عاطفه ی عمیق شاعرانه آگاه است و می‌گوید:

«شاعر بودن یعنی انسان بودن. بعضی‌ها را می‌شناسم که رفتارشان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر می‌گویند که شاعر هستند، بعد تمام می‌شود؛ دو مرتبه می‌شوند یک آدم حریص شکموی تنگ‌نظر بدبخت حسود حقیر. من حرف های این آدم را قبول ندارم. من به زندگی بیش تر اهمیت می‌دهم.»

 

سهراب سپهری و فروغ فرخزاد

سپهری شاعری است که از دوره ی ابتدایی شعرش تا دوره ی جست و جو و از آن دوره تا دوره ی یافتن خط فکری مشخص و زبان شعری مختص (که حتا بی امضاء هم شناخته می‌شود) جهانی آرمانی را می‌جوید. جهانی که در آن «عشق» پیدا باشد «دوستی» پیدا باشد و «کلمه»، «آب»، «عکس اشیا و آب»، «سمت مرطوب حیات» و «شرق اندوه نهاد بشری» پیدا باشد.

 

اما همان گونه که گفته شد فرخزاد مسایل اجتماعی و سیاسی زمان خود را درک می‌کند و به شکل های گوناگون در شعرهایش بازتاب می دهد.

 

ولی سپهری تا آخر، جهان آرمانی و ذهنی خود را حفظ می‌کند. و از جریان های اجتماعی، سیاسی زمان دور می‌ماند. و اگر احیانن چشمش به «قطاری» می‌افتد که «سیاست» را می‌برد، آن را خالی می‌بیند.

 

من قطاری دیدم ، که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت. (صدای پای آب، برگ ۲۷۹)

 

سپهری و فرخزاد در بیان حالات و شدت احساسات تقریبن چون یکدیگر هستند، با این تفاوت که «فرخزاد» در بیان خواسته‌ها، آرزو و احساسات شخصی خویش بی‌پروا و بدون هیچ گونه ملاحظه‌ای سخن می‌گوید (به ویژه‌ در سه کتاب دوره اول).

 

ولی سپهری به ندرت تمایلات و خواسته‌هایش را ابراز می‌کند. او به بیان نفسانیات صرفن اکتفا نمی‌کند و تجربه ی خود را به عوالم نفسانی منحصر نمی‌کند.

 

او به مرز جدیدی از صمیمیت شاعرانه دست یافته است؛ که در آن تصاویر شعریش، زلال، روشن، پاک و پر اشراق جلوه می‌کنند و گویی قداست خاصی بر فضای شعر او حاکم است که او را از اندیشیدن به علایق و پسندهایش به جهان مادی باز می‌دارد.

 

طبیعت ستایی یکی دیگر از ویژگی های شعر سهراب است، از آنجایی که «پیشه شاعر نقاشی» است حساسیت و ظرافت‌های خاصی را در ترسیم نمودن چهره‌های گوناگون طبیعت به کار می‌گیرد.

 

در حالی که فروغ کم تر به توصیف طبیعت پرداخته است. و در یکی دو جا، که به این امر پرداخته بسیار ضعیف و سطحی، سخن رانده است.

 

شیوه ی بیان مستقیم یکی دیگر از ویژگی های مشترک برخی از شعرهای سپهری و فرخزاد است و همچنین سطور ساده شعری هم از ویژگی های مشترک هر دوی آنان است.

 

اشاره به آیین‌ها، اصطلاح های دینی و مذهبی، اشاره به نام های خاص تاریخی و جغرافیایی، از ویژگی های شعر «سپهری» است.

 

ولی فرخزاد با این که مسافرت های زیادی به داخل و خارج از کشور داشته است و با «تورات» هم آشنا بوده جز در آیه‌های زمینی به اطلاعات به دست آمده ی خویش که حاصل تجربه‌های یالا باید باشد، اشاره نمی‌کند.

 

دید سهراب عمدتن مثبت بوده، در حالی که نگرش فروغ به جهان از دریچه ی مخالف بوده است.

 

زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

 

پرشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود

 

زندگی جذبه دستی است که می‌چیند

زندگی بعد درخت است به چشم حشره

 

زندگی تجربه شب پره در تاریکی است…

(سپهری صدای پای آب، برگ ۲۹۰)

 

زندگی شاید

یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می‌گذرد

 

زندگی شاید آن لحظه مسدودیست

که نگاه من، در نی نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد

 

و در این حسی است

که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آویخت…

(فرخزاد تولدی دیگر، برگ ۱۵۱)

 

طاهره صفارزاده

از ویژگی های شعرهای صفارزاده توجه به مسایل دینی به ویژه مذهب شیعه است.

 

صدای ناب اذان می‌آید

صفیر دست های مؤمن مردیست که حس دور شدن، گم شدن، جزیره شدن را

ز ریشه‌های سالم من بر می‌چیند

و من به سوی نمازی عظیم می‌‌آیم

وضویم از هوای خیابان است و

راهنمای تیره دود

و قبله‌های حوادث در امتداد زمان…

(دفتر دوم، برگ ۹۱)

 

بیان مسایل سیاسی و اشاره به وقایع مهم جهان، دیگر ویژگی فکری او به شمار می آید. او معمولن در همه ی آثارش به جریان های سیاسی ایران و جهان نظر دارد. و دیگر این که اشاره به تقابل عرفان و مذهب با قرن پلاستیک و عصر ماشین با طبیعت.

 

صفارزاده در خلال شعرهایش به «زن بودن» خویش اشاره‌های متعدد دارد و غیر مستقیم دیدگاه های جامعه را نسبت به زنان بارتاب می دهد. مثلن‌ آن جایی که که از تولد خویش یاد می‌کند چنین می‌نویسد:

 

من زادگاهم را ندیده‌ام

جایی که مادرم

بار سنگین بطنش را

در زیر سقفی فرو نهاد

هنوز زنده‌ست

نخستین تیک تاک های قلب کوچکم

در سوراخ بخاری

و درز آجرهای کهنه

و پیداست جای نگاهی شرمسار

بر در و دیوار اتاق

نگاه مادرم

به پدرم

و پدربزرگم

صدای خفه‌ای گفت

دخترست!…

 

صفارزاده معمولن با به کارگیری زبان محاوره، اصطلاح های عامیانه، حتا مطرح کردن شعارها، تلاش می‌کند به شعر و زبان مردمی نزدیک‌تر شود. شاید به همین دلیل، از آوردن واژه‌ها و اسامی، از زبان های بیگانه خودداری می‌ورزد. و از رمز و اشاره‌های دور و دراز چشم می‌پوشد.

 

علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده

شعر صفارزاده، فقط در به کارگیری بسامد واژه‌هایی که نمایانگر «زن بودن» سراینده است با شعر زنان مشترک است. و از جنبه‌های گوناگون دیگر، به ویژه فکر و محتوا، تفاوت‌های آشکاری با آنان دارد.

 

از دیگر سو، وجه تمایز خاص خود را با شعر مردان، همچنان حفظ می‌کند. شعرهای وی با گرمارودی در یک خط فکری مشترک است. گرمارودی در آثار خود، هم در قالب های کهن شعر فارسی و هم در شعر نیمایی (بحور شکسته و چاره پاره) و هم در شعر سپید طبع آزمایی کرده است.

 

گرمارودی در بیش تر شعرهایش به بیان عقاید مذهبی و گرایش های دینی خویش پرداخته و به مناسبت های گوناگون مذهبی، شعرهای متنوعی سروده است. و از این نظر با شعرهای صفارزاده قابل مقایسه است.

 

قطعه های «بهار در خزان»، «سایه‌سار نخل ولایت»، «افراشته باد قامت غم» و «خاستگاه نور» از زیباترین شعرهایی به شمار می آیند که به همین مناسبت‌ها سروده است.

 

از دیگر ویژگی های شعر او، توجه به مسایل سیاسی و وقایع روز است. که به گستردگی به آن پرداخته است. و توجه به طبیعت و جلو‌ه‌های گوناگون آن از ویژگی‌های شعری اوست در حالی که صفارزاده به ندرت به طبیعت پرداخته است.

 

شعر صفارزاده و گرمارودی اندیشه‌های شکل یافته است که در قالب کلمه ها عرضه می‌شود. حال آن که شعر واقعی کلمه هایی شکل یافته است که اندیشه‌ای را عرضه می‌کند.

 

در شعرهای آن دو، بیش تر اندیشه به معنای خاص خودش جریان دارد تا تصویر؛ یعنی شعرشان دارای فکر و اندیشه‌ای است که خواننده را به دانستنی جدیدی فرا می‌خواند و زمینه ی نوعی تأثر را در او پدید می‌آورد.

 

در شعر صفارزاده، فرصت ها گران بهاترند و خواننده با شاعری رو به رو می‌شود که اسلوب گرمارودی را در زبانی فشرده و موجزتر و با بار بیش تر از لحاظ اندیشه و تفکر می‌بیند.

 

هر دوی آنان، با به کارگیری تعبیرهای مذهبی و قصص و آیات قرآن به صورت تلمیح و جهان مداری و سیاست محوری، رنگ و بوی ویژه ای به شعرهایشان بخشیده‌اند.

 

سیاست محوری، در هر مجموعه آثار هر دو، آنان را به سمت صراحت‌گویی و بیان مستقیم متمایل می‌کند. با این حال شعرهای صفارزاده و گرمارودی از نظر اسلوب زبانی جاذبه‌ای برای نسل جوان نداشته است.

 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

۱٫ معمولن بیش تر زنان و مردان شاعر معاصر واقع‌گرا (برون‌گرا) هستند. یعنی به رویدادهای جامعه و تحول های اجتماعی و سیاسی توجه دارند، با این تفاوت که:

مردان شاعر، به علت حضور همه جانبه در اجتماع، با دیدی بازتر به طرح مسایل و رویدادهای گوناگون می‌پردازند و زنان به فراخور حال و تا آن جا که محدودیت‌های خانه و اجتماع اجازه دهد.

 

پروین که کم تر خواننده‌ای پیدا می‌شود که دیوانش را بخواند و تحت تأثیر همدردی های او (با محرومان و ستمدیدگان جامعه) قرار نگیرد. او همچنین در قالب تمثیل چهره ی ستمکاران و زورگویان زمانه را ترسیم می‌کند.

 

و به این ترتیب توجه مردم را به مصایب و مشکلاتشان جلب می‌کند. فروغ نیز در دو کتاب «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از خود محوری بیرون می‌آید و با نگرشی تازه به اجتماع و مسایل متعدد آن نظر می‌کند.

 

و طاهره صفارزاده هم از همان آغاز شاعری و در نخستین مجموعه ی شعرهایش «رهگذر مهتاب» با قطعه ی « کودک قرن» به طرح مشکلات و رویدادهای اجتماعی و تا حدودی سیاسی می‌پردازد و در آثار دیگرش، تقریبن تمام قطعه های شعری او را مضمون های اجتماعی، سیاسی و بعدها مذهبی در بر‌می گیرد.

 

و اما شاعران مرد، به دلیل آزادی عمل بیش تر، به طرح عینی‌تر مسایل اجتماعی و سیاسی می‌پردازند. در تاریخ ادبیات ایران شاید کم تر شاعری به اندازه ی بهار شعرهایش را به ثبت رویدادهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان اختصاص داده باشد. و از این نظر با هیچ شاعری قابل قیاس نیست.

 

از مردان شاعر این دوره که کم تر به مسایل سیاسی و اجتماعی توجه نشان داده است می‌توان به سهراب اشاره کرد که درون‌گرایی اختیار کرده و از این جهت مورد انتقاد معاصرانش قرار می‌گیرد. گرمارودی هم که در سرتاسر شعرهایش به مسایل اجتماعی، سیاسی و مذهبی توجه تام و تمام نشان می‌دهد.

 

۲٫ در بیان مسایل عاطفی و خانوادگی و با احساساتی‌ حادتر از مردان، شعر گفتن، یکی دیگر از ویژگی های شعر زنان است که کم تر در شعر مردان جلوه کرده است.

 

پروین که بسامد بالایی از شعرهایش را به ترسیم چهره ی کودکان بی‌سرپرست و بی نوا اختصاص داده است و با هنرمندی تمام و ایفای نقش مادرانه به توصیف حالات گوناگون کودکان خردسال پرداخته است.

 

فروغ هم که در چند قطعه از سه کتاب نخستینش و یکی دو قطعه در دو کتاب دیگر عاطفه و مهر مادری را مطرح کرده است. در حالی که در شعرهای مردان به ندرت به شعری با احساس و عاطفه بر می‌خوریم.

 

۳٫ هر چند از نظر روان شناسی، زنان در بروز احساستشان راحت‌ترند. ولی بیش تر زنان شاعر ایرانی به اصول و آداب اجتماعی و مذهبی پای‌بند هستند و از ابراز علایق و گرایش های شخصی و خصوصی خودداری می‌کنند. و یا اگر «به ندرت» اشاره می‌کنند با حجب و حیا و پوشیده و غیر مستقیم است.

 

۴٫ زنان شاعر، معمولن اهل مفاخره نیستند. در دیوان پنج‌هزار و چند بیتی «پروین اعتصامی» فقط در یکی دو جا از خود می‌گوید:

 

این که خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

 

در حالی که مردان شاعر به تبعیت از سنت معمول و مرسوم دیرینه ی ادب فارسی، بارها خویشتن را مطرح می‌سازند و به شعرهای خود می‌بالند.

 

۵٫ تا زمان فروغ شعر فارسی از داشتن معشوق مرد، معشوق مردی که از دیدگاه جنسی، عاطفی و جسمانی یک زن دیده و تصویر شده باشد، محروم مانده است.

 

و نیز می‌توان بر این نظر تأکید کرد که غالب شاعران زن ما، جهان درون و بیرون را از چشم شاعران مرد نگاه کرده‌اند و همانند آنان عاشق زلف سیاه و خط و خال معشوقی زنبور میان بوده‌اند.

 

ما هیچ‌گاه نگاه زنانه ی عمیقی به جهان در ادبیات خود نداشته‌ایم. در حالی که شاعران مرد از آغاز در شعرهایشان به این مساله اشاره داشته‌اند و در شعر آنان به فراوانی به علاقه ی خود به زن و معشوق زن خود بر می‌خوریم.

 

در شعرهای پروین در حوزه ی واژه ها و ترکیب ها نشانه‌های زن بودن او پیداست و اگر عاطفه‌ای در شعرش منعکس شده است عاطفه ی مادرانه است. در حالی که خود او یک مادر نبوده است.

 

اما پس از تقریبن هزار و دویست سال سابقه ی ادبیات فارسی فروغ موضوع هایی را با تصاویری جدید برای نخستین بار در شعر فارسی مطرح کرد و مضمون هایی جدید آفرید؛ مثلن شاعران کهن جز به ندرت درباره ی زندگی خصوصی خود سخن نگفته‌اند.

 

با تسلطی که او به شعر داشت چه بسا که توانست نگاه های زنانه ی خود را به جهان درون و بیرون تبدیل به شعرهای بلندی کند و به غنای ادبیات عاطفی و صمیمانه ی ما بیافزاید.

 

به هر حال پس از فروغ بود که زنان شاعر به ارایه ی تصاویر و همراه آن عواطف ویژه ی زنانه ی شعرهای خود پرداختند. البته نه به مهارت و خوبی فروغ. و از سوی دیگر با شدت و ضعف ها و تفاوت هایی همراه بود.

 

۶٫ در شعر مردان وسعت به کارگیری قالب‌های شعری و رعایت قافیه‌ها و اصول ادبی بیش تر از شعر زنان به چشم می‌خورد.

 

۷٫ مردان شاعر در ترکیب‌آفرینی خلاق‌تر هستند. در حالی که بسامد برخی از واژه‌ها در شعر زنان تفاوت معنی‌داری با شعر مردان دارد؛ که همین امر خواننده را به زن بودن شاعر متوجه می‌کند.

 

۸٫ از نظر فکری شعر بیش تر زنان وجه تمایز خاصی با شعر مردان دارد.

 

۹٫ حوزه ی شعر زن در زمینه ی ادبی، محدودتر از شعر مردان است.

 

۱۰٫ زنان در بیان مسایل احساسی و عاطفی، پیشگام‌تر از مردان هستند.

 

۱۱٫ مهم ترین نکته‌ای که در نخستین برخورد با شعر شاعران زن جوان معاصر به چشم می‌خورد کمبود اصالت و نداشتن استقلال لازم شعری است.

 

بیش تر شعرهای شاعران زن جوان سوزناک و دردآور است و می‌بینم که حتا از تأثیر تصویرسازی دلنشین هم در این شعرهای خبری نیست و آن چه اصالت کار شاعران بزرگ است در شعر شاعران زن دست نزده باقی مانده است و تنها رویه کار مورد تقلید است.

 

به سادگی می‌توان یکی از علل توجه شاعرها به شعر فروغ فزخزاد، اشتراک شرایط زندگی آنان دانست. بیش تر شاعران زن ما به علت شرایط زندگی و نیز به دلیل موقعیت‌ سنی خویش «عشق» را مظهر اصلی شعر خود برگزیده‌اند و در حدود ۸۰% از مجموع شعرهای آنان به اصطلاح «عاشقانه» است.

 

شاعران زن در تصویرسازی دو روش دارند؛ یا از همان فوت و فن قدیمی ها استفاده می‌کنند که خود به خود، اگر شعرشان روشن و با معنی است ولی کهنه و تکراری و تقلیدیبه شمار می آید.

 

یا به تقلید از شعر موج نو دست به ساختن تصاویر تازه اما بسیار دور از ذهن می‌زنند و شاید یکی از علل پراکنده‌گویی ا‌شان همین رعایت نکردن اصول در آفرینش اجزاء شعری است.

 

از این رو دیده می‌شود که نه تنها در گذشته بیش تر شعرهای شاعران زن از جهت تصاویر و نیز بازتاب عواطف جنبه‌ای تقلیدی داشته است، بلکه حتا پس از فروغ هم جنبه ی تقلید و حتا پنهان سازی عواطف همچنان ادامه می‌یابد. چیزی که در شعر شاعران مرد امروزی به ندرت دیده می‌شود.

 

منابع:

۱٫ آژند، یعقوب؛ ادبیات نوین ایران، چاپ اول- تهران؛ انتشارات امیر‌کبیر

۲٫ براهنی، رضا؛ طلا در مس، چاپ دوم- تهران؛ ناشر کتاب زمان

 

۳٫ حقوقی، محمد؛ شعر زمان ما (سهراب سپهری)، چاپ چهارم- تهران؛ نگاه، ۱۳۷۳

۴٫ شاه‌حسینی، مهدی؛ زنان شاعر ایران، چاپ اول- تهران؛ مدبر، ۱۳۷۴

 

۵٫ صادقی‌تحصیلی، طاهره؛ ویژگی‌های شعر زنان و تفاوت آن با شعر مردان؛ تهران؛ ۱۳۷۴

۶٫ زرین‌کوب، عبدالحسین؛ نقد ادبی، چاپ پنجم- تهران؛ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۳

 

۷٫ خدادادی، معصومه؛ بررسی دلتنگی در آثار شش شاعر زن معاصر، ۱۳۷۷

۸٫ البرزی، انام‌ا…؛ نگرشی بر شعر زنان از ابتدای شعر فارسی تا آغاز انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴

 

۹٫ شمیسا، سیروس؛ نگاهی به فروغ فرخزاد، چاپ اول- تهران؛ انتشارات مروارید، ۱۳۷۲

۱۰٫ یوسفی، غلامحسین؛ چشمه روشن، چاپ سوم- تهران؛ انتشارات علمی، ۱۳۷۰

ادامه مطلب مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)

ادبیات اینترنتی و دنیای مجازی


ادبیات اینترنتی و دنیای مجازی

 

دیگر بر کسی پوشیده نیست که در حال حاضر همه ی بار ادبیات بر دوش کاغذ گذاشته نشده است و در این میان اینترنت، سهمی بالایی را هم از آن خود کرده است.

 

ما بنا بر سبک و سیاقی دیر پا عادت کرده ایم که به ادبیات “غیر از مقوله شفاهی آن ” به چشم کلمه های نوشته شده بر کاغذ نگاه کنیم، ادبیات را تا به حال در قالب کلاسیک آن یعنی کتاب شناخته ایم و با آن انس گرفته ایم.

 

گما ن می کنیم ماندگاری نوشته ها و کلمه ها بر روی کاغذ محتمل تر و ماندگار تر است، در حالی که اکنون و در عصر حاضر به دلیل آسان شدن ارتباطات، ادبیات اینترنتی می تواند بسیار آسان تر، زودتر و سریع تر به دست مخاطبان خود برسد.

 

به ویژه که اکنون ادبیات کاغذی ما در وضعیتی به سر می برد که از هر ۱۰۰۰ نسخه ی کتاب داستان و یا شعری که چاپ می شود (باز داستان وضعش از شعر بهتر است ) ۱۰۰ شماره ی آن بیش تر به فروش نمی رسد

 

و بقیه یا تحویل نویسنده داده می شود که خودش یک فکری به حال آن ها بکند و یا این که آن قدر در انبارهای ناشران و پخشی ها و …می ماند تا روزی که تمام شوند که آن روز هیچ گاه چندان نزدیک هم نبوده است.

 

اکنون ادبیات جدی در اینترنت مخاطبان ویژه ی خودش را یافته است و کسانی که در این زمینه فعالیت می کنند با جدیت کار خود را دنبال می کنند.

 

کم نیستند سایت های شعر و داستان و نقد ادبی که پر از مطالب ارزشمند هستند. خلاقیت لزومی ندارد که حتمن خودش را با خودکار و قلم و بر روی کاغذ بروز دهد.

 

اکنون آن را می توان در صفحات بی شمار وب نیز یافت. نویسنده فقط به نوشتن فکر می کند و این که چه گونه نوشته اش را به دست مخاطب برساند.

 

هر چند که ادبیات اینترنتی در ایران نوپا تلقی می شود، ولی بدیهی است که به تدریج به تکامل خواهد رسید و تاثیر گذاری فرهنگی آن بی شک قطعی خواهد بود.

 

از این رو به تر است به جریان ادبیات در اینترنت به چشم جدی تری نگریسته شود و آن را به مثابه یک پدیده ی آسان، سریع و کم خرج برای ارتباط میان نویسنده و خواننده به شمار آورد.

 

نگاهی به ادبیات نگاشته شده در اینترنت نشان می دهد که بسیاری از آن ها قابل تامل و بحث است. مهم ترین منابع برای دستیابی به ادبیات اینترنتی سایت های فرهنگی و هنری و وبلاگ هایی با همین مضمون ها هستند.

 

منبع: گروه فرهنگی ایران ناز

ادامه مطلب ادبیات اینترنتی و دنیای مجازی

خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ


خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

 

اکثریت مردم عقیده دارند که پس از هر سختی یک خوشی در راه هست و این پست داستانی جالب از خوش شانس ترین مرد جهان است. یک مرد هندی در عین ناباوری و پس از حادثه و نجات از مرگ حتمی خوش شانسی قابل تعاملی را تجربه کرده است.

 

چندی پیش یک هواپیمای مسافربری به علت نقص فنی فرود بسیار بدی در فرودگاه دبی داشت و پس از فرود بد ناگهان هواپیما آتش گرفت و مسافران میان دود و آتش گرفتار آمدند.

 

خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

 

مرد هندی یکی از مسافران این پرواز بود که به سلامت از هواپیمای در حال سوختن خارج شد. و تنها ۶ روز بعد در بخت آزمایی صاحب یک میلیون دلار شد.

 

سرنوشت محمد بشیر عبدل قادر شصت و دو ساله زندگیش در طول یک هفته تغییر کرد. عبدل قادر فروشنده خودرو است. او همراه خانوده اش برای گذراندن تعطیلات به دبی سفر کرد.

 

خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

 

مسافرتشان در آغاز با آتش و دود ترس همراه بود. عبدل قادر خوشحال از اینکه در این مسافرت خودش و خانواده اش زنده و سلامت هستند. با برنده شدن در بخت آزمایی شادیش دو برابر شد.

 

 

حقوق عبدل قادر ۲.۲۰۰ دلار در ماه است و تنها ۴ ماه به بازنشستگی اش مانده صاحب یک میلیون دلار شد. آنهم با بلیطی که قبل از سوار شدن به هواپیما خریده بود. او در این باره میگوید: میدانستم خداوند مرا به دلیلی از این حادثه نجات داده است.

 

خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

 

احتمالا دلیلش این بود. پول را برای آموزش و سلامت بچه های فقیر صرف خواهم کرد و یا آنرا خواهم بخشید. شاید با مقداری از آن شغلی برای خودم فراهم کنم و به دلیل اینکه خودم قبلا فقر را تجربه کرده ام، افراد نیازمند را پیدا کرده مستقیم به آنها کمک خواهم کرد.

 

منبع: گروه سرگرمی ایران ناز

ادامه مطلب خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده


دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده

 

یک دختر جوان و زیبای چینی به نام لیو تینگ به تازگی مدل و سوژه عکاسی شده است و به شکل بسیار عجیب و غیر متعارف در مقابل دوربین عکاسان ژست میگیرد.

 

دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده

 

این دختر زیبا که امنون بیست و چهار ساله است در ژست هایش سعی میکند که در کمال آرامش, انعطاف پذیری عجیب بدن خود را به رخ دیگران بکشد.

 

دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده

 

رسانه های کشور چین به این دختر لقب ملکه انعطاف پذیری را داده اند. حانم لیو میگوید که از سن هشت سالگی چنین حرکات عجیب و غیر قابل باور را انجام میداده است و به همین دلیل توانسته به چنین انعطاف پذیری بالایی دست پیدا کند.

 

دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده

 

خانم لیو تینگ در حال حاضر فقط چهل و پنج کیلوگرم وزن دارد و قد و وزن مناسبش باعث شده که بتواند به عنوان یک مدل خوش بدرخشد. پدر و مادر وی خواننده ی اوپرا بودند و وی در خانواده ای هنری به دنیا آمد. لیو سعی دارد که بتواند نامش را در کتاب رکوردهای گینس به ثبت برساند.

 

دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده

 

دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده

 

دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده

 

دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده

عکس های دختر جوان و زیبای چینی با بدنی شگفت انگیز

 

منبع: گروه سرگرمی ایران ناز

ادامه مطلب دختر زیبای چینی با بدنی عجیب و خارق العاده

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان


داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

بدون شک نام بیشتر این افراد سرشناس و مشهور را شنیده اید، اما این ستاره های مشهور به راحتی ستاره نشده اند. برخی در ابتدا به سختی زندگی خود را میگذرانده اند و حتی مدتی در ماشین خود زندگی میکردند.

 

برخی دیگر از این افراد مورد اذیت و آزار خانواده های خود قرار میگرفتند و میتوان گفت تقریباً همه این افراد سرشناس با طرد مواجه شدند و رویدادهای زندگی آنها را به ستاره های جهانی تبدیل کرد.

 

در اصل میتوان گفت شرایط خانواده هیچگاه نمیتواند تاثیر ۱۰۰ درصدی در موفقیت و ستاره شدن داشته باشد. به ویژه در دنیای امروزی !!

 

با توجه به این که داستان های زندگی این ستاره ها عجیب است نوجوانان درکی از واقعیت های این گونه ستاره ها ندارند. شناخت روحیه نوجوانان کار والدین است تا به آنها آموزش بدهند که موفقیت تنها به تلاش و باور هر فرد بستگی دارد.

 

۱٫ سارا جسیکا پارکر

پارکر در یک شهر فقیر معدن زغال سنگ در روستایی اوهایو به دنیا آمد و کوچکترین از چهار فرزند بود. وقتی او دو ساله بود والدینش طلاق گرفتند و مادرش مدت کوتاهی پس از آن دوباره ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند دیگر شد.

 

ناپدری پارکر که یک راننده کامیون بود، اغلب بیکار بود، بنابراین ستاره آینده در سن بسیار پایین به آواز خواندن و رقصیدن پرداخت تا به درآمد آموزشی مادرش کمک کند و خانواده ۱۰ نفره خود را تغذیه کند.

 

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

مادر پارکر علیرغم روزهای سخت و گهگاهی در رفاه، به تشویق فرزندانش به هنر ادامه داد . خانواده به سینسیناتی نقل مکان کردند، جایی که پارکر با بورس تحصیلی در یک مدرسه باله، موسیقی و تئاتر ثبت نام کرد.

 

وقتی او ۱۱ ساله بود، خانواده به شهر نیویورک سفر کردند تا پارکر بتواند برای نمایشنامه برادوی تست بازیگری بدهد. این سفر موفقیت آمیز بود – او و برادرش هر دو بازیگر شدند و خانواده به نیویورک نقل مکان کردند.

 

پارکر به سختی کار و نقش آفرینی را ادامه داد و در نهایت تبدیل به شخصیت اصلی سریال Sex and the City شد.

 

۲٫ سرهنگ (هارلند) سندرز

سرهنگ هارلند سندرز در طول زندگی حرفه‌ای خود از مشاغل مختلف اخراج شد، قبل از اینکه برای اولین بار در سال ۱۹۳۰، زمانی که ۴۰ ساله بود، در طول رکود بزرگ، در ایستگاه خدمات شل کنار جاده‌ای خود به پخت مرغ مشغول شد.

 

پمپ بنزین او در واقع رستوران نداشت، بنابراین او در محل زندگی شخصی خود از افراد ناهار خوری پذیرایی می کرد. در طول ۱۰ سال بعد، او “دستورالعمل مخفی” و روش پخت سرخ کن تحت فشار خود را برای مرغ سرخ شده معروف خود کامل کرد و به مکان های بزرگتر رفت.

 

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

جوجه او حتی در رسانه ها توسط منتقد مواد غذایی دانکن هاینز تحسین شد. با این حال، هنگامی که منطقه بین ایالتی از طریق شهر کنتاکی که رستوران کلنل در دهه ۱۹۵۰ در آن قرار داشت عبور کرد، ترافیک مهم جاده را از بین برد و سرهنگ مجبور شد تجارت خود را ببندد و بازنشسته شود.

 

او که نگران این بود که چگونه از چک ماهانه ۱۰۵ دلاری بازنشستگی‌اش جان سالم به در ببرد، به دنبال رستوران‌هایی بود که دستور غذای مخفی او را ارائه می‌کردند.

 

او برای هر قطعه مرغ فروخته شده یک نیکل می‌خواست. او به اطراف رفت و در ماشینش خوابید و بیش از ۱۰۰۰ بار طرد شد تا سرانجام اولین شریک زندگی خود را پیدا کرد. اما دست از تلاش برنداشت و با دستور غذایی مرغ به شهرت رسید.

 

۳٫ شانیا تواین

حرفه ی تواین در واقع بیشتر از سر ناچاری شروع شد تا جاه طلبی خام. پدر و مادرش در دو سالگی طلاق گرفتند و او به ندرت پدرش را می دید.

 

مادر و ناپدری او، که او با آنها صمیمی شده بود، اغلب نمی توانستند به اندازه کافی زندگی کنند، بنابراین تواین زمانی که تنها هشت سال داشت شروع به آواز خواندن در بارها کرد تا پول بیشتری به دست آورد.

 

او به یاد می آورد که مادرش در تمام ساعات او را بیدار می کرد تا بلند شود و اجرا کند. متأسفانه وقتی او ۲۱ ساله بود، مادر و ناپدری‌اش در یک تصادف رانندگی با کامیون چوب بری در بزرگراه کشته شدند.

 

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

تواین کار خود را به حالت تعلیق درآورد تا وارد کار شود و از سه خواهر و برادر کوچکترش (که در آن زمان در سنین نوجوانی بودند) مراقبت کند. او در استراحتگاه ها آواز می خواند و رفتن به دنبال ستاره شدن بزرگ را به تعویق انداخت تا اینکه خواهر و برادرانش آنقدر بزرگ شدند که بتوانند از خودشان مراقبت کنند.

 

شنایا برای کمک مالی به خانواده از سن هشت سالگی در کلوب‌ها و در ساعات بین نیمه شب تا ۲ صبح به خوانندگی می‌پرداخت. در سن ۱۳ سالگی برای اجرا در برنامه‌ای در تلویزیون CBC دعوت شد.

 

او در این اجرا خواننده گروه محلی لانگ شات بود. در سال ۱۹۸۴ در آلبوم آهنگساز کانادایی، تیم دنیس، آهنگی دو نفره اجرا کرد. و این شروعی بود برای موفقیت های چشم گیر او.

 

۴٫ داستان خواندنی و جالب زندگی جی کی رولینگ

جی کی رولینگ به تازگی طلاق گرفته بود، و کمک های دولتی دریافت کرده بود، و در سال ۱۹۹۴ به سختی می توانست هزینه تغذیه نوزادش را بپردازد، درست سه سال قبل از انتشار اولین کتاب هری پاتر، هری پاتر و سنگ فیلسوف.

 

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

به گزارش ایران ناز وقتی داشت آن را می‌خرید، آنقدر فقیر بود که نمی‌توانست کامپیوتر یا حتی هزینه فتوکپی رمان ۹۰۰۰۰ کلمه‌ای را بپردازد، بنابراین هر نسخه را به صورت دستی تایپ می‌کرد تا برای ناشران ارسال کند.

 

ده ها بار رد شد تا اینکه بالاخره بلومزبری، ناشر کوچک لندنی، پس از اینکه دختر هشت ساله مدیر عامل عاشق آن شد، فرصتی دوباره به آن داد. و این شد که او پا به جاده ی سر سبز خوشخبتی و موفقیت گذاشت.

 

۵٫ چگونگی ستاره شدن استیون کینگ

کینگ زمانی که برای اولین بار تلاش می کرد بنویسد شکست خورده بود و در حال تقلا بود. او با همسرش که او هم نویسنده بود در یک تریلر زندگی می‌کرد و هر دو در مشاغل متعددی کار می‌کردند تا خانواده‌شان را تامین کنند.

 

و در عین حال حرفه خود را دنبال می‌کردند. آنها آنقدر فقیر بودند که مجبور بودند برای عروسی خود لباس قرض بگیرند. کینگ نامه های رد شده ی بسیاری برای آثارش دریافت کرد که سیستمی برای جمع آوری آنها ایجاد کرد. او در کتابش درباره نوشتن به یاد می‌آورد:

 

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

تا زمانی که ۱۴ ساله بودم… میخ دیوار من دیگر وزن لغزش‌های طرد شده روی آن را تحمل نمی‌کرد! میخ را با سنبله عوض کردم و به نوشتن ادامه دادم!! او قبل از فروش اولین داستان کوتاه خود، “طبقه شیشه ای” به قیمت ۳۵ دلار، ۶۰ رد دریافت کرد. حتی کتاب پرفروش او، کری، در ابتدا مورد استقبال قرار نگرفت.

 

پس از ده‌ها رد، سرانجام آن را با پیش‌پرداخت ناچیز به انتشارات دابل‌دی فروخت، جایی که جلد گالینگور تنها ۱۳۰۰۰ نسخه فروخت که این فروش هم عالی نبود. با این حال، بلافاصله پس از آن، Signet Books برای حقوق جلد شومیز به مبلغ ۴۰۰۰۰۰ دلار قرارداد امضا کرد که ۲۰۰۰۰۰ دلار آن به کینگ رسید. و پس از آن به موفقیت رسید!

 

۶٫ جیم کری

زمانی که کری ۱۴ ساله بود، پدرش شغل خود را از دست داد و خانواده‌اش در شرایط سختی قرار گرفتند. آنها در یک ون VW در چمن یکی از اقوام خود سوار شدند.

 

و کمدین جوان، مشتاق به حرفه خود بود و تمام زمان را اختصاص داده بود برای موفقیت. که رزومه خود را چند سال قبل، در سن ۱۰ سالگی به نمایش کارول برنت پست کرد.

 

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

هشت ساعت طول کشید کار روزانه در کارخانه بعد از مدرسه برای کمک به تامین مخارج زندگی. کری در سن ۱۵ سالگی برای اولین بار برنامه کمدی خود را روی صحنه اجرا کرد، در کت و شلواری که مادرش او را ساخته بودو کاملاً بمباران شد، اما او ناامید نشد.

 

سال بعد، در ۱۶ سالگی، مدرسه را رها کرد تا تمام وقت روی کمدی تمرکز کند. او مدت کوتاهی بعد به لس آنجلس نقل مکان کرد، جایی که هر شب در Mulholland Drive پارک می کرد و موفقیت خود را تجسم می کرد.

 

در یکی از همین شب‌ها، او برای «خدمات بازیگری ارائه‌شده» چکی به ارزش ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار برای خود نوشت، که او برای روز شکرگزاری ۱۹۹۵ قرار داد. درست قبل از آن تاریخ، او حقوق خود را با Dumb and Dumber شروع کرد. چک خراب شده را که تمام مدت در کیف پولش نگه داشته بود، در تابوت پدرش گذاشت!!

 

۷٫ تایلر پری

پری دوران کودکی سختی داشت. او در سنین بزرگسالی مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفت، از دبیرستان اخراج شد و دو بار سعی کرد خودکشی کند. یک بار در دوران نوجوانی و بار دیگر در ۲۲ سالگی. در ۲۳ سالگی به آتلانتا نقل مکان کرد و با شروع کار روی صحنه خود، به مشاغل عجیب و غریب پرداخت.

 

در سال ۱۹۹۲ او نوشت، تهیه‌کنندگی و در اولین نمایش خود با نام «می‌دانم که تغییر کرده‌ام » بازی کرد و تا حدودی از تربیت دشوارش مطلع شد. پری تمام پس انداز خود را در نمایش گذاشت و به طرز بدی شکست خورد. دویدن فقط یک آخر هفته به طول انجامید و فقط ۳۰ نفر برای تماشا آمدند.

 

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

او با تولید ادامه می‌داد، کارهای عجیب‌تری انجام می‌داد و اغلب در ماشینش می‌خوابید تا از پس آن بربیاید. شش سال بعد، پری سرانجام موفق شد در هفتمین نمایش خود موفق شود.

 

او از آن زمان به عنوان کارگردان، نویسنده و بازیگر به یک حرفه بسیار موفق ادامه داد. در واقع، پری در سال ۲۰۱۱ به عنوان پردرآمدترین مرد فوربس در زمینه سرگرمی انتخاب شد.

 

۸٫ اپرا وینفری

اپرا در طول زندگی عمومی خود با موارد زیادی برخورد کرد – انتقاد در مورد وزن، نژادپرستی، سؤالات مزاحم در مورد تمایلات جنسی او، اما او هرگز اجازه نداد این موضوع مانع از جاه طلبی و انگیزه او شود.

 

وقتی به دوران کودکی او نگاه می‌کنید، پیروزی‌های شخصی او در پرتو چشم‌گیرتری نشان داده می‌شود. گزارش شده است که اپرا در بزرگ شدن قربانی آزار جنسی بوده و بارها مورد آزار و اذیت پسر عمویش، عمو و دوست خانوادگی خود قرار گرفته است.

 

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

بعدها باردار شد و در ۱۴ سالگی فرزندی به دنیا آورد که تنها دو هفته بعد از دنیا رفت. اما اپرا استقامت کرد و دبیرستان را به عنوان یک دانش‌آموز ممتاز به پایان رساند، بورسیه تحصیلی کامل به دانشگاه گرفت و از گوینده یک شبکه محلی در نشویل تا یک سوپراستار بین‌المللی و خالق شبکه OWN خود در تلویزیون بالا رفت.

 

در یک مصاحبه عنوان کرد:(ما نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم!… بسیاری از ستاره های ایران و جهان دوران کودکی بسیار بدی داشتند چه از نظر مالی و چه شرایط خانوادگی، جدایی پدر ومادر. ….

 

اما اراده و تلاش هر کدام زندگی آنها را به یک ستاره در زمینه های مختلف تبدیل کرد. یاد بگیریم و بدانیم اراده ی هر چیزی را بکنید با تلاش و باور به آن می رسید.

 

۹٫ امیلی بلانت

قبل از اینکه بلانت نامزد دریافت گلدن گلوب شود و نقش های اصلی را روی صحنه تئاتر و پرده بزرگ بازی کند، به سختی می توانست با همکلاسی هایش گفتگو کند:

 

امیلی بین هفت تا چهارده سالگی یک لکنت شدید داشت. همانطور که او به مجله W گفت ، “من بچه باهوشی بودم، و چیزهای زیادی برای گفتن داشتم، اما نمی توانستم آن را بگویم.

 

این فقط مرا آزار می داد. هرگز فکر نمی کردم بتوانم با کسی مثل این بنشینم و صحبت کنم. من همین الان با شما صحبت می کنم.”

 

داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

 

اما همه چیز وقتی تغییر کرد که یکی از معلمان راهنمایی او را تشویق کرد تا برای نمایش مدرسه امتحان کند – با توجه به این واقعیت که او در برقراری ارتباط بسیار مشکل داشت، یک شاهکار کاملاً غیر جذاب بود!

 

اما معلم به آرامی فشار می‌آورد و به او پیشنهاد می‌دهد لهجه‌ها و صدای شخصیت‌ها را امتحان کند تا کلمات را بیرون بیاورند – و این کار هم انجام شد. بلانت در پایان دوران نوجوانی خود بر لکنت خود غلبه کرده بود و به شغل موفقی که اکنون دارد دست یافت!

 

منبع: گروه سرگرمی ایران ناز

ادامه مطلب داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان

شب در شیراز کجا بریم؟ – دیدنی های شیراز


شب در شیراز کجا بریم؟ – دیدنی های شیراز

 

شیراز یکی از دیدنی ترین شهرهای ایران است. شب‌های شیراز شب‌های رویایی هستند که با احساسات گردشگران ارتباط عمیقی برقرار می‌ کنند. حافظیه از پربازدیدترین دیدنی‌های شیراز است.

 

عاشقان حافظ در همه جای ایران هستند، اما کسانی که اهل شعر و شاعری هستند می ‌دانند که شب‌های حافظیه حال و هوای دیگری دارد.

 

محال است کسی اهل تاریخ و ادبیات باشد، اما شب‌های حافظیه را در اولویت بازدید خود قرار ندهد. شب‌های حافظیه برای کسانی که اهل شعر هستند، رویایی و بی ‌نظیر است.

 

اگر جزو کسانی هستید که قصد شب‌گردی در شیراز و بازدید از جاذبه‌های دیدنی آن را در شب دارید، مطابق سلیقه ‌تان باید جاهای موردعلاقه خود را برای بازدید در اولویت قرار دهید، زیرا این مکان‌های دیدنی زیبا، متنوع و جذاب هستند و هر یک از لحاظ تاریخی، طبیعی و غذایی ممکن است برای گردشگران در اولویت بازدید قرار گیرند.

 

از بین مناطق تاریخی شیراز برخی از آن‌ها از محبوبیت بیشتری در میان شب گردان شیراز برخوردارند که می‌ توان به حافظیه، دروازه قرآن، باغ‌های زیبای شیراز، خیابان‌های قدیمی، ارگ کریم خانی و عمارت شاپوری اشاره کرد.

 

این بنا‌های باشکوه که نمایانگر معماری اصیل و مهارت بالای گذشتگان هستند در شب جلوه‌ای فوق العاده جذاب و دیدنی به خود می‌گیرند که نباید از دست داد.

 

با آس چارتر همراه شوید تا شما را با مکان‌های دیدنی شیراز در شب آشنا ‌کنیم. شما همچنین می توانید بلیط هواپیما مشهد شیراز را از سایت آُس چارتر تهیه نمایید.

 

خیابان گردی در شیراز

خیابان های شیراز در تایم شب صفای خاصی دارند، از آنجایی که بومیان این منطقه بسیار اهل گشت و گذار هستند اکثر کافه رستوران ها، بستنی فروشی ها، آبمیوه و فروشگاه ها در خیابان های توریستی شیراز تا پاسی از شب خدماتشان را عرضه می کنند.

 

پیشنهاد می کنیم سری به خیابان های لطفعلی خان زند، خیابان دروازه قرآن، بلوار چمران، خیابان انقلاب و معالی آباد بزنید، جوش و خروش این مناطق از سایر نواحی درون شهری بیشتر هستند و در کنار امکانات رفاهی و توریستی بیشتری به چشم میخورد.

 

حافظیه شیراز

حافظیه شیراز جذاب ‌ترین مکان‌های دیدنی شیراز در شب برای گردشگرانی است که اهل شعر باشند. این دسته از افراد شب را در آن سپری می ‌کنند و با حافظ خوانی و تفال به حافظ، شبی خاطره‌انگیز را برای خود رقم می ‌زنند.

 

شب در شیراز کجا بریم؟ - دیدنی های شیراز

 

ارگ کریمخانی

ارگ کریم‌خانی یکی دیگر از مکان‌های دیدنی شیراز در شب است. از حافظیه تا ارگ کریمخانی در حدود سه کیلومتر فاصله است.

 

قلعه بنای مجموعه، در حدود یک ساعت زمان برای بازدید لازم دارد. ارگ کریمخانی در وسط شهر شیراز یک نگین بی‌بدیل است که زیبایی آن چشم را نوازش می‌دهد؛ اما این فضای داخل ارگ نیست که در دل شب زیباست.

 

آدرس ارگ کریمخانی: شیراز، خیابان کریم ‌خان زند نبش میدان شهدا  یا شهرداری سابق

 

باغ ارم

از مکان‌های دیدنی شیراز در شب، می ‌توان باغ ارم را نام برد. این مکان تفریحی و طبیعت زیبای آن برای هر فردی که شیراز را دیده باشد رویایی و خاطره‌انگیز است.

 

سبک معماری باغ ارم یادآور معماری‌های ایران کهن است و بسیاری بر این عقیده‌اند که شاخصه‌های دوره ساسانی را دارد؛ اما علاوه بر عمارت سه طبقه زیبای باغ، آنچه زیبایی باغ ارم در شب را برای گردشگران جذاب می ‌کند گل‌های زیبا و طبیعت کم ‌نظیر این باغ زیبا است.

 

طبیعت زیبای باغ زیر نورپردازی‌های موجود در شب، فضایی زیبا را برای گردشگران فراهم کرده است که می ‌توانند از دیدن آن لذت ببرند.

 

آدرس باغ ارم: شیراز، بلوار ارم، میدان ارم، خیابان ارم.

 

شب در شیراز کجا بریم؟ - دیدنی های شیراز

 

باغ دلگشا

باغ دلگشا  از باغ‌های قدیمی شیراز در نزدیکی سعدیه است. قدمت این باغ زیبا را به ایران کهن و به عصر ساسانی می ‌رسانند. در داخل باغ عمارتی قرار دارد که در عهد قاجار ساخته شده است.

 

این باغ زیبا نیز جزو مکان‌های دیدنی شیراز در شب است. آنچه این باغ را برای توریست‌ها زیبا می‌ کند طبیعت زیبای آن است. درختان و گل‌های زیبای باغ در فصل بهار، بویژه درختان بهارنارنج با عطر خاصی که دارند فضای این باغ را در شب بسیار دلنشین می ‌کنند.

 

پارک آزادی

پارک آزادی شیراز یکی از زیباترین مکان‌های دیدنی شب شیراز است. این پارک که در میدان آزادی قرار گرفته یکی از مجهزترین پارک‌های شیراز از لحاظ داشتن امکانات تفریحی هست.

 

زیبایی پارک با وجود امکانات تفریحی که دارد در شب، چندین برابر می ‌شود. وجود سینمای چند بعدی و اتاق فرار در این پارک از مهم‌ترین جاذبه‌های آن است. استشمام هوای دلپذیر در پارک یکی دیگر از شاخصه‌های  جذاب موجود در پارک است.

 

آدرس پارک آزادی: شیراز،منطقه ۱،بلوار آزادی، میدان گاز

 

لونا پارک

یکی دیگر از مکان‌های دیدنی شیراز در شب که طبیعت زیبایی دارد لونا پارک است. این پارک در نزدیکی دروازه قرآن واقع شده است. این پارک کلکسیونی از وسایل بازی را در خود جای داده است.

 

اگرچه وسایل پارک قدیمی هستند، زیبایی خاص خود را دارند. با حضور در لونا پارک، احساس می ‌کنید از یک موزه وسایل بازی زیبا هم دیدن کرده‌اید.

 

دروازه قرآن

دروازه قرآن در شمال شرقی شیراز و در فاصله ده متری مقبره خواجوی کرمانی قرار گرفته و جزو زیباترین مکان‌های دیدنی شیراز در شب است. این نماد زیبا نشان‌دهنده مذهب مردم شهر شیراز است.

 

با اینکه این اثر زیبای شهر شیراز در روز جزییات زیبایی را به نمایش می‌ گذارد، نورپردازی آن در شب، فضای اطراف این دیدنی زیبا را رویایی کرده و جذابیت آن را چندین برابر می ‌کند پیک نیک‌های شبانه‌ در فضای زیبای این بنا، جزو خاطره‌انگیزترین لحظات در شبهای توریستی این شهر است.

 

آدرس دروازه قرآن: شیراز، منطقه ۳،آزاد راه شیراز مرودشت

 

شب در شیراز کجا بریم؟ - دیدنی های شیراز

 

بلوار چمران

بلوار زیبای چمران از خاص ‌ترین مکان‌های دیدنی شیراز در شب است. این بلوار که از فلکه دانشجو تا معالی آباد را در بر می ‌گیرد، یک مسیر زیبای طولانی دارد.

 

فضای سبز اطراف این بلوار به وسایل و امکانات تفریحی و ورزشی مجهز است. نورپردازی این فضا در شب سبب می ‌شود که فضای آن بسیار رویایی شود.

 

اگر تا به‌حال این بلوار را تجربه نکرده‌اید، بهتر است بدانید که این مکان به بزرگترین پارک حاشیه ‌ای ایران شهرت دارد. فضای باز اطراف این بلوار و طبیعت آن در شب، قابل توصیف نیست.

 

دیدن این فضا در شب، با وجود آب ‌نماهای موجود در پارک، صدای آب و تماشای مجسمه‌های زیبای پارک در شب، می‌تواند برای شما بسیار جذاب و رویایی باشد.

 

نارنجستان قوام

مجموعه باغ نانجستان قوام از مکان‌های دیدنی شیراز در شب، است. این باغ زیبا یک جاذبه خاص است که با داشتن معماری و طبیعت کم‌نظیر، چشم توریست‌ها را به‌سمت خود هدایت می‌کند.

 

آنچه این بنای زیبا را در شب جذاب می ‌کند، معماری بنا نیست، بلکه طبیعت زیبای باغ و فضای اطراف بناست. این باغ که در شرق خیابان لطفعلی خان زند واقع شده است، میزبان علاقه‌مندان به طبیعت باغ در شب است.

 

آدرس باغ نارنجستان: شیراز، خیابان لطفعلی خان زند، نرسیده به خیابان زینبیه

 

مجتمع خرید خلیج فارس

اگر سلیقه شما مدرن است می ‌توانید مجتمع بزرگ خلیج فارس را انتخاب کنید.

 

این مجتمع بزرگ یکی از دیدنی‌های شیراز است که بازدید از آن در شب، می ‌تواند جذابیت بیشتری برای شما داشته باشد امکانات تفریحی این مرکز خرید متنوع بوده و هتل و سینمای آن بسیار مجهز است.

 

وجود این امکانات و نورپردازی خاص این مرکز خرید، جذابیت آن در شب را چندین برابر می ‌کند. اگر هزینه استفاده از این امکانات برای شما مهم نیست می‌ توانید از گشت و گذار در این مجتمع لذت ببرید.

 

آدرس مجتمع تجاری خلیج فارس:شیراز بلوار دکتر حسابی

 

پارک کوهپایه

پارک کوهپایه نزدیکی دروازه قرآن است. این پارک زیبا به ‌دلیل داشتن غرفه‌های نارنجی چشم توریست‌ها را به‌ سمت خود جذب می ‌کند. از قسمت‌های پرطرفدار پارک جایی است که به‌سمت دروازه قرآن، چشم‌انداز دارد.

 

برای رسیدن به این قسمت باید پله‌های زیاد را به سمت بالا بروید. پارک کوهپایه یکی از مکان‌های دیدنی شیراز در شب، است و شبانه‌های آن جذابیت بیشتری دارد.

 

آدرس پارک کوهپایه: شیراز، دروازه قرآن، به طرف هفت تنان، بلوار چهل مقام

 

پاسارگاد

اگر اهل نجوم و دیدن آسمان شیراز در شب هستید، بهتر است بدانید که مکان‌هایی مانند تخت جمشید و پاسارگاد  جزو بهترین سایت‌ها جهت رویت آسمان شب هستند.

 

با حضور در این مکان‌ها در هنگام شب، می‌ توانید از دیدن زیبایی‌های آسمان لذت ببرید. پاسارگاد از پرطرفدارترین جاذبه‌های توریستی و مکان‌های دیدنی شیراز است.

 

بدون شک کسانی که علاقه‌مند به تاریخ هستند یا برایع ابراز علاقه به کوروش به دیدن پاسارگاد می‌روند شب را برای دیدن این جاذبه تاریخی و ملی انتخاب نمی‌ کنند؛ حضور در شب در این مکان تاریخی، برای کسانی که از دیدن آسمان شب لذت می ‌برند جذابیت کم‌نظیری دارد.

 

آدرس پاسارگاد: استان فارس، مرودشت، میراث جهانی پاسارگاد

ادامه مطلب شب در شیراز کجا بریم؟ – دیدنی های شیراز