ایران در پایان سده ۱۶- م.
- 1,349 بازدید
- 27 مارس 2012
- ایران باستان
ایران در پایان سده ۱۶- م.
شاه طهماسب اول در ماه مه ۱۵۷۶ درگذشت، پس از درگذشت او میان اشراف قزلباش آشفتگى فراوانى حکمفرما گردید، شاه ۱۲ پسر داشت، طبق معمول هریک از آنها نزد یکى از سران عشایر قزلباش که عنوان سرپرستى یا للهگرى آنها را داشتند، بهسر مىبردند. امیران هریک از این عشایر قزلباش فرزند شاه را دستپرورده خود مىانگاشتند.
امیران عشیره اوستاجلو دستپرورده خود؛ حیدر میرزا را به عنوان شاه شناساندند، اما امیران عشایر دیگر شورش کردند و پس از زدوخوردهاى خونین او را کشتند. امیران عشیره افشار قدرت را به دست آوردند، دستپرورده آنها اسماعیل بود که به فرمان پدرش شاه طهماسب ۱۹ سال در زندان دژ قهقهه بهسر مىبرد.
شاه اسماعیل دوم (۱۵۷۶- ۱۵۷۸) به آزمندى و بیرحمى شهرت یافت، او به کشتار دستهجمعى دست زد و ۶ برادرش را کشت. کوشش داشت با سنیان متحد شود و لعن فرستادن به سه خلیفه نخستین صدر اسلام را منع کرد، این اقدام او نفرت اشراف و روحانیان
شیعه را برانگیخت. گویا در اثر مصرف بىاندازه تریاک ناگهان درگذشت، برخى از منابع تاریخى اظهار داشتند که او را مسموم کردهاند.
شوراى عالى (دیوان عالى) امیران و بلندپایگان، پسر شاه طهماسب اول، سلطان محمد را که ملقب به خدابنده بود، به نام محمد خدابنده، شاه اعلام داشتند (۱۵۷۸- ۱۵۸۷)، این مرد ناتوان و بىاراده، زیر نفوذ زنش که مادر دو فرزند حمزه و عباس بود قرار گرفت، او به اشراف بلندپایه ایرانى و علماى روحانى متکى بود، و مىپنداشت مىتواند به کمک آنها موضوع تمرکز را در دستگاه حکومت برقرار کند. به همین انگیزه بعدها به تحریک امیران قزلباش کشته شد.
به سال ۱۵۷۸ سلطان مراد سوم، ترک (۱۵۷۴- ۱۵۹۴)، علیرغم پیمان صلح سال ۱۵۵۵ اماسیه دژ قارص را اشغال و از آنجا حمله به ایران را آغاز کرد. هماکنون طرح ترکها چنان بود که کشورهاى شرقى ماوراء قفقاز و کنارههاى باخترى دریاى خزر را به تصرف درآورند تا راههاى ولگا- خزر را که مهمترین شاهراههاى تجارتى بودند زیر نظارت خود بگیرند. ارتش ترک به گرجستان خاورى، ارمنستان خاورى و آذربایجان یورش برد و در همهجا تخم مرگ و ویرانى را کاشت. پیشرفت ترکها نخست در اثر دفاع دلیرانه و ارث تاج و تخت یعنى حمزه میرزا متوقف شد، ارتش او دوبار ترکان را شکست داد. اما خود حمزه میرزا در اثر توطئه امیران قزلباش کشته شد. در سالهاى ۱۵۸۵- ۱۵۸۸ ترکها تمام خاک شیروان، قرهداغ و آذربایجان را اشغال کردند، تبریز را گرفتند و این شهر را به سختى ویران کردند. پس از تصرف تبریز حتى سیدها را از شهر خارج، به استانبول بردند و آنها را به عنوان برده فروختند، با این وضع تکلیف مردم دیگر معلوم است که چه به سرشان آمد!
در این میان در خراسان فرزند شاه خدابنده به نام عباس میرزا که کودکى خردسال بود والى اسمى خراسان بهشمار مىرفت، سرپرست او به نام علیقلى خان شاملو ضمن اتحاد با با مرشد قلى خان اوستاجلو و پشتیبانى عشایر زیر رهبریشان، به سال ۱۵۸۱ عباس میرزا (متولد ۱۵۷۱٫ م) را شاه ایران اعلام کردند و قصدشان آن بود که به نام این کودک در سرتاسر ایران فرمان رانند. اینان پس از آنکه از کشته شدن حمزه میرزا یگانه مخالف نیرومندشان آگاه شدند هردو به سوى قزوین رهسپار و آن شهر را اشغال کردند. شاه محمد خدابنده در آن هنگام سرگرم سرکوبى جنبش مردمى در فارس بود، با ارتشش فارس را رها کرد اما دیرى نپائید، درگذشت. عباس ۱۲ ساله با کمک امیران قزلباش شاهنشاه سرتاسر ایران گردید (۱۵۸۷- ۱۶۲۹).
در پایان سده ۱۶ وضع خارجى و داخلى ایران بسیار وخیم بود، کشور از نابسامانى
اقتصادى هراسناکى رنج مىبرد. استانهاى شمال غربى ایران زیر اشغال ترکان بود، قسمت عمده استان خراسان با مرو، هرات، مشهد، زیر اشغال ارتش خان ازبکى بخارا قرار داشت.
سلطان هندوستان به نام اکبر شاه با دولت ایران چهره خصمانهاى بخود گرفت و مدعى مالکیت افغانستان شد. ستیز داخلى فئودالها و قیامهاى مردمى وضع را هرچه بیشتر آشفته مىکرد.
===========
نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز
نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى
تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م
موضوع: تاریخ عمومى
زبان: فارسى
تعداد جلد: ۱
ناشر: انتشارات پویش