ایران در پایان سده ۱۶- م.

ایران در پایان سده ۱۶- م.

شاه طهماسب اول در ماه مه ۱۵۷۶ درگذشت، پس از درگذشت او میان اشراف قزلباش آشفتگى فراوانى حکمفرما گردید، شاه ۱۲ پسر داشت، طبق معمول هریک از آنها نزد یکى از سران عشایر قزلباش که عنوان سرپرستى یا لله‏گرى آنها را داشتند، به‏سر مى‏بردند. امیران هریک از این عشایر قزلباش فرزند شاه را دست‏پرورده خود مى‏انگاشتند.

امیران عشیره اوستاجلو دست‏پرورده خود؛ حیدر میرزا را به عنوان شاه شناساندند، اما امیران عشایر دیگر شورش کردند و پس از زدوخوردهاى خونین او را کشتند. امیران عشیره افشار قدرت را به دست آوردند، دست‏پرورده آنها اسماعیل بود که به فرمان پدرش شاه طهماسب ۱۹ سال در زندان دژ قهقهه به‏سر مى‏برد.

شاه اسماعیل دوم (۱۵۷۶- ۱۵۷۸) به آزمندى و بیرحمى شهرت یافت، او به کشتار دسته‏جمعى دست زد و ۶ برادرش را کشت. کوشش داشت با سنیان متحد شود و لعن فرستادن به سه خلیفه نخستین صدر اسلام را منع کرد، این اقدام او نفرت اشراف و روحانیان‏

شیعه را برانگیخت. گویا در اثر مصرف بى‏اندازه تریاک ناگهان درگذشت، برخى از منابع تاریخى اظهار داشتند که او را مسموم کرده‏اند.

شوراى عالى (دیوان عالى) امیران و بلندپایگان، پسر شاه طهماسب اول، سلطان محمد را که ملقب به خدابنده بود، به نام محمد خدابنده، شاه اعلام داشتند (۱۵۷۸- ۱۵۸۷)، این مرد ناتوان و بى‏اراده، زیر نفوذ زنش که مادر دو فرزند حمزه و عباس بود قرار گرفت، او به اشراف بلندپایه ایرانى و علماى روحانى متکى بود، و مى‏پنداشت مى‏تواند به کمک آنها موضوع تمرکز را در دستگاه حکومت برقرار کند. به همین انگیزه بعدها به تحریک امیران قزلباش کشته شد.

به سال ۱۵۷۸ سلطان مراد سوم، ترک (۱۵۷۴- ۱۵۹۴)، علیرغم پیمان صلح سال ۱۵۵۵ اماسیه دژ قارص را اشغال و از آنجا حمله به ایران را آغاز کرد. هم‏اکنون طرح ترکها چنان بود که کشورهاى شرقى ماوراء قفقاز و کناره‏هاى باخترى دریاى خزر را به تصرف درآورند تا راههاى ولگا- خزر را که مهمترین شاهراه‏هاى تجارتى بودند زیر نظارت خود بگیرند. ارتش ترک به گرجستان خاورى، ارمنستان خاورى و آذربایجان یورش برد و در همه‏جا تخم مرگ و ویرانى را کاشت. پیشرفت ترکها نخست در اثر دفاع دلیرانه و ارث تاج و تخت یعنى حمزه میرزا متوقف شد، ارتش او دوبار ترکان را شکست داد. اما خود حمزه میرزا در اثر توطئه امیران قزلباش کشته شد. در سالهاى ۱۵۸۵- ۱۵۸۸ ترکها تمام خاک شیروان، قره‏داغ و آذربایجان را اشغال کردند، تبریز را گرفتند و این شهر را به سختى ویران کردند. پس از تصرف تبریز حتى سیدها را از شهر خارج، به استانبول بردند و آنها را به عنوان برده فروختند، با این وضع تکلیف مردم دیگر معلوم است که چه به سرشان آمد!

در این میان در خراسان فرزند شاه خدابنده به نام عباس میرزا که کودکى خردسال بود والى اسمى خراسان به‏شمار مى‏رفت، سرپرست او به نام علیقلى خان شاملو ضمن اتحاد با با مرشد قلى خان اوستاجلو و پشتیبانى عشایر زیر رهبریشان، به سال ۱۵۸۱ عباس میرزا (متولد ۱۵۷۱٫ م) را شاه ایران اعلام کردند و قصدشان آن بود که به نام این کودک در سرتاسر ایران فرمان رانند. اینان پس از آنکه از کشته شدن حمزه میرزا یگانه مخالف نیرومندشان آگاه شدند هردو به سوى قزوین رهسپار و آن شهر را اشغال کردند. شاه محمد خدابنده در آن هنگام سرگرم سرکوبى جنبش مردمى در فارس بود، با ارتشش فارس را رها کرد اما دیرى نپائید، درگذشت. عباس ۱۲ ساله با کمک امیران قزلباش شاهنشاه سرتاسر ایران گردید (۱۵۸۷- ۱۶۲۹).

در پایان سده ۱۶ وضع خارجى و داخلى ایران بسیار وخیم بود، کشور از نابسامانى‏

اقتصادى هراسناکى رنج مى‏برد. استانهاى شمال غربى ایران زیر اشغال ترکان بود، قسمت عمده استان خراسان با مرو، هرات، مشهد، زیر اشغال ارتش خان ازبکى بخارا قرار داشت.

سلطان هندوستان به نام اکبر شاه با دولت ایران چهره خصمانه‏اى بخود گرفت و مدعى مالکیت افغانستان شد. ستیز داخلى فئودالها و قیام‏هاى مردمى وضع را هرچه بیشتر آشفته مى‏کرد.

 ===========

نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز

نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى‏

تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م‏

موضوع: تاریخ عمومى‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: ۱

ناشر: انتشارات پویش‏

http://www.vatanfa.com/?s=ایران-در-پایان-سده-۱۶--م.