شکوه اسلام از کانادا تا ترینیداد و توباگو
- 1,578 بازدید
- 18 دسامبر 2011
- تاریخ اسلام
کانادا
شکلگیری گروه های مسلمان مهاجر در کانادا در دو زمان، یکی قبل از جنگ جهانی دوم و دیگری پس از آن بوده است. براساس سرشماری سال ۱۸۷۱م، در مجموع دوازده نفر مسلمان در کانادا زندگی میکردهاند. این رقم در سال ۱۹۰۱م به ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر که متشکل از ترکها و اعراب بودند رسید. بعدها دولت های حاکم بر کانادا از افزایش تعداد مهاجران که بواسطه مهاجرت های جدید صورت میگرفت، جلوگیری کردند. به همین جهت، رقم مسلمین در سال های ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۵ بسیار کاهش یافت. تعداد مسلمانان در سال ۱۹۵۱م، ۱۸۰۰ نفر، در سال ۱۹۶۱م،۵۸۰۰ نفر، در سال ۱۹۷۱م، ۳۴۴۳۰ نفر، و در سال ۱۹۸۲م، ۱۲۰۰۰۰ نفر بوده است.
۴۵% مسلمانان این کشور پاکستانی و هندی هستند، قریب همین نسبت نیز متعلق به اعراب است. تقریبا نیمی از مسلمانانی که در کانادا زندگی میکنند، در شهر تورنتوی ایالت ANTARIO ساکن هستند. آنها پس از کاتولیکها و یهودیان بزرگترین اقلیت دینی به شمار میروند.
در سال های اخیر عمدتا مسلمانانی ساکن کانادا شدهاند که از تحصیلات عالی برخوردار هستند.
مسلمانان کانادا از نظر تشکل های اسلامی، در مقایسه با مسلمانان ایالات متحده آمریکا، برزیل و آرژانتین، در وضع مطلوبتری قرار دارند. نخستین انجمن اسلامی در سال ۱۹۲۰ در «ادمونتون» (EDMONTON) تاسیس شد و در همانجا مسجدی نیز بنا گردید. پس از جنگ جهانی دوم نیز انجمن های اسلامی متعددی در ویندوسور، لوندن، تورنتو، ولاک لابیش و مناطق دیگر به ترتیب در سالهای ۱۹۵۴، ۱۹۵۵،۱۹۵۶،۱۹۵۷ تاسیس گردید.
در حال حاضر، حداقل پنجاه انجمن و جمعیت اسلامی در کانادا مشغول فعالیت میباشد. بعدها انجمن های منطقهای نیاز به همکاری و تعاون را در سراسر کشور بیش از پیش حس کرده، در سال۱۹۷۳ اقدام به تاسیس «شورای انجمن های اسلامی کانادا» نمودند.
در حال حاضر، حداقل پنجاه انجمن و جمعیت اسلامی در کانادا مشغول فعالیت میباشد. بعدها انجمن های منطقهای نیاز به همکاری و تعاون را در سراسر کشور بیش از پیش حس کرده، در سال۱۹۷۳ اقدام به تاسیس «شورای انجمن های اسلامی کانادا» ( MUSLIM COMMUNITIES OF CANADA-CMCC THE COUNCIL OF) نمودند.
شورای مذکور در زمینههای آموزش، جوانان، زنان، دین، روابط مردمی و انتشارات فعالیت نموده، با سازمانهای دانشجویی در کانادا و ایالات متحده آمریکا نیز همکاری دارد. در کانادا حدود پنجاه مسجد وجود دارد که هر یک از آنها به عنوان یک مرکز اسلامی و محلی برای آموزش قرآن شناخته میشوند.
مهمترین مساجد در شهرهای زیر واقع شدهاند: ادمونتون۱۹۸۳ (مسجد الرشید)، لاک لابیش ۱۹۸۵، لوندن ۱۹۶۵، ویندسور۱۹۶۹، تورنتو ۱۹۷۰، مونترال ۱۹۷۲، اوتاوا ۱۹۷۸، در مدارس کانادا دروس دینی آموزش داده نمیشود، ولی در چارچوب دروس تطبیقی ادیان، در برخی مدارس درباره اسلام نیز بحث هایی صورت میگیرد.
در سال۱۹۵۳ در دانشگاه مک گیل و پس از آن در دانشگاه تورنتو «انیستیتوی تحقیقاتی اسلام» تاسیس گردید. مهمترین نشریهای که به طور مرتب به زبان های انگلیسی و عربی به چاپ میرسد، نشریه «اسلام – کانادا» است که از سال ۱۹۷۲م منتشر میشود.
ترینیداد و توباگو
جزایر ترینیداد و توباگو مصادف با انتقال بردههای آفریقایی قبیله ماندینگو به این جزایر و بکارگیری آنها در مزارع نیشکر رفت. در فاصله سال های۱۷۷۷ تا ۱۸۰۲ میلادی و خصوصا پس از استعمار انگلستان در سال۱۷۹۷ و آغاز تجارت برده و انتقال آنها از سنگال، قریب ۰۰۰/۲۰ نفر به منطقه مذکور آورده شد.
بردهها که عموما مسلمان بودند، بر اثر فشار صاحبان جدیدشان نتوانستند از هویت دینی خود محافظت نمایند؛ نام هایشان تغییر یافت و برای آنکه از ظلم و تعدی نجات یابند، یا دین مسیحیت را پذیرفتند و یا مجبور شدند همانند مسیحیان زندگی کنند. با این حال، مسلمانان ماندینگویی کوشیدند با تبعیت از «محمد بت» که از سال ۱۸۳۰م در بخش [ PROT OF SPAIN ] ساکن شده بود و رهبری مسلمانان بومی را با قدرت به عهده گرفته بود، هویتخود را حفظ نمایند.
آن دسته از مسلمانان ماندینگویی که برده نبودند و سالهای ۱۸۵۰ – ۱۸۴۰م به جزایر ترینیداد و توباگو مهاجرت کردند، در حراست از دین و فرهنگ خود کاملا موفق بودهاند. بخشی از مسلمانان نیز که در فاصله سالهای ۱۸۱۸ تا ۱۸۲۵م در قسمتهای شرقی جزایر مذکور ساکن شده بودند، در تبلیغ اسلام در میان اهالی بومی موفق بودند، به نحوی که کواره [QUARE] در سال ۱۸۴۰م به شهری که جمعیت غالب آن مسلمان بود، تبدیل شد. البته این روند مدت زیادی ادامه نیافت.
در سال های اخیر عمدتا مسلمانانی ساکن کانادا شدهاند که از تحصیلات عالی برخوردار هستند.
در سال ۱۸۳۴ قانون بردهداری در جزیره ترینیداد لغو شد. بنابراین، برخی از بردهها تصمیم به بازگشت گرفتند. همین موضوع موجب وارد آمدن ضربات جدی بر اقتصاد منطقه گردید.
انگلستان برای جبران این امر اقدام به عقد قراردادی نمود که براساس آن، از سال ۱۸۵۴ تا ۱۹۱۵م، کارگران هندی را که شامل مسلمانان نیز بود، به جزایر مذکور منتقل میکرد. شرایط زندگی این مسلمانان نیز صرفنظر از برخی حقوق که برخوردار بودند، با وضع بردههای آفریقایی تفاوت چندانی نداشت. میسیونرهای مسیحی برای دور نمودن آنان از اسلام، فعالیت های گستردهای کردند، حتی گاه با اعمال قهرآمیز، اقدام به برهم زدن نمازهای جماعت مسلمانان نمودند.
این بود که مسلمانان هندی مجبور شدند به طور پنهانی اعتقاد به دین و مذهبشان را ادامه دهند. بسیاری از آنان در پایان مدت قراردادشان به دلیل تنگدستی در هندوستان، مجبور میشدند به اقامتشان ادامه دهند. آنها بر خلاف مسلمانان آفریقایی، ارتباط خود را با میهن اصلی ادامه داده، در حفاظت از دین و فرهنگ خود موفق بودند.
سید عبدالعزیز افغانی که در سال۱۸۸۳م، به عنوان کارگر به جزیره ترینیداد آمده بود، پس از اتمام مهلت قراردادش، گروهی به نام «جمعیت هند شرقی» را تاسیس نمود. (۱۸۹۳م) او تا زمان مرگ، ریاست جمعیت مذکور را برعهده داشت. وی در سال۱۹۰۷ سمت قضاوت در ترینیداد را عهدهدار شد و برای ساختن تعداد زیادی مسجد فعالیت نمود، همچنین در سال۱۹۲۶م در تشکیل «جمعیت جوانان مسلمان» سعی و کوشش کرد. وی در همان سال جمعیتی به نام «تقویه الاسلام» را تاسیس نمود. این جمعیتبعدها نمایندگی مسلمانان را در نزد حکومت عهدهدار شد. در سال ۱۹۱۴م فردی به نام «مولانا حاج صوفی شیخ محمد حسن حنفی قادری» به جزیره ترینیداد آمد. او به مردم هشدار داد که بدون هیچ ملاحظهای باید از اسلام تبعیت کرد؛ زنان نیز مجبورند حجاب را به طور کامل رعایت کنند. وی با اینکه مدت کمی در ترینیداد اقامت داشت، با اقدامات خود موجب شد اسلام جانی دوباره بگیرد. در سال۱۹۳۷م نیز یک روحانی به نام «ناظر احمد» از هند به ترینیداد آمد و برای تاسیس مدارس همکاری هایی نمود.
در سال ۱۹۴۵م اسلام در ترینیداد دین رسمی محسوب نمیشد و به همین دلیل، این جمعیت های اسلامی بودند که تاسیس نهادهای آموزشی را برعهده داشتند. نخستین بار «جمعیت تقویه الاسلام» در سال۱۹۴۹م مدرسهای مطابق با اصول اسلامی تاسیس کرد. بعدها مدارس دیگری تاسیس گردید و این روند ادامه یافت. مسلمانان ترینیدادی امروز دارای هفتاد مسجد هستند که در آنها کلاس های آموزش قرآن فعال میباشد. همچنین در این جزیره، بیست مدرسه ابتدایی، سه مدرسه راهنمایی و یک دبیرستان متعلق به مسلمانان وجود دارد.
مسلمانان منطقه ترینیداد در قاره آمریکا از بهترین تشکلهای اسلامی برخوردار هستند. جمعیت «اهل السنه و الجماعه» که در سال ۱۹۳۰م در ترینیداد تاسیس و در سال ۱۹۳۵م به رسمیت شناخته شد، نیرومندترین تشکل اسلامی در ترینیداد و توباگوبه شمار میرود. این جمعیت در مجموع مدیریت۵۳ مسجد، هفت مدرسه ابتدایی و دو مدرسه راهنمایی را در اختیار دارد. ۸۰ تا ۸۵% مردم منطقه عضو این تشکل میباشند. گروه ها و جمعیت های دیگر در منطقه ترینیداد و توباگو عبارتند از:
«اتحادیه مبلغان مسلمان در آمریکای جنوبی و منطقه کارائیب» که در سال ۱۹۶۰م تاسیس شد.
از فعالیت جمعیت های اسلامی مذکور در ترینیداد میتوان رسیدگی به نیازهای مادی و اعضا را نام برد. تقریبا میتوان گفت هر جمعیت نشریهای برای خود دارد. در خصوص نشریات میتوان به نشریه [THE TORCH OF ISLAM] که از سال۱۹۶۶ توسط «اتحادیه مبلغان مسلمان» منتشر میشود، اشاره کرد. این نشریه به جای مجله [ THE ISLAMIC HERALD ] منتشر میشود.
«مسلم نیوز» ارگان انتشاراتی «جمعیت اهل السنه و الجماعه»، «النادیه» ارگان جمعیت جوانان مسلمان، «الحکمه» ارگان مرکز تبلیغات اسلامی، «النور» ارگان جماعت اسلامی، «مسلم استاندارد» نشریهای که هر دو ماه یکبار از سوی مرکز اوقاف اسلامی منتشر میشود، [THE VOICE] که به شکل گاهنامه و از سوی جماعه المؤمنین منتشر میشود، از نشریات عمده و با اهمیت جزایر ترینیداد و توباگو محسوب میشوند. حکومت، علی رغم میل درونی خود، به مسلمانان اجازه میدهد که از رسانههای جمعی بهرهمند شوند. برای مثال، در سال ۱۹۷۴ مراسم نماز عید فطر مستقیما از رادیو پخش شده و از همان تاریخ به بعد مسلمان ها مجازند روزهای جمعه به مدت نیم ساعتبرنامه رادیویی داشته باشند.
سورینام
این کشور از سال۱۶۶۷م در استعمار هلند بوده است. بردههای مسلمان آفریقایی که برای کار در مزارع و معادن طلا به این منطقه منتقل میشدند، اولین مسلمانان سورینام محسوب میشوند. آنها نیز مانند مسلمانانی که در کشورهای دیگر زندگی میکردند، تحت فشار و ستم قرار داشتند، انجام اعمال اسلامی برای آنها ممنوع بوده، به همین جهت از هویت دینی خود دور ماندند. در سال۱۸۶۳م، پس از لغو قانون بردهداری در سورینام، دولت هلند برای جلوگیری از خسارات احتمالی در اقتصاد، تصمیمات جدیدی اتخاذ کرد. طبق تصمیمات جدید، بردهها پیش از کسب آزادی خود، مجبور بودند مدت دو سال در مقابل دریافت دستمزد نزد صاحبانشان به کار مشغول شوند. به موازات این تصمیم، طبق قراردادهای پنجساله، کارگران متعددی از هند و جاوه به سورینام آورده شدند. اکثر کارگرانی که به دنبال این تصمیم در سال های ۱۸۳۱ تا ۱۸۵۰ از جاوه و در سال های۱۸۷۳ تا۱۹۱۶م از هند به سورینام آمدند، مسلمان بودند. کسانی که مدت نجساله قرار داد خود را به پایان میرساندند، در بازگشتبه کشور خود و یا اقامت دائم در سورینام آزاد بودند. مسلمانان در سال۱۹۲۷م مانند سورینامیهای دیگر توانستند از حقوق شهروندی هلند برخوردار شوند.
از سال ۱۹۴۰م به بعد، مسلمانان آزادی برخورداری از حقوق شخصی، خانوادگی و مسائل مربوط به ارث را کسب کردند. هلندیها در سال ۱۹۷۵ کشور را ترک کردند و آنگاه براساس قانون اساسی پذیرفته شده، انتخابات برگزار شد. در سال ۱۹۸۰، ارتش توسط یک کودتا زمام امور را بدست گرفت. در سال ۱۹۸۲ نیز کودتای مشابهی صورت گرفت و بسیاری از مسلمانان هندی الاصل به هلند و انگلستان مهاجرت کردند.
گروه های مسلمان در سورینام به زبان های مختلف تکلم کرده، از مذاهب متعددی برخوردار هستند.
این امر همواره مانع همبستگی کامل آنان بوده است. این موضوع حتی در تعیین قبله نیز خود را به وضوح مینمایاند. جاوهایها از مسیر اقیانوس کبیر به سورینام آمدهاند. از این رو، قبله را به سمت غرب میدانند، اما هندیها چون از طریق اقیانوس اطلس به این کشور آمدهاند، شرق را جهت قبله میدانند.
به این دلیل، با اینکه مساجد هر دو جماعت رو به سوی کعبه میباشد، اما قبله آنها متفاوت است! در سورینام هفتاد مسجد وجود دارد. اولین مسجد این کشور در سال ۱۹۳۲م در «پاراماریبو»، پایتخت سورینام، تاسیس گردید. مساجد مذکور عمدتا به آموزش قرآن میپردازند. قرآن تاکنون در سورینام سه مرتبه به زبان هلندی ترجمه شده است. یکی از ترجمهها متعلق به یک استاد هلندی است و دو ترجمه دیگر توسط قادیانیها انجام شده است. علیرغم تمام اختلافات، مسلمانان سازماندهی خود را ادامه دادهاند. آنها در سال۱۹۲۹م «سازمان اسلامی سورینام» را تاسیس کردند.
این سازمان تا سال ۱۹۷۸م توسط قادیانیها اداره میشد، از آن تاریخ به بعد، مسلمانان سورینام جمعیتی به نام «جمعیت اسلامی سورینام» را تاسیس کردهاند.
گویانا
ورود اسلام به گویانا نیز مانند کشور همسایهاش، سورینام، با انتقال عده زیادی از بردههای آفریقایی که برخی از آنان مسلمان بودند، رخ داده است. مسلمانان این منطقه نیز مانند کشورهای دیگر تحت ستم اربابان اروپایی واقع شده، مجبور به رها ساختن فرهنگ و دین خود شدند. انگلستان پس از لغو قوانین بردهداری در سال ۱۸۳۴، اقدام به انتقال کارگران هند به این کشور نمود. عدهای از این کارگران مسلمان بودند. برای آنکه مسلمانان مذکور در مدت قراردادشان از دین خود دست بکشند، تحت فشار و ظلم های بیشماری قرار گرفتند، ولی آنها با راهانداختن جمعیت های زیرزمینی به حفاظت از هویت فرهنگی خود پرداختند.
تا سال ۱۸۶۰، از نکاح اسلامی مسلمانان ممانعت به عمل میآمد و از آنها خواسته میشد در کلیسا ازدواج کنند. از آن تاریخ به بعد، رفتار انگلیس ها نسبتبه مسسلمانان نرمتر شد. به آنها اجازه دادند مسجد داشته باشند و جمعیت های مورد نظر خود را تاسیس کنند. انجمن های متعدد مسلمانان در سال۱۹۳۶ میلادی به هم پیوسته، جمعیتی به نام «جمعیت عالی اسلامی» را تاسیس نمودند.
هواداران هندی و آفریقایی این جمعیت در انتخابات سال ۱۹۶۱م هر یک از حزب جداگانهای حمایت کردند؛ به این ترتیب، به دو جناح منشعب شدند. پس از انشعاب مذکور، جمعیت های جدید و مستقلی ظهور یافت. مهمترین آنها «مجلس عالی اخوت اسلامی»، «اتحادیه جوانان مسلمان» و «مرکز اسلامی» است. ولی امروزه جماعات محلی در واقع شعباتی از «صدر اسلامی» محسوب میشوند. تعداد چنین شعباتی در حال حاضر ۱۲۰ میباشد. هر شعبه در محل یک مسجد مشغول فعالیت و اداره کلاس های آموزش قرآن است. این کشور دارای ۱۳۰ مسجد است که بزرگترین آنها «مسجد کوئین استان» در پایتخت این کشور یعنی «جورج تاون» میباشد. مسلمانان در پارلمان و هیات وزیران گویانا حضور دارند. آنها در احوالات شخصی، خانواده و حقوق مربوط به ارث، مطابق احکام اسلامی عمل میکنند.
در گویانا ۱۳۰ هزار نفر مسلمان زندگی میکنند. نسبت جمعیت مسلمانان به کل جمعیت کشور۱۷% میباشد.
منبع: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
ترجمه: غلام وفائی
ممنون واس مطالب خوبتون تحقیق منو که راه انداخت