پیشرفت اقتصادى ایران در سده دهم
- 1,384 بازدید
- 20 مارس 2012
- ایران باستان
تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز ۲۰۴ پیشرفت اقتصادى ایران ….. ص : ۲۰۴
پیشرفت اقتصادى ایران
پیشرفت اقتصادى ایران در سده دهم به سقوط فرمانروائى خلفاى عرب و احیاى حکومتهاى ایرانى کمک کرد: مالیاتهائى که هماکنون از رعایاى ایرانى جمعآورى مىشدند دیگر از کشور خارج نمىگردیدند و در داخل ایران خرج مىشدند. علاوهبر این ایران مدتى از هجوم تاراجگرانه بیگانگان مصون مانده بود و جنگهاى داخلى سده ۱۰ هم به مقیاس وسیعى گسترده نشد و ویرانى چندانى براى کشور به بار نیاورد، براساس مدارکى که از جغرافىدانان سدههاى نهم- دهم به دست آمده مىتوان نتیجه گرفت که پیش از آغاز قرن یازدهم در ایران نیروهاى تولیدى رویهمرفته افزایش یافتهاند. نواخت این افزایش به مدت کمى در زمان تسلط سلجوقیان قطع شد. در خراسان هم به انگیزه تاختوتاز غزهاى بلخ در نیمه سده ۱۲ این پیشرفت متوقف گردید و سپس تا آغاز سده ۱۳ به روند خود ادامه داد.
در سدههاى نهم- دهم کارهاى آبیارى مهمى انجام گرفت، از هر ۴ نوع طریقه آبیارى (آبیارى دستى، آبیارى از طریق کانال رودخانهها، حفر کاریزها و چاههاى قنات)، و ساختمان سدها بهرهبردارى مىشد. براى جلوگیرى از ورود شنهاى روان صحراها به داخل مزارع و مساکن در سیستان، دیوارهها و خاکریزهاى ویژهاى بنا گردید. زراعت گیاهانى از قبیل برنج، پنبه، تاک، نخل، گیاهان رنگى و پرورش انواع نوین آنها سخت رواج یافت؛ در پایان سده نهم و دهم پرورش نهالهاى مرکبات در جنوب ایران و سپس در کنارههاى دریاى خزر عملى گردید.
جغرافىدانان سده دهم درباره گسترش فراوان تولیدات صنعتى و پیشرفت تکنیک صنایع چیزهائى نوشتهاند. بافندگى در میان صنایع دیگر از اهمیت ویژهاى برخوردار بود.
پارچههاى کتان کازرون شهرت فراوان داشتند؛ پارچههاى کازرونى که به مهر محل ممهور مىشدند، در تمام بازارهاى آسیاى میانه و مصر بدون بازرسى و زیرورو کردن بزودى به فروش مىرسیدند. پارچههاى پنبهاى از هرنوع،- خش و ظریف- در اصفهان، رى، همدان، قزوین، قم، نیشابور تولید مىشدند. در ایران رفتهرفته پنبهبافى جاى کتانبافى را گرفت. پارچههاى پشمى در رى، قزوین، دامغان، اصفهان، شیراز تولید مىگردیدند.
پارچههاى ابریشمى با تارهاى طلا و نقره در شوشتر، شیراز، فسا، اصفهان، رى بافته مىشدند. قالیهاى پشمى و ابریشمین بسیارى از شهرها از قبیل شیراز و غیره شهرت فراوانى داشتند. کارگاههاى کوزهگرى و سفالسازى بسیار پیشرفتهاى در ایران وجود داشتند- مصنوعات گلى و ظروف بدل چینى و کاشىهاى بسیار ظریف که از لعابهاى عالى پوشیده مىشدند در ایران تولید مىگردیدند؛ عالیترین فراوردههاى سفالى در رى، کاشان و اصفهان به عمل مىآمد. آهن آبدیده ابهر شهرت فراوان داشت، فراوردههاى آهنى از شیراز و
محصولات چرمى از همدان، فراوردههاى چوبى از نهاوند، قم و رى به دست مىآمد. از شیراز و شهرهاى دیگر فارس عطر گل روغنى و اسانسهاى دیگر و همچنین محصولات داروئى صادر مىشدند؛ عطرهاى گل روغنى فارس که پس از انجام عمل تقطیر تکامل یافته بود، در قرن دهم حتى به چین صادر مىشد.
از راههاى کاروانرو و خطوط آبى غلات، پنبه، کتان و روغن کنجد، نیشکر، شکر، میوههاى خشکشده، شراب، ابریشم خام، گیاهان رنگى (زعفران، روناس، نیل هندى و غیره) صادر مىشدند؛ شتر و اسب بیشتر به هندوستان صادر مىگردید. شهرهاى مهم و پرجمعیت ایران که مراکز صنعت نیز به شمار مىآمدند و راههاى مهم کاروانرو از آنها مىگذشتند، رى، نیشابور، اصفهان و شیراز بودند، شهرهاى همدان، قزوین، قم، کاشان طوس و بلخ کماهمیتتر به شمار مىآمدند. مهمترین شهرهاى کناره دریاى خزر، آمل و سارى بودند، از این بنادر کالاهاى تجارتى از ماوراء قفقاز خزر، کناره ولگا، روسیه و خوارزم وارد و کالاهاى صادراتى به خارج فرستاده مىشدند، بنادر خلیج فارس از قبیل بصره، هرمزد با بنادر عربستان، مصر، افریقاى غربى هندوستان و چین ارتباط تجارتى داشتند.
شرکتهاى تجارتى براى دادوستد در این بنادر تأسیس شدند.
تجارت برده نقش مهمى را ضمن دادوستد ایفا مىکرد. وارد کردن برده در شمال از دشتهاى ترکستان و اروپاى شرقى و در جنوب از راه دریا، سواحل افریقاى غربى انجام مىگرفت.
ضمن سدههاى نهم- دهم در ایران و آسیاى میانه، روند تأسیس شهرهاى بزرگ با پیشرفت فئودالیسم همآهنگى داشت. پدیده ظاهرى این روند ازبین رفتن قسمتى از شهرهاى قدیمى بود (به فارسى شهرستان و به عربى مدینه)، مراکز اقتصاد و زندگى اجتماعى مردم از دژها و خانههاى فئودالى اشراف به شهرها که مراکز صنعت و تجارت بودند منتقل گردیدند.
در شهرها صنعتگران یا پیشهوران آزاد کورپوراسیونهائى از نوع «اصناف» تشکیل دادند، هریک از این اصناف به «شاگردان»، «خلیفهها» و «استادکاران» تقسیم مىشدند.
معمولا استادان یک رشته از صنعت در یک محله زندگى مىکردند، کارگاههایشان هم نزدیک خانههایشان قرار داشت، در این کارگاهها فراوردههاى تولید شده به فروش مىرسیدند و نقش دکانها را هم ایفا مىکردند. در کنار این تولیدکنندگان کوچک در شهرها کارگاههاى بزرگى هم وجود داشتند، اینها معمولا کارگاههاى بافندگى بودند و بیشترشان به دولت یا فئودالها تعلق داشتند. مثلا خانواده فئودال عرب به نام راسیبى که مالک دورالراسیبى در خوزستان بود، ۸۰ دستگاه از این کارگاهها را مالک بود، این کارگاهها مخمل و پارچههاى
ابریشمى تولید مىکردند؛ ضمنا معلوم شده است که در این کارگاهها همراه مزدوران کار گاههاى صنعتى، بردگان هم کار مىکردند.
معمولا بازار مرکزى شهر در چهارراههاى مهم قرار داشت و روى آن با سقف گنبدى پوشانده شده بود. پیرامون بازار و در کنار خیابانهاى مهم متصل به آن کاروانسراهائى وجود داشت که به عنوان مسافرخانه براى زیستن بازرگانان نورسیده شهرهاى دیگر به کار مىرفت، در این کاروانسراها انبارهاى کالا و تجارتخانههاى عمدهفروشى نیز وجود داشت. بنا بگفته ناصر خسرو در نیمه سده یازدهم در اصفهان فقط در یک خیابان بزرگ ۵۰ کاروانسرا وجود داشت.
نقش عمده را در شهرهاى ایران فئودالهاى مهم محلى ایفا مىکردند، اینان در اوائل قرون وسطى در دژهایشان که در املاکشان قرار داشت زندگى مىکردند، اما هماکنون بیشترشان در شهرها مسکن گزیدند. اینان دیگر مستقیما بر روستاهاى املاکشان تسلط نداشتند، فقط درآمد فئودالى آنها از راه اجاره گرفتن از دهقانان تأمین مىشد. بسیارى از این فئودالها با شرکتهاى بزرگ تجارتى وابستگى داشتند و قسمتى از درآمد فئودالىشان را در شرکتهاى بزرگ عمدهفروشى سرمایهگذارى مىکردند و سود سهام خود را از آنها مىگرفتند. در سایه نزدیکى و همکارى مشترک فئودالها با بازرگانان بزرگ، در اینجا برخلاف اروپاى غربى قرون وسطى، بازرگانان در برابر فئودالها قرار نگرفتند و میانشان تضادى پدید نیامد که باهم به پیکار برخیزند، برعکس این دو طبقه براى کوبیدن جنبش- هاى بینوایان شهرى دست به دست هم دادند و در یک صف قرار گرفتند. از این گروهبندى نیروهاى اجتماعى چنین برمىآید که در شهرهاى فئودالى ایران و کشورهاى همجوار تمرکز ادارى استوارى وجود نداشته است؛ محلههاى جداگانه و کورپوراسیونهاى صنفى از خود مختاریهاى محدودى برخوردار بودهاند. بازرگانان و روحانیان هرکدام براى خود رهبرى برمىگزیدند، این رهبران تابع رؤساى شهرى بودند. بنابراین اصناف صنعتکار در اینجا بارها ضعیفتر از همکارانشان در اروپاى غربى بودند؛ در اینجا اینان نمىتوانستند انحصار صنفى به دست آورند و حق نداشتند به میل خود بهاى فراوردههایشان را تعیین کنند و بازار فروش کالاهایشان را به دست گیرند. هنگامیکه در شهر غزنه نانوایان کوشیدند تا خودشان بهاى نان را تعیین کنند سلطان محمود غزنوى (۹۹۸- ۱۰۳۰) دستور داد ارشد صنف نانوا را احضار و زیر پاى فیل بیندازند. رئیس شهر، قاضى (داور روحانى و رئیس صنف روحانیان)، امام مسجد جامع، محتسب (مأمور نظارت آداب و زندگى عمومى و بازارها)، نقیب (رئیس قشر سیدها)، عسس (رئیس شبگردان) و دیگران از میان اشراف محلى برگزیده مىشدند.
همراه با بزرگ شدن شهرها، تضاد اجتماعى رو به افزایش نهاد. در شهرها شماره بىشمارى از افراد «خارج از طبقه» که از میان دهقانان ورشکسته بیرون آمده بودند، پیدا شدند؛ صنف گدایان پدید آمد. بینوایان شهرى عناصر ناراحت و آشفتهاى بودند، اینان بیشتر اوقات، نقش فعالى را در قیامهاى شهرى ایفا مىکردند.
پیکارهاى داخلى شهرها زیر پوشش پندارهاى گوناگون مذهبى اسلام روى مىداد، معمولا این پیکارها میان دو فرقه سنى یعنى شافعى و حنفى و حتى میان سنى و شیعه بهوقوع مىپیوست. گاهگاهى این پیکارها سختتر مىشدند و شکل جنگ داخلى را بخود مىگرفتند.
در باختر ایران سنیان شافعى نمایندگان فئودالها و بازرگانان عمده بودند. شیعیان هم غالبا از میان بینوایان شهرى و دهقانان روستاهاى حومه برمىخاستند؛ سنىهاى حنفى در شهرهاى غرب ایران، ظاهرا نمایندگان قشر متوسط شهرى بودند. جغرافىنویس عرب به نام یاقوت درباره جنگ داخلى شهر رى که به سال ۱۱۸۶ درگرفت، مىنویسد که شیعیان شامل تقریبا همه بخشهاى روستائى و نیمى از مردم شهرى بودند؛ در شهرهاى دیگر شماره حنفىها برترى داشت. در آغاز حنفىها و شافعىها بههم پیوستند و شیعهها را در هم شکستند، اما پس از آن خودشان باهم به پیکار برخاستند. در اینجا شافعىها با وجود اینکه شمارهشان کمتر بود بر حنفىها پیروز شدند، اما ظاهرا آنان به نیروهاى مسلح فئودالها متکى بودند. ضمن این جنگ که در رى درگرفت در حدود یکصد هزار ساکنان شهرى و روستائى کشته شدند، این پیکارها در تهران، نیشابور (۱۱۶۱) و شهرهاى دیگر هم رویداد.
جنگ داخلى که به سال ۱۱۶۵ در اصفهان روى داد انگیزه کشتار بسیارى از مردم و آتش- سوزى و ویرانى محلههاى مسکونى شد.
==============
نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز
نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى
تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م
موضوع: تاریخ عمومى
زبان: فارسى
تعداد جلد: ۱
ناشر: انتشارات پویش