is_tag

مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)


مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)

 

ادبیات فارسی حضور زنان را چه گونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشته‌اند؟ و تأثیر زنان در پایه‌گذاری، پیشرفت و دگرگونی های شعر معاصر فارسی، این مهم ترین جلوه ی ادبی زبان فارسی، چه گونه بوده است؟

 

با یک دید کلی، پس از ناصرالدین شاه قاجار دگرگونی های چشمگیری در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد، به گونه ای که هم‌اکنون زن ایرانی امتیازهای چشمگیری به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار ممتازتر از گذشته برخوردار شده است و تقریبن همدوش و همراه مرد ایرانی در مراکز علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و حتا گاه نظامی حضوری فعال دارد.

 

دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنه‌ها و ایجاد حوادث داستان های عامیانه در دوران های گوناگون به یک پایه نیست. در روزگاری که زنان در کارهای اجتماعی شرکت می‌جستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعن در داستان ها اهمیت بیش تری می‌یافتند و در هر دوره ای که زنان به پشت پرده ی‌ انزوا رانده می‌شدند و از دخالت در کارهای اجتماعی باز می‌مانند، از اهمیت و تأثیر آنان کاسته می‌شد.

 

زنان در حوزه ی داستان‌نویسی حضور چشمگیری نداشته‌اند، مگر در زمان معاصر، بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیش تر در عرصه ی شعر بوده است.

 

در این مقاله از گروه سرگرمی ایران ناز با بررسی شعر زنان (پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده) که هر کدام تقریبن به دوره‌ای از دگرگونی های اجتماعی ایران تعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراک آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقی بهار، سهراب سپهری، علی موسوی‌گرمارودی) پرداخته و از بررسی این مقایسه به سطح فکری شعر شاعران مرد می‌پردازیم.

 

به عبارتی تفاوت شعر زن با شعر مرد که آیا احساسات ویژه ای مثلن احساسات ملی‌گرایانه، مذهبی، اعتقادی و … دارد. خوش‌بین است یا بدبین، تلقی او نسبت به مسایلی مانند مرگ، زندگی، عشق، صلح و جنگ … چه گونه است؟ آیا اثر او درونگرا و ذهنی است یا برونگرا و عینی، با بیرون و سطح پدیده‌ها تماس دارد یا به درون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است یا عشق‌گرا …

 

وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان

چه جنبه‌ها و ابعادی شعر زنان را از شعر مردان جدا می‌سازد و آیا این ابعاد در شعر شاعر زن فارسی در تمام دوره‌ها دیده می‌شود یا خیر؟

 

حقیقت مطلب این است که در موضوع های شعری از قبیل وصف، مدح، پند و اندرز شباهت های زیادی میان شاعران زن با شاعران مرد دیده می‌شود؛ این شباهت ممکن است به دلیل تقلیدی بودن شعر زنان و یا اصلن به دلیل ویژگی های خود این موضوع ها باشد که تصویر و زبان و لحن و عاطفه ی مشابهی را می‌طلبد.

 

در این نوع شعرهای شاید بتوان گفت «مهم ترین عامل شناخت شعر زنانه از شعر مردانه را باید در نحوه ی اندیشه و نگرش جست و جو کرد» نه «تصاویر و زبان حتا اگر زبان صد در صد مردانه باشد.»

 

به جز شیوه ی تفکر، به نظر می‌رسد تنها حوزه‌ای که می‌توان در آن شعر زنانه را از شعر مردانه تشخیص داد، حوزه ی غزل و شعرهای عاشقانه است؛ زیرا این جاست که احساسات و عواطف در حیطه ی شخصی جلوه می‌کنند و می‌توان جنس گوینده ی‌ آن را تعیین کرد.

 

چنان به نظر می‌رسد که زن از میان رشته‌های گوناگون ادبی فقط در قسمت های مکاتبه، غزل سرایی و رمان‌نویسی توانسته است به کمال هنرنمایی کند و در درام‌نویسی، انتقاد ادبی، مقاله‌نویسی و سرودن شعرهای رزمی و هجایی ابدن نام مهمی از خود بر جای نگذاشته است.

 

زیرا همین شکل های ادبی هستند که احساسات شخصی انسان را نمایان می‌سازند و بخش عمده ی زندگانی زن هم آمیخته به عشق و نتیجه ی احساسات است.

 

اما آیا عواطف ویژه ی زنان در شعر فارسی بازتاب روشنی دارد؟

برای پاسخ گویی به این پرسش به تر است نخست به معنای عاطفه نظری بیافکنیم؛ منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است که شاعر از رویداد حادثه‌ای در خویش احساس می‌کند و از خواننده یا شنونده می‌خواهد که با وی در این احساس شرکت داشته باشد.

 

نمی‌توان به یقین پذیرفت که امکان آن باشد که هنرمندی حالتی عاطفی را به خواننده خویش منتقل کند؛ بی‌آن که خود آن حالت را در جان خویش احساس کرده باشد. به استناد به همین موضوع مطلب را پی‌می‌گیریم و در بخش‌های بعدی به اجمال تفاوت‌های شعری زن و مرد را بیان خواهیم نمود.

 

پروین اعتصامی

از آن جا که تاریخچه ی زندگی پروین در این مقاله نمی‌گنجد، روند اصلی موضوعی را که همان محتوا و بنمایه ی شعرهای او از لحاظ فکری است دنبال می‌کنیم.

 

پروین در قطعه های خود، مهر مادری و لطافت روح خویش را از زبان پرندگان، از زبان مادران فقیر، از زبان بیچارگان بیان‌ می‌کند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی یا ملای روم و عطار و جامی مقامی دارد.

 

او بیش تر نگران وظایف مادری است وقتی از اندیشه‌ها خسته می‌شود، به یاد لطف خدا می‌افتد و قطعه لطف حق را مردانه می‌سراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا می‌سازد،

 

و در همان حال نیز از وظیفه ی مادریش دست بر نمی‌دارد و باز هم مادری است نگران نفس، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی می‌داند، تشکیل خانواده ی مهربان و سعادت آرام و بی‌سر و صدا را نتیجه ی زندگی می‌پندارد.

 

دکتر یوسفی می‌نویسد: «شعر پروین از لحاظ فکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشه‌گری توانا حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبه‌های گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده.

 

بی‌گمان او در این باب از سرچشمه افکار پیشنیان نیز بهره‌مند شده است اما نه آن که سخنش رنگ تقلید و تکرار پذیرفته باشد، بلکه در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است.»

 

پروین زنی مطیع و فرمان بردار و عفیف و پاک و صمیمی است، ولی در عین حال سخت دربند دوگانگی خیر و شر، قوی و ضعیف، غنی و فقیر و پادشاه و گداست.

 

تخیلش از طریق زبان اشیاء و حیوانات کار می‌کند. ولی هرگز به در هم ریختن یادهای گوناگون حافظه و از میان برداشتن دیوارهای زمانی و مکانی یادها، توجهی ندارد. شعرش هیجان‌انگیز، پرشور و حال، اعجاب‌انگیز و تکان دهنده نیست.

 

یکی از بارزترین ویژگی های شعرهای دیوان او این است که در آن ها خبری از مسایل عیاشی و عاشقانه که شعر فارسی سرشار از آن است، نیست، او بیش تر به این مسایل پرداخته که به هم میهنان خود یاد بدهد تا چه گونه یک زندگی پاک و عاقلانه و سعادتمند را دنبال کنند. شعرهای او بیش تر آموزشی است.

 

مدار اندیشه ی پروین بر کار و کوشش، مذهب، رنج و غم مردم می‌چرخد، هر چند که به اقتضای روح لطیف و خواهرانه‌ای که داشته و چه اقتضای زمان، به سیاست و مسایل جاری آن نپرداخته است و قلمرو شعری او به مکان زمان و حوادث ویژه ای محدود نیست.

 

پروین در شعرهایش چند باری بیش تر به عشق اشاره نکرده، لکن نه آن عشقی که در مکتب لیلی و مجنون درس می‌دادند. عشقی که جور یار و زردی رخسار و … آن نبود.

 

منظور شاعر عشق الاهی و به دور از عشق‌های مادی است، به همین سبب در هیچ کجای آن، شعری که مصاحبت مردی در آن آرزو شده باشد نمی‌بینیم و این آرزوها برای پرنده و چرنده ی این دفتر هم مفهومی ندارد.

 

کتاب عشق را جز یک ورق نیست

در آن هم، نکته‌ای جز نام حق نیست

 

مقامی که پروین برای زن قایل است، و آن را بارها در شعرهایش مطرح می‌سازد، بسیار بالاتر از مقامی است که مدعیان تجدد برای زن مسلمان ایرانی در نظر داشته و پیشنهاد و تحمیل کرده‌اند، زن شعر پروین چون خود او موجودی قدسی، سازنده، مستحق و قادر به دانا شدن و آفرینش نیکی‌ها و پروردن فرزندان برومندی است.

 

وی حقوق زن و مرد را یکسان می‌داند در حالی که بیش تر شاعران مرد این حق را یکسان بیان نکرده‌اند.

 

چه زن، چه مرد کسی شد بزرگ و کامروا که داشت میوه‌ای از باغ علم، در دامان

 

و یا در قطعه ی نهال آرزو تفاوت میان زن و مرد را در دانستن می‌داند:

 

به که هر دختر بداند قدر علم آموختن

تا نگوید کس، پسر هشیار و دختر کودن است

 

از این رو خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین با توجه به دسته‌بندی محتوا به صورت زیر ارایه می‌شود:

 

۱٫ خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین پند و اندرزهای اخلاقی، دوری از دنیا، هوشیاری در مقابل فریب کاری جهان، زودگذر بودن عمر، نکوهش تن و در مقابل آن تجلیل از روح و روان و عقل و فضل و هنر است و در همه ی این ها پروین مانند حکیمی پیر و با تجربه با خواننده ی شعرهای خود گفت و گو می‌کند.

 

۲٫ در قسمت قطعه های تمثیلی هم پیام پروین به این صورت است: داشتن قدرت شناخت ارزش ها، یکرنگی با دیگران و دوری از نفاق و بدگویی نسبت به دیگران، کمک به بیچارگان و دوری از دنیا.

 

۳٫ در قسمت مثنوی ها هم این پیام ها به چشم می‌خورد: رعایت حقوق دیگران و کمک به ناتوان، وقت‌شناسی، و تجلیل از علم و هنر.

 

۴٫ در تنها غزل دیوان نیز با این که دارای مضمونی اجتماعی است، بلافاصله پس از چند بیت به مطالبی چون پند و اندرز و یا کاشتن و درو برخورد می‌کنیم.

 

به تدریج در شعرهای پروین، آثار مناشقه های اجتماعی و عدم هماهنگی میان ثروت و فقر به چشم می‌خورد. از مسایل قابل توجه در مورد شعرهای پروین این است که مضمون های عاشقانه در شعرها نمودی آن چنانی ندارد و اگر از یک غزل آن هم در بینی آغازین و نیز بیت های آغازین و گذرای ۲ تا ۳ قطعه بگذریم که اشارتی گذرا به مسایل عاشقانه دارد دیگر هیچ نشانی از این موضوع در شعر پروین دیده نمی‌شود.

 

قضاوت درباره ی این که آیا عواطف عمیق زنانه ی پروین در شعرهایش بازتاب یافته است یا خیر، مشکل است؛ زیرا اگر هر عنصر کلامی را ملاک بازتاب عواطف شاعر در شعرش بدانیم باید اذعان کنیم بسیاری از عناصر کلامی که نشانگر روح زنانگی یک شاعر باشند،

 

از قبیل: نخ، سوزن، ماش، عدس و … در شعر پروین وارد شده است، از سوی دیگر برخی نشانه‌های معنایی هم دیده می‌شوند که نشانگر روح زنانه و عاطفه ی مادرانه ی اوست، نظیر درد و اندوه هایی که از زبان دختران یتیم بیان می‌دارد و یا صحنه‌های گفت و گو و مراقبتی از حیوان به عنوان مادر به نمایش می‌گذارد.

 

اما اگر همه ی جنبه‌های عاطفی انسان را ملاک قرار دهیم، باید بگوییم در بازتاب عواطف خود ناتوان است و عاطفه ی عمیق زنانه ی شاعر در شعرش بازتاب نیافته است.

 

فقط به صورت غیرشخصی عاطفه مادری آن هم در هیئت دیگران و گذرا دیده می‌شود عاطفه‌ای که هیچ گاه خود شاعر آن را تجربه نکرد.

 

دایره ی واژه های شعرهای پروین متوسط است و در دیوان او به واژه های تکراری، بسیار برخورد می‌کنیم. اما باید بدانیم که این تکرار نمایانگر نظام خاص فکری او است.

 

پروین و بهار

اگر بخواهیم مقایسه ای داشته باشیم با شاعران مرد زمان پروین، ملک‌الشعرای بهار به ترین انتخاب است.

 

شعر ملک‌الشعرا در عین دوری از هرگونه تکلف و تصنع زیباست و در عین زیبایی رسا و روان و فصیح، و معانی تازه و تشبیه های بدیع و توصیف های عالی و تمام، با کاربرد الفاظ اصیل و فصیح و ترکیب های صحیح از ویژگی های شعری اوست.

 

شعر بهار بیان و قالب شعر گذشتگان را دارد، اما در معنی و لفظ او نوآوری های ارزند‌ه‌ای هست که روشن‌بینی او را در مسایل سیاسی و اجتماعی می‌نماید. او به قالب نو گرایشی محدود یافت و گاه شعر خود را با پیکره چهارپاره‌های امروز پدید آورده است.

 

شعر او را از نظر موضوع می‌توان به سیاسی و انقلابی و اجتماعی و انتقادی و ادبیات شورانگیز عاشقانه تقسیم کرد. با این دسته‌بندی به چنین عنوان هایی می‌رسیم:

 

۱٫ ستایش پیامبر و ائمه اطهار:

شعرهای زیادی از ملک‌الشعرا به این امر اختصاص داده شده است اما در دیوان پروین از این‌گونه شعرهای مذهبی خبری نیست.

 

زهرا آن اختر سپهر رسالت

کاو را فرمانبرند ثابت و سیار

 

فاطمه فرخنده ماه یازده سرور

آن بدو گیتی پدرش سید و سالار

 

۲٫ پند و اندرز به پادشاهان و حاکمان وقت:

بهار در ترکیب‌بند آیینه عبرت به یکی از این نمونه‌های بسیار مهم و جالب توجه کرده است پروین نیز چون بهار عمل کرده با این تفاوت که او به صورت تمثیل و حکایت پادشاهان را به باد انتقاد می‌گیرد و یا پند و اندرز می‌دهد.

 

۳٫ توصیف فصل های سال:

توصیف فصل های سال و جلوه‌های گوناگون طبیعت، یکی دیگر از موضوع های تکراری در دیوان بهار است، در حالی که در دیوان پروین به توصیف فصل ها و طبیعت کم پرداخته شده است قدرت خارق‌العاده ی پروین در شرح عواطف قلب و عوالم معنی است و هر جا که به وصف منظره‌ای طبیعی پرداخته ضعف تخیل و دید زیباشناسی خود را آشکار کرده است.

 

۴٫ شعرهای سیاسی و انقلابی:

از موضوع های مهم دیگر دیوان بهار است اما پروین که ۲۰ سال دوران خلاقیت شاعرانه او دقیقن همان بیست سال فرمان روایی رضاشاه بود که در طی آن حق آزادی سخن پایمال شد، جبرن از صحنه ی سیاست و اجتماع کشور بر کنار شده است.

 

هر چند که از سویی خود زنان تمایلی به عنوان کردن مسایل سیاسی نداشتند، از سوی دیگر نیر محیط اجتماعی ایران نیز برای شکوفایی استعداد زنی جوان مانند پروین که با تربیتی سنتی بزرگ شده بود چندان سازگاری نداشت.

 

۵٫ شعرهای عاشقانه:

شعرهای عاشقانه در شعر بهار زیاد است بیش تر غزل ها و تغزل های او رنگ و بویی اینچنین دارد، اما در دیوان پروین یک غزل و چند غزل‌گونه وجود دارد و به گفته ی بهار «چون غزل‌سازی ملایم طبع پروین نبوده، آن پنج شش غزل را باید قصیده های کوتاه خواند.»

 

۶٫ مفاخره
بیش تر شاعران از قدیم تا امروز گاهی با ادعاها و علل متفاوت شعر خود را با الفاظ و تعبیراتی ستوده‌‌اند که گاهی به جا و در خور پایگاه بلندشان در سخن رانی است و گاهی نیز به لاف و گزاف مدعیان کم مقدار نزدیک تر است.

 

پروین فقط در یک قطعه ی شعری که برای سنگ مزار خود ساخته، یعنی می خواسته پس از مرگش دیده شود، خود را «اختر چرخ ادب» نامیده است.

 

اما بهار، در شعرهای متعدد، شعر و علم و اندیشه خویش را می‌ستاید (البته ناگفته نماند هر جا از عظمت مقام و شهرت جهانگیر خویش یاد می‌کند در حقیقت به مقابله با سعادت، غمازان و حسد حاسدان برمی‌خیزد.)

 

ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا

منم که شعر ز من یافته است قدر و بها

 

فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد در سه کتاب نخستش (اسیر، دیوان، عصیان)، بیش تر هوس های زنانه را به نظم می‌کشید ولی با (تولدی دیگر) به سوی ایجاد تصویرهای زنانه از زندگی خصوصی و اوضاع محیط خود گراییده است.

 

دیوار دومین اثر وی وضعی را می‌رساند که شخص می‌خواهد تمام محدودیت های سنتی را درهم شکند. چرا که خود را در دنیای از خود بیگانگی در می‌یابد که دور و برش را دیواری حصار کرده است.

 

در سومین اثرش (عصیان) ساده‌ترین و عمیق‌ترین مضمون کشف شده ی هویت انسانی هویت شیطانی را و مسأله بنیادی فلسفی اختیار و اجبار را عرضه کرده است.

 

نوع نوشته‌های فروغ و بسامد برخی واژه‌ها و کاربرد آن در دید اول هر مخاطبی را بر آن می‌دارد که این احتمال را بدهد که شاعر این قطعه ها زن است، زنی که در چهار دیوار اسارت خانگی در برابر سنت‌ها و اخلاقیات معمول خانوادگی می‌ایستد و با جسارتی که ویژه ی اوست، تنها احساسات و تمایلات غریزی خود را بر ملا می‌سازد که می توان گفت هم از نظر تصویر و هم از لحاظ فکر و محتوا، ویژه ی اوست.

 

فکر و محتوا در سه کتاب اول از چهارچوب (من) زنی که درگیر با مسایل سطحی و ظاهری و پیش پا افتاده است فراتر نمی‌رود. او به هیچ مسأله‌ای عمیقن نگاه نمی‌کند و نمی‌اندیشد.

 

او چون گزارشگر پرشتابی می‌ماند که عواطف و احساسات ابتدایی خویش را به سرعت و به راحتی منعکس می‌کند و در ابراز این احساسات سطحی، بی‌پرده و بی‌پروا سخن می‌راند، مثلن در شعر شب هوس از دفتر شعر اسیر می‌خوانیم:

 

سرشار از تمامی خود سرشار

می‌خواهمش که بفشردم بر خویش

 

بر خویش بفشرد من شیدا را

بر هستیم به پیچد، پیچد سخت

 

آن بازوان گرم و توانا را

در لابه لای گردن و موهایم

 

گردش کند نسیم نفس‌هایش

چون شعله‌های سرکش بازیگر

 

در گیر دم به همهمه در گیرد

خاکسترم بماند در بستر

 

در بوسه‌های پر شررش جویم

لذت آتشین هوس‌ها را

 

شاید سادگی شعر فروغ، از این سرچشمه می‌گیرد که بین تجربیات روزمره زندگی و چیزی که او به صورت شعر در می‌آورد فاصله‌ای وجود ندارد.

 

بیان احساسات تند عاشقانه، گله از معشوق و سختی های عشق، شعرهایی خطاب به پسر یا شوهر ارایه ی تصویری از خانه‌ای متروک و بی‌رونق که خانه خود شاعر پس از طلاق است و نیز سطح گونه‌هایی که نوعی عصیان و سرکشی در مقابل جامعه است از جمله محتواهای سه کتاب دوره ی اول شاعری فروغ است.

 

محتوای کتاب های دوره دوم عبارت است از احساس مرگ، احساس تاریکی و شب اضطراب و پریشانی و عدم رابطه با دیگران و تلاش برای ایجاد این رابطه، یادآوری های دوران کودکی و آرزوی آمدن آن به خاطر صمیمیتی که در آن بود.

 

فروغ فرخزاد در زمینه ی بازتاب عواطف و روحیات عمیق زنانه پیشتاز زنان شاعر است. او هم در زمینه بازتاب عواطف یک زن صمیمیت و رک‌گویی ویژه ی خود را دارد و هم در حوزه ی بیان وجدان های اجتماعی از دیدگاه یک زن بیانی روشن و آشکار دارد.

 

و «فروغ هیچ گاه میل ندارد از پشت پرده سخن گوید و همیشه از رو به رو با مسایل برخورد می کند»

 

فروغ در شعرهایش آن چنان صمیمی و صریح حرف می‌زند که می‌توان آن شعرهای را نمونه‌ای بارز از «ادبیات شخصی» دانست.

 

خود فروغ خوب به مسأله صمیمیت و عاطفه ی عمیق شاعرانه آگاه است و می‌گوید:

«شاعر بودن یعنی انسان بودن. بعضی‌ها را می‌شناسم که رفتارشان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر می‌گویند که شاعر هستند، بعد تمام می‌شود؛ دو مرتبه می‌شوند یک آدم حریص شکموی تنگ‌نظر بدبخت حسود حقیر. من حرف های این آدم را قبول ندارم. من به زندگی بیش تر اهمیت می‌دهم.»

 

سهراب سپهری و فروغ فرخزاد

سپهری شاعری است که از دوره ی ابتدایی شعرش تا دوره ی جست و جو و از آن دوره تا دوره ی یافتن خط فکری مشخص و زبان شعری مختص (که حتا بی امضاء هم شناخته می‌شود) جهانی آرمانی را می‌جوید. جهانی که در آن «عشق» پیدا باشد «دوستی» پیدا باشد و «کلمه»، «آب»، «عکس اشیا و آب»، «سمت مرطوب حیات» و «شرق اندوه نهاد بشری» پیدا باشد.

 

اما همان گونه که گفته شد فرخزاد مسایل اجتماعی و سیاسی زمان خود را درک می‌کند و به شکل های گوناگون در شعرهایش بازتاب می دهد.

 

ولی سپهری تا آخر، جهان آرمانی و ذهنی خود را حفظ می‌کند. و از جریان های اجتماعی، سیاسی زمان دور می‌ماند. و اگر احیانن چشمش به «قطاری» می‌افتد که «سیاست» را می‌برد، آن را خالی می‌بیند.

 

من قطاری دیدم ، که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت. (صدای پای آب، برگ ۲۷۹)

 

سپهری و فرخزاد در بیان حالات و شدت احساسات تقریبن چون یکدیگر هستند، با این تفاوت که «فرخزاد» در بیان خواسته‌ها، آرزو و احساسات شخصی خویش بی‌پروا و بدون هیچ گونه ملاحظه‌ای سخن می‌گوید (به ویژه‌ در سه کتاب دوره اول).

 

ولی سپهری به ندرت تمایلات و خواسته‌هایش را ابراز می‌کند. او به بیان نفسانیات صرفن اکتفا نمی‌کند و تجربه ی خود را به عوالم نفسانی منحصر نمی‌کند.

 

او به مرز جدیدی از صمیمیت شاعرانه دست یافته است؛ که در آن تصاویر شعریش، زلال، روشن، پاک و پر اشراق جلوه می‌کنند و گویی قداست خاصی بر فضای شعر او حاکم است که او را از اندیشیدن به علایق و پسندهایش به جهان مادی باز می‌دارد.

 

طبیعت ستایی یکی دیگر از ویژگی های شعر سهراب است، از آنجایی که «پیشه شاعر نقاشی» است حساسیت و ظرافت‌های خاصی را در ترسیم نمودن چهره‌های گوناگون طبیعت به کار می‌گیرد.

 

در حالی که فروغ کم تر به توصیف طبیعت پرداخته است. و در یکی دو جا، که به این امر پرداخته بسیار ضعیف و سطحی، سخن رانده است.

 

شیوه ی بیان مستقیم یکی دیگر از ویژگی های مشترک برخی از شعرهای سپهری و فرخزاد است و همچنین سطور ساده شعری هم از ویژگی های مشترک هر دوی آنان است.

 

اشاره به آیین‌ها، اصطلاح های دینی و مذهبی، اشاره به نام های خاص تاریخی و جغرافیایی، از ویژگی های شعر «سپهری» است.

 

ولی فرخزاد با این که مسافرت های زیادی به داخل و خارج از کشور داشته است و با «تورات» هم آشنا بوده جز در آیه‌های زمینی به اطلاعات به دست آمده ی خویش که حاصل تجربه‌های یالا باید باشد، اشاره نمی‌کند.

 

دید سهراب عمدتن مثبت بوده، در حالی که نگرش فروغ به جهان از دریچه ی مخالف بوده است.

 

زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

 

پرشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود

 

زندگی جذبه دستی است که می‌چیند

زندگی بعد درخت است به چشم حشره

 

زندگی تجربه شب پره در تاریکی است…

(سپهری صدای پای آب، برگ ۲۹۰)

 

زندگی شاید

یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می‌گذرد

 

زندگی شاید آن لحظه مسدودیست

که نگاه من، در نی نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد

 

و در این حسی است

که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آویخت…

(فرخزاد تولدی دیگر، برگ ۱۵۱)

 

طاهره صفارزاده

از ویژگی های شعرهای صفارزاده توجه به مسایل دینی به ویژه مذهب شیعه است.

 

صدای ناب اذان می‌آید

صفیر دست های مؤمن مردیست که حس دور شدن، گم شدن، جزیره شدن را

ز ریشه‌های سالم من بر می‌چیند

و من به سوی نمازی عظیم می‌‌آیم

وضویم از هوای خیابان است و

راهنمای تیره دود

و قبله‌های حوادث در امتداد زمان…

(دفتر دوم، برگ ۹۱)

 

بیان مسایل سیاسی و اشاره به وقایع مهم جهان، دیگر ویژگی فکری او به شمار می آید. او معمولن در همه ی آثارش به جریان های سیاسی ایران و جهان نظر دارد. و دیگر این که اشاره به تقابل عرفان و مذهب با قرن پلاستیک و عصر ماشین با طبیعت.

 

صفارزاده در خلال شعرهایش به «زن بودن» خویش اشاره‌های متعدد دارد و غیر مستقیم دیدگاه های جامعه را نسبت به زنان بارتاب می دهد. مثلن‌ آن جایی که که از تولد خویش یاد می‌کند چنین می‌نویسد:

 

من زادگاهم را ندیده‌ام

جایی که مادرم

بار سنگین بطنش را

در زیر سقفی فرو نهاد

هنوز زنده‌ست

نخستین تیک تاک های قلب کوچکم

در سوراخ بخاری

و درز آجرهای کهنه

و پیداست جای نگاهی شرمسار

بر در و دیوار اتاق

نگاه مادرم

به پدرم

و پدربزرگم

صدای خفه‌ای گفت

دخترست!…

 

صفارزاده معمولن با به کارگیری زبان محاوره، اصطلاح های عامیانه، حتا مطرح کردن شعارها، تلاش می‌کند به شعر و زبان مردمی نزدیک‌تر شود. شاید به همین دلیل، از آوردن واژه‌ها و اسامی، از زبان های بیگانه خودداری می‌ورزد. و از رمز و اشاره‌های دور و دراز چشم می‌پوشد.

 

علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده

شعر صفارزاده، فقط در به کارگیری بسامد واژه‌هایی که نمایانگر «زن بودن» سراینده است با شعر زنان مشترک است. و از جنبه‌های گوناگون دیگر، به ویژه فکر و محتوا، تفاوت‌های آشکاری با آنان دارد.

 

از دیگر سو، وجه تمایز خاص خود را با شعر مردان، همچنان حفظ می‌کند. شعرهای وی با گرمارودی در یک خط فکری مشترک است. گرمارودی در آثار خود، هم در قالب های کهن شعر فارسی و هم در شعر نیمایی (بحور شکسته و چاره پاره) و هم در شعر سپید طبع آزمایی کرده است.

 

گرمارودی در بیش تر شعرهایش به بیان عقاید مذهبی و گرایش های دینی خویش پرداخته و به مناسبت های گوناگون مذهبی، شعرهای متنوعی سروده است. و از این نظر با شعرهای صفارزاده قابل مقایسه است.

 

قطعه های «بهار در خزان»، «سایه‌سار نخل ولایت»، «افراشته باد قامت غم» و «خاستگاه نور» از زیباترین شعرهایی به شمار می آیند که به همین مناسبت‌ها سروده است.

 

از دیگر ویژگی های شعر او، توجه به مسایل سیاسی و وقایع روز است. که به گستردگی به آن پرداخته است. و توجه به طبیعت و جلو‌ه‌های گوناگون آن از ویژگی‌های شعری اوست در حالی که صفارزاده به ندرت به طبیعت پرداخته است.

 

شعر صفارزاده و گرمارودی اندیشه‌های شکل یافته است که در قالب کلمه ها عرضه می‌شود. حال آن که شعر واقعی کلمه هایی شکل یافته است که اندیشه‌ای را عرضه می‌کند.

 

در شعرهای آن دو، بیش تر اندیشه به معنای خاص خودش جریان دارد تا تصویر؛ یعنی شعرشان دارای فکر و اندیشه‌ای است که خواننده را به دانستنی جدیدی فرا می‌خواند و زمینه ی نوعی تأثر را در او پدید می‌آورد.

 

در شعر صفارزاده، فرصت ها گران بهاترند و خواننده با شاعری رو به رو می‌شود که اسلوب گرمارودی را در زبانی فشرده و موجزتر و با بار بیش تر از لحاظ اندیشه و تفکر می‌بیند.

 

هر دوی آنان، با به کارگیری تعبیرهای مذهبی و قصص و آیات قرآن به صورت تلمیح و جهان مداری و سیاست محوری، رنگ و بوی ویژه ای به شعرهایشان بخشیده‌اند.

 

سیاست محوری، در هر مجموعه آثار هر دو، آنان را به سمت صراحت‌گویی و بیان مستقیم متمایل می‌کند. با این حال شعرهای صفارزاده و گرمارودی از نظر اسلوب زبانی جاذبه‌ای برای نسل جوان نداشته است.

 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

۱٫ معمولن بیش تر زنان و مردان شاعر معاصر واقع‌گرا (برون‌گرا) هستند. یعنی به رویدادهای جامعه و تحول های اجتماعی و سیاسی توجه دارند، با این تفاوت که:

مردان شاعر، به علت حضور همه جانبه در اجتماع، با دیدی بازتر به طرح مسایل و رویدادهای گوناگون می‌پردازند و زنان به فراخور حال و تا آن جا که محدودیت‌های خانه و اجتماع اجازه دهد.

 

پروین که کم تر خواننده‌ای پیدا می‌شود که دیوانش را بخواند و تحت تأثیر همدردی های او (با محرومان و ستمدیدگان جامعه) قرار نگیرد. او همچنین در قالب تمثیل چهره ی ستمکاران و زورگویان زمانه را ترسیم می‌کند.

 

و به این ترتیب توجه مردم را به مصایب و مشکلاتشان جلب می‌کند. فروغ نیز در دو کتاب «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از خود محوری بیرون می‌آید و با نگرشی تازه به اجتماع و مسایل متعدد آن نظر می‌کند.

 

و طاهره صفارزاده هم از همان آغاز شاعری و در نخستین مجموعه ی شعرهایش «رهگذر مهتاب» با قطعه ی « کودک قرن» به طرح مشکلات و رویدادهای اجتماعی و تا حدودی سیاسی می‌پردازد و در آثار دیگرش، تقریبن تمام قطعه های شعری او را مضمون های اجتماعی، سیاسی و بعدها مذهبی در بر‌می گیرد.

 

و اما شاعران مرد، به دلیل آزادی عمل بیش تر، به طرح عینی‌تر مسایل اجتماعی و سیاسی می‌پردازند. در تاریخ ادبیات ایران شاید کم تر شاعری به اندازه ی بهار شعرهایش را به ثبت رویدادهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان اختصاص داده باشد. و از این نظر با هیچ شاعری قابل قیاس نیست.

 

از مردان شاعر این دوره که کم تر به مسایل سیاسی و اجتماعی توجه نشان داده است می‌توان به سهراب اشاره کرد که درون‌گرایی اختیار کرده و از این جهت مورد انتقاد معاصرانش قرار می‌گیرد. گرمارودی هم که در سرتاسر شعرهایش به مسایل اجتماعی، سیاسی و مذهبی توجه تام و تمام نشان می‌دهد.

 

۲٫ در بیان مسایل عاطفی و خانوادگی و با احساساتی‌ حادتر از مردان، شعر گفتن، یکی دیگر از ویژگی های شعر زنان است که کم تر در شعر مردان جلوه کرده است.

 

پروین که بسامد بالایی از شعرهایش را به ترسیم چهره ی کودکان بی‌سرپرست و بی نوا اختصاص داده است و با هنرمندی تمام و ایفای نقش مادرانه به توصیف حالات گوناگون کودکان خردسال پرداخته است.

 

فروغ هم که در چند قطعه از سه کتاب نخستینش و یکی دو قطعه در دو کتاب دیگر عاطفه و مهر مادری را مطرح کرده است. در حالی که در شعرهای مردان به ندرت به شعری با احساس و عاطفه بر می‌خوریم.

 

۳٫ هر چند از نظر روان شناسی، زنان در بروز احساستشان راحت‌ترند. ولی بیش تر زنان شاعر ایرانی به اصول و آداب اجتماعی و مذهبی پای‌بند هستند و از ابراز علایق و گرایش های شخصی و خصوصی خودداری می‌کنند. و یا اگر «به ندرت» اشاره می‌کنند با حجب و حیا و پوشیده و غیر مستقیم است.

 

۴٫ زنان شاعر، معمولن اهل مفاخره نیستند. در دیوان پنج‌هزار و چند بیتی «پروین اعتصامی» فقط در یکی دو جا از خود می‌گوید:

 

این که خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

 

در حالی که مردان شاعر به تبعیت از سنت معمول و مرسوم دیرینه ی ادب فارسی، بارها خویشتن را مطرح می‌سازند و به شعرهای خود می‌بالند.

 

۵٫ تا زمان فروغ شعر فارسی از داشتن معشوق مرد، معشوق مردی که از دیدگاه جنسی، عاطفی و جسمانی یک زن دیده و تصویر شده باشد، محروم مانده است.

 

و نیز می‌توان بر این نظر تأکید کرد که غالب شاعران زن ما، جهان درون و بیرون را از چشم شاعران مرد نگاه کرده‌اند و همانند آنان عاشق زلف سیاه و خط و خال معشوقی زنبور میان بوده‌اند.

 

ما هیچ‌گاه نگاه زنانه ی عمیقی به جهان در ادبیات خود نداشته‌ایم. در حالی که شاعران مرد از آغاز در شعرهایشان به این مساله اشاره داشته‌اند و در شعر آنان به فراوانی به علاقه ی خود به زن و معشوق زن خود بر می‌خوریم.

 

در شعرهای پروین در حوزه ی واژه ها و ترکیب ها نشانه‌های زن بودن او پیداست و اگر عاطفه‌ای در شعرش منعکس شده است عاطفه ی مادرانه است. در حالی که خود او یک مادر نبوده است.

 

اما پس از تقریبن هزار و دویست سال سابقه ی ادبیات فارسی فروغ موضوع هایی را با تصاویری جدید برای نخستین بار در شعر فارسی مطرح کرد و مضمون هایی جدید آفرید؛ مثلن شاعران کهن جز به ندرت درباره ی زندگی خصوصی خود سخن نگفته‌اند.

 

با تسلطی که او به شعر داشت چه بسا که توانست نگاه های زنانه ی خود را به جهان درون و بیرون تبدیل به شعرهای بلندی کند و به غنای ادبیات عاطفی و صمیمانه ی ما بیافزاید.

 

به هر حال پس از فروغ بود که زنان شاعر به ارایه ی تصاویر و همراه آن عواطف ویژه ی زنانه ی شعرهای خود پرداختند. البته نه به مهارت و خوبی فروغ. و از سوی دیگر با شدت و ضعف ها و تفاوت هایی همراه بود.

 

۶٫ در شعر مردان وسعت به کارگیری قالب‌های شعری و رعایت قافیه‌ها و اصول ادبی بیش تر از شعر زنان به چشم می‌خورد.

 

۷٫ مردان شاعر در ترکیب‌آفرینی خلاق‌تر هستند. در حالی که بسامد برخی از واژه‌ها در شعر زنان تفاوت معنی‌داری با شعر مردان دارد؛ که همین امر خواننده را به زن بودن شاعر متوجه می‌کند.

 

۸٫ از نظر فکری شعر بیش تر زنان وجه تمایز خاصی با شعر مردان دارد.

 

۹٫ حوزه ی شعر زن در زمینه ی ادبی، محدودتر از شعر مردان است.

 

۱۰٫ زنان در بیان مسایل احساسی و عاطفی، پیشگام‌تر از مردان هستند.

 

۱۱٫ مهم ترین نکته‌ای که در نخستین برخورد با شعر شاعران زن جوان معاصر به چشم می‌خورد کمبود اصالت و نداشتن استقلال لازم شعری است.

 

بیش تر شعرهای شاعران زن جوان سوزناک و دردآور است و می‌بینم که حتا از تأثیر تصویرسازی دلنشین هم در این شعرهای خبری نیست و آن چه اصالت کار شاعران بزرگ است در شعر شاعران زن دست نزده باقی مانده است و تنها رویه کار مورد تقلید است.

 

به سادگی می‌توان یکی از علل توجه شاعرها به شعر فروغ فزخزاد، اشتراک شرایط زندگی آنان دانست. بیش تر شاعران زن ما به علت شرایط زندگی و نیز به دلیل موقعیت‌ سنی خویش «عشق» را مظهر اصلی شعر خود برگزیده‌اند و در حدود ۸۰% از مجموع شعرهای آنان به اصطلاح «عاشقانه» است.

 

شاعران زن در تصویرسازی دو روش دارند؛ یا از همان فوت و فن قدیمی ها استفاده می‌کنند که خود به خود، اگر شعرشان روشن و با معنی است ولی کهنه و تکراری و تقلیدیبه شمار می آید.

 

یا به تقلید از شعر موج نو دست به ساختن تصاویر تازه اما بسیار دور از ذهن می‌زنند و شاید یکی از علل پراکنده‌گویی ا‌شان همین رعایت نکردن اصول در آفرینش اجزاء شعری است.

 

از این رو دیده می‌شود که نه تنها در گذشته بیش تر شعرهای شاعران زن از جهت تصاویر و نیز بازتاب عواطف جنبه‌ای تقلیدی داشته است، بلکه حتا پس از فروغ هم جنبه ی تقلید و حتا پنهان سازی عواطف همچنان ادامه می‌یابد. چیزی که در شعر شاعران مرد امروزی به ندرت دیده می‌شود.

 

منابع:

۱٫ آژند، یعقوب؛ ادبیات نوین ایران، چاپ اول- تهران؛ انتشارات امیر‌کبیر

۲٫ براهنی، رضا؛ طلا در مس، چاپ دوم- تهران؛ ناشر کتاب زمان

 

۳٫ حقوقی، محمد؛ شعر زمان ما (سهراب سپهری)، چاپ چهارم- تهران؛ نگاه، ۱۳۷۳

۴٫ شاه‌حسینی، مهدی؛ زنان شاعر ایران، چاپ اول- تهران؛ مدبر، ۱۳۷۴

 

۵٫ صادقی‌تحصیلی، طاهره؛ ویژگی‌های شعر زنان و تفاوت آن با شعر مردان؛ تهران؛ ۱۳۷۴

۶٫ زرین‌کوب، عبدالحسین؛ نقد ادبی، چاپ پنجم- تهران؛ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۳

 

۷٫ خدادادی، معصومه؛ بررسی دلتنگی در آثار شش شاعر زن معاصر، ۱۳۷۷

۸٫ البرزی، انام‌ا…؛ نگرشی بر شعر زنان از ابتدای شعر فارسی تا آغاز انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴

 

۹٫ شمیسا، سیروس؛ نگاهی به فروغ فرخزاد، چاپ اول- تهران؛ انتشارات مروارید، ۱۳۷۲

۱۰٫ یوسفی، غلامحسین؛ چشمه روشن، چاپ سوم- تهران؛ انتشارات علمی، ۱۳۷۰

ادامه مطلب مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)

مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)


مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)

 

ادبیات فارسی حضور زنان را چه گونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشته‌اند؟ و تأثیر زنان در پایه‌گذاری، پیشرفت و دگرگونی های شعر معاصر فارسی، این مهم ترین جلوه ی ادبی زبان فارسی، چه گونه بوده است؟

 

با یک دید کلی، پس از ناصرالدین شاه قاجار دگرگونی های چشمگیری در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد، به گونه ای که هم‌اکنون زن ایرانی امتیازهای چشمگیری به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار ممتازتر از گذشته برخوردار شده است و تقریبن همدوش و همراه مرد ایرانی در مراکز علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و حتا گاه نظامی حضوری فعال دارد.

 

دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنه‌ها و ایجاد حوادث داستان های عامیانه در دوران های گوناگون به یک پایه نیست. در روزگاری که زنان در کارهای اجتماعی شرکت می‌جستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعن در داستان ها اهمیت بیش تری می‌یافتند و در هر دوره ای که زنان به پشت پرده ی‌ انزوا رانده می‌شدند و از دخالت در کارهای اجتماعی باز می‌مانند، از اهمیت و تأثیر آنان کاسته می‌شد.

 

زنان در حوزه ی داستان‌نویسی حضور چشمگیری نداشته‌اند، مگر در زمان معاصر، بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیش تر در عرصه ی شعر بوده است.

 

در این مقاله از گروه سرگرمی ایران ناز با بررسی شعر زنان (پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده) که هر کدام تقریبن به دوره‌ای از دگرگونی های اجتماعی ایران تعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراک آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقی بهار، سهراب سپهری، علی موسوی‌گرمارودی) پرداخته و از بررسی این مقایسه به سطح فکری شعر شاعران مرد می‌پردازیم.

 

به عبارتی تفاوت شعر زن با شعر مرد که آیا احساسات ویژه ای مثلن احساسات ملی‌گرایانه، مذهبی، اعتقادی و … دارد. خوش‌بین است یا بدبین، تلقی او نسبت به مسایلی مانند مرگ، زندگی، عشق، صلح و جنگ … چه گونه است؟ آیا اثر او درونگرا و ذهنی است یا برونگرا و عینی، با بیرون و سطح پدیده‌ها تماس دارد یا به درون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است یا عشق‌گرا …

 

وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان

چه جنبه‌ها و ابعادی شعر زنان را از شعر مردان جدا می‌سازد و آیا این ابعاد در شعر شاعر زن فارسی در تمام دوره‌ها دیده می‌شود یا خیر؟

 

حقیقت مطلب این است که در موضوع های شعری از قبیل وصف، مدح، پند و اندرز شباهت های زیادی میان شاعران زن با شاعران مرد دیده می‌شود؛ این شباهت ممکن است به دلیل تقلیدی بودن شعر زنان و یا اصلن به دلیل ویژگی های خود این موضوع ها باشد که تصویر و زبان و لحن و عاطفه ی مشابهی را می‌طلبد.

 

در این نوع شعرهای شاید بتوان گفت «مهم ترین عامل شناخت شعر زنانه از شعر مردانه را باید در نحوه ی اندیشه و نگرش جست و جو کرد» نه «تصاویر و زبان حتا اگر زبان صد در صد مردانه باشد.»

 

به جز شیوه ی تفکر، به نظر می‌رسد تنها حوزه‌ای که می‌توان در آن شعر زنانه را از شعر مردانه تشخیص داد، حوزه ی غزل و شعرهای عاشقانه است؛ زیرا این جاست که احساسات و عواطف در حیطه ی شخصی جلوه می‌کنند و می‌توان جنس گوینده ی‌ آن را تعیین کرد.

 

چنان به نظر می‌رسد که زن از میان رشته‌های گوناگون ادبی فقط در قسمت های مکاتبه، غزل سرایی و رمان‌نویسی توانسته است به کمال هنرنمایی کند و در درام‌نویسی، انتقاد ادبی، مقاله‌نویسی و سرودن شعرهای رزمی و هجایی ابدن نام مهمی از خود بر جای نگذاشته است.

 

زیرا همین شکل های ادبی هستند که احساسات شخصی انسان را نمایان می‌سازند و بخش عمده ی زندگانی زن هم آمیخته به عشق و نتیجه ی احساسات است.

 

اما آیا عواطف ویژه ی زنان در شعر فارسی بازتاب روشنی دارد؟

برای پاسخ گویی به این پرسش به تر است نخست به معنای عاطفه نظری بیافکنیم؛ منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است که شاعر از رویداد حادثه‌ای در خویش احساس می‌کند و از خواننده یا شنونده می‌خواهد که با وی در این احساس شرکت داشته باشد.

 

نمی‌توان به یقین پذیرفت که امکان آن باشد که هنرمندی حالتی عاطفی را به خواننده خویش منتقل کند؛ بی‌آن که خود آن حالت را در جان خویش احساس کرده باشد. به استناد به همین موضوع مطلب را پی‌می‌گیریم و در بخش‌های بعدی به اجمال تفاوت‌های شعری زن و مرد را بیان خواهیم نمود.

 

پروین اعتصامی

از آن جا که تاریخچه ی زندگی پروین در این مقاله نمی‌گنجد، روند اصلی موضوعی را که همان محتوا و بنمایه ی شعرهای او از لحاظ فکری است دنبال می‌کنیم.

 

پروین در قطعه های خود، مهر مادری و لطافت روح خویش را از زبان پرندگان، از زبان مادران فقیر، از زبان بیچارگان بیان‌ می‌کند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی یا ملای روم و عطار و جامی مقامی دارد.

 

او بیش تر نگران وظایف مادری است وقتی از اندیشه‌ها خسته می‌شود، به یاد لطف خدا می‌افتد و قطعه لطف حق را مردانه می‌سراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا می‌سازد،

 

و در همان حال نیز از وظیفه ی مادریش دست بر نمی‌دارد و باز هم مادری است نگران نفس، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی می‌داند، تشکیل خانواده ی مهربان و سعادت آرام و بی‌سر و صدا را نتیجه ی زندگی می‌پندارد.

 

دکتر یوسفی می‌نویسد: «شعر پروین از لحاظ فکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشه‌گری توانا حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبه‌های گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده.

 

بی‌گمان او در این باب از سرچشمه افکار پیشنیان نیز بهره‌مند شده است اما نه آن که سخنش رنگ تقلید و تکرار پذیرفته باشد، بلکه در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است.»

 

پروین زنی مطیع و فرمان بردار و عفیف و پاک و صمیمی است، ولی در عین حال سخت دربند دوگانگی خیر و شر، قوی و ضعیف، غنی و فقیر و پادشاه و گداست.

 

تخیلش از طریق زبان اشیاء و حیوانات کار می‌کند. ولی هرگز به در هم ریختن یادهای گوناگون حافظه و از میان برداشتن دیوارهای زمانی و مکانی یادها، توجهی ندارد. شعرش هیجان‌انگیز، پرشور و حال، اعجاب‌انگیز و تکان دهنده نیست.

 

یکی از بارزترین ویژگی های شعرهای دیوان او این است که در آن ها خبری از مسایل عیاشی و عاشقانه که شعر فارسی سرشار از آن است، نیست، او بیش تر به این مسایل پرداخته که به هم میهنان خود یاد بدهد تا چه گونه یک زندگی پاک و عاقلانه و سعادتمند را دنبال کنند. شعرهای او بیش تر آموزشی است.

 

مدار اندیشه ی پروین بر کار و کوشش، مذهب، رنج و غم مردم می‌چرخد، هر چند که به اقتضای روح لطیف و خواهرانه‌ای که داشته و چه اقتضای زمان، به سیاست و مسایل جاری آن نپرداخته است و قلمرو شعری او به مکان زمان و حوادث ویژه ای محدود نیست.

 

پروین در شعرهایش چند باری بیش تر به عشق اشاره نکرده، لکن نه آن عشقی که در مکتب لیلی و مجنون درس می‌دادند. عشقی که جور یار و زردی رخسار و … آن نبود.

 

منظور شاعر عشق الاهی و به دور از عشق‌های مادی است، به همین سبب در هیچ کجای آن، شعری که مصاحبت مردی در آن آرزو شده باشد نمی‌بینیم و این آرزوها برای پرنده و چرنده ی این دفتر هم مفهومی ندارد.

 

کتاب عشق را جز یک ورق نیست

در آن هم، نکته‌ای جز نام حق نیست

 

مقامی که پروین برای زن قایل است، و آن را بارها در شعرهایش مطرح می‌سازد، بسیار بالاتر از مقامی است که مدعیان تجدد برای زن مسلمان ایرانی در نظر داشته و پیشنهاد و تحمیل کرده‌اند، زن شعر پروین چون خود او موجودی قدسی، سازنده، مستحق و قادر به دانا شدن و آفرینش نیکی‌ها و پروردن فرزندان برومندی است.

 

وی حقوق زن و مرد را یکسان می‌داند در حالی که بیش تر شاعران مرد این حق را یکسان بیان نکرده‌اند.

 

چه زن، چه مرد کسی شد بزرگ و کامروا که داشت میوه‌ای از باغ علم، در دامان

 

و یا در قطعه ی نهال آرزو تفاوت میان زن و مرد را در دانستن می‌داند:

 

به که هر دختر بداند قدر علم آموختن

تا نگوید کس، پسر هشیار و دختر کودن است

 

از این رو خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین با توجه به دسته‌بندی محتوا به صورت زیر ارایه می‌شود:

 

۱٫ خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین پند و اندرزهای اخلاقی، دوری از دنیا، هوشیاری در مقابل فریب کاری جهان، زودگذر بودن عمر، نکوهش تن و در مقابل آن تجلیل از روح و روان و عقل و فضل و هنر است و در همه ی این ها پروین مانند حکیمی پیر و با تجربه با خواننده ی شعرهای خود گفت و گو می‌کند.

 

۲٫ در قسمت قطعه های تمثیلی هم پیام پروین به این صورت است: داشتن قدرت شناخت ارزش ها، یکرنگی با دیگران و دوری از نفاق و بدگویی نسبت به دیگران، کمک به بیچارگان و دوری از دنیا.

 

۳٫ در قسمت مثنوی ها هم این پیام ها به چشم می‌خورد: رعایت حقوق دیگران و کمک به ناتوان، وقت‌شناسی، و تجلیل از علم و هنر.

 

۴٫ در تنها غزل دیوان نیز با این که دارای مضمونی اجتماعی است، بلافاصله پس از چند بیت به مطالبی چون پند و اندرز و یا کاشتن و درو برخورد می‌کنیم.

 

به تدریج در شعرهای پروین، آثار مناشقه های اجتماعی و عدم هماهنگی میان ثروت و فقر به چشم می‌خورد. از مسایل قابل توجه در مورد شعرهای پروین این است که مضمون های عاشقانه در شعرها نمودی آن چنانی ندارد و اگر از یک غزل آن هم در بینی آغازین و نیز بیت های آغازین و گذرای ۲ تا ۳ قطعه بگذریم که اشارتی گذرا به مسایل عاشقانه دارد دیگر هیچ نشانی از این موضوع در شعر پروین دیده نمی‌شود.

 

قضاوت درباره ی این که آیا عواطف عمیق زنانه ی پروین در شعرهایش بازتاب یافته است یا خیر، مشکل است؛ زیرا اگر هر عنصر کلامی را ملاک بازتاب عواطف شاعر در شعرش بدانیم باید اذعان کنیم بسیاری از عناصر کلامی که نشانگر روح زنانگی یک شاعر باشند،

 

از قبیل: نخ، سوزن، ماش، عدس و … در شعر پروین وارد شده است، از سوی دیگر برخی نشانه‌های معنایی هم دیده می‌شوند که نشانگر روح زنانه و عاطفه ی مادرانه ی اوست، نظیر درد و اندوه هایی که از زبان دختران یتیم بیان می‌دارد و یا صحنه‌های گفت و گو و مراقبتی از حیوان به عنوان مادر به نمایش می‌گذارد.

 

اما اگر همه ی جنبه‌های عاطفی انسان را ملاک قرار دهیم، باید بگوییم در بازتاب عواطف خود ناتوان است و عاطفه ی عمیق زنانه ی شاعر در شعرش بازتاب نیافته است.

 

فقط به صورت غیرشخصی عاطفه مادری آن هم در هیئت دیگران و گذرا دیده می‌شود عاطفه‌ای که هیچ گاه خود شاعر آن را تجربه نکرد.

 

دایره ی واژه های شعرهای پروین متوسط است و در دیوان او به واژه های تکراری، بسیار برخورد می‌کنیم. اما باید بدانیم که این تکرار نمایانگر نظام خاص فکری او است.

 

پروین و بهار

اگر بخواهیم مقایسه ای داشته باشیم با شاعران مرد زمان پروین، ملک‌الشعرای بهار به ترین انتخاب است.

 

شعر ملک‌الشعرا در عین دوری از هرگونه تکلف و تصنع زیباست و در عین زیبایی رسا و روان و فصیح، و معانی تازه و تشبیه های بدیع و توصیف های عالی و تمام، با کاربرد الفاظ اصیل و فصیح و ترکیب های صحیح از ویژگی های شعری اوست.

 

شعر بهار بیان و قالب شعر گذشتگان را دارد، اما در معنی و لفظ او نوآوری های ارزند‌ه‌ای هست که روشن‌بینی او را در مسایل سیاسی و اجتماعی می‌نماید. او به قالب نو گرایشی محدود یافت و گاه شعر خود را با پیکره چهارپاره‌های امروز پدید آورده است.

 

شعر او را از نظر موضوع می‌توان به سیاسی و انقلابی و اجتماعی و انتقادی و ادبیات شورانگیز عاشقانه تقسیم کرد. با این دسته‌بندی به چنین عنوان هایی می‌رسیم:

 

۱٫ ستایش پیامبر و ائمه اطهار:

شعرهای زیادی از ملک‌الشعرا به این امر اختصاص داده شده است اما در دیوان پروین از این‌گونه شعرهای مذهبی خبری نیست.

 

زهرا آن اختر سپهر رسالت

کاو را فرمانبرند ثابت و سیار

 

فاطمه فرخنده ماه یازده سرور

آن بدو گیتی پدرش سید و سالار

 

۲٫ پند و اندرز به پادشاهان و حاکمان وقت:

بهار در ترکیب‌بند آیینه عبرت به یکی از این نمونه‌های بسیار مهم و جالب توجه کرده است پروین نیز چون بهار عمل کرده با این تفاوت که او به صورت تمثیل و حکایت پادشاهان را به باد انتقاد می‌گیرد و یا پند و اندرز می‌دهد.

 

۳٫ توصیف فصل های سال:

توصیف فصل های سال و جلوه‌های گوناگون طبیعت، یکی دیگر از موضوع های تکراری در دیوان بهار است، در حالی که در دیوان پروین به توصیف فصل ها و طبیعت کم پرداخته شده است قدرت خارق‌العاده ی پروین در شرح عواطف قلب و عوالم معنی است و هر جا که به وصف منظره‌ای طبیعی پرداخته ضعف تخیل و دید زیباشناسی خود را آشکار کرده است.

 

۴٫ شعرهای سیاسی و انقلابی:

از موضوع های مهم دیگر دیوان بهار است اما پروین که ۲۰ سال دوران خلاقیت شاعرانه او دقیقن همان بیست سال فرمان روایی رضاشاه بود که در طی آن حق آزادی سخن پایمال شد، جبرن از صحنه ی سیاست و اجتماع کشور بر کنار شده است.

 

هر چند که از سویی خود زنان تمایلی به عنوان کردن مسایل سیاسی نداشتند، از سوی دیگر نیر محیط اجتماعی ایران نیز برای شکوفایی استعداد زنی جوان مانند پروین که با تربیتی سنتی بزرگ شده بود چندان سازگاری نداشت.

 

۵٫ شعرهای عاشقانه:

شعرهای عاشقانه در شعر بهار زیاد است بیش تر غزل ها و تغزل های او رنگ و بویی اینچنین دارد، اما در دیوان پروین یک غزل و چند غزل‌گونه وجود دارد و به گفته ی بهار «چون غزل‌سازی ملایم طبع پروین نبوده، آن پنج شش غزل را باید قصیده های کوتاه خواند.»

 

۶٫ مفاخره
بیش تر شاعران از قدیم تا امروز گاهی با ادعاها و علل متفاوت شعر خود را با الفاظ و تعبیراتی ستوده‌‌اند که گاهی به جا و در خور پایگاه بلندشان در سخن رانی است و گاهی نیز به لاف و گزاف مدعیان کم مقدار نزدیک تر است.

 

پروین فقط در یک قطعه ی شعری که برای سنگ مزار خود ساخته، یعنی می خواسته پس از مرگش دیده شود، خود را «اختر چرخ ادب» نامیده است.

 

اما بهار، در شعرهای متعدد، شعر و علم و اندیشه خویش را می‌ستاید (البته ناگفته نماند هر جا از عظمت مقام و شهرت جهانگیر خویش یاد می‌کند در حقیقت به مقابله با سعادت، غمازان و حسد حاسدان برمی‌خیزد.)

 

ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا

منم که شعر ز من یافته است قدر و بها

 

فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد در سه کتاب نخستش (اسیر، دیوان، عصیان)، بیش تر هوس های زنانه را به نظم می‌کشید ولی با (تولدی دیگر) به سوی ایجاد تصویرهای زنانه از زندگی خصوصی و اوضاع محیط خود گراییده است.

 

دیوار دومین اثر وی وضعی را می‌رساند که شخص می‌خواهد تمام محدودیت های سنتی را درهم شکند. چرا که خود را در دنیای از خود بیگانگی در می‌یابد که دور و برش را دیواری حصار کرده است.

 

در سومین اثرش (عصیان) ساده‌ترین و عمیق‌ترین مضمون کشف شده ی هویت انسانی هویت شیطانی را و مسأله بنیادی فلسفی اختیار و اجبار را عرضه کرده است.

 

نوع نوشته‌های فروغ و بسامد برخی واژه‌ها و کاربرد آن در دید اول هر مخاطبی را بر آن می‌دارد که این احتمال را بدهد که شاعر این قطعه ها زن است، زنی که در چهار دیوار اسارت خانگی در برابر سنت‌ها و اخلاقیات معمول خانوادگی می‌ایستد و با جسارتی که ویژه ی اوست، تنها احساسات و تمایلات غریزی خود را بر ملا می‌سازد که می توان گفت هم از نظر تصویر و هم از لحاظ فکر و محتوا، ویژه ی اوست.

 

فکر و محتوا در سه کتاب اول از چهارچوب (من) زنی که درگیر با مسایل سطحی و ظاهری و پیش پا افتاده است فراتر نمی‌رود. او به هیچ مسأله‌ای عمیقن نگاه نمی‌کند و نمی‌اندیشد.

 

او چون گزارشگر پرشتابی می‌ماند که عواطف و احساسات ابتدایی خویش را به سرعت و به راحتی منعکس می‌کند و در ابراز این احساسات سطحی، بی‌پرده و بی‌پروا سخن می‌راند، مثلن در شعر شب هوس از دفتر شعر اسیر می‌خوانیم:

 

سرشار از تمامی خود سرشار

می‌خواهمش که بفشردم بر خویش

 

بر خویش بفشرد من شیدا را

بر هستیم به پیچد، پیچد سخت

 

آن بازوان گرم و توانا را

در لابه لای گردن و موهایم

 

گردش کند نسیم نفس‌هایش

چون شعله‌های سرکش بازیگر

 

در گیر دم به همهمه در گیرد

خاکسترم بماند در بستر

 

در بوسه‌های پر شررش جویم

لذت آتشین هوس‌ها را

 

شاید سادگی شعر فروغ، از این سرچشمه می‌گیرد که بین تجربیات روزمره زندگی و چیزی که او به صورت شعر در می‌آورد فاصله‌ای وجود ندارد.

 

بیان احساسات تند عاشقانه، گله از معشوق و سختی های عشق، شعرهایی خطاب به پسر یا شوهر ارایه ی تصویری از خانه‌ای متروک و بی‌رونق که خانه خود شاعر پس از طلاق است و نیز سطح گونه‌هایی که نوعی عصیان و سرکشی در مقابل جامعه است از جمله محتواهای سه کتاب دوره ی اول شاعری فروغ است.

 

محتوای کتاب های دوره دوم عبارت است از احساس مرگ، احساس تاریکی و شب اضطراب و پریشانی و عدم رابطه با دیگران و تلاش برای ایجاد این رابطه، یادآوری های دوران کودکی و آرزوی آمدن آن به خاطر صمیمیتی که در آن بود.

 

فروغ فرخزاد در زمینه ی بازتاب عواطف و روحیات عمیق زنانه پیشتاز زنان شاعر است. او هم در زمینه بازتاب عواطف یک زن صمیمیت و رک‌گویی ویژه ی خود را دارد و هم در حوزه ی بیان وجدان های اجتماعی از دیدگاه یک زن بیانی روشن و آشکار دارد.

 

و «فروغ هیچ گاه میل ندارد از پشت پرده سخن گوید و همیشه از رو به رو با مسایل برخورد می کند»

 

فروغ در شعرهایش آن چنان صمیمی و صریح حرف می‌زند که می‌توان آن شعرهای را نمونه‌ای بارز از «ادبیات شخصی» دانست.

 

خود فروغ خوب به مسأله صمیمیت و عاطفه ی عمیق شاعرانه آگاه است و می‌گوید:

«شاعر بودن یعنی انسان بودن. بعضی‌ها را می‌شناسم که رفتارشان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر می‌گویند که شاعر هستند، بعد تمام می‌شود؛ دو مرتبه می‌شوند یک آدم حریص شکموی تنگ‌نظر بدبخت حسود حقیر. من حرف های این آدم را قبول ندارم. من به زندگی بیش تر اهمیت می‌دهم.»

 

سهراب سپهری و فروغ فرخزاد

سپهری شاعری است که از دوره ی ابتدایی شعرش تا دوره ی جست و جو و از آن دوره تا دوره ی یافتن خط فکری مشخص و زبان شعری مختص (که حتا بی امضاء هم شناخته می‌شود) جهانی آرمانی را می‌جوید. جهانی که در آن «عشق» پیدا باشد «دوستی» پیدا باشد و «کلمه»، «آب»، «عکس اشیا و آب»، «سمت مرطوب حیات» و «شرق اندوه نهاد بشری» پیدا باشد.

 

اما همان گونه که گفته شد فرخزاد مسایل اجتماعی و سیاسی زمان خود را درک می‌کند و به شکل های گوناگون در شعرهایش بازتاب می دهد.

 

ولی سپهری تا آخر، جهان آرمانی و ذهنی خود را حفظ می‌کند. و از جریان های اجتماعی، سیاسی زمان دور می‌ماند. و اگر احیانن چشمش به «قطاری» می‌افتد که «سیاست» را می‌برد، آن را خالی می‌بیند.

 

من قطاری دیدم ، که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت. (صدای پای آب، برگ ۲۷۹)

 

سپهری و فرخزاد در بیان حالات و شدت احساسات تقریبن چون یکدیگر هستند، با این تفاوت که «فرخزاد» در بیان خواسته‌ها، آرزو و احساسات شخصی خویش بی‌پروا و بدون هیچ گونه ملاحظه‌ای سخن می‌گوید (به ویژه‌ در سه کتاب دوره اول).

 

ولی سپهری به ندرت تمایلات و خواسته‌هایش را ابراز می‌کند. او به بیان نفسانیات صرفن اکتفا نمی‌کند و تجربه ی خود را به عوالم نفسانی منحصر نمی‌کند.

 

او به مرز جدیدی از صمیمیت شاعرانه دست یافته است؛ که در آن تصاویر شعریش، زلال، روشن، پاک و پر اشراق جلوه می‌کنند و گویی قداست خاصی بر فضای شعر او حاکم است که او را از اندیشیدن به علایق و پسندهایش به جهان مادی باز می‌دارد.

 

طبیعت ستایی یکی دیگر از ویژگی های شعر سهراب است، از آنجایی که «پیشه شاعر نقاشی» است حساسیت و ظرافت‌های خاصی را در ترسیم نمودن چهره‌های گوناگون طبیعت به کار می‌گیرد.

 

در حالی که فروغ کم تر به توصیف طبیعت پرداخته است. و در یکی دو جا، که به این امر پرداخته بسیار ضعیف و سطحی، سخن رانده است.

 

شیوه ی بیان مستقیم یکی دیگر از ویژگی های مشترک برخی از شعرهای سپهری و فرخزاد است و همچنین سطور ساده شعری هم از ویژگی های مشترک هر دوی آنان است.

 

اشاره به آیین‌ها، اصطلاح های دینی و مذهبی، اشاره به نام های خاص تاریخی و جغرافیایی، از ویژگی های شعر «سپهری» است.

 

ولی فرخزاد با این که مسافرت های زیادی به داخل و خارج از کشور داشته است و با «تورات» هم آشنا بوده جز در آیه‌های زمینی به اطلاعات به دست آمده ی خویش که حاصل تجربه‌های یالا باید باشد، اشاره نمی‌کند.

 

دید سهراب عمدتن مثبت بوده، در حالی که نگرش فروغ به جهان از دریچه ی مخالف بوده است.

 

زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

 

پرشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود

 

زندگی جذبه دستی است که می‌چیند

زندگی بعد درخت است به چشم حشره

 

زندگی تجربه شب پره در تاریکی است…

(سپهری صدای پای آب، برگ ۲۹۰)

 

زندگی شاید

یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می‌گذرد

 

زندگی شاید آن لحظه مسدودیست

که نگاه من، در نی نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد

 

و در این حسی است

که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آویخت…

(فرخزاد تولدی دیگر، برگ ۱۵۱)

 

طاهره صفارزاده

از ویژگی های شعرهای صفارزاده توجه به مسایل دینی به ویژه مذهب شیعه است.

 

صدای ناب اذان می‌آید

صفیر دست های مؤمن مردیست که حس دور شدن، گم شدن، جزیره شدن را

ز ریشه‌های سالم من بر می‌چیند

و من به سوی نمازی عظیم می‌‌آیم

وضویم از هوای خیابان است و

راهنمای تیره دود

و قبله‌های حوادث در امتداد زمان…

(دفتر دوم، برگ ۹۱)

 

بیان مسایل سیاسی و اشاره به وقایع مهم جهان، دیگر ویژگی فکری او به شمار می آید. او معمولن در همه ی آثارش به جریان های سیاسی ایران و جهان نظر دارد. و دیگر این که اشاره به تقابل عرفان و مذهب با قرن پلاستیک و عصر ماشین با طبیعت.

 

صفارزاده در خلال شعرهایش به «زن بودن» خویش اشاره‌های متعدد دارد و غیر مستقیم دیدگاه های جامعه را نسبت به زنان بارتاب می دهد. مثلن‌ آن جایی که که از تولد خویش یاد می‌کند چنین می‌نویسد:

 

من زادگاهم را ندیده‌ام

جایی که مادرم

بار سنگین بطنش را

در زیر سقفی فرو نهاد

هنوز زنده‌ست

نخستین تیک تاک های قلب کوچکم

در سوراخ بخاری

و درز آجرهای کهنه

و پیداست جای نگاهی شرمسار

بر در و دیوار اتاق

نگاه مادرم

به پدرم

و پدربزرگم

صدای خفه‌ای گفت

دخترست!…

 

صفارزاده معمولن با به کارگیری زبان محاوره، اصطلاح های عامیانه، حتا مطرح کردن شعارها، تلاش می‌کند به شعر و زبان مردمی نزدیک‌تر شود. شاید به همین دلیل، از آوردن واژه‌ها و اسامی، از زبان های بیگانه خودداری می‌ورزد. و از رمز و اشاره‌های دور و دراز چشم می‌پوشد.

 

علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده

شعر صفارزاده، فقط در به کارگیری بسامد واژه‌هایی که نمایانگر «زن بودن» سراینده است با شعر زنان مشترک است. و از جنبه‌های گوناگون دیگر، به ویژه فکر و محتوا، تفاوت‌های آشکاری با آنان دارد.

 

از دیگر سو، وجه تمایز خاص خود را با شعر مردان، همچنان حفظ می‌کند. شعرهای وی با گرمارودی در یک خط فکری مشترک است. گرمارودی در آثار خود، هم در قالب های کهن شعر فارسی و هم در شعر نیمایی (بحور شکسته و چاره پاره) و هم در شعر سپید طبع آزمایی کرده است.

 

گرمارودی در بیش تر شعرهایش به بیان عقاید مذهبی و گرایش های دینی خویش پرداخته و به مناسبت های گوناگون مذهبی، شعرهای متنوعی سروده است. و از این نظر با شعرهای صفارزاده قابل مقایسه است.

 

قطعه های «بهار در خزان»، «سایه‌سار نخل ولایت»، «افراشته باد قامت غم» و «خاستگاه نور» از زیباترین شعرهایی به شمار می آیند که به همین مناسبت‌ها سروده است.

 

از دیگر ویژگی های شعر او، توجه به مسایل سیاسی و وقایع روز است. که به گستردگی به آن پرداخته است. و توجه به طبیعت و جلو‌ه‌های گوناگون آن از ویژگی‌های شعری اوست در حالی که صفارزاده به ندرت به طبیعت پرداخته است.

 

شعر صفارزاده و گرمارودی اندیشه‌های شکل یافته است که در قالب کلمه ها عرضه می‌شود. حال آن که شعر واقعی کلمه هایی شکل یافته است که اندیشه‌ای را عرضه می‌کند.

 

در شعرهای آن دو، بیش تر اندیشه به معنای خاص خودش جریان دارد تا تصویر؛ یعنی شعرشان دارای فکر و اندیشه‌ای است که خواننده را به دانستنی جدیدی فرا می‌خواند و زمینه ی نوعی تأثر را در او پدید می‌آورد.

 

در شعر صفارزاده، فرصت ها گران بهاترند و خواننده با شاعری رو به رو می‌شود که اسلوب گرمارودی را در زبانی فشرده و موجزتر و با بار بیش تر از لحاظ اندیشه و تفکر می‌بیند.

 

هر دوی آنان، با به کارگیری تعبیرهای مذهبی و قصص و آیات قرآن به صورت تلمیح و جهان مداری و سیاست محوری، رنگ و بوی ویژه ای به شعرهایشان بخشیده‌اند.

 

سیاست محوری، در هر مجموعه آثار هر دو، آنان را به سمت صراحت‌گویی و بیان مستقیم متمایل می‌کند. با این حال شعرهای صفارزاده و گرمارودی از نظر اسلوب زبانی جاذبه‌ای برای نسل جوان نداشته است.

 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

۱٫ معمولن بیش تر زنان و مردان شاعر معاصر واقع‌گرا (برون‌گرا) هستند. یعنی به رویدادهای جامعه و تحول های اجتماعی و سیاسی توجه دارند، با این تفاوت که:

مردان شاعر، به علت حضور همه جانبه در اجتماع، با دیدی بازتر به طرح مسایل و رویدادهای گوناگون می‌پردازند و زنان به فراخور حال و تا آن جا که محدودیت‌های خانه و اجتماع اجازه دهد.

 

پروین که کم تر خواننده‌ای پیدا می‌شود که دیوانش را بخواند و تحت تأثیر همدردی های او (با محرومان و ستمدیدگان جامعه) قرار نگیرد. او همچنین در قالب تمثیل چهره ی ستمکاران و زورگویان زمانه را ترسیم می‌کند.

 

و به این ترتیب توجه مردم را به مصایب و مشکلاتشان جلب می‌کند. فروغ نیز در دو کتاب «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از خود محوری بیرون می‌آید و با نگرشی تازه به اجتماع و مسایل متعدد آن نظر می‌کند.

 

و طاهره صفارزاده هم از همان آغاز شاعری و در نخستین مجموعه ی شعرهایش «رهگذر مهتاب» با قطعه ی « کودک قرن» به طرح مشکلات و رویدادهای اجتماعی و تا حدودی سیاسی می‌پردازد و در آثار دیگرش، تقریبن تمام قطعه های شعری او را مضمون های اجتماعی، سیاسی و بعدها مذهبی در بر‌می گیرد.

 

و اما شاعران مرد، به دلیل آزادی عمل بیش تر، به طرح عینی‌تر مسایل اجتماعی و سیاسی می‌پردازند. در تاریخ ادبیات ایران شاید کم تر شاعری به اندازه ی بهار شعرهایش را به ثبت رویدادهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان اختصاص داده باشد. و از این نظر با هیچ شاعری قابل قیاس نیست.

 

از مردان شاعر این دوره که کم تر به مسایل سیاسی و اجتماعی توجه نشان داده است می‌توان به سهراب اشاره کرد که درون‌گرایی اختیار کرده و از این جهت مورد انتقاد معاصرانش قرار می‌گیرد. گرمارودی هم که در سرتاسر شعرهایش به مسایل اجتماعی، سیاسی و مذهبی توجه تام و تمام نشان می‌دهد.

 

۲٫ در بیان مسایل عاطفی و خانوادگی و با احساساتی‌ حادتر از مردان، شعر گفتن، یکی دیگر از ویژگی های شعر زنان است که کم تر در شعر مردان جلوه کرده است.

 

پروین که بسامد بالایی از شعرهایش را به ترسیم چهره ی کودکان بی‌سرپرست و بی نوا اختصاص داده است و با هنرمندی تمام و ایفای نقش مادرانه به توصیف حالات گوناگون کودکان خردسال پرداخته است.

 

فروغ هم که در چند قطعه از سه کتاب نخستینش و یکی دو قطعه در دو کتاب دیگر عاطفه و مهر مادری را مطرح کرده است. در حالی که در شعرهای مردان به ندرت به شعری با احساس و عاطفه بر می‌خوریم.

 

۳٫ هر چند از نظر روان شناسی، زنان در بروز احساستشان راحت‌ترند. ولی بیش تر زنان شاعر ایرانی به اصول و آداب اجتماعی و مذهبی پای‌بند هستند و از ابراز علایق و گرایش های شخصی و خصوصی خودداری می‌کنند. و یا اگر «به ندرت» اشاره می‌کنند با حجب و حیا و پوشیده و غیر مستقیم است.

 

۴٫ زنان شاعر، معمولن اهل مفاخره نیستند. در دیوان پنج‌هزار و چند بیتی «پروین اعتصامی» فقط در یکی دو جا از خود می‌گوید:

 

این که خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

 

در حالی که مردان شاعر به تبعیت از سنت معمول و مرسوم دیرینه ی ادب فارسی، بارها خویشتن را مطرح می‌سازند و به شعرهای خود می‌بالند.

 

۵٫ تا زمان فروغ شعر فارسی از داشتن معشوق مرد، معشوق مردی که از دیدگاه جنسی، عاطفی و جسمانی یک زن دیده و تصویر شده باشد، محروم مانده است.

 

و نیز می‌توان بر این نظر تأکید کرد که غالب شاعران زن ما، جهان درون و بیرون را از چشم شاعران مرد نگاه کرده‌اند و همانند آنان عاشق زلف سیاه و خط و خال معشوقی زنبور میان بوده‌اند.

 

ما هیچ‌گاه نگاه زنانه ی عمیقی به جهان در ادبیات خود نداشته‌ایم. در حالی که شاعران مرد از آغاز در شعرهایشان به این مساله اشاره داشته‌اند و در شعر آنان به فراوانی به علاقه ی خود به زن و معشوق زن خود بر می‌خوریم.

 

در شعرهای پروین در حوزه ی واژه ها و ترکیب ها نشانه‌های زن بودن او پیداست و اگر عاطفه‌ای در شعرش منعکس شده است عاطفه ی مادرانه است. در حالی که خود او یک مادر نبوده است.

 

اما پس از تقریبن هزار و دویست سال سابقه ی ادبیات فارسی فروغ موضوع هایی را با تصاویری جدید برای نخستین بار در شعر فارسی مطرح کرد و مضمون هایی جدید آفرید؛ مثلن شاعران کهن جز به ندرت درباره ی زندگی خصوصی خود سخن نگفته‌اند.

 

با تسلطی که او به شعر داشت چه بسا که توانست نگاه های زنانه ی خود را به جهان درون و بیرون تبدیل به شعرهای بلندی کند و به غنای ادبیات عاطفی و صمیمانه ی ما بیافزاید.

 

به هر حال پس از فروغ بود که زنان شاعر به ارایه ی تصاویر و همراه آن عواطف ویژه ی زنانه ی شعرهای خود پرداختند. البته نه به مهارت و خوبی فروغ. و از سوی دیگر با شدت و ضعف ها و تفاوت هایی همراه بود.

 

۶٫ در شعر مردان وسعت به کارگیری قالب‌های شعری و رعایت قافیه‌ها و اصول ادبی بیش تر از شعر زنان به چشم می‌خورد.

 

۷٫ مردان شاعر در ترکیب‌آفرینی خلاق‌تر هستند. در حالی که بسامد برخی از واژه‌ها در شعر زنان تفاوت معنی‌داری با شعر مردان دارد؛ که همین امر خواننده را به زن بودن شاعر متوجه می‌کند.

 

۸٫ از نظر فکری شعر بیش تر زنان وجه تمایز خاصی با شعر مردان دارد.

 

۹٫ حوزه ی شعر زن در زمینه ی ادبی، محدودتر از شعر مردان است.

 

۱۰٫ زنان در بیان مسایل احساسی و عاطفی، پیشگام‌تر از مردان هستند.

 

۱۱٫ مهم ترین نکته‌ای که در نخستین برخورد با شعر شاعران زن جوان معاصر به چشم می‌خورد کمبود اصالت و نداشتن استقلال لازم شعری است.

 

بیش تر شعرهای شاعران زن جوان سوزناک و دردآور است و می‌بینم که حتا از تأثیر تصویرسازی دلنشین هم در این شعرهای خبری نیست و آن چه اصالت کار شاعران بزرگ است در شعر شاعران زن دست نزده باقی مانده است و تنها رویه کار مورد تقلید است.

 

به سادگی می‌توان یکی از علل توجه شاعرها به شعر فروغ فزخزاد، اشتراک شرایط زندگی آنان دانست. بیش تر شاعران زن ما به علت شرایط زندگی و نیز به دلیل موقعیت‌ سنی خویش «عشق» را مظهر اصلی شعر خود برگزیده‌اند و در حدود ۸۰% از مجموع شعرهای آنان به اصطلاح «عاشقانه» است.

 

شاعران زن در تصویرسازی دو روش دارند؛ یا از همان فوت و فن قدیمی ها استفاده می‌کنند که خود به خود، اگر شعرشان روشن و با معنی است ولی کهنه و تکراری و تقلیدیبه شمار می آید.

 

یا به تقلید از شعر موج نو دست به ساختن تصاویر تازه اما بسیار دور از ذهن می‌زنند و شاید یکی از علل پراکنده‌گویی ا‌شان همین رعایت نکردن اصول در آفرینش اجزاء شعری است.

 

از این رو دیده می‌شود که نه تنها در گذشته بیش تر شعرهای شاعران زن از جهت تصاویر و نیز بازتاب عواطف جنبه‌ای تقلیدی داشته است، بلکه حتا پس از فروغ هم جنبه ی تقلید و حتا پنهان سازی عواطف همچنان ادامه می‌یابد. چیزی که در شعر شاعران مرد امروزی به ندرت دیده می‌شود.

 

منابع:

۱٫ آژند، یعقوب؛ ادبیات نوین ایران، چاپ اول- تهران؛ انتشارات امیر‌کبیر

۲٫ براهنی، رضا؛ طلا در مس، چاپ دوم- تهران؛ ناشر کتاب زمان

 

۳٫ حقوقی، محمد؛ شعر زمان ما (سهراب سپهری)، چاپ چهارم- تهران؛ نگاه، ۱۳۷۳

۴٫ شاه‌حسینی، مهدی؛ زنان شاعر ایران، چاپ اول- تهران؛ مدبر، ۱۳۷۴

 

۵٫ صادقی‌تحصیلی، طاهره؛ ویژگی‌های شعر زنان و تفاوت آن با شعر مردان؛ تهران؛ ۱۳۷۴

۶٫ زرین‌کوب، عبدالحسین؛ نقد ادبی، چاپ پنجم- تهران؛ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۳

 

۷٫ خدادادی، معصومه؛ بررسی دلتنگی در آثار شش شاعر زن معاصر، ۱۳۷۷

۸٫ البرزی، انام‌ا…؛ نگرشی بر شعر زنان از ابتدای شعر فارسی تا آغاز انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴

 

۹٫ شمیسا، سیروس؛ نگاهی به فروغ فرخزاد، چاپ اول- تهران؛ انتشارات مروارید، ۱۳۷۲

۱۰٫ یوسفی، غلامحسین؛ چشمه روشن، چاپ سوم- تهران؛ انتشارات علمی، ۱۳۷۰

ادامه مطلب مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)

خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ


خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

 

اکثریت مردم عقیده دارند که پس از هر سختی یک خوشی در راه هست و این پست داستانی جالب از خوش شانس ترین مرد جهان است. یک مرد هندی در عین ناباوری و پس از حادثه و نجات از مرگ حتمی خوش شانسی قابل تعاملی را تجربه کرده است.

 

چندی پیش یک هواپیمای مسافربری به علت نقص فنی فرود بسیار بدی در فرودگاه دبی داشت و پس از فرود بد ناگهان هواپیما آتش گرفت و مسافران میان دود و آتش گرفتار آمدند.

 

خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

 

مرد هندی یکی از مسافران این پرواز بود که به سلامت از هواپیمای در حال سوختن خارج شد. و تنها ۶ روز بعد در بخت آزمایی صاحب یک میلیون دلار شد.

 

سرنوشت محمد بشیر عبدل قادر شصت و دو ساله زندگیش در طول یک هفته تغییر کرد. عبدل قادر فروشنده خودرو است. او همراه خانوده اش برای گذراندن تعطیلات به دبی سفر کرد.

 

خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

 

مسافرتشان در آغاز با آتش و دود ترس همراه بود. عبدل قادر خوشحال از اینکه در این مسافرت خودش و خانواده اش زنده و سلامت هستند. با برنده شدن در بخت آزمایی شادیش دو برابر شد.

 

 

حقوق عبدل قادر ۲.۲۰۰ دلار در ماه است و تنها ۴ ماه به بازنشستگی اش مانده صاحب یک میلیون دلار شد. آنهم با بلیطی که قبل از سوار شدن به هواپیما خریده بود. او در این باره میگوید: میدانستم خداوند مرا به دلیلی از این حادثه نجات داده است.

 

خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

 

احتمالا دلیلش این بود. پول را برای آموزش و سلامت بچه های فقیر صرف خواهم کرد و یا آنرا خواهم بخشید. شاید با مقداری از آن شغلی برای خودم فراهم کنم و به دلیل اینکه خودم قبلا فقر را تجربه کرده ام، افراد نیازمند را پیدا کرده مستقیم به آنها کمک خواهم کرد.

 

منبع: گروه سرگرمی ایران ناز

ادامه مطلب خوش شانسی این مرد پس از نجات از مرگ

قتل مرد عریان و متجاوز توسط مردم در خیابان (عکس ۱۸+)


قتل مرد عریان و متجاوز توسط مردم در خیابان (عکس ۱۸+)

 

یک مرد متجاوز هندی به طرز بسیار وحشتناکی توسط مردم شهر دیماپور هند در خیابان کشته و جسدش به اینطرف و آنطرف کشیده شد.

 

قتل مرد عریان و متجاوز توسط مردم در خیابان (عکس 18+)

 

به گزارش گروه حوادث ایران ناز جمعی از مردم شهر دیماپور هند با حمله به زندان مرکزی هر، یک متهم به تجاوز جنسی به یک دانش آموز را ربوده و در خیابان های شهر کشاندند.

 

قتل مرد عریان و متجاوز توسط مردم در خیابان (عکس 18+)

 

مردم عصبانی با چوب و سنگ این متهم را مورد حمله قرار داده و آنقدر او را کتک زدند که به قتل رسید. از نکات عجیب اینگه مردم معترض از لحظه به لحظه ضرب و شتم متهم تا قتل او با شادمانی تصویر برداری کردند.

 

قتل مرد عریان و متجاوز توسط مردم در خیابان (عکس 18+)

 

هندوستان از کشورهایی است که در چند سال اخیر در آن تجاوز های جنسی مکرری رخد داده و بسیاری از آنها به بحران های سراسری تبدیل شده است.

ادامه مطلب قتل مرد عریان و متجاوز توسط مردم در خیابان (عکس ۱۸+)

آندری پژیچ ، مانکن زیبایی که هم زن است و هم مرد


آندری پژیچ ، مانکن و مدل بسیار زیبا که هم زن است و هم مرد

 

نام : آندری پژیچ

شغل : مدل

تاریخ تولد : ۲۸ آگوست (Virgo) 1991 (28)

زادگاه : توزلا ، بوسنی و هرزگوین

محل زندگی : استرالیا

 

آندری پژیچ اولین مدل تراجنسیتی موفق در تاریخ است. مدلی که لباس‌های زنانه را در کت‌واک نشان می‌دهد، در صنعت مد به یک هیجان تبدیل شده است. مرد جوان در اوج کار خود تصمیم به تغییر جنسیت گرفت.

 

عکس های آندری پزیچ قبل و بعد از عمل، روند تبدیل مرد به زن را ثبت کرد. تغییر جنسیت چه تاثیری بر زندگی حرفه ای او داشته است؟ گزینه های شکل ارقام مطابق با اطلاعات نمایه Pejic ارسال شده در پورتال مدل بین المللی ارائه شده است.

 

آندری پژیچ ، مانکن زیبایی که هم زن است و هم مرد

 

دوران کودکی آندری در اصل کروات است. او در سال ۱۹۹۱ متولد شد و کوچکترین پسر از دو پسر بود. در سال ۱۹۹۹ خانواده به استرالیا مهاجرت کردند و در ملبورن ساکن شدند.

 

آندری پژیچ در کودکی بازی با عروسک ها را به تفریحات پسرانه حیاط ترجیح می داد. او دوست داشت دامن های کرکی مادرش را امتحان کند و خودش را یک بالرین تصور کند.

 

پسر نمی توانست تمایلات عجیب خود را توضیح دهد. آندری در ملاء عام سعی کرد مانند کودکان معمولی رفتار کند تا والدین خود را مزاحم نکند. با افزایش سن، پژیک شروع به تحقیق در مورد هویت جنسیتی آنلاین کرد.

 

آندری در سن ۱۳ سالگی متوجه شد که با ویژگی های مرد جوانی که در بدن زن متولد شده مطابقت دارد. خانواده با درک پسرشان واکنش نشان دادند.

 

آندری پژیچ ، مانکن زیبایی که هم زن است و هم مرد

 

آندری به جراحی تغییر جنسیت فکر می کرد، اما هزینه درمان برای والدین بسیار بالا بود. شروع کاریر بیوگرافی حرفه ای آندری پژیچ از ۱۷ سالگی شروع شد.

 

این مرد جوان به صورت پاره وقت در مک دونالد کار می کرد و در آنجا مورد توجه نماینده یک آژانس مدلینگ استرالیا قرار گرفت.

 

ظاهر غیر متعارف پژیک، که جذابیت مردانه و زنانه را با هم ترکیب می کرد، نیاز صنعت را به چهره های تازه برآورده می کرد. آندری با پیشنهاد یک آژانس مدلینگ موافقت کرد.

 

او شغل جدید خود را فرصتی برای دیدن دنیا و کسب درآمد برای جراحی تغییر جنسیت می دانست. آندری پژیچ به عنوان یک مدل جوان کار خود را در کت واک آغاز کرد. نیاز به نمایش لباس های مردانه او را ناراحت می کرد.

 

آندری پژیچ ، مانکن زیبایی که هم زن است و هم مرد

 

با این حال، عموم مردم به ظاهر منحصر به فرد علاقه مند بودند. این تأثیر مثبتی بر ارتباط حرفه ای آندری داشت. اولین قراردادهای او در استرالیا با همکاری طراحان بین المللی – راف سیمونز، جان گالیانو و پل اسمیت دنبال شد.

 

شکوه مدل آندروژن موفقیت بلند پس از شرکت در نمایش لباس زنانه به آندری پژیچ رسید. اولین پروژه او کار با طراح Jean-Paul Gaultier در سال ۲۰۱۱ بود.

 

آندری نمایش مد لباس خود را به عنوان یک عروس به پایان رساند. این نمایش پر شور با یک کمپین تبلیغاتی برای همان برند دنبال شد.

 

در این عکس، آندری پژیچ با مدل دیگری با منشاء اسلاو – کارولینا کورکووا ژست گرفت. طراحان و سردبیران مجلات براق از پتانسیل مدل مد قدردانی کردند.

 

آندری پژیچ ، مانکن زیبایی که هم زن است و هم مرد

 

پژیک مطابق با روند مد مبهم کردن کلیشه های جنسیتی بود. این صنعت مفاهیم سنتی جذابیت مردانه و زنانه را کنار گذاشته است. از این به بعد مدل ها باید فردی و حرفه ای باشند.

 

پژیک در تیراندازی های برند مارک جیکوبز و مجلات براق بین المللی شرکت کرده است. او تبلیغ لباس زیر زنانه پوش آپ می کرد. عکس‌های یک مدل مرد با سوتین زبانه‌دار قانع‌کننده به نظر می‌رسید تا توانایی‌های برتر بدن‌ها را برجسته کند.

 

در سال ۲۰۱۴، پژیک تصمیم گرفت توجه عمومی را به مشکل اقلیت های جنسی جلب کند. آندری با همکاری جواهرسازان آمریکایی مجموعه خاصی از جواهرات را ایجاد کرده است.

 

طراحی جواهرات ذات او را به عنوان فردی که بین دو جنس زندگی می کند تجسم می بخشد. درآمد حاصل از فروش لوازم جانبی به صندوقی برای کمک به کودکان بی خانمان در نیویورک اختصاص یافت.

 

آندری پژیچ ، مانکن زیبایی که هم زن است و هم مرد

 

عملیات تغییر جنسیت برای مدت طولانی آندری پژیچ جرات نداشت گامی رادیکال برای زن شدن بردارد. در سال ۲۰۱۴، لحظه “X” فرا رسید. این مدل مداخله جراحی آینده را از همکاران پنهان کرد.

 

چند روز پس از عمل، دگردیسی در شکل آندری هنوز قابل توجه نبود و پژیک روی سکو ظاهر شد. بعداً این عمل را یک اشتباه تشخیص داد و برای چند ماه این حرفه را ترک کرد.

 

شش ماه اول پس از عمل برای تراجنسیتی آندری پژیچ به یک مصیبت تبدیل شد. در تابستان ۲۰۱۴، او با انتشار درخواستی برای مشترکین حساب فیس بوک خود، تغییر جنسیت خود را به طور رسمی اعلام کرد.

 

از این پس این مدل خواست که خود را آندره آ پژیک بنامد و قصد داشت به عنوان مدل به کار خود ادامه دهد. شغل بعد از جراحی آندری پژیچ در سال ۲۰۱۵ به این صنعت بازگشت.

 

آندری پژیچ ، مانکن زیبایی که هم زن است و هم مرد

 

او به آژانس دیگری نقل مکان کرد که به طور انحصاری در مدل های زنانه تخصص داشت و شرکت در نمایش ها و عکس های عکاسی را از سر گرفت. در مارس ۲۰۱۵، ماری کلر اسپانیایی تصویری از پژیک را روی جلد منتشر کرد.

 

آندریا به عنوان یک مدل ترنسجندر، از بسیاری جهات پیشگام بوده است. او عنوان “زن سال” را از مجله مردان GQ دریافت کرد. پژیک برای اسطوره های عکاسی مد – پاتریک دمارشلیه، دوئت مورت و مارکوس – ژست گرفت.

 

در سال ۲۰۱۵، پژیک اولین تراجنسیتی بود که با Make Up For Ever برای تبلیغ لوازم آرایش قرارداد امضا کرد. نمایش پروژه های تجاری آندری پژیچ در ابتدای کار خود توجه سازندگان محتوای سرگرمی را به خود جلب کرد.

 

تصویر مانکن، بنیادهای عمومی خیره کننده، نوید رتبه های بالایی را به پروژه هایی با مشارکت او می داد. در سال ۲۰۱۲، پژیک در هیئت منصفه نسخه بریتانیایی برنامه واقعیت‌نمای Next Top Model حضور داشت.

 

یک سال بعد، او در فیلم تلویزیونی ترکیه ای فاتح، یک سریال درام از سازندگان قرن باشکوه، بازی کرد. این سریال که بر اساس اتفاقات واقعی ساخته شده است، داستان سلطان مهمت را روایت می کند که استانبول را فتح کرد.

 

پژیک نقش شاهزاده اسلاو رادو را بازی کرد که عاشق فاتح ترک بود. طرح «فاتح» با انگیزه‌های همجنس‌گرایانه باعث ارزیابی‌های مبهم مخاطبان شد، اما این یورش مفتضحانه تنها به علاقه مردم به این سریال دامن زد.

 

Showbiz شرکت در کنسرت ها و نماهنگ ها را به پروژه های Pejic اضافه کرد. آندری به همراه همکارش Saskia de Brauw و بازیگر تیلدا سوینتون، در موزیک ویدیو Stars دیوید بووی ظاهر شدند.

 

در سال ۲۰۱۳، پژیک در برنامه نمایش تیلور سویفت به عنوان بخشی از تور سال ۱۹۸۷ خود روی صحنه رفت. عشق و خانواده آندری آشکارا خود را دوجنسگرا می نامد.

 

او در آغاز حرفه مدلینگ خود با یکی از همتایان خود – جواهرساز رامبراند دوران ملاقات کرد. این رابطه چندین سال به طول انجامید. در سال ۲۰۱۲، این زوج نامزدی خود را اعلام کردند.

 

یک سال بعد، دورانت اطلاعاتی در مورد ازدواج قانونی با پژیک منتشر کرد. بعداً معلوم شد که این یک شوخی است. به گفته خود آندری پژیچ، زندگی شخصی به دلیل عدم قطعیت جنسیتی همیشه برای او موضوعی دشوار بوده است.

 

جراحی تغییر جنسیت به مدل امید برای ایجاد خانواده داد. در سال ۲۰۱۵، پژیک به داشتن دوست پسری اشاره کرد که با او رابطه جدی دارد. عکس های این مدل با انگشتر در انگشت دستمایه شایعاتی در مورد عروسی قریب الوقوع او شد.

 

تا به امروز، واقعیت ازدواج تایید نشده است و نام آندریا مخفی نگه داشته شده است. مدل ۲۰۱۸ آندره آ پژیک امروزه محبوبیت خود را حفظ کرده است.

 

تبدیل شدن به یک زن و دور شدن از تصویر یک آندروژن او را از ارتباط حرفه ای محروم نکرد. او در عکس های مد و زیبایی مجلات براق ظاهر می شود.

 

در سپتامبر ۲۰۱۸، عکس جدیدی با آندریا در شماره مجله آمریکایی ووگ منتشر شد. ترنسجندر پژیک یک فعال اجتماعی معروف است. آندریا وظیفه خود را در گسترش نگرش مدارا نسبت به اقلیت های جنسی می داند.

 

در اینترنت و در نشریات مجلات، پژیک توجه را به مشکل جامعه دگرباش جنسی جلب می کند. او در مقالات خود در مورد مشکلات مربوط به وضعیت تراجنسیتی صحبت می کند و خوانندگان را تشویق می کند تا نسبت به ویژگی های دیگران حساس باشند.

 

پژیک خود را به چارچوب کسب و کار مدلینگ محدود نمی کند. امسال او اولین بازی خود را در یک فیلم بزرگ خواهد داشت. آندریا در دنباله فیلم پرفروش The Girl with the Dragon Tattoo بازی کرد.

 

فیلم جدیدی به نام The Girl in the Spider’s Web در اکتبر ۲۰۱۸ اکران می شود. داستان آندری پزیچ تغییر استانداردها در زمینه مسائل جنسیتی و استانداردهای زیبایی را نشان می دهد.

 

ظاهری عجیب و عاری از ویژگی های جنسیتی، کلید موفقیت یک ترنسجندر شد. امروز پژیک الگو و نماد امید برای جامعه ای بردبار و محترم نسبت به نمایندگان اقلیت های جنسی است.

ادامه مطلب آندری پژیچ ، مانکن زیبایی که هم زن است و هم مرد

دندان سرکش، سر از دماغ مرد ۳۸ ساله درآورد + عکس


دندان سرکش، سر از دماغ مرد ۳۸ ساله درآورد + عکس

در این بخش مردی را مشاهده خواهید کرد که یک دندان سرکش در دماغش رشد کرده است. مرد ۳۸ ساله‌ای که سال‌ها مشکل تنفس داشت سرانجام پس از مراجعه به پزشکان متوجه رشد یک دندان سرکش در سوراخ سمت راست بینی‌ اش شد.

 

پزشکان در گزارش ماه دسامبر در مجله پزشکی نیو انگلند (New England Journal of Medicine) نوشتند که هیچ ضربه‌ای به صورت این مرد وارد نشده بود و هیچ‌گونه ناهنجاری در صورت یا سر او مشاهده نمی‌شد.

 

اما به نظر می‌رسید که در حفره بینی او انحراف وجود داشته باشد و غضروفی که سوراخ‌ های بینی را جدا می‌کند از مرکز خارج شده یا کج شده باشد. انحراف تیغه بینی به تنهایی می‌تواند تنفس از بینی را با مشکل مواجه کند، اما در این مورد موضوع بیش از یک انحراف ساده بود.

 

به گزارش ایران ناز با استفاده از روش‌ های تهاجمی‌ تر مشخص شد توده‌ای سفید و سخت در سوراخ سمت راست بینی این مرد وجود دارد که تمام ویژگی‌ های یک دندان وارونه خارج از مکان طبیعی خود را داشت. جراحان این دندان ۱۴ میلی‌ متری را بدون مشکل خارج کردند و سه ماه بعد بیمار قادر به تنفس طبیعی شد.

 

دندان سرکش، سر از دماغ مرد 38 ساله درآورد + عکس

 

دندان‌های چموش عموما کجا رشد می‌کنند؟

به گفته پزشکان دندان‌ های نابه‌جا پدیده غیرمعمولی نیستند، اما اگر فضای کافی در امتداد خط لثه وجود نداشته باشد، معمولا در قسمت‌های دیگری از دهان مثل سقف دهان رشد می‌کنند.

 

همانند بسیاری از مسائل ارتودنسی، ژنتیک نیز در بروز این پدیده دخیل است. زنان بیشتر از مردان رشد دندان در خارج از جایگاه طبیعی خود را تجربه می‌کنند. با این حال مشاهده دندان در سینوس‌ها پدیده نادری است.

 

پیش از این یک زن ۲۱ ساله به مدت یک ماه درد و تورم در ناحیه گونه را تجربه کرده بود و زن ۴۸ ساله دیگری نیز ماه‌ها در نزدیکی گونه و لب چپ خود احساس سنگینی و بی‌حسی داشت.

 

چند بیمار دیگر نیز بدون آنکه علائم عمده‌ای داشته باشند، به کمک اسکن متوجه رشد دندان‌ خارج از موقعیت اصلی خود شدند.

 

توصیه پزشکان این است که دندان‌ها و کیست‌های اطراف آن خارج شوند زیرا قابلیت سرطانی شدن دارند.

ادامه مطلب دندان سرکش، سر از دماغ مرد ۳۸ ساله درآورد + عکس

ماجرای مردی که پس از شنیدن خبر رهایی از اعدام سکته کرد و مرد!


ماجرای مردی که پس از شنیدن خبر رهایی از اعدام سکته کرد و مرد!

 

مردی که ۱۸سال قبل مرتکب قتل شده بود و در همه این مدت با کابوس اعدام دست و پنجه نرم می‌کرد وقتی شنید اولیای دم او را بخشیده‌اند از خوشحالی سکته کرد و ساعتی بعد از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داد تا پرونده زندگی‌اش برای همیشه بسته شود.

به گزارش ایران ناز این مرد ۵۵ساله به نام اکبر، اواخر سال۸۲ به اتهام قتل عمدی در بندرعباس دستگیر شد.

 

او و ۳نفر دیگر متهم بودند در جریان جنایتی هولناک مردی را به قتل رسانده‌اند. پس از محاکمه این ۴متهم در دادگاه، اکبر و یکی دیگر از همدستانش به نام داوود به اتهام مباشرت در قتل عمدی به اعدام محکوم شدند.

 

آنها مدعی بودند در دفاع از ناموس مرتکب قتل شده‌اند اما دفاعیات‌شان دلیل بی‌گناهی آنها نشد و ۲متهم دیگر نیز به تحمل حبس محکوم شدند.

 

چون یک نفر به قتل رسیده و قرار بود ۲نفر قصاص شوند، اولیای دم برای قصاص هر دو متهم باید تفاضل دیه یک مرد را پرداخت می‌کردند.

 

در این شرایط بود که آنها تصمیم گرفتند ابتدا داوود پای چوبه دار برود. در حالی که حکم اعدام در دیوان عالی کشور نیز مهر تأیید خورده و مراحل استیذان را نیز طی کرده بود، چندی قبل داوود پای چوبه دار رفت و قصاص شد. اجرای حکم قصاص داوود، کابوس‌های شبانه اکبر را دوچندان کرد.

 

او که مجازات همدستش را به چشم دیده بود، حتم داشت که اولیای دم هرطور که شده به‌زودی با پرداخت تفاضل دیه او را نیز قصاص خواهند کرد.

 

او تلاش‌های زیادی برای جلب رضایت اولیای دم انجام داد اما فایده‌ای نداشت و آنها برای اجرای حکم قصاص اصرار داشتند اما چون توانایی پرداخت تفاضل دیه را نداشتند اجرای حکم به تعویق افتاد.

 

اکبر در زندان شرایط سختی را می‌گذراند. سال‌ها بود که شب‌ها با کابوس چوبه دار می‌خوابید و هروقت که صدایی از بلندگوی زندان می‌شنید ضربان قلبش تندتر می‌شد.

 

او همه این سال‌ها را با ترس از اجرای حکم گذراند تا اینکه با گذشت ۱۸سال از وقوع قتل، مسئولان شورای حل اختلاف زندان تصمیم گرفتند برای جلب رضایت اولیای دم پا پیش بگذارند.

 

اکبر که در ۳۷سالگی مرتکب قتل شده بود حالا مردی شکسته و ۵۵ساله بود. فشار روحی این سال‌ها باعث شده بود این مرد به انواع بیماری‌ها مبتلا شود.

 

مسئولان زندان حتم داشتند اگر اولیای دم از شرایطی که او دارد باخبر شوند او را خواهند بخشید. در این شرایط رایزنی‌ها با اولیای دم آغاز شد اما آنها گفتند حرف‌شان همان چیزی است که ۱۸سال قبل گفته‌اند و قاتل باید مجازات شود.

 

اولیای دم مقتول ساکن اصفهان بودند. با اینکه در رایزنی‌های اولیه آنها اعلام کرده بودند حاضر به بخشش نیستند اما گروهی از مسئولان شورای حل اختلاف زندان بندرعباس با امید اینکه شاید آنها در ملاقات حضوری قاتل را ببخشند راهی اصفهان شدند.

 

بخشش قاتل برای خانواده مقتول سخت بود. آنها مشکلاتی را که در این سال‌ها با از دست دادن عزیزشان به آن دچار شده بودند برای مسئولان شورای حل اختلاف توضیح دادند اما وقتی شرایط مرد زندانی برای‌شان توضیح داده شد و اینکه فهمیدند او با تحمل ۱۸سال زندان مرد دیگری شده است برای گذشت از قصاص آماده شدند.

 

ماجرای مردی که پس از شنیدن خبر رهایی از اعدام سکته کرد و مرد!

 

کاظم شاهرخ‌نیا، یکی از اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس که پیگیر جلب رضایت اولیای دم بود تلاش کرد با گفت‌وگو اولیای دم را دعوت به بخشش کند و در نهایت این تلاش‌ها باعث شد آنها راضی شوند و برگه رضایتنامه را امضا کنند.

 

این یعنی اکبر بعد از گذشت ۱۸سال از ارتکاب قتل می‌توانست از زندان آزاد شود. در این شرایط بود که شاهرخ‌نیا در تماس تلفنی با همکارانش در زندان خبر بخشش اکبر را به آنها اعلام کرد و خواست تا این خبر را به او اعلام کنند.

 

دقایقی بعد یکی از مسئولان زندان سراغ اکبر رفت و گفت تلاش‌ها برای بخشیده‌شدنش به نتیجه رسیده و او به‌زودی آزاد می‌شود. اکبر باورش نمی‌شد خبری که می‌شنود واقعیت دارد.

 

هم‌بندی‌های او هم با شنیدن این خبر جشن گرفتند وخوشحال شدند. اکبر اما هنوز شوکه بود. او که در این مدت دچار بیماری قلبی شده بود ناگهان حالش بد شد و مأموران زندان او را به بهداری منتقل کردند. معاینه اولیه نشان می‌داد مشکل او جدی است.

 

به همین دلیل در کوتاه‌ترین زمان ممکن به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد روی تخت بیمارستان جانش را از دست داد تا درحالی‌که اولیای دم مقتول او را بخشیده بودند پرونده زندگی‌اش برای همیشه بسته شود.

ادامه مطلب ماجرای مردی که پس از شنیدن خبر رهایی از اعدام سکته کرد و مرد!