سعید پسر هاشم آقا در سریال متهم گریخت پس از ۲۰ سال الان چیکاره است+عکس و بیوگرافی
- 16 بازدید
- 8 آوریل 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
بیوگرافی علیرضا جعفری: علیرضا جعفری متولد اردیبهشت ماه ۱۳۷۳ در تهران است. وی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر است و اولین کار خود را با فیلم تلویزیونی دیوار آغاز کرد. وی از جمله بازیگرانی است که فعالیت خود را از کودکی آغاز کرده‌اند.
جعفری از ۵ تا ۱۵ سالگی در ۳۰ سریال و فیلم نقش‌های مختلفی را بازی کرد که از جمله این فیلم‌ها می‌توان به مهمان مامان اثر داریوش مهرجویی اشاره کرد. جعفری در سریال‌هایی نظیر بچه‌های خیابان و صیام و تیام محبوب شد. در ادامه این مطلب ظمن مطالعه بیوگرافی علیرضا جعفری با عکس های جدید این هنرمند همراه باشید.
بیوگرافی علیرضا جعفری
از مهم‌ترین تجربه‌های بازیگری او می‌توان به سریال متهم گریخت و مهمان مامان اشاره کرد. علیرضا جعفری بازیگری را از کودکی و حدود ۹ سالگی آغاز کرد و در اولین تجربه بازیگری مقابل دوربین فیلم دیوار کاهگلی رفت و بعد از آن برای بازی در فیلم سینمایی مهمان مامان انتخاب شد. بازی موفق علیرضا جعفری در نقش پسری نوجوان در مهمان مامان به کارگردانی داریوش مهرجویی مورد توجه بسیاری از مخاطبان و اهالی دنیای هنر قرار گرفت.
در ابتدا همه او را به خاطر عمویش امیر جعفری می‌شناختند. اما این پسر بچه بانمک و خوش‌سر و زبان با مو‌های فرفری، توانست با گذشت زمان و بازی در نقش‌های مختلف به شهرت برسد.
سریال متهم گریخت به کارگردانی رضا عطاران یکی دیگر از کارهای ماندگار علیرضا جعفری در تلویزیون است. علیرضا جعفری سال ۸۴ و در حالی که تنها ۱۱ سال داشت ایفاگر نقش سعید پسر هاشم آقا شد و با این نقش بیش از پیش به محبوبیت رسید و شیطنت های کودکانه اش در این سریال مورد توجه قرار گرفت.
علیرضا جعفری در سریال متهم گریخت با بازیگرانی چون سیروس گرجستانی،مریم امیرجلالی،سعید آقاخانی،علی صادقی،رضا عطاران،شهربانو موسوی،ملیکا زارعی،علی رضا جعفری،لیدا فتح اللهی،محمود بهرامی،احمد پور مخبر و … همبازی بود.
عکس های جدید علیرضا چعفری
ببینید ۳۰ سالگی سعید متهم گریخت با قد بلند و اندامی ورزشی !!
علیرضا جعفری در سریال سوران
درباره سریال متهم گریخت
این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی رضا عطاران و نویسندگی سعید آقاخانی است که در ماه رمضان سال ۱۳۸۴ از شبکه سه سیما در ۲۶ قسمت پخش شده‌است.
هاشم آقا و خانواده‌اش در شهرستانی نه چندان دور از تهران زندگی ساده‌ای دارند. او در مغازه‌ای اجاره‌ای به تعمیر اگزوز مشغول است. پس از شدت گرفتن بیماری قلبی خود، اعظم، دختر دانشجویش در تهران، به او پیشنهاد می‌دهد که به تهران نقل مکان کنند تا کار راحت‌تری برای امرار معاش انجام دهد. هاشم آقا به ناچار کارش را تعطیل و به همراه خانواده‌اش به تهران نقل مکان می‌کند که پس از آن با مشکلات زیادی رو به رو می‌شود.
