is_tag

وزارت ارشاد کتابخانه‌های ۱۰ کرسی زبان فارسی را در هند تجهیز می‌کند

یاسر احمدوند معاون فرهنگی وزارت ارشاد که در نمایشگاه کتاب دهلی حاضر شده است، با اشاره به سیاست وزارت ارشاد مبنی بر حضور جدی‌تر در نمایشگاه‌های کتاب منطقه گفت: نمایشگاه‌های کتاب منطقه به دلیل اشتراکات فرهنگی که با آن‌ها داریم، امکان بهتری برای نشر ما فراهم کرده و ما با سهولت بیشتری می‌توانیم با ناشران آن‌ها ارتباط برقرار کنیم، هم موضوعات مشترک داریم، هم تاریخ مشترک داریم و هم در برخی نقاط زبان مشترک و دین مشترک.

وی ادامه داد: بنابراین نمایشگاه کشور‌های منطقه اولویت اول ما قرار گرفته است. ناشرانی که هم در کشور‌های اروپایی و غربی و هم در کشور‌های منطقه فعالیت داشته اند، اذعان کردند که ارتباط با مخاطب و ناشران در کشور‌های منطقه راحت‌تر است و تعامل هم راحت‌تر شکل می‌گیرد.

احمدوند ادامه داد: البته نمایشگاه‌های خوب دنیا در کشور‌های اروپایی و غربی نیز یک ظرفیت است و بنای ما این نیست که در آن‌ها شرکت نکنیم و کنار گذاشته شوند، بلکه تجربه ثابت کرده ناشران و مخاطبان ما در نمایشگاه‌های منطقه ارتباط بیشتری می‌توانند برقرار کنند. اما از دستاورد‌های امروز نشر دنیا هم باید استفاده کنیم، حضور در این نمایشگاه‌ها هم باید با این منظور باشد که ما اتفاقات نشر دنیا را ببینیم، تجربه به دست بیاوریم و از ناشران خوب دنیا بیاموزیم.

احمدوند با اشاره به زبان فارسی و اشتراکات فرهنگی بین ایران و هند گفت ۱۴۰ دانشگاه در هند کرسی زبان فارسی دارند، هزاران دانشجو در هند به فراگیری زبان فارسی مشاور هستند. زبان فارسی به عنوان یکی از زبان‌های رسمی برای تدریس در مدارس هند توسط دولت اعلام شده است. این نشان می‌دهد که ظرفیت زبان فارسی همچنان یک ظرفیت زنده است و آثار تمدنی خوبی در هند به زبان فارسی وجود دارد.

وی افزود: زبان فارس نه تنها میراث ما مردم ایران است، بلکه یکی از داشته‌های قابل افتخار مردم هند است که به این زبان آثار فراوانی را پدید آورده اند. فعالیت‌های خوبی هم بخش‌های مختلف انجام می‌دهند سازمان فرهنگ و ارتباطات بنیاد سعدی و معاونت فرهنگی و…

معاون فرهنگی وزارت ارشاد در پاسخ به این پرسش که وزارت ارشاد چه اقدامی برای افزایش این تعاملات بین ایران و هند انجام خواهد داد، گفت: قرار است وزارت ارشاد در تجهیز کتابخانه‌های کرسی‌های زبان فارسی و دانشگاه‌های زبان فارسی وارد شود، مقرر شده که برای سال آینده ۱۰ کرسی زبان فارسی را به منابع جدید زبان فارسی تجهیز کنیم.

وی گفت: در حوزه کتاب‌های آموزشی و ادبیات کهن و معاصر مدت‌هاست که آثار جدید به این مراکز نرسیده است و لازم است که این کتابخانه‌ها را به آثار بروز ایرانی تجهیز کنیم، تا با آثار زبان فارسی در دنیای جدید هم آشنا شوند.

منبع: تسنیم

دانلود فیلم

ادامه مطلب وزارت ارشاد کتابخانه‌های ۱۰ کرسی زبان فارسی را در هند تجهیز می‌کند

فیلمبرداری «سلمان فارسی» چهار سال دیگر ادامه خواهد داشت

بازدید مهمانان بین‌الملل جشنواره فجر از شهرک غزالی؛

در حاشیه روز آخر برگزاری چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، مهمانان و عوامل فیلم‌های بخش بین‌الملل این رویداد همراه با اصحاب رسانه از شهرک سینمایی و تلویزیونی غزالی بازدید کردند.

شهرک سینمایی و تلویزیونی غزالی، منطقه‌ای است که در آن دکور‌های خیابان‌ها و ساختمان‌های مربوط به فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی ساخته و نگهداری می‌شود.

بخشی از دکور مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی» که در ژانر درام تاریخی به کارگردانی و نویسندگی داوود میرباقری و تهیه‌کنندگی حسین طاهری در حال ساخت است نیز در شهرک غزالی اجرایی شده است. تصویربرداری مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی» از ۱۰ دی ماه ۱۳۹۸ آغاز شده است و بزرگ‌ترین پروژه تاریخ نمایش ایران محسوب می‌شود. داستان «سلمان فارسی» در سه دوران تاریخی بیزانس، ایران ساسانی و حجاز صدر اسلام به تصویر کشیده شده است.

تقریباً ۱۲ هزار دست لباس برای این مجموعه طراحی و تولید و با توجه به تاریخی بودن سریال، از طراحی خاص صحنه، زیورآلات، ابزارآلات و لباس‌ها برای نشان دادن اصالت تاریخی سریال استفاده شده است. در حقیقت لوکیشن‌های تیسفون، و حجاز، طراحی کشتی‌ها و ظرافت‌های سه دوران تاریخی تماما در قالب ۳۰ کارگاه دکورسازی ساخته می‌شوند. در حال حاضر یک گروه متخصص در این زمینه به مدت چهار سال است که با نظارت هادی اسلامی روی این مجموعه بزرگ کار می‌کنند.

مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی» جزو اولین آثار سینما و تلویزیون ایران محسوب می‌شود که از تکنولوژی کروما کی برای جلوه‌های بصری بهره خواهد برد و صد‌ها تن از بازیگران حرفه‌ای کشور‌های مختلف از جمله تونس، یونان، ارمنستان، هندوستان، عراق، آفریقا، چین و … در این مجموعه به ایفای نقش خواهند پرداخت.

امید برای تولیدات مشترک در شهرک‌های تلویزیونی

باقر حاجی سیدرضی، رییس مرکز تولید و فنی صداوسیما در حاشیه این بازدید در حضور مهمانان بخش بین‌الملل، اظهار کرد: امروز از شهرک سینمایی و تلویزیونی غزالی و دکور‌های ماندگار و سنتی این شهرک بازدید شد، اما شهرک غزالی تنها یکی از شهرک‌های سینمایی و تلویزیونی صداو سیما جمهوری اسلامی ایران است. امیدواریم در آینده بتوانیم با کمک نمایندگان کشور‌های مختلف همکاری‌های مشترکی در این شهرک‌ها داشته باشیم و به تولیدات فاخرتری دست پیدا کنیم.

ایران وارد عرصه خوبی از فیلم‌سازی شده است

خوزه ماریا لارا، تهیه‌کننده اسپانیایی و عضو هیات داوران بخش بین‌الملل چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر، نیز در حاشیه این بازدید در جمع خبرنگاران، بیان کرد: مفتخرم که برای حضور در جشنواره فیلم فجر از من دعوت شده است، شاید من به اندازه کافی سینمای ایران را نشناسم، اما چنانچه بنیاد سینمایی فارابی، فیلم‌های مدنظرش را به ما ارایه کند، می‌توانم پس از آن در چارچوب یک قرارداد مشخص، این فیلم‌ها را به پخش‌کنندگان و تولیدکنندگان اسپانیایی برسانم.

وی درباره داوری فیلم‌های بخش بین‌الملل، افزود: من سال‌هاست در حوزه تهیه‌کنندگی فعالیت دارم، مستند‌های بلند و کوتاه زیادی ساختم و در جشنواره‌های مختلفی شرکت کرده‌ام، اما، چون در طول سال بیش از ۷۰ تا ۸۰ فیلم ساخته می‌شود، انتخاب بین فیلم‌ها سخت است. فکر می‌کنم موضوع اغلب فیلم‌ها در جشنواره جالب هستند چراکه بیشتر آن‌ها به مسایل اجتماعی پرداختند، اما در نتیجه نهایی داوری من تنها تصمیم گیرنده نیستم.

عضو هیات داوران بخش بین‌الملل چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر باتوجه به بازدید از شهرک سینمایی و تلویزیونی غزالی، گفت: در اینجا پتانسیل‌های زیادی وجود دارد تا فیلم‌های خوبی ساخته شود. شرایط در حال تغییر است و معتقدم بسیار خوب است که کشور‌هایی همانند ایران با وجود اینکه جزو کشور‌های غربی محسوب نمی‌شوند، وارد عرصه خوبی در سینما شده‌اند و با توجه به شرایط سیاسی و فرهنگی که در جهان شاهد هستیم، بسیار خوب است ایران فیلم‌های فاخرتری تولید کند.

فیلمبرداری «سلمان فارسی» چهار سال دیگر ادامه خواهد داشت

حسین طاهری، تهیه‌کننده مجموعه «سلمان فارسی» نیز در این بازدید گفت: دکور‌های بخش ایران دوره ساسانی در شهرک سینمایی غزالی ساخته شده است و این مکان می‌تواند مورد بازدید و استفاده معماران و دانشجویان قرار گیرد.

وی با بیان اینکه ۲۰ هزار نفر از بهترین بازیگران تئاتر ایران برای حضور در این پروژه ثبت نام کردند، مطرح کرد: این مجموعه ۶ هزار بازیگر دارد و تاکنون ۱۵۰۰ نفر از آن‌ها مقابل دوربین حاضر شده‌اند. همچنین بازیگران خارجی در این سریال به ایفای نقش می‌پردازند که کار برخی از آن‌ها به اتمام رسیده است و عده‌ای هنوز مقابل دوربین نرفته‌اند.

تهیه‌کننده «سلمان فارسی» افزود: فیلم‌برداری این مجموعه حدود ۳ سال است که آغاز شده و ۴ سال دیگر نیز به طول می‌انجامد. پخش این مجموعه بعد از اتمام مراحل فیلبرداری آغاز خواهد شد. ناگفته نماند که ایران دوره ساسانی برای اولین بار در این مجموعه به تصویر کشیده شده است و پیش از این، پژوهش و کار مرتبطی با این دوره تاریخی و ایران پیش از اسلام صورت نگرفته بود. همین موضوع باعث شد تا روند سختی را پشت سر بگذاریم. دکور‌ها با تمامی جزییات و توسط نیرو‌های جوان ایرانی ساخته شده‌اند.

به گفته طاهری، فیلمبرداری این مجموعه هم اکنون در شهر شاهرود انجام می‌شود و از ابتدای سال آینده، گروه فیلمبرداری برای پیگیری ادامه کار در شهرک سینمایی مستقر شدند.

طاهری با بیان اینکه پروژه مربوط به قرن چهارم و پنجم میلادی است و دوره تمدن ایران و روم باستان را دربرمی‌گیرد، تصریح کرد: این مجموعه دارای سه بخش «ایران باستان دوره ساسانی»، «بیزانس قرن چهارم و پنجم میلادی» و «حجاز و ظهور اسلام» است. برای این مجموعه ۲۳ کارگاه ساخته شده است و امروز تنها یکی از آن‌ها توسط داوران بین‌الملل جشنواره فیلم فجر ۴۲ قرار گرفت. این کارگاه‌های مربوط به صنعت سینما و فیلمسازی چند سال است که برای این پروژه مشغول کار هستند.

وی ادامه داد: علاقه‌مندیم زمانی که این مجموعه به پخش رسید، دستاورد‌های دیگری هم برای صنعت سینمای ایران داشته باشد. در بخش ایران، قریب به صدهزار متر مربع دکورسازی انجام شده که مربوط به دوره ساسانی است و علاقه‌مندان به ایران باستان مشتاق به تماشا و بازدید از آن‌ها هستند. به بهانه تولید این مجموعه، سازمان صدا و سیما این دکور‌ها را به صورت ماندگار در شهرک سینمایی غزالی ساخته است. تاکنون چهل درصد از این مجموعه فیلمبرداری شده است و هم اکنون گروه فیلمبرداری در مناطق پُربرف شاهرود مشغول ادامه فیلمبرداری این اثر هستند. روند تولید این مجموعه کاملا طبق زمان‌بندی پیش‌بینی شده به انجام رسیده است. گاهی در شهرک سینمایی غزالی ۲ هزار نفر مشغول کار در این پروژه هستند.

ساخت لوکیشن کاروانسرای مرمر با استاندار‌های روز

موسوی بجنوردی، ناظر طراحی و معماری و ساخت بنا‌های پروژه مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی»، توضیح داد: کاروانسرای مرمر که بخشی از شهر تیسفون را شامل می‌شود، لوکیشنی ویژه در شهرک غزالی که توسط سازندگان «سلمان فارسی» بر اساس معماری دوره ساسانی ساخته شده است. لوکیشن کاروانسرای مرمر با استاندارد‌های روز ساخته شده و یکی از لوکیشن‌های ماندگار خواهد بود. حدود ۴ ماه زمان برده تا این لوکیشن ساخته شود و، چون جزو کاخ‌های ساسانی بوده از امنیت بالایی برخوردار است.

در کارگاه‌های مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی» چه می‌گذرد؟

مانی خرم‌شاهی مسئول و ناظر کارگاه‌های اکسسوار در حاشیه بازدید از کارگاه فینیشینگ مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی»، بیان کرد: همه اتفاقاتی که در تمام ۲۱ کارگاه مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی» اتفاق می‌افتد، به پایان رساندن نهایی‌شان در کارگاه فینیشنگ است، یعنی پردازشی که در نهایت روی تمامی وسایل انجام می‌شود، از جمله کهنه کاری، پخته شدن، رنگ شدن، در این کارگاه خواهد بود، سپس وسایل از اینجا یا بر سر صحنه و یا به انبار می‌روند.

وی با تاکید بر اینکه تمامی کار‌هایی که در این کارگاه انجام می‌شود بر اساس درخواست عوامل است، افزود: امکان ندارد چیزی در کارگاه‌ها ساخته شود و به اینجا نیاید. کار‌های خاص و اکسسوار‌های تزیینی که در صحنه‌ها نیاز داریم در کارگاه اکسسوارسازی انجام می‌شود، از جمله کار‌های ویژه و خاص همانند شمشیر و سپر‌ها در این کارگاه اجرایی می‌شود.

مسئول و ناظر کارگاه‌های اکسسوار «سلمان فارسی» با اشاره به فعالیت‌های کارگاه خیاطی صحنه، گفت: کارگاه خیاطی صحنه یا ضخیم‌دوزی و نازک‌دوزی مربوط به هر آن چیزی است که در منسوجات صحنه در زمینه اسب‌ها، اکسسوار و ارابه‌ها به آن‌ها نیاز داریم، نازک‌دوزی‌ها و ضخیم‌دوزی‌ها در اینجا الگوسازی و اندازه‌گیری می‌شوند و به تعداد مورد نیاز تهیه و نصب خواهند شد. البته تمامی خیاطی‌های صحنه که در این کارگاه اجرایی می‌شوند، الگو گرفته از زمان‌های قدیم هستند.

خرم‌شاهی درباره کارگاه چرم و ادوات جنگی، اضافه کرد: زره و لوازمی که مربوط به لباس‌ها است و قرار شده در مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی» استفاده شود، در این کارگاه تهیه می‌شود و بسیار متنوع است. البته برخی محصولات از فلزات سبک مانند برنج و آلمینیوم ساخته می‌شوند.

وی در پایان درباره واحد سیار این مجموعه و شهرک غزالی، خاطرنشان کرد: در اینجا ۲۰ واحد سیار تلویزیونی داریم که از فرمت‌های مختلف از HD، full HD و ۴ k تشکیل شده است، واحد ۴ K با ۱۲ دوربین حدود یک همت هزینه دارد و خیلی گران قیمت است و اکنون در حال تولید پروژه‌های بزرگ با آن‌ها هستیم و تمامی برنامه‌های حاکمیتی ریاست جمهوری، رهبری و فوتبال بازی‌های آسیایی با دوربین‌های full HD تهیه می‌شود، این دوربین‌ها در مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی» برای برخی قسمت‌ها استفاده شده است، اما در این پروژه بیشتر دوربین‌های سینمایی استفاده می‌شود.

منبع: ستاد خبری جشنواره فیلم فجر

دانلود فیلم

ادامه مطلب فیلمبرداری «سلمان فارسی» چهار سال دیگر ادامه خواهد داشت

«پروین» برگزیده داوران چشم‌انداز پاسداشت زبان فارسی

شورای پاسداشت زبان فارسی معاونت صدا و رادیو ایران فیلم سینمایی «پروین» به کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیه کنندگی محمدرضا شریفی نیا را به عنوان چشم انداز پاسداشت زبان فارسی برگزید.

بیانیه داوران آثار جشنواره فیلم فجر از چشم‌انداز پاسداشت زبان فارسی به شرح ذیل است:

به‌نام خدای زبان آفرین

زبان فارسی، زبانی تمدن‌ساز و فرهنگ آفرین بوده و از ارکان هویت ایرانی به شمار می‌رود؛ زبانی که شناسنامه‌ی ایرانیان است و مجموعه‌ای از زبان‌ها و گویش‌ها را در زیر بال و پر خود، بارور کرده، چنان‌که با این شالوده‌ی تمدنی، به جایگاهی فراتر از یک زبان و به پایه‌ی اَبَرزبانی رسیده است.

زبان فارسی، سرشار از دانش، احساس و اندیشه است و در درازنای قرن‌ها با کوشش هنرمندان، ادیبان و اندیشمندان بی‌شمار، با آرایه‌های متنوع ادبی و هنری آراسته شده و در جهان، نامبردار گشته است.

چند سالی از پیشنهاد رادیو ایران برای اختصاص جایزه‌ای ویژه برای پاسداشت زبان فارسی در جشنواره‌ی فیلم فجر می‌گذرد. در این بازه‌ی زمانی با آن‌که این پیشنهاد بسیار با استقبال روبرو شد، اما هنوز ساز و کار اجرای آن عملی نشده است. رادیو ایران در این سال‌ها دست‌به‌کار شده و با بهره‌گیری از کارشناسان زبد‌ه‌ی ادبی و سینمایی به این مهم اقدام می‌کند و فیلم‌های برگزیده جشنواره‌ی چهل و دوم فیلم فجر را از چشم اندازِ پاسداشت زبان و ادب فارسی با این سنجه‌ها معرفی می‌نماید.

*توجه به گستره‌ی ایران فرهنگی و همبستگی ایرانیان و زبان فارسی به‌عنوان عامل همبستگی و یکپارچگی ایران

*بهره گیری از زندگانی مفاخر ایرانی در ساخت فیلم.

*بهره گیری هنرمندانه از ادبیات غنی، اشعار، مثل‌ها و متل‌ها، زبانزد‌های ایرانی در نگارش فیلمنامه.

*بازآفرینی فضایی ایرانی با بهره‌گیری از ظرایف فرهنگ ایرانی و اسلامی، همچون تاریخ، معماری و موسیقی

*پرهیز از نادرست‌گویی، غلط‌های ویرایشی و گرته‌برداری‌های نادرست

شورای پاسداشت زبان فارسی معاونت صدا و رادیو ایران ضمن ارج نهادن به برخی تلاش‌ها در جشنواره مانند فیلم «نوروز»، فیلم «پروین» را برگزید‌ه‌ی کارشناسان این شورا اعلام می‌کند. فیلم «پروین» با پاسداشت زبان و ادب فارسی، بزرگداشت مفاخر ایرانی، احترام به جایگاه زن، خانواده و سبک زندگی ایرانی اسلامی (با گذشت از پاره‌ای کاستی‌ها) برگزیده‌ی شورای کارشناسان پاسداشت زبان فارسی رادیو ایران است.

این شورا پیشنهاد می‌کند «سیمرغ پارسی» در بخش اصلی جشنواره‌ی فیلم فجر قرار گیرد تا هرساله کوشش برای نهادینه شدن سینمای ملی با تکیه بر زبان و ادب گرانقدرِ فارسی گسترش یابد.

کارشناسان: دکتر مهدی آذرمکان، دکتر محمدرضا ترکی، دکترمحمدجعفرمحمد زاده، دکتر یدالله گودرزی، شهاب شهرزاد، دکتر رحمت امینی، عباس کریمی عباسی، مصطفی محمودی.

دانلود فیلم

ادامه مطلب «پروین» برگزیده داوران چشم‌انداز پاسداشت زبان فارسی

فرهنگستان در امر زبان فارسی مانند بانک مرکزی در امر پولی است



غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، امروز، ۱۶ بهمن در نشست همایش ارتباط بین دانشگاه‌ها و فرهنگستان با تأکید بر ملی و حاکمیتی بودن وظایف فرهنگستان گفت: در ابتدا باید ببینیم فرهنگستان چیست و چه وظایفی دارد و مهم‌تر اینکه تفاوت فرهنگستان با دانشگاه‌ها و دیگر موسسات علمی پژوهشی چیست؟ زبان فارسی برای ملت ایران زبان هویتی و رکن ملی است، تاریخ، هویت، تمدن و فرهنگ این کشور با زبان فارسی گره خورده و زبان مشترک همه اقوامی بوده که زیر چتر ایران باهم زندگی می‌کردند. امروز هم در کنار دین اسلام وجه مشترک گسترده و پیونددهنده و دلیل استحکام این ملت زبان فارسی است. درواقع کار ما در پاسداشت زبان فارسی علاوه بر جنبه علمی و دانشگاهی، کاری است در متن تحکیم استقلال کشور و حفظ این استقلال در گرو پاسداشت و تقویت زبان فارسی است. تمام گروه‌های پشتیبانی‌شونده از جانب بیگانگان وقتی می‌خواهند نغمه تجزیه‌طلبی ساز کنند اول سراغ زبان فارسی و زبان مادری می‌روند، اما ملت ما نشان داده که می‌تواند هم زبان محلی خود را حفظ کند و هم این زبان را به عنوان زبان مشترک انتخاب کند.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به تهدید‌هایی که متوجه زبان است، عنوان کرد: این زبان یک امر اجتماعی و دچار تحول است و تحول می‌تواند مثبت یا آسیب‌زننده باشد. تفاوت دستگاهی مثل فرهنگستان با دانشکده‌های ادبیات و دیگر مؤسسات فرهنگی این است که فرهنگستان متکفل وظایف حاکمیتی مربوط به زبان است؛ یعنی زبان یک بُعد علمی و یک بُعد حاکمیتی دارد. بُعد علمی، ادبی، خلاقیت و آموزشی اموری نیست که حاکمیتی باشد. اما جنبه‌هایی در زبان وجود دارد که حاکمیتی است. به طور مثال به‌هم ریختگی زبان در اثر ورود بی‌رویه واژگان بیگانه چیزی است که یک زبان را تهدید می‌کند و اگر تدبیر نشود به آسیب بزرگی تبدیل خواهد شد و زبان در مقیاس ملی به هم می‌ریزد.

وی با تأکید بر اهمیت واژه‌گزینی فرهنگستان افزود: فرض کنید همه از نظر اعتقاد و دلسوزی یکسان باشیم، اما اگر واژه‌ای وارد زبان فارسی شود و هر استاد، گروه و دانشگاهی بخواهد یک معادل برای آن بیان کند یک به‌هم‌ریختگی و تشتت زیادی ایجاد خواهد شد. واژه‌گزینی به این معناست که واژه‌ای جدید در زبان فارسی به تابعیت و اقلیم زبان فارسی درآورد. باید یک دستگاه باشد که مطابق ضوابطی به واژگان فرنگی در زبان فارسی تابعیت ایرانی دهد به همین دلیل رئیس عالی فرهنگستان، رئیس جمهور است و واژه‌های مصوب ما به امضای او می‌رسد و رسمیت پیدا می‌کند.

حدادعادل تأکید کرد: برنامه‌ریزی برای زبان و آینده‌نگری برای روند تحولات، آگاهی از خطراتی که زبان را تهدید می‌کند و بعضی سرمایه‌گذاری‌های درازمدت برای زبان را حاکمیت به عهده می‌گیرد. به طور مثال ما در زبان فارسی بعد از مرحوم دهخدا دیگر فرهنگ جامع نداشتیم به معنای لاروس در فرانسه و فرهنگ جامعی مثل آکسفورد یا کمبریج که در انگلستان وجود دارد در فارسی نداشتیم. اکنون ۹۰ سال از آن زمان گذشته و فرهنگ‌نویسی در پرتو تحولات زبان‌شناسی در دنیا علمی پیشرفته شده که تحصیلات تکمیلی برای آن انجام می‌شود. امروز فارسی احتیاج به یک فرهنگ جامع دارد. ما سی سال است که تألیف این فرهنگ جامع را پیگیری می‌کنیم و بیش از ۵۰ استاد دانشگاه و کارشناس روی آن کار می‌کنند. ۳۵ جلد ۸۰۰ صفحه‌ای پیش‌بینی شده و استادی مثل علی اشرف صادقی به این کار اشراف دارد. هزینه این فرهنگ دست کم صد‌ها میلیارد تومان است و حتماً باید یک استمراری در انضباط علمی آن حاکم باشد. ما ناشری نداریم که ۳۰ سال صبر کند تا کتابی این چنینی چاپ شود. خود لغت‌نامه دهخدا هم با حمایت مجلس آن دوره انجام شده است. از نظر من در مقام مقایسه فرهنگستان در امر زبان فارسی مانند بانک مرکزی در امر پولی است. در کشور بانک‌های متعددی وجود دارد، اما فقط یک بانک مرکزی داریم که خدمات معمولی پولی عرضه نمی‌کند و تعیین کننده سیاست‌های پولی است.

حداد عادل با تأکید بر ارتباط بیشتر دانشگاه‌ها با فرهنگستان گفت: تا امروز متاسفانه رابطه فرهنگستان با دانشگاه‌ها مناسب و درخور نبوده است. استادان فرهنگستان عموماً دانشگاهی هستند، اما اکثر آن‌ها بازنشسته هستند. رابطه ما با دانشگاه‌ها رابطه تعریف شده‌ای نیست و استادان نمی‌دانند در فرهنگستان چه می‌گذرد و ما هم نمی‌دانیم در دانشگاه‌ها چه می‌گذرد و این درست نیست باید ارتباط دو سویه را برقرار کنیم. از هر دانشگاهی خواستیم که یک نفر را به عنوان مسئول ارتباط دفتر هر دانشگاه با فرهنگستان معرفی کند و حدود ۲۲ نفر در ماه‌های اخیر معرفی شدند. از نماینده دانشگاه‌ها سپاسگزارم که آمدند و در صدد پیگیری آین نامه‌های مرتبط با زبان فارسی برآمدند.

محمد دبیرمقدم، معاون علمی پژوهشی فرهنگستان نیز با توضیح درباره برخی وظایف فرهنگستان عنوان کرد: از حدود ده سال پیش در فرهنگستان تاکنون ۹۴ سخنرانی ماهانه برگزار شده است. کوشیده‌ایم این سخنرانی‌ها متمایز و در سطح علمی گسترده و تأثیرگذار باشد. در سه نمونه از این یکی منوچهر فرادیس نویسنده و پژوهشگر افغانستانی در سخنرانی خود تصویری از فراز و نشیب‌هایی که در یکصد سال اخیر در حوزه زبان و ادب فارسی در افغانستان و گره‌هایی که با مباحث سیاسی داشته را ارائه داد. همچنین جویا جهانبخش خوانشی از آثار سعدی در حوزه سیاست‌نامه نویسی ارائه داد که چه نظرات و آرمان‌هایی در آثار سعدی وجود دارد که حکایت از نگاه او به بزرگان و سیاست‌مداران دارد. سومین سخنرانی موسی اسفار درباره ادبیات مقاومت در فلسطین بود، از تحولات تاریخی و اجتماعی در فلسطین تا بازتاب آن در آثار ادبی که در این باره خلق شده است. در افغانستان تلاش‌های آشکار و نهانی برای از بین بردن زبان فارسی کهن و به گفته آن‌ها فارسی دری صورت می‌گیرد. پشتو زبان ایرانی شرقی است. ویژگی‌های بسیار کهنی از نظر زبان شناختی در ویژگی‌های این زبان است. برای یک معلم زبان‌شناسی این نشانه‌ها علائم روشنی هستند از زبانی که سال‌ها در انزوا بوده است و هر چه زبان در انزوا باشد پیچیدگی بسیار دارد. هر چه زبان کاربرد وسیع‌تر و عمومی تری پیدا کند و جوامع مختلفی آن را فراگیرند از نظر ساختاری ساده‌تر می‌شود. زبان فارسی نو سیر تکوینی و تکاملی خود را در آغاز دوره دری به بیان دقیق زیان شناختی سپری کرده و وقتی مقدمه شاهنامه ابو منصوری نوشته شد با زبان معیار روبه‌رو بودیم؛ بنابراین شاید نیازمند ده‌ها سال زمانباشد تا زبان فارسی پشتو در افغانستان به عنوان زبان فراگیر در افغانستان ابراز وجود کند.

دبیر علمی پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی تأکید کرد: دقت کنیم اگر نسبت به زبان بی‌مهری کنیم ممکن است یک زبان بیگانه جای آن را پر کند. چرا ما اصرار داریم سه نام برای زبان داشته باشیم؛ فارسی، دری و تاجیکی داریم در غرب هم به انواع زبان‌های انگلیسی پیشوند کشور را ذکر می‌کنند. اگر بگوییم زبان فارسی معیار ایران، زبان فارسی افغانستان موسوم به دری و زبان فارسی معیار تاجیکستان موسوم به تاجیکی هیچ ایراد و اشکالی ندارد. ما در فرهنگستان برای یک دست کردن دستور خط زبان فارسی، دیجیتالی کردن محتوای تولید شده در فرهنگستان و پژوهش‌های واژه گزینی را انجام می‌دهیم.

در ادامه، احکام استادانی که از دانشگاه‌های مختلف به فرهنگستان آمده‌اند اعطا شد.

منبع: فرهنگستان زبان  و ادب فارسی

دانلود فیلم

ادامه مطلب فرهنگستان در امر زبان فارسی مانند بانک مرکزی در امر پولی است

نگاهی به گونه نثر فارسی ازابتدا تا امروز


نگاهی به گونه نثر فارسی ازابتدا تا امروز

 

گذشته ی نثر فارسی

بیش از هزار و صد سال پیش، در زمان سامانیان بود که پا به پای شعر، نثر فارسی نیز رواج گرفت؛ و در عرض صد سال کتاب های بسیاری در موضوع های گوناگون تألیف و ترجمه شد.

 

بسیاری از این کتاب ها در سده های بعد از میان رفت و تنها شمار اندکی کتاب باقی ماند که مقدمه ی شاهنامه ی ابومنصوری قدیم‌ترین و تاریخ بلعمی، مهم ترین آنهاست.

 

نثر این دوره، نثر ساده یا مرسل، موجز و روان و از هرگونه تکلف و تصنع خالی بوده و لغت های فارسی آن بر لغت های تازی سخت فزونی داشته است.

 

این گونه ی نثر در دوره ی غزنویان با اندک تفاوت (لغت های تازی بیش تر و جمله های درازتر) به دست ابوالفضل بیهقی اوج شیوایی خود را نشان داد. تا آن جا که می‌توان با شکوه‌ترین جلوه‌های زبان فارسی را درخلال صفحات آن باز دید.

 

در سده ی پنجم نخستین بار خواجه عبدالله انصاری سجع را وارد نثر کرد و مناجات نامه ی خود را با رعایت سادگی معمول به نثر مسجع مزین ساخت و از این زمان به بعد،

 

رفته رفته صنایع بدیعی اعم از سجع و جناس و موازنه و مراعات النظیر و مطابقه و… در آثار نویسندگان گوناگون راه یافت و به ویژه در مرزیان نامه وراوینی و مقامات حمیدی به ترین اسلوب خود را نشان داد.

 

سده ی ششم را باید سده ی نثر فنی نامید. نمونه ی اعلای آن کلیله و دمنه ی نصرالله منشی است. و هم این نثر است که دنباله ی آن به سده ی هفتم (دوره ی سبک عراقی) کشید و صرف‌نظر از گلستان سعدی که در همین زمان نوشته شد و نمونه ی ممتاز نثر مسجع و از ارجمندترین متن های منثور فارسی به شمار می‌رود،

 

به تدریج به نثر مصنوع و متکلف انجامید و تا سده ی سیزدهم ادامه یافت. صنایع بدیعی و لغت های دشوار و اصطلاح های گوناگون در بیش تر کتاب ها رو به فزونی گذاشت

 

و نویسندگان در کاربرد مترادف های الفاظ عربی تا آن اندازه زیاده روی کردند که کار آنان به لفاظی کشید و معانی و مفاهیم فدای درازگویی ها و تفاضل‌های بی جای آنان شد و فهم غالب نمونه‌ها را مشکل و دشوار ساخت.

 

این گونه نثر به ویژه در تاریخ وصَاف به اوج تکلف و تصنع رسید. بی هوده نیست که ادوارد براون نویسنده ی تاریخ وصاف را «نخستین مفسد بزرگ زبان» می‌داند.

 

کسی که تاریخ در دست او صرفن دستاویزی برای سخن‌سازی و سجع‌پردازی بود. و نه شگفت اگر خود اذعان کند: «نظر بر آن است که این کتاب مجموعه ی صنایع علوم و فهرست بدایع فضایل و دستور اسالیب بلاغت و قوالیب براعت باشد و اخبار و احوال که موضوع علم تاریخ است مضامین آن بالعرض معلوم گردد».

 

و عجیب این که در دوره‌های بعد همین گونه نثر مورد تقلید قرار می‌گیرد. شرف‌الدین علی یزدی در “ظفرنامه” و به ویژه میرزا مهدی خان منشی در “دره نادره”، آن چنان در کاربرد الفاظ مهجور عربی افراط می‌کند که زبان فارسی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.

 

تا آن جا که در سراسر کتاب جز به رابطه ها و فعل ها، به هیچ واژه ی فارسی دیگری نمی‌توان برخورد.

 

دگرگونی نثر فارسی در سده ی سیزدهم

از اواخر سده ی دوازدهم از نثرهای متصنع و متکلف دیگر خبری نیست به گونه ای که آثار نویسندگان این سده را می‌توان به عنوان نخستین سرمشق‌های نثر ساده ی پارسی دوره‌های بعد به شمار آورد و از آن به عنوان دوره ی نثر تقلیدی سخن گفت: «در این زمان تقلید از نثر زیبای گلستان با آمیزه ای از سبک سعدی و جوینی و وصاف، رواج می‌گیرد.

 

نثرنویسان این زمان مانند فاضل خان گروسی، عبدالرزاق بیک دنبلی، میرزا محمدصادق وقایع نگار، میرزا عیسی قائم مقام، میرزا حبیب قاآنی، میرزا عبدالوهاب نشاط و میرزا رضی تبریزی بدون این که درصدد ترویج شیوه ی کهن باشند، همچنان به نثرهای کهن دلبستگی نشان می‌دهند.

 

و در منشآت خود کمابیش از سبک و شیوه ی دیرین پی روی می‌کنند و این وضع با وجود اصلاحات کسانی چون میرزا ابوالقاسم قائم مقام تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه ادامه می‌یابد.

 

در این زمان، پی روی از نثر قائم مقام معمول می‌شود و نویسندگان اگرچه به شیوه‌های قدیم تفنن و تتبع می‌کنند، از گرایش به ساده‌نویسی نیز روی نمی‌گردانند.

 

از نویسندگان این دوره می‌توان از امیرنظام گروسی، بدایع نگار، مجدالملک و عبداللطیف طسوجی نام برد که از نثرنویسان مقلد که پیش از این نامشان گذشت، به مراتب ساده‌تر می‌نویسند .

 

با این همه نباید نانوشته گذاشت که «این قائم مقام بود که نخستین بار به اندازه ی زیادی از عبارت های متکلف و متصنع و مضمون های پیچیده و تشبیه های نابه‌جا کاست و تا اندازه‌ای انشای خود را به ویژه در نامه نگاری های خصوصی به سادگی و گفتار طبیعی نزدیک ساخت.

 

نثر وی برخلاف آثار گذشتگان او که پر از جمله‌ها و عبارت‌های دراز و قرینه‌سازی های مکرر و سجع‌های خسته‌کننده بود، از جمله‌های کوتاه ترکیب شد و قرینه‌ها به ندرت تکرار شد.

 

او صرفن از سجع‌های زیبایی که ویژه ی گلستان سعدی است استفاده کرد. از آوردن لقب ها و عنوان های تملق‌آمیز خودداری کرد و به شعرهای فارسی و عربی و آیه های قرآنی و اخبار و احادیث که شیوه ی نویسندگان پیشین بود، خیلی کم تر از اسلاف خود دست زد و بسیار به جا و به موقع به آن ها استشهاد کرد.

 

روی هم رفته سبک قائم مقام تابع گلستان سعدی و مانند آن زیبا و روان و آهنگ دار است .»

 

علت های پیدایی نثر معاصر

در سده ی سیزدهم رفته رفته آوازه ی تمدن و فرهنگ غرب به گوش ایرانیان نیز رسید. عباس میرزا پسر فتح علی شاه از نخستین کسانی بود که از پیشرفت فرهنگ و تمدن مغرب زمین آگاهی یافت و با آوردن نخستین چاپ خانه در تبریز وسیله ی چاپ کتاب و روزنامه را فراهم آورد.

 

و نیز با فرستادن چند تن از ایرانیان از جمله میرزا صالح شیرازی به فرنگ موجب شد که نخستین تحصیل‌کردگان باختر با آگاهی‌ها و اندیشه‌های جدید به کشور باز گردند.

 

جز اینان ورود گروه‌های نظامی و سیاسی کشورهای اروپا به ایران نیز هر چه بیش تر آشنایی ایرانیان را با ترّقی و پیشرفت غربیان سبب شد. و سال به سال رفت و آمد و ارتباط ایرانیان و فرنگیان نیرو گرفت.

 

ابوالقاسم قائم مقام صدراعظم کشته شده پسر میرزا عیسا قائم مقام از جمله مردان بزرگ سیاسی و ادبی ایران بود که قلم و قدم او سخت در هشدار ایرانیان مؤثر افتاد.

 

ظهور مردی یگانه همچون میرزا تقی خان امیرکبیر و اندیشه‌های بلند او در زمینه ی اصلاحات گوناگون و به ویژه گشایش نخستین مدرسه در ایران به نام دارالفنون، که یکی از بزرگ ترین اقدام های او بود، در تحوّل و دگرگونی فضای فکری مردم ایران تأثیر به سزا داشت.

 

آموزگاران اروپایی به کمک شاگردان ایرانی خود کتاب های علمی و فنی و نظامی را به فارسی برگرداندند. کتاب های تاریخی و داستانی به وسیله ی مترجمان عهد ناصری به تدریج ترجمه و چاپ شد.

 

این کتاب ها از آن جا که مترجمان آن ها از نثر ساده متن های اصلی پی روی می‌کردند، در تجدید سبک نثر و ساده‌نویسی بسیار مؤثر واقع شد.

 

به ویژه ترجمه ی کتاب های فرانسه مانند تاریخ ناپلئون، تلماک، کنت مونت کریستو، سه تفنگ دار و سفرنامه ی استانلی با توجه به نثر ساده ی هر کدام، در ساده‌نویسی نویسندگان تأثیر فراوان گذاشت.

 

روزنامه‌نویسی نیز از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، نخست در محیط دربار و سپس برای مردم پدید آمد.

 

«شورش بابیه، وخامت اوضاع ایران پس از کشتن امیرکبیر، نبودن مردان لایق، تسلط متعصبان، شدت رقابت دولت های خارجی و دخالت آنان در حکومت که جز خرابی و تباهی باور نیاورد.»

 

از جمله عواملی بودند که در کنجکاوی و توجه مردم به اوضاع تأثیر بسیار داشتند. میرزا حسین سپهسالار، امین‌الدوله، مشیرالدوله و اعتضادالسلطنه نیز از جمله رجال ترقی خواه بودند که هر کدام در اصلاح امور اداری و ترویج فرهنگ جدید، بار وظیفه‌ای سنگین را بر دوش گرفتند.

 

سفرهای سید جمال‌الدین اسدآبادی به ایران و تبلیغات او بر ضد استبداد و کوشش پی روان و مریدان وی هر کدام در بیداری ایرانیان اثری انکارناپذیر داشت.

 

همچنین تلاش وقفه‌ناپذیر روشنفکران خارج از ایران را که با آگاهی از وخامت اوضاع کشور از طریق روزنامه و کتاب یک دم از پای نمی‌نشستند، نمی‌توان دست کم گرفت.

 

جز تلاش میرزا ملکم خان که به اشاره گذشت، ترجمه ی مقاله ها و نمایش نامه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده و رساله ها و شعرهای میرزا آقاخان کرمانی و نوشته‌های آزادی خواهانه ی شیخ احمد روحی و کتاب های میرزا عبدالرحیم طالب‌اف

 

و «سیاحت نامه» زین‌العابدین مراغه‌ای از جمله کوشش‌هایی بود که سخت در روشنی اذهان خوانندگان آن روز و پیدایی اندیشه‌های آزادی خواهی مؤثر افتاد: «مجموع موجبات و عواملی که هر کدام در زمان خود در تار و پود سازمان فاسد اجتماعی ایران رخنه کرد و طبقه حاکمه را به وحشت انداخت

 

و مردم را برای قبول تحوّل اساسی در شکل اداره و انتخاب راه و روش نوین زندگی آماده ساخت و بدینسان میل به دگرگون کردن وضع کهنه و فرسوده زندگی اجتماعی و مدنی، که بذر آن از همان نیمه‌های اول سده ی سیزدهم هجری پاشیده شده بود، به تدریج و تأنی نشو و نما کرد و انقلاب مشروطیت را به وجود آورد»

 

چنین بود که نیاز روزافزون به چاپ کردن و خواندن که به اتکای صنعت چاپ و وجود روزنامه و کتاب و ایجاد مدرسه های جدید و زیاد شدن باسوادان و رواج زبان های اروپایی و هجوم دانش های نوین، روز به روز بیش تر احساس می‌شد، اندک اندک باعث آمد که شیوه‌های قدیم در برابر سیل تجدّد عقب بنشیند

 

و سرانجام کوشش‌هایی که برای پیراستن زبان از الفاظ مهجور و ترکیب های ناهموار، از مدت ها پیش آغاز شده بود، به ثمر برسد و ساده‌نویسی و روانی جای مغلق‌نویسی و صنعتگری را بگیرد و به این ترتیب انقلابی راستین در نظم و نثر پدید آید.

 

نخستین جلوه‌های نثر امروز

جلوه‌های انقلاب در نثر را، به مفهومی که بتوان پایه و مایه ادبیات منثور امروز شمرد، باید به ویژه در آثار زین‌العابدین مراغه‌ای و میرزا عبدالرحیم طالب‌اف و میرزا علی اکبر خان دهخدا و سید محمدعلی جمال زاده چهار تن از نویسندگان دوران مشروطیت و پس از مشروطیت به روشنی باز دید.

 

زین العابدین مراغه‌ای از حیث تازگی موضوع و سادگی زبانی که در کتاب «سیاحت نامه ابراهیم بیک» ارایه داد؛ طالب اف از لحاظ دست یابی به زبان ساده و موضوع های تربیتی که نخستین بار در ایران مطرح کرد؛

 

دهخدا به اعتبار قلم شیرین و طنز گزنده‌اش که در مقاله های «چرند و پرند» با زبانی سرشار از تحرک و درخور فهم و اندیشه ی مردم به کار گرفت؛ و سید محمد علی جمال‌زاده با گزینش نوع «داستان کوتاه» و زبان عامیانه برگزیده ی او که پر از ضرب‌المثل ها و اصطلاح های مردمی است، از هر لحاظ در ادبیات معاصر تازگی داشت.

 

چهار نویسنده با آثاری گوناگون که موجب شدند اندک اندک انواع نثر قدیم از تداول بیافتد و غیرمستقیم کتاب و کتاب خوانی که در سده های پیش صرفن به خواص اختصاص داشت،

 

برای مردم و در میان مردم رواج یابد و با توجه به رواج انواع ادبی غرب همچون رمان، داستان کوتاه، نمایش نامه و قصه‌های کودکان که تا آن روز در مملکت ما پیشینه نداشت و نخستین شرط پرداختن به هر یک از آن ها آشنایی به زبان مردم بود، راه را برای استقبال صاحبان ذوق و قریحه از انواع ادبیات جدید باز کند.

 

مشخصات نثر امروز و انواع آن

نثر امروز که در نوشته‌ها و کتاب های گوناگون اعمّ از کتاب های علمی، هنری، ادبی، رمان، داستان کوتاه، نمایش نامه، روزنامه، نقدنویسی و کتاب های کودکان دیده می‌شود، نثری است که صرفن مایه‌ای از سادگی دارد.

 

در این هفتاد سال اخیر نثرنویسان و داستان‌نویسان ما به ناگزیر و به اقتضای زمان، به زبان معمول و متداول روز توجه کردند. دیگر هیچ کس با به کار بردن لغت های ثقیل و مهجور قصد اظهار فضل نداشت.

 

به عبارت به تر نویسندگان فهمیده بودند که از این به بعد زیاده روی در کاربرد لغت های سنگین بیانگر میزان فضل آنان نخواهد بود، بلکه ارزش هر نویسنده، به اعتبار بلندی اندیشه و توانایی بیان آن به زبان ساده و روان و تسلط در رشته ی تخصصی و نیروی تحلیل و تشریح اوست.

 

چون هدف وی ارتباط هر چه بیش تر با خوانندگان است و تنها به واژه‌ها و ساختمان زبانی باید توجه کند که در دهان مردم جریان دارد.

 

و پیداست که در دهان مردم، هیچ گاه مترادف ها و عبارت های وصفی و صفت های مفعولی جایی نداشته است. بنابراین زبان نگارش نیز همچون زبان مردم از این گونه مترادف ها و عبارت ها خالی شد و مثل ها و اصطلاح های گوناگون مردم جای آن ها را گرفت.

 

مگر نه این که وقتی موضوع نوشته‌ها با زندگی وابستگی مستقیم داشت، زبانی نیز که به طرح این موضوع ها می‌پردازد، باید ویژگی های زبان مردم را بپذیرد؟

 

چنین بود که لفاظی و تفنن جای خود را به موضوع های جدّی،‌ طنز و انتقاد داد و صراحت لهجه و شجاعت ادبی و ایجاز و اختصار جای اطناب و درازگویی و صنعت‌پردازی را گرفت و کنایه ها و استعاره هایی که موضوع و هدف اصلی را تحت‌الشعاع قرار می‌دادند،

 

از میان رفت و نثر صرفن وسیله ی بیان اندیشه‌ها و افکار شد، نه هدف،‌ آن چنان که منظور نظر بسیاری از نویسندگان قدیم بود. به ویژه این که ورود واژه های علمی و سیاسی و اجتماعی جدید نیز در فضای نوشته‌ها هوایی تازه دمید و خوانندگان ناگزیر با موضوع‌‌هایی روبه‌رو شدند که پیش از آن سابقه نداشت.

 

بنابراین اگر ما در عین حال که اصل سادگی و توجه به زبان مردم را در همه ی نوشته‌ها و کتاب های امروز می‌بینیم، باز هم با جلوه‌های گوناگونی از نثر (اعمّ از تألیف و ترجمه) روبه‌رو می‌شویم،

 

این را باید به اعتبار موضوع های گوناگون، انواع ادبی جدید، رشته‌های تخصصی و میزان معلومات و روحیات خاص نویسندگان گوناگون و به ویژه تعمّد برخی از داستان‌نویسان در پیدا کردن نثر ویژه ی خود بدانیم و به اعتبار چند اصل،

 

با اشاره به جلوه‌های گوناگون نثر، با چهره‌های نویسندگان، اعمّ از داستان‌نویس و غیر داستان‌نویس و در نتیجه با ادبیات منثور معاصر آشنا شویم.

 

۱ـ نثر کتاب های پژوهشی

با پیدایی و گسترش دانشگاه ها و با فراگیری شیوه‌های علمی تحقیق و پژوهش از ایران‌شناسان خارجی، بیش تر دانشوران معاصر و استادان دانشگاه، به کارهای پژوهشی و دانش های نظری جلب شدند و در زمینه‌های گوناگون،

 

اعمّ از تاریخ و فرهنگ و زبان های ایران باستان، تاریخ و تاریخ ادبیات پس از اسلام، تصحیح متن ها، پژوهش در سرگذشت احوال نویسندگان و شاعران کهن و بحث در شیوه‌ها و سبک های نثر و نظم پارسی و گردآوری منابع و قضاوت صحیح درباره ی آثار گوناگون منظوم و منثور، کارهای ارزشمندی انجام دادند و از این طریق در غنای فرهنگ ایران سخت کوشیدند.

 

این عده از دانشوران را می‌توان در سه گروه: نسل اول (یا پیرتر)، نسل دوم (یا میانه) و نسل سوم (یا جوان‌تر) باز شناخت.

 

گروه نخست یا نسل پیرتر کسانی هستند که اغلب با تبعیت از راه ایران‌شناسان خارجی و توجه به شیوه‌های علمی نقد و بررسی غربیان، گام در راه پژوهش نهادند و با تصحیح و تألیف کتاب های گوناگون، به تدریج از جمله دانشمندان و محققان بنام معاصر شناخته شدند.

 

از این گروه می‌توان از نام هایی همچون حسن پیرنیا، محمد علی فروغی، علامه قزوینی، سید حسن تقی‌زاده، علامه دهخدا، عبدالعظیم قریب، ملک‌الشعراء بهار، احمد کسروی، ابراهیم پورداوود،

 

ذبیح بهروز، احمد بهمنیار، اقبال آشتیانی، رشید یاسمی، سعید نفیسی، جلال‌الدین همایی،‌ بدیع الزمان فروزانفر، محمد پروین گنابادی، مدرس رضوی، قاسم غنی، مجتبی مینوی،‌ مسعود فرزاد، نصرالله فلسفی و‌… یاد کرد.

 

گروه دوم و سوم که از نسل میانه و نسل جوان‌تر شمرده می‌شوند، بیش تر از جمله شاگردان گروه نخست بوده‌اند و هر کدام از زمره استادان و محققان نام دار کشور به شمار می‌آیند.

 

در این گروه می‌توان از دکتر محمد معین، دکتر ذبیح‌الله صفا، دکتر پرویز خانلری، دکتر محمد مقدم، دکتر حسین خطیبی، دکتر حسن یزدگردی، دکتر احمدعلی رجایی، دکتر صادق کیا، دکتر سید جعفر شهیدی، دکتر مهدی محقق، دکتر محمد دبیرسیاقی،

 

دکتر محمد جواد مشکور، دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، دکتر محمد جعفر محجوب، دکتر زریاب خویی، دکتر باستانی پاریزی، دکتر ضیاءالدین سجادی، دکتر غلامحسین یوسفی، دکتر عبدالحسین نوایی، دکتر منوچهر مرتضوی،

 

دکتر اسلامی ندوشن، دکتر محمد امین ریاحی، دکتر بهرام فره‌وشی، دکتر مظاهر مصفا،‌ دکتر جلیل دوستخواه، دکتر شفیعی کدکنی، دکتر محمد استعلامی و‌… نام برد.

 

هر سه گروه چون به زبان و ادب فارسی تسلط کافی داشته‌اند، طبیعی است که در نثر آنان نیز به نسبت، نشانه‌های این تسلط و تبحر را می‌توان دید، نثر صحیح و درستی، که مطابق اسلوب زبان فارسی است و در آن از هر یک از ارکان جمله در جای خود استفاده شده و معمولن کم تر از قاعده های دستوری تجاوز شده است.

 

تنها فرقی که میان نثر این دو گروه می‌توان دید، این است که نثر بیش تر افراد گروه نخست با توجه به نسل آنان و به اقتضای محدوده ی فکر و کار آنان، با لغت ها و واژه‌های ادبی بیش تر همراه است تا نثر گروه دوم و سوم، به ویژه نثر برخی از اینان، که به نهایت سادگی و سلامت زبان رسیده است.

 

۲ـ نثر کتاب های ادبی

از آغاز آشنایی ایرانیان با سبک ها و مکتب های ادبی مغرب زمین، مکتب رومانتیسم بیش از دیگر مکتب ها مورد توجه قرار گرفت.

 

مکتبی که فضای خیال بافانه و رویایی و فریبنده ی آن با روحیات ایرانیان بیش یا کم سازگار بود و به ویژه در سال های آغاز نفوذ آن در ایران ـ زمانی که هنوز مکتب های دیگر چندان نفوذ نداشتند ـ طراوت و تازگی بسیار داشت.

 

از نخستین ایرانیانی که به این مکتب روی آوردند، یوسف اعتصام الملک بود که از سال ۱۳۲۸ هجری قمری با چاپ مجله ی «بهار» گام در راه نهاد و با ترجمه ی آثار امثال شیللر و هوگو و نیز چاپ برگزیده هایی از قطعه های نظم و نثر اروپایی، تعلق خاطر خود را به این گونه آثار نشان داد و حتا در نوشته‌های او تأثیر بسیار کرد.

 

از این به بعد بود که توجه به آثار رمانتیک اعم از تألیف و ترجمه در ایران باب شد و غیر از ترجمه و نوشتن رمان و داستان، برگرداندن و نوشتن قطعه های ادبی نیز رواج یافت.

 

به ویژه ظهور نویسندگانی همچون علی دشتی و محمد حجازی و جواد فاضل و حسینقلی مستعان از یک سو و نیز ترجمه ی آثار نویسندگان یونان قدیم و نیز نویسندگان رمانتیک مغرب زمین، مانند هانری هاینه،

 

لرد بایرون، آلفرد دوموسه، ویکتور هوگو، لامارتین از طرف دیگر، در اشاعه و ترویج این گونه آثار سخت مؤثر افتاد و دیگر کم تر مجله‌ای بود که به این نوع نوشته‌ها توجه نکند.

 

آثاری که بیش تر در دو نوع «داستان» و «قطعه ادبی» نوشته می‌شد و معمولن عشق و احساسات فردی، زیبایی های طبیعت، نصایح انسان‌دوستانه، خوش‌بینی و بدبینی خوشبختی و بدبختی، محتوای اصلی آن ها را تشکیل می‌داد.

 

وصل ها و جدایی‌ها، حسرت ها و آرزوها، غم‌ها و شادی‌ها، وفاداری ها و جفاکاری ها، پاکدامنی‌ها و تردامنی‌ها، اشک ها و آه ها، خاطرات تلخ و شیرین، چشمه‌های زلال، سایبان درختان،

 

گل های رنگارنگ، از جمله مفهوم ها و نشانه‌هایی بود که در این گونه آثار فراوان به چشم می‌خورد. فضایی خاص با واژه‌هایی معین که معمولن به نثرهایی از این دست، نما و ظاهری مشخص می‌بخشید.

 

۳ـ نثر روزنامه‌ای

همچنان که در پیش به اشاره گذشت روزنامه و روزنامه‌نویسی به همت میرزا صالح شیرازی در ایران آغاز شد و پا گرفت و پس از آن سال به سال بر شمار روزنامه‌ها افزوده شد و به تدریج روزنامه‌نگارانی پیدا شدند که هر یک در زمان خود،

 

از نظر طرز فکر و شیوه ی نثر، که از زبان مردم مایه می‌گرفت، از چهره‌های برجسته ی این فن شمرده شدند. سید جمال‌الدین اسدآبادی، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان و علی‌اکبر دهخدا از نخستین کسانی بودند که به روزنامه‌نگاری دست زدند.

 

به ویژه دهخدا در مقاله های خود با نام «چرند و پرند» نهایت تبحر و مهارت خود را در آن فن نشان داد. تا آن جا که شیوه ی انتقادی و طنز خاص او در کار روزنامه‌نگارانی که به طنز و انتقاد توجه بیش تری داشتند تأثیر بسیار گذارد.

 

با این همه پس از این زمان در کم تر روزنامه‌نگاری می‌توان تسلط دهخدا را به ویژه در راه خاص او سراغ گرفت و حتا تسلط دیگر روزنامه‌نگاران دوره ی مشروطیت را نیز.

 

زیرا آنانی که توانایی رقابت و برابری با اینان داشتند، احتمالن از شمار انگشتان یک دست هم تجاوز نکردند و این شاید به سه دلیل بود:

 

نخست این که روزنامه‌نویسان دوره ی مشروطیت از مایه‌ای بهره داشتند که بیش تر روزنامه‌نگاران سال های بعد، از آن بی‌بهره بودند.

 

دوم این که، چون موقعیت اجتماعی و سیاسی دوره ی مشروطیت و تحرک و هیجان ناشی از آن در فضای روزنامه‌نگاری دوره‌های بعد پدید نیامد، طبعن روزنامه‌نویسان این زمان آمادگی و استعداد و موقعیت روزنامه‌نگاران آن دوره را نمی‌توانستند داشت.

 

سوم این که، ارج و قدری که روزنامه‌نویسی در دوره ی مشروطیت داشت موجب شد که اغلب نویسندگان برگزیده به ساحت آن گام نهند. در صورتی که در دهه‌های بعد اصطلاح «ژورنالیسم» رفته رفته با مفهومی همراه شد

 

که در نظر ادیبان و نویسندگان چندان قدری نداشت چنان که وقتی به ضعف و سستی نثر نویسنده‌ای اشاره‌ می‌کردند، چه بسا آن را « روزنامه‌ای» یا « ژورنالیستی» می‌خواندند.

 

اما این همه دلیل آن نمی‌شود که به طور کلی قدرت ها و شگردهای جالب روزنامه‌نویسان دهه‌های اخیر را انکار کرد.

 

به ویژه این که در همین مدت، در کشور ما روزنامه‌نویسانی پیدا شدند که هم از نظر نوع کار اعم از «فکاهه»، «طنز»، «مقاله» و «گزارش» و هم از لحاظ شیوه ی طرح مطالب و هم به جهت چه گونگی نثر، چهره‌هایی مشخص یافتند.

 

و به ویژه در مقایسه با نثر روزنامه‌ای مشروطیت بر اثر مرور زمان به زبان راحت‌تر و هموارتری راه بردند. و برخی از آنان از نظر تسلط به امثال و اصطلاح ها و کنایه های خاص مردم و استفاده ی به جا و مناسب از آن ها به طور غیرمستقیم نشان دادند

 

که نه تنها روزنامه‌نویسی در برابر هنر نویسندگی کاری فروتر و بی‌ارج‌تر نیست، بلکه چون فنی است کاملن تخصصی و مستلزم داشتن استعداد و مایه خاص، چه بسا مستعدترین نویسندگان نیز در این راه توفیق نتوانند یافت.

 

۴ـ نثر ترجمه

گشایش مدرسه ی دارالفنون و لزوم نوشتن کتاب های درسی در زمینه‌های علمی، فنی و نظامی موجب شد که بر اثر همکاری آموزگاران خارجی و محصلان ایرانی کار ترجمه نیز در ایران آغاز شود.

 

از نخستین ترجمه‌هایی که از فرانسه به فارسی صورت گرفت و ذکر برخی از آن ها در صفحات پیش گذشت، از چند کتاب تاریخی و داستانی دیگر نیز می‌توان نام برد.

 

کتاب های چون «تاریخ ایران» تألیف سرجان ملکم، «لویی چهاردهم و پانزدهم» از الکساندر دوما (پدر)، «روبنسون کروزوئه» از دانیل دفو، «سفرهای گالیور» از جاناتان سویفت و «سرگذشت علی بابا اصفهانی» اثر جمیز موریه، که با توجه به ناگزیری مترجمان در تبعیت از نثر ساده ی آن ها در ساده‌نویسی آن زمان تأثیر به سزا داشت.

 

پس از این زمان چون سال به سال شمار مترجمان فزونی می‌گرفت و نیز آمادگی و اشتیاق مردم برای آشنایی هر چه بیش تر با فرهنگ غرب، بیش از پیش احساس می‌شد، ترجمه ی کتاب های تاریخ، رمان، نمایش نامه و آثار شاعران و نویسندگان رمانتیک مغرب زمین به تدریج تداول یافت.

 

شاه زاده محمد طاهر میرزا اسکندری با ترجمه ی «کنت مونت کریستو» و «سه تفنگ دار» و «لویی چهارم» از الکساندر دوما و ابراهیم نشاط با ترجمه ی «پل وویرژینی» از برنارد دوسن پیر، از نخستین کسانی بودند که به کار ترجمه دست زدند.

 

به ویژه یوسف اعتصام الملک با ترجمه‌های روان و سلیس «خدعه عشق» اثر «شیللر» که از روی ترجمه ی فرانسوی الکساندر دوما برگردانده شده بود و نیز جلد اول و دوم «میزرابل» (Lesmiserables ) از ویکتور هوگو با نام «تیره‌بختان» (= بینوایان) و «سفینه غواصّه» از ژول ورن و بسیاری ترجمه‌های دیگرش،‌ قابلیت و زبردستی خود را در این راه نشان داد.

 

به این ترتیب سال به سال بر شمار کتاب های ترجمه افزوده شد و اندک اندک از دایره ی محدود آثار رمانتیک به در آمد و همه ی آثار کلاسیک ها و رئالیست ها و رمان‌نویسان نو، اعم از نویسندگان اروپا و آمریکا و آمریکای لاتین را دربرگرفت.

 

و با گذشت زمان و کسب تجربه ی بیش تر نشانه‌های درستکاری و امانت و دست یابی به نثر مطلوب و نزدیک به اصل، بیش از پیش به چشم خورد. و به تدریج دخالت مترجمان در متن های اصلی ـ که گاه تا حد تعویض نام ها و شخصیت‌ها صورت می‌گرفت ـ از میان رفت.

 

و ترجمه‌های آزاد، که نتیجه ی آزادی کامل مترجمان بود، رو به کاهش گذارد و مترجمان سال به سال به مسئولیت خطیر خود که رعایت امانت تا سرحد امکان بود، بیش تر پی بردند.

 

به ویژه در رمان و داستان کوتاه و نمایش نامه ـ که غیر از تفهیم مفاهیم و مطالب نویسنده، که در ترجمه کتاب های علمی و اجتماعی و فلسفی، مهم ترین وظیفه ی مترجم است ـ به ضرورت حفظ سبک نویسندگان گوناگون نیز توجه کردند.

 

ضرورتی که رعایت آن بسیار مشکل است و به ویژه در این گونه کتاب ها سخت اهمیت دارد. زیرا مترجم غیر از آشنایی به دو زبان مبدأ و مقصد، باید آن چنان در آثار نویسنده ی اصلی غور کرده باشد

 

که کاملن از چه گونگی شگرد و اندیشه و شکل و محتوای هر یک ازکتاب های او آگاه باشد و برای هر کتاب به اقتضای شیوه ی عرضه ی مطالب و چه گونگی نثر ما به دریافت مطلوب‌ترین و نزدیک‌ترین زبان توفیق یابد.

 

و این توفیق هنگامی به کمال می رسد که مترجمان غیر از داشتن شرایطی که به اشاره گذشت، از سلیقه و ذوقی درخور نیز بهره‌ور باشند.

 

زیرا چه بسا مترجمانی که همه ی آن شرایط را درخود جمع داشته‌اند ولی چون از سلیقه و ذوق کافی بی‌بهره بوده‌اند، آن چنان که باید کار آنان با توفیق همراه نشده است.

 

این از مهم ترین شرایطی است که وقتی در یک مترجم جمع شد، او را در ترجمه ی صحیح و برابر اصل با مناسب‌ترین زبان یاری خواهد داد.

 

و از آن جا که ترجمه‌ها در موضوع های جداگانه ی علمی، فلسفی، اجتماعی و ادبی است و هرکدام از زیردست مترجمان گوناگون با ذوق ها و سلیقه‌های گوناگون ـ با توجه به ناگزیری آنان در تبعیت از نثر متن های اصلی، بیرون می‌آید، موجب خواهد شد که انواع گونه‌گون نثر پدید آید.

 

و به ویژه اصل و خاصیت ترکیبی زبان فارسی، مترجمان را وا می دارد که در کار یافتن برابر های دقیق، گاه نیز به ساختن ترکیب های جدید دست زنند و زبان فارسی را غنا بخشند و بیش از پیش برای پذیرش مفاهیم گوناگون آماده کنند.

 

بنابراین اگر زبان فارسی هنوز برای برگرداندن مفاهیم و اصطلاح های علمی ـ چنان که باید توجه و امکانات خود را نشان نداده است، ولی با توجه به لزوم ترکیب‌سازی از یک سو و از سوی دیگر تنوع نثر در ترجمه ی کتاب های ادبی،

 

که ناشی از تجربه‌ها و سلیقه‌های گوناگون مترجمان طرازاول و تبعیت از شگردهای نویسندگان غربی است و در نشان دادن امکانات زبان ما بسیار مؤثر بوده است، می‌توان به گسترش یافتن و آمادگی تدریجی زبان فارسی بیش از پیش امیدوار بود.

 

پی نوشت‌ها:

۱- شاهنامه ی ابومنصوری به امر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق به وسیله ی ابو منصور معمری وزیر او و با همکاری دسته‌ای از آگاهان گردآوری شده است. برای آشنایی با نثر این کتاب بخشی از آن نقل می‌شود:

«پس امیر منصور عبدالرزاق مردی با فرّ و خویشکام بود و با هنر و بزرگ منش بود اند کامروایی. و با دستگاهی تمام از پادشاهی و ساز مهتران و اندیشه‌ای بلند داشت به گوهر.

 

و از تخمه اسپهبدان ایران بود و کار کلیله و دمنه و نشان شاه خراسان بشنید. خوش آمدش. از روزگار آرزو کرد تا او را نیز یادگاری بود اندر این جهان. پس دستور خویش ابو منصور المعمری را بفرمود تا خداوندان کتاب ها را از دهقانان و فرزانگان و جهاندیدگان از شهرها بیاورد و چاکر او ابومنصور المعمری به فرمان او نامه کرد…»

 

۲- تاریخ بلعمی یا ترجمه ی تاریخ طبری به وسیله ی ابوعلی بلعمی از عربی ترجمه شده است. برای یادآوری، بخشی از نثر کتاب نقل می‌شود:
«و پرویز برفت با یاران تا به سه روز از عراق بیرون شدند و روز و شب همی تاختند تا به حد شام رسیدند.

 

ایمن شدند و از دور صومعه‌ای دیدند. راهبی آن جا. بدان صومعه شدند و فرود آمدند. راهب، لختی نان خشکار آورد و خود ایشان را نشناخت. پس آن نان به آب تر کردند و بخوردند. پرویز را خواب گرفت که سه روز بود تا نخفته بود. سر بر کنار بند وی نهاد و بخفت و هر کس همچنان بفختند…»

 

۳- از میان مجلدات این کتاب، تنها مجلد مربوط به تاریخ سلطان مسعود غزنوی باقی مانده است. برای نمونه بخشی از آن در این جا نقل می‌شود:
«روز شنبه نهم ماه رجب، میان دو نماز بارانکی خرد خرد می‌بارید.

 

چنان که زمین را ترگونه می‌کرد. و گروهی ازگله‌داران در میان رود غزنین فرود آمده بودند و گاوان بدان جا بداشته. هرچند گفتند از آن جا برخیزید که محال بود بر گذر سیل بودن،‌ فرمان نمی‌بردند.

 

تا باران قوی شد. کاهل‌وار برخاستند و خویشتن را پای آن دیوارها افکندند که به محلت دیه آهنگران پیوسته است و نهفتی جستند. و هم خطا بود و بیارامیدند.

 

و بر آن جانب رود که سوی افغان شال است بسیار استر سلطانی بسته بودند و در میان آن درختان با آن دیوارهای آسیا و آخورها کشیده و خرپشته زده و ایمن نشسته. و آن هم خطا بود که بر راه گذر سیل بودند…»

 

۴- برای نمونه بخشی از مناجات نامه در این جا نقل می‌شود:

«ای کریمی که بخشنده عطایی و ای حکیمی که پوشنده خطایی و ای صمدی که از ادراک خلق جدایی و ای احدی که در ذات و صفات بی‌همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی، جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده و چشم ما را ضیای خود ده. ما را آن ده که ما را آن به…»

 

۵- برای آشنایی با نثر مرزبان‌نامه، نمونه‌ای از آن نقل می‌شود:

«کبوتر چون این فصل به حسن اصغا بشنود و حلقه قبول و استرضا در گوش کرد، بامداد که سپید باز مشرق، یک به یک پرواز کبوتران بروج فلک را از پای انداخت؛ از جای برخاست، پای در رکاب صبا آورد و دست در عنان شال زد.

 

دو اسبه بر کریوه علو دوانید، از محمل ضباب برگذشت، هودج دبور از پس پشت انداخت و از آن جا به پانشیب هوا فرو رفت و به یک میدان تنگ عزیمت بر سر حد نشیمنگاه مرغان کشید…»

 

۶- برای آشنایی با چه گونگی نثر «مقامات» بخشی از مقامه سوم نقل می‌شود:

«حکایت کرد مرا دوستی که در متابعت او بود و جان در مشایعت او، که وقتی از اوقات که شب جوانی مظلم و غاسق بود و درخت کودکی راسخ و باسق، ریاحین عیش تازه و راحات روح بی‌حد و اندازه، باغ جوانی تر و تازه بود و از فیلسوفی من در جهان آوازه.

 

خواستم که بر امّهات بلاد گذری کنم و اجتیاز را اختیار سفری پیش گیرم. با یاران یکتا و اخوان صفا مشورتی کردم. هر یک سفری را تعیین و عزیمتی را تحسین کردند…»

 

۷- بخشی از نثر کلیله و دمنه در این جا نقل می‌شود:

«… و هر که از آتش بستر سازد و از مار بالین کند خواب او مهنـّا نباشد و از آسایش آن لذتی نیابد. فایده سداد رای و غزارت عقل آن است که چون از دوستان دشمنی بیند

 

و از خدمتگاران نخوت مهتری مشاهدت کند در حالْ اطراف کار خود فراهم گیرد و دامن از ایشان در چیند و پیش از آن که خصم فرصت چاشت بیابد برای او شامی گواران سازد. چه دشمن به مهلت قوت گیرد و به مدت عدت یابد…»

 

۸- بخشی از نثر گلستان در این جا نقل می‌شود:

«کسی از متعلقان منش بر حسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند. تو نیز اگر توانی سر خویش گیر و راه مجانبت پیش.

 

گفتا به عزت عظیم و صحبت قدیم که دم برنیارم و قدم بر ندارم مگر آنکه سخن گفته شود به عادت مألوف و طریق معروف که آزردن دوستان جهل است و کفارت یمین سهل، و خلاف راه صواب است و نقض رای اولوالالباب ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام…»

 

۹- برای آشنایی با نثر این کتاب نمونه‌ای از آن نقل می‌شود:

«طایر نبال از برج طیران آغاز کرد و عُقاب عِقاب چنگل قهرباز از رفع جرّ محاصره علی النخست مجانیق و عرادّات به فضل ظاهر، حرکت نصب یافت و چون اعراب تقدیری در حالت نصب، تابع جرّ گشت و جواب دخل مقدّر را نکته‌های سر تیز در مبحث جدال انداختند.

 

آن روز تا زرده زرین ستام خورشید در زیر ران رایض تقدیر بر سطح میدان مینایی جولان می‌نمود، محاربت قائم و مکاوحت دائم بود و تیر و چرخ و وناوک و زوبین و سنگ و منجنیق و فلاخن، از طرفین چون برید دعای ابرار در انصعاد و مانند نوازل قضا در انحداد، خلقی تمام از اندرون و بیرون مقتول و مجروح شدند…»

 

۱۰- ادوارد گرانویل براون متولد ۱۸۶۲ و متوفی در سال ۱۹۲۶ میلادی، از خاورشناسان نامدار انگلیسی است که به زبان عربی و ترکی تسلط کامل داشت و به ویژه به زبان فارسی عشق می‌ورزید.

 

تا آن جا که همه ی عمر خود را در راه مطالعه و پژوهش متن های پارسی گذراند. او در سال ۱۸۸۷ به ایران مسافرت کرد و کتابی به نام «یکسال در میان ایرانیان» نوشت و پس از بازگشت به انگلستان در کمبریج به آموزش زبان عربی و فارسی پرداخت.

 

براون نوشته‌هایی در زمینه‌های گوناگون، به ویژه وقایع دوران مشروطیت نیز دارد. و اما از میان آثار او گذشته از پژوهش ها و تألیف های ادبی او درتصحیح کتاب ها و ترجمه و تاریخ، همچون تذکره الشعرا، لباب الالباب، چهار مقاله و تاریخ گزیده، مهم ترین آن ها تاریخ ادبیات ایران است که در چهار مجلد منتشر شده است:

 

مجلد اول از قدیم ترین ایام تا عصر فردوسی. مجلد دوم از فردوسی تا سعدی. مجلد سوم: عصر استیلای تاتار و مغول و مجلد چهارم: دوران جدید. این چهار مجلد توسط علی پاشا صالح و علی اصغر حکمت ترجمه شده است.»

 

۱۱- چند سطر داخل گیومه در آورده از کتاب «از صبا تا نیما» ست.

 

۱۲- از نثر تقلیدی این دوره دو نمونه آورده می‌شود:

الف : نمونه‌ای از پریشان قاآنی:

«در هرات به خانقاه پیری رفتم تازه روی و بذله‌گوی، جوانی با روی تافته و موی بافته در کنارش نشسته، با خود گفتم الله الله پیرنوان را چه بخت جوان است که چنین جوانی را مصاحب است پیر از صفای باطن دریافت گفت نامت چیست گفتم حبیبم گفت از اهل این دیاری گفتم نه غریبم.

 

گفت حبیبا! ما دو پیر و جوان را چگونه دیدی گفتم تو را شیخ صنعان و او را شوخ کنعان. پیر از این سخن به سماع آمد و گفت به خدا سوگند که این جوان به حقیقت و طریقت فرزند من است.

 

اگر خواهی به رسم نیاز تو را بخشم. گفتم به بی‌نیازیش بخشید که چنین بنده‌ای را چنان مولی اولی است‌…»

 

ب : نمونه‌ای از حدائق الجنان دنبلی :

«… حکایت کرد که با جمعی از اهل وجد، از راه نجد عازم بیت‌الله شدیم. از شوق وصال کعبه مشتاقان خار مغیلان بر قدم گل و سمن بود. و لاله تمنا در ریاض خاطرها می‌دمید و خار وادی بطحا دامن دل می‌کشید.

 

رفقا گفتند که در قبیله نجد دختری قبله اهل وجد آمده، در جمال و کمال همچون سلمی و لیلا چندین، ستایش در خیل است و دلها به نظاره حسن آن دلربا مانند مغناطیس در میل‌…»

 

۱۳- برای آشنایی با نثر طسوجی بخشی از ترجمه ی الف لیله و لیله او در این جا نقل می‌شود:

«روایت کرده‌اند که در میان خلفای بنی عباس خلیفه‌ای داناتر از مأمون نبود که جمیع علوم نیک بدانستی و او را هر هفته دو روز مجلس مناظره علما منعقد می‌شد و فقیهان و متکلمان هر یک در مرتبه خویش می‌نشستند.

 

روزی مأمون با فقیهان و متکلمان نشسته بود، مردی غریب که جامه سپید و کهن در برداشت به مجلس اندر آمد و پایین‌تر از همه بنشست. فقیهان به سخن گفتن شروع کردند و به حل مسائل مشکله اقدام نمودند.

 

و ایشان را عادت این بود که مسئله را به اهل مجلس یکان یکان عرض می‌داشتند و هر کدام از اهل مجلس را لطیفه‌ای یا نکته‌ای به نظر می‌آمد آن را ذکر می‌کرد.

 

پس مسئله را در آن روز به تمامت اهل مجلس عرضه داشتند تا نوبت بدان مرد غریب رسید. آن مرد سخن گفتن آغاز کرد و جوابی نیکوتر از جواب فقیهان داد. سخن او را خلیفه تصدیق کرد و بپسندید و فرمود بالاتر از آن مکانی که نشسته بود بنشیند…»

 

۱۴- عبارت های داخل گیومه به نقل از کتاب «از صبا تا نیما»ست.

 

۱۵- برای آشنایی به کیفیت نثر قائم مقام، یکی از منشآت او نقل می‌شود:

«مهربان من! دیشب که به خانه آمدم خانه را صحن گلزار و کلبه را طبله عطار دیدم. ضیفی مستغنی‌الوصف که مایه ناز و محرم راز بود گفت: قاصدی وقت ظهر کاغذی سر به مُهر آورده که سربسته به طاق ایوان است و گلدسته باغ رضوان.

 

فی‌الفور با کمال شعف و شوق مهر از سر نامه برگرفتم دیدم که سر گلابدان است. ندانستم نامه خط شماست یا نافه مشک ختا. نگارخانه چین است یا نگارخانه عنبرین. پرسشی از حاکم کرده بودی.

 

از حال مبتلای فراق که جسمش این جا و جان در عراق است چه می‌پرسی؟‌ تا نه تصور کنی که بی‌تو صبورم. به خدا بی‌آن یار عزیز، شهر تبریز برای من تبخیز است.

 

بلکه از ملک آذربایجان، آذر به جان دارم و از جان و عمر، بی‌آن جان عمر بیزارم. بلی فرقت یاران تفریق میان جسم و جان بازیچه نیست. ایام هجر است و لیالی بی‌فجر. درد دوری هست و تاب صبوری نیست. رنج حرمان موجود است و راه درمان مسدود.

 

یا رب تو به فضل خویشتن باری

زین ورطه هولناک برهانم

 

همان بهتر که چاره این بلا از حضرت جل و علا خواهم تا به فضل خدایی رسم جدایی از میان برافتد و بخت بیدار و روز دیدار بار دیگر روزی شود. والسلام.»

 

۱۶- چاپ خانه یکی ازمهم ترین عواملی بود که به بیداری و آگاهی ایرانیان کمک کرد. گذشته از چاپ خانه‌ای که در زمان صفویه یک گروه مذهبی از مسیحیان در اصفهان دایر کردند و صرفن به کارهای خود اختصاص دادند همچنان که اشاره رفت،

 

در واقع نخستین چاپخانه‌ای که رسمن چاپ کتاب های فارسی را آغاز کرد، در سال ۱۲۲۷ هجری قمری به وسیله ی عباس میرزا در شهر تبریز دایر شد و چند تن از ایرانیان که این فن را آموخته بودند در آن مشغول به کار شدند.

 

دومین چاپ خانه را چندین سال بعد میرزا صالح شیرازی برای چاپ روزنامه ی خود به تهران آورد و از این به بعد بود که در مرکز دیگر شهرهای ایران به تدریج به شمار چاپ خانه‌ها افزوده شد.

 

۱۷- یکی دیگر از مهم‌ترین عوامل بیداری و آگاهی ایرانیان ایجاد مدرسه های جدید بود چنان که اشاره شد، نخستین مدرسه ی ایران را امیرکبیر با نام دارالفنون تأسیس کرد.

 

در این مدرسه رشته‌های مهندسی، موسیقی، ریاضیات، پزشکی، فنون نظامی، علوم طبیعی، زبان و ادبیات فرانسه تدریس می‌شد.

 

پس از او میرزا حسین سپهسالار در سال ۱۲۹۰ هجری قمری مدرسه ی مشیریه و سپس مدرسه ی عالی علوم دینی سپهسالار را در کنار کاخ بهارستان ساخت.

 

شهر تبریز در سال ۱۲۹۳ دارای نخستین مدرسه شد. نخستین مدرسه ی نظامی در سال ۱۳۰۰ قمری در اصفهان به دست شاگردان پیشین دارالفنون بر پا شد.

 

و پس از این تاریخ مردانی همچون میرزا علیخان امین‌الدوله، محمود خان احتشام السلطنه، میرزا یحیی دولت آبادی، مفتاح الملک و منتظم الدوله فیروزکوهی طی ده سال (۱۳۱۴ـ ۱۳۲۴) هر کدام به بنای مدرسه‌ای جدید توفیق یافتند.

 

و به این ترتیب تعلیم و تربیت نوین سال به سال جایگاه‌های جدید یافت.

 

۱۸- روزنامه و روزنامه‌نویسی، یکی دیگر از عوامل بسیار مهم در آگاهی و بیداری ایرانیان بود. نخستین روزنامه ی ایرانی در ۲۵ محرم ۱۲۵۳ قمری به نام «کاغذ اخبار»، که برابر دقیق اصطلاح فرنگی آن Newspaper بود، توسط میرزا صالح شیرازی در تهران انتشار یافت.

 

آن گاه امیرکبیر نامه ی دولتی دیگری با عنوان «روزنامچه اخبار دارالخلافه تهران» و «وقایع اتفاقیه» را پدید آورد و آن را به سال ۱۲۶۷ قمری انتشار داد. سپس علی قلی میرزا اعتضادالسلطنه وزیر علوم ناصرالدین شاه، دو روزنامه ی دیگر با اعتبار همین وزارت خانه منتشر کرد.

 

یکی از آن ها «روزنامه ملّتی» نام داشت و دیگری «روزنامه علمی» که به ترتیب در سال های ۱۲۸۰ و ۱۲۸۳ قمری نخستین شماره هر یک بیرون آمد. از این به بعد در شهرستان ها نیز به تدریج روزنامه‌هایی انتشار یافت.

 

«روزنامه آذربایجان» در تبریز «روزنامه فارس» در شیراز و «روزنامه فرهنگ» در اصفهان. پس از ناصرالدین شاه، محمد حسین فروغی (ذکاء الملک) نشریه ی ارجمند خود «نامه تربیت» را در سال ۱۳۱۴ قمری بنیاد نهاد.

 

در همین سال ها مجدالاسلام دو نامه ی «ندای وطن» و «کشکول» و «ناظم الاسلام» دو روزنامه ی «نوروز» و «کوکب درّی» را درآوردند.

 

«روزنامه ادب» نیز به کوشش ادیب الممالک فراهانی درمی‌آمد. «خلاصه الحوادث» نیز روزنامه یومیه ایران بود که از سال ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۱ انتشار یافت.

 

و امّا پس از این که حکومت مشروطه به دست مظفرالدین شاه امضا شد، میرزا جهانگیرخان شیرازی، روزنامه «صوراسرافیل» را پدید آورد. صور اسرافیل یکی از مهم ترین روزنامه‌های آن زمان بود.

 

دهخدا «چرند و پرند» خود را در همین روزنامه می‌نوشت. نیز در همین عهد بود که یکی از مؤثرترین روزنامه‌های عصر انقلاب یعنی نامه فکاهی و ادبی «نسیم شمال» به مدیریت سید اشرف‌الدین قزوینی در رشت چاپ می‌شد.

 

و به این ترتیب سال به سال بر شمار روزنامه‌ها و مجله های سیاسی و ادبی افزوده شد. مجله های «بهار» از «اعتصام الملک» (۱۳۲۸قمری)، «دانشکده» از «بهار» (۱۳۳۶قمری)، «ارمغان» از وحید دستگردی (۱۳۳۸قمری)، «آزادیستان» از تقی رفعت و «نوبهار» از «بهار» یکی پس از دیگری درآمدند.

 

جز این ها از زمان ناصرالدین شاه گروهی از روشنفکران مقیم خارج نیز روزنامه‌هایی منتشر کردند. روزنامه‌هایی که چون نویسندگان آن ها آزادی بیش تری داشتند، در تنویر افکار مردم با تأثیری دو چندان بود، سید جمال‌الدین اسدآبادی و میرزا آقاخان کرمانی در ترکیه روزنامه ی «اختر» را درمی‌آوردند.

 

میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله در سال ۱۳۰۷ قمری روزنامه ی «قانون» را در لندن منتشر کرد. سید جمال‌الدین کاشانی و مؤیدالاسلام در سال ۱۳۱۱ نامه ی «حبل المتین» را انتشار دادند.

 

میرزا مهدی خان تبریزی روزنامه ی هفتگی «حکمت» را در سال ۱۳۱۰ در قاهره چاپ کرد و سرانجام نشریه ی هفتگی «ثریا» به سال ۱۳۱۶ قمری در قاهره و سپس روزنامه ی «پژوهش» میرزا علی محمد کاشانی به سال ۱۳۱۸ پخش شد.

ادامه مطلب نگاهی به گونه نثر فارسی ازابتدا تا امروز

استفاده از عدد پی در ساخت تخت جمشید

مهندسان هخامنشی راز استفاده از عدد پی (۳/۱۴ ) را دو هزار و ۵۰۰ سال پیش کشف کرده بودند. آنها در ساخت سازه های سنگی و ستون های مجموعه تخت جمشید که دارای اشکال مخروطی است، از این عدد استفاده می کردند.
عدد پی ( ۳/۱۴)در علم ریاضیات از مجموعه اعداد طبیعی محسوب می شود. این عدد از تقسیم محیط دایره بر قطر آن به دست می آید. کشف عدد پی جزو مهمترین کشفیات در ریاضیات است. کارشناسان ریاضی هنوز نتوانسته اند زمان مشخصی برای شروع استفاده از این عدد پیش بینی کنند. عده زیادی، مصریان و برخی دیگر، یونانیان باستان را کاشفان این عدد می دانستند اما بررسی های جدید نشان می دهد هخامنشیان هم با این عدد آشنا بودند.

 

ادامه مطلب استفاده از عدد پی در ساخت تخت جمشید