شهر، صنعت و بازرگانى ایران در سده ۱۷- م.

شهر، صنعت و بازرگانى در سده ۱۷- م.

در آغاز سده ۱۷، پس از زمانى رکود، بهبودى اقتصادى ایران آغاز گردید، این چگونگى در پیشرفت شهرها و رونق روابط پولى- بازرگانى کشور مؤثر واقع شد. پس از اصفهان با ۶۰۰ هزار نفر جمعیتش شهر تبریز از لحاظ اهمیت در درجه دوم قرار داشت.

جهان‏گردان اروپائى اطلاعات مشروحى در این‏باره داده‏اند که گویاى رشد روزافزون بسیارى از شهرها بوده است.

در سده ۱۷- م. مسئله خودگردانى شهرى مانند پیش در شهرها عملى نمى‏شد: فقط این خودگردانى در چارچوب بخش‏هاى معینى از شهر انجام مى‏گرفت، در این بخش‏ها سران و کدخداها از میان خود مردم انتخاب مى‏شدند و ضمنا اصناف پیشه‏وران و روحانیان هم رئیس خود را برمى‏گزیدند. در رأس کارهاى داخلى شهر کلانتر قرار داشت، این شخص را فرماندار دولت شاه از میان اشراف فئودال محلى (گاهگاهى این مقام ارثى بود) یا بازرگانان بزرگ، برمى‏گزید. وظیفه کلانتر دفاع از منافع و حقوق شهروندان از لحاظ قضائى، پیگرد بزهکاران، و نرم‏تر کردن فشارهاى مأموران شاه و حاکم نسبت به مردم بود.

او موظف بود، مبلغ مالیات و میزان وظایف را که از سوى دولت براى مردم شهر تعیین شده بود میان ساکنان محله‏ها و اصناف پیشه‏وران تقسیم کند. اینگونه کلانتران به عنوان نمایندگان و مدافعان شهروندان به‏شمار مى‏آمدند، اما عملا نمایندگان طبقه بالاى مردم شهر و حافظ منافع آنها بودند. ساکنان جلفاى نو از شاه عباس اول حق انتخاب کلانترشان را از میان بازرگانان بزرگ کسب کردند.

اصناف پیشه‏وران در سده ۱۷، نسبت به سابق نقش مهمترى را در زندگى شهرها ایفا کردند، اصناف، بزرگتر خود را با تصویب کلانتر برمى‏گزیدند. در اول سال کلانتر، بزرگتران اصناف را در جلسه‏اى فرامى‏خواند و در آن سهمیه مالیاتى هر صنف را به‏طور جداگانه تعیین مى‏کرد. هر صنف هم براى خود جلسه‏اى تشکیل مى‏داد و مالیات محوله را میان اعضاى صنف تقسیم مى‏کرد، البته اندازه این مالیات به بزرگى و کوچکى کارگاه و میزان درآمد هر عضو صنف بستگى داشت. در شهرهاى ایران اصناف صنعتکار هم مانند اتحادیه‏هاى کاسب‏کاران به تیره‏هاى دراویش حیدرى یا نعمت اللهى وابسته بودند؛ میان این دو فرقه دراویش همیشه رقابت وجود داشت و گاهگاهى کارشان به ستیز مى‏انجامید.

استادکاران کارگاههاى دربار، از امتیازات ویژه‏اى برخوردار بودند. هم‏اکنون‏

اینان مانند سده پیش برده‏وار کار نمى‏کردند، بلکه استادکاران آزادى به‏شمار مى‏آمدند که به ازاى کارشان مزد کافى مى‏گرفتند و حتى در پایان سال پاداشى هم دربار به آنها مى‏داد.

در میان صنایع، پارچه‏بافى مهمتر از همه به‏شمار مى‏رفت. مصنوعات حریر فقط به منظور رفع نیازمندیهاى اشراف و شهریان توانگر و براى صدور به بازارهاى خارجى تولید مى‏شد. مراکز تولید حریرهاى زربفت، پارچه‏هاى ابریشمین، مخمل و غیره: اصفهان، کاشان، یزد، تبریز، شیراز، قزوین، کرمان، مشهد و شهرهاى دیگر بودند.

بهترین پارچه‏هاى پشم شترى در یزد، کرمان، قزوین؛ و پشم گوسفندى در مازندران و دوراک در کناره خلیج فارس بافته مى‏شدند. قالى‏بافى ایران در سطح هنرى بسیار عالى‏اى قرار داشت، قالى‏هاى ایرانى از راه ترکیه به بسیارى از کشورهاى اروپائى صادر مى‏شدند.

قالیهاى پشمى کرمان با نقش‏هائى به رنگ‏هاى ثابت نباتى و قالیهاى پشمى و ابریشمى کاشان و شیراز از شهرت جهانى برخوردار بودند.

پس از یک دوره طولانى رکود در تولید کاشى‏کارى و سفال‏کارى ایرانى (ساختن‏

چینى، بدل چینى، میناکارى و کاشى براى ساختمانها) دوباره این صنعت شکوفان شد.

فراورده‏هاى کاشى‏کارى زیبائى در کاشان، نائین، اصفهان، شیراز، کرمان، یزد، مشهد تولید مى‏شد. فراورده‏هاى پوستى ایران به‏ویژه تولید چرم ساغرى قزوین و صوفیان (تبریز) شهرت فراوانى داشت. جهانگردان اروپائى کمان‏ها و شمشیرهاى فولادین ایرانى را در جهان بى‏همتا برشمرده‏اند. فولاد در کناره‏هاى دریاچه نى‏ریز فارس تولید مى‏شد و بهترین تیغه‏هاى شمشیر را در قم و قزوین مى‏ساختند. فراورده‏هاى رنگرزى، شیشه‏گرى در ایران تولید مى‏گردید. کاغذ اگرچه از لحاظ جنس پست‏تر از انواع اروپائى و آسیاى میانه‏اى بود اما در ایران هم ساخته مى‏شد. تولید صابون ارزان‏بها براى مصرف همگان در ایران به مقیاس گسترده‏اى رایج بود.

وضع بازرگانان بزرگ بسیار آبرومند بود. بیشتر بازرگانان بزرگ نمایندگانى را به کشورهاى دیگر مى‏فرستادند. در ایران بازرگانانى وجود داشتند که به کشورهاى معینى از قبیل سوئد و چین نماینده مى‏فرستادند. بازرگانى خارجى بیشتر، در دست ارمنى‏هاى مسیحى و تا اندازه‏اى هلندیها، انگلیسها و فرانسویان بود. علاوه بر بازرگانان ارمنى جلفاى نو فقط عمال انگلیسى و هلندى حق صدور ابریشم خام را به خارج از کشور داشتند.

بازرگانى داخلى فقط به وسیله بازرگانان ایرانى انجام مى‏پذیرفت.

علاوه بر ابریشم خام و پارچه‏هاى ابریشمى، تیماج، چرم ساغرى، پشم شتر و گوسفند، قالى، ظروف بدل چینى، جواهرات و سنگ‏هاى گرانبها به‏ویژه فیروزه و مروارید از ایران به کشورهاى اروپاى باخترى صادر مى‏شد.

میزان دادوستد بازرگانى بین ایران و روس به شدت افزایش یافت. صادرات ایران به روسیه که از طریق ولگا- دریاى خزر (از راه شماخى یا گیلان) فرستاده مى‏شد، در درجه اول، پارچه‏هاى گوناگون ابریشمى، پارچه‏هاى پنبه‏اى، شمشیر و زین و یراق ویژه قزلباشها، مروارید، فیروزه و میوه‏هاى خشک شده بودند.

صادرات ایران به ترکیه گذشته از پارچه‏هاى ابریشمى و پشمى، تیماج، آهن‏آلات و غیره بودند. از ایران اسب، خرما، کشمش و میوه‏هاى دیگر، عطر گل، ظروف بدل چینى، تیماج و برده به هند صادر مى‏شد.

در سده ۱۷ واردات ایران از کشورهاى اروپاى باخترى، ماهوت و پارچه‏هاى اعلى از انگلستان، هلند و فرانسه، آئینه از ونیز، فراورده‏هاى شیشه‏اى و فلزى، کاغذ، کالاهاى لوکس، شکر و شراب بودند. ورود کالاهاى اروپائى به ایران اهمیت فراوان داشت، اما این کالاها به اندازه‏اى نبودند که با کالاهاى صنعتى ایرانى رقابت کنند. فقط کالاهائى از اروپاى غربى و روسیه به ایران وارد مى‏گردیدند که در درون کشور، تولید نمى‏شدند: مانند ماهوت‏

از روسیه، انواع پوست‏ها، چیت‏ها، پارچه‏هاى کتانى، ابزار آهنى، مس، اسلحه گرم، ماهى، عسل، موم، عرق و غیره.

از هندوستان پارچه‏هاى ظریف پنبه‏اى و ابریشمى، فراورده‏هاى فلزى، عاج، مواد رنگى، نیل هندى فراورده‏هاى داروئى و عطر، ادویه، سنگهاى گرانبها، برده و کالاهاى ترانزیتى از کشورهاى خاور دور وارد ایران مى‏گردیدند. بازرگانى ایران با هندوستان و کشورهاى خاور دور، به دست هندیان انجام مى‏گرفت، در بسیارى از شهرهاى تابع دولت صفوى حتى در نقاط دوردست مانند شماخى و باکو محله‏ها یا شهرک‏هاى هندى‏نشین وجود داشتند.

بگونه‏اى که یکى از جهانگردان یادداشت کرده است، پدیده خطرناک سقوط اقتصادى ایران در سده ۱۷، نابرابرى وارادات و صادرات کالاهاى ایران و هند به زیان ایران به چشم مى‏خورد؛ بگونه‏اى که سرازیر شدن پولهاى نقره صفویان به سوى هندوستان کاملا محسوس بود.

یکى از ویژگیهاى روند پیشرفت اقتصادى ایران در سده ۱۷، بزرگ شدن شهرهاى ایران بود، شهرهاى صنعتى و بازرگانى مرکز و غرب و شمال ایران (اصفهان، شیراز، قزوین، همدان، قم، کاشان، یزد، کرمان، رشت لاهیجان)، آذربایجان (تبریز، اردبیل)، شیروان (شماخى، باکو) به سرعت گسترش یافتند. برعکس شهرهاى خاورى ایران، غیر از مشهد، استراباد و قندهار، دوران رکود را پیمودند، این چگونگى گویاى کاهش فعالیت‏هاى اقتصادى در آسیاى میانه بود.

 ========

نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز

نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى‏

تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م‏

موضوع: تاریخ عمومى‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: ۱

ناشر: انتشارات پویش‏

http://www.vatanfa.com/?s=شهر،-صنعت-و-بازرگانى-ایران-در-سده-۱۷--م.