is_tag

تشکیل کمیته‌های مشترک ایران و عراق برای مقابله با اخبار دروغ و جعلی/ ‎استفاده از واژه اسرائیل در رسانه‌های عراقی ممنوع شد

علی المؤید رئیس سازمان رسانه و ارتباطات این کشور امروز (شنبه) با «فرشاد مهدی پور» معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و هیاتی به نمایندگی از نهاد‌های مهم رسانه‌ای این کشور دیدار و درباره همکاری‌های مشترک تبادل نظر کرد.

در این نشست که در بغداد برگزار شد، تقویت همکاری‌ها در حوزه رسانه، تولید محتوای رسانه‌ای که به انتقال تصویر حقیقی دو کشور کمک می‌کند و توسعه و سازماندهی کار شبکه‌های اجتماعی دیجیتال پیشرفته از طریق تولید مطالبی که همگام با پیشرفت‌های دنیای ارتباطات باشد و با فرهنگ و مطالب مورد علاقه مردم دو کشور سازگار باشد، بررسی شد.

همچنین در این نشست، پوشش رسانه‌ای سفر زیارت اربعین نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت و هیات ایرانی از سازماندهی عراق در برگزاری مراسم اربعین طی سال‌های گذشته و موفقیت بزرگ و برجسته این کشور در پوشش رسانه‌ای سفر اربعین سال گذشته تقدیر کرد و پیشنهاد داد که از تجربه ایرانیان در حوزه سازمان رسانه‌ای عتبات عالیات استفاده شود.

در بخش دیگری از این نشست، راهکار‌های همکاری مشترک دو کشور برای مبارزه با اخبار جعلی و راه‌های مبارزه با این اخبار از طریق تشکیل کمیته‌های مشترک که به کاهش شایعات گمراه‌کننده و محتوای جعلی که به روابط بین دو کشور آسیب می‌زند، مورد بررسی قرار گرفت.

همچنین در این نشست، هیات ایرانی امکان برگزاری دوره‌های آموزشی در جمهوری اسلامی ایران از سوی دانشگاه‌های متخصص در حوزه رسانه و ارتباطات و همچنین دانشکده‌های آموزشی مامور به این حوزه را پیشنهاد کردند.

در این نشست فرشاد مهدی پور با تاکید بر اولویت دادن به مسئله فلسطین به عنوان اولویت جهان اسلام، پیشنهاد کرد رویداد بزرگی با حضور فعالان رسانه‌ای حامی فلسطین در کشور عراق برگزار شود تا از ظرفیت‌های آحاد و افکار عمومی کشور‌های اسلامی استفاده شود. 

همچنین علی الموید، رئیس کمیسون رسانه و ارتباطات عراق نیز در این نشست ضمن تاکید بر گسترش روابط رسانه‌ای دو کشور ایران و عراق، پرداختن به اهمیت مسئله فلسطین را ضروری دانست و گفت: اربعین همیشه استمرار داشته است و دارد و مسئله فلسطین نیز تا پیروزی کامل امت اسلام و نابودی رژیم صهیونیستی ادامه خواهد داشت.

وی افزود: استفاده از کلمه اسرائیل در رسانه‌های عراق ممنوع شده است و بجای آن از رژیم صهیونیستی یا رژیم غاصب صهیونیستی استفاده می‌شود. فشار‌هایی از سوی آمریکا و برخی کشور‌ها برای جلوگیری از اجرای آن وارد شد، اما این مسئله قانونی و اجرایی شده است. 

رئیس کمیسیون رسانه و ارتباطات عراق در ادامه گفت: روز جمعه همه دانشگاه‌های عراق شاهد برپایی تظاهرات در حمایت و همبستگی با دانشجویان حامی فلسطین در دانشگاه‌های آمریکا که مورد سرکوب و ضرب و شتم قرار گرفتند بود.

وی همچنین درباره موضع دولت عراق بیان کرد: نخست وزیر در نشست سازمان ملل و همچنین گفتگو با بایدن، دفاع مقتدرانه‌ای ملت مظلوم فلسطین کرد که بی‌سابقه بود.

الموید در ادامه با اشاره به برگزاری همایش کشور‌های عربی در امارات متحده عربی در آینده نزدیک خاطرنشان کرد: این همایش را به کارزار بزرگ عربی دفاع از ملت فلسطین تبدیل خواهیم کرد و به برخی کشور‌ها اعلام کرده‌ایم و آنها هم استقبال کرده‌اند.

دانلود فیلم

سریال قطب شمال

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب تشکیل کمیته‌های مشترک ایران و عراق برای مقابله با اخبار دروغ و جعلی/ ‎استفاده از واژه اسرائیل در رسانه‌های عراقی ممنوع شد

تشکیل کمیته‌های مشترک ایران و عراق برای مقابله با اخبار دروغ و جعلی

علی المؤید رئیس سازمان رسانه و ارتباطات این کشور امروز (شنبه) با «فرشاد مهدی پور» معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و هیاتی به نمایندگی از نهاد‌های مهم رسانه‌ای این کشور دیدار و درباره همکاری‌های مشترک تبادل نظر کرد.

در این نشست که در بغداد برگزار شد، تقویت همکاری‌ها در حوزه رسانه، تولید محتوای رسانه‌ای که به انتقال تصویر حقیقی دو کشور کمک می‌کند و توسعه و سازماندهی کار شبکه‌های اجتماعی دیجیتال پیشرفته از طریق تولید مطالبی که همگام با پیشرفت‌های دنیای ارتباطات باشد و با فرهنگ و مطالب مورد علاقه مردم دو کشور سازگار باشد، بررسی شد.

همچنین در این نشست، پوشش رسانه‌ای سفر زیارت اربعین نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت و هیات ایرانی از سازماندهی عراق در برگزاری مراسم اربعین طی سال‌های گذشته و موفقیت بزرگ و برجسته این کشور در پوشش رسانه‌ای سفر اربعین سال گذشته تقدیر کرد و پیشنهاد داد که از تجربه ایرانیان در حوزه سازمان رسانه‌ای عتبات عالیات استفاده شود.

در بخش دیگری از این نشست، راهکار‌های همکاری مشترک دو کشور برای مبارزه با اخبار جعلی و راه‌های مبارزه با این اخبار از طریق تشکیل کمیته‌های مشترک که به کاهش شایعات گمراه‌کننده و محتوای جعلی که به روابط بین دو کشور آسیب می‌زند، مورد بررسی قرار گرفت.

همچنین در این نشست، هیات ایرانی امکان برگزاری دوره‌های آموزشی در جمهوری اسلامی ایران از سوی دانشگاه‌های متخصص در حوزه رسانه و ارتباطات و همچنین دانشکده‌های آموزشی مامور به این حوزه را پیشنهاد کردند.

دانلود فیلم

سریال قطب شمال

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب تشکیل کمیته‌های مشترک ایران و عراق برای مقابله با اخبار دروغ و جعلی

فیلم دروغ سیزده مرجانه گلچین برای خدافظی از بازیگری

با دروغ سیزده مرجانه گلچین برای خدافظی از بازیگری که دو روز پیش در فضای مجازی با انتشار یک پست اعلام کرده بود اکنون در یک ویدیو گفت : قصد کناره گیری از بازیگری ندارم، دروغ سیزده گفتم! در ادامه مطلب همراه ما باشید.

دو روز پیش بود که مرجانه گلچین بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار یک پست در صفحه شخصی خود در فضای مجازی از دنیای بازیگری خداحافظی کرد

حالا امروز با انتشار یک ویدئوی جدید گفت:

قصد کناره گیری از بازیگری ندارم، دروغ سیزده گفتم!

این ویدئو در فضای مجازی وایرال شد و واکنش‌های زیادی به همراه داشت.

گردآوری: نیمکت خبر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۱ رای

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب فیلم دروغ سیزده مرجانه گلچین برای خدافظی از بازیگری

خداحافظی‌ام از بازیگری دروغ سیزده بود!

مرجانه گلچین بازیگر ۵۵ ساله سینما و تلویزیون دو روز پس از آنکه با انتشار یک پست در فضای مجازی از دنیای بازیگری خداحافظی کرد، روز سیزده فروردین با انتشار یک ویدئوی دیگر عنوان کرد که خداحافظی او دروغ ۱۳ بوده است.

او در این ویدئو ضمن عذرخواهی از هوادارانش می‌گوید قصدش از گفتن این دروغ این بوده که ببیند چقدر در دل مردم ایران جا دارد!

این بازیگر پیشکسوت که فعالیت خود را از سال ۱۳۶۰ آغاز کرد و با بازی در مجموعه تلویزیونی «آینه» پا به تلویزیون گذاشت، در سریال‌های متعددی همچون «بزنگاه»، «دار و ندار»، «خوش نشین‌ها»، «سه دونگ سه دونگ»، «شمس العماره»، «نقطه سر خط»، «دزد و پلیس»، «شب عید»، «زوج یا فرد» و «بوتیمار» به ایفای نقش پرداخته است. 

او در دو دهه اول حیات هنری خود در نقش‌های کاملا جدی ظاهر می‌شد اما در دهه هشتاد به ایفای نقش‌های طنز و کمدی روی آورد و بازی‌های ماندگاری را از خود در ذهن بینندگان تلویزیون به یادگار گذاشت.

گلچین در ویدئوی اول خود که روز یازدهم فروردین آن را در فضای مجازی منتشر کرد گفته بود: «من از کودکی این حرفه را آغاز کردم، با آن رشد کردم، بزرگ شدم و به این سن رسیدم و دل کندن از آن خیلی سخت است. این (خداحافظی از بازیگری) تصمیمی بود که باید بالاخره گرفته می‌شد؛ فکر کردم در آغاز سال جدید اعلام کردن آن خیلی درست‌تر باشد.»

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب خداحافظی‌ام از بازیگری دروغ سیزده بود!

بستن صفحات فضای مجازی امام خامنه‌ای گواهی بر دروغ بودن آزادی بیانِ غربی

در نشست «مناسبات فرهنگی ایران و ونزوئلا» که در دانشگاه بولیواری ونزوئلا و با حضور جمعی از اندیشمندان و استادان دانشگاه برگزار شد، اقدام شرکت متا در حذف صفحات حامیِ فلسطینِ امام خامنه‌ای در اینستاگرام و فیس بوک محکوم شد. در این نشست که در سالگرد رونمایی از کتاب سلول شماره ۱۴، کتاب خاطرات رهبر معظم انقلاب اسلامی در کاراکاس برگزار شد، پیام‌های وزرای فرهنگ ایران و ونزوئلا قرائت شد.

محمدمهدی اسماعیلی در پیام خود به این نشست با اشاره به یادداشت رهبر انقلاب اسلامی در نسخه اسپانیولی کتابِ «سلول شماره ۱۴» خطاب به ملت‌های اسپانیولی زبان و نیز رونمایی کتاب «سلول شماره ۱۴»، بر گسترش روابط فرهنگی دو ملت تاکید کرد.

اسماعیلی در پیام خود با اشاره به حوادث تلخ روز‌های اخیر در غزه، مدعیان حقوق بشر به سرکردگی آمریکا را دشمنان مشترک ملت‌های عدالت‌خواه عنوان کرده که با تحریم، ترور و سانسور با مخالفان شان برخورد می‌کنند.

وزیر فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی با اشاره به حذف محتوا‌های حمایت از فلسطین توسط مدعیان آزادی بیان، افزوده است: «آزادی بیان تا زمانی معتبر است که به سیاست‌های ظالمانه‌ی ایشان خدشه‌ای وارد نکند. بسته شدن صفحات اطلاع رسانی رهبر معظم ایران، امام خامنه ای، پس از حمایت قاطع ایشان از ملت مظلوم فلسطین و محکومیت رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا، گواهیِ آشکاری بر این مسئله است.»

ارنستو ویگاس پولژاک، وزیر فرهنگ ونزوئلا نیز در پیامی با ابراز سلام گرم خود به ملت ایران، بر حق حیاتی ملت‌ها برای داشتن حاکمیت مستقل و دفاع از فرهنگ و سنت خود تأکید کرد و گفت: «ما می‌خواهیم از حق مردم خود برای حاکمیت مستقل، آینده‌ای مستقل، دفاع از ویژگی‌های فرهنگ‌هایمان در جهانی متنوع، که در آن برای همه فرهنگ‌ها در شرایط مساوی احترام وجود دارد، دفاع کنیم.»

در این نشست پروفسور ادگار فیگوئرا، محقق و پژوهشگر خانه مطالعات دانشگاه ملی بولیواری و رامون مدرو، رئیس بنیاد سگوندو پاسو درباره مناسبات فرهنگی ایران و ونزوئلا سخنرانی و تأکید کردند که تعامل فرهنگی به عنوان راهی برای مقاومت و ایجاد ارتباط نزدیک بین مردمان ملت‌های عدالت طلب است. 

گفتنی است، سال گذشته کتاب سلول شماره ۱۴، ترجمه اسپانیایی کتاب خون دلی که لعل شد، در نمایشگاه دوستی ایران و ونزوئلا رونمایی شد که با استقبال مخاطبان اسپانیایی زبان همراه شده و تاکنون به چاپ ششم رسیده است. در یادداشت رهبر معظم انقلاب اسلامی برای مخاطبان اسپانیایی زبان بر شناخت ملت‌های عدالت طلب از یکدیگر تأکید شده است.

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب بستن صفحات فضای مجازی امام خامنه‌ای گواهی بر دروغ بودن آزادی بیانِ غربی

حکایت چوپانی که با گفتن ۴۰ دروغ، داماد پادشاه شد!

داستان شنیدنی چهل دروغ: یدر روزگاران قدیم، پادشاهى بود که دخترى دانا و مهربان داشت. دانائى و مهربانى دختر زبانزد خاص و عام بود. به‌همین خاطر خواستگاران زیادى داشت.

داستان شنیدنی چهل دروغ

یدر روزگاران قدیم، پادشاهى بود که دخترى دانا و مهربان داشت. دانائى و مهربانى دختر زبانزد خاص و عام بود. به‌همین خاطر خواستگاران زیادى داشت.

هر روز سیلى از خواستگاران مى‌آمدند و بدون نتیجه برمى‌گشتند. باز هم روز به‌روز به خواستگاران افزوده مى‌شد. هرکس به‌طریقى مى‌خواست با دختر پادشاه وصلت کند چرا که او هم دختر پادشاه بود و هم از نظر دانائى و مهربانى در تمام ولایت لنگه نداشت.

پادشاه براى خواستگاران شرطى را پیشنهاد کرده بود. هرکس شرط را به‌جا مى‌آورد مى‌توانست داماد پادشاه شود. شرط شاه این بود که هرکس بتواند چهل دروغ مثل زنجیر به‌هم پیوسته بگوید، دخترش را به عقد او درآورد. در غیر این‌صورت جانش را هم از دست مى‌داد.

خواستگاران زیادى از راه‌هاى دور و نزدیک آمدند و دروغ‌هاى زیادى سرهم کردند. حتى بعضى‌ها به‌جاى چهل دروغ. صد و چهل دروغ و بعضى‌ها هزار و چهل دروغ هم گفتند ولى دروغ‌هاى آنها مثل زنجیر به‌هم پیوسته، مربوط نبود دروغ‌هاى آنها مثل کوزهٔ چهل تکه شده‌اى بود که هیچ تکه‌اش با تکهٔ دیگرش جور درنمى‌آمد.

داستان شنیدنی چهل دروغ

روزى از روزها، دختر پادشاه براى شکار، به جنگل رفت. چوپانى هنگام شکار دختر پادشاه را دید و از چابکى و زرنگى او درشگفت ماند. او با خود گفت: ‘چه دختر زرنگی! لنگه‌اش شاید در دنیا پیدا نشود!’ دختر پادشاه با اسب به‌دنبال آهوئى مى‌تاخت. او آن‌قدر تاخت تا اینکه از دید چوپان گم شد. چوپان که غرق تماشاى دختر شده بود، به‌خود آمد و گفت: ‘اى والی! خوابم یا بیدار؟ …’ بعد در گوشه‌اى نشست و به‌ فکر فرو رفت.

مدت زیادى از این جریان نگذشته بود که یک روز چوپان از پیرمردى شرط پادشاه را شنید پس از آن چوپان شب و روز فکر کرد. او نه خواب داشت و نه خوراک بلکه تمام ساعات‌هاى روز و شب به‌شرط پادشاه فکر مى‌کرد تا راه چاره‌اى براى آن بیابد. چوپان پس از روزها فکر کردن، تصمیم گرفت به خواستگارى دختر پادشاه برود. اما با خود گفت: ‘هم فال است و هم تماشا. بروم بختم را آزمایش کنم، شاید فرجى حاصل شد و شانس به من روى آورد.’

سرانجام در یکى از روزها، گله‌اش را در صحرا رها کرد و چوبدستى کجش را بر گردنش انداخت و به طرف قصر پادشاه راه افتاد. پادشاه که در این مدت به دروغ‌هاى خواستگاران دیگر گوش داده بود و دروغ‌هاى زیادى هم از آنها شنیده بود و هیچ‌کدام را نپسندیده بود، این بار هم طبق عادت همیشگى چوپان را با اکره به حضور پذیرفت. پادشاه از چوپان پرسید: ‘اى چوپان! چى از من مى‌خواهی؟’

چوپان نه تنها از شکوه و جلال پادشاه نترسید، بلکه سینه‌اش را جلو داد و راست در برابر او ایستاد و گفت: ‘اى پادشاه! آمده‌ام، بختم را بیازمایم.’

– از چى حرف مى‌زنی؟

– شنیده‌ام که پادشاه بزرگ ما، شرط بسته که هرکس چهل دروغ سرهم کند، مى‌تواند از دخترش خواستگارى کند، حالا من، حضور شما رسیده‌ام تا چهار پنچ تا دروغ سرهم بکنم، دهنم که از من کرایه نمى‌خواهد، بهتر است از آن استفاده کنم.’

پادشاه نگایه به سر تا پاى چوپان انداخت. لباس خشن و پشمى پوشیده و کلاه پاره پوره‌اى به‌سر داشت و چوبدستى کجش هم از روى گردنش آویزان بود. پادشاه از قیافهٔ درهم و برهم او خنده‌اش گرفت و قاه قاه خندید پادشاه پس از آنکه خنده‌اش را به‌ زور فرو خورد، رو به چوپان کرد و گفت: ‘اى چوپانِ نادان! آیا شرط ما را مى‌دانی؟ باید چهل تا دروغ مثل زنجیر به‌هم پیوسته بگوئى در غیر این‌صورت، جانت را از دست خواهى داد.’

چوپان سرش را پائین انداخت و به چوپدستى تکیه داد و گفت: ‘پادشاها! چه سعادتى بهتر از آن که جانم را فداى شما بکنم.’ پادشاه که دید چوپان دست بردار نیست، امر کرد که وزیران و بزرگان دربار جمع شوند. وقتى همگى آنها جمع شدند. پادشاه به چوپان دستور داد، دروغ‌هایش را بگوید. چوپان تعظیمى کرد و گفت: ‘اى پادشاه بزرگ! قبل از اینکه حرف‌هایم را شروع کنم، خواهشى از شما دارم.’

پادشاه گفت: ‘چه خواهشی؟’

چوپان گفت: ‘خواهش من این است که شاهزاده خانم هم در این مجلس شرکت کند.’

پادشاه خیلى عصبانى شد و عصایش را بر زمین کوبید و از جایش پرید و با غضب به چوپان نگاه کرد و گفت: ‘دخترم را به یک نامحرم نشان بدهم! این چه حرفى است که مى‌زنی؟ مگر عقلت را از دست داده‌ای؟ تو مگر مرا بچه حساب کرده‌ای؟’

چوپان بدون اینکه از غضب پادشاه بترسد، به آرامى چوبدستى کجش را بر گردنش انداخت و گفت: ‘اى پادشاه بزرگ! نیّت بدى ندارم، اگر نیّت بدى داشتم دستور بدهید که به چشمانم سرب داغ بریزند. علت اینکه مى‌گویم شاهزاده خانم هم در این مجلس باشد، این است که شاید، حرف‌هاى من مورد پسند شما واقع شود، ولى شاهزاده خانم از آن خوشش نیاید. پس بهتر است که دو نفرى با هم به حرف‌هایم گوش بدهید.’

پادشاه بیشتر ناراحت شد و داد کشید: ‘اى چوپان نادان! تو مى‌خواهى برخلاف شرط من عمل کنی؟!’

در همین لحظه دختر پادشاه به جمع آنها پیوست و به طرفدارى از چوپان گفت: ‘پدر جان! شما ناراحت نشوید. حق با چوپان است. اگر چه شرط را شما بسته‌اید، ولى اجازه‌ بدهید حرف‌هاى خواستگاران را من هم گوش کنم.’

پادشاه کوتاه آمد و موافقت کرد و چوپان هم شروع کرد به دروغ گفتن.

– قبل از اینکه پدرم با مادرم ازدواج کند و من از مادر زاده شوم ما از پدر یتیم ماندیم مُردیم تا اینکه چهار نفر باقى ماندیم. روزى از روزها، ما هر چهار نفرمان با هم به شکار رفتیم. ناگهان برادر کورم، در کنار بوتهٔ یاوشانى که هنوز نروئیده بود، خرگوشى را دید که هنوز به دنیا نیامده بود. برادر دیگرم که هر دو دستش از مچ چلاق بود، با کمان بدون زه، تیرى بدون پیکان انداخت به سویش و آن را شکار کرد برادر دیگرم که هیچ لباسى دربرنداشت، آن را در لباسش پیچید …

از حرف‌هاى چوپان نه تنها وزیر و بزرگان به خنده افتادند بلکه خود پادشاه هم خنده‌اش گرفت و شروع کرد به بلند بلند خندیدن. دختر پادشاه هم سرش را پائین انداخته مى‌خندید. حرف‌هاى چوپان براى دختر بسیار جالب بود. او بى‌صبرانه منتظر بود که چوپان حرف‌هایش را ادامه بدهد. با آرام شدن خندهٔ پادشاه و بزرگان چوپان به حرف‌هایش ادامه داد:

– … ما رفتیم و رفتیم تا اینکه به سه تا جوى آب رسیدیم. دو تا از جوى‌ها خشک خشک بودند و در جوى سومى هم آبى وجود نداشت. در جوى بى‌آب سه تا ماهى در حال شنا بودند، دو تا از ماهى‌ها مرده بودند و سومى هم بى‌جان بود. ما ماهى بى‌جان را به زور صید کردیم و به راه افتادیم. رفتیم رفتیم تا اینکه به سه تا خانه رسیدیم دو تا از خانه‌ها ویران شده بود و سومى هم نه دیوار داشت و نه سقف و نه بام در خانهٔ بى‌ سقف سه تا دیگ پیدا کردیم.

دو تا از دیگ‌ها شکسته بودند و سومى هم ته نداشت آنجا سه تا سه‌پایه هم یافتیم؛ دو تا از آنها پایه نداشت و دیگرى هم نه ته داشت و نه دیواره. ما ماهى بى‌جان را در دیگى که ته نداشت گذاشتیم و روى سه‌پایه‌اى که پایه نداشت قرار دادیم، ماهى را بدون آتش پختیم. با اینکه گوشت ماهى لخته لخته کنده مى‌شد، اما موقع خوردن سفت‌تر از چرم چارق بود. ما آن‌قدر خوردیم و خوردیم، تا اینکه شکم‌هامان مثل جوال باد کرد و گردن‌هامان مثل مو نازک شد. اما از این همه خوردن سیر نشدیم.

خنده حاضران به اوج خود رسید. پادشاه که با دقت به حرف‌هاى چوپان گوش مى‌داد ناخود‌آگاه فریاد کشید ‘ساکت!’ او با فریاد خود همه را ساکت کرد. چوپان با خیال راحت به دروغ‌هایش ادامه داد:

– روغن باقى مانده از ماهى را که در دیگ بى‌ته بود، برداشتیم و وزن کردیم، بیشتر از چهل من بود. آن را به یکى از چکمه‌هایم مالیدم تا نرم شود. اما به چکه دیگرم نرسید. شب با سر و صداى بلند از خواب پریدم، دیدم که چکمهٔ روغن نخورده با چکمهٔ روغن خورده، دعوایشان شده است. آنها را از هم سوا کردم و دوباره خوابیدم. صبح که بیدار شدم، چکمهٔ روغن نخورده‌ام قهر کرده رفته بود.

براى یافتن آن به بالاى گنبد رفتم و از آنجا اطراف را نگاه کردم ولى نتوانستم چیزى ببینم. بعد توى دره‌اى رفتم و جوالدوزى را از یقه‌ام درآوردم و در زمین فرو کردم و بالاى آن ایستادم و باز به اطراف نگاه کردم، دیدم که چکمهٔ روغن نخورده‌ام در آن سوى دریا، مشغول شخم‌زدن زمین است. رفتم و بر مادیانى سوار شدم و کره‌اش را به ترک آن بستم و خواستم با آن از دریا بگذرم.

مادیان جرأت نکرد به آب بزند و از دریا عبور کند. بعد کرهٔ مادیان را سوار شدم و این بار مادیان را ترک آن انداختم و کره اسب را به طرف دریا راندم. نفهمیدم که کى و چگونه از دریا گذشتم یک دفعه دیدم که در آن طرف دریا هستم. دهنهٔ چکمهٔ قهر کرده‌ام را باز کردم و پوشیدم و به راه افتادم. همان‌طور که مى‌رفتم چشمم به خورجینى افتاد که در کنار یک پشتهٔ خاک روى زمین افتاده بود، خورجین را باز کردم، توى آن یک کتاب بود و یک قلم، قلم را گرفتم و شروع کردم به خط خطى‌کردن کتاب. ناگهان فهمیدم که تمام حرف‌هایم دروغ بوده!!

داستان چهل دروغ

وزیران و بزرگان دربار، هنوز هم به حرف‌هاى چوپان مى‌خندیدند و با تکان دادن سر حرف‌هاى چوپان را تائید مى‌کردند. پادشاه عصایش را محکم به زمین کوبید و داد کشید:

– ساکت!

– همه از ترس ساکت شدند. دختر پادشاه نزدیک رفت و گفت: ‘چوپان چهل و یک سخن گفت که چهل تاى آن دروغ بود و تنها یکى راست!’

پادشاه که فکر نمى‌کرد چوپان به این زیبائى دروغ به‌هم پیوسته بگوید و دلش نمى‌خواست دخترش را به عقد او درآورد، حرف دختر را رد کرد و گفت: ‘زیاد هم دروغ نگفت! چوپان فقط سرگذشت خود را تعریف کرد.’ چوپان وقتى دید که پادشاه عادلانه قضاوت نمى‌کند، قدمى به جلو برداشت و گفت: ‘پادشاه پس شما هم سرگذشت خودتان را که قبل از زاده‌شدنتان اتفاق افتاده باشد، براى ما تعریف کنید. چه دروغ باشد چه راست! فرقى نمى‌کند.’

پادشاه داشت از ناراحتى مى‌ترکید. عصایش را در هوا چرخاند و گفت: ‘من تنها یک کلمه مى‌گویم.’ بعد فریاد کشید: ‘جلاد’

در همان لحظه جلاد با سبیل کلفت و آویزانش وارد شد. او تبر تیزش را روى دوشش انداخته بود و آماده بود که فرمان پادشاه را به اجراء درآورد.

دختر که دید اوضاع دارد خراب مى‌شود، رو به پدر کرد و گفت: ‘پدر جان! دیدى که چوپان شرط را به‌جاى آورد. من هم دروغ‌هاى او را قبول دارم. پس بهتر است که مرا به‌ عقد چوپان درآورى چون لایق‌تر و عاقل‌تر از او کسى تا به‌حال سراغ ندارم.’ وزیران وبزرگان هم حرف دختر را تائید کردند پس از آن پادشاه هم تسلیم شد و دستور داد که هفت شبانه‌روز جشن بگیرند. او دخترش را به عقد چوپان درآورد پس از مدتى پادشاه از دنیا رفت و چوپان به پادشاهى رسید او سال‌هاى سال با عدالت پادشاهى کرد.

– چهل دروغ

– چهل دروغ، ۱۵ افسانه از ترکمن صحرا صفحه ۷

– گرد‌آورى و بازنویسى عبدالصالح پاک

– کتاب‌هاى بنفشه انتشارات قدیانى چاپ اول ۱۳۷۷

به‌ نقل از فرهنگ افسانه‌هاى مردم ایران، جلد سوم، على‌اشرف درویشیان – رضا خندان (مهابادی)

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.



دانلود فیلم

ادامه مطلب حکایت چوپانی که با گفتن ۴۰ دروغ، داماد پادشاه شد!

کی داره تو روز روشن مثل نقل و نبات دروغ میگه، آقاهه یا خانمه!؟


سوال تصویری با شناخت دروغگو: وب سایت ارائه کننده این آزمون معتقد است که تنها ۵ درصد از شرکت کنندگان توانسته اند در زمان مشخص شده ۵ ثانیه ای این معمای تصویری را حل کنند. در ادامه توضیحات این آزمون آمده است که تنها افرادی که از سطح بالایی در جزئی نگری و تیزبنی برخوردار هستند، خواهند توانست این آزمون را حل کرده و پاسخ درست را ارائه دهند.

آزمونی که قرار است با آن روبرو شوید فقط یک سوال تصویری ساده نیست و شما برای ارائه پاسخ به آن باید از تمام حواس و دقت خود استفاده کنید. تشخیص کوچکترین نشانه می تواند به شما کمک کند تا پاسخ درست را ارائه دهید. سوال تصویری با شناخت دروغگو و آزمون های مشابه می توانند به خوبی توانائی ها و مهارت های شناختی شما را مورد آزمایش قرار دهند. با سوال تصویری با شناخت دروغگو و مجله خبری چشمک همراه باشید.

شاید بپسندید: آزمون دقت ذهن: چهره مخفی را در تصویر مرد اسب سوار پیدا کنید!

سوال تصویری با شناخت دروغگو

همانطور که اشاره شد، حل و رمزگشایی سوال تصویری با شناخت دروغگو نیازمند قدرت دید بالا و دقت مناسب است. اگر فکر می‌کنید که مهارت هایی بالایی در شناخت جزئیات دارید، با شرکت در آزمون تصویری شناخت دروغگو ادعای خود را ابتدا به خودتان و سپس به اطرافیانتان اثبات کنید.

ماموریت مجله خبری چشمک در کنار سرگرم کردن شما، بالا بردن و رشد و توسعه توانایی های شناختی شما از طریق ورزش دادن مغزتان با کمک بازی های فکری است. بنابرابن با چشمک همراه باشید و به صورت روزانه و مرتب، مطالب ما را دنبال کنید.

در تصویر سوال تصویری با شناخت دروغگو شما با یک زوج روبرو هستید. گویا هر دو در حال هدیه دادن به یکدیگر هستند. صحنه زیبا و رمانتیکی است. اما گویا مرد کمی ناراضی است. او احساس می کند که همسرش به او دروغ می گوید. آیا فکر می کنید احساس او درست است؟ آیا واقعا زن در حال دروغگویی به اوست؟

اگر آماده هستید در پایین تصویر را با جزئیات کامل بررسی کنید. یادتان باشد برای انجام سوال تصویری با شناخت دروغگو تنها ۵ ثانیه فرصت دارید.

شاید بپسندید: چیستان: کدام حیوان آبزی است که قسمت دوم نامش نام یک ساز است!؟

سوال تصویری با شناخت دروغگو

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

پاسخ سوال تصویری با شناخت دروغگو

اگر پاسخ سوال تصویری با شناخت دروغگو را پیدا کرده و دروغگو را شناسایی کرده اید به شما تبریک می گوئیم. نکته سنجی، دقت و تیزبینی شما بسیار عالی است. شما استاد حل سوالات تصویری هستید. اما اگر در ۵ ثانیه نتوانستید سوال را حل کنید اشکالی ندارد. این سوال تصویری می تواند تمرین و ورزشی مناسب برای مغز شما باشد. به بالا برگشته و با دقت بیشتر تصویر را بررسی کنید. این بار احتمالا به آسانی پاسخ را پیدا می کنید.

 

.

.

.

.

.

.

.

.

بله کاملاً درست است. زن دروغ می گوید. مرد او را به درستی به دروغگویی متهم کرده است. زن ادعا می کند که گل های لاله را از گلفروشی شهر برای او خریداری کرده است. در حالی که این دسته گل فاقد تزئیات گلفروشی است و زن این گل ها را از باغچه خانه چیده است. به پنچره نگاه کنید. در بیرون گل هایی شبیه آنچه زن در دست دارد دیده می شود.

شاید بپسندید: آزمون تمرکز: چهره های مخفی را در تصویر پیدا کنید!

جواب سوال تصویری شناخت دروغگو

امیدوارم از سوال تصویری با شناخت دروغگو استفاده کرده باشید. شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

 

 

برایتان جالب خواهد بود

سوال هوش: با دلیل بگو که کدامیک از خدمتکارها وضعیت مالی خوبی ندارد!

با حل عبارت ۵+۵×۵-۵=؟ ثابت کن ریاضی ات خوبه! | فکر نکن ساده است!

آیا می توانید در ۸ ثانیه تفاوت های بین دو تصویر دخترک را پیدا کنید!؟

یکی از خانه ها را انتخاب کن تا بفهمی آدم تحلیلگر هستی یا خلاق!؟



دانلود فیلم

ادامه مطلب کی داره تو روز روشن مثل نقل و نبات دروغ میگه، آقاهه یا خانمه!؟