is_tag

سوپرایز جذاب رضا رشیدپور درباره برنامه تازه‌ اش «ساعت صفر»

با سوپرایز جذاب رضا رشیدپور درباره برنامه تازه‌ اش «ساعت صفر» که گفته است : به شدت به کاری که الان در حال تولید آن هستم، علاقه‌مندم و سراغ سلبریتی‌های سینمای ایران کمتر می‌روم در ادامه مطلب همراه ما باشید.

فهرست موضوعات

سوپرایز جذاب رضا رشیدپور درباره برنامه تازه‌ اش «ساعت صفر»سوپرایز جذاب رضا رشیدپور درباره برنامه تازه‌ اش «ساعت صفر»
سوپرایز جذاب رضا رشیدپور درباره برنامه تازه‌ اش «ساعت صفر»

رضا رشیدپور دز گفت‌وگو با مجله کُد(ساترا) درباره برنامه تازه‌اش «ساعت صفر» که در آینده نزیک در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود؛ عنوان نمود:

ساده‌ترین نوع برنامه‌سازی گفت‌وگو و سخت‌ترین نوع آن هم گفت‌وگو است.

به همین دلیل آن قدر با چهره‌های داخل ایران گفت‌وگو شده است که احساس می‌کنم بیننده‌ از تماشای سلبریتی‌ها در برنامه‌‌های گفت‌وگو محور خیلی خسته‌ شده‌ است و سعی می‌کند دیگر این‌ برنامه‌‌ها را تماشا نکند.

انتخاب مهمان از بین ایرانی‌ها بسیار سخت است، اما قول می‌دهم آنهایی که از بین چهره‌های ایرانی جلو دوربین می‌آیند خیلی متفاوت باشند و ویژگی‌ خاصی داشته باشند که جذابیت برای گفت‌وگو را حتما ایجاد کنند، اما مسلما سراغ سلبریتی‌های سینما و … خیلی کمتر خواهیم رفت.

ماجرای من به دقتی که شما می‌گویید نیست که من شبکه نمایش خانگی را انتخاب کرده باشم؛

بیشتر فکر می‌کنم شبکه نمایش خانگی من را انتخاب کرده است تا من آن را.

حتما ترجیح می‌دهم برنامه‌‌ها در بیگ‌مدیاهایی که‌ وسعت و گستردگی پخش دارند، نمایش داده‌ شوند.

طبیعتا برنامه‌‌های این‌‌چنینی باید در تلویزیون‌ ساخته‌ شوند.

وظیفه تلویزیون است که در مورد فرهنگ، گردشگری و جاذبه‌های ایران برنامه بسازد نه بخش خصوصی و شبکه نمایش خانگی.

بارها این را گفته‌ام.

زمانی که در تلویزیون هم برنامه داشتم توصیه می‌کردم برنامه‌ها را به این سمت ببریم.

مسابقه بسازیم که چه؟ شاید حداقل ایده‌آل‌هایی که از کار فرهنگی در ذهن من وجود دارد در یک مسابقه محقق نمی‌شد.

بحث «حالا خورشید» چیزی دیگری بود، اما واقعا دوست نداشتم که در یک برنامه سرگرم‌کننده حضور داشته باشم.

به شدت به کاری که الان در حال تولید آن هستم علاقه‌مندم و برای انتشار آن هم راه دیگری جز شبکه نمایش خانگی ندارم.»

رشیدپور درباره‌ی فعالیت شبکه نمایش خانگی در ایران را در مقایسه با سایر کشورها نیز اینچنین گفته‌ است:

«ناباورانه باید بگویم ما در حوزه تولید وی‌اودی بسیار با کیفیت‌تر، استانداردتر و قابل قبول‌تر از همه کشورهای منطقه هستیم.

به همین منظور چندی پیش در جلسه‌ای پیشنهاد دادم محصولات‌تان در حوزه وی‌اودی را در سطح منطقه بفروشید یا در کشورهای دیگر نمایشگاه‌های مدیا برگزار و محصولات پلتفرم‌های ایرانی را ارائه کنید.

در کشورهای حوزه عرب‌زبان به شدت نیاز به تولید محتوا وجود دارد و تولید محتوای خودشان اصلا استاندارد نیست.

گردآوری: نیمکت خبر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۱ رای

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب سوپرایز جذاب رضا رشیدپور درباره برنامه تازه‌ اش «ساعت صفر»

فرزند زنده‌جانl درباره مهران پوپل، پدیده تازه شعر افغانستان

مهران پوپل فرزند زنده‌جان است و این زنده‌جان همان پوشنگ یا فوشنج قدیم است، زادگاه طاهر ذوالیمینین سردار بزرگ خراسانی. چندی پیش، زلزله‌ای مهیب در آن منطقه، جان مردمان بسیاری از زنده‌جان را هم گرفت و پوپل در این مورد چه دردمندانه و مؤثّر سرود که:

«نه، نمی‌گردند گنج شایگان پیدا کنند
یا در این آوار‌ها یک لقمه نان پیدا کنند
خوردنی اینجا فراوان است، می‌گردند که
در دل این خاک، بلکه یک دهان پیدا کنند
درد دارد گشتن مخروبه‌ای با این امید
که در آن مرد و زن و پیر و جوان پیدا کنند
نیمه‌جانی چیست؟ آری نیمه‌جان، ما قانعیم
جای مرده کاشکی می‌شد همان پیدا کنند
حجم ویرانی زیاد است و نفس بسیار کم‌ای خدا،‌ای کاش این مردم زمان پیدا کنند‌های مردم، زیر پای من کسی زنده است، کاش
خاک‌ها می‌شد همین گونه زبان پیدا کنند
دیده‌ام که خشت‌ها را یک به یک پس می‌کنند
تا مگر یک زنده‌جان در «زنده‌جان» پیدا کنند

مهران دانش‌آموختۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه هرات است و تا پیش از تحولات اخیر افغانستان، از اعضای انجمن ادبی هرات و از چهره‌های شاخص شعر جوان افغانستان بود. او اینک به اجبار زمانه در مشهد ساکن است و در جلسات شعر این شهر نیز نام و نشانی دارد.

زمانه بر او سخت گرفته است. دشواری‌های اقامتی و معیشتی او را همچون بسیاری از دیگر مهاجران ناگزیر، می‌آزارد ولی او همچنان به سرایش ادامه می‌دهد. شعرهایش عمدتاً دغدغه‌مند، انتقادی و آزادی‌خواهانه است و البته همین، یکی از اسباب آوارگی ناگزیر او از کشور بوده است.

یکی دیگر از شعر‌های تازۀ او را که دربارۀ مشترکات تمدنی دو کشور افغانستان و ایران سروده است، پیشکش می‌کنیم:
«تا به پیرش خواجه عبدالله بفرستد درود
کاروانش از هریوا رفت سمت شاهرود
ما و تو دو شاخه‌ایم از ریشه‌های مشترک
ما دو تا هستیم، اما اصلاً از یک تار و پود
هر زمان که کشتزارتان بخواهد آب، هست
هم هریرود عزیز آماده، هم زاینده‌رود
گرچه مرزی هست بین خاک ما، اما چه باک؟
هیچ‌گاهی بین قلب ما دو تا مرزی نبود
سرنوشت ما چنان رود فرات و دجله است‌
می‌شویم آخر یکی‌ای دوست، چون اروندرود
تا وسط پای سیاست آمد و دیوار ساخت
دست فرهنگ از دل دیوار‌ها راهی گشود
پارسی، این آبروی مشترک نگذاشته است
ورنه دشمن بار‌ها از هم جدامان می‌نمود
دیده‌ام هر بار که کابل در آتش سوخته است
آن طرف برخاسته است از قلب تهران نیز، دود

چند شعر دیگر از مهران پوپل:

۱
تا تبر باشد دبیر انجمن‌های شما
هست قدّ سرو ما و سرزدن‌های شما
کاخ ما از باد و از باران نمی‌یابد گزند
این زبان پارسی، این تاختن‌های شما
پشت این دژ، خنجر و خود مغول افتاده است‌
می‌رسد دور سپر انداختن‌های شما
کندن کوه زبان پارسی ناممکن است
خرد خواهد شد کلنگ کوهکن‌های شما
عمر را کردید صرف غصب باغ پارسی
شد کویر از آن جهت دشت و دمن‌های شما
بوستان‌هاتان دو روزی بعد، دشتی بیش نیست
هست تا خار مغیلان نسترن‌های شما
مثل زمزم خوردن از یک شیشۀ مشروب هست
آیت قرآن شنیدن از دهن‌های شما
با چه رویی ادعای بی‌گناهی می‌کنید
از جلو پاره‌ست وقتی پیرهن‌های شما؟

۲‌

ای وطن! شاید زعیم صادقی پیدا شود
عاقبت گوهرشناس لایقی پیدا شود
دردهایت استخوان‌سوز است، می‌دانم ولی
صبر کن، شاید طبیب حاذقی پیدا شود
پشت سر فرعون و پیش روی دریا، عیب نیست
گر نه موسا و عصایی، قایقی پیدا شود
بار دیگر «نادر غدّار» اگر حاکم شده‌ست
غم مخور، زود است «عبدالخالقی» پیدا شود
پس تورا‌ای گل ز چنگ خار درمی‌آورم
منتظر هستم که راه منطقی پیدا شود
شرح اندوه تو عمر نوح می‌خواهد وطن
نیست ممکن این چنین مستشرقی پیدا شود

۳
تو آن آیینه‌ای در گیرودار سنگ و آهن‌ها
همیشه می‌خورد بر فرق تو سنگ فلاخن‌ها
به من این زخم خوردن‌های تو دور از تصور نیست
در ایامی که می‌خندند گلخن‌ها به گلشن‌ها
اگر ناکس تورا آزرده می‌سازد، ملالی نیست
به گندم طعنه دارد می‌زند امروز ارزن‌ها
تصور کن شغالی شیر را روباه می‌خواند
مقامت کم نخواهد گشت با توهین دشمن‌ها
تو مرد استی و نامردان نمی‌خواهندت عیبی نیست‌
نمی‌آید خوش یک روسپی از پاک‌دامن‌ها
اگر امروز جای مرد و نامردان عوض گشته‌ست
شغادان رفته‌اند‌ای دوست بر تخت تهمتن‌ها
تورا مغلوب خواهد کرد تنها آنکه بتواند
شتر را رد کند با بارش از سوراخ سوزن‌ها

۴
جز تل خاکی دیگر از روستا باقی نمانده
از هزاران تن به جز شش-هفت تا باقی نمانده
یک نفر عکسی نشانم داد و با آه عمیقی
گفت: جز من هیچ‌کس از بین ما باقی نمانده
خانه آن‌سان جان کل خانواده را گرفته
که دگر یک خشت سالم از بنا باقی نمانده
آن‌چنان یک روستا آوار گردیده که حتی
هیچ ردّی بین آن از کوچه‌ها باقی نمانده
فکر کن حجم غم آن کودکی را که برایش
در تمام این جهان یک آشنا باقی نمانده‌ای خدا حال هریوای کهن را خوب گردان
طاقتی دیگر به این اُمّ القُرا باقی نمانده
آنقدر غم پشت غم دیده‌ست که در قلب پاکش
یک سر سوزن برای غصه جا باقی نمانده‌ای غزل! بهتر که پشت شرح این ماتم نگردی
واژه‌ای دیگر به جز واحسرتا باقی نمانده

۵
چه شد با تو؟ چرا می‌لرزی‌ای تاج خراسان پشت هم؟ بس کن
ندارد سینه‌ها گنجایش این‌قدر داغ و درد و غم، بس کن
تحمل کن، مبادا قامت گلدسته‌های مسجد جامع
زبانم لال، گردد زیر بار این همه اندوه خم، بس کن
هلا‌ای شهرِ از جان خوب‌تر در دل چه داری می‌کشی اینک؟
که کم می‌آورد از شرح اندوه فراوانت قلم، بس کن
غمت را‌ای هرات،‌ای سرزمین سربلند ما تحمل کن
که درد ما دگر از حد فراوان گشته است و صبر کم، بس کن
تورا جان خودت آرام باش و درد خود در سینه پنهان کن
تو را بر روح پاک خواجه عبدالله انصاری قسم، بس کن

۶
یک نفر هی چوب دارش را ببیند سخت نیست؟
پیش چشمانش مزارش را ببیند سخت نیست؟
عاشقی در بین صد‌ها کشتۀ بی‌دست‌وپای
پیکر بی‌جان یارش را ببیند سخت نیست؟
سار اگر با چشم خود خشکیدن یک باغ را
باغ اگر هی مرگ سارش را ببیند سخت نیست؟
با تبر‌هایی که از بطن خودش برخاستند
ضربه بر قلب چنارش را ببیند سخت نیست؟
غور اگر در ماتم غزنی شبی را سر کند
پکتیا مرگ تخارش را ببیند سخت نیست؟
خون زابل تا به پهنای بدخشان گر رسد
میمنه درد مزارش را ببیند سخت نیست؟
گر جلال‌آباد ناآباد ما با چشم خویش
خشکی فصل بهارش را ببیند سخت نیست؟
گر که مسعود شهید از آن جهان یک بار باز
درۀ بی‌اقتدارش را ببیند سخت نیست؟
یا که احمدشاه بابا با چنین حال فجیع
یک زمانی کندهارش را ببیند سخت نیست؟
وقتی از خون جوانان خودش هی کندهار
سرخی رنگ انارش را ببیند سخت نیست
یک نفر مانند من هر روز با چشمان خود
این چنین وضع دیارش را ببیند سخت نیست؟

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب فرزند زنده‌جانl درباره مهران پوپل، پدیده تازه شعر افغانستان

سروده محمد رسولی درباره سیلی محکم ایران به رژیم صهیونیستی

محمد رسولی شاعر آئینی و مسئول دفتر نوحه سازمان هیأت و تشکل‌های دینی درباره حمله تنبیهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به رژیم صهیونیستی شعری سرود.

متن این شعر به شرح زیر است:

شب حمله چقدر شیرین بود
گنبد آهنینتان این بود؟

تازه آن گنبدی که پشت سرش
انگلیس و پاریس و برلین بود

پس چه شد وعده‌های کاخ سفید
قول امنیتی که تضمین بود

آنچه که خورده‌اید یک سیلی است
گرچه که سهمگین و سنگین بود

ما که جنگی نکرده‌ایم هنوز
هرچه که دیده‌اید تمرین بود

همه‌ی ترس از جواب شما
صف کوتاه پمپ بنزین بود‌ای خدا شاهدی که «شاهد» ما
هدفش لانه‌ی شیاطین بود

زخم پهپاد‌ها -خدا را شکر-
بر دل اهل غزه تسکین بود

موشـک بام مسجد الاقصی
پیک آزادی فلسـ طین بود

بر سرت سایه‌ی ابابیل است
بعد از این زندگی‌ات تعطیل است

سیل ویرانی تو راه افتاد
بسترش از فرات تا نیل است

میوه‌ی سرخ هفتم اکتبر
سیلی آبدار آوریل است

گفته‌ای موشــکی نخورد به تو!
کار تو تفت این اباطیل است

عکس رسوایی تو پخش شده
چه نیازی به بحث و تحلیل است

بین ما صحبتی اگر باشد
خیبر و ذوالفقار و سجیل است

یا بنی سامری! هلاکتتان
قول تورات، حرف انجیل است

آی قابیل! آی اســرائیل!
نوبت انتقام هابیل است

خانه‌ات را تکانده‌ای ای قدس؟
نم نمک وقت سال تحویل است

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب سروده محمد رسولی درباره سیلی محکم ایران به رژیم صهیونیستی

تام هنکس؛ فهرست بهترین فیلم ها و نکته‌ها درباره زندگی

همه چیز درباره فیلم اکشن گودزیلا علیه کونگ ۲۰۲۴: امپراتوری جدید

رازی که آناهیتا همتی درباره همسرش فاش کرد

همسر آناهیتا همتی: آناهیتا همتی که بسیاری از مخاطبان تلویزیون او را با نقش آفرینی در سریال خانه به دوش و جمله معروف “حالا لباس چی بپوشم؟” به یاد می آورند، چندی پیش و ۱۶ سال پس از ازدواج اول و فوت همسر خارجیش، باردیگر ازدواج کرد، همسر بازیگر فیلم والدین امانتی یک مشاور خانواده به نام علی باغزری است که آناهیتا همتی به تازگی به شکلی به اصالت او اشاره کرد.

بیشتر بخوانید: روناک سریال نون خ بیرون سریال چقدر فرق داره +عکس و بیوگرافی

آناهیتا همتی بازیگر بی حاشیه سینما و تلویزیون به تازگی با انتشار یک ویدیو در استوری اینستاگرامش به اصالت همسرش و اقوام او اشاره کرد و نوشت:

دم همه شیرازی ها گرم

مخصوصا همه فامیل همسرم.

همسر آناهیتا همتی

همسر دوم آناهیتا همتی کیست؟

همسر آناهیتا همتی، علی باغ زری متولد دهه چهل در تهران مشاور خانواده همسر دوم آناهیتا همتی است که در تیرماه ۱۴۰۲ مراسم عقد خود را برگزار و ازدواجشان را علنی کردند. همسر این بازیگر اهل ایران و شیراز زیباست و خارجی نیست، لازم به ذکر است که خانم بازیگر سال ۱۳۸۳ با الکساندرا جی ریوسا (Alexander jriosa) اهل فیلیپین ازدواج کرده بود که همسر خارجیش بنا به دلایلی فوت کرده است.

همسر آناهیتا همتی، در تصاویر منتشر شده از بازیگر سریال باغ سرهنگ و همسرش اختلاف سنی آنها بیش از حد به نظر می رسد اما با توجه به تاریخ تولدشان این زوج ده سال بیشتر اختلاف سنی ندارند و خانم بازیگر با ۵۱ سال سن خوب مانده است.

بیشتر بخوانید: بازیگر دنیای شیرین بعد از ۲۷ سال الان چه شکلی شده و کارش چیه!؟+عکس و بیوگرافی

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب رازی که آناهیتا همتی درباره همسرش فاش کرد

نقد و نظر درباره سریال حشاشین The Assassins