تصرف ایران به دست عربها

تصرف ایران به دست عربها

در نیمه اول سده هفتم دگرگونى ژرفى که از لحاظ بین‏المللى اهمیت فراوان یافت در سرنوشت تاریخ کشورهاى کناره مدیترانه و آسیاى غربى اثر گذاشت- عامل این دگرگونى، پیدایش حکومت خلفاى مسلمان عرب بود. این حکومت در نتیجه اتحاد قبایل عرب به سال ۶۳۰، همراه با پیدایش دین یک‏پارچه‏اى به نام مسلمانى یا اسلام در شبه‏جزیره عربستان پدید آمد.

آموزش دین اسلام بر مبناى اقتباس قسمت‏هائى از دین مسیح، یهود و به میزان بسیار کمى از تعلیمات دین زرتشت بود، ضمن آن تا اندازه‏اى سنت‏هاى کهن اعراب نیز رعایت مى‏شد. بنیان‏گذار اسلام پیامبرى از قبیله قریش به نام محمد (۵۷۰- ۶۳۲ میلادى) بود که درعین‏حال رهبرى سیاسى قوم عرب را به دست گرفت و دولت تازه عرب را بنیان نهاد، اسلام مبناى ایدئولوژیک حکومت عرب بود که بر پایه قوانین کتاب مقدس قرآن توجیه مى‏شد- قرآن مجموعه‏اى از گفتارهاى حکیمانه بود که به وسیله پیامبر محمد ارائه گردید. جانشینان (خلفا) نخستین محمد تقریبا دو ثلث از قلمرو دولت بیزانتین، از قبیل‏ سوریه، مصر، شمال افریقا و سرانجام کلیه ایران زمان ساسانى را تصرف کردند. تصرف ایران به وسیله اعراب که در فاصله سالهاى ۶۳۳ و ۶۵۱ انجام گرفت پى‏آمدهاى مهمى در زمینه ایدئولوژى و فرهنگ مردم ایران دربرداشت. پس از استیلاى خلفاى عرب بر ایران، پیشرفت جامعه فئودالى اولیه مانند پیش به پیشرفت خود ادامه داد.

تصرف ایران به وسیله عربها به آسانى انجام گرفت و انگیزه آن ناتوانى بى‏اندازه کشور پس از جنگهاى طولانى با بیزانتین (۶۰۴- ۶۲۸)، افزایش بى‏حد تضاد طبقاتى جامعه‏هاى ایرانى، تلاش جدائى‏خواهى مالکان فئودال- شاهان محلى به پشتیبانى دهگانان که انگیزه ناتوانى حکومت مرکزى مى‏گردیدند- بود.

در میان عربها، در آغاز سده هفتم میلادى روند ازهم‏پاشیدگى نظام پدرسالارى و آغاز شکل‏گیرى طبقاتى، پیش مى‏رفت. در عربستان نظام برده‏دارى رواج داشت، اما این نظام از لحاظ اقتصادى براى امر تولید که در دست قشر حاکم بود، به کار نمى‏رفت، و بنابراین هنگام تصرف سرزمین‏هاى وسیع، اعراب خودبه‏خود به سوى جوامعى که در روند پیشرفت فئودالى قرار داشتند گرایش یافتند، این روند به سختى در کشورهاى آسیاى غربى رایج بود. اشراف بلندپایه حکومت خلفا پس از تصرف سرزمین‏هاى پهناور این مناطق، بیشتر راههاى زمینى- دریائى تجارتى، که کناره‏هاى آسیائى دریاى مدیترانه را به نقاط دیگر جهان وصل مى‏کرد، در اختیار گرفتند. اشراف عرب حساب مى‏کردند در پى تصرف زمین‏هاى تازه و به چنگ آوردن غنائم جنگى، عربها ثروتمند خواهند شد، و اینگونه تضادهاى اجتماعى‏شان از میان خواهد رفت. از اسلام به عنوان ابزار ایدئولوژیک براى توجیه تجاوز به این سرزمین‏ها بهره‏بردارى مى‏شد: این تجاوز را به حساب گسترش دین اسلام در سرزمین‏هاى دیگر مى‏گذاشتند.

انگیزه کامیابى‏هاى جنگى عربها بیشتر سبکى اسلحه و قابلیت مانور سوارانشان بود. گذشته از اینها در میان عربها تضاد طبقاتى قابل توجهى وجود نداشت. عملیات جنگى عربها علیه ایران تا اندازه‏اى با جنگ علیه دولت بیزانتین همزمان بود. به سال ۶۳۳، لشکریان عرب به سرکردگى موسى بن هریس به قلمرو ساسانیان در بین النهرین حمله کردند و شهر حیره را گرفتند. در همان سال سردار عرب به نام خالدین ولید، در اولیس ایرانیان را شکست داد. به سال ۶۳۴ لشکریان خالد به سوریه منتقل شدند و سردار ایرانى رستم که به نام شاه خردسال، یزدگرد سوم (۶۳۲- ۶۵۱) بر ایران فرمان مى‏راند در نزدیکى کوس النطیف موسى را شکست داد. اما عربها توانستند خود را از محاصره نجات دهند، بنابراین به فرات عقب نشستند. به سال ۶۳۵ نیروى عرب که تقویت شده بودند، ایرانیان را در جنگى نزدیک بوویب شکست دادند.

 

حکومت یزدگرد سوم دریافت که بیهوده خطر اعراب را ناچیز شمرده است. رستم بر آن شد چریکهاى تمام استانهاى ایران را جمع‏آورى و رزمندگان سایر صنوف را به عملیات رزمى فراخواند. هنگام پائیز ۶۳۶ بیشتر از لشکریان ایرانى در اردوگاه قادسیه نزدیک حیره متمرکز شدند، در فاصله کمى از آنها اردوى عرب زیر فرماندهى یکى از همر- زمان محمد یعنى سعد بن ابى وقاص موضع گرفت. جنگ قادسیه که در آغاز سال ۶۳۷ رویداد چند روز طول کشید. عربها در حالیکه نیروهاى تقویتى تازه‏نفسى از سوریه برایشان رسید ایرانیانرا شکست دادند. رستم در جنگ کشته شد، پرچم سلطنتى ایران به دست عربها افتاد. درباریان یزدگرد سوم که از این شکست آگاه شدند، تیسفون را تخلیه و به حلوان واقع در کوههاى زاگرس، گریختند. در تابستان ۶۳۷ پایتخت که تخلیه شده بود، به وسیله عربها اشغال گردید. شهر به تاراج رفت و ویران شد و از این‏پس هیچگاه نتوانست جاى خود را بازیابد. عربها برخى از ساکنان را قتل‏عام کردند و دیگران را به بردگى گرفتند.

در پایان سال ۶۳۷ عربها سرتاسر بین النهرین را به تصرف درآوردند در این منطقه اردوگاههائى را برپا کردند. مراکز فرماندهى خود را در کوفه واقع در غرب فرات، و بصره در مصب رود دجله، کناره خلیج فارس قرار دادند. عربها پس از پیروزى شایانى که به سال ۶۴۲ در نزدیکى نهاوند به دست آوردند، در فاصله سالهاى ۶۴۲ و ۶۴۴ تمام شهر- هاى مرکزى ایران و شهرهاى قزوین، همدان، جى، رى، قم، کاشان و حتى آذربایجان را تصرف کردند.

در جنوب ایران عربها به سال ۶۴۰ خوزستان را به تصرف درآوردند. اما براى فتح فارس ارتش‏هاى عرب همزمان از شمال، غرب و جنوب (از جزیره بحرین) به این استان حمله کردند، بنابراین گشودن این استان کمى به تأخیر افتاد. دهگانان فارس در برابر یورش عربها دلیرانه پایدارى کردند. اما چریکهاى آنها که به سرکردگى مرزبان مى‏جنگیدند سرانجام به دست عربها شکست خوردند.

استخر بر پایه پیمان سال ۶۴۸ به اطاعت عربها درآمد، اما یک سال بعد مردم آنجا قیام کردند. عربها استخر را اشغال کردند و به ویرانى کشاندند، در حدود ۴۰ هزار مرد را کشتند، زنان و کودکان آن شهر را به بردگى گرفتند. تنها به سال ۶۴۹ عربها موفق شدند سرتاسر فارس را به اطاعت خود درآورند.

یزدگرد سوم از فارس به کرمان و از آنجا به سیستان گریخت و هنگامى که این استانها به وسیله عرب‏ها تصرف شد، شاهنشاه به خراسان فرار کرد.

به سال ۶۵۱ عربها به خراسان هجوم کردند. یزدگرد سوم به واحه مرو گریخت. اما فرماندار مرو به نام ماهوى به او خیانت کرد، دروازه‏هاى شهر را به روى او بست و به عربها

اظهار وفادارى کرد. یزدگرد تنها ماند، به آسیابى که در کنار رودخانه مرغاب بود پناه برد.

آسیابان به طمع ربودن جواهرات، شاه را در حین خواب کشت و جسدش را به رودخانه انداخت.

در آغاز سده هشتم شاهزاده ساسانى، فیروز که در تخارستان به‏سر مى‏برد خود را شاهنشاه خواند و بر آن شد از چین کمک بگیرد؛ او را از تخارستان بیرون راندند و به سال ۶۷۴ به چین گریخت. پس از او پسرش نرسى در تخارستان به فعالیت پرداخت. او هم پس از تلاش مذبوحانه‏اى ناگزیر شد به چین پناه برد. کابلستان در سده نهم، طبرستان در نیمه دوم قرن هشتم به قلمرو خلفا پیوستند. اما استانهاى گور در قسمت علیاى رودخانه هریرود، دیلم در کوهستانهاى البرز و گیلان به تصرف عربها درنیامدنده آسیاى میانه در فاصله سالهاى ۷۰۵ و ۷۱۵ به دست عربها افتاد.

در زمان استیلاى عربها ساکنان بسیارى از مناطق ایران به سختى رنج کشیدند، شماره بى‏شمارى از مردم را عربها به بردگى بردند. اما برخى از دهگانان مالک که رهبر مردم محلى نیز به شمار مى‏آمدند به اطاعت سرداران عرب درآمدند. در چنین مواردى مصونیت جان و مال و دین آنها (زرتشتى، مسیحى، یهودى) از سوى حکام عرب تضمین مى‏شد، دهگانان هم مى‏توانستند در قلمرو املاکشان اعمال قدرت کنند؛ در ازاى این امتیاز دهگان‏ها و ساکنان ناچار بودند حاکمیت عربهاى مسلمان را بپذیرند، به حکام عرب خیانت نکنند، تاوان جنگ را بپردازند و ضمنا هر سال باج و خراج بدهند. مثلا حاکم محلى سیستان به سال ۶۵۰ به اطاعت عربها درآمد و ملزم شد سالیانه یک میلیون درهم به خلیفه بپردازد، و هر سال هزار برده جوان برایش به‏فرستد. حاکم محلى کرمان ملزم شد ۲ میلیون درهم و ۲ هزار برده بابت تاوان به خلیفه تحویل دهد. فرماندار مرو ماهوى ملزم به پرداخت غرامت جنسى از قبیل گندم، پارچه و پول جمعا به مبلغ یک میلیون درهم شد؛ دهگان نیشابور مجبور شد ۷۰۰ هزار درهم پول و ۴۰۰ بار زعفران به خلیفه بدهد؛ خوارزم شاه به سال ۷۱۲ پیمانى با سردار عرب به نام قطیب بن مسلم بست که به موجب آن مجبور به تحویل طلا، نقره، پارچه و کالاهاى دیگرى ازجمله ده هزار برده بود. شاه سغد گورک ملزم شد یک میلیون و دویست هزار درهم پول نقد، ۲ هزار قطعه پارچه ابریشمى و در ظرف ده سال ۳۰ هزار برده مرد سالم به خلیفه تحویل دهد.

 ===================

نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز

نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى‏

تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م‏

موضوع: تاریخ عمومى‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: ۱

ناشر: انتشارات پویش‏

http://www.vatanfa.com/?s=تصرف-ایران-به-دست-عربها
فرهاد 0111 گفته:

کاراین وحشیا وقت همین بود تجاوز به جان ومال ناموس دیگران