is_tag

بازیگر مجموعه اوستا و عبدلی به همراه پسراش بعد از ۳۴ سال+عکس و بیوگرافی

بیوگرافی جواد انصافی: جواد انصافی متولد اردیبهشت ۱۳۳۰ در تهران، جواد انصافی را بیشتر با نام عبدلی می شناسیم . در سال ۱۳۶۸ با سریال عبدلی و اوستا در نقش عبدلی به شدت به شهرت رسید . دو پسر به نام های محمد انصافی و امیرحسین انصافی داشته که فعال در کار تئاتر هستند. در ادامه این مطلب بخش فرهنگ و هنر مجله خبری چشمک در مجموعه فیلم و سریال با بیوگرافی جواد انصافی و جدیدترین عکس های شخصی و خانوادگی وی همراه باشید.

بیوگرافی جواد انصافی

  • نام اصلی : جواد انصافی
  • القاب : عبدلی
  • متولد : ۲۷ اردبهشت ۱۳۳۰ تهران
  • زمینه فعالیت : سینما ، تئاتر و تلویزیون
  • پیشه : بازیگر
  • مدرک تحصیلی : فوق دیپلم راه و ساختمان
  • سالهای فعالیت : ۱۳۵۳ تاکنون
  • قد : ۱۷۰ سانتیمتر
  • همسر : فروغ یزدان آشوری
  • فرزندان : امیرمحمد انصافی و امیرحسین انصافی

جواد انصافی بازیگر و کارگردان متولد ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۰، در تهران است. انصافی تنها کسی است که مدرک دکتری “نمایش تخت حوضی” (درجه یک هنری)را کسب کرده است. وی را بیشتر با نام عَبدُلی می‌شناسند. عبدلی نام شخصیتی است که وی از اواخر دههٔ شصت، در نمایش‌های تلویزیونی بازی کرده‌است.

بیوگرافی جواد انصافی

فارغ التحصیل فوق دیپلم راه و ساختمان از مدرسه عالی فنی است و او را بیشتر با نام عَبدُلی می شناسند. عبدلی نام شخصیتی است که وی از اواخر دهه شصت ، در نمایش تلویزیونی عبدلی و اوستا بازی کرده است.

مصاحبه با جواد انصافی

در منطقه شمیران بین سلطنت آباد و رستم آباد به دنیا آمده ام و الان در منطقه پاسداران زندگی می کنم ، در خانواده مذهبی رشد کردم. فعالیتم را از دوران مدرسه با تئاتر شروع کردم و با اجراهایی که کردم نشان دادم نگاه انسانی و اخلاقی در کارها می تواند پر رنگ باشد و مورد توجه قرار گیرد.

بیوگرافی جواد انصافی

تشکیل گروه تئاتر

حدودا در سال ۱۳۵۳ با دعوت از چندین بازیگر شروع به تشکیل گروه تئاتری کرد ، تئاتر عبدلی و اوستا دقیقا از همین سال شروع شد. جواد انصافی در سال ۱۳۶۳ با کارگردانی و بازیگری مجموعه ای بنام حسام الدوله در تلویزیون و شبکه یک شروع به فعالیت کرد. در سال ۱۳۶۸ با مجموعه اوستا و عبدلی با بازی امیر پارسی در نقش اوستا و خودش در نقش عبدلی به شدت به محبوبیت و شهرت رسید که تا الان ادامه دارد.

وضعیت ازدواج و همسر جواد انصافی

جواد انصافی سال ها پیش با فروغ یزدان آشوری ازدواج کرده و متاهل است. همسرم هم دستیار من است و هم مسئولیت طراحی لباس و صحنه را در کارهایم به عهده دارد ، او لیسانس طراحی لباس و فوق لیسانس پژوهش هنری دارد.

جواد انصافی و همسرش
جواد انصافی و همسرش

پسرانم امیرمحمد انصافی و امیرحسین انصافی در حوزه موسیقی و تئاتر فعال هستند.

امیرمحمد انصافی و امیرحسین انصافی
امیرمحمد انصافی و امیرحسین انصافی

شنا و دوچرخه سواری

شنا و دوچرخه سواری می کنم ، البته جدیدا پزشکم توصیه کرده که دوچرخه سوار نشم اما شنا و آب درمانی به خصوص برای کمرم را ادامه می دهم. اصلا فست فود را دوست ندارم ، به من نمی سازد ، فقط غذاهای سنتی را می خورم ، از قدیم الایام خورش قیمه را خیلی دوست دارم ولی همه غذاهای ایرانی را می خورم.

شغل اصلی

من بازنشسته روابط عمومی مخابرات هستم و از ان طریق حقوق می گیرم. سه بار در دانشگاه تهران قبول شدم اما در مصاحبه ردم می کردند ، یکبار یکی از اساتید گفت یکی از مدیران با حضور تو مخالف است چون می گوید تو سیاه باز هستی و اگر اینجا بیایی محیط اینجا را خراب می کند. به این ترتیب نتوانستم در دانشگاه ادامه تحصیل بدهم.

بیوگرافی جواد انصافی
جواد انصافی و همسر و پسرش امیرمحمد و نوه اش

نویسندگی کتاب

این هنرمند تابحال چندین کتاب نیز به چاپ رسانده است. نویسنده کتاب «سیاه بازی از نگاه یک سیاه باز» در ۱۳۷۷ و نویسنده و تحقیق مشترک با «فروغ یزدان» کتاب «جشن ها و نمایش های زنانه» از آثار اوست.

 

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب بازیگر مجموعه اوستا و عبدلی به همراه پسراش بعد از ۳۴ سال+عکس و بیوگرافی

حمایت و نگهدارى از چهارپایان در اوستا

وضعیت طبقات مختلف عهد هخامنشی و ایران باستان

حمایت از چهارپایان‏

در اوستا حمایت و نگهدارى از چهارپایان تأکید و توصیه شده است:

«اهورمزدا نفرین مى‏کند به کسى که کشتن چهارپایان را بیاموزد.»

حیواناتى که به دستور اوستا کشتن آنها منع شده است، عبارتند از: سگ، بره، بز، گاو، خرگوش، اسب، خروس، خفاش و کلیه حیوانات و چرندگان و پرندگان بى‏آزار.

ادامه مطلب حمایت و نگهدارى از چهارپایان در اوستا

پزشکی ایران در عهد ساسانی

اصول علم پزشکی در زمان ساسانیان همان روایت‌ها و دستورهای اوستا بوده به اضافه قسمتهائی از طب هندی و یونانی و مخصوصا در اواخر طب بقراط که به آن مخلوط گردیده بود. به طوری‌که نوشته‌اند یکی از مؤلفان و محققان از روی اوستا ۴۳۳۳ نوع بیماری روحی و جسمی را گردآوری کرده که در بین بیماریهای جسمانی و بدنی ، سردی و خشکی و بوی بد و گرسنگی و تشنگی و پیری و غم و اندوه هم نام برده شده است.

در هوسپارم نسک ۱ مطالب زیادی در باب پزشکی و پزشکان نوشته شده ، از آن جمله متذکر گردیده که اهورمزدا برای درمان هر‌بیماری ، گیاهان مخصوصی آفریده است که با بکار بردن آن ، بیماریها درمان می‌شده‌اند. در همین نامه برای پزشک بر حسب گروه‌های گوناگون و پایه تخصص و تبحر دستمزد حق‌القدم تعیین گردیده که نسبت به شخصیت و شأن و دارائی اشخاص و همچنین ضعف و شدت درد یا عمل جراحی عضوی از اعضاء بدن تغییر می‌نموده است.

ادامه مطلب پزشکی ایران در عهد ساسانی

زرتشت

بنا بر داستانهای ایرانی، چند قرن قبل از میلاد مسیح، پیامبری در ایران- وئجه، یعنی «وطن آریاییها»، ظهور کرده بود که مردم زمان او را زره توشتره (زردشت کنونی) می‌نامیدند:

ولی یونانیان، چون از تلفظ نام فارسی این پیامبر عاجز بودند، نام وی را به صورت زور و آسترس تلفظ می‌کردند. مطابق روایات، تولد وی رنگ آسمانی داشت، و آن چنان بود که فرشته نگاهبان وی به درون گیاه «هومه» رفت و، با شیره‌ای که از آن گرفته بود، به تن کاهنی که قربانی مقدس می‌کرد درآمد؛ در همین زمان شعاعی از جلال آسمانی به سینه دختری فرود آمد که نسب عالی و شریف داشت. آن کاهن دختر را تزویج کرد، و دو زندانی تن‌های ایشان، یعنی فرشته و شعاع، درهم ‌آمیختند، و از آن میان زردشت به وجود آمد. در همان روز که متولد شد به صدای بلند خندید؛ ارواح پلیدی که برگرد هر موجود زنده‌ای جمع می‌شوند ترسناک و پریشان شدند و از کنار وی گریختند. چون سخت دوستدار حکمت و عدالت بود، خود را از اجتماع مردم بیرون کشید و در تنهایی کوهستان زندگی می‌کرد و خوراکش پنیر و میوه‌های زمین بود. شیطان خواست تا وی را بفریبد، ولی کامیاب نشد. سینه اش را به ضرب خنجر دریدند و اندرونه وی را با سرب گداخته پرکردند، ولی زردشت لب به شکایت نگشود و از ایمان به اهورمزدا، پروردگار نور وخدای بزرگ، دست بر نداشت. اهورمزدا بر وی ظاهر شد و کتاب اوستا، یا «کتاب معرفت حکمت»، را در کف وی گذاشت و به او فرمان داد که مردم را به آن بخواند و پند دهد. مدت درازی همه او را ریشخند می‌کردند و آزارش می‌دادند، تا اینکه شاهزاده‌ای ایرانی، به نام ویشتاسپ یاهیشتاسپ، سخنان وی را شنید و فریفته آنها شد، و وعده کرد که دین تازه را میان مردم پراکنده سازد. به این ترتیب بود که دین زردشتی در جهان پیدا شد. زردشت خود مدت درازی بزیست، تا اینکه برقی از آسمان بر او زد و آن پیغمبر به آسمان صعود کرد.

ادامه مطلب زرتشت

آداب و اخلاق هخامنشیان

آنچه مایه شگفتی می‌شود این است که مردم ماد و پارس، با وجود آن دینی که داشتند، تا چه حد بیرحم بودند. بزرگترین شاه ایشان، داریوش اول، در کتیبه بیستون چنین می‌گوید: «فرورتیش دستگیر شد و او را نزد من آوردند. گوشها و بینی و زبان او را بریدم و چشمهای او را درآوردم. او را در دربار من به غل و زنجیر کردند تا همه مردم او را ببینند. بعد او را به اکباتان بردم و به دار آویختم… و اهورمزدا یاری خود را به من عطا کرد. به اراده اهورمزدا قشون من بر قشونی که از من برگشته بود پیروز شد و چیترتخم را گرفته نزد من آوردند. من گوشتها و بینی او را بریدم و چشمهای او را برکندم. او را در دربار من در غل و زنجیر داشتند، و تمام مردم او را دیدند. بعد به امر من در اربل او را مصلوب کردند.» داستانهایی که پلوتارک، در سرگذشت اردشیر دوم و حوادث اعدامی که به فرمان وی صورت گرفته، نقل می‌کند، نمونه‌های خونینی از اخلاق شاهان پارس را در دوره اخیر آنان نشان می‌دهد. بر کسانی که خیانت می‌ورزیدند هیچ گونه رحمت و شفقتی روا نمی‌داشتند: این گونه اشخاص، و پیشوایان ایشان را به دار می‌آویختند. پیروانشان را چون بنده می‌فروختند و شهرهاشان را چپاول می‌کردند و پسرانشان را اخته می‌ساختند، و دخترانشان را به اسیری می‌بردند و می‌فروختند. ولی عدالت و حق مقتضی آن نیست که، در باره یک ملت، تنها از اعمال و رفتار شاهان آن قضاوت شود؛ فضیلت چیزی نیست که مانند اخبار تاریخی روایت شود، و نیکان و پاکان، مانند ملتهای خوشبخت، تاریخی ندارند. حتی شاهان نیز، در پاره‌ای از  موارد، از خود اخلاق نیک نشان می‌دادند، و چنان بود که میان یونانیان پیمانشکن به درستی عهد معروف بودند. چون پیمانی می‌بستند به آن استوار می‌ماندند، و به این می‌بالیدند که هرگز وعده‌ای را که داده‌اند خلف نمی‌کنند. آنچه از تاریخ پارسیها با ستایش و تحسین باید ذکر شود این است که بندرت اتفاق می‌افتاد که فرد پارسی برای جنگ با پارسیها به مزدوری گرفته شود؛ در صورتی که هر کس می‌توانست یونانیان را برای جنگ با خودشان اجیر کند.

ادامه مطلب آداب و اخلاق هخامنشیان

جشن نوروز

بزرگترین جشن ملی ایران که در نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی آن‌گاه که آفتاب جهانتاب به برج حمل انتقال یابد و روز و شب برابر گردد ـ آغاز می‌شود در ادبیات پارسی گاه به نام «جشن فروردین» خوانده می‌شود:
جشن فرخندۀ فروردین است
روز بازار گل و نسرین است

و گاه «جشن بهار» یا «بهار جشن»:
بهار سال غلام بهار جشن ملک
که هم به طبع غلامست و هم بطوع غلام

ادامه مطلب جشن نوروز

جشن گره زدن سبزه

افسانه آفرینش در ایران باستان و مسئله نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره کیومرث حائز اهمیت زیادی است. در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و انبیاء و گفته های مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بیرونی در کتاب آثار الباقیه بر پایهً همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند.

 

ادامه مطلب جشن گره زدن سبزه