ملانصرالدین و دود کباب | ملانصرالدین و دود کبابی که سیرش کرد!
- نویسنده: مدیر
- 7 بازدید
- 05 مه 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
ملانصرالدین و دود کباب: فقیری از کنار دکان کبابی میگذشت، دید کبابی گوشت ها را در سیخ کرده و به روی آتش نهاده، باد میزد و بوی کباب در بازار پیچیده بود….
ملانصرالدین و دود کباب
فقیری بسیار گرسنه که سکه ای نیز نداشت، تکه نانی از توبره اش در آورد و در مسیر دود کباب گرفته و به دهان گذاشت و به همین ترتیب چند تکه نان خورد و به راه افتاد.
کباب فروش که او را دیده بود به سرعت از دکان خارج شده دست او را گرفت و گفت : “کجا می روی ! پول دود کبابی را که خورده ای بده” ؟
ملانصرالدین آنجا حاضر بود و دید که فقیر التماس میکند. دلش سوخت و جلو رفته و به کبابی گفت :” این مرد را رها کن،من پول دود کبابی را که او خورده میدهم” . کباب فروش نیز قبول کرد.
ملا کیسه پولش را در آورد و زیر گوش کبابی شروع به تکان دادن کرد و صدای جرینک جرینگ سکه ها به گوش کبابی خورد و بعد به او گفت : ” بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده ! بشمار و تحویل بگیر ” !
کباب فروش گفت : ” این چه نوع پول دادن است”؟
ملانصرالدین گفت : ” کسی که دود کباب را بفروشد باید صدای سکه را تحویل بگیرد ” .
شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.
سریال قطب شمال
سریال جنگل آسفالت
ادامه مطلب ملانصرالدین و دود کباب | ملانصرالدین و دود کبابی که سیرش کرد!