کودتاسازی برای چهره پردازی
- 1,441 بازدید
- 6 دسامبر 2011
- ایران معاصر
در طول تاریخ، کسانی هستند که قدرت را به ارث نبرده و معمولاً با ابتکار و لیاقت و جنگاوری توانستهاند سلسلهای را بنیان نهند. شاه اسماعیل صفوی، نادرشاه افشار و آقامحمدخان قاجار از این گونهاند. رضاشاه پهلوی هم در اینکه قدرت را از پدر به ارث نبرده و توانست بنیانگذار سلسله حکومتی گردد با افراد یادشده همانند است. اما چگونگی دستیابی او به قدرت، متفاوت با آنان است. درباره همه شاهان و قدرتمندان، غلو و گزافه فراوان گفته و نوشته شده است و معمولاً درباره سرسلسلهها بیش از دیگران گفته و نوشته میشود. درباره اینان معمولاً تلاش میشود تا افزون بر شرح و وصف دوره حکومتشان، از دوره زندگی قبل از سلطنتشان هم چهره برجسته و درخشانی به نمایش گذاشته شود. به نظر میرسد چون قدرتیابی رضاخان، اصالت و سلامت و قدرتیابی دیگر سلسله جنبانان را نداشت، بیش از دیگر قدرتمندان برای درخشانسازی پیشینه وی و فوقالعاده وانمود کردن شخصیت پیش از سلطنتش تلاش شده است. بررسی ماجرای برکناری کلرژه از فرماندهی نیروی قزاق در سال ۱۲۹۶ش و نسبت دادن آن به رضاخان، از جمله این گونه چهره پردازیهاست که آن را به اجمال، آن گونه که در جلد اول کتاب « تاریخ مختصر احزاب سیاسی» نوشته ملکالشعرای بهار آمده است، مورد برسی قرار میدهیم.