ماجرای گم شدن یسنا کوچولو کلاله ای چه بود؟
- 6 بازدید
- 3 می 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
ماجرای گم شدن یسنا کوچولو: در روزهای گذشته، اخبار گم شدن یک دختر چهار ساله به نام یسنا، پخش شد و او به عنوان یسنا کوچولو در فضای مجازی و رسانهها شناخته شد. اما واقعیت این بود که یسنا، دختر بچه چهار ساله کلالهای، پنج روز پیش در زمین کشاورزی روستای یلیبودراق گم شده بود. با این مطلب کودک و مادر همراه باشید.
بیشتر بخوانید: علائمی که نشان می ده کودک شما کمبود محبت داره!
در ساعت ۱۷ روز یکشنبه، ۹ اردیبهشت، گم شدن دختر چهار ساله در زمینهای کشاورزی روستای یلی بدراق کلاله، توسط بخشداری به هلالاحمر گزارش شد و از همان لحظه اول، گروههای امدادی و مردم برای پیدا کردن او به صورت گسترده فعالیت کردند. این عملیات جستجو بارها مورد توجه شبکههای اجتماعی قرار گرفت.
ماجرای گم شدن یسنا کوچولو، دیروز، مدیرعامل جمعیت هلال احمر به خبرنگار فارس اعلام کرد که این کودک چهار ساله توسط تیم پاراگلایدر پیدا شده است. همچنین، سردار دادگر فرمانده انتظامی استان گلستان خبر پیدا شدن یسنا را به رسانهها اعلام کرد و اظهار کرد که تیمهای امدادی و پلیسی با تلاش و تجسسهای خود، موفق به پیدا کردن این دختر گمشده شدهاند.
با توجه به پیدا شدن یسنا در گندمزارهای منطقه و زنده بودن او بعد از چهار روز، اقدامات درمانی برای او در حال انجام است. اما دادستان عمومی و انقلاب کلاله، اعلام کرد که پس از اعلام گمشدگی یسنا، تحقیقات قضایی و پلیسی برای بررسی موضوع آغاز شده و تحقیقات در جهت ربوده شدن این کودک تقویت شده و مظنونین به پلیس آگاهی داده شدهاند.
بیشتر بخوانید: نحوه برخورد با دخالت مادر شوهر در تربیت فرزند
سریال قطب شمال
سریال جنگل آسفالت
ماجرای سرقت و گم شدن کوکو در کتاب «سرقت در میدان صد و یکم»
- 22 بازدید
- 10 آوریل 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
کتاب «سرقت در میدان صد و یکم» به قلم نیلوفر مالک از سوی انتشارات مدرسه برای رده سنی نوجوان سال گذشته منتشر شد. ماجرا از این قرار است که در میدان «صد و یکم» یک دزد پیدا شده. دزدی که فقط حیوانات خانگی محله را میدزدد.
نویسنده کتاب در برنامه «جلد دوم» شبکه اینترنتی کتاب درباره داستان کتاب گفت: از آنجایی که ژانر کتاب کارآگاهی و پلیسی است، نگارش کتاب نیازمند دقت است؛ چراکه اطلاعات زیادی دادن منجر به لو رفتن داستان میشد. سعی کردم اطلاعات به مخاطب را به صورت قطرهچکانی بدهم و نوجوان در کشف سوژه مشارکت دهم و ببیند چه کسی برای اتفاق پیش آمده مقصر است. به طور کلی، ژانر کارآگاهی سخت است.
مالک در پاسخ به این نکته که دیالوگها اندازه شخصیتهای داستان بود، افزود: ما باید برای شخصیتها لحن بگذاریم. از همان ابتدا سادهنویسی در کارهایم بوده، ولی حواسم جمع است که وقتی استاد دانشگاه صحبت میکند، طرز صحبتش با بچه کلاس اولی متفاوت باشد. نویسنده باید حواسش جمع باشد، تا لحن شخصیتها شبیه هم نباشد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «کوکو گم میشود. پویا زنگ خانه را زد. در باز شد. برای پویا عجیب بود که در بدون معطلی باز شد؛ چون میدانست جز پریسا کسی خانه نیست و او هم که پایش توی گچ است و پویا باید صبر کند، تا پریسا چوبهای زیر بغلش را بردارد، آهسته بیاید طرف آیفون و در را باز کند. اما اینبار انگار پریسا کنار آیفون آماده ایستاده بود. شاید هم مامان هنوز خانه بود و او در را برای پویا باز کرده بود.
پویا در حیاط را پشت سر خودش بست. از همان جا پریسا را بالای پلهها روی ایوان خانه دید. پریسا موهای سیاهش را به قول خودش دم موشی کرده بود؛ یعنی فرقش را از وسط باز کرده و آنها را دو طرف سرش با کش بسته بود. پویا فهمید اتفاقی افتاده. اینکه اتفاقی افتاده از برق چشمهای پریسا معلوم بود. مثل همیشه یک حوضچه آب توی چشمش جمع شده و لب زیرینش به سمت پایین لوله شده بود. پویا با خود فکر کرد که چقدر قیافهاش شبیه گربه چکمهپوش شده. پرسید: چیه؟ باز چی کار کردی؟ و رفت طرف او. پریسا دماغش را بالا کشید و گفت: – کوکو… کوکو گم شده… چشمهای درشت پویا از پشت عینک درشتتر شد. پرسید: – چی؟ یعنی چی گم شده؟
– تو قفسش نیست. رفته…
– کی؟ کی رفته؟
– ظهر رفت.
– مگه میشه؟ تو اون موقع چی کار میکردی؟
– من؟… من رفته بودم دستشویی. وقتی برگشتم نبود…
– قفسش کجا بود؟
– تو حیاط.
– مگه در قفس رو نبسته بودی؟
– چرا… بسته بودم، اما وقتی از دستشویی برگشتم درش باز بود. فکر کنم خودش در رو باز کرده و رفته.
پویا باورش نشد. پرسید:
– مگه میشه؟ اون فقط یه کاسکو کوچولوئه… چه جوری در رو باز کرده؟
– خودم… خودم بهش یاد دادم با نوکش در رو باز کنه… چند روزه داریم با هم تمرین میکنیم. میخواستیم جلوی همه نمایش بدیم».
دانلود سریال آمرلی
سریال جنگل آسفالت
ادامه مطلب ماجرای سرقت و گم شدن کوکو در کتاب «سرقت در میدان صد و یکم»
درباره قسمت هشتم سریال گناه فرشته | عشق، گم شدن در شال گردن است
- 28 بازدید
- 9 فوریه 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
خطر لو رفتن داستان! پس از تماشای قسمت هشتم گناه فرشته این مطلب را بخوانید
قسمت هشتم سریال گناه فرشته جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ از وطن فا پخش شد. در این قسمت اثرات مرگ مانیا بر روی تمامی شخصیتها خودش را نشان داد و ثابت کرد پرونده قتل عشیری دیگر یک پرونده عادی نیست. حالا در این مطلب نگاهی به مهمترین اتفاقهای قسمت هشتم سریال گناه فرشته میاندازیم.
قتل فجیع مانیا و پشت پرده آن در قسمت هشتم سریال گناه فرشته
در قسمت هشتم سریال گناه فرشته با نشان دادن نشانههایی از حضور متیندفتری در پشت پرده مرگ فجیع مانیا جلوی دادگستری حالا تا حدودی انگیزهها و آدمهای دخیل در داستان مشخص شدند. متین دفتری که با همکاری چند شرخر مانیا را به قتل رساند و مدارک را به دست آورد یکی از افرادی است که به نظر میرسد نقش مهمی در مدیریت آدمهای پشت پرده دارد. وکیل مرموزی که هم با عماد تهرانی نشست و برخاست میکند هم از طرف دیگر با نوید عشیری حشر و نشر دارد و از سوی دیگر نیز با افرادی در تماس است که هنوز هویت آنها مشخص نیست. با این میزان رمز و راز در پشت پرده اتفاقهای مرگ عشیری باید منتظر رخدادهای مهمتری هم باشیم.
هشدارهای عماد تهرانی و ترسهای حامد
عماد تهرانی بعد از مرگ نابهنگام مانیا معادلات را پیچیدهتر از آن چیزی میبیند که فکرش را میکرد. او که گمان میکرد در پشت پرده مشغول هدایت یک داستان پر رمز و راز است حالا با مرگ مانیا و خطرهایی که پسرش حامد را تهدید میکند به نظر میرسد آنچنان که باید سوار بر ماجرا نیست. او با صدا کردن حامد هشدار داد که انگیزه آدمهای پشت پرده از بین بردن حامد بوده و مرگ مانیا کاملا اتفاقی رخ داده است. حالا با خطری که جان حامد را تهدید میکند عماد نیز بیش از گذشته نگران شده و از فرزندش میخواهد نوهاش را به او بسپارد تا آبها از آسیاب بیفتد.
رابطهای که دیگر از بین رفت
با مرگ مانیا به غیر از شوکهایی که به حامد و مشفق وارد شد یک شک بزرگ در دل حامد کاشت که باعث تیرگی رابطه او با همسرش مهتاب میشود. حامد دیگر همسرش را همانند گذشته باور ندارد و شروع از هم پاشیدگی کانون خانواده را باید با مرگ مانیا محتمل دانست. در این میان تینا در یک دوراهی سخت میان پدر و مادرش گرفتار شده و همین موضوع باعث شده است او که نوجوان است روزهای سختی را پشت سر بگذارد و نتواند خوب را از بد تمیز دهد.
عشق در قسمت هشتم گناه فرشته کلید خورد
به نظر میرسد حامد تهرانی رفته رفته با تیره شدن رابطهاش با مهتاب یک خلا عاطفی پیدا کرده و در این میان فرشته نیز در میانه روزهای سختی که پیش از اعدام پشت سر میگذارد تنها امید و پناهش حامد است. حامد حالا برای فرشته فراتر از یک وکیل است و همین باعث شده با هر بار ملاقات حامد حس و حالی درون او جوانه بزند که میتواند تبدیل به یک عشق شود. عشقی که به نظر میرسد سرانجام خوبی برای دو طرف ماجرا نداشته باشد اما حالا با بافتن شال گردن برای حامد توسط فرشته سرآغاز یک مسیر دشوار را ترسیم میکند.
ادامه مطلب درباره قسمت هشتم سریال گناه فرشته | عشق، گم شدن در شال گردن است