گفتوگو با هاتف علیمردانی به بهانه اکران آنلاین ستاره بازی
- 20 بازدید
- 15 فوریه 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
فیلم «ستاره بازی» به کارگردانی هاتف علیمردانی و تهیهکنندگی علی سرتیپی با گذشت ۴ سال از ساخت اثر، سرانجام اول شهریور ۱۴۰۲ در سینماهای کشور اکران شد. این فیلم که داستان دختری است که به تازگی به خارج از کشور مهاجرت کرده و با مشکلات متعدد و تضادهای فرهنگی و اجتماعی روبرو میشود، در دوستی ها در دسترس است. همین موضوع بهانهای شد تا با هاتف علیمردانی گفتوگو کردیم.
- تمام فیلمهایی که تا امروز ساختید خودتان هم فیلمنامهاش را نوشتید. این روند کاری شماست که آنچه خود مینویسید، کارگردانی کنید یا یک اتفاق بوده است؟ از دلایل این اتفاق بگویید.
هاتف علیمردانی: این دغدغه از متنی میآید که مینویسم و شاید اصلا بلد نباشم فیلمنامه دیگری را کار کنم. همچنین واقعیت این است که هیچ وقت علاقهمند نبودم متن فرد دیگری را کار کنم.
- آنچه که بعد از نمایش فیلم در میان منتقدان و خبرنگاران پرسیده شده، این است کهفیلم شما هشداری جدی درباره روند رو به رشد مهاجرت به مثابه یک غده خطرناک میدادند و سعی داشته از آثار سوء فرهنگ منحط غرب بر خانوادههای ایرانی بگوید، در حالی که شنیده میشود شما چند سال است که مهاجرت کردید. همین تناقض به کلیت اثر هم راه پیدا کرده و احتمالا مهمترین عاملی است که میان مخاطب و اثر فاصله میاندازد. نظر شما درباره این مساله چیست؟
بله. من خودم مهاجرت کردم و نقاط قوت و ضعف این اتفاق را میشناسم و اگر برای خودم این اتفاق نیفتاده بود، در این حوزه نمیتوانستم کار کنم. وقتی در ایران زندگی میکردم، با ساخت فیلمهای «کوچه بی نام» و «آباجان» به نقد مسایل روز پرداختم. مساله مهاجرت هم به همین صورت است و نمیتوان به این مقوله بدین شکل نگاه کرد که اتفاقی درست یا غلط است. مهاجرت به تصمیم شخصی یک نفر و یک خانواده و حتی یک اجتماع بزرگتر برای تغییر مکان جغرافیایی زندگیشان گفته میشود که به دلایل مختلف اتفاق میافتد. مهاجرت سالهاست در ایران به دلایل خاص خودش که همه آن را میدانیم از جمله مسایل اجتماعی تا بدعت و چشم هم چشمی و تقابلات شخصی و… باعث شده است نسل جوان به این امر علاقهمند شود.
- ستاره بازی تلخ بود اما دچار سیاهنماییهای مرسوم نشد و واقعیت تلخی را که ناشی از مهاجرت غلط یک خانواده بود ترسیم کرد. چه تدابیری اندیشیده شد تا گرفتار این اتفاق نشوید و در دام سیاهنمایی نیفتید؟
من زندگی را همیشه خاکستری میبینم در و دام سیاه و سفید کردنها نمیافتم. اساسا به دنبال ساخت آثار قهرمانگرا و فضای سیاه و سفید نبوده و نیستم. زندگی واقعی هم همین شکلی است و نقاط مثبت و منفی زیادی دارد. من در فیلم ستاره بازی واقعیتی را به صورت عریان به نمایش گذاشتم و چون قصه از دل واقعیت بیرون میآید، شعار سیاهنمایی را با خود ندارد.پ
- فیلم به شدت بازیگرمحور و سرشار از مونولوگ است و ممکن است برای مخاطب بیحوصله خوشایند نباشد. از چالشهای نگارش متن برایمان بگویید و اینکه چرا چنین فرمی را برگزیدید؟
من هیچ زمان کارگردان فرمگرایی نبودم و بیشتر مفهوم برایم مهم بود. همچنین ساختار فیلم را ناتورالیستی و نزدیک به داکیومنتری دیدم چراکه در فضای سینمای اجتماعی فکر میکنم و به شکستن یک رئالیسم جادویی در تمام این سالها علاقهمند بودم. در ستاره بازی از نریشن استفاده کردم؛ چیزی که در «کلمبوس» و اولین فیلم کودکم نیز آن را تجربه کرده بودم.
اصولا فکر میکنم مفهوم برای من اهمیت بیشتری از ساختار و فرم دارد اما ستاره بازی نسبت به فیلمهای دیگر من فرمگراتر و اثری است که در واقع ساختار متفاوتی با فیلمهای قبلیام دارد. چالش بزرگ من در این فیلم سینمایی که زمانی طولانی را تصویر میکند، گریم و متفاوت بودن شخصیت و همچنین خانه و ماشین و زوایایی از زندگی که تغییر میکند، بود.
هاتف علیمردانی، کارگردان فیلم ستاره بازی: علاقهمندم این پیام را به نسل جوان منتقل کنم که اگر میخواهند مهاجرت کنند، هدف و نقطه گذاری خود را بدانند. مهاجرت اگر بعد از ۲۵ سال اتفاق بیفتد، جذب در جامعه مبدا بسیار سخت میشود. مهاجرت در سنین پایینتر یعنی زیر ۱۵ سال اتفاق بیفتد، نتایج بهتری خواهد داشت
- ستاره بازی نشان داد که شما فیلمساز اجتماعی و آسیبشناسی هستید و باید آنچه را که در توان دارید، خرج همین نگاه کنید. چه قدر این تفکر درست است؟
علاقهمندم این پیام را به نسل جوان منتقل کنم که اگر میخواهند مهاجرت کنند، هدف و نقطه گذاری خود را بدانند. مهاجرت اگر بعد از ۲۵ سال اتفاق بیفتد، جذب در جامعه مبدا بسیار سخت میشود. مهاجرت در سنین پایینتر یعنی زیر ۱۵ سال اتفاق بیفتد، نتایج بهتری خواهد داشت البته ۱۰۰ درصد نیست، و به شخصیت و آگاهی افراد نیز باز میگردد. از سوی دیگر مسایلی مانند آموزش، درمان و … ممکن است در جامعه مبدا بهتر باشد اما نمیتواند دلیل مهاجرت باشد.
- در ستاره بازی هم ترجیح دادید از بازیگران فیلم های قبلی خود مجدد استفاده و شبنم مقدمی و فرهاد اصلانی را بکار بگیرید. چگونه به این بازیگران رسیدید و از ترکیب بازیگران این پروژه برایمان بگویید.
این مساله به دوستیها و ارتباطات ربط پیدا میکند؛ اینکه وقتی فیلمنامه مینویسیم به آن بازیگر فکر میکنیم. بازیگرهای نامبرده جزو بازیگران خوب و به اصطلاح تاپ سینمای ایران هستند و به دلیل آگاهی که از توانایی آنها داشتم و اینکه چه قدر در خدمت کارگردان هستند؛ به آنها مجددا پیشنهاد بازی دادم. متاسفانه کم داریم بازیگرانی که بتوانند در خدمت کارگردان باشند، دکوپاژ را بفهمند، میزانسنها را درست اجرا و راکوردها را درست حفظ کنند. معمولا هم این افراد، جزو کسانی هستند که در واقع جز مساله حسی، تکنیکالی هستند. ما در ستاره بازی در کنار بازیگران جوان و بااستعداد از بازیگران هالیوود نیز بهره بردیم که نشان داد هرچه بیشتر به جوانان اعتماد کنیم، نتیجه بهتری میگیریم.
- آیا این اثر چند سال دیگر نیز هنوز برای مخاطب تازگی دارد و جذاب است؟ روی صحبت شما با چه کسانی و هدف از ساخت ستاره بازی چه بود؟
این مساله به زمان برمیگردد و نمیتوان آن را پیش بینی کرد. من این شانس را داشتم که تمام فیلمهایم در این سالها جزو آثار پُرفروش و پُرمخاطب بودند و دیده شدند. این که ستاره بازی چه قدر میتواند ادامهدار باشد، نمیتوان درباره آن نظر قطعی داد.
- آیا از شرایط اکران عمومی فیلم راضی بودید؟
به دلیل شیوع کرونا و مسایلی که سال گذشته رخ داد، مردم از فیلمهای اجتماعی حمایت لازم را نمیکنند و انگار این مساله باب شده است تا افراد آثار را در پلتفرمها ببینند. از سوی دیگر دوره فیلمهای متوسط و لوباجت تمام شده و مردم اگر قرار است هزینه کنند، ترجیح میدهند فیلمی بزرگ ببینند که ارزش سینما رفتن داشته باشد.
- نزدیک به یکسال است که گیشه سینمای ایران در دست فیلمهای کمدیست. فکر میکنید فیلمهای اجتماعی در گیشه با چه سرانجامی روبهرو هستند؟ آیا اگر اثر اجتماعی خوبی ساخته شود، میتواند با آثار کمدی رقابت کند؟
ما باید برای رقابت با سینمای گیشه راهکارهایی داشتیم. ناگفته نماند که همیشه سینمای کمدی در گیشه موفقتر بودند و ما باید با نگاهی آسیبشناسانه به علت سقوط فروش فیلمهای اجتماعی فکر کنیم و این مساله ربطی به اینکه آثار کمدی میفروشند، ندارد.
ادامه مطلب گفتوگو با هاتف علیمردانی به بهانه اکران آنلاین ستاره بازی
گفتوگو با احمدرضا کاظمی سرپرست نویسندگان اسکار
- 40 بازدید
- 12 فوریه 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
احمدرضا کاظمی سرپرست نویسندگان رئالیتیشو اسکار است. او با همراهی گروهی از نویسندگان بخشهای مختلف این رئالیتیشو اعم از مأموریتها و چالشهای مختلف را ملهم از یک برنامه بریتانیایی به نام «تسک مستر» بر عهده داشتهاند. کاظمی میگوید که رئالیتیشو اسکار در نیمی از بخشها ملهم از برنامه تسک مستر بریتانیایی است که البته با تغییراتی همراه شده و نیم دیگر آن نیز از پایه طراحی شده است. او یکی از نقاط قوت این رئالیتیشو را ریتم خوب آن میداند که باعث میشود مخاطبان بیشتری را پای تماشای آن بنشاند و معتقد است که اگر این برنامهها در تعداد محدود از سوی پلتفرمها و شبکه نمایش خانگی ارائه شود میتواند برای مخاطب همچنان جذاب باشد. گفتوگوی کوتاه با این نویسنده را به نقل از فرهیختگان میخوانید.
با مسابقه اسکار مهران مدیری بیشتر آشنا شوید
- چه بخشی از رئالیتیشو اسکار ملهم از برنامه تسک مستر بریتانیایی است؟
احمدرضا کاظمی: برنامه اسکار در نسخهای که با نظر آقای مدیری اجرا شده، بیشتر در ساختار و یک سری از ماموریتها به برنامه تسک مستر شبیه است تا ماهیت. رئالیتیشوی اسکار نسبت به برنامه تسک مستر تغییرات اساسی دارد به طوری که فیزیکیتر شده و بیشتر به سمت کمدی کلامی و موقعیت رفته است. بنابراین مثل جوکر نیست که کپی عین به عین برنامه خارجی باشد و آن را ایرانیزه کرده باشند.
- به طور مثال بخش مسابقه که شرکتکنندگان با اقوامشان تماس میگیرند و درخواستی را مطرح میکنند طبق برنامه اصلی بریتانیایی است؟
در برنامه تسک مستر این بخش به این شکل نیست. آنها با یکی از دوستانشان تماس میگیرند و چالش فیزیکی و تغییر صدا انجام میدهند که ما هم در این برنامه این بخش را با تغییراتی داریم. در رئالیتیشو اسکار، یک سری تسکها و ماموریتها هست که به صورت بنیادین از صفر طراحی کردیم. برخی را از برنامه اصلی الهام گرفتیم و به شکل دیگری تغییر دادیم و برخی قسمتها را نیز از همان برنامه اصلی گرفتیم مثل بخش پیتزا. در مجموع نیمی از بخشهای این برنامه از ابتدا طراحی شده و نیم دیگر آن نیز ملهم از برنامه اصلی، ایرانیزه شده است.
- کار با گروه نویسندگان چگونه پیش میرود؟
به صورت گروهی و بر اساس یک اتاق فکر کار شده است و این طور نبود که هر قسمت بر عهده یک نویسنده باشد. شیوه کار به این شکل بود که نویسندگان پیشنهادهایشان را ارائه میکردند که برخی از این پیشنهادها عینا به کار گرفته میشد و برخی هم با کمی تغییر مورد استفاده قرار میگرفت. گاهی یکی از دوستان ایده کوچکی را مطرح میکرد و این ایده بین دیگر دوستان نویسنده میچرخید و چیزهایی به آن اضافه میشد و در نهایت به یک ایده پختهتر و اجرایی تبدیل میشد.
احمدرضا کاظمی: ما در اتاق فکر برنامه اسکار، بانکی از چالشها را طراحی کردیم و این چالشها به نسبت گروه بازیگرانی که به برنامه دعوت میشدند، مورد استفاده قرار میگرفت. مثلا برای برخی از گروهها، چالشهای معماییتر انتخاب میشد، برای برخی دیگر از گروهها که احساس میکردیم بازیگران آن بداههپردازترند، چالشهای بداههای
- متن بر چه اساسی نوشته میشد؟ آیا بر اساس ویژگیهای هر بازیگری که قرار بود دعوت بشود متن خاصی نوشته میشد یا یک متن کلی بود و برای هر بازیگری قابلیت استفاده داشت؟
ما در اتاق فکر برنامه اسکار، بانکی از چالشها را طراحی کردیم و این چالشها به نسبت گروه بازیگرانی که به برنامه دعوت میشدند، مورد استفاده قرار میگرفت. مثلا برای برخی از گروهها، چالشهای معماییتر انتخاب میشد، برای برخی دیگر از گروهها که احساس میکردیم بازیگران آن بداههپردازترند، چالشهای بداههای و برای برخی گروههای دیگر نیز چالشهای فیزیکال را انتخاب میکردیم.
- در این برنامه علاوه بر بازیگران، گروههای دیگری از سلبریتیها نیز حضور دارند؟
خیر فقط بازیگران حضور دارند.
- چه بخشی از این رئالیتیشو بداهه است و چه بخشی از آن بر اساس متن نگاشته شده، پیش رفته است؟ به طور مثال خود آقای مدیری چقدر به آن چه در متن نگاشته شده وفادار است و چه بخشی از آن را بداههگویی میکند؟
همه گفتوگوهای داخل استودیو به غیر از تسکها، بداهه است و در لحظه شکل میگیرد. ما فقط چالشها را طراحی میکنیم و زمینه شوخی را فراهم میکنیم که موقعیتی برای بازیگر به وجود بیاید تا بتواند خودش را نشان دهد. این بستگی به خود بازیگران دارد که چطور از این موقعیتها استفاده کنند. گاهی یک بازیگر میتواند یک موقعیت ایجاد شده را به شکل بامزهای به انجام برساند و گاهی هم برخی بازیگران از این موقعیت به صورت جذاب استفاده نمیکنند. آقای مدیری هم تا حدود زیادی آن چه ارائه شده است را عینا اجرا کرده و گاهی هم آنها را تغییر داده است اما پایه کار بر اساس چیزی است که قبلا طراحی شده است.
- بازخوردهایی که از اولین قسمت این مجموعه گرفتید چطور بود؟
عموم مردم دوست داشتند و نقدهایی هم از جانب کسانی که کمی تخصصیتر به قضیه نگاه میکردند یا برنامه تسک مستر را دیده بودند، ارائه شده بود که معتقد بودند برنامه اسکار متفاوت از تسک مستر است و ما هم همین را میخواستیم که کار متفاوتی ارائه کنیم.
- نقاط قوت این برنامه را در چه میدانید؟
نقطه قوت آن در خوش ریتم بودن آن است که حوصله سربر نیست و مردمی که پای تماشای این برنامه مینشینند، خسته نمیشوند.
- فکر می کنید با توجه به شرایط امروز جامعه، نیاز به تولید چنین برنامههایی در شبکه نمایش خانگی هست؟
در حال حاضر در یک بازه زمانی هستیم که تعداد برنامههای رئالیتیشو در نمایش خانگی زیاد نیست و فکر میکنم وجود چنین برنامههایی در همین تعداد کم لازم است. وقتی تعداد این برنامهها در شبکههای مختلف نمایش خانگی زیاد میشود، ممکن است کمی مردم را خسته کند ولی تعداد کم آن می تواند جذاب باشد. اگر پلتفرمها نیز در ارائه برنامههای رئالیتیشو با هم هماهنگ باشند و از ارائه محتوای شبیه به هم در یک بازه زمانی خودداری کنند به طوری که با فاصله زمانی از یکدیگر این برنامهها را به مخاطب ارائه کنند، بهتر است.
گفتوگو با حسین ریگی کارگردان فیلم هوک
- 15 بازدید
- 2 فوریه 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
فیلم هوک، به کارگردانی حسین ریگی و تهیهکنندگی علی آشتیانیپور با نمایش تصاویری بکر از طبیعت زیبا و منحصر بفرد سیستان و بلوچستان از جمله فیلمهای حاضر در جشنواره فجر ۴۱ بود. این اثر روایت کودکی است که آرزوی قهرمانی بوکس را در سردارد اما بعد از پیچ و خمهای بسیار و عبور از لبه تیز پرتگاههای قدرت و ثروت نامشروع در نهایت با جوانمردی ضربه هوک را به رقیب نمیزند.
حسین ریگی سال ۱۴۰۰ فیلم خوب «لیپار» را با موضوع کودکان و نوجوانان در سیستان و بلوچستان ساخت که در جشنواره فیلم کودک و نوجوان مورد تحسین قرار گرفت اما فیلم «هوک» با وجود بهرهگیری از مضامین انسانی و اخلاقی آنچنان مورد استقبال مخاطبان در جشنواره فجر واقع نشد. شاید همین مساله بهانهای شد تا بامداد ۱۱ فروردین ماه ۱۴۰۲ این اثر از تلویزیون پخش شود. پخش فیلم «هوک» در وطن فا بهانهای شد تا با حسین ریگی کارگردان این اثر گفتوگو کنیم.
- فیلم هوک اثری نوجوانانه و ورزشیست و میتوان گفت جای ژانر ورزشی در سینما به شدت خالی ست. چرا کمتر فیلمسازی به سراغ ساخت فیلمهایی در این ژانر میرود؟ نیازمند مهارت است یا موارد دیگری باید مدنظر قرار بگیرد؟
حسین ریگی: ساخت فیلم در ژانر ورزشی هم تکنیک خود را میخواهد و هم در سینمای ایران باید یک ژانر مورد استقبال مردم قرار بگیرد تا فیلمسازان بدون ترس به سراغ آن بروند. معمولا ژانر کودک و نوجوان و ورزشی کمتر مورد استقبال مردم قرار گرفته البته بخشی از آن هم به دلیل بودجهای است که برای این ژانرها در نظر گرفته نمیشود. در حقیقت این ۲ ژانر نیاز به حمایت و برنامهریزی دارد چراکه کار با بازیگران غیرحرفهای و کودک در آثاری ویژه این سنین سخت است و زمان فیلمبرداری را بالا میبرد. در ژانر ورزشی هم نیازمند قصههای قهرمانمحور و وقت و هزینه هستیم و زمان فیلمبرداری هم بسیار مهم است به همین دلیل کمتر کسی به سمت ساخت اثری با این ژانر میرود. من در این ۲ حوزه کار کردم و به موضوعات بومی نیز پرداختم که طبیعتا کارم را سختتر میکند.
- کار با نوجوانان را چگونه ارزیابی میکنید؟ بازی گرفتن از این گروه سنی باتوجه به شور و حال سنشان سخت است. در هوک با چه چالشهایی مواجه بودید؟
اساسا کار با نوجوانان سخت است به ویژه کسانی که جلوی دوربین نرفتند و تجربه بازیگری ندارد، چراکه با شرایط کار آشنا نیستند، با تیم کار نکردند، راکورد را نمیداند و… همه این موارد کار را پُر چالش میکند اما جذابیتهای خاص خود را دارد.
- اگر بخواهیم منصفانه به این اثر نگاه کنیم، سکانسهای ورزشی آماتورمانند گرفته شده در حالی که فیلم ورزشی است. بخش بزرگی از این اتفاق به فیلمبردار اثر باز می گردد. چنین کامنتی از مخاطبان و منتقدان دریافت کردید؟ خودتان این اتفاق را چگونه ارزیابی می کنید.
فیلم ورزشی شرایط خاص خود را دارد. وقتی میخواهیم سکانس ورزشی تصویربرداری کنیم نیازمند تجهیزات ویژه و فیلمبرداری از چند زاویه هستیم. اگر پشت صحنه فیلمهای ورزشی را نگاه کنیم معمولا با چند دوربین کار میکنند. همچنین زمان کافی برای ساخت آنها در نظر گرفته میشود. ما در یک سالن و با یک دوربین سکانسهای ورزشی را گرفتیم آن هم در یک روز! طبیعتا این اتفاق به وجود میآید و باعث میشود فضای کار مطلوب ما هم نباشد.
- عدهای حضور بازیگر چهره را به بیشتر دیده شدن فیلم در گیشه مرتبط میدانند. اما شاید یکی از آسیبهایی که به «هوک» وارد شده است، بازی ضعیف بازیگران شناخته شده است. چرا برای همه بازیگران اصلی از هنرمندان بومی بهره نبردید؟
من فیلمسازی را با ساخت آثار کوتاه و مستند شروع کردم و هر کدام به اندازه خود دیده شده است اما وقتی وارد فضای سینما شدم، دوست داشتم اگر درباره سیستان و بلوچستان فیلم میسازم، دیده شود و قاعدتا حضور چهرهها میتواند به این نگاه کمک کند اما در کل شخصا از فیلمی که از بازیگران بومی بهره ببرد، استقبال میکنم چه بسا در فیلم جدیدم «میرو» نیز این اتفاق افتاده است و از ۲۲ بازیگر حاضر در این پروژه، تنها سه بازیگر شناخته شده و بقیه بومی هستند و تعداد بیشتری از آنها اولین بار است که جلوی دوربین رفتهاند.
- یکی از نقاط قوت اثر تصاویر چشمنواز و زیبا از منطقه سیستان و بلوچستان است. چه قدر این هدف را برای فیلم مدنظر قرار دادید؟ این تصاویر علاوه بر جذب گردشگر چه کمکی به خود فیلم میکند؟
این استان بسیار زیبا و جذابیتهای خاص خود را دارد و فیلمساز دوربین را در هر گوشهای بکارد، تصویر خوبی از آن دریافت میکند. اما قاعدتا من در کنار تعریف کردن یک قصه نه نگاه گردشگری اما این نگاه را دارم که اگر قرار است دستتنگی افراد را به نمایش بگذارم، با یک عزتی از آن بگویم و چهره درستی از آنها را به تصویر بکشم. هر کس به این منطقه سفر کرده، خاطرات خوبی را برای خود رقم زده و تصویر درستی را از منطقه به شهرهای خود بردهاند. اما متاسفانه در سینما اینگونه نبوده است و شاید من در پس ذهنم این اتفاق افتاده است و از زیبایی آن منطقه در فیلمم بهره بردم و در خدمت اثر به کار گرفتم.
حسین ریگی: دوست داشتم اگر درباره سیستان و بلوچستان فیلم میسازم، دیده شود و قاعدتا حضور چهرهها میتواند به این نگاه کمک کند اما در کل شخصا از فیلمی که از بازیگران بومی بهره ببرد، استقبال میکنم چه بسا در فیلم جدیدم «میرو» نیز این اتفاق افتاده است
- عده زیادی از مخاطبان که شامل منتقدان و اصحاب رسانه هم میشوند، معتقدند اثر اول شما یعنی «لیپار» بسیار جلوتر و موفقتر از هوک بود. نظر خود شما درباره این موضوع چیست؟
هر فیلمسازی آثاری را که تولید میکند، دوست دارد اما «لیپار» به دلیل آنکه فیلم اول من بود و به نوعی بخشی از زندگی خودم بود، دوستش دارم. البته «هوک» هم در شرایط خاص خودش ساخته شد و قطعا کم و کاستیهایی دارد که میتوانیم بگوییم میشد بهتر از این هم کار کرد. خوشبختانه تلاش کردم در فیلم جدیدم یعنی «میرو» آن را برطرف کنم.
- اگر به عقب برگردید هوک را همانگونه که در حال حاضر است، میسازید؟ اگر نه چه تغییراتی اعمال میکنید؟
هر فیلمسازی اگر به گذشته برگردد شاید نزدیک به ۵۰ تا ۷۰ درصد از چیزی را که ساخته است، تغییر دهد. برای من هم این مساله صدق میکند و قاعدتا میتوانم بگویم بسیار روی فیلم تغییر ایجاد کنم و اگر قرار باشد دوباره آن را بسازم، بیشتر روی فیلمنامه و فیلمبرداری وقت میگذارم.
- آیا این اثر چند سال دیگر نیز هنوز برای مخاطب تازگی دارد و جذاب است؟ روی صحبت شما با چه کسانی و هدف از ساخت هوک چه بود؟
ما فیلمسازانی داشتیم که در زمان زندگی خود فیلم ساختند و زمانی که فوت کردند، فیلمشان مطرح شده است. همچنین فیلمسازانی داشتیم که در زمان زنده بودنشان آثارشان مطرح بوده است و زمانی که فوت کردند، فیلمهایشان هم فراموش شد. من ادعای اینکه فیلم خارقالعادهای را ساختم، ندارم اما در کنار ساخت فیلمهای قابل قبول جریانی را در سینما به وجود آوردم که میتواند فیلمسازان خوبی را به جامعه سینمایی معرفی کند و همچنین نگاه درستی به منطقه جنوب شهر و سیستان و بلوچستان داشته باشد.
- نزدیک به یکسال است که گیشه سینمای ایران در دست فیلمهای کمدیست. فکر میکنید فیلمهای اجتماعی در گیشه با چه سرانجامی روبهرو هستند؟ آیا اگر اثر اجتماعی خوبی ساخته شود، میتواند با آثار کمدی رقابت کند؟
سینما در هیچ زمان و مکانی چراغش خاموش نمیشود شاید در زمانی فیلمهای خوبی پُرنورتر و فیلمهای هنری و اجتماعی کمفروغتر باشند اما این نوسان همیشه وجود دارد و با آمدن نسلها میتواند تغییر کند. من اعتقاد دارم فیلم اجتماعی خوب میتواند پا به پای آثار کمدی پیش برود. در همه ژانرها ما باید فیلم تولید کنیم اما برخی ژانرها نیاز به حمایت دارند و در غیر این صورت تهیهکنندگان ریسک نمیکنند و کارگردان نیز چون دیده نمیشود، سراغ این آثار نمیرود. باید برای این موضوع فکری کنیم.