is_tag

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان چه کسانی بودند+تصاویر

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان: در محبوب‌ترین داستان‌ها درباره امپراتوری ایران به ندرت شاهد حضور زنان هستیم. حضور زنان در بیشتر موارد به عنوان یک شخصیت فرعی کوتاه‌مدت و عزلت‌نشین یا درگیر نارضایتی‌های شخصی در حرمسرای شاه است، اما تقریبا هیچ‌یک از این شخصیت‌پردازی‌ها درست نیست. ملکه‌های ایران باستان دارای استقلال اجتماعی و اقتصادی بودند؛ استقلالی که آن‌ها را به سیاستمدارانی قدرتمند تبدیل کرده بود. آن‌ها از قدرتشان برای فتح سرزمین‌های جدید استفاده نمی‌کردند، بلکه کنترل ثروت و منابع امپراتوری در دست آن‌ها بود.

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان

ملکه‌های ایرانی به عنوان مادران شاهزادگان آینده برای سلسله هخامنشی، تأثیر قابل‌توجهی بر جانشینی سلطنتی و ثروت سیاسی امپراتوری داشتند. در این مطلب بخش بخش فرهنگ و هنر مجله خبری چشمک در مجموعه تاریخ و تمدن با پنج قدرتمندترین ملکه های ایران باستان آشنا میشوید.

۱٫ آتوسا: نخستین ملکه مادر امپراتوری ایران (حدود ۵۵۰-۴۷۶ قبل از میلاد)

ملکه آتوسای اول احتمالاً سلطنتی‌ترین زن امپراتوری ایران بوده است. پدرش کوروش کبیر، امپراتوری را تأسیس کرد. او همسر و خواهر دو جانشین نخست کوروش بود، اما زمانی که بیشتر اعضای نزدیک خانواده‌اش از دنیا رفته بودند، سرآمد شده بود. داریوش زمانی که قدرت را به دست گرفت برای تحکیم حکومت خود، با تمام بازماندگان زن کوروش کبیر از جمله آتوسا ازدواج کرد. هدف این بود که اطمینان حاصل شود پسران هر یک از این زنان، پسران داریوش نیز باشند و خانواده او با نسب اصلی کوروش ادغام شود.

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان
(زیور طلایی؛ نمایانگر زنی از ایران باستان که گل نیلوفر آبی در دست دارد)

آتوسا ملکی به نام آنتارانتیش در شمال پارت داشت. در آنجا، او بر کار بیش از ۱۰۰ خدمتکار و کارگر، از جمله خدمتگزاران زن آشوری و فرزندانشان، صنعتگرانی از سراسر امپراتوری و یک پزشک یونانی نظارت می‌کرد. آتوسا بر اعیاد مجلل ریاست می‌کرد، جایی که مرسوم بود ملکه، تمام وظایف تشریفاتی و مذهبی را که به طور رسمی توسط پادشاه غایب انجام می‌شد، انجام دهد.

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان
آتوسا یا هُتوسا (حدود ۵۵۰ پ‌م – ۴۸۵ پ‌م) دختر کوروش بزرگ، شهبانوی پادشاه هخامنشی داریوش بزرگ و مادر خشایارشا بود. به گواهی مورخان یونانی، آتوسا تاثیرگذارترین همسر داریوش بزرگ بوده و خصلت‌هایی نظیر قدرت‌طلبی، درایت و اقتدار داشته‌است.

آتوسا به طور بالقوه در پارت مستقر بود تا نزدیک پسر بزرگش خشایارشاه باشد. به گفته هرودوت مورخ یونانی، آتوسا داریوش را متقاعد کرده بود خشایارشاه را وارث خود کند. داریوش قبل از تصاحب قدرت از همسر نخست خود دو پسر داشت. در حالی که خشایارشاه نخستین پسرش پس از پادشاه شدن بود، داریوش در واقع آرتیستون  (خواهر جوانتر آتوسا) را بیشتر دوست داشت و دو پسر نیز از او داشت.

با این حال، آتوسا توانست داریوش را متقاعد کند پسرش از حق نخست‌زادگی دوگانه برخوردار باشد. نخست اینکه خشایارشاه پسر ارشد داریوش بود و دوم اینکه بزرگ‌ترین نوه کوروش بود. بنابراین او بیشترین حق ادعای ارث را داشت. داریوش، احتمالاً از ترس این که آتوسا و دیگر دختران کوروش بتوانند پسرانشان را تحت فشار قرار دهند تا در صورت مخالفت او، جنگ داخلی راه بیندازند، پیشنهاد آتوسا را پذیرفت.

هنگامی که خشایارشاه پادشاه شد، نفوذ آتوسا نیز افزایش یافت. او نخستین ملکه مادر امپراتوری ایران بود؛ نخستین زنی که تمام عمرش را در خانواده سلطنتی گذراند و پسرش را بر تاج و تخت دید. او تعیین‌کننده معیار نسل‌های آینده شد و حق ملکه مادر جهت مداخله در پرونده‌های خیانت را گرفت. توانایی او در تأثیرگذاری بر سیاست داخلی ایران، یونانیان باستان را بر آن داشت که ادعا کنند او به تنهایی طراح حملات ایرانیان به کشورشان بوده است. این اغراقی است آشکار، اما نشان می‌دهد شهرت ملکه چطور از او پیشی گرفته بود.

۲٫ آماستری: مدافع سلسله (حدود ۵۱۰-۴۲۴ قبل از میلاد)

آماستری، جانشین آتوسا به عنوان ملکه مادر، سرشناس‌ترین همسر خشایارشاه بود. او دختر یکی از متحدان داریوش بزرگ در جریان کودتای او بود و ازدواج آماستری با شاهزاده خشایارشاه به تحکیم این اتحاد کمک میکرد.

اندکی پس از حمله ناموفق ایران به یونان در سال ۴۷۹ قبل از میلاد، آماستری ردای زیبایی برای شوهرش بافت. خشایارشاه فوراً آن را به زن جوانتری (عروسشان) داد که پادشاه با او رابطه نامشروع داشت. با این حال، آماستری موقعیت را بد تعبیر کرد و تصور کرد خشایارشاه با مادر دختر رابطه دارد و کاری کرد زن بزرگ‌تر به عنوان مجازات به طرز وحشیانه‌ای مثله شود. تنها زنان ایرانی می‌توانستند همسران واقعی و قانونی شاه باشند. چنین رابطه‌ای خط جانشینی را به خطر می‌انداخت. اگر خشایارشاه از زن ایرانی دیگری صاحب پسر میشد، کسی می‌توانست ادعای تاج و تخت آن پسر را مطرح کند و جنگ داخلی به راه بیندازد.

شاید بپسندید: عکس های دیده نشده از جوانی ناصرالدین شاه با ژست های خاص!

ملکه های قدرتمند
(استوانه‌ای که ملکه ایران را در حال ملاقات با یک دختر جوان و زن نجیب نشان می‌دهد)

سال ۴۶۵ قبل از میلاد، خشایارشا ترور شد و امپراتوری ایران مدت کوتاهی دچار نابسامانی شد، زیرا سه پسر بزرگ او با آماستری و دیگر اشراف قدرتمند برای کسب قدرت شروع به رقابت کردند. در نهایت، سومین پسر آن‌ها، اردشیر اول جایگاهش را به عنوان پادشاه محکم کرد. آماستری در موقعیت جدید خود به عنوان ملکه مادر، هر کسی را که هخامنشیان را تهدید می‌کرد مجازات می‌کرد.

اردشیر اول اندکی پس از به دست گرفتن قدرت، با شورشی در مصر به کمک ارتش یونانی آتن، روبرو شد. در آغاز، شورشیان برادر خشایارشاه، هخامنش را که آن زمان به عنوان ساتراپ (استاندار) بر مصر حکومت می‌کرد، کشتند. بغابوخش دوم، استاندار ایرانی آشور، توانست رهبران شورشی را وادار به تسلیم کند. آن‌ها پذیرفتند به شرط اعدام نشدن بازداشت شوند. با این حال، آماستری برنامه‌های دیگری داشت. این افراد یکی از شاهزادگان خاندان سلطنتی را کشته بودند و این شکل از خیانت مستلزم اعدام بود. آماستری (نه پسرش که پادشاه بود) به بغابوخش دستور داد تا خائنان را به دربار سلطنتی تحویل داده تا سرشان بریده شود.

وادار کردن بغابوخش به شکستن سوگند خود با شورشیان مصری تنها یک نمونه از فهرست نارضایتی‌های ساتراپ علیه خانواده سلطنتی بود. پدر و پدربزرگ او بر استان بسیار معتبرتر بابل حکومت می‌کردند، اما حتی ازدواج با یکی از دختران خشایارشاه و آماستری (شاهزاده آمیتیس) او را از تنزل یافتن نجات نداد، در حالی که یکی از پسران کوچکتر خشایارشاه کرسی اجدادی بغابوخش را صاحب شد. مدتی پس از ماجرای مصر، بغابوخش نخستین استانداری بود که علیه پادشاه خود شورش کرد و دو ارتش وفادار را در نبردها شکست داد. آماستری همراه پرنسس آمیتیس نقش منحصر به فردی در تاریخ ملکه‌های ایران باستان بر عهده داشتند.

ملکه‌های قدرتمند ایران باستان
(نقش‌برجسته سربازان ایرانی در  شوش، قرن ششم تا پنجم پیش از میلاد)

زیرکی آمستریس جنگ را به پایان رساند. ملکه مادر با شناخت موفقیت‌های آشکار بغابوخش در میدان جنگ، توانست او را به کناره‌گیری متقاعد کند. به رغم میل اردشیر به دیدن اعدام او، به بغابوخش اجازه داده شد در تبعید راحت با دربار سلطنتی زندگی کند، در حالی که پسرش زوپیروس مجاز بود در آشور سلطنت کند. حتی اگر بغابوخش فقط از طریق ازدواج بخشی از خانواده سلطنتی به حساب می‌آمد و آمستریس همیشه با کشتن اعضای سلطنتی خود مخالف بود.

چند سال بعد زوپیروس هم دست به شورش زد. او به اندازه پدرش موفق نبود و به عنوان تبعیدی به آتن گریخت، فقط در سال ۴۴۰ پیش از میلاد در رأس یک ناوگان آتنی برای حمله به لیکیه بازگشت. از قضا، این تهاجم با تسلیم شهر نخست پایان یافت و دهقانی عصبانی سنگی را با دقت مرگبار پرتاب کرد و به سر زوپیروس ضربه زد. آمستریس به رغم اینکه خائن بود، همچنان نوه خود را عضوی از خانواده سلطنتی می‌دانست و این دهقان را به جرم کشتن یک شاهزاده هخامنشی دستگیر و مصلوب کرد. او با وجود شرایط یا فاصله نسبی از هسته خانواده، اجازه نمی‌داد اعضای خانواده‌های سلطنتی بدون مجازات قاتل، کشته شوند.

آماستری شاهد بزرگ شدن دست‌کم دو نوه بود. او و اردشیر هر دو به دلایل طبیعی ظرف چند ماه پس از یکدیگر در اواخر سال ۴۲۴ پیش از میلاد از دنیا رفتند.

۳٫ پروشات: ملکه بزرگ (حدود ۴۷۰-۳۷۰ پ. م.)

مرگ اردشیر اول جرقه یک جنگ داخلی را زد. او تنها یک پسر ایرانی اصیل داشت؛ خشایارشاه دوم. با این حال، اردشیر پسران زیادی از کنیزهای بابلی داشت و دست‌کم سه تن از آن‌ها برای کسب قدرت تلاش کردند. فاتح این نبرد قدرت، پادشاه داریوش دوم بود و این موفقیت را تا حدودی مدیون نفوذ همسرش پروشات بود. او از بسیاری جهات نمایانگر اوج ملکه بودن ایرانیان باستان بود.

اینکه آیا مادر داریوش دوم قبلاً مرده بود یا به دلیل بابلی بودن واجد شرایط نقش ملکه مادر نبود، روشن نیست. با وجود این، او هیچ نقشی در سیاست‌های دوران سلطنت پسرش نداشت. نفوذ سنتی آن موقعیت به پروشات به عنوان همسر پادشاه جدید رسید که با موفقیت این موقعیت جدید را با ثروت موجود و ارتباطات خود آمیخت.

پروشات
(نقش برجسته سنگ آهکی یک زن ایرانی از مصر، قرن چهارم قبل از میلاد)

پروشات از سنین پایین، یک سرمایه‌گذار باهوش و صاحبخانه نجیب و قدرتمند بدون اتکا به دیگران بود. پس از ازدواج او با داریوش، پدرشان مجموعه‌ای از دهکده‌ها و املاک در شمال غربی سوریه را به عنوان دارایی شخصی به پروشات اعطا کرد. در حالی که اردشیر هنوز زنده بود، داریوش اغلب به وظایف خود به عنوان استاندار هیرکانی مشغول بود. با این حال، پروشات بیشتر وقت خود را در بابل می‌گذراند. او ثروت و نفوذ خود را هم به عنوان یک شاهزاده خانم و هم به عنوان صاحب زمین در سوریه در مجموعه‌ای از املاک بزرگ اطراف شهرهای بابل و نیپور در هم تنید. او از این راه با استاندارهای مصر و ماد و خانواده بازرگان قدرتمند موراشو نزدیک شد.

وقتی پاریساتیس در سال ۴۲۲ قبل از میلاد، شوهرش را ترغیب کرد تا برای کسب قدرت تلاش کند، موراشو منابع مالی تحقق آن را فراهم کرد. داریوش دوم با ارتباطات سیاسی پاریساتیس، حتی قبل از اعلام مقاصد خود، بر بیشتر امپراتوری پیروز شد. او و داریوش پیش از پادشاه شدن داریوش، دو فرزند خردسال داشتند؛ آرساکس و آمستریس. پسر دوم، کوروش کوچک سال ۴۲۲ پیش از میلاد به دنیا آمد.

هر دو فرزند ارشد پاریساتیس برای ایجاد اتحاد سیاسی با استاندار ارمنستان در زمان به قدرت رسیدن داریوش، ازدواج کردند. اشک با استاتیرا و آماستری با تری‌تخمه. تریتخمه پس از مرگ پدرش، استاندار شد و علیه داریوش دوم قیام کرد. او برای روشن کردن هدف خود، آمستریس را به قتل رساند. در نهایت، شورش از درون سرکوب شد، اما پاریستاتیس به دنبال انتقام هولناکی بود. هفته‌ها پس از آن، مأموران او برای شکار و کشتن هر یک از اعضای خانواده تریتخمه به دوردست‌ها اعزام شدند.

خونریزی تنها زمانی متوقف شد که پاریساتیس عروس خود را هدف گرفت. استاتیرا در تمام طول این رویداد وفادار ماند. شاهزاده ارشک مجبور شد التماس پدرش را کند تا مداخله کند و جان استاتیرا را نجات دهد. داریوش دوم به پاریساتیس دستور توقف داد، اما ملکه برای همیشه از پسر بزرگ و همسرش رنجیده‌خاطر شد. این واقعه او را به طرفداری آشکار از پسر دومش، کوروش سوق داد. پاریساتیس وقتی فقط ۱۵ سال داشت، داریوش شاه را متقاعد کرد که کوروش را نایب السلطنه خود در استان‌های دریای اژه کند. استاندارهای ایرانی نزدیک‌تر به یونان و متحدانشان در اسپارت سال‌ها برای پایان دادن به جنگ پلوپونز تلاش کردند. کوروش وظیفه مدیریت مالی جنگ را بر عهده داشت و تنها ظرف سه سال، آن را با موفقیت به پایان رساند.

با این حال کوروش برای پیروزی واقعی حضور نداشت، چون سال ۴۰۴ پیش از میلاد، زمانی که داریوش دوم در حال احتضار بود، به دربار سلطنتی فراخوانده شد. داریوش و پریساتیس تا آخرین نفس بر سر جانشینی پسران‌شان با یکدیگر بحث کردند. پاریساتیس طرفدار کوروش بود. داریوش طرفدار آرساکس بود. در نهایت، کلام پادشاه حکم بود، اما درست زمانی که آرساکس به عنوان پادشاه اردشیر دوم تاجگذاری می‌کرد، پاریساتیس در طرح‌ریزی ترور بردار کوروش به او کمک کرد. این تلاش نافرجام بود، اما پاریساتیس مشارکت خود را مخفی نگه داشت و اردشیر دوم را متقاعد کرد کوروش را به خاطر تصمیم عجولانه‌اش ببخشد.

سپس پاریساتیس سه سال را صرف برنامه‌ریزی برای به قدرت رسیدن کوروش کرد و برای او متحدانی مانند متحدان داریوش به دست آورد. این استراتژی برای بار دوم موفقیت‌آمیز بود. در نبرد کوناکسا، اردشیر مجروح و مفقود شد. کوروش تقریباً بر امپراتوری فائق آمد، اما با پرتاب تصادفی نیزه در آن هرج و مرج کشته شد. پاریساتیس اردشیرشاه را متقاعد کرد یا فریب داد تا هر فردی را که در مرگ کوروش دخیل بوده، حتی به طور غیرمستقیم، تحویل دهد. او شرایطی ترتیب داد تا آن‌ها را در دام اعتراف به خیانت انداخته یا به بهانه‌های واهی به خانه خود ببرد. همه آن‌ها بر خلاف میل اردشیر زیر شکنجه‌های وحشتناک جان باختند، اما حتی پادشاه هم نتوانست جلوی مادرش را بگیرد.

۴٫ استاتیرای اول: نسل تغییر (۴۵۳ -۳۸۰ پ. م)

برخلاف بسیاری از ملکه‌های ایران باستان در این فهرست، استاتیرای اول هرگز نتوانست از تمام قدرت خود استفاده کند. تمام دوران تصدی او از لحاظ سیاسی تحت‌الشعاع پاریساتیس قرار گرفت، اما استاتیرا فاقد قدرت نبود. او بیشتر عمر خود درگیر نبرد با مادرشوهرش بود. استاتیرا در شورش برادرش شرکت نداشت و تنها زمانی فعالیت سیاسی را آغاز کرد که پس از تاجگذاری اردشیر دوم ملکه شد. هدف اصلی سیاسی او در سال‌های قبل از شورش کوروش جوان، تلاش برای اصلاح وجهه عمومی خانواده سلطنتی با شکستن هنجارهای جنسیتی بود.

ملکه‌های قدرتمند ایران باستان
(زن هخامنشی و خدمتکارانش روی بنای داسیلیوم، قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد)

به طور سنتی، اشراف ایرانی تلاش می‌کردند تا حد امکان خود را از انظار عمومی دور نگه دارند. هر چه توده مردم کمتر آن‌ها را می‌دید، اعتبار بیشتری داشتند. در میان مردان ایرانی، از جمله پادشاه، مسئولیتها به عنوان چهره های دولتی و رهبران نظامی، زندگی را به طور کلی غیرممکن می‌کرد. زنان نجیب ایرانی در کالسکه‌های محصور سفر می‌کردند و تمام زندگی‌شان را بدون تعامل با دهقانان می‌گذراندند، به جز خدمتکاران خودشان.

استاتیرا سنت را کنار گذاشت، در یک تخت روان یا کالسکه روباز سفر کرد و به دیدن توده مردم رفت، با مردم محلی تعامل کرد و احترام بی‌نهایت رعایای خود را به دست آورد. او اردشیر را نیز به همین رفتار ترغیب کرد. اردشیر به عنوان پادشاه سخاوتمندی که از تعامل با مردم خود فارغ از طبقه اجتماعی خوشحال بود معروف شده بود. در همان زمان، همتایان استاتیرا نیز جنبه‌های دیگر نقش‌های سنتی شان را رد کردند. خواهر استاتیرا هم به خاطر زیبایی و هم به خاطر مهارتش به عنوان اسب‌سوار و شکارچی معروف بود. دختر عموی آن‌ها، مانیا، اولین زن ایرانی شناخته‌شده‌ای بود که سال ۳۹۹ قبل از میلاد به عنوان فرماندار محلی آئولیس، بر سرزمینی به نام خود حکومت میکرد. استاتیرا این تغییر نگرش را وارد دربار سلطنتی کرد.

پس از شورش کوروش، استاتیرا برای تضعیف تمایل پاریساتیس برای انتقام تلاش کرد. هنگامی که یکی از ژنرال‌های کوروش کوچک در بابل زندانی شد، پاریساتیس سخت تلاش کرد تا او را آزاد کند. ظاهراً اردشیر دوم آماده برآوردن کردن این درخواست بود، اما استاتیرا او را متقاعد کرد که خائن را در هر صورت باید اعدام کرد. پس از سال‌ها تضعیف یکدیگر، پاریساتیس کنترل را به دست آورد و استاتیرا قربانی یک شام مسموم شد. اردشیر دوم که خشمگین شده بود، پاکسازی خانوار پاریساتیس را انجام داد و مادرش را به عنوان مجازات قتل استاتیرا به بابل تبعید کرد.

ملکه‌های قدرتمند ایران باستان
(حکاکی خادمان هخامنشی از گنجینه آکسوس، قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد)

۵٫ آتوسای دوم: آخرین ملکه واقعی امپراتوری ایران (حدود ۳۸۰-۳۳۸ قبل از میلاد)

یکی از آخرین اقدامات پاریساتیس ترتیب دادن یک ازدواج بود. از مرگ استاتیرا سال‌ها می‌گذشت. پاریساتیس، اردشیر دوم را متقاعد کرد کوچک‌ترین دخترش با استاتیرا ازدواج کند. این دختر ملکه آتوسا دوم بود.

آتوسای دوم همچنان توانست از موقعیت جدید خود به عنوان ملکه استفاده کند. اردشیر دوم باید قاطعانه انتخاب می‌کرد کدام یک از پسرانش پادشاه بعدی شود. نخست‌زادگی و احساسات شخصی اردشیر به نفع پسر بزرگش، داریوش دیگر بود. آتوسا و بسیاری از نجیب‌زادگان جوان‌تر طرفدار کوچک‌ترین پسر اوچوس بودند. جناح کوچکتری از نامزد سوم به نام آریاسپس حمایت کرد و کشیشان از دیگری به نام آرسامس حمایت کردند.

آتوسای دوم
(نگین منقوش به ملاقات یک زن ایرانی و یک نجیب زاده، قرن پنجم قبل از میلاد)

وقتی اردشیر رسماً داریوش را به عنوان وارث خود منصوب کرد، آتوسا به اوچوس نزدیک شد و به او پیشنهاد حمایت داد به این شرط که پس از به دست گرفتن قدرت با او ازدواج کند. آتوسا قصد داشت قدرت خود را حفظ کند و اوچوس در دسترس برادری بود که بیشترین توانایی را در این حیطه داشت. آتوسا به سراغ اشراف و درباریان رفت و پرونده اوچوس را برای او آماده کرد. او از داریوش که آن زمان ۵۰ساله بود، جوان‌تر بود و بیشتر یک جنگجو بود، که در زمان گسترش شورش، یک امتیاز بود.

(سکه‌ای که احتمالاً پسر آتوسا، اردشیر چهارم را به تصور می‌کشد)

یک نجیب‌زاده به نام تیریبازوس به شاهزاده داریوش نزدیک شد و او را به ترور پدرش و ادعای هر چه زودتر قدرت ترغیب کرد. داریوش و تیریبازوس حین این کار دستگیر و به جرم خیانت اعدام شدند. آتوسا و اوچوس تعدادی از دوستان و خدمتکاران را با پیام‌هایی درباره خیانت‌ها، داستان‌های دروغین نفرت اردشیر از پسر دومش و تهدیدهایی از جانب دیگر اشراف زادگان به دیدار آریاسپس فرستادند. آن‌ها آریاسپس را به سوی افسردگی و خودکشی سوق دادند و رقیب دیگری را به نفع اوچوس از میدان به در کردند.

با کشته شدن داریوش و آریاسپس، اوچوس نامزد بی‌قید و شرط جانشینی پدرش بود. با این حال، اردشیر عابدترین پسر خود، آرسامس را به عنوان وارث برگزید و اوچوس را برای جلوگیری از تهاجم مصر به امپراتوری جنوب غربی فرستاد. پادشاه هنوز از نقش آتوسا در توطئه‌ها بی‌اطلاع بود و او پسر تیریبازوس که اخیراً درگذشته بود را برای ترور آرسامس اجیر کرد. خبر مرگ آرسامس سبب شد سلامت اردشیر دوم افول کند و اوچوس در سال ۳۶۴ قبل از میلاد به پادشاهی اردشیر سوم برسد و آتوسا دوم ملکه شود.

هیچ چیز در مورد زندگی بعدی آتوسا مشخص نیست. سال ۳۳۸ قبل از میلاد، سلطنت اردشیر سوم با تراژدی پایان یافت، وقتی یک مشاور خواجه تمام خانواده سلطنتی را به جز جوانترین شاهزاده ترور کرد. اگر آتوسا آن زمان زنده بوده باشد، احتمالاً همراه با خانواده‌اش از بین رفته است. امپراتوری هخامنشی چند سال بعد به دست اسکندر مقدونی افتاد و هیچ یک از ملکه‌های ایرانی مانند آتوسا و نیاکان او برای قرن‌ها دوباره به قدرت مستقیم دست نیافتند.

منبع فرادید- مترجم: زهرا ذوالقدر

دانلود فیلم

ادامه مطلب قدرتمندترین ملکه های ایران باستان چه کسانی بودند+تصاویر

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس


حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

 

در این مطلب از سایت ایران ناز با حقایقی جالب و خواندنی درباره ی زندگی زنان در یونان و روم باستان همراه باشید. زن بودن در یونان و روم باستان با آنچه در دنیای امروز است، متفاوت بود. چیزهایی که حالا برای ما پیش پا افتاده هستند، در آن زمان اصلاً وجود نداشتند. و صحبت بر سر نه فقط حقوق و آزادی، بلکه چیزهای عادی هم هست. برخی از این حقایق را در زیر مرور خواهیم کرد.

 

۱- باید زیاد کار می کردند

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

 

زنان رومی در دوران فرمانروایی امپراتور آگوسوتوس زندگی راحتی نداشتند. زنان طبقات پایین جامعه در مقایسه با زنانی که از طبقه ی نخبگان بودند، محدودیت کمتری در فعالیت های خود داشتند. با این حال، باید بیشتر کار می کردند، مثلاً باید در مزارع کمک می کردند.

 

زن هایی که در شهر زندگی می کردند، قابله، دایه، آرایشگر، خیاط، بازیگر، خدمتکار یا آشپز می شدند یا به عنوان رقصنده یا شعبده باز، رومیان را سرگرم می کردند. زنان طبقات بالاتر جامعه، خانه داری می کردند.

 

۲- در دوران عادت ماهانه باید حواس جمع می بودند

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

حقایقی جالب و خواندنی درباره زنان روم باستان

 

زنان دوران باستان ممکن است به خاطر رژیم غذایی شان کمتر از حالا پریود می شدند. با این حال، زنان رومی و یونانی آرزو می کردند خونریزی زیادی داشته باشند چون می ترسیدند اگر خون در بدن شان باقی بماند، عواقب بدی در انتظارشان باشد.

 

زنان معمولاً در دوران پریود در خانه می ماندند و لای پاهایشان پنبه، پشم گوسفند یا کهنه پارچه می گذاشتند که بعداً آن ها را می شستند و دوباره از آن ها استفاده می کردند. علاوه بر این، دانشمندان معتقدند زنان در دوران پریود شلوارهای مخصوصی به تن می کردند.

 

۳- یک زن برای جدایی از همسرش باید ۳ روز خانه را ترک می کرد

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

 

در آن زمان بر اساس قوانین روم باستان ۳ نوع ازدواج وجود داشت: Confarreation که ازدواج میان اشراف زادگان رومی بود، و نوع دوم Coemption که ازدواج از طریق خرید بود.

 

نوع سوم Usus بود که در آن زن و مرد در کنار یکدیگر زندگی می کردند. زنی که یک سال در خانه ی یک مرد زندگی کرده بود، همسر قانونی او شناخته می شد. در این نوع ازدواج، اگر زنی دست کم یک بار در سال ۳ شب متوالی به خانه نمی رفت، همسرش دیگر کنترل قانونی بر او نداشت.

 

۴- برای گپ زدن به حمام می رفتند

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

حقایقی جالب و خواندنی دختران یونانی

 

در مقایسه با دیگر شهرهای دوران باستان، وضعیت بهداشت در روم باستان در سطح نسبتاً بالایی قرار داشت. این شهر یک سیستم فاضلاب مناسب، دستشویی های عمومی و حمام هایی داشت که به رومی ها کمک می کرد همیشه خوشبو باشند. با این حال، در مکان های عمومی احتمال ابتلا به بیماری وجود داشت. به همین دلیل، زنان رومی هنگام رفتن به حمام باید بسیار مراقب می بودند.

 

با این حال، این حمام ها مزایایی هم داشتند. آن ها محلی برای اجتماع بودند. زنان رومی به حمام می رفتند تا با دوستان خود صحبت کنند، شعر بشنوند و با معشوق خود دیدار کنند. گرچه حمام کردن زنان و مردان در کنار یکدیگر امر متداولی در روم نبود، اما اسقف آگوستوس استحمام بدون لباس را برای زنان ممنوع کرد. حتی در گرمابه هم زنان رومی باید رداهای مخصوصی به تن می کردند.

 

۵- شیر دادن مادران به نوزادان امر متداولی نبود

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

 

زنان ثروتمند رومی به کودکان خود شیر نمی دادند. نوزادان به یک دایه سپرده می شدند. سورانوس، یکی از طبیبان قدرتمند آن زمان، به این نتیجه رسیده بود که مادران بعد از زایمان خسته تر از آن هستند که بتوانند به کودک خود شیر دهند.

 

این طبیب رومی معتقد بود یکی از مزایای استخدام دایه های یونانی این بود که آن ها می توانستند موهبت زبان مادری خود را از طریق شیرشان به نوزادان منتقل کنند.

 

۶- مجبور بودند در سن خیلی پایین ازدواج کنند

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

 

دختران رومی به طور متوسط از سن ۱۲ سالگی تا اوایل دهه ی ۲۰ زندگی خود ازدواج می کردند، اما زنان خانواده های اشراف حتی زودتر از این به خانه ی بخت می رفتند.

 

بر اساس قوانین روم باستان، کهنسال ترین مرد یک خانواده رئیس آن خانواده بود و بر فرزندانش قدرت تام داشت. او این حق را داشت که با ازدواج یک دختر یا پسر خیلی قبل تر از رسیدنش به سن مناسب برای ازدواج موافقت کند. با این حال، دخترها هم می توانستند از ازدواج خودداری کنند اما به شرط آنکه می توانستند ثابت کنند خواستگارشان خصوصیت بدی دارد.

 

۷- روابط آزاد چندان هم آزاد نبودند

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

 

روم باستان در مجموع به روابط آزادی که آن زمان میان زنان و مردان وجود داشت، معروف بود. و گرچه ازدواج هایی هم بود که بر پایه ی عشق متقابل بوده باشند، اما شاعران رومی درباره ی روابط میان عشاق زیاد شعر می سرودند. در عین حال، بیشتر، این مردان بودند که معشوقه اختیار می کردند چون خیانت از سوی یک زن را امری ناپسند می دانستند.

 

حکومت تنها زمانی در این روابط مداخله می کرد که تبدیل به تهدیدی برای شرایط کسی می شد. با این حال، مواردی هم در تاریخ روم بوده که خیانت زن، مجازات قانونی به دنبال داشته است.

 

۸- پدر همیشه رئیس دخترش بود، حتی بعد از ازدواج

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

 

در دوران اولیه ی امپراتوری روم، دخترها حتی بعد از ازدواج هم تحت سلطه ی پدر خود باقی می ماندند و شوهر آن ها نیز از هیچ اختیار قانونی در موردشان برخوردار نبود. از دخترها انتظار می رفت مطیع پدر خود باقی بمانند حتی اگر خلاف خواسته ی همسرشان بود. به علاوه، زنان بعد از ازدواج هم لقب دوشیزه را از دست نمی دانند.

 

۹- مجبور بودند از مواد آرایشی غیر استانداردی استفاده کنند

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

 

زنان روم باستان به خود می رسیدند. داشتن پوستی رنگ پریده و یکدست در آن زمان مد بود. استفاده از لانولین، ماده ای که از پشم گوسفند به دست می آید، به عنوان ماسک صورت در آن زمان بسیار متداول بود. اما این ماده بوی خوشی نداشت و مردان اغلب از این موضوع گلایه می کردند. زنان رومی از مواد عجیب دیگری هم استفاده می کردند، مثل عصاره ی گیاهان، پشکل، گوگرد، سرکه، پودر پوسته ی صدف، مخلوط پیاز با چربی پرنده و شیر الاغ.

 

زنان ثروتمند از پشکل کروکودیل و خاکستر مار برای سفید کردن پوست خود استفاده می کردند. رومی ها همچنین از عاج، دندان مصنوعی درست می کردند.

 

۱۰- زنان اسمی مختص به خود نداشتند

 

حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

 

طی بخش عمده ای از تاریخ روم باستان، زنان اسمی مختص به خود نداشتند. آن ها را بر اساس نام طایفه ای که به آن تعلق داشتند نامگذاری می کردند (مثلاً نام کورنلیا از طایفه ی کورنلیا گرفته شده بود). اگر خانواده ای چندین دختر داشت، با اضافه کردن یک لقب، مثلاً «سوم» ترتیب تولد را مشخص می کردند. نوزادان دختر هم بر اساس نام پدر خود نامگذاری می شدند (مثلاً ویپسانیا، دختر ویپسانیوس).

 

بعدها به دختران دو نام تعلق گرفت که ترکیبی از لقب پدرشان و نام مکانی بود که در آن متولد شده بودند. در اواخر روزگار باستان، دخترها را بیشتر با نام مادر یا یک خویشاوند زن دیگرشان نامگذاری می کردند که اغلب نام قدیسان بود.

ادامه مطلب حقایقی جالب و خواندنی درباره زندگی زنان در یونان و روم باستان + عکس

مجموعه جدید تاریخ ایران باستان

تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم…

مجموعه جدید تاریخ ایران باستان

جام طلای منقش

ایران زمین از گذشته های بسیار دور مهد شکوه و عظمت و خاستگاه فرهنگ و تمدنی شکوفا و پویا بوده است. به شهادت تاریخ این دیار کهن در طول تاریخ ۷۵۰۰ ساله ای که از ورای اثار باقی مانده برایش برشمرده اند، همواره در تکاپوی رسیدن به بالاترین پله های نردبان فرهنگ و تمدن بوده و الحق که به شهادت تاریخ در بخش اعظم دوران حیاتش در صدر بوده است.

ادامه مطلب مجموعه جدید تاریخ ایران باستان

لباس و پوشاک بعد از اسلام‏

در آغاز نهضت اسلامى، اعراب بادیه‏نشین پوشاکهاى ساده سرتاسرى براى حفظ بدن از سرما و گرما به تن مى‏کردند و از هنر خیاطى کمترین اطلاعى نداشتند ولى پس از آنکه حوزه قدرت و نفوذ سیاسى اعراب به آسیا و آفریقا و اروپا، بسط یافت، این قوم بادیه‏نشین، خواهى نخواهى تحت تأثیر تمدن و فرهنگ ملل مغلوب قرار گرفتند، از این زمان به بعد، دریافتند لباسهایى برازنده‏تر از آنچه دارند مى‏توان پوشید و طرز لباس پوشیدن بسیارى از ملل مغلوب را اقتباس کردند. شکوه و تجمل زندگى که در میان مردم ایران بسیار پیش‏رفته بود، اثر خود را بر افکار بعضى از آنان بخشید؛ دربار بغداد احساس کرد که متدرجا زیر تأثیر همسایگان شکست‏خورده خود قرار مى‏گیرد، گسترش تمدن و تجارت موجب پیدایش کارخانه‏ها و کارگاههاى مختلف پارچه‏بافى گردید؛ و شهر بغداد، به زودى صاحب تعداد بسیارى از این‏گونه موسسات شد و تولید انواع پارچه‏هاى لطیف ابریشمى و زربفت در آنجا رو به تزاید نهاد، در مغرب، بالعکس اعراب، با مورها و بربرها آمیختند، اینان مردمى خشن بودند که از جهت سطح تمدن از فاتحان خود اعراب نیز در مراحل عقبتر قرار داشتند … اعراب حتى آنها که در شهرهاى نزدیک یکدیگر مى‏زیستند، البسه مختلف دربر مى‏کردند … چنانکه مردم اقوام و قبایل مختلف، از شکل کفش و کلاه و لباس خود شناخته مى‏شوند … پوشاک مردان تونس، با پوشاک مردم مراکش تفاوت دارد.

ادامه مطلب لباس و پوشاک بعد از اسلام‏

تاریخچه ورزش در ایران باستان

در قرون گذشته مشرق زمین، ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیشترین اولویت را به ورزش و تربیت بدنی اختصاص داده بود. در حالی که در همان زمان سایر کشورها به ورزش و تربیت بدنی توجه چندانی نداشتند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامت بدن به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در ایجاد ارتشی سلحشور و پیروز پی برده بودند.

ورزش در ایران باستان

در مقاله زیر خلاصه ای از اهمیت و نقش ورزش در نظام آموزش ایران باستان را از نظرمی گذرانید.تلاش برای حفظ مرز وبوم ایران بر اساس تعالیم زرتشت که به عنوان سرزمین مقدس نامیده شده است و نیز میل به کشور گشایی و تسخیر سرزمین های مجاور ایجاب می کرد که جوانان از آموزش های نظامی منظمی که پایه و اساس آن ورزش و تربیت بدنی بود برخوردار شوند. در حقیقت برنامه آموزش نظامی بسیاری از جوانان به مهارت های بدنی و قوای جسمانی محدود می شد تا بتوانند ویژگی های لازم یک سرباز خوب و شایسته را بدست آورند.

ادامه مطلب تاریخچه ورزش در ایران باستان

زنان سرباز تاریخ

زنوبی ملکه مشهور پالمیر (واقع در سوریه) بود. شوهر دوم او بنام اوده‌نات  رئیس طوایف صحرایی پالمیر بود. در هنگام جنگ در مقابل شاهپور اول پادشاه ساسانی امور جنگی و هدایت آن را بین خود و شوهرش تقسیم نمود. به علت حس جاه طلبی که در او وجود داشت، احتمالاً شوهرش بر اثر تحریک او کشته شد و او بنام پسرش وابالات عهده‌دار امور حکومت گردید و در سال ۲۶۷ میلادی عنوان ملکه شرق را پیدا نمود. بدون اینکه از روم اطاعت نماید قلمرو خود را از یک طرف تا حدود فرات و از طرف دیگر به مدیترانه توسعه داد. سوریه را تسخیر و حتی مصر و قسمتی از آسیای صغیر را به تصرف خود درآورد. در عین حال اشتغال به امور فرهنگی را نیز از نظر دور نداشت.

ادامه مطلب زنان سرباز تاریخ

آیین مزدک

آیین مزدک که به خُرّم[۱] («شاد» و «خوش») یا درست دین نیز شهره است، در دوره حکومت قُباد ِ ]اول[ (۴۸۸ ـ ۵۳۱)، شاهنشاه ساسانى، در ایران شکوفا شد. نام این دین برگرفته از نام مزدک، بنیادگذار آن است. مفاهیم اجتماعى آیین مزدک مهم است، به ویژه به این خاطر که اغلب مى اندیشند شکل آغازین و شرقى ِ سوسیالیسم و کمونیسم را داشته است (نولدِکه، ۱۸۷۹; کریستن سِن، ۱۹۲۵; و دیگران)، اما این یک مبالغه است که مى خواهد آیین مزدک را به یک نهضت اساساًاجتماعى تقلیل دهد (کِلیما،۱۹۵۷).

ادامه مطلب آیین مزدک