is_tag

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان چه کسانی بودند+تصاویر

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان: در محبوب‌ترین داستان‌ها درباره امپراتوری ایران به ندرت شاهد حضور زنان هستیم. حضور زنان در بیشتر موارد به عنوان یک شخصیت فرعی کوتاه‌مدت و عزلت‌نشین یا درگیر نارضایتی‌های شخصی در حرمسرای شاه است، اما تقریبا هیچ‌یک از این شخصیت‌پردازی‌ها درست نیست. ملکه‌های ایران باستان دارای استقلال اجتماعی و اقتصادی بودند؛ استقلالی که آن‌ها را به سیاستمدارانی قدرتمند تبدیل کرده بود. آن‌ها از قدرتشان برای فتح سرزمین‌های جدید استفاده نمی‌کردند، بلکه کنترل ثروت و منابع امپراتوری در دست آن‌ها بود.

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان

ملکه‌های ایرانی به عنوان مادران شاهزادگان آینده برای سلسله هخامنشی، تأثیر قابل‌توجهی بر جانشینی سلطنتی و ثروت سیاسی امپراتوری داشتند. در این مطلب بخش بخش فرهنگ و هنر مجله خبری چشمک در مجموعه تاریخ و تمدن با پنج قدرتمندترین ملکه های ایران باستان آشنا میشوید.

۱٫ آتوسا: نخستین ملکه مادر امپراتوری ایران (حدود ۵۵۰-۴۷۶ قبل از میلاد)

ملکه آتوسای اول احتمالاً سلطنتی‌ترین زن امپراتوری ایران بوده است. پدرش کوروش کبیر، امپراتوری را تأسیس کرد. او همسر و خواهر دو جانشین نخست کوروش بود، اما زمانی که بیشتر اعضای نزدیک خانواده‌اش از دنیا رفته بودند، سرآمد شده بود. داریوش زمانی که قدرت را به دست گرفت برای تحکیم حکومت خود، با تمام بازماندگان زن کوروش کبیر از جمله آتوسا ازدواج کرد. هدف این بود که اطمینان حاصل شود پسران هر یک از این زنان، پسران داریوش نیز باشند و خانواده او با نسب اصلی کوروش ادغام شود.

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان
(زیور طلایی؛ نمایانگر زنی از ایران باستان که گل نیلوفر آبی در دست دارد)

آتوسا ملکی به نام آنتارانتیش در شمال پارت داشت. در آنجا، او بر کار بیش از ۱۰۰ خدمتکار و کارگر، از جمله خدمتگزاران زن آشوری و فرزندانشان، صنعتگرانی از سراسر امپراتوری و یک پزشک یونانی نظارت می‌کرد. آتوسا بر اعیاد مجلل ریاست می‌کرد، جایی که مرسوم بود ملکه، تمام وظایف تشریفاتی و مذهبی را که به طور رسمی توسط پادشاه غایب انجام می‌شد، انجام دهد.

قدرتمندترین ملکه های ایران باستان
آتوسا یا هُتوسا (حدود ۵۵۰ پ‌م – ۴۸۵ پ‌م) دختر کوروش بزرگ، شهبانوی پادشاه هخامنشی داریوش بزرگ و مادر خشایارشا بود. به گواهی مورخان یونانی، آتوسا تاثیرگذارترین همسر داریوش بزرگ بوده و خصلت‌هایی نظیر قدرت‌طلبی، درایت و اقتدار داشته‌است.

آتوسا به طور بالقوه در پارت مستقر بود تا نزدیک پسر بزرگش خشایارشاه باشد. به گفته هرودوت مورخ یونانی، آتوسا داریوش را متقاعد کرده بود خشایارشاه را وارث خود کند. داریوش قبل از تصاحب قدرت از همسر نخست خود دو پسر داشت. در حالی که خشایارشاه نخستین پسرش پس از پادشاه شدن بود، داریوش در واقع آرتیستون  (خواهر جوانتر آتوسا) را بیشتر دوست داشت و دو پسر نیز از او داشت.

با این حال، آتوسا توانست داریوش را متقاعد کند پسرش از حق نخست‌زادگی دوگانه برخوردار باشد. نخست اینکه خشایارشاه پسر ارشد داریوش بود و دوم اینکه بزرگ‌ترین نوه کوروش بود. بنابراین او بیشترین حق ادعای ارث را داشت. داریوش، احتمالاً از ترس این که آتوسا و دیگر دختران کوروش بتوانند پسرانشان را تحت فشار قرار دهند تا در صورت مخالفت او، جنگ داخلی راه بیندازند، پیشنهاد آتوسا را پذیرفت.

هنگامی که خشایارشاه پادشاه شد، نفوذ آتوسا نیز افزایش یافت. او نخستین ملکه مادر امپراتوری ایران بود؛ نخستین زنی که تمام عمرش را در خانواده سلطنتی گذراند و پسرش را بر تاج و تخت دید. او تعیین‌کننده معیار نسل‌های آینده شد و حق ملکه مادر جهت مداخله در پرونده‌های خیانت را گرفت. توانایی او در تأثیرگذاری بر سیاست داخلی ایران، یونانیان باستان را بر آن داشت که ادعا کنند او به تنهایی طراح حملات ایرانیان به کشورشان بوده است. این اغراقی است آشکار، اما نشان می‌دهد شهرت ملکه چطور از او پیشی گرفته بود.

۲٫ آماستری: مدافع سلسله (حدود ۵۱۰-۴۲۴ قبل از میلاد)

آماستری، جانشین آتوسا به عنوان ملکه مادر، سرشناس‌ترین همسر خشایارشاه بود. او دختر یکی از متحدان داریوش بزرگ در جریان کودتای او بود و ازدواج آماستری با شاهزاده خشایارشاه به تحکیم این اتحاد کمک میکرد.

اندکی پس از حمله ناموفق ایران به یونان در سال ۴۷۹ قبل از میلاد، آماستری ردای زیبایی برای شوهرش بافت. خشایارشاه فوراً آن را به زن جوانتری (عروسشان) داد که پادشاه با او رابطه نامشروع داشت. با این حال، آماستری موقعیت را بد تعبیر کرد و تصور کرد خشایارشاه با مادر دختر رابطه دارد و کاری کرد زن بزرگ‌تر به عنوان مجازات به طرز وحشیانه‌ای مثله شود. تنها زنان ایرانی می‌توانستند همسران واقعی و قانونی شاه باشند. چنین رابطه‌ای خط جانشینی را به خطر می‌انداخت. اگر خشایارشاه از زن ایرانی دیگری صاحب پسر میشد، کسی می‌توانست ادعای تاج و تخت آن پسر را مطرح کند و جنگ داخلی به راه بیندازد.

شاید بپسندید: عکس های دیده نشده از جوانی ناصرالدین شاه با ژست های خاص!

ملکه های قدرتمند
(استوانه‌ای که ملکه ایران را در حال ملاقات با یک دختر جوان و زن نجیب نشان می‌دهد)

سال ۴۶۵ قبل از میلاد، خشایارشا ترور شد و امپراتوری ایران مدت کوتاهی دچار نابسامانی شد، زیرا سه پسر بزرگ او با آماستری و دیگر اشراف قدرتمند برای کسب قدرت شروع به رقابت کردند. در نهایت، سومین پسر آن‌ها، اردشیر اول جایگاهش را به عنوان پادشاه محکم کرد. آماستری در موقعیت جدید خود به عنوان ملکه مادر، هر کسی را که هخامنشیان را تهدید می‌کرد مجازات می‌کرد.

اردشیر اول اندکی پس از به دست گرفتن قدرت، با شورشی در مصر به کمک ارتش یونانی آتن، روبرو شد. در آغاز، شورشیان برادر خشایارشاه، هخامنش را که آن زمان به عنوان ساتراپ (استاندار) بر مصر حکومت می‌کرد، کشتند. بغابوخش دوم، استاندار ایرانی آشور، توانست رهبران شورشی را وادار به تسلیم کند. آن‌ها پذیرفتند به شرط اعدام نشدن بازداشت شوند. با این حال، آماستری برنامه‌های دیگری داشت. این افراد یکی از شاهزادگان خاندان سلطنتی را کشته بودند و این شکل از خیانت مستلزم اعدام بود. آماستری (نه پسرش که پادشاه بود) به بغابوخش دستور داد تا خائنان را به دربار سلطنتی تحویل داده تا سرشان بریده شود.

وادار کردن بغابوخش به شکستن سوگند خود با شورشیان مصری تنها یک نمونه از فهرست نارضایتی‌های ساتراپ علیه خانواده سلطنتی بود. پدر و پدربزرگ او بر استان بسیار معتبرتر بابل حکومت می‌کردند، اما حتی ازدواج با یکی از دختران خشایارشاه و آماستری (شاهزاده آمیتیس) او را از تنزل یافتن نجات نداد، در حالی که یکی از پسران کوچکتر خشایارشاه کرسی اجدادی بغابوخش را صاحب شد. مدتی پس از ماجرای مصر، بغابوخش نخستین استانداری بود که علیه پادشاه خود شورش کرد و دو ارتش وفادار را در نبردها شکست داد. آماستری همراه پرنسس آمیتیس نقش منحصر به فردی در تاریخ ملکه‌های ایران باستان بر عهده داشتند.

ملکه‌های قدرتمند ایران باستان
(نقش‌برجسته سربازان ایرانی در  شوش، قرن ششم تا پنجم پیش از میلاد)

زیرکی آمستریس جنگ را به پایان رساند. ملکه مادر با شناخت موفقیت‌های آشکار بغابوخش در میدان جنگ، توانست او را به کناره‌گیری متقاعد کند. به رغم میل اردشیر به دیدن اعدام او، به بغابوخش اجازه داده شد در تبعید راحت با دربار سلطنتی زندگی کند، در حالی که پسرش زوپیروس مجاز بود در آشور سلطنت کند. حتی اگر بغابوخش فقط از طریق ازدواج بخشی از خانواده سلطنتی به حساب می‌آمد و آمستریس همیشه با کشتن اعضای سلطنتی خود مخالف بود.

چند سال بعد زوپیروس هم دست به شورش زد. او به اندازه پدرش موفق نبود و به عنوان تبعیدی به آتن گریخت، فقط در سال ۴۴۰ پیش از میلاد در رأس یک ناوگان آتنی برای حمله به لیکیه بازگشت. از قضا، این تهاجم با تسلیم شهر نخست پایان یافت و دهقانی عصبانی سنگی را با دقت مرگبار پرتاب کرد و به سر زوپیروس ضربه زد. آمستریس به رغم اینکه خائن بود، همچنان نوه خود را عضوی از خانواده سلطنتی می‌دانست و این دهقان را به جرم کشتن یک شاهزاده هخامنشی دستگیر و مصلوب کرد. او با وجود شرایط یا فاصله نسبی از هسته خانواده، اجازه نمی‌داد اعضای خانواده‌های سلطنتی بدون مجازات قاتل، کشته شوند.

آماستری شاهد بزرگ شدن دست‌کم دو نوه بود. او و اردشیر هر دو به دلایل طبیعی ظرف چند ماه پس از یکدیگر در اواخر سال ۴۲۴ پیش از میلاد از دنیا رفتند.

۳٫ پروشات: ملکه بزرگ (حدود ۴۷۰-۳۷۰ پ. م.)

مرگ اردشیر اول جرقه یک جنگ داخلی را زد. او تنها یک پسر ایرانی اصیل داشت؛ خشایارشاه دوم. با این حال، اردشیر پسران زیادی از کنیزهای بابلی داشت و دست‌کم سه تن از آن‌ها برای کسب قدرت تلاش کردند. فاتح این نبرد قدرت، پادشاه داریوش دوم بود و این موفقیت را تا حدودی مدیون نفوذ همسرش پروشات بود. او از بسیاری جهات نمایانگر اوج ملکه بودن ایرانیان باستان بود.

اینکه آیا مادر داریوش دوم قبلاً مرده بود یا به دلیل بابلی بودن واجد شرایط نقش ملکه مادر نبود، روشن نیست. با وجود این، او هیچ نقشی در سیاست‌های دوران سلطنت پسرش نداشت. نفوذ سنتی آن موقعیت به پروشات به عنوان همسر پادشاه جدید رسید که با موفقیت این موقعیت جدید را با ثروت موجود و ارتباطات خود آمیخت.

پروشات
(نقش برجسته سنگ آهکی یک زن ایرانی از مصر، قرن چهارم قبل از میلاد)

پروشات از سنین پایین، یک سرمایه‌گذار باهوش و صاحبخانه نجیب و قدرتمند بدون اتکا به دیگران بود. پس از ازدواج او با داریوش، پدرشان مجموعه‌ای از دهکده‌ها و املاک در شمال غربی سوریه را به عنوان دارایی شخصی به پروشات اعطا کرد. در حالی که اردشیر هنوز زنده بود، داریوش اغلب به وظایف خود به عنوان استاندار هیرکانی مشغول بود. با این حال، پروشات بیشتر وقت خود را در بابل می‌گذراند. او ثروت و نفوذ خود را هم به عنوان یک شاهزاده خانم و هم به عنوان صاحب زمین در سوریه در مجموعه‌ای از املاک بزرگ اطراف شهرهای بابل و نیپور در هم تنید. او از این راه با استاندارهای مصر و ماد و خانواده بازرگان قدرتمند موراشو نزدیک شد.

وقتی پاریساتیس در سال ۴۲۲ قبل از میلاد، شوهرش را ترغیب کرد تا برای کسب قدرت تلاش کند، موراشو منابع مالی تحقق آن را فراهم کرد. داریوش دوم با ارتباطات سیاسی پاریساتیس، حتی قبل از اعلام مقاصد خود، بر بیشتر امپراتوری پیروز شد. او و داریوش پیش از پادشاه شدن داریوش، دو فرزند خردسال داشتند؛ آرساکس و آمستریس. پسر دوم، کوروش کوچک سال ۴۲۲ پیش از میلاد به دنیا آمد.

هر دو فرزند ارشد پاریساتیس برای ایجاد اتحاد سیاسی با استاندار ارمنستان در زمان به قدرت رسیدن داریوش، ازدواج کردند. اشک با استاتیرا و آماستری با تری‌تخمه. تریتخمه پس از مرگ پدرش، استاندار شد و علیه داریوش دوم قیام کرد. او برای روشن کردن هدف خود، آمستریس را به قتل رساند. در نهایت، شورش از درون سرکوب شد، اما پاریستاتیس به دنبال انتقام هولناکی بود. هفته‌ها پس از آن، مأموران او برای شکار و کشتن هر یک از اعضای خانواده تریتخمه به دوردست‌ها اعزام شدند.

خونریزی تنها زمانی متوقف شد که پاریساتیس عروس خود را هدف گرفت. استاتیرا در تمام طول این رویداد وفادار ماند. شاهزاده ارشک مجبور شد التماس پدرش را کند تا مداخله کند و جان استاتیرا را نجات دهد. داریوش دوم به پاریساتیس دستور توقف داد، اما ملکه برای همیشه از پسر بزرگ و همسرش رنجیده‌خاطر شد. این واقعه او را به طرفداری آشکار از پسر دومش، کوروش سوق داد. پاریساتیس وقتی فقط ۱۵ سال داشت، داریوش شاه را متقاعد کرد که کوروش را نایب السلطنه خود در استان‌های دریای اژه کند. استاندارهای ایرانی نزدیک‌تر به یونان و متحدانشان در اسپارت سال‌ها برای پایان دادن به جنگ پلوپونز تلاش کردند. کوروش وظیفه مدیریت مالی جنگ را بر عهده داشت و تنها ظرف سه سال، آن را با موفقیت به پایان رساند.

با این حال کوروش برای پیروزی واقعی حضور نداشت، چون سال ۴۰۴ پیش از میلاد، زمانی که داریوش دوم در حال احتضار بود، به دربار سلطنتی فراخوانده شد. داریوش و پریساتیس تا آخرین نفس بر سر جانشینی پسران‌شان با یکدیگر بحث کردند. پاریساتیس طرفدار کوروش بود. داریوش طرفدار آرساکس بود. در نهایت، کلام پادشاه حکم بود، اما درست زمانی که آرساکس به عنوان پادشاه اردشیر دوم تاجگذاری می‌کرد، پاریساتیس در طرح‌ریزی ترور بردار کوروش به او کمک کرد. این تلاش نافرجام بود، اما پاریساتیس مشارکت خود را مخفی نگه داشت و اردشیر دوم را متقاعد کرد کوروش را به خاطر تصمیم عجولانه‌اش ببخشد.

سپس پاریساتیس سه سال را صرف برنامه‌ریزی برای به قدرت رسیدن کوروش کرد و برای او متحدانی مانند متحدان داریوش به دست آورد. این استراتژی برای بار دوم موفقیت‌آمیز بود. در نبرد کوناکسا، اردشیر مجروح و مفقود شد. کوروش تقریباً بر امپراتوری فائق آمد، اما با پرتاب تصادفی نیزه در آن هرج و مرج کشته شد. پاریساتیس اردشیرشاه را متقاعد کرد یا فریب داد تا هر فردی را که در مرگ کوروش دخیل بوده، حتی به طور غیرمستقیم، تحویل دهد. او شرایطی ترتیب داد تا آن‌ها را در دام اعتراف به خیانت انداخته یا به بهانه‌های واهی به خانه خود ببرد. همه آن‌ها بر خلاف میل اردشیر زیر شکنجه‌های وحشتناک جان باختند، اما حتی پادشاه هم نتوانست جلوی مادرش را بگیرد.

۴٫ استاتیرای اول: نسل تغییر (۴۵۳ -۳۸۰ پ. م)

برخلاف بسیاری از ملکه‌های ایران باستان در این فهرست، استاتیرای اول هرگز نتوانست از تمام قدرت خود استفاده کند. تمام دوران تصدی او از لحاظ سیاسی تحت‌الشعاع پاریساتیس قرار گرفت، اما استاتیرا فاقد قدرت نبود. او بیشتر عمر خود درگیر نبرد با مادرشوهرش بود. استاتیرا در شورش برادرش شرکت نداشت و تنها زمانی فعالیت سیاسی را آغاز کرد که پس از تاجگذاری اردشیر دوم ملکه شد. هدف اصلی سیاسی او در سال‌های قبل از شورش کوروش جوان، تلاش برای اصلاح وجهه عمومی خانواده سلطنتی با شکستن هنجارهای جنسیتی بود.

ملکه‌های قدرتمند ایران باستان
(زن هخامنشی و خدمتکارانش روی بنای داسیلیوم، قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد)

به طور سنتی، اشراف ایرانی تلاش می‌کردند تا حد امکان خود را از انظار عمومی دور نگه دارند. هر چه توده مردم کمتر آن‌ها را می‌دید، اعتبار بیشتری داشتند. در میان مردان ایرانی، از جمله پادشاه، مسئولیتها به عنوان چهره های دولتی و رهبران نظامی، زندگی را به طور کلی غیرممکن می‌کرد. زنان نجیب ایرانی در کالسکه‌های محصور سفر می‌کردند و تمام زندگی‌شان را بدون تعامل با دهقانان می‌گذراندند، به جز خدمتکاران خودشان.

استاتیرا سنت را کنار گذاشت، در یک تخت روان یا کالسکه روباز سفر کرد و به دیدن توده مردم رفت، با مردم محلی تعامل کرد و احترام بی‌نهایت رعایای خود را به دست آورد. او اردشیر را نیز به همین رفتار ترغیب کرد. اردشیر به عنوان پادشاه سخاوتمندی که از تعامل با مردم خود فارغ از طبقه اجتماعی خوشحال بود معروف شده بود. در همان زمان، همتایان استاتیرا نیز جنبه‌های دیگر نقش‌های سنتی شان را رد کردند. خواهر استاتیرا هم به خاطر زیبایی و هم به خاطر مهارتش به عنوان اسب‌سوار و شکارچی معروف بود. دختر عموی آن‌ها، مانیا، اولین زن ایرانی شناخته‌شده‌ای بود که سال ۳۹۹ قبل از میلاد به عنوان فرماندار محلی آئولیس، بر سرزمینی به نام خود حکومت میکرد. استاتیرا این تغییر نگرش را وارد دربار سلطنتی کرد.

پس از شورش کوروش، استاتیرا برای تضعیف تمایل پاریساتیس برای انتقام تلاش کرد. هنگامی که یکی از ژنرال‌های کوروش کوچک در بابل زندانی شد، پاریساتیس سخت تلاش کرد تا او را آزاد کند. ظاهراً اردشیر دوم آماده برآوردن کردن این درخواست بود، اما استاتیرا او را متقاعد کرد که خائن را در هر صورت باید اعدام کرد. پس از سال‌ها تضعیف یکدیگر، پاریساتیس کنترل را به دست آورد و استاتیرا قربانی یک شام مسموم شد. اردشیر دوم که خشمگین شده بود، پاکسازی خانوار پاریساتیس را انجام داد و مادرش را به عنوان مجازات قتل استاتیرا به بابل تبعید کرد.

ملکه‌های قدرتمند ایران باستان
(حکاکی خادمان هخامنشی از گنجینه آکسوس، قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد)

۵٫ آتوسای دوم: آخرین ملکه واقعی امپراتوری ایران (حدود ۳۸۰-۳۳۸ قبل از میلاد)

یکی از آخرین اقدامات پاریساتیس ترتیب دادن یک ازدواج بود. از مرگ استاتیرا سال‌ها می‌گذشت. پاریساتیس، اردشیر دوم را متقاعد کرد کوچک‌ترین دخترش با استاتیرا ازدواج کند. این دختر ملکه آتوسا دوم بود.

آتوسای دوم همچنان توانست از موقعیت جدید خود به عنوان ملکه استفاده کند. اردشیر دوم باید قاطعانه انتخاب می‌کرد کدام یک از پسرانش پادشاه بعدی شود. نخست‌زادگی و احساسات شخصی اردشیر به نفع پسر بزرگش، داریوش دیگر بود. آتوسا و بسیاری از نجیب‌زادگان جوان‌تر طرفدار کوچک‌ترین پسر اوچوس بودند. جناح کوچکتری از نامزد سوم به نام آریاسپس حمایت کرد و کشیشان از دیگری به نام آرسامس حمایت کردند.

آتوسای دوم
(نگین منقوش به ملاقات یک زن ایرانی و یک نجیب زاده، قرن پنجم قبل از میلاد)

وقتی اردشیر رسماً داریوش را به عنوان وارث خود منصوب کرد، آتوسا به اوچوس نزدیک شد و به او پیشنهاد حمایت داد به این شرط که پس از به دست گرفتن قدرت با او ازدواج کند. آتوسا قصد داشت قدرت خود را حفظ کند و اوچوس در دسترس برادری بود که بیشترین توانایی را در این حیطه داشت. آتوسا به سراغ اشراف و درباریان رفت و پرونده اوچوس را برای او آماده کرد. او از داریوش که آن زمان ۵۰ساله بود، جوان‌تر بود و بیشتر یک جنگجو بود، که در زمان گسترش شورش، یک امتیاز بود.

(سکه‌ای که احتمالاً پسر آتوسا، اردشیر چهارم را به تصور می‌کشد)

یک نجیب‌زاده به نام تیریبازوس به شاهزاده داریوش نزدیک شد و او را به ترور پدرش و ادعای هر چه زودتر قدرت ترغیب کرد. داریوش و تیریبازوس حین این کار دستگیر و به جرم خیانت اعدام شدند. آتوسا و اوچوس تعدادی از دوستان و خدمتکاران را با پیام‌هایی درباره خیانت‌ها، داستان‌های دروغین نفرت اردشیر از پسر دومش و تهدیدهایی از جانب دیگر اشراف زادگان به دیدار آریاسپس فرستادند. آن‌ها آریاسپس را به سوی افسردگی و خودکشی سوق دادند و رقیب دیگری را به نفع اوچوس از میدان به در کردند.

با کشته شدن داریوش و آریاسپس، اوچوس نامزد بی‌قید و شرط جانشینی پدرش بود. با این حال، اردشیر عابدترین پسر خود، آرسامس را به عنوان وارث برگزید و اوچوس را برای جلوگیری از تهاجم مصر به امپراتوری جنوب غربی فرستاد. پادشاه هنوز از نقش آتوسا در توطئه‌ها بی‌اطلاع بود و او پسر تیریبازوس که اخیراً درگذشته بود را برای ترور آرسامس اجیر کرد. خبر مرگ آرسامس سبب شد سلامت اردشیر دوم افول کند و اوچوس در سال ۳۶۴ قبل از میلاد به پادشاهی اردشیر سوم برسد و آتوسا دوم ملکه شود.

هیچ چیز در مورد زندگی بعدی آتوسا مشخص نیست. سال ۳۳۸ قبل از میلاد، سلطنت اردشیر سوم با تراژدی پایان یافت، وقتی یک مشاور خواجه تمام خانواده سلطنتی را به جز جوانترین شاهزاده ترور کرد. اگر آتوسا آن زمان زنده بوده باشد، احتمالاً همراه با خانواده‌اش از بین رفته است. امپراتوری هخامنشی چند سال بعد به دست اسکندر مقدونی افتاد و هیچ یک از ملکه‌های ایرانی مانند آتوسا و نیاکان او برای قرن‌ها دوباره به قدرت مستقیم دست نیافتند.

منبع فرادید- مترجم: زهرا ذوالقدر

دانلود فیلم

ادامه مطلب قدرتمندترین ملکه های ایران باستان چه کسانی بودند+تصاویر

کشور‌های دیگر نمی‌توانند مفاخر ایران را به نام خود ثبت کنند

ثبت مشاهیر و مفاخر و میراث فرهنگی ناملموس ایران به نام کشور‌های دیگر، معمولا حساسیت و اعتراض افکار عمومی را برمی‌انگیزد و گاه چنین تعبیر می‌شود که داشته‌های فرهنگی ایران به انحصار و تصاحب کشور‌های دیگر درآمده است. با این وجود، اعضای شورای حکام مرکز میراث ناملموس تاکید می‌کنند در این باره «سوءتفاهم» شده و طبق ضوابط کنوانسیون ۲۰۰۳ حفاظت از میراث ناملموس یونسکو، هیچ شخصیتی به نام یک کشور ثبت نمی‌شود. مثلا اینطور نیست که «ابن سینا» را ازبکستان به نام خود ثبت کند، چون شخصیت‌ها قابل ثبت نیستند.

علی حاجی‌لاری دیپلمات و عضو متخصص شورای حکام مرکز میراث ناملموس تهران در کارگاه آموزشی گزارشگری در حوزه میراث فرهنگی ناملموس با تاکید بر اینکه حفظ میراث ناملموس به ابراز وجود جوامع محلی کمک می‌کند و به ارتقاء صلح و پایداری جوامع منجر می‌شود و باعث هم‌زیستی مسالمت‌آمیز خواهد شد، اظهار کرد: برخی نگران هستند که میراث ایران به نام کشور‌های دیگر ثبت شود، این جریان سوءتفاهمی را به وجود آورده است و این برداشت می‌شود که وقتی کشوری عنصری را به نام خود ثبت می‌کند، یعنی آن عنصر به مالکیت آن کشور درآمده است، اما به عنوان کارشناس تاکید می‌کنم «کنوانسیون ۲۰۰۳» (حفاظت از میراث ناملموس) اصلا بحث مالکیت یک عنصر را برای یک کشور و یا گروه خاص ندارد. این خیلی نکته مهمی است که این سوءتفاهم را از خود دور کنیم.

او تاکید کرد: در واقعیت، ثبت هرگونه عنصر به معنی شناسایی میراث ناملموس و حفظ آن است که شاید به کل جهان تعلق داشته باشد و ثبت آن از سوی این کنوانسیون، به منزله تأیید مالکیت آن کشور نیست و در واقع ثبت، آن کشور را به حفظ و ترویج آن میراث در چارچوب قوانین ملی خود موظف می‌کند.

حاجی لاری بیان کرد: ثبت میراث ناملموس در برقراری و استمرار صلح میان کشور‌ها نقش مهمی ایفا می‌کند. ثبت نوروز یک مثال بارز در این باره است. نوروز خاستگاه ایرانی دارد، ولی ثبت آن در یونسکو نه تنها تاکیدی بر این است که این عنصر ماهیت فراملی دارد، بلکه ابزاری است که قدرت میراث ناملموس را نشان می‌دهد. هرچند ایران نقش زیادی در ثبت جهانی نوروز داشته است، اما در مجموع ۱۲ کشور عضو پرونده نوروز هستند و در مناطق گسترده‌تری جشن گرفته می‌شود. ثبت نوروز احترام متقابل بین کشور‌ها را ارتقا می‌دهد و به گسترش صلح و ارتقای همکاری‌ها و گفتگو‌هایی فرهنگی بین‌المللی منجر می‌شود. به جز نوروز، مثال‌های زیادی در میان میراث ناملموس ثبت‌شده در یونسکو وجود دارد.

این عضو مجمع بومیان در سازمان ملل برای توضیح بیشتر در این‌باره مثال دیگری آورد و گفت: وقتی کشور آذربایجان «تار» را به نام خود در یونسکو ثبت کرد، سوءتفاهمی پیش آمد، درحالیکه کنوانسیون ۲۰۰۳ اصلا بحث مالکیت عناصر را ندارد. هر کشوری که اثبات کند تار در آن کشور ساخته می‌شود برای ثبت آن هیچ محدودیتی ندارد، مثل نان لواش که نخست توسط ارمنستان ثبت جهانی شد، اما بعد ایران و کشور‌های دیگر به پروندۀ آن اضافه شدند. البته درباره میراث ملموس و حتی مکتوب، این مالکیت‌طلبی وجود دارد، اما درباره ثبت شخصیت‌ها هیچ شخصیتی به نام کشوری ثبت نمی‌شود، فقط برگزاری بزرگداشت‌ها و رویداد‌های مرتبط با آن شخصیت‌هاست که ثبت می‌شود. اینطور نیست که «ابن سینا» را ازبکستان به نام خود ثبت کند. شخصیت‌ها قابل ثبت نیستند. هر کشوری بتواند ثابت کند آن عنصر زنده در کشورش جریان دارد می‌تواند آن را ثبت کند، همانطور که آذربایجان «چوگان» را به نام خود ثبت کرد و ایران هم توانست آن را به نام خود ثبت کند؛ بنابراین مهم است که بدانیم میراث ناملموس مرز نمی‌شناسند.

در ادامه این پرسش مطرح شد که اگرچه رویکرد یونسکو صلح است، اما چرا ایران نمی‌تواند بادگیر‌ها را ثبت کند و چرا اینقدر با آن مخالفت می‌شود؟ و چرا درحالی که نام «خلیج فارس» بار‌ها در پرونده لنج‌سازی آمده، ولی کشور‌های اطراف همچنان از به زبان آوردن و استفاده از نام کامل خلیج فارس خودداری می‌کنند؟ که در پاسخ حاجی لاری اظهار کرد: قطعا به عنوان ایرانی وقتی بادگیر به نام کشور دیگری ثبت شود، ناراحت می‌شوم، ولی در کنوانسیون ۲۰۰۳ رویکرد مالکیت‌طلبی وجود ندارد.

او اضافه کرد: مشکل این است که ایران، فرهنگ و تمدن غنی چندهزارساله دارد و آنقدر عناصر ناملموس آن زیاد است که با یک سهمیه در سال نمی‌توان پاسخگو بود، بنابراین باید عناصری را که قرار است ثبت جهانی شود اولویت‌بندی کرد و بهتر است در اولویت‌بندی، حساسیت‌های افکار عمومی و اقدام کشور‌ها برای ثبت عناصر خود، درنظر گرفته شود.

آتوسا مومنی رئیس مرکز میراث ناملموس تهران که مدیریت این کارگاه را به عهده داشت، نیز در این‌باره گفت: «بادگیر» یک بار قبلا در پرونده شهر جهانی یزد ثبت جهانی شده است، همانطور که در لایه لایه پرونده دانش لنج‌سازی، نام «خلیج فارس» ثبت شده است. با این وجود، قطعا بحث اولویت‌ها مطرح است، از همین رو طرحی برای اولویت‌بندی ثبت جهانی میراث ناملموس درحال تدوین است.

پرفسور رستم مظفرف عضو شورای حکام مرکز میراث ناملموس تهران و نماینده قزاقستان در این‌باره تاکید کرد: یونسکو، کنوانسیون ۲۰۰۳ را برای رقابت تشکیل نداده است، چون فرهنگ، میراث مشترک بشریت است. ما باید به خودمان افتخار کنیم که میراث مشترک داریم و باید حمایت کنیم و هیچ تفاوتی وجود ندارد که کشورتان در فهرست وجود داشته باشد. مهم ثبت شدن آن میراث است، که فقط تضمین و گارانتی می‌دهد آن عنصر توسط دولت آن کشور، حفاظت می‌شود.

عضو شورای حکام مرکز میراث ناملموس همچنین گفت: در راستای این مسأله، یونسکو از سال گذشته روالی را به این ترتیب ایجاد کرده است که اگر کشوری می‌خواهد پرونده‌ای ثبت کند، نخست باید عنوان آن را به اشتراک بگذارد و کشور‌های دیگر را به مشارکت دعوت کند تا فایل چندملیتی ایجاد شود.

منبع: ایسنا

دانلود فیلم

ادامه مطلب کشور‌های دیگر نمی‌توانند مفاخر ایران را به نام خود ثبت کنند

علی نصیریان؛ دردانه سینمای ایران

مراسم نکوداشت استاد علی نصیریان همراه با رونمایی از کتاب زندگی این هنرمند در پردیس سینمایی ملت و با حضور هنرمندان مختلف برگزار شد.

پژمان بازغی مجری این مراسم بود و در ابتدای برنامه در سخنانی از جایگاه استاد نصیریان گفت و سپس کلیپی از نقش‌های ماندگار این بازیگر پیشکسوت پخش شد. سپس بازغی توضیحاتی را در رابطه با کتاب زندگی علی نصیریان ارائه کرد.

استاد نصیریان یک الگوی تمام عیار است

شهاب حسینی به‌عنوان نفر بعدی روی صحنه رفت و گفت: استاد نصیریان یک الگوی تمام عیار است و یک دردانه‌ای است که به حضورش می‌بالیم. نسل خوشبختی بودیم که در زمان بلوغ کاری‌مان با اساتیدی، چون استاد نصیریان همراه بودیم.

علی نصیریان سمبل درخشش در زندگی است

بهمن فرمان‌آرا نفر بعدی بود که روی سن رفت و‌گفت: آقای نصیریان در سینمای ایران سمبل فردی است که هم زندگی‌اش را ساخته و هم در حرفه‌اش درخشیده است. او نماد تئاتر و سینمای ایران است.

وی ادامه داد: علت اینکه از مرحوم مهرجویی گفتم این است که یک سری از بهترین فیلم‌های داریوش مهرجویی استاد نصیریان نقش آفرینی کرده‌اند.

فرمان آرا در پایان گفت: استاد نصیریان عزیز شما به من احتیاج ندارید، چون شخصیت خیلی بزرگی هستید و امیدوارم که من را هم به عنوان فردی که برای تشکر از شما آمدم بپذیرید.

سپس بهروز رضوی صداپیشه مطرح کشورمان روی سن رفت و با تفالی به دیوان حافظ شعری را قرائت کرد.

من بازیگری را مدیون استاد نصیریان هستم

سپس پیام صوتی پرویز پرستویی که برای کمک به مردم سیل زده سیستان و بلوچستان در این استان حضور دارد پخش شد.

وی در این پیام گفت: یادم نمی‌رود روزی را که سیمرغ بلورین نقش اول خودم را از صمیم قلب به پنج تن سینمای ایران تقدیم کردم و از این گروه تنها شما ماندید و امیدوارم که خدا عمر با عزت به شما دهد. من بازیگری را مدیون شما هستم.

استاد نصیریان امروز تخت جمشید ایران است

سپس علی دهکردی بازیگر و مدیرعامل خانه سینما پشت تریبون رفت و گفت: اینجا در مورد علی نصیریان بازیگر حرف‌های زیادی زده شد، بازیگری که در تمام نکات درخشان هستند و اوج غیر قابل تصوری از بازیگری را خلق کردند. من می‌خواهم از استاد نصیریانی حرف بزنم که وقتی دست به قلم می‌برند هم درخشان و بی مثال هستند.

وی ادامه داد: اما وقتی به مفهوم یک پارچه شخصی مثل علی نصیریان نگاه می‌کنیم، شخصیتش در مقابل تمامی موارد عظمت دارد، استاد نصیریان امروز تخت جمشید ایران است و میراثی است برای هنر و فرهنگ ایران.

علی نصیریان

در بخش بعدی مراسم، استاد علی نصیریان، داریوش مؤدبیان و ناشر و نویسنده کتاب روی سن رفتند.

مودبیان گفت: این قدم اولی است که در این راه برداشته شده و باید تاریخ شفاهی در این رابطه ادامه داشته باشد.

وی ادامه داد: این کتاب در چند سطح به زندگی استاد نصیریان پرداخته شده است. موردی که باید در رابطه با استاد نصیریان به آن پرداخته شود وجه والای شخصیت انسانی ایشان است.

سپس علی موسایی ناشر گفت: مجموعه هنر معاصر تلاش داشت تا مجموعه‌ای را از بازیگران و‌هنرمندان جمع‌آوری کنیم و برای همین از بزرگ این جمع شروع کردیم.

وی ادامه داد: ما الگویی برای این شکل روایت نداشتیم و از روی یک الگوی آمریکای این کار را انجام دادیم.

سپس نگار حسینی نویسنده این کتاب گفت: در طول پژوهش کار بار‌ها با خودم گفتم که چقدر یک مرد می‌تواند عاشق شود و استاد نصیریان عاشق بودند.

وی ادامه داد: مجموعه بزرگان سینما در انتشارات آماده می‌شود که علی میرمیرانی سردبیری این کار را برعهده داشت.

نصیریان: من هر کاری که کردم آرزوی خودم بوده است

سپس استاد علی نصیریان ضمن تشکر از حضار گفت: در رابطه با من صحبت شد و من آرزو نمی‌کنم که این حرف‌ها در رابطه با من زده شود و در این مجالس حضور داشته باشم.

وی ادامه داد: من از کودکی نمایش را دوست داشتم و هرآنچه انجام دادم آرزو‌های خودم بوده و انتظار ندارم از من تعریف شود.

نصیریان گفت: گفتند خیابانی را به نامت می‌کنیم و من مخالفت کردم، چون همه کار‌ها را از کودکی تا بعد برای خودم کردم و خودم دوست داشتم و منتظر تعریف و تمجید نبودم و هیچکار دیگری در عمرم نکردم غیر از زمان کوتاهی که معلمی کردم.

وی در رابطه دلیل علاقه‌اش به بازیگری گفت: من عاشق روابط انسانی بودم، تئاتر تنها هنر غیر قابل تکثیر است و خیلی خوشبخت بودم که آرزوی خود را متوجه شدم.

سپس کتاب نگاهی به زندگی و‌آثار استاد علی نصیریان رونمایی شد.

همچنین گفتنی است که سالن شماره ۹ پردیس ملت به اسم استاد علی نصیریان نام گرفت.

منبع: فارس

دانلود فیلم

ادامه مطلب علی نصیریان؛ دردانه سینمای ایران

«ناخداخورشید» معرفی خردمندانه‌ای از سینمای ایران است

نسخه اصلاح و مرمت شده فیلم سینمایی «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی با همکاری فیلمخانه ملی ایران و با حضور علی نصیریان بازیگر، هارون یاشایی تهیه کننده، سعید قطبی زاده نویسنده و منتقد سینما و جمعی از هنرمندان و علاقه‌مندان به سینمای ایران در سالن فردوس موزه سینما به نمایش درآمد.

قطبی‌زاده: خاستگاه تقوایی ادبیات است

سعید قطبی زاده منتقد، نویسنده و کارشناس سینما پس از نمایش این فیلم گفت: «ناخدا خورشید» یکی از فیلم‌های محبوب من در سینمای ایران است و از بار اول که در نوجوانی این فیلم را دیدم تا به امروز که شاهد نسخه اصلاح شده آن بودم هیچ‌گاه نظرم نسبت به آن تغییر نکرده بلکه هر بار بهتر و مرغوب‌تر جلوه کرده است.

وی ادامه داد: سوال‌های بی‌پاسخی درباره این فیلم وجود دارد که هیچگاه ناصر تقوایی درباره‌شان توضیح دقیقی نداد و این جلسه با حضور دو بزرگوار فرصت خوبی برای طرح بسیاری از این پرسش‌ها است.

قطبی زاده بیان داشت: تقوایی این جسارت را داشت که در سال‌های اولیه انقلاب و در اوج تبلیغات ضدآمریکایی رمانی از یک نویسنده آمریکایی را به فیلم برگرداند. اغلب فیلم‌های ماندگار در تاریخ سینمای ایران سفارشی نیستند و خودانگیخته ساخته شده‌اند. خاستگاه تقوایی ادبیات بوده و او بزرگ شده اقلیمی است که «نویسنده‌خیز» است و تاکنون نویسندگان و شاعران بزرگی را پرورانده است.

«ناخداخورشید» معرفی خردمندانه‌ای از سینمای ایران است

وی ادامه داد: خوانشی که تقوایی از رمان «داشتن و نداشتن» همینگوی کرده از این جهت جالب توجه است که درآمیخته با مایه‌های بومی ماست. طوری که اگر کسی این رمان را نخوانده باشد، محال است تصور کند فیلم تقوایی اقتباسی از یک رمان آمریکایی است. فیلم جزییات خیره‌کننده‌ای دارد؛ در تلفیق فضای بومی جنوب ایران با درونمایه‌های اصلی رمان.

این نویسنده سینما بیان داشت: مکان و زمان در «ناخدا خورشید» جوری طراحی شده که می‌شود فرضا تحلیل تقوایی از تاریخ معاصر ایران یا شناخت عمیقش از فرهنگ مردمان جنوب را در آن دید. این‌ها راز جاودانگی این اثر است در کنار بازی‌های درست و دیالوگ‌نویسی متبحرانه تقوایی که بازتاب عشق او به ادبیات است.

وی خاطرنشان کرد: سال‌ها پیش با علی نصیریان در دفتر ماهنامه فیلم حرف می‌زدیم و او از انتخاب دوبلور نقش خود ناراحت بود. هم در بازی نصیریان و هم در گویندگی ژرژ پطروسی ویژگی‌هایی وجود دارد که شخصیت مستر فرحان را از تصویری که همیشه از علی نصیریان داشته‌ایم دور می‌کند. دلال‌صفتی و چرب‌زبانی از همان ابتدا در ترسیم شخصیت وارد شده و تا انتها پیش می‌رود. چه فصل فوق‌العاده‌ای است تدوین همزمان مرگ او با پرندگان گرسنه دریایی.

قطبی زاده با بیان اینکه یکی از بهترین بازی‌های سینمای ایران متعلق به سعید پورصمیمی در این فیلم است، افزود: شیوه او در ایفای نقش، تداوم شیوه فنی‌زاده است در شاهکار دیگری از کارگردان، یعنی «دایی جان ناپلئون». پورصمیمی در یکی از اولین تجربه هایش قله‌ای را فتح کرد که بعد‌ها خودش هم دیگر به نزدیکی‌های آن نرسید. «ناخدا خورشید» فیلم با اصالتی است، سند زنده‌ای از شکوه سینمای ایران و نمونه‌ای بی‌بدیل در نمایش خلاقیت است.

ناصر تقوایی یک گوهر درخشان است

علی نصیریان بازیگر فیلم «ناخدا خورشید» نیز گفت: برای ناصر تقوایی آرزوی سلامتی می‌کنم. از نظر من ایشان یک گوهر درخشان و یک هنرمند خلاق است. همانطور که می‌دانید در مسئله هنر، جوهره اصلی خلاقیت است. در این فیلم بازیگری مانند فتحعلی اویسی که در بسیاری از آثار کمدی با شوخی مردم را سرگرم می‌کرد، شخصیتی ویژه را خلق می‌کند و این اتفاق محصول کارگردانی است که او را هدایت کرد.

«ناخداخورشید» معرفی خردمندانه‌ای از سینمای ایران است

وی ادامه داد: تقوایی زمانی که فیلمنامه را به من داد گفت می‌توانی نقش خود را از میان دو شخصیت ناخدا و مستر فرحان انتخاب کنی. من به او گفتم نظر شما کدام نقش است؟ و او نقش مستر فرحان را به من واگذار کرد و برای ناخدا کسی را انتخاب کرد که درجه یک بود و به نظرم بهترین نقش پردازی در کارنامه داریوش ارجمند است.

نصیریان ادامه داد: تقوایی به من گفت که مستر فرحان یک دلال و یکی از دندان‌ها او طلا است و همین موضوع کافی بود تا من کاملا متوجه شخصیت او شوم. اینکه یک شخصیت دلال دندان طلا داشته باشد، ایده فراوانی در اختیار بازیگر قرارمی‌دهد.

وی ادامه داد: تقوایی به دلیل کسالت در میان ما حاضر نیست، اما باید از زحمات این مرد پاسداری کنیم. او تلاش بسیار زیادی برای ساخت این فیلم انجام داد. زمانی که فیلمبرداری «ناخدا خورشید» متوقف شد من، داریوش ارجمند و سعید پورصمیمی به ارشاد رفتیم و التماس کردیم تا برای ادامه فیلمبرداری حمایت‌هایی از آن صورت بگیرد چراکه اثری بسیار درخشان بود.

یشایایی به سینمای ایران خدمت کرده است

نصیریان با بیان اینکه هارون یشایایی به سینمای ایران خدمت زیادی کرده است، ادامه داد: امثال او، تقوایی و مهرجویی سینمای ایران را شکل دادند. این‌ها افراد درجه یکی بودند. فرهنگ رکن زندگی، حیات و هویت یک ملت است و هنر بخش زیبای آن است. امثال کیمیایی، گلستان و فرهادی از سرمایه‌های این ملت هستند. باید توجه داشت که سرمایه یک کشور تنها نفت و پتروشیمی نیست بلکه سرمایه‌های انسانی ما ملت ساز بوده و هویت ملی ایرانی را برای دنیا تصویر می‌کند.

بازیگر فیلم «گاو» ادامه داد: من سال‌ها این اثر را ندیده بودم و اکنون که به تماشای آن نشستم برایم بسیار جذاب بود. یکی از مهمترین کار‌های اولیه یک کارگردان، انتخاب بازیگران درست برای فیلم است و تقوایی این کار را بسیار ماهرانه انجام داده بود و همگی درخشان هستند.

گلایه ام را درباره دوبله فیلم پس می‌گیرم

وی ادامه داد: ارزش‌ها و هنر یک بازیگر به کوتاهی و بلندی نقش نیست، بلکه این موضوع به حضور او بستگی دارد. در فیلم «خورشید» مجید مجیدی نقش کوتاهی برعهده داشتم، اما در همان سکانس‌های کوتاه توانستم خودم را نشان دهم. پروانه معصومی نیز در همان اندازه، بسیار زیبا در ناخداخورشید ایفای نقش کرد.

نصیریان درباره دوبله نقش خود گفت: اکنون که پس از سال‌ها فیلم را دیدم گلایه خود را درباره دوبله فیلم را پس می‌گیرم و به نظرم دوبلور این اثر بسیار موفق بوده است. علی حاتمی به دوبله اعتقاد داشت، اما من این عقیده را ندارم و معتقد به صدای بازیگر هستم.

نصیریان بیان داشت: خوشحالم که امروز یشایایی را ملاقات کردم و از موزه سینما و خانم حیدرابادی بسیار تشکر می‌کنم که چنین مراسمی را برگزار می‌کنند تا افرادی که به هنر این کشور علاقه دارند کار‌های گذشتگان را تماشا کنند و این اقدام بسیار خوب و مثبتی از سوی موزه سینما است که امیدوارم تداوم داشته باشد.

آداپته تقوایی بی نظیر است

نصیریان درباره تفاوت کار تقوایی و زنده یاد مهرجویی گفت: هر دو هنرمند آثار خارجی را آداپته کردند. مهرجویی فیلم «پستچی» را از ویتسک گرفته بود و به جای سرباز، پستچی را قرار داد. تقوایی نیز داستان «ناخدا خورشید» را از همینگوی اخذ کرد. آداپته تقوایی بی‌نظیر است و یکی از بهترین آداپتاسیون‌های ادبیات خارجی در سینما به حساب می‌آید. علت این بوده است که تقوایی فرهنگ جنوب را به خوبی می‌شناسد و به آن تسلط کاملی دارد. مهرجویی تلاش خود را کرد، اما نتیجه متفاوت بود. کار تقوایی را می‌توان یک اثر اورجینال دانست. او از نو اقدام به خلق کرد و نمی‌توان آن را اقتباس دانست. او یک کار ابداعی انجام داد. برای تقوایی آرزوی سلامتی و بهترین‌ها را دارم. او یکی از درخشان‌ترین و خلاق‌تزین کارگردان‌های ایرانی است.

نصیریان در پاسخ به سوال قطبی زاده درباره همکاری با فریدون گله گفت: او ایده‌های بسیار خوبی هم از نظر معنا و هم از نظر تکنیک داشت ضمن اینکه او فرد فهیمی بود.

هارون یشایایی تهیه‌کننده فیلم «ناخدا خورشید» در پاسخ به سوال سپیده حیدرآبادی درباره چگونگی ساخت فیلم، گفت: رابطه من با ناصر تقوایی به پیش از ساخت این فیلم بازمی‌گردد، ما با یکدیگر در ارتباط بودیم. با اینکه این فیلم از نظر تجاری شکست کامل خورد، ولی اکنون یکی از افتخارات سینمای ایران است.

وی ادامه داد: زمانی که در ژنو این فیلم را نمایش دادیم با استقبال بسیاری مواجه شد و بحث‌ها و تحلیل‌های زیادی پیرامون آن شکل گرفت. «ناخدا خورشید» یک معرفی خردمندانه‌ای از سینمای ایران است. این فیلم به لحاظ مردم‌شناسی اهمیت بسیاری دارد و خصوصا مردم جنوب کشور در آن به خوبی معرفی شده‌اند. من معتقدم کشور ما مدیون جنوب ایران است و به قول ناصر تقوایی همه مردم ایران به نوعی جنوبی هستیم.

حتی یک فریم از ناخداخورشید را نمی‌توان حذف کرد

یشایایی افزود: «ناخدا خورشید» دارای چنان ساختمان محکمی است که حتی یک فریم از این فیلم را نمی‌توان حذف کرد. درواقع فیلم متعلق به آقای تقوایی و هنرمندان بزرگی است که این اثر را ساخته‌اند و قطعا اگر علی نصیریان نبود این فیلم هرگز ساخته نمی‌شد. یادم می‌آید منطقه مورد نظر از نظر آب و هوا ناسازگار بود و امکانات پذیرایی نداشتیم و این جمعیت در یک مهمانخانه ساده مستقر بودند و تنها کسی که موجب شد مشکلات مرتفع شود، آقای نصیریان بود. از نظر من به غیر از آقای تقوایی، فیلم متعلق به آقای نصیریان است.

یشایایی درباره معیار خود در تهیه کنندگی فیلم گفت: من و گروهی از دوستانم نگاهمان این بود که معنی تهیه کننده را در سینمای ایران از سرمایه‌گذار جدا کنیم. معتقدم تهیه کننده در به سرانجام رسیدن یک فیلم دارای تأثیر وجودی است. در سینما، بیشتر تهیه کننده‌ها خانم هستند و علت این است که خانم‌ها حوصله بیشتری دارند.

وی درباره تفاوت کار ناصر تقوایی و زنده یاد داریوش مهرجویی بیان داشت: هر دو دارای خصوصیاتی منحصر به فرد بودند. درباره تقوایی نکته‌ای وجود داشت و این بود که او خود نویسندگی می‌کرد و در هنگام فیلمبرداری اگر دیالوگی را نمی‌پسندید در جا آن را تغییر می‌داد و بدین گونه موقعیت بسیار بهتر شکل می‌گرفت. تفاوت دیگر میان این دو هنرمند این بود که ناصر تقوایی به سرنوشت تهیه‌کننده کاری نداشت.

در این برنامه هنرمندانی، چون داریوش مودبیان، محمود دینی، مسعود فروتن، کیوان کیانی، علی قوی تن، اسماعیل پوررضا، سیاوش دولتسرایی و اعضای باشگاه مخاطبان موزه سینما و… حضور داشتند.

دانلود فیلم

ادامه مطلب «ناخداخورشید» معرفی خردمندانه‌ای از سینمای ایران است

تخریب بنا‌های تاریخی سیستان‌و‌بلوچستان/ ۲۰ اینفلوئنسر چینی به ایران آمدند

سیدعزت الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی امروز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران درباره سیل اخیر سیستان و بلوچستان اظهار کرد: در سیستان و بلوچستان به برخی از بنا‌های تاریخی ما آسیب وارد شده است که ان‌شاءلله با تأمین بودجه آن‌ها را ترمیم خواهیم کرد.

وی در خصوص سفر‌های نوروزی با بیان اینکه ۲۷ دستگاه مرتبط با سفر‌های نوروزی هماهنگی‌های بسیار خوبی با هم دارند، افزود: در دولت هم گزارش مشروحی ارائه شد و رئیس جمهور و معاون اول دستورات بسیار خوبی را به دستگاه‌های مختلف برای هماهنگی با دبیرخانه و مرکزیت این ستاد که در وزارت گردشگری مستقر است.

ضرغامی ادامه داد: دستگاه‌ها همه آمادگی دارند و امیدوارم با ویژگی نوروز امسال که مقارن با ماه مبارک رمضان است با توجه به مصوبات شورای فرهنگ عمومی، انشالله برای دنیا و آخرت مردم خوب باشد.

وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی تاکید کرد: در مورد قیمت بلیط‌ها وزارت راه تلاش زیادی برای کنترل قیمت‌ها دارد و در نشست اخیر هم درباره کنترل قیمت‌ها به ویژه بلیط هواپیما تذکرات جدی دادم و دستگاه‌ها هم در حال تلاش هستند.

وی همچنین با اشاره به افتتاح نمایشگاه نتایج کاوش‌های باستان‌شناسی یک سال اخیر در موزه ملی ایران، گفت: این مجموعه بسیار ارزشمندی است که علیرغم اعتبارات محدود این حوزه، کاوش‌های بسیار خوبی صورت گرفته و یکی از بهترین این کاوش‌ها، کشف مس در کنار دو اسکلت زن و مرد در شهر لیلان در آذربایجان است که قدمت کشف مس را در سطح جهانی به ۱۵۰۰ سال عقب‌تر برده است که رویدادی مهمی در باستان شناسی جهانی است.

ضرغامی ادامه داد: اسکلت کشف شده حدود ۶ هزار سال قبل از میلاد قدمت دارد و به دلیل قرار گرفتن در محیط خوب وضعیت خوب و سالمی دارد و در کنارش شمش‌های مس به دست آمده که این شمش‌ها ۸ هزار سال قدمت دارند.

ضرغامی همچنین خبرداد: ۲۰ اینفلوئنسر چینی با ۶۰ میلیون دنبال‌کننده به ایران آمدند که به ۴ گروه تقسیم شده‌اند، در حوزه فرهنگی، اکوتوریسم، جاده ابریشم و طبیعت فعال هستند و مطمئن هستم این افراد برای بازدید از ایران می‌تواند بسیار اثرگذار باشد.

دانلود فیلم

ادامه مطلب تخریب بنا‌های تاریخی سیستان‌و‌بلوچستان/ ۲۰ اینفلوئنسر چینی به ایران آمدند

روابط بین‌الملل ایران نیاز به دانش‌بنیان شدن دارد

آیین پایانی جایزه ملی پژوهش‌های برتر روابط فرهنگی بین‌المللی؛

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدمهدی ایمانی‌پور در آیین پایانی جایزه ملی پژوهش‌های برتر روابط فرهنگی بین‌المللی، با بیان اینکه مراکز متعدد دانشگاهی و علمی در کشور، برای برگزاری این رویداد، مشارکت کرده‌اند، اظهار داشت: از نخستین برکات این جایزه، شکل گیری شبکه‌ای گسترده از پژوهشگران بود و امیدواریم اتفاقات خوبی در ادامه مسیر، رقم بزنیم.

وی با بیان اینکه در درجه نخست، شناسایی ظرفیت‌های علمی، هدف اولیه برگزاری این رویداد بود، افزود: ظرفیت‌های خوبی در دانشگاه‌ها در حوزه روابط فرهنگی وجود دارد و ما تلاش کردیم ظرفیت‌های شناخته شده، به درستی معرفی شوند. هدف بعدی حمایت از پژوهش‌های صورت گرفته در کشور بود. پژوهش‌هایی که مورد حمایت قرار می‌گیرند رشد و توسعه بیشتری پیدا می‌کنند.

رئیس دستگاه دیپلماسی کشور ادامه داد: بهره گیری از دانش اندوخته شده در مراکز آکادمیک کشور، در برنامه‌ریزی فرهنگی برای خارج از کشور، مدنظر ما خواهد بود و امیدوارم این جایزه بتواند این اهداف را به خوبی دنبال کند.

حجت‌الاسلام والمسلمین ایمانی‌پور با اشاره به اینکه در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بر مسأله دانش بنیان کردن ارتباطات تأکید داریم، ابراز کرد: روابط بین‌الملل جمهوری اسلامی ایران نیاز به دانش بنیان شدن دارد و ما در این عرصه، با تمام امکانات مان، تلاش خواهیم کرد.

وی به آسیب شناسی آثار ارائه شده در نخستین جایزه ملی پژوهش‌های برتر روابط فرهنگی بین‌المللی پرداخت و گفت: در حوزه کمیت، علی رغم رشد نسبی که شاهد بودیم، اما باید بگویم که میزان مطالعات در این زمینه، اندک است و تلاش می‌کنیم این نقیصه برطرف شود.

رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، با بیان اینکه در حال حاضر درباره دیاسپورای ایرانی حداقل ۱۰ مرکز در کشور آمریکا فعالیت می‌کنند، ادامه داد: متاسفانه در کشورمان خود عده قلیلی در این زمینه، فعالیت می‌کنند در حالی که مسأله ایرانیان خارج از کشور، مسأله راهبردی محسوب می‌شود. کاستی جدی در این حوزه است که ان شاءالله جبران خواهد شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین ایمانی‌پور ادامه داد: در دوره نخست این جایزه، با اینکه همگی تلاش کردیم مراکز دانشگاهی و حوزوی سراسر کشور در این رویداد حضور جدی داشته باشند، اما ۳۰۵ اثر به دبیرخانه جایزه واصل شد که این تعداد، با توجه به توانمندی‌های پژوهشگران کشورمان، رقم ناکافی است، اما با اطلاع رسانی فراگیر در دوره بعدی، امیدواریم آثار بیشتری دریافت کنیم.

وی با بیان اینکه مشکل اصلی در حوزه پژوهش‌های مرتبط با روابط فرهنگی، عدم حضور پژوهشگران در عرصه میدان است، عنوان کرد: ما در دوره سه ساله گذشته، توانستیم ۱۲ رساله دکتری در زمینه روابط فرهنگی بین‌المللی شناسایی کنیم، یعنی چهار رساله برای یک سال. قطعا رساله‌های بیشتری در این زمینه موجود است، اما دسترسی ما اندک بوده است. حضور پژوهشگران ما در میدان کمرنگ است که باید کمک کنیم، این حضور پررنگ‌تر شود.

رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ادامه، بیان کرد: نکته خوبی که در ۳۰۵ اثر ارسال شده به دبیرخانه جایزه وجود داشت، مشارکت فعال همکاران سازمانی ما بود که ۵۰ اثر از ایشان ارسال شد. این رقم، قابل قبول بود و نشان می‌داد که مطالعات ایشان قابل توجه بوده است و لازم است که کیفیت این آثار، افزایش یابد. با این حال، نشان دهنده قرابت مطالعات و پژوهش‌ها با میدان بود که اتفاق مبارکی است.

رئیس دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور، با تأکید بر اینکه فاصله حوزه آکادمیک و میدان باید رفع شود، گفت: مشکل جدی این است که مطالعات در روابط فرهنگی بین‌المللی، ناظر به مسائل نبوده است. پیش از این ما از مدل‌های سنتی در روابط فرهنگی بین‌المللی بهره می‌برده‌ایم و سال‌ها در این حوزه فعالیت کرده‌ایم در حالی که سال‌هاست که کشور‌های غربی به صورت ویژه از طریق اتاق فکر و دانشگاهی مطالعات فرهنگی را پی می‌گیرند و موفق هم بوده‌اند؛ بنابراین لازم است در حوزه دیپلماسی فرهنگی، اتاق فکر‌ها و مدل‌هایی ایجاد شود که ما را به نتایج مثبتی برساند.

حجت‌الاسلام والمسلمین ایمانی‌پور با بیان اینکه دیپلماسی تقریب و قرآنی یکی از اصلی‌ترین محور‌های دیپلماسی فرهنگی ما در خارج از کشور باید باشد، اظهار کرد: این نکته، لازم است که بیشتر مورد پژوهش قرار گیرد. از سوی دیگر، اغلب پژوهش‌های صورت گرفته در عرصه روابط فرهنگی، مبتنی بر کتاب‌های دوره قبل است. سرعت علم، به قدری زیاد است که این کتاب‌ها دچار کهنگی می‌شود و لازم است که منابع ما دائما نوسازی شود.

وی با اشاره به بیاناتی از مقام معظم رهبری درباره حضور کشورمان در یک پیچ تاریخی اشاره کرد و افزود: ما نیازمند شناسایی چارچوب‌های این دوران گذار هستیم و اگر این اتفاق نیفتد دچار عقب افتادگی در عرصه روابط بین‌الملل خواهیم بود؛ بنابراین ما وظیفه داریم که از استعداد‌ها در این عرصه حمایت کنیم و فرصت حضور آنان را در میدان، ساماندهی کنیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین ایمانی‌پور در بخش دیگری از این مراسم، ابراز کرد: ایده اولیه این جایزه، قرار بود با همکاری وزارت امور خارجه انجام شود و مطالعات در روابط خارجی هم مورد توجه قرار بگیرد، از این رو امیدواریم در دوره‌های بعد، بتوانیم با کمک این وزارتخانه، آثار مرتبط با روابط خارجی را نیز دریافت کنیم.

رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، دانش بنیان شدن روابط فرهنگی بین‌المللی کشور، نیاز به چنین رویدادی دارد و حلقه‌ای که به برکت این جایزه شکل گرفته است می‌تواند به حوزه روابط بین‌المللی کشور سامان دهد. امیدوارم این جازه بهانه و تلاشی باشد برای کم کردن فاصله میان میدان و مطالعه. اقدام و عدم از یک سو و مطالعه و پژوهش از سوی دیگر با چنین رویدادی، با هم تلاقی خواهد یافت.

شایان ذکر است، نخستین جایزه ملی پژوهش‌های برتر روابط فرهنگی بین‌المللی به همت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دبیری رضا ملکی، امروز ۱۵ اسفندماه با معرفی برگزیدگان بخش‌های مختلف، به کار خود پایان داد.

دانلود فیلم

ادامه مطلب روابط بین‌الملل ایران نیاز به دانش‌بنیان شدن دارد

«ناریا» از ترکیه به ایران برگشت

گروه تولید مجموعه تلویزیونی «ناریا» به کارگردانی جواد افشار و تهیه‌کنندگی محمد مصری‌پور با اتمام کار در استانبول ترکیه به تازگی به تهران آمده‌اند و این روز‌ها مشغول تصویربرداری در چند لوکیشن در حوالی مرکز شهر هستند.

آیسل کاپلان (از کشور ترکیه)، آن ماری سلامه (بازیگر لبنانی) و ژاکلین آواره و واهاک عزیزیان (بازیگران ارمنی) از جمله هنرمندانی هستند که در کنار چند بازیگر ایرانی این سریال در استانبول مقابل دوربین رفته‌اند.

همزمان با ضبط پلان‌های مربوط به ترکیه، گروه تولید دوم این سریال به کارگردانی هادی افشار مشغول تصویربرداری لوکیشن‌های مربوط به تهران بوده‌اند تا «ناریا» هر چه سریع‌تر برای پخش از تلویزیون آماده شود.

بر اساس برنامه‌ریزی‌ها، پس از اتمام بخش‌های تهران، گروه برای ادامه کار عازم یکی از کشور‌های عربی، ارمنستان و یکی از شهر‌های دیگر ترکیه خواهند شد. ضمن این‌که تاکنون حدود ۶۰ درصد از تصویربرداری این سریال انجام شده است و مراحل تدوین و پس تولید نیز بطور همزمان انجام می‌شود. 

خبر دیگر درباره این پروژه اضافه شدن چهره‌هایی همچون محمدرضا شریفی‌نیا، آشا محرابی، خسرو شهراز، مهرداد ضیایی، حسین سحرخیز، رز رضوی، شراره رخام، شاهد احمدلو، سولماز حصاری، بهمن دان، صدرالدین حجازی، مهدی شیخ عیسی، ملیکا عبداللهی، محمد حاجی بابایی، مهدی شاکریان به گروه بازیگران «ناریا» است که طی یکی دو ماه گذشته مقابل دوربین ساخته جدید جواد افشار رفته‌اند.

سامان صفاری، امیریل ارجمند، کاظم بلوچی، فریبا متخصص، کاوه سماک‌باشی، افسانه چهره‌آزاد، حسن میرباقری، نسیم ادبی، ویدا جوان، کمند امیرسلیمانی، سپند امیرسلیمانی، هامون سیدی، رامبد شکرآبی، آزیتا ترکاشوند، حسن اسدی، اتابک نادری، وحید شیخ‌زاده، افشین سنگ‌چاپ، احمد پورخوش، آزاده ریاضی، فرشید نوابی، نادیا شادمان، دنیا دهقان، سیروس سپهری، زهرا فراهانی، جلیل بشتام، سعید پاکزاد، مریم عطیه میرزایی، فریبا صادقیان، معصومه پاشایی، میثم، ولی خانی، فاطمه حسینی، ابراهیم مرادی، به همراه چهره‌های جدید از جمله زارا نادری‌فر در نقش «هوژان»، محمدسعید فرازمند در نقش «سوران» و دنیا فتحی در نقش «مستانه»، دیگر بازیگران این سریال هستند که از ابتدای کار در پروژه حضور داشته‌اند.

«ناریا» به سفارش مرکز فیلم و سریال معاونت برونمرزی و با مضمونی گنگستری و پلیسی روایتگر داستان هوژان، دختر نخبه و دانشمند ایرانی است. او در اوج شکوفایی علمی‌اش به دنبال اختراع پدیده‌ای می‌رود که قرار است ایران را بی نیاز به واردات محصولی استراتژیک نماید. در این بین گروهی از تبهکاران و گنگستر‌های داخلی و خارجی وارد ماجرا می‌شوند و….

فیلمنامه «ناریا» به نویسندگی حمید رسول‌پور و سمیه تاجیک در ۵۰ قسمت به نگارش درآمده و جواد افشار نیز بیش از یک سال روی این فیلمنامه پرداخت نهایی را انجام داده است.

دانلود فیلم

ادامه مطلب «ناریا» از ترکیه به ایران برگشت