خصایص عمده معمارى ساسانى
- 1,713 بازدید
- 30 ژانویه 2012
- دوران ساسانیان, مکان های دیدنی
خصایص عمده معمارى ساسانى
قدیمترین ابنیه ساسانى همگى تقریبا روى نقشه واحدى بنا شدهاند که نهایت درجه بسیط و ساده است. من در نظر گرفتهام بعض از این کاخها را که شهرتى بسزا دارند ذیلا
بطور خیلى مختصر تشریح و توصیف نمایم.
کاخهاى مزبور که در شکل، مربع مستطیل میباشند عموما در طول شرقى و غربى ساخته شده و مدخل بنا یعنى سرسرا یا طاق بلند عالى درست در وسط واقع است بطوریکه آن یک خاصه برجسته کاخ میباشد و این طرز حتى در ابنیه مذهبى و مسکونى فعلى ایران هم دیده میشود و دیگر از خصایص و ممیزات، تعداد اطاقهاى مربعى شکل است که مطوق و گنبدى و هرکدام بدیگرى راه داشته یعنى تودرتو بوده است. حیاط و صحنى نظیر ایران کنونى یک خاصه ثابت و تغییرناپذیر شمرده میشده است. کاخهاى دو اشکوبه در هیچجا دیده نمیشود. تزئینات بنا عبارتست از طاقنماها، مقرنسکارىها، ستونهاى مربع یا نیمستونها همچنانکه در هاترا (الحضر) بود و اما زینتهاى داخل کاخ و آن گچکارى و رنگآمیزى و نقاشى بوده است.
کاخ فیروزآباد
در جنوب شرقى شیراز سر دوراهى که بسمت بوشهر میرود کاخ جور و حالیه معروف به فیروزآباد واقع است و آن از باستانى ترین کاخهاى ساسانى شمرده شده و تاریخ ساختمان بطوریکه نوشتهاند از قرن سوم میلادى است. طرح و زمینه بنا مستطیل میباشد و آن سیصد و بیست پا درازى دارد و هفتاد پا پهنا. مدخل کاخ فقط یکى است و آن عبارت از یک طاق هلالى قشنگى بوده که از آنجا داخل یک تالار گنبدشکلى میشده که نود پا درازى و چهل و سه پا پهنا داشته است، در هریک از دو طرف این منظر عالى تالارهاى کوچکترى قرینه هم وجود داشت، پشتسر این اطاقهاى عمده و اساسى سه اطاق مربعى پوشیده از گنبدهاى بیضىشکل بودند، گنبدهاى مزبور بعقیده بعضى قدیمترین نمونه گنبد «۱» ایران میباشند، این آپارتمانها با راهرو در و مدخلهاى آراسته و نیز پنجرههاى مصنوعى آنها به اطاقهائى راه داشته است که بطرف یک صحنى در حدود نود پاى مربع باز میشدند و گرداگرد آن اطاقهائى باندازههاى مختلف بنا شده بودند.
______________________________
(۱)- «تاریخ و ترقى و تکامل تدریجى گنبد در ایران» تألیف ک، آ. ث کرسول)Cresswel( )مجله ر، آ، س شماره جولاى ۱۹۱۴). عقیده نویسندگان امروز عموما برخلاف سابق بر اینست که کاخ فیروزآباد قدیمتر از سروستان است (مؤلف).
تزئینات بیرونى که عبارتست از هلالهاى بلند و تنگ و نیمستونهائى بشکل نى به مجموع این ساختمان معظم صورتى که داده است ساده و بطور قطع بىپیرایه میباشد، هرچند تناسب آن براى یک دژ محکم و معظم بیشتر از یک عمارت مسکونى است.
منجمله کاخ سروستان واقع در نزدیکى فیروزآباد است، گو که آن قدرى بعدتر بنا شده لیکن قرابت نزدیکى باین کاخ قدیم دارد.
طاق کسرى
طاق معروف کسرى «۱» که منظره آن بطوریکه در فصل چهل و دوم ذکر خواهد شد اعراب را ماتومبهوت ساخته بود بدبختانه امروز جز پارههاى یک تالار مسقف طاقى به پهناى ۲۵ متر و ۸۰ سانتیمتر چیزى از آن باقى نمانده است، شاهنشاه ساسانى معمولا در این اطاق بر تخت زرین خویش نشسته برعایایش خود را نشان میداد. تالار مزبور حتى در دورههاى بربادى خود ستایش هریک از طبقات مسافرین را که بدجله و از آنجا به بغداد سفر میکردند جلب مینموده است. تزئین و آرایشى که بسردر یا جلو عمارت داده شده است بواسطه ستونها و هرهها عمارت را بچندین قسمت منقسم نموده و نتیجهاى که از آن حاصل شده بطوریکه از گراور کتاب معلوم میگردد بىنهایت جاذب و فریبنده است. چون از این کاخ مجلل جز یک خرابه چیزى باقى نمانده لذا نمیتوان راجع به شیوه و طرز آن اظهار عقیده نموده زمینه و طرح بنا را که از شاهکارهاى معمارى عصر نوشیروان است معلوم داشت ولى در این شکى نیست که آن از روى نقشه کاخهاى فوق الذکر بنا شده است. خاقانى خرابه این کاخ را براى موعظت و عبرت موضوع قرار داده قصیدهاى گفته که چند بیت آن این است.
هان ایدل عبرت بین از دیده نظر کن هان |
ایوان مداین «۲» را آئینه عبرت دان |
|
______________________________
(۱)- این کاخ، ایوان یا طاق کسرى هردو نامیده شده است و این دو اسم در معنا یکى و فرقى باهم ندارند ولى اصطلاح اولى قدیمتر میباشد.
(۲)- مداین یعنى شهرها اسمى است که اعراب به تیسفون میدادند چه بناء آن مطابق روایات از بهم زدن هفت شهر و هفت قصبه صورت گرفته است (مؤلف).
یک ره زره دجله منزل بمداین کن |
از دیده دوم دجله بر خاک مداین ران |
|
از آتش حسرت بین بریان جگر دجله |
خود آب شنیدستى کآتش کندش بریان |
|
تا سلسله ایوان بشکست مداین را |
در سلسله شد دجله چون سلسله شد پیچان |
|
کاخ خسرو در قصر شیرین
کاخ فیروزآباد و سروستان نسبه کوچک و در بناء آنها منظور این نبود که جمع کثیرى از خدمتگذاران و چاکران را در آنها منزل داده باشند ولى اکنون قلم را بطرف کاخى معطوف میداریم که اساسا با آنها تفاوت و فرق دارد و آن عبارتست از «عمارت الخسرو» یا کاخ خسرو در قصر شیرین که در سمت غربى دامنههاى زاگروس واقع و تاریخش هم از آغاز صده هفتم میلادیست. کاخ نامبرده در پارکى که محیط آن شش هزار متر میباشد بنا شده است، در بعضى جاها دیوارش هنوز نمودار است و آن شش متر و نیم ارتفاع دارد، در این نزهتگاه وسیع امروزه بجز ریشههاى درختان خرما و انار چیز دیگرى دیده نمیشود، لیکن نویسندگان عرب شرح قشنگى این باغ و شماره جانوران نادر و کمیابى را که در آن آزاد مىگشتند به تفصیل نوشتهاند.
این کاخ مجلل که شعاع برکه آب مصنوعى جلو آن چشمها را خیره مینمود در طول شرقى و غربى بنا شده و داراى ۳۴۲ متر طول و از عریضترین نقطه ۱۸۷ متر عرض بوده است. در سمت شرقى عمارت پلهکانى دو ردیف بود که منتهى بایوانى میشد که ۹۹ متر پهنا داشته است. این ایوان بر اطاقهاى مسقف طاقى چندى قرار داشته که سه اطاق آن مدخل یک دهلیز طویلى را تشکیل میدادند و اطاقهاى متعدد دیگرى هم باین دهلیز راه داشتهاند. مدخل اصلى عمارت از همان پلهکان فوق و از وسط ایوان بیک سرازیرى میگذشت که با ۲۴ ستون آرایش یافته بود و از آنجا به آپارتمان شاهنشاه داخل میشدند. اول تالار بزرک و وسیع این کاخ بسه راهرو تقسیم شده و منتهى باطاق مربعى میشده است و بعد از آنجا باطاقهاى دیگرى داخل میشدند و ایوان مسقفى ۵۲- تزئینات کاخ ماشیتا (اقتباس از کتاب «هفتمین دولت بزرک شرقى»)
نیز در مرکز حیاط قصر دیده میشد. اطاقهاى پادشاه (نظیر آنچه در تختجمشید است) داراى سقف چوبى برخلاف اطاقهاى دیگر که عموما طاقى بودند. مصالح و موادى که در این ساختمان بکار رفته از سنگهاى آهکى کاخهاى هخامنشى پستتر میباشد که در آن صفحات این مواد زیادتر بوده است. ستونها از آجر تراش و با گچ اندود شده و در اینقسمت هم با مواد کاخهاى مجلل هخامنشى تفاوت کلى دارد.
کاخ ماشیتا
و آن در آغاز صده هفتم میلادى بدست خسرو پرویز بنا شده و نسبت به «عمارت خسرو» وسعتش کمتر است، تزئینات این کاخ از حیث قشنگى و تناسب الحق حیرتانگیز و نمیتوان نظیر آنرا در سایر جاهاى ایران پیدا کرد. سنگهاى سختى که بچندین مثلث تقسیم شده و در هرقسمتى گل و بته منقوش و بعد در تمام اطراف آن شاخوبرک و حیوانات و میوهجات نقر کردهاند که از میانه آنها بسیارى از حیوانات نمودار است و میتوان آنها را تمیز داد و شناخت.
در شاهنشاهى ایران هیچوقت چنین تزئیناتى که نمونه جمال و نفاست و ظرافت باشد دیده نشده و این بدست مسرفانه خسرو پرویز سبکسر در محلى که چقدر از ایران مسافت داشته صورت گرفته است، ولى مقدر نبود او بیش از چند سالى از آن متمتع شود.
نقوش برجسته در نقش رستم
مشهورتر و عالیترین شاهکار فنى شاهان ساسانى نقوش برجسته در نقش رستم و یا بطوریکه نامیده شدهاند «صورت رستم» میباشند که نمونههاى دیگرى و مثل آن جالبتوجه در شاپور و سایر جاها موجود میباشد. من در فصل پانزدهم شرحى راجع بمقابر و دخمههاى پادشاهان مقتدر هخامنشى که در تختهسنگها بریدهاند مذکور داشتم و در زیر همینها است که شاهان ساسانى شرح فتوحات و مفاخر و پیروزیهاى خودشان را با کمال اهتمام نقر کردهاند. قبل از توصیف این تصاویر که یکنفر وقتیکه نزدیک میرسد میبیند آنها را که با یک ابهت و عظمتى روى تختهسنگهائى که سراشیب گذارده شده قرار دارند.
خالى از دلچسبى نیست که تذکر داده شود که حقیقت آنها مثل حجاریهاى بیستون از سالیان دراز مکتوم بوده و فقط از یکصد سال است که پرده از روى این راز برداشته شده است. ایرانیان قرنها بود صورت مبارز منقور داراى ریش بلند را متعلق به رستم پهلوان نامى خود دانسته و چیزى غیر از این در مخیله آنها خطور نمیکرد و این اشتباه ۵۳- طاق بستان در کرمانشاه
در اسم «صورت رستم» هنوز دوام دارد چه در باب نقوش برجسته دیده میشود همین اسم از تمام طبقات بطور ثابت استعمال میشود. شکى نیست که مسافرین و جهانگردان اروپائى هم در نوشتجات خود راجع باینموضوع بخطا رفته بیاناتى که در این باب نمودهاند از حلیه صحت و حقیقت عاریست، از میانه آنها (فقط) ژوسفا باربرو «۱» از اهل و نیز که در قرن پانزدهم بایران سفر کرده است بیانى که در اینخصوص نموده قابل بسى توجه میباشد و این همان بیان جالب و جاذبى است که ما آنرا عنوان فصل جارى قرار دادهایم.
حتى نیبور «۲» که در آخر قرن ۱۸ میزیست تشخیص ایرانیان را که آن متعلق به رستم است اعتراف نموده و بالاخره تا نیمه قرن ۱۹ این عقیده غلط یعنى انتساب نصف این حجاریها به پارتیها رواج داشته است و فقط در این اواخر عقیده مزبور متروک و منسوخ گردید.
تعداد نقوش برجسته در نقش رستم هفتتاست که چهارمین یا دسته میانى آن فوق العاده مهم و قابل توجه میباشد چه آن اسارت و دستگیرى والرین امپراطور روم را در نظر ما مجسم میدارد که بزرگترین افتخار جنگى خاندان ساسانى بشمار میآید.
کرزن شرحى محققانه درینباب نوشته که بهتر این میدانم عین آنرا در زیر از نظر خوانندگان بگذرانم: این سطحه داراى سى و پنج و نیم پا طول و شانزده پا عرض آن میشود و اما ارتفاعش از زمین تا به پاى صورتهاى مزبور و آن در حدود ۴ پا میباشد. صورت میانى که اندازه قامت آن بزرگتر از قامت انسانى میباشد صورت شاپور است که بر اسبى سوار و دو نفر رومى مقابل وى ایستاده اظهار اطاعت و انقیاد مینمایند و آنها یکى قیصر اسیر و دیگر سربادس «۱» و یا میریادس «۲» یکنفر فرارى و پناهنده انطاکى است که شرح حالش بدرستى معلوم نیست و در اینجا او را فاتح بقصد تحقیر و استهزاء بلباس ارغوانى «۳» ملبس نموده است. پادشاه ساسانى با موهاى زیاد دستهکردهاى است که روى شانهاش ریخته و نیز تاج گلى بر سر گذاشته است که بر بالاى آن چیز مدورى بشکل گلوله قرار دارد.
ریش بلند و انبوه وى از زیر ذقن بسته و گره زده شده است و گردنبندى از جواهر بگردن افکنده است. از قفاى او در هوا و نیز از غلاف شمشیر و دم مفتولى اسب جنگى وى سربند یا موىبند خاصى معلق و آویزان است. اعضا از کمر به پائین در شلوار پهن و فراخى که در آنزمان متداول بوده مستور و پوشیده است. دست چپش به قبضه شمشیر طویلى وصل است و دست راست را بطرف سریادس دراز کرده و مینماید که میخواهد سدارس «۴» یا حلقه معاهده را بدست او بدهد، سریادس هم در این حال ایستاده دستهایش را بطرف شاه دراز کرده است. شامیان بلباس رومیان ملبس میباشند و همچنین
قیصر که در جلوى وى روى یکزانو افتاده دستهایش بطرف شاه دراز است و صورتش مخصوصا مینماید که از شاه طلب ترحم میکند. والرین نیز تاج گلى بر سر نهاده و این دو اسیر هردو حلقه آهنى به پاى آنها است.
سه تا از صفحههاى دیگر جنگجوى سواره باجرئتى را نشان میدهد. مجلس هفتم و آن سپردن حلقه معاهده یا واگذارى مقام سلطنت است به اردشیر پاپکان بدست هورمزد رب النوع و این نقش که تصور میکنند قدیمترین حجارى ایران میباشد قدرى خشن و ناهنجار است و نیز صورت اسبهاى خدا و شاه که یکدست را بلند کرده و سرهاشان بهم متصل است نسبت بسواران خودشان بکلى بىتناسب میباشد. صورت جانب راست ناظر، صورت خدا و رب النوع است که عصاى سلطنتى را بدست اردشیر مىسپارد، مؤسس سلسله ساسانى یکنفر دشمن را که روى زمین خوابیده است دارد لگدمال میکند و آن محتمل است اردوان آخرین پادشاه پارتیها باشد.
مجلس شکار خسرو پرویز
اینک ما قلم را بطرف طاق بستان معروف واقعه در نزدیک کرمانشاه که یادگار خسروپرویز است معطوف میداریم، این بناى یادگارى مرکب میباشد از دو طاق عمیق که در سطح کوه بریده شده است، اکثر ارتفاع آن سى پا و عمق بیست و دو پا میباشد، روى سطح صخرهسنگ وسط طاق بشکل هلالى قرار دارد و در پشت بغلهاى طاق دو فرشته بالدار فتح حجارى شدهاند که آن تصور میرود بدست صنعتگران یونانى صورت گرفته است. همچنین تزئینات اطراف غار هم بنظر میرسد که از هنروران یونانى باشد. اشکال قسمت داخلى دیواره بدو قسمت منقسم میشود. قسمت بالا و قسمت پائین. در قسمت بالا خسرو پرویز است که تاج گلى از دست دو نفر از حامیان خود میگیرد و اما در طرف پائین باز شکل شاه دیده میشود که بر شبدیز سوار میباشد. در طرفین طاق از دو رقم اشکال و نقوش تزئین یافته که در یکى شکار آهو است و در دیگر شکار گراز. در شکارگاه آهو چنین مینماید که شکار را بوسیله فیلان بطرف محوطهاى که دور آن تورى کشیده شده است میرانند. صورت شاه در چندین جاى این سطحه خوب ظاهر و آشکار است که در یک جا وارد میشود و جاى دیگر دارد شکار میکند و یا بطرف شهر برمیگردد. این ورزش تفننى که تصویر آن نموده شده ظن قوى میرود در یکى از «فرادیس» یکى از باغهاى سلطنتى بعمل آمده است و مؤید بر مصنوعى بودن محل مزبور هم حضور یک عده نوازنده میباشد. در شکارگاه گراز هم فیلان چندى دیده میشوند که شکارها را بطرف یک محوطه بىمخرجى میبرند و پادشاه گرازهاى جنگلى را از میان قایقى که در آن نشسته است تیر میزند. در اینجا دوباره دیده میشود که جانوران شکارى را به محوطه دیگر جمع میکنند و دسته سازندگان باز دیده میشوند که در میان قایق نشسته مشغول نواختن میباشند، در یک گوشه خوکهاى افتاده بنظر میرسند که امعاء و احشاء آنها را بیرون آورده بر پشت فیلها میاندازند (که بسراى سلطنت حمل کنند) و رویهمرفته این نقوش و اشکال قابل بسى توجه میباشند و شایسته این است که در اطراف آنها زیاد غور شود.
زرگرى ساسانیان یا کارهاى آنها در نقرهآلات
ما از این هنر جالب و جاذب آنها بوسیله سه پارچه ظرف که گراور آنها درج کتاب است میتوانیم اطلاع پیدا کنیم. در ظرف اول صورت بهرام گور منقور است که شیرى را با شمشیر دارد میکشد و در ظرف دوم صورت شاپور دوم است که بشکار آهو مشغول میباشد و این سلاطین را از پوشاک سرشان که در هرکدام بوضع مخصوصى جداگانه است خوب میتوان شناخت و اما ظرف سوم و آن یک منظر عالى و باشکوهى از شکار شیر، گراز و قوچ کوهى را در کمال وضوح از نظر ما میگذراند.
هنر مزبور مطابق اصول فنى نهایت درجه مهم میباشد چه اشکال و نقوش آن با ظرف، یکپارچه نیستند بلکه هریک جداگانه ساخته شده و بعد با ظرف جوش دادهاند.
مجسمه شاپور اول
تنها مجسمه معروفى از ایران که امروزه موجود است مجسمه واقعه در غارى نزدیک شاپور میباشد و آن متأسفانه بدست جنایتکارانه آنهائى که مخالف با این نقوش و آثارند بحال بدى افتاده است، صورت مزبور ابتدا روى یک تختهسنگ جداگانهاى کنده شده و بعد بسقف غار آنرا وصل کردهاند.
هنگام دخول در غار چشم ناظر به پایه مجسمهاى میافتد که چهار پا ارتفاع دارد و آن در صخرهاى که حالیه موجود است بریده شده و صورت پاهاى با یک قسم کفش دمپائى هنوز در آن باقى میباشد. این مجسمه در پشت سر بیک وضع خیلى اسفناکى افتاده ولى میتوان تشخیص داد که تصویر شاپور اول است که مخصوصا در شهرى که خود آنرا بنا نموده حکمرانى میکند.
۵۴- جام نقره ساسانى (متعلق بقرن چهارم میلادى)
______________________________
(۱)-Cyriadis
(۲)-Myriadis
(۳)- لباس مزبور مخصوص امپراطورى روم بوده است (مترجم).
(۴)-Cydaris
تاریخ ایران متنج۱ ۶۴۶ خصایص عمده معمارى ساسانى ….. ص : ۶۴۶
کوروش یعنی چی چرا در اصل گورشا نوشتند لطفا معانی اسمهای هخامنش وساسانی را بنویسید تا پارس زبانان بدانند راست پارس در فرهنگ لغت فارسی چی معنی شده