رفتار اعراب با ایرانیان پس از فتح مناطق با ایرانیان چگونه بود؟

رفتار اعراب با ایرانیان پس از فتح مناطق با ایرانیان چگونه بود؟

پاسخ:

پس از رحلت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ لشکر کشی خلفاء به نقاط مختلف شبه جزیره شروع گردید. ابتدا پادشاهان حین و غسان تحت پرچم اسلام درآمدند، سپس سپاه اسلام وارد کشور زرتشت نشین ایران گردید. این اولین باری نبود که مسلمانان با زرتشتیان مواجه می شدند، بنا به گفته اشپولر، آنانی که دیده بودند پیامبر خود عملاً در عربستان و در مقابل زرتشتیان آن سرزمین که از زمان سیادت ایران در بخش هایی از آن سامان در آنجا می زیسته اند مدارا می کند.(۱) این می توانست الگویی در برخورد لشکریان با ملل مغلوبه باشد. چنانچه آورده اند که روزی عمر بن خطاب گفت: نمی دانم، با این جمعیت چه رفتاری نمایم. در این حال عبدالرحمن بن عوف جلو آمد و گفت: من دیدم که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: با زرتشتیان به شیوه اهل کتاب برخورد کنید.(۲)


از این روست که زرتشتیان از همان اوایل به اهل کتاب موسوم گشتند. لذا هیچ موردی شناخته نشده است که آنان به طور منظم و با طرح قبلی، مورد تعقیب واقع گشته باشند(۳) و یا بر ترک آئین خود، مورد اجبار قرار گرفته باشند.
بدین سان اعراب فاتح با آنان همچون اهل کتاب معامله کردند، بدین صورت که می پذیرفتند که بر دین خود باقی بمانند و جزیه بپردازند.(۴) از قرار معلوم، پس از تسلط مسلمین بر سرزمین های زردشتی، کتاب اوستا در دست عموم قرار گرفت و به نام کتاب مقدس آسمانی به مسلمانان ارائه گشت. مسلمین هم این ادعا را پذیرفتند و آن را مورد احترام قرار دارند. لذا از ویرانی، آتشکده ها و هر اقدام دیگری بر ضد مقدسات زردشتیان یا کتب دینی آنها به ندرت شنیده می شود. به همین جهت آتشکده ها تا زمان های مدیدی پابرجا بودند. مثلا در حوالی بخارا تا سال ۹۱ هجری و نیز در سمرقند و زنجان آتش کده هایی بوده است، حتی برخی جغرافی دانان تا قرن چهارم هجری دین و آداب زرتشیان را در ناحیه فارس مشاهده کرده اند.(۵)
علاوه بر تمامی اینها،‌ فاتحین مسلمان، گاه سعی در دعوت مردم مغلوب به دین داشته اند و معمولا قبل از جنگ و درگیری، آنان را به دین فرا می خواندند و اگر از آن سر پیچی کرده و به پرداخت جزیه هم تن در نمی دادند، آن زمان بود که طبل جنگ نواخته می شد. آورده اند که موقع ورود لشکر اسلام به مدائن، سلمان فارسی حضور داشته و پیشاپیش سپاه می رفته است و چون به مردم می رسید، می گفت: من سلمان فارسی، از شما هستم، اسلام را قبول کنید، رستگار و آسوده و مصون خواهید شد.(۶)
«اما در مورد مغلوبین باید گفت که در فتوحات اولیه،‌ غیر مسلمان، اسیر یا بنده می شد. اما با افزایش مردم تابع، ضروری بود که شیوه ای برای پذیرش اینان در جامعه اسلامی فراهم می شد. لذا شیوه کهن مولی بکار آمد. بدین گونه که دشمن می توانست تسلیم شود و به یکی وابسته گردد و بعد برای مشخص شدن امتیازات، عمر بن خطاب رسم عطاء یا مستمری را ابداع کرد. بلاذری از پرداخت مستمری به دهقانان فارس و ملاکان، همانند هرمزان، سخنی گفته است.
یعقوبی می نویسد: موالی نه مزدی داشتند و نه بهره ای از غنایم. زیرا قبیله حامی که او به آنان پیوسته بود باید از او نگهداری می کرد. اما بعدها اینان خواستار برابری با عربها شدند.
اما ظاهرا بعدها به فارسیان مسلمان شده مستمری پرداخت می شد، گر چه بلاذری می گوید عمر دستور داده بود که بیگانگانی که به اسلام گرویده اند موالی محسوب شوند، در هر صورت با افزایش موالی و گسترش فتوحات و مسئله مالیات و جزیه مطرح شد، که در اوایل همان ترتیب سابق مالیات ساسانی، با اندکی اصلاح به اجرا در آمد. به مرور به مالیات ارضی، خراج اطلاق شد و مالیات بر اموال منقول و مردم را جزیه نامیدند. با شهرهایی که تسلیم می شدند پیمان بسته می شد که مالیات توافق شده را همچنان بپردازند. البته گردآوری آن بر عهده مامورین داخلی بوده است. از این رو بعدها شورشهایی علیه دراز دستی و بیدادگری این مامورین مالیاتی برپا گردید.‌»(۷)
در هر صورت گفتنی است که از جمله اسباب رغبت ایرانیان به این فاتحین برابریها و رفتارهای مسالمت آمیزی بود که از آنان می دیدند. چنانچه گفته شده در نبرد جلولاء، ایرانیانی که اهل ذمه بوده و در صف اعراب جنگیده بوده اند از غنایم بهره مند شدند.(۸)
و همچنین احمد حوفی به نقل از ابن ابی الحدید می گوید: روزی در تقسیم غنایم به حضرت علی ـ علیه السلام ـ گفتند: این اموال را بر اشراف عرب و قریش ببخش و آنان را بر موالی برتری ده، و با آنان که ترس مخالفتشان با تو می رود، کنار بیا.
پس حضرت فرمود: آیا می خواهید که یاری اینان را با ستم دیگران بدست آورم.(۹)
در موردی دیگر آورده شده که چون منطقه سواد به تصرف مسلمین درآمد، تکلیف اسیران را،‌که زیاد بودند از عمر بن خطاب پرسیدند، او پیام داد که هر که با اعراب نجنگیده و بعد از فتح هم به ایرانیان ملحق نشده آزاد است به محل خود برگردد و هر که یاری رسانده و اظهار ندامت می کند،‌ مشمول عفو است.
بعد از فتح مدائن، آبادی و عمران ها بحال خود ماندند و تمام عایدات صرف آبادی و تعمیر پل ها و هموار کردن راه ها و حفر قناتها گردید. خلیفه دستور داد هر که با دشمن فرار کرده دعوت شود و به محل خود برگشته، جزیه بپردازد و در امان خواهد بود.
دهقانان بزرگ که تن به اطاعت فاتحین دادند، خود سیاست اقتصادی آن سامان را در دست گرفتند و دستور داده شد که به آنان آزادی و اختیار کامل داده شود.
همچنین بعد از فتوحات پیمان هایی هم بسته می شد که بر اساس آن روابط ایرانیان و فاتحین در آتیه تنظیم می شده است. چنانکه پس از فتح مدائن پیمانهایی بسته شد، که شرط اول آن پرداخت جزیه و شرط دوم آن پذیرایی از لشکر اسلام و راهنمایی آنان به مدت سه روز بوده است. بعد از فتح نهاوند نیز نعمان بن مقرن در طی پیمان نامه ای چنین تعهد کرد که: به آنها امان بر تن و جان داده و همچین بر اموال و املاک و اراضی و مزارع، به شرط اینکه بر هیچ ملتی حمله نکنند، در کیش خود آزادند و از طرف مسلمین حمایت می شوند تا وقتی که از پرداخت جزیه خودداری کنند.(۱۰)
آنچه گذشت نمایی از سیاست کلی فاتحین بود اما در خلال فتوحات جنایاتی که در گوشه و کنار بر اثر خودسریهای برخی فرماندهان رخ می داد نیز قابل تامل است،‌ چنانچه در نبرد الیس خالد بن ولید به خاطر مقاومت دشمن، سوگند خورده بود که از خون دشمن جویی روان کند لذا پس از جنگ امر کرد اسرا را گردن بزنند تا جوی خود روان شود اما هر چه می کشتند جوی روان نمی شد و خون ها لخته می زدند لذا به او گفتند: اگر تمام بشر را بکشی، جوی روان نشود پس قدری آب بریزید تا سوگندت راست آید، و چنین کرد تا خالد دست از عمل خود برداشت.(۱۱)

 


پاورقی:

۱٫ برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین ایران، ترجمه جواد فلاطوری، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹، ج ۱، ص ۳۳۶
۲٫ الحوفی، احمد محمد، تیارات ثقافیه بین العرب و الفرس، قاهره، دارنهضت مصر، چاپ سوم، ۱۳۹۸ ق، ص ۸۹٫
۳٫ برتولد اشپولر، همان.
۴٫ العوفی، احمد محمد، همان.
۵٫ برتولد اشپولر، همان، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۷٫
۶٫ خلیلی، عباس، ایران در عالم اسلام، تصحیح دکتر مصطفی نراق، تهران، علمی (شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران)، چاپ دوم، ۱۳۵۰، ص ۱۸۸، (به نقل از طبری)
۷٫ ریچارد فرای، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۵۸، صص ۷۸ تا ۸۳ (نقل با تصرف).
۸٫ خلیلی، عباس، همان، ص ۲۰۰٫
۹٫ الکوفی، احمد محمد، همان، ص ۱۴۷٫
۱۰٫ خلیلی، عباس، همان، صص ۱۸۱، ۲۰۱، ۲۴۸٫
۱۱٫ همان، صص ۴۱ ـ ۸۳٫

http://www.vatanfa.com/?s=رفتار-اعراب-با-ایرانیان-پس-از-فتح-مناطق-با-ایرانیان-چگونه-بود؟
محمدفرزندایران گفته:

دوستان من مشاهده کردید با ما چه کردند؟به ما عنوان موالی اطلاق شد.یک ایرانی با اون تمدن پر شکوه باید پیش اعراب وحشی التماس بکنه تا اگه خیلی بهش لطف میکردن و اونو ادم حساب میکردن تازه با اعراب وحشی برابرش میکردن.

ایا واقعا بعد از بدست اوردن غنایم و عایدات و غارت مدائن و ایران صرف عمران و ابادی شد؟

چه طور میتونیم باور کنیم اعراب وحشی که فرش بهارستانو تکه تکه کردن.و همدیگرو به خاطر تصاحب جواهرات درفش کاویان میکشتن حالا تصمیم میگیرن این عایدات رو صرف عمران و ابادی ایران بکنن.افسوس که تاریخ واقعی رو جرات نداریم بگیم

مهسا(دختر آریایی) گفته:

محمد آقا منم با شما موافقم

ناشناس گفته:

سلام درسته با ما بد کردن ولی اگه تاریخ عباسی ب بعد رو ببینید تنها دلیل پیشرفت تو دستگاه اداری و دیوانیشون همین وزرای ایرانی بودند من ایمان قلبی دارم ک ایران ب قدرت پیشین خود میرسه…
ب امید سروری ایران بر جهان
زت زیاد

محمدفرزندایران گفته:

زمخشری متوفی۵۶۹ه.ق در مورد طرز گرفتن از موالی (که عمدتا ایرانی و زردشتی بودند )میگه.
وقتی یه موالی برای دادن جزیه(باج)میاد نباید سواره باشه و باید پیاده بیاد.اون کسی که داره جزیه رو میگیره باید عرب و مسلمان باشه که باید بر روی تخت نشته باشه.موالی باید به روی زانو بیفتند و جزیه رو تقدیم بکنن و سرشون هم باید به نشانه تعظیم پایین باشه.اون وقت شخص جزیه گیرباید گردن اون بگیره و بعد از گرفتنه جزیه اون پرتش کنه بیرون .در ضمن حجاج یوسف موالی رو داغ میگرده تا شناخته بشن.ایا این رفتار تحقیر امیز رو یک ایرانی با اون تاریخ پر شکوهش میتونسته تحمل کنه.

محمدفرزندایران گفته:

در ضمن خدمته فاطمه خانوم که اینجا به عنوان ناشناس کامنت دادند عرض بکنم .عباسیان در ابتدا چون دیدند که ایرانیها دارن به اونا در به قدرت رسیدنشون کمک میکنن تو دستگاه اداری جاشون دادند اما همین که خرشون از پل گذشت و جاشون محکم شد همشونو به بهانه های الکی قتل عام کردند.

سما گفته:

منم به تاریخ کشورم خصوصا تاریخ پیش ازاسلام علاقه دارم.ولی خواهش میکنم اینقد متعصب نباشید تاریخ مسیر خودش را باهمه فرازونشیب وفجایعش طی کرده وطی میکنه.ماباید از اون درس بگیریم برای امروزمان.دشمنی ونفرت روکنار بذاریم تاپیشرفت کنیم.داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حسابه.

فاطمه گفته:

سلام اقا محمد درسته ولی مهم اینه همه میدونن و خودمون میدونیم که تو کل تاریخ دیوان سالاران و وزیران ایرانی تک بودند
زت زیاد