دوران شکست رستم در قادسیه
- 1,684 بازدید
- 20 آوریل 2012
- دوران ساسانیان
دوران شکست
رستم که در این موقع فرمانده کل قوا بود، باوجود شجاعت فراوان، در سال ۶۳۶ میلادى در قادسیه با سعد بن وقاص سردار عرب جنگ کرد. پس از سه روز زدوخورد فتح نصیب اعراب شد. درفش کاویانى که مظهر قدرت و افتخار ایرانیان بود، به دست اعراب افتاد. این پرچم، که غرق زروسیم و گوهر و مروارید بود، پس از آنکه با سایر خزاین و جواهرهاى سلطنتى نصیب مسلمانان شد به دستور عمر پارهپاره گردید و میان مسلمانان قسمت شد.
براى آنکه به فساد دربار ایران در آن دوره واقف شویم، کافى است به خاطر آوریم که پس از فتح عظیم اعراب، یزدگرد با درباریان و حرمسراى خود راه فرار پیشگرفت و در حالى که «هزار نفر طباخ، هزار تن رامشگر، هزار تن یوزبان، هزار تن بازبان و جماعتى کثیر از سایر خدمه همراه او بودند. شاهنشاه این گروه را هنوز کم مىدانست.» «۳۰»
سپاهیان عرب تحت رهبرى سعد بن ابى وقاص، علىرغم کوشش ایرانیان، با موفقیت وارد پایتخت شدند و در برابر ایوان کسرى اردو زده متوقف شدند. سعد و یاران نزدیک او، داخل کاخ شاهى، سبدها و خزاین فراوانى از زر و سیم و جامهها و جواهرات گوناگون به دست آوردند. آنچه سلاطین ساسانى با مکیدن خون ملل تابع و چپاول ممالک همجوار گرد آورده بودند، به دست مشتى عرب بىذوق افتاد.
شمشیرهاى خسرو و نعمان را با تاج خسرو نزد خلیفه عمر فرستادند. عمر تاج را در کعبه آویخت. قالى معروف «بهار کسرى» هم در جزو غنایمى بود که نزد عمر فرستادند. عمر گفت تا آن را قطعهقطعه کرده میان اصحاب رسول تقسیم کردند.
______________________________
(۳۰). همان، ص ۵۲۸ و ۵۲۹٫
تاریخ اجتماعى ایران، ج۱، ص: ۶۲۴
على علیه السلام سهم خود را به بیست هزار درهم فروخت. سپس خمس غنایم را که به خلیفه تعلق داشت جدا کرده باقى را بین ۶۰ هزار تن سپاهیان سعد تقسیم نمودند. گویند به هرتن دوازده هزار درهم رسید. «۳۱»
کوشش شاه و سرداران او براى نجات شاهنشاهى به جایى نرسید. «پیروزان» سردار سالخورده ایرانى در سال ۶۴۲ م. در جنگ نهاوند شکست خورده مقتول گردید. از این تاریخ به بعد مقاومت منظم و مؤثرى در برابر اعراب وجود نداشت. یزدگرد ضمن عقبنشینیهاى پىدرپى خود با بانوان حرم و همراهان بسیار به مرزبان مرو پناه برد، ولى او این مهمان ناخوانده را گرامى نداشت و به تحریک او فوجى براى دستگیرى یزدگرد آمدند.
پادشاه برگشتهبخت شتابان رو به فرار نهاد و تنها در تاریکى شب با جامه زربفت و زیور شاهوار گریزان شد. چون زمانى سرگردان و حیران به هرسوى رفت، خسته و درمانده شده به آسیابى درآمده از آسیابان خواست که مکانى براى گذراندن شب به او بدهد. آسیابان او را نمىشناخت اما از دیدن جامههاى زیبا و گرانبهاى آن مرد غریب به طمع افتاد و چون شاه به خواب رفت، او را به قتل رسانید. «۳۲»
بنا به روایت دیگر مرزبان مرو که در جستجوى او بود یزدگرد را در آسیاب یافت و هلاکش کرد و در رود مرو انداخت. به این ترتیب آخرین پادشاه ساسانى مانند آخرین پادشاه هخامنشى در حوالى مرو به قتل رسید و شاهنشاهى باستانى ایران سقوط کرد.
داریوش سوم در روستای حاجی اباد دامغان به قتل رسیده نه در مرو