تدابیر جنگی فرماندهان هخامنشی
- 1,674 بازدید
- 18 فوریه 2012
- سازمان ارتش
تدابیر جنگى
فرماندهان هخامنشى از دیرباز، اگر دشمن پیشروى مىکرد، همه آبادیها و منابع غذایى مسیر او را از بین مىبردند. ریچاردن فراى به استناد نوشتههاى گزنفون، مىنویسد: «ایجاد تباهى و سوختن همه آبادیها در برابر پیشروى دشمن یکى از روشهاى نظامى رایج هخامنشیان بود.»
قبل از آغاز جنگ، خواندن سرود و نواختن شیپور و طبل و دهل براى تحریک سربازان معمول بود……………
ایجاد کومههاى خاک، و ساختن برجها، و قطع ارتباط شهرهاى محاصره شده با دهات، جلوگیرى از رسیدن آذوقه به شهرهاى محاصره شده، از تدابیر جنگجویان قدیم بود. هنگام تسخیر شهرها، از منجنیقها براى خراب کردن دیوار شهر، استفاده مىکردند و با نردبان از در و دیوار شهر بالا مىرفتند. دروازهها را با آتش مىسوزاندند و با تبر و نیزه به جنگ مدافعین مىرفتند.
در این موارد، اهالى شهر نیز آرام نمىنشستند، آنها نیز با انداختن سنگهاى بزرگ و کوچک بر سر دشمنان و ریختن روغن داغ و آبجوش و ریگ سرخ و قیر جوشان، دشمن مهاجم را ناراحت و گاه وادار به عقبنشینى مىکردند. غیر از سپر و نیزه و تیر و کمان، ارابههاى جنگى مخوفترین وسایل تهاجمى بهشمار مىرفت. به تحریک احساسات و تهییج قواى روحى نیز اهمیت مىدادند و با خواندن خطبهها، رجزها، و نواختن کرناى مقدس، روحیه سربازان را تحریک مىکردند. اشعیا مانند بسیارى از بشردوستان عهد عتیق آرزوى صلحوصفا داشت و مىگفت:
«وقتى خواهد آمد که شمشیرهاى خود را براى گاوآهن و نیزههاى خود را براى ارهها خواهند شکست و دیگر جنگ نخواهد بود.»
کندن خندق، و موضع گرفتن در بالاى آن، و حفر جویى عمیق، از تدابیر جنگى بود و با این اقدام تا مدتى از حمله دشمن جلوگیرى مىکردند. در تاریخ هرودت و کورشنامه گزنفون به بسیارى از رموز و خصوصیات جنگهاى عهد باستان اشاره شده است.
گزنفون از قول پدر کورش مىنویسد:
باید پیش از آنکه احتیاج را حس کنى رفع آن را در اختیار خود ببینى. باید در موقع فراوانى به فکر قحطى بود، زیرا هرقدر تو بىنیازتر بنمایى بیشتر به تو خواهند داد، و حرف تو وقتى مؤثرتر است که بتوانى به آن عمل کنى. بعد پدر کورش گفت: قبل از آرایش سپاه لوازم قشون باید آماده باشد. و سپس از اطاعت سپاهیان خدعههاى جنگى و حفظ الصحه قشون حرف زد و یکایک نکات را به کورش تذکر داد و گفت: اطبا به رفوگرها شبیهند که لباس پاره را اصلاح مىکنند.
آیا بهتر نیست که اصلا نگذارى سرباز ناخوش شود. براى این مقصود باید اردو را در جاهاى سالم زد … از رنگوروى اهل محل معلوم است که کجا سالم است و کجا مضر؛ دیگر آنکه براى سالم بودن باید ورزش کرد … باید لشکر را سیر و سالم نگاهداشت و بهکار انداخت».
سپس کورش از پدرش مىپرسد که براى پیروزى بر دشمن چه تدابیرى لازم است، وى جواب مىدهد: «براى نیل به این مقصود باید شخص کمین کند، قواى خود را پنهان دارد، مزور باشد، فریب دهد، بدزدد، غارت کند و در هرچیز بر دشمن مزیت یابد»
کورش با شگفتى مىپرسد: «اگر چنین است پس چرا در کوچکى به ما یاد مىدادید بکلى طور دیگر باشیم.»
– صحیح است حالا هم مىگوییم باید چنین بود، ولى با کى؟ با دوستان و هموطنان. اما براى زیان رسانیدن به دشمنان باید هزار راه کج آموخت. اگر چنین نبود چرا تیر و زوبیناندازى یاد مىگرفتى؟
وقتى که کورش از پدر خود، کمبوجیه، حق التدریس معلم خود را مطالبه مىکند وى چنین مىگوید:
پسرم آیا معلمى که اکنون دستمزدش را از من مىستانى، به تو یاد داده است که یکى از وظایف بزرگ فرماندهى سپاه، قناعت در خرج و جلوگیرى از اسراف و تبذیر است … آیا به تو آموخته است که یکى از وظایف بزرگ فرماندهى، حفظ صحت و عافیت و نیروى سربازان است … آیا از حیلههاى جنگى شمهاى بیان نموده است یا نه؟ … آیا به تو آموخته است چگونه جسارت و رشادت سربازان را تهییج کنى؟ آیا تعالیمى داده است که چگونه اطاعت افراد را نسبت به فرمانده مىتوان تأمین کرد؟
سپس کورش از پدر خود راجع به حیلههاى جنگى مىپرسد، کمبوجیه در جواب مىگوید:
سعى کن حتى المقدور با صفوف منظم بر دشمن، قبل از آنکه آرایش رزمى یافته باشد، بتازى و غافلگیرش سازى، با افراد مسلح خود به کسانى که هنوز اسلحه
به دست ندارند حمله کن، سربازانت را هشیار و بیدار نگهدار تا بسهولت بر سربازان خمار و خوابآلوده حریف چیره شوند. سعى کن خود را از انظار دیگران پنهان دارى ولى بخوبى دیگران را ببینى. موقعیت خوب زمین را تصرف کن و حریف را در زمینى که داراى موقعیتى نامناسب است بران، آنگاه بر او حمله کن … باید سحرخیز بود. باید به نقاط ضعف خود واقف شوى و پیوسته مترصد باشى که آن را از دیگران بپوشانى و دریابى که ضعف حریف در چیست و بر آن حمله برى … از حیله- هاى مؤثر یکى این است که حریف را در امرى خاطرجمع سازى و چون دریافتى که اطمینان کامل یافته است ناگهان بر وى بتازى … یا چنین وانمود کنى که در حال فرار هستى و کارى کنى که به تعاقب بپردازد و چون او را به محل مناسبى کشاندى یکباره بر سرش بتازى … فرمانده لایق کسى است که به هنگام ضرورت، از این قبیل تدابیر از خود ابداع کند و در برابر دشمن صاحب ابتکار باشد …
بپرهیز از اینکه آنى در کار خویش غافل باشى. شب در اندیشه آن باش که چون روز برآید سربازانت چه وظیفهاى را باید انجام دهند و روز به فکر شب آنان باش. باید بدانى که چگونه باید سپاهى را آرایش جنگى داد و در روز چگونه ستونها را حرکت داد و در راهپیمایى شبانه چه وضعى باید برگزید، راهپیمایى در مناطق کوهستانى به چه صورت و در مناطق صاف و هموار چگونه انجام مىپذیرد، در جلگه یا کوه چه آرایشى باید انتخاب کرد، قراولان را در چه محلى باید گماشت تا شبوروز کشیک بدهند، حمله و عقبنشینى به چه تدبیر باید انجام یابد … چگونه از رودخانه و جنگل باید افراد را عبور داد. در راهپیمایى به چه نحو مىتوان خود را از نظر سوارهنظام حریف پنهان داشت. در مواقع مواجه شدن با تیراندازان و طلایهداران خصم چه آرایشى باید بالبداهه به افراد داد تا بیدرنگ براى مقابله با مهاجمین آماده شوند … اگر از عقب یا جناحین حمله کردند چه باید کرد. باید از اسرار حریف آگاه شد و در پنهان داشتن اسرار خود سعى کرد.
بطورى که گزنفون مىنویسد:
کورش با همرزمان خود مشورت مىکرد. در جریان تسخیر نینوا، کورش سرکردگان را به حضور طلبید و گفت: «متحدین من، ما اطراف شهر را بازدید کردیم و به نظر ما دیوارهایى به این ارتفاع و با این استحکام از راه حمله غیرقابل تسخیر است. به عقیده من هرچه تعداد سربازان داخل شهر زیادتر باشد، درصورتىکه نخواهند از مواضع خود خارج و آماده کارزار باشند، تحت استیلاى گرسنگى زودتر تسلیم مىشوند. پس اگر کسى رأیى بهتر از من نداشته باشد من معتقدم که باید آنها را تحت محاصره قرار داد.
بطورى که از نوشتههاى گزنفون و هرودت استنباط مىشود در دوره کورش و داریوش کمابیش نظریات سران سپاه مورد توجه سلاطین قرار مىگرفت، ولى در ارتش یونان، دموکراسى ریشه عمیقترى داشت و گاه انضباط و دموکراسى هردو حکومت مىکرد. پسازآنکه ارتش یونانى تصمیم گرفت به میهن خود مراجعت کند، سردار سپاه به سربازان دو پیشنهاد اساسى نمود و از آنان رأى موافق خواست، یکى آنکه جز وسایل ضرورى زندگى چیزى همراه نیاورند دوم آنکه «اگر سربازى سرمویى نافرمانى کرد، کسى که فرمانده اوست وى را گوشمال دهد …
همه سربازان دست بلند کردند و به هردو پیشنهاد رأى موافق دادند»
——————————–
تاریخ اجتماعى ایران ج۱ ۴۳۰ تدابیر جنگى ….. ص : ۴۳۰