راه های ارتباط بین مراکز مختلف شاهنشاهى و پایتختهاى آن دوره داریوش
- 1,347 بازدید
- 17 فوریه 2012
- تمدن ایران عهد هخامنشیان
تمدن ایران در عهد هخامنشیان
راههاى ارتباطى
براى حفظ ارتباط بین مراکز مختلف شاهنشاهى و پایتختهاى آن، داریوش شبکهاى از منازل عرض راه تشکیل داد که وسعت و اهمیت آن چندان بود که مدتها پایدار ماند.
این جادهها که در درجه اول براى امور ادارى به کار مىرفت، بازرسى و مراقبت مىشد و کاروانهاى مختلف از آن عبور مىکردند و مبادلات تجارى بین دول مختلف را تسهیل مىکرد.
ساختمان جادهها به همان نسبت که بر امنیت مىافزود سرعت حملونقل را نیز تأمین مىکرد. در این عصر یک قسم جادهسازى توسعه یافت و آن عبارت بود از سنگفرش کردن قسمتهاى نرمتر جادهها و حتى ساختن رد چرخ در جادهها براى وسایل نقلیه چرخدار. از قرن چهارم، اختراع کفشکى براى چارپایان بارکش به منظور حمایت سم آنها در جادههاى سخت صورت گرفت و آن را با مس، پوستین یا موى اسب مىساختند. نعل حقیقى اسب فقط در قرن دوم یا اول ق. م. اختراع گردید. «۸۳»
پروفسور «ایلیف» شرقشناس انگلیسى مىنویسد که امپراتورى ناهمرنگ باستانى ایران بوسیله ارتباط سریع و وسیع بههم پیوند داده مىشد.
جادههاى شاهى ایران، چندین قرن، از جادههاى معروف رومى پیشتر و بهتر درست شده بود. در سراسر این جادهها که از شوش پایتخت ادارى مملکت منشعب مىشد مأمورین پستهاى شاهنشاهى پیوسته در رفتوآمد بودند، دستور و فرمانهاى شاهنشاه را براى فرماندهان نظامى (ساتراپها) و استانداران مىبردند و گزارشهاى امور محل را به مرکز برمىگردانیدند. بدیهى است مردم عادى نیز (شاید با سرعت کمترى) به تمام جاهایى که چاپارهاى شاهنشاهى مىرفتند مى- توانستند آمدوشد کنند و به این ترتیب، دادوستد و بسط فرهنگ و مبادله افکار و عقاید نیز در سایه پرچم شاهنشاهى توسعه مىیافت. «۸۴»
در جلد پنجم تاریخ هرودت، از راه شاهى سخن رفته است. این راه از نقاط مسکون و امن مىگذشته و در مسیر آن، کاروانسراهاى عالى ساخته بودند. در هر ۵ فرسنگ (یک منزل) یک کاروانسرا وجود داشت؛ یعنى جمعا از سارد، پایتخت لیدى، تا شوش، پایتخت هخامنشى، ۱۱۱
______________________________
(۸۳). ایران از آغاز تا اسلام، پیشین، ص ۱۷۸ و ۱۷۹٫
(۸۴). میراث ایران، پیشین، ص ۱۷ به بعد.
تاریخ اجتماعى ایران، ج۱، ص: ۴۲۴
کاروانسرا ساخته شده بود. هرودت مىنویسد: «هیچ جنبندهاى از چابکسواران و چاپاران یرانى تندتر حرکت نمىکند. در منزلهاى بینراه همیشه اسب براى ایشان مهیاست. هر چاپارى نامههاى دولتى را از مرکز خود به نزدیکترین چاپارخانه مىبرد و تسلیم چاپار دیگرى مىکند و او نیز همچنان به چاپار دیگرى، و بدین ترتیب، شبوروز چاپاران دولتى در حرکتند.» عباس اقبال، ضمن بحث در پیرامون خدمات ایرانیان به تمدن عالم، چنین مى- نویسد: «در تمدن مادى آنچه اثر دست ایرانى در آن کاملا آشکار و دخالت استادانه این قوم در آن هویداست، سکه و خط و چاپار و راهسازى است.» اداره و نگهدارى راه بزرگشاهى در ۲۵ قرن پیش، یکى از افتخارات ایرانیان است. این راه از مناطق صعب و کوهستانى نیز مىگذشت و کاروان براحتى فاصله بین سارد و شوش را سهمامهه، و چابکسواران که حامل پیک شاهى بودند، این فاصله ۲۵۰۰ کیلومترى را در ۱۵ روز مىپیمودند. «راه ابریشم» نیز یکى از شاهراههاى اقتصادى قدیم است و از دو طریق تورفان (راه شمالى) و ختن (راه- جنوبى) به شهر کاشغر منتهى مىشد و از آنجا پس از عبور از شهرهاى سمرقند، مرو و بلخ از مناطق شمالى ایران به آسیاى صغیر و روم منتهى مىگردید. چینیها از دیرباز به امنیت و دوام و استقرار این راه مهم تجارتى علاقه زیاد نشان مىدادند.
به عقیده ریچاردن فراى، وجود دو بیابان نمکزار، یعنى دشت کویر و دشت لوت که چون سدى شرق و غرب را از هم جدا کرده، سبب گردیده است که از دیرباز انبوه مهاجران و مهاجمان یا به سوى مشرق، یعنى سرزمین هندوستان و یا به سوى مغرب، یعنى بین النهرین روى آورند. بااینحال، یک راه بازرگانى از روزگار کهن از نزدیک تیسفون (بغداد کنونى) آغاز مىشد و از شهرهاى کرمانشاه، همدان، و تهران کنونى تا هرات ادامه مىیافت. سپس،
یک راه به سوى شمال شرقى مىگرایید و به مرو و بخارا و سمرقند مىرفت و راه دیگر از سمت جنوب به سیستان و از سمت شرق به قندهار و از روى کوهها به دشتهاى سند مىرفت. این راهها نه تنها در آن زمان از نظر بازرگانى طرف توجه بودند بلکه از نظر نظامى و تهاجم هم پراهمیت بودند. راههاى دیگر از تهران یا همدان از سمت شمال به آذربایجان و ارمنستان و دریاى سیاه یا دریاى خزر مىرفتند یا از سمت جنوب به اصفهان و فارس. اما راه عمده تاریخى، راه مشرق به مغرب بود که در بالا به آن اشاره شد و آن را در قسمتهاى مختلف به نام «راه بزرگ خراسان» یا «راه ابریشم به چین» یا به نامهاى دیگر مىخواندند. مردم به هنگام تاختوتاز و نهب و غارت بیگانگان یا هنگام عبور سپاهیان بومى، به کوهستانهاى دور از راهها پناهنده مىشدند. «۸۵»
ناگفته نماند که در منابع مذهبى نیز از راههاى امن و آرام و رودهاى قابل کشتیرانى به نیکى یاد شده است. در ادبیات مزدیسنا جلد دوم (دین یشت، کرده ۱، فقره ۳) چنین آمده است:
«بشود صلح (آشتى) نصیب ما گردد چنانکه راهها به مقصد خوب رساند و کوهها گذرهاى
______________________________
(۸۵). میراث باستانى ایران، پیشین.
تاریخ اجتماعى ایران، ج۱، ص: ۴۲۵
نیک بخشد و از بیشهها بخوبى بتوان گذشت و از رودهاى قابل کشتیرانى بخوشى گذر توان کرد؛ سود و شهرت و نیایش و قدرت از آن ما باد.»
در دوره هخامنشى، برافروختن آتش برفراز برجها براى اعلام خبر بسیار رایج بود، و این کار ظاهرا تا اختراع تلفن و تلگراف بین بسیارى از ملل دیگر معمول بود.