راه های ارتباط بین مراکز مختلف شاهنشاهى و پایتختهاى آن دوره داریوش

تمدن ایران در عهد هخامنشیان‏

راههاى ارتباطى‏

براى حفظ ارتباط بین مراکز مختلف شاهنشاهى و پایتختهاى آن، داریوش شبکه‏اى از منازل عرض راه تشکیل داد که وسعت و اهمیت آن چندان بود که مدتها پایدار ماند.

این جاده‏ها که در درجه اول براى امور ادارى به کار مى‏رفت، بازرسى و مراقبت مى‏شد و کاروانهاى مختلف از آن عبور مى‏کردند و مبادلات تجارى بین دول مختلف را تسهیل مى‏کرد.

ساختمان جاده‏ها به همان نسبت که بر امنیت مى‏افزود سرعت حمل‏ونقل را نیز تأمین مى‏کرد. در این عصر یک قسم جاده‏سازى توسعه یافت و آن عبارت بود از سنگفرش کردن قسمتهاى نرمتر جاده‏ها و حتى ساختن رد چرخ در جاده‏ها براى وسایل نقلیه چرخ‏دار. از قرن چهارم، اختراع کفشکى براى چارپایان بارکش به منظور حمایت سم آنها در جاده‏هاى سخت صورت گرفت و آن را با مس، پوستین یا موى اسب مى‏ساختند. نعل حقیقى اسب فقط در قرن دوم یا اول ق. م. اختراع گردید. «۸۳»

پروفسور «ایلیف» شرقشناس انگلیسى مى‏نویسد که امپراتورى ناهمرنگ باستانى ایران بوسیله ارتباط سریع و وسیع به‏هم پیوند داده مى‏شد.

جاده‏هاى شاهى ایران، چندین قرن، از جاده‏هاى معروف رومى پیشتر و بهتر درست شده بود. در سراسر این جاده‏ها که از شوش پایتخت ادارى مملکت منشعب مى‏شد مأمورین پستهاى شاهنشاهى پیوسته در رفت‏وآمد بودند، دستور و فرمانهاى شاهنشاه را براى فرماندهان نظامى (ساتراپها) و استانداران مى‏بردند و گزارشهاى امور محل را به مرکز برمى‏گردانیدند. بدیهى است مردم عادى نیز (شاید با سرعت کمترى) به تمام جاهایى که چاپارهاى شاهنشاهى مى‏رفتند مى- توانستند آمدوشد کنند و به این ترتیب، دادوستد و بسط فرهنگ و مبادله افکار و عقاید نیز در سایه پرچم شاهنشاهى توسعه مى‏یافت. «۸۴»

در جلد پنجم تاریخ هرودت، از راه شاهى سخن رفته است. این راه از نقاط مسکون و امن مى‏گذشته و در مسیر آن، کاروانسراهاى عالى ساخته بودند. در هر ۵ فرسنگ (یک منزل) یک کاروانسرا وجود داشت؛ یعنى جمعا از سارد، پایتخت لیدى، تا شوش، پایتخت هخامنشى، ۱۱۱

______________________________
(۸۳). ایران از آغاز تا اسلام، پیشین، ص ۱۷۸ و ۱۷۹٫

(۸۴). میراث ایران، پیشین، ص ۱۷ به بعد.

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۴۲۴

کاروانسرا ساخته شده بود. هرودت مى‏نویسد: «هیچ جنبنده‏اى از چابکسواران و چاپاران یرانى تندتر حرکت نمى‏کند. در منزلهاى بین‏راه همیشه اسب براى ایشان مهیاست. هر چاپارى نامه‏هاى دولتى را از مرکز خود به نزدیکترین چاپارخانه مى‏برد و تسلیم چاپار دیگرى مى‏کند و او نیز همچنان به چاپار دیگرى، و بدین ترتیب، شب‏وروز چاپاران دولتى در حرکتند.» عباس اقبال، ضمن بحث در پیرامون خدمات ایرانیان به تمدن عالم، چنین مى- نویسد: «در تمدن مادى آنچه اثر دست ایرانى در آن کاملا آشکار و دخالت استادانه این قوم در آن هویداست، سکه و خط و چاپار و راه‏سازى است.» اداره و نگهدارى راه بزرگ‏شاهى در ۲۵ قرن پیش، یکى از افتخارات ایرانیان است. این راه از مناطق صعب و کوهستانى نیز مى‏گذشت و کاروان براحتى فاصله بین سارد و شوش را سه‏مامهه، و چابکسواران که حامل پیک شاهى بودند، این فاصله ۲۵۰۰ کیلومترى را در ۱۵ روز مى‏پیمودند. «راه ابریشم» نیز یکى از شاهراههاى اقتصادى قدیم است و از دو طریق تورفان (راه شمالى) و ختن (راه- جنوبى) به شهر کاشغر منتهى مى‏شد و از آنجا پس از عبور از شهرهاى سمرقند، مرو و بلخ از مناطق شمالى ایران به آسیاى صغیر و روم منتهى مى‏گردید. چینیها از دیرباز به امنیت و دوام و استقرار این راه مهم تجارتى علاقه زیاد نشان مى‏دادند.

به عقیده ریچاردن فراى، وجود دو بیابان نمکزار، یعنى دشت کویر و دشت لوت که چون سدى شرق و غرب را از هم جدا کرده، سبب گردیده است که از دیرباز انبوه مهاجران و مهاجمان یا به سوى مشرق، یعنى سرزمین هندوستان و یا به سوى مغرب، یعنى بین النهرین روى آورند. بااین‏حال، یک راه بازرگانى از روزگار کهن از نزدیک تیسفون (بغداد کنونى) آغاز مى‏شد و از شهرهاى کرمانشاه، همدان، و تهران کنونى تا هرات ادامه مى‏یافت. سپس،

یک راه به سوى شمال شرقى مى‏گرایید و به مرو و بخارا و سمرقند مى‏رفت و راه دیگر از سمت جنوب به سیستان و از سمت شرق به قندهار و از روى کوهها به دشتهاى سند مى‏رفت. این راهها نه تنها در آن زمان از نظر بازرگانى طرف توجه بودند بلکه از نظر نظامى و تهاجم هم پراهمیت بودند. راههاى دیگر از تهران یا همدان از سمت شمال به آذربایجان و ارمنستان و دریاى سیاه یا دریاى خزر مى‏رفتند یا از سمت جنوب به اصفهان و فارس. اما راه عمده تاریخى، راه مشرق به مغرب بود که در بالا به آن اشاره شد و آن را در قسمتهاى مختلف به نام «راه بزرگ خراسان» یا «راه ابریشم به چین» یا به نامهاى دیگر مى‏خواندند. مردم به هنگام تاخت‏وتاز و نهب و غارت بیگانگان یا هنگام عبور سپاهیان بومى، به کوهستانهاى دور از راهها پناهنده مى‏شدند. «۸۵»

ناگفته نماند که در منابع مذهبى نیز از راههاى امن و آرام و رودهاى قابل کشتیرانى به نیکى یاد شده است. در ادبیات مزدیسنا جلد دوم (دین یشت، کرده ۱، فقره ۳) چنین آمده است:

«بشود صلح (آشتى) نصیب ما گردد چنانکه راهها به مقصد خوب رساند و کوهها گذرهاى‏

______________________________
(۸۵). میراث باستانى ایران، پیشین.

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۴۲۵

نیک بخشد و از بیشه‏ها بخوبى بتوان گذشت و از رودهاى قابل کشتیرانى بخوشى گذر توان کرد؛ سود و شهرت و نیایش و قدرت از آن ما باد.»

در دوره هخامنشى، برافروختن آتش برفراز برجها براى اعلام خبر بسیار رایج بود، و این کار ظاهرا تا اختراع تلفن و تلگراف بین بسیارى از ملل دیگر معمول بود.

http://www.vatanfa.com/?s=راه-های-ارتباط-بین-مراکز-مختلف-شاهنشاهى-و-پایتختهاى-آن-دوره-داریوش