is_tag

بررسی سریال حشاشین که نقل محافل و جمع‌های سریال‌بین است

نقد فیلم بیرو به بهانه اکران آنلاین در دوستی ها

نقد و نظر درباره سریال حشاشین The Assassins

نقد و بررسی سریال پربیننده Shogun شوگان







نقد و بررسی سریال پربیننده Shogun شوگان | فیلیموشات






















fosil

دانلود فیلم

ادامه مطلب نقد و بررسی سریال پربیننده Shogun شوگان

نقد و بررسی فیلم داستان آمریکایی | مک‌دونالدیسم!

نگاهی به فیلم کاندیدای اسکار؛ داستان آمریکایی

کلیشه نمی‌تواند ناقد کلیشه باشد، مگر آنکه به واسطه کلیشه‌ها، چیدمانی نو خلق کند و از دل این شیوه ساختاربندی اجزای کلیشه‌ای یک تن تازه و غیر کلیشه‌ای خلق شود. پس کلیشه می‌تواند ملات اولیه برای رسیدن به تازگی و خلاقیت باشد اما اگر این کلیشه‌ای بودن منجر به رویکردهای انتقادی در دل کلیشه‌ها شود، به چیزی بیش از غر زدن بدل نخواهد شد. در خوشبینامه‌ترین حالت یک تمنای نرسیده و خام برای تازگی در کار است بی‌آنکه منجر به خلق مصداقی از نو بودن شود. فیلم «داستان آمریکایی» ایده و دغدغه مهمی دارد. اینکه پرداختن به حقوق سیاهان و رفع تبعیض و نگاه‌های غیرمتمدنانه به رنگ و نژاد انسان‌ها صرفا نباید در حد شعار یا تکرار شیک باورهای گذشته رقم بخرد، بلکه باید در شکلی عمیق‌تر در شکل و شمایل شناخت و نگاه‌مان به جامعه رنگین‌پوستان تجدیدنظر کنیم. بازنگری‌ای که باید با تکیه بر نگاه انتقادی به واکاوی بخش‌های غیرعیان اما فعال ذهنمان (ناخودآگاهمان) رقم بخورد. اما آیا ساختار و پیکربندی داستان و شیوه کارگردانی و اجرای این فیلم هم اینقدر شیک و عمیق و پیشرو است؟ پاسخ «نه» است.

معرفی کامل فیلم داستان آمریکایی

فیلم بنا دارد منتقد ساختار کلیشه‌ای هالیوود و شکل و شمایل فیلمسازی قالبی در آنجا باشد، اما خودش بر همان اساس تولید شده است. بنا دارد به تغییر در نگرش‌ها و ساخت‌های ذهنی بپردازد، اما خودش بر مبنای ساختارهای کلیشه و تکراری داستان‌پردازی و روابط علی و معلولی نوشته و تولید شده است. تمایل دارد از نگاه عمیق‌تر به انسان‌ها و نگاه انتقادی به تفکرات و باورهای عادت شده سخن بگوید، اما در مرحله اجرا خودش برمبنای عادات و روابط علی و معلولی قابل پیش بینی و تکراری تولید شده است.

فیلم بنا دارد منتقد ساختار کلیشه‌ای هالیوود و شکل و شمایل فیلمسازی قالبی در آنجا باشد، اما خودش بر همان اساس تولید شده است. بنا دارد به تغییر در نگرش‌ها و ساخت‌های ذهنی بپردازد، اما خودش بر مبنای ساختارهای کلیشه و تکراری داستان‌پردازی و روابط علی و معلولی نوشته و تولید شده است

فیلم «داستان آمریکایی» اقتباسی است از رمانی به همین نام که در سال ۲۰۰۳ منتشر شده است. فیلم به شکلی قالبی و کلیشه‌ای در تلاش است تا با خشمی نهفته رویکرد کلیشه‌ای و قالبی به سیاهپوستان در جامعه آمریکایی را به سخره بگیرد. نگاه قالبی‌ای که بر مبنای تعاریف ذهنی و با نگاهی همچنان بالا به پایین به سیاهپوستان، صرفا برای مد روز عمل کردن و موج‌سواری و کسب درآمد بیشتر، به دنبال میدان دادن به سیاهان است، اما نه در قامتی مدرن و متمدن، بلکه با تاکید بر بزهکار، بدبخت، فراری، مجرم، بددهن و … بودن سیاهان. تا همزمان احساس گناه ظلم تاریخی به سیاهان را التیام بخشد و هم خودبرتربینی و خودمحوری سفیدپوستان را زیر پا نگذاشته باشد! (کارگردان تنها در حالت کشته شدن مرد سیاهپوست در اختتامیه جایزه ادبی در سکانس نهایی، به ساخت فیلم رضایت می‌دهد). پس سازوکار خر و خرما به کار است انگار و فیلم به این نگاه نقد دارد. نگاهی که با معاشرت مانک (نویسنده سیاهپوست) و سیاهی لشگر معطل در استودیو (که او هم سیاهپوست است) عیان می‌شود و یادی می‌کند از اینکه، در همچنان روی همان پاشنه قبل می‌چرخد.

رمان و در ادامه آن فیلم در تلاش است تا مخاطب را با نگاه سطحی و مک‌دونالدی که در جامعه آمریکایی (بخوانید جامعه بشری) حاکم است، روبرو کند. نگاهی به دنبال راحت‌ترین و کم‌رنج‌ترین و ساده‌ترین راه‌حل‌هاست. نگاهی که پی سریع‌ترین و کم دردسرترین شیوه زیستن می‌گردد. اما کمترین چیزی که به دست می‌آورد آسایش و آرامش است. فیلم در مورد جرات به خرج ندادن برای خود انتقادی، جرات به خرج ندادن برای بازنگری در نگاه‌های شخصی قطعیت یافته، جرات به خرج دادن برای اعتراف به اشتباه، جرات به خرج دادن برای مکث و درنگ کردن و با خود روبرو شدن، جرات به خرج دادن و از سقوط به ورطه سطحی‌نگری و بازاری زیستن دور ماندن، جرات به خرج دادن برای جرات به خرج دادن و… است.

فیلم جرات به خرج داده اما موفقیت بسیاری حاصل نکرده است. اما همین جرات به خرج دادن و پا پیش گذاشتن در نوع خودش ارزشمند است، به شرط آنکه باعث ایجاد جریانی در جهت بازنگری در شیوه زیست و تفکر بشری شود و سرنوشتش به سرنوشت کتاب در قفسه مانده و در حال خاک خوردن مانک شبیه نگردد. شبیه نگردد تا کارگردان این فیلم مجبور نشود مثل مانک برای بقا و ادامه کارش تن به سخیف‌سازی و سطحی سخن گفتن بدهد. فیلم اعتراضی است به زندگی فست‌فودی و مک‌دونالدی و رفتارهایی از جنس آماده‌خوری و اعتیاد به غذای آماده و فوری است. اعتراضی که خودش هم ناخواسته در به سبک مک‌دونالدی مطرح شده است.

دانلود و تماشای فیلم داستان آمریکایی



دانلود فیلم

ادامه مطلب نقد و بررسی فیلم داستان آمریکایی | مک‌دونالدیسم!

درباره خیر و شر در سریال گناه فرشته | نبرد انتقام و عدالت

گناه فرشته گرچه از منظر ژانری در ذیل قصه‌ای جنائی- معمایی قرار می‌گیرد اما در عمل، داستان چندلایه و متکثری دارد که سویه‌های مختلفی از ابژه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه را در درون مایه خود و جهان دراماتیکی که طراحی کرده، صورت‌بندی می‌کند تا شمایلی از یک کلیت که جهان اجتماعی آشفته بحران زده موجود است را ترسیم کند. اشاره به تاریخ شمسی قصه و زیرنویس کردن آن به اقتضای پیشروی درام، ضمن فشرده کردن زمان و افزودن بر التهاب درونی قصه، تاکیدی بر این معناست که در پس یک قتل که نقطه کانونی قصه است، قرار است معمایی رمزگشایی شود که فقط کشف راز یک قتل نیست، بلکه معانی دلالتگری را به این قتل گره می‌زند که هر کدام از دل یک بحران می‌آید.

اطلاعات و معرفی گناه فرشته

بحران‌های ملموس از زیست- جهانی که برای مخاطب ایرانی آشناست و با آن همذات‌پنداری می‌کند. از بحران اقتصادی گرفته تا نابسامانی اجتماعی در نقطه وصل این قتل، نه فقط پازل یک جنایت که شمایل جنونی پنهان در جامعه کنونی را بازنمایی می‌کند. بحرانی که در مناسبات مالی و سیاسی و عاطفی تنیده شده و فسادی هژمونیک آفریده است. حالا به میانجی یک موقعیت جنایی و مکاشفه‌ای قضایی، این هژمونی در دل یک پرونده قضایی مورد واکاویی قرار می‌گیرد. شاید گزافه نباشد که بگوییم «گناه فرشته» را نباید لزوما در خوانش ژانری و ملزومات آن و صرفا قصه‌ای جنائی-معمایی دانست، بلکه بیشتر یک تراژدی رئالیستی است که به نوعی به جامعه‌شناسی یک جنایت دست می‌زند. ضمن اینکه ردی از خوانش‌های روانشناختی را هم در پس قصه و شخصیت‌هایش می‌توان کشف کرد که فقط اقتضای ژانری و دراماتیک ندارد، بلکه ارجاعی پاتولوژیک به شرایط روحی و روانی جامعه بحرانی و آشفته کنونی است تا در نهایت چشم اندازی آسیب شناسانه از اکنونیت جامعه به ویژه بحران اخلاقی در آن به تصویر کشیده شود.

جدال حامد تهرانی (شهاب حسینی) با نوید عشیری (امیر آقایی) تنها یک نبرد شخصی و خانوادگی نیست، بلکه نماد بیرونی و چه بسا نمادین تقابل «خیر و شر» به مثابه پیرنگ اصلی قصه است تا این جدال حقوقی را به قلمرو وسیع‌تری که وضعیت اجتماعی و ساختار جامعه است تسری دهد و امکان یک نقد جامعه شناختی فراهم شود

شاید به همین دلیل است که سویه‌های معمایی قصه، بیش از وجوه جنایی آن برجسته شده و گویی کارگردان معنای مورد نظر خود از قصه را در سویه‌های معمایی آن بیشتر برجسته کرده تا به مخاطب را به تامل درباره آن وادارد. در «گناه فرشته» قرار است به میانجی بازگشایی پرونده یک قتل، پرونده قتلی دیگر در گذشته هم باز شود و با یک روایت و خوانش موازی مواجه شویم که در هم تنیده شده اما این یک بازگشایی قضایی صرف و روایت یک پرونده جنایی نیست، بلکه تصویری پازل‌گونه از فساد اقتصادی و مالی و جنایت‌های برآمده از آن است که در سطحی کلان‌تر و در بستر زد و بندهای سیاسی و بازی‌های قدرت در ساحت درام روایت می‌شود. حتی قتل و کشف قاتل در اینجا، صرفا یک کنش فردی یا میان فردی نیست، بلکه در سطحی کلان‌تر و در جدال بین دو خانواده پی گرفته می‌شود و بعد به ساحت کلان‌تری در مناسبات اجتماعی و اقتصادی بسط می‌یابد تا در نهایت میدان نبرد بزرگتری در تقابل نیروهای «خیر» و «شر» صورت‌بندی شود.

از این منظر، جدال حامد تهرانی (شهاب حسینی) با نوید عشیری (امیر آقایی) تنها یک نبرد شخصی و خانوادگی نیست، بلکه نماد بیرونی و چه بسا نمادین تقابل «خیر و شر» به مثابه پیرنگ اصلی قصه است تا این جدال حقوقی را به قلمرو وسیع‌تری که وضعیت اجتماعی و ساختار جامعه است تسری دهد و امکان یک نقد جامعه شناختی فراهم شود. به همین دلیل کارگردان از حرکت‌های پر تحرک و ملتهب دوربین پرهیز کرده و از ظرفیت‌های دراماتیک دیگر مثل موسیقی، ضرب‌آهنگ تند ناشی از تعدد نماها، نورپردازی‌های نوآر گونه یا بازی‌های فرمی با قاب برای تعلیق و کشش و حس وحشت و هیجان کمتر استفاده می‌کند تا قصه به عناصر ژانری تقلیل نیابد بلکه امکانی فراهم شود تا در طمانینه‌ای دراماتیک، خوانشی نقادانه از یک قتل و جنایت مرموز و مشکوک شکل بگیرد و تلنگری بر ذهن مخاطب بزند که ما با یک بحران اخلاقی و انسانی جدی مواجه هستیم.

با یک دوقطبی پر مخاطره که آدم‌ها را در جدال و تنش خود فرو می‌بلعد. این دوگانگی را می‌توان در شخصیت‌پردازی کاراکترها هم پی گرفت. دوگانگی‌ها و دوقطبی‌های درون خانوادگی، مثل شکاف بین حامد (شهاب حسینی) و مهتاب (لادن مستوفی) که برای اولین بار در زندگی مشترک، بر سر یک پرونده مشترک جنایی، از همسر و رفیق بودن به رقیب هم تبدیل می‌شوند. یا اختلاف نظری که بین نوید (امیر آقایی) و پدرش وجود دارد همچنان که بین حامد و پدرش (بهروز رضوی). این دوگانگی‌ها و دوقطبی‌ها ناظر به پارادوکس و شکافی است که در سطوح مختلف جامعه در حال رخ دادن است. از شکاف دولت- ملت گرفته تا شکاف ملت- ملت و حتی اختلاف‌های درون خانوادگی که در یک دهه اخیر، افزایش یافته است. هر چه قصه جلوتر می‌رود، دامنه و عمق بحران‌ها بیشتر شده و گویی خشم و کینه و اختلاف نظرهای پنهان شده در ضمیر ناخودآگاه شخصیت‌های به واسطه این پرونده، برون فکنی می‌شود. از جمله شکاف و خلا عاطفی که بین حامد و مهتاب به وجود می‌آید که روابط زناشویی انها را تیره و تار می‌کند. یا رابطه وکیل و موکلی بین حامد و فرشته به تدریج به سوی نوعی رابطه عاطفی گرایش پیدا می‌کند. جنگ میان امیر عشیری و عماد تهرانی به موازات جدال حامد تهرانی و نوید عشیری اوج پیدا می‌کند. فرشته بر خلاف تصور حامد در دادگاه به قتل عشیری اعتراف می‌کند و از آن سو مشفق هم به مثابه یک دانای کل و پیر خردمند وارد قصه می‌شود.

لادن مستوفی و شهاب حسینی در سریال گناه فرشته

به این موارد می‌توان مولفه‌های دیگری را هم افزود که همه این عناصر در خدمت یک قصه معمایی پیچیده و چندلایه با شخصیت‌های مرموز و مشکوک قرار گرفته تا سرنخ‌های یک پرونده قتل به یک چرخه معیوب و فاسد اقتصادی پیوند بخورد که می‌تواند قانون را هم دور زده یا از ظرفیت آن به نفع منافع و مصالح شخصی بهره ببرد. اگر بخواهیم «گناه فرشته» را در یک نظام مفهومی صورت‌بندی کنیم و عناصر درام را در ظرف آن بریزیم می‌توان آن را نبرد «عدالت» و «انتقام» دانست که در یک جدال خانوادگی، تعین می‌پذیرد و بار احساسی و عاطفی هم به دوش آن گذاشته می‌شود تا تا تجربه‌های حسی مثل عشق و نفرت در کالبد قصه دمیده شود.

حامد عنقا تلاش کرده تا در روایت این التهاب و پیچیدگی از بازی‌های فرمی دوری کرده و در واقع التهاب دوربین را از قصه برداشته تا آن را در روابط آدم‌ها به ویژه به واسطه دیالوگ‌پردازی نشان دهد. گرچه برداشت‌های بلند از گفت‌وگوهای دو نفره حجم زیادی دارد و کمی از ریتم و ضرب‌آهنگ روایت کاسته اما به نظر می‌رسد تاکید کارگردان بر این بوده تا به جای هیجان‌زده کردن تماشاگر و ایجاد فضای ملتهب برای میخکوب کردن مخاطب، او را بیشتر به سمت تامل و اندیشیدن درباره موقعیت قصه بکشاند. به همین دلیل شاید، روایت و ریتم سریال، برخی از مخاطبان را که با ذهنیت کلیشه‌ای از اثر پلیسی که با تعقیب و گریز یا غافلگیری‌های شوکه‌کننده همراه است راضی نکند اما فیلمساز تعمدا از شکل گیری چنین فضایی پرهیز کرده تا مخاطب را به تعمق در زیرمتن قصه خود بکشاند. زیرمتنی که تمام حرف سریال در آن نهفته است و به جای پردازش قاتل جنایت، مخاطب را به عوامل شکل گیری یک جنایت متوجه می‌کند.

در واقع کنتراست چیره درام به عوامل پشت صحنه و دست‌های پنهان و پشت پرده گرایش دارد که از سطح رخدادها می‌گذرد تا به عمق آن‌ها برسد. به همین دلیل از شیوه قطره‌چکانی در ارائه اطلاعات به مخاطب استفاده شده و در پس هر قسمتی، لایه‌های تازه از واقعیت بازنمایی می‌شود. یک بازنمایی پارادوکسیکال. اساسا «گناه فرشته» قصه تضادها و تعارض هاست، قصه دوگانگی‌ها و دوقطبی ها، قصه شکاف‌هایی که جامعه را از تعادل خارج می‌کند و موجب بی‌عدالتی می‌شود که عدالت یعنی هر چیزی در جای خودش استقرار بیابد. حتی عنوان سریال هم روایت این تضادهاست. از یک سو فرشته از حیث الاهیاتی موجودی است که گناه نمی‌کند و از سوی دیگر وکیل عدالت جوی قصه در پی اثبات بی‌گناهی فرشته قصه است. در واقع کارگردان هم در فرم روایی خود از الگوی کلاسیک استفاده کرده و هم در انتخاب قصه خود به کهن الگوهای اخلاقی و بشری توجه داشت. به نبرد ازلی و ابدی خیر و شر.

دانلود و تماشای آنلاین سریال گناه فرشته

دانلود فیلم

ادامه مطلب درباره خیر و شر در سریال گناه فرشته | نبرد انتقام و عدالت

نقد و بررسی سریال دادگاهی-جنایی متهم Accused | لبه تیز گناه و بی‌گناهی


بعضی موقعیت‌ها پیچیده‌اند و قضاوت درباره‌شان سخت است. گاهی گناهکار و بی‌گناه تعابیر شفاف و دقیقی نیستند. در هر تصادف هر دو طرف ماجرا دلایلی دارند که خود را بی‌تقصیر و طرف مقابل را مقصر بدانند. اما وقتی پای عدالت و محکمه وسط باشد، ما نیاز به حکمی نهایی داریم. سریال متهم Accused مدام شما را با این پرسش مواجه می‌کند که اگر شما بودید چه می‌کردید؟ اگر شما جای قاضی یا متهم ماجرا بودید چگونه واکنش نشان می‌دادید. اگر فرزندتان به قتل متهم شده بود و شما دلایلی داشتید که او را بی‌گناه نشان می‌داد به کجا پناه می‌بردید و با اتهام‌زنندگان چگونه برخورد می‌کردید؟ اگر فرزندی داشتید که جامعه‌گریز و حتی خشن به نظر می‌رسید و می‌ترسیدید بلایی سر خودش و دیگران بیاورد، چطور مهارش می‌کردید؟ با او مهربان بودید و اجازه می‌دادید به زندگی عادی‌اش بپردازد یا به خاطر گناه نکرده مجازاتش می‌کردید. اگر فرزند معلولی داشتید برایش چه تصمیمی می‌گرفتید؟ رهایش می‌کردید؟ به اجبار درمانش می‌کردید؟ با معلولیتش به سادگی کنار می‌آمدید؟

بهترین سریال های جنایی که باید دید

سریال Accused یا متهم بیش از این که سریالی جنایی و کارآگاهی باشد یا به فضای دادگاه و وکلا و استدلال‌هایشان توجه کند، دنبال نشان دادن مرز باریک بین خیر و شر است. جایی که سایه‌ها تیره و تار می‌شوند و روی حقیقت پرده می‌اندازند. انسانیت و اخلاق موضوع پیچیده و تفسیربرداری است و Accused مدام می‌خواهد همین را به ما گوشزد کند. اگرچه که به عنوان سریالی با فضای پرتنش و جنایتکارانه، به عدالت و سیستم قضایی در آمریکا هم نگاه ویژه‌ای دارد. بدون این که بخواهد در تمام طول سریال این سیستم را زیر سوال ببرد یا کلا تطهیرش کند. Accused نشان می‌دهد که دادگاه‌ها در آمریکا با چه چالش‌هایی مواجهند و چه ضعف‌هایی دارند و در عین حال تا چه اندازه می‌توانند در خدمت عدالت باشند. در یک سری داستان که هر کدام جنایتی را روایت می‌کند. با بازیگران اغلب شناخته شده. یک سریال ۱۵ قسمتی که سال گذشته از سوی شبکه فاکس عرضه شد و تلاشی بود برای این که جای خالی سریال‌های دادگاهی/جنایی بزرگ را در فضای استریم پر کند.

سریال متهم Accused

سریال‌هایی که نمونه موفق و بزرگ کم نداشته‌اند؛ از «نظم و قانون» مشهور و ادامه‌دار بگیرید تا Mindhunter و Mare Of Easttown  بگیرید تا کلی سریال و فیلم دیگر. شاید فرق کلی «متهم» با اغلب این آثار این است که سعی می‌کند روی جنبه‌های خصوصی و شخصی متهمان به جنایت فوکوس کند تا روی جریانی که در دادگاه می‌گذرد یا حتی روی حادثه‌ای که اتفاق افتاده و گره‌های معمایی و اکشن آن. بعضی از سریال‌ها مثل «جنایتکاران ذهن» روی جنبه‌های روانشناسی جنایت تمرکز می‌کنند و بعضی روی سریال‌های دادگاهی، پیچ‌وخم‌های قانونی و تریک‌های مواجهه با هیات منصفه و قاضی را مرکز توجه قرار می‌دهند. در سریال متهم حتی تعلیق و اوج و فرودهای داستانی و کشف حقیقت هم نیست که ارزش زیادی دارد، بلکه همان نگاه انسانی به متهم است که سریال را پیش می‌برد. روبرو کردن بیننده با این واقعیت که قضاوت ساده نیست و شخصیت و نیت آدم‌ها را نمی‌شود ندیده گرفت.

اگر بخواهیم برایش مثالی سینمایی بزنیم، شاید فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی نمونه خوبی باشد. با تاکید بر این که فیلم فرهادی یک درام درجه یک و شاهکاری سینمایی با توجه به همه جزییات و ملزومات روایت است. یک‌ جور آناتومی روان انسان. در Accused ما مدام با این پژواک ذهنی درگیریم که محکوم کردن جنایت عین محکوم کردن جنایتکار نیست.

سریال متهم Accused

در سریال متهم با چی طرفیم؟

سریال Accused بر اساس یک سریال بی‌بی‌سی به همین نام ساخته شده است. سریال برتانیایی سال ۲۰۱۰ پخش و با تحسین و جوایز بسیاری مواجه شد. «متهم» انگلیسی هم مثل نسخه اخیر Fox سریالی اپیزودیک بود. هر قسمت، ماجرای  فردی را در دادگاه نشان می‌داد که تخلفی کرده و ما از واقعیت آن بی‌اطلاعیم و حالا می‌خواهیم بفهمیم اصل داستان چیست. سریال اوریجینال بازیگران درجه یکی مثل اولیویا کولمن، رابرت شیهان و ستاره‌هایی مانند اندی سرکیس و شان بین داشت.

سریال متهمِ جدید توسط هاوارد گوردون توسعه پیدا کرده که سریال‌های معروفی مثل Homeland و ۲۴ را در کارنامه دارد. اینجا هم با داستان‌های متفاوتی در هر قسمت مواجهیم و ستاره‌های شناخته‌شده‌ای برای اپیزودها و نقش‌های مختلف مقابل دوربین رفته‌اند. داستان‌ها اگرچه هر بار به یک متهم می‌پردازند اما در روایتی غیرخطی و با رفت و برگشت‌های مداوم زمانی در زندگی شخصی فرد سعی می‌کنند اتفاقی را که افتاده و موقعیت متهم و شرایطش را به ما نشان بدهند و ما را به قضاوت وادار و با ابهام مواجه کنند.

چرا باید سریال Accused را ببینیم؟

اگر با سریال‌های دادگاهی و جنایی مشکلی نداشته باشید، این می‌تواند برایتان سریالی بسیار سرگرم‌کننده باشد. داستان‌های متفاوت که در اپیزودهای مختلف تعریف می‌شود تنوع خوبی دارند و طیف گسترده‌ای از ماجراهای عاشقانه تا هیجان‌انگیز و خشونت و… را در برمی‌گیرند. هر اپیزود ۴۰ دقیقه است و حوصله‌تان سر نمی‌رود به خصوص که فلاش‌بک‌ها  و فلاش‌فورواردها باعث می‌شود روایت از نفس نیفتد. این که داستان‌ها پیوسته نیستند به این معنی است که سریال را از هر کجایش خواستید می‌توانید شروع کنید و اصراری برای دیدن اپیزودها به ترتیب شماره نیست.

کارگردان‌های اپیزودها فرق می‌کنند اما سریال توانسته یکدستی خود را حفظ کند. عوض شدن بازیگران در هر اپیزود هم دست بازیگران را برای دادن نقش‌ها به افراد مناسب باز گذاشته. در عین حال که در ۱۵ اپیزود کلی چهره آشنا و ستاره سینمایی و تلویزیونی می بینید. سریال هم رویکرد لطیفی دارد؛ این که متهمان و حتی مجرمان هیولا نیستند و به محکمه هم می‌توان اعتماد داشت.

چرا احتمالا سریال متهم را دوست نداشته باشید؟

جدا از مشکلی که شاید با ژانر داشته باشید، خود سریال نتوانسته در حد یک محصول کامل و قدرتمند ظاهر شود. حتی مقایسه آن با نسخه اولیه انگلیسی هم خیلی‌ها را به این نتیجه رسانده که طبق معمول فقط آب و رنگ بیشتری به کار برده شده و از عمق داستان‌ها و بازی‌ها کم شده. واقعیتش این است که هر اپیزود اگرچه غیرقابل تحمل نیست، ولی گوشت لازم را برای تبدیل شدن به یک فیلم کوتاه مستقل ندارد. زمان کوتاه هر قسمت بهانه‌ای بوده تا نویسندگان داستان رگ و پی ماجرا را بیرون نریزند و موضوعات سردستی برگزار شود. داستان‌هایی که گاهی کشش داشت چند اپیزود ادامه پیدا کند و آدم‌ها و اتفاقاتش با جزییات لازم به تصویر کشیده شوند.

نکته بعد هم این است که تم مشترک داستان‌ها مبتنی بر نشان دادن متهمی که الزاما گناهکار نیست –فکر می‌کنم جز یکی دو اپیزود همه تبرئه می‌شوند- بعد از دیدن چند قسمت تکراری می‌شود و ممکن است دلزده‌تان کند. بعد هم دانستن همان قضیه تبرئه شدن، باعث می‌شود از وسط خیلی از اپیزودها فکر کنید که بقیه‌اش را می‌دانید و انگیزه‌ای برای دنبال کردنش نداشته باشید. سریال متهم خوب است برای این که هر چند وقت یک بار و وسط فراغت‌های مختلف‌تان قسمتی از آن را ببینید، اما این که شما را میخکوب کند تا مثلا چند ساعت دنبالش کنید…اصلا و ابدا.

سریال Accused از IMDB نمره متوسط رو به بالای ۷ را گرفته. از نویسندگان و کاربران روتن تومیتوز نمره ۶۰% و ۶۱% را گرفته و از کاربران متاکریتیک نمره ۴ گرفته که یعنی آن را نپسندیده‌اند.

تماشای آنلاین و دانلود سریال متهم Accused

دانلود فیلم

ادامه مطلب نقد و بررسی سریال دادگاهی-جنایی متهم Accused | لبه تیز گناه و بی‌گناهی