شعرخوانی میثم مطیعی در میدان آزادی؛ روز ایران است
- 35 بازدید
- 11 فوریه 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
در راهپیمایی ۲۲ بهمن صورت گرفت؛
میثم مطیعی مداح سرشناس کشورمان در آستانه یومالله ۲۲ بهمن و همزمان با ایام دهه فجر برای انقلاب اسلامی شعرخوانی کرد.
روز ایران است، هنگام امید و شادی است
روز اسلام است، جشن عزت و آزادی است
شاد باش ایران من! چشم بد از تو دور باد
چشم تو پر نور و جشن شادیات پرشور بادای سرود تو زده آتش به جان دشمنان
شادباش و ایمن از زخم زبان این و آن
از خطرها از گذرهای فراوان آمدیم
دید دنیا بار دیگر ما به میدان آمدیم
انقلاب آمد که جانها را رهایی آورد
آمد آری تا که انسان نوینی پرورد
در شب دنیا، سر صبحیم، بشکوهیم ما
پایدار و سربلندیم،ای جهان! کوهیم ما
پیش ما دریای دشمنها سرابی بیش نیست
مرد میدان شهادت عافیتاندیش نیست
قله نزدیک است از ماندن سخن گفتن خطاست
میدرخشد دم به دم نور سحر، خفتن خطاست
انقلاب امروز گسترده است هر سوی زمین
آفتاب روشن امید در مستضعفین
از فلسطین تا یمن تا نیجریه شور شور
اهتزاز پرچم حق است اینک با غرور
از فلسطین گفتم آری، داغهایی تازه شد
دستخط سرخ غزه، ماجرایی تازه شد
یا محمد دیده بگشا رنج انسان را ببین
در نوار غزه شور عشق و ایمان را ببین
دیده بگشا معجزِ طوفانِ الاقصی نگر
باز هم معراج را در لیلهالاسری نگر
کودکانی را که تا عرش خدایی رفتهاند
از یمن تا قدس راهی کربلایی رفتهاند
در دل آوارها ایمان مردم دیدنی است
بعد بمباران به لبهاشان تبسم دیدنی است
چیست جز دیوانگی تدبیر دشمن در جواب
نقشههاشان شد در این طوفان همه نقش بر آب
خیل خونآشامها کردند از نو میل خون
جمع شد در آنسوی «دیوار حائل» سیل خون
قطره قطره رخنه خواهد کرد در دیوارشان
تا به هم پیچد همین گرداب خون، طومارشان
یک طرف «آل سعود» از پشت خنجر میزند
یک طرف «بحرین» و «باکو» زخم دیگر میزند
یک طرف دست «امارات» است آغشته به خون
یک طرف «ترکیه» و «اردن» ز بخت واژگون
من نگویم پای در میدان بنهای اردوغان!
سوخت جنگندههاشان را ندهای اردوغان!
طفل غزه اشک و آه و ناله میخواهد چهکار؟
ذرهای غیرت، جویی جرأت اگر داری بیار
یوسف ما را برادرها به چاه انداختند
«مصریان» هم دور او دیوار زندان ساختند
این میان، اما سپاه غیرتی برخاسته
خنجر خود را به نام مرتضا آراسته
میفشارد حلق اسرائیل را دست یمن
روز و شب کابوس آمریکاست دریای عدن
مرحبا رزم یمن، طوفان خنجرهای سرخ
غرق شد ارابه فرعون در دریای سرخ
گرچه ثابت شد که دارد امتحانش هم ضرر
بازهم کشتی بیاور، لاشهی کشتی ببر
مرحبا غوغای حزبالله لبنان در نبرد
مرحبا شور عراق و سوریه، مردان مرد
سوره والشمس میخوانیم در خون شفق
غزه پیروز است آری؛ إن وعدالله حق
نیست از جنگنده و ناو کسی پروای ما
ناز شست فوج تهرانیمقدمهای ما
دانش ما میزند پرچم بر اوج آسمان
ماندهاند انگشت بر لب دشمنان و دوستان
پر گشوده موشک «سیمرغ» سوی افتخار
تا برقصد «هاتف» و «مهدا» و «کیهان» در مدار
قفلها را انقلاب از پای ایران باز کرد
بیگمان انفاس روحالله این اعجاز کرد
ملتی که مینهد در هر نفس گامی به پیش
میشناسد قدر استقلال و آزادی خویش
گرچه از تحریمها تنگ است مردم دستشان
باز هم ماندند پای کار، ناز شستشان
گرچه مردم دیدهاند از دست نااهلان عذاب
ماندهاند و باز میمانند پای انقلاب
ما صفوف محکم عشقیم، عمّاریم ما
از صف اول نشینان، پرسشی داریم ما:
خون ما تضمین رای و حرمت فریاد ماست
وعدههای فصل تبلیغاتتان در یاد ماست
رونق تولید و شوق کاردانیها چه شد؟!
وعدهی پی در پی رفع گرانیها چه شد؟!
این تلاطم، این تورم، حق مردم نیست نیست
دَم به دَم این نیش کژدم حق مردم نیست نیست
در تلاطمهای شط فقر پیدامان کنید
در سراشیبی خط فقر پیدامان کنید!
پیش رویت آزمونی سخت و سنگین را ببین
عبرت آموزند، دولتهای پیشین را ببین
هشت سال از عمرمان برجامشان بر باد داد
سعی ناکام و خیال خامشان بر باد داد
قطع میشد برق، میگفتند از تحریمهاست
قطع میشد آب، میگفتند برجامم کجاست؟
قحط واکسن بود میگفتند افای تی اف دواست!
بحث مسکن بود میگفتند دست کدخداست!
در تعلل، کار این دولت مبادا بگذرد
فرصت تاریخی خدمت، مبادا بگذرد
این طرف یکعده با جان، سختکوشی میکنند
آن طرف، برخی کماکان کمفروشی میکنند
وای بر آنکس که پشت منصب و میزش خزید
کمفروشی کرد و با مزدش جهنم را خرید
زندهباد آن کس که محکم ایستاد و کار کرد
از حصار خویش رد شد، وقف شد، ایثار کردای صف اول نشسته! آخرت را یاد کن.
چون ابوذر بر سر اصحاب زر فریاد کن.
چون علی در کارزار سهمگین امتحان
نشتری بر نفس خود زن، وانگهی بر دیگران
بشکن از طوفان غیرت، گردن گردنکشان
نوشنوش مفسدان را زهر کن در کامشان
رشوه در کام مدیران وای اگر شیرین شود
از گلوی رانتخواران چای خوش پایین رودای صف اول نشینان! شور ایرانی کجاست؟
کارها بسیار و فرصت کم، سلیمانی کجاست؟
حاج قاسم دردهایش، دردهای مردم است
وای اگر مسئول ما با درد خود سردرگم است
خون ما تضمین رای ماست! هان! جرات کنید
خلق را از شرّ ایل کدخدا راحت کنید
مردم این خطه را جز رخت خون، احرام نیست
هیچ خطّ قرمزی جز عزت اسلام نیست
لاله زار تازهی گلزار کرمان را ببین
معجزات جاری خون شهیدان را ببین
شد مدال افتخار ملت مظلوم ما
گوشوار قلبی آن دختر معصوم ما
اهل این وادی به راه عشق، جان بر کف شدند
پیش روی خصم، با هر لهجه ای، یک صف شدند
خصم، صدها جبههی خونین گشود آن روزها
کس جز این مردم، “صف اول” نبود آن روزها
هرکجا که جنگ و فتنه جار زد در شهر و دشت
عمر این مردم سراسر در “صف اول” گذشتای مدیران! حکمرانان! آی کرسی دارها!
از “صف اول” توقع نیست جز ایثارها
خون قاسم گفت با ما: جلوه، در گمنامی است
رای ما مردم، فقط “جمهوری اسلامی” است
خون قاسم گفت از ما تا خدا یک «یاعلی» ست
گفت معیار سعادت، نسبت ما با، ولی ست
نسبت دلهای ما با آن حکیم راستین
او که سکان دار این کشتیست با صبر و یقین
مردم ما مرد میداناند روز انتخاب
تا مبادا دست نااهلان بیفتد انقلاب
برگههای رأی، رمز اقتدار ما شود
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شودای که گفتی رأیتان هرگز ندارد هیچ سود
اولین سودش همین که پولتان را کرد دود!
گر ندارد هیچ سودی رأی ما در کارزار
خرج کردی فی سبیلالله میلیونها دلار؟
ناامیدان را بگو فردای ایران، روشن است
راه با فانوسی از خون شهیدان، روشن استای گرفتار ملامتهای تردید آمدهای خبرهای دروغین را به تمجید آمده
قدری ازبالا ببین، تاریخ را گاهی بخوان
پیش رفتیم، انقلاب نور را کوچک مدان
صبح نزدیک است آری، صبح زیبای ظهور
سربرآور قله نزدیک است، بسمالله نور
ادامه مطلب شعرخوانی میثم مطیعی در میدان آزادی؛ روز ایران است
بیوگرافی کامل ناصر ملک مطیعی
- 33 بازدید
- 31 ژانویه 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
ناصر ملک مطیعی (۸ فروردین ۱۳۰۹ – ۴ خرداد ۱۳۹۷) بازیگر و کارگردان ایرانی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود. پس از انقلاب ادامهٔ کار هنریش، همچون همتایانش محمدعلی فردین و بهروز وثوقی، ممکن نشد و تنها در دو فیلم بازی کرد. ملکمطیعی پس از انقلاب و تا زمان مرگش در مشاغلی همچون شیرینیفروشی و مشاور املاک فعالیت داشت. غیر از فیلمهای عامّهپسند ایرانی (اصطلاحاً «فیلمفارسی»)، ملکمطیعی در بعضی فیلمهای فیلمسازان متفاوتتری چون علی حاتمی و زکریا هاشمی و مسعود کیمیایی و رضا میرلوحی و هوشنگ کاووسی نیز بازی کرد.
آغاز زندگی
ناصر ملکمطیعی دیپلم رشتهٔ تربیت بدنی دانشسرای عالی تهران را داشت و پیش از آنکه به سینما راه یابد معلم ورزش دبستانهای تهران بود. او پس از ورود به سینما و کسب محبوبیت، به فعالیت در تئاتر (از ۱۳۳۵) و دوبلهٔ فیلم (از ۱۳۳۸) نیز پرداخت.
فعالیت هنری
پیش از انقلاب
فعالیت وی در سینما با بازی در صحنه کوتاهی از فیلم واریته بهاری (پرویز خطیبی، ۱۳۲۸) آغاز شد. بازی ملک مطیعی در دومین فیلمش شکار خانگی (علی دریابیگی، ۱۳۳۰) در حد بیان یک جملهٔ کوتاه در صحنهٔ یک میهمانی بود. اما بازی ملک مطیعی در ولگرد (مهدی رئیس فیروز، ۱۳۳۱) او را به اوج محبوبیت رساند و برای بازی در آن نخستین دستمزد فعالیت حرفهای خود را گرفت. با موفقیت ولگرد بلافاصله در فیلمهای گرداب (حسن خردمند، ۱۳۳۲) ـ که نخستین فیلم رنگی سینمای ایران بود ـ و سپس در فیلم غفلت (علی کسمایی، ۱۳۳۲) بازی کرد. ملک مطیعی پس از بازی در غفلت، از «پارس فیلم» به «دیانا فیلم» رفت، تا در ازای بازی در دو فیلم در سال، ماهانه هزار تومان دستمزد دریافت کند، اما پس از ایفای نقش در چهارراه حوادث (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۳۳) که متفاوت از سایر نقشهای او بود، به خدمت نظام احضار شد. او پس از بازگشت، در فیلم اتهام (شاپور یاسمی، ۱۳۳۵) بازی کرد. ملکمطیعی در فاصلهٔ سالهای (۴۰–۱۳۳۶) در فیلمهای: بازگشت به زندگی (عطاالله زاهد، ۱۳۳۶)، عروس فراری (اسماعیل کوشان، ۱۳۳۷)، طلسم شکسته (سیامک یاسمی، ۱۳۳۷)، دشمن زن (پرویز خطیبی، ۱۳۳۷)، دوقلوها (سیامک یاسمی، ۱۳۳۸)، اول هیکل (سیامک یاسمی، ۱۳۳۹)، عمو نوروز (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰)، آرامش پیش از طوفان (خسرو پرویزی، ۱۳۴۰)، عسل تلخ (حسین مدنی، ۱۳۴۰)، سایه سرنوشت (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۰) و آس و پاس (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰) بازی کرد. پس از دههٔ ۴۰ شمسی، با حضور محمدعلی فردین به عنوان «جوان اول» فیلمها، به تدریج از محبوبیت او کاسته شد.
ملکمطیعی از سال ۱۳۴۱ با پوشیدن لباس جاهلها و کلاه مخملیها، که پیش از او عباس مصدق و مجید محسنی به تن کرده بودند، در نقشهایی ظاهر شد. ملک مطیعی در فیلمهای: کلاه مخملی (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۱)، با معرفتها (حسین مدنی، ۱۳۴۲)، مردها و جادهها (ناصر ملکمطیعی، ۱۳۴۲)، ابرام در پاریس (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۳)، سالار مردان (نظام فاطمی، ۱۳۴۷) و مردان روزگار (مازیار پرتو، ۱۳۴۸) با کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید و کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی و دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود، اگرچه مصداق زندهای از نمونه اجتماعی سنخ «جاهل» نبود، اما مجموعهٔ اجرای نقش، بهویژه حرکات دستها و بالا انداختن ابرو، تکیه کلامها و نقلهایش، عامهٔ بینندگان را مجذوب خود کرد.
ملک مطیعی تا پیش از قیصر (مسعود کیمیایی، ۱۳۴۸) و ایفای نقش «داش فرمون» با کلاه مخملی، در نقشهای دیگری همچون مرد روستایی (عروس دهکده)، افسر نیروی دریایی (پاسداران دریا)، شاه عباس کبیر (حسین کرد)، رئیس دزدها (هاشم خان)، پزشک (فرار از حقیقت) و مانند اینها نیز ظاهر میشد؛ اما پس از موفقیت فیلم قیصر ـ که نقش کوتاهی هم در آن داشت ـ یکسر به ایفای نقشهای کلاه مخملی دعوت شد. علی بیغم (عباس کسایی، ۱۳۴۹)، رقاصه شهر (شاپور قریب، ۱۳۴۹)، طوقی (علی حاتمی، ۱۳۴۹)، مرید حق (نظام فاطمی، ۱۳۴۹)، سه قاپ (زکریا هاشمی، ۱۳۵۰) و کاکو (شاپور قریب، ۱۳۵۰) شماری از این فیلمها است. مرد، غلام ژاندارم، نقره داغ، ابرمرد، قلندر، آقا مهدی وارد میشود، دشمن، صلات ظهر از جمله آثار تحسینبرانگیز وی محسوب میشود. ملک مطیعی اگرچه در فیلمهای بعدیاش کوشید تا از کاراکتر جاهلی فاصله بگیرد، اما تلاش او همواره توأم با توفیق نبود. او در فیلم بت (به کارگردانی ایرج قادری، ۱۳۵۵) در نقش یک استوار ژاندارمری ظاهر شد.
کارگردان فیلم (ایرج قادری) نقل کردهاست:
مشکل میشود با بازیگری جا افتاده طرف شد. من سعی میکردم حرکت ابرو را از ملک مطیعی بگیرم، میدیدم این بار غبغب میگیرد. مواظب غبغبش بودم، دستش حرکت اضافی میکرد. خب تا چه اندازه میتوان مواظب بود؟ این است که در بت، ناصر همانی است که بوده.
پس از انقلاب
ملک مطیعی، دوران پس از انقلاب را دوران سختی توصیف کردهاست؛ زیرا دچار انزوا و تنهایی و از طرفی، عشق و علاقه مفرطی که به فیلم و سینما داشت، قابل تحقق نبود و امکان کار هنری برای وی مهیا نبود. پس از مدتی، به دعوت عوامل تولید برزخیها، نقش مثبت و کوتاهی را بازی میکند. با این وجود، نام وی در زمان تیتراژ پایانی فیلم به نمایش درنیامد و روزنامهها نیز خبری در خصوص حضور مجدد وی، منتشر نکردند که این موضوع، موجب دلسردی مفرط وی شد. وی شرح آن روزگار خود را اینگونه توصیف میکند: «کسی از دوستان من هم نمانده بود. بهروز که به خارج رفت، فردین هم مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج قادری هم خواست که کار کند و کار کرد؛ ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم.
ناصر ملکمطیعی پس از ۳۵ سال دوری از سینمای ایران، بالاخره در فیلم نقش نگار ساخته علی عطشانی بازی کرد.
درگذشت
ناصر ملکمطیعی در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ به دلیل مشکلات تنفسی و کلیوی در بیمارستان آتیه تهران بستری شد و چند روز بعد در در ۴ خرداد ۱۳۹۷ در ۸۸ سالگی درگذشت. پیکر او روز بعد با حضور جمع کثیری از اهالی سینما و مردم از مقابل خانهٔ سینمای ایران تشییع و در قطعه هنرمندانِ بهشت زهرا در کنار آرامگاه محمدعلی فردین دفن شد.
کارنامهٔ بازیگری
واریته بهاری | ۱۳۲۸ | پرویز خطیبی | |
شکار خانگی | ۱۳۳۰ | علی دریابیگی | |
ولگرد | ۱۳۳۱ | مهدی رئیسفیروز | |
گرداب | ۱۳۳۲ | حسن خردمند | |
افسونگر | اسماعیل کوشان | ||
غفلت | علی کسمایی | ||
چهارراه حوادث | ۱۳۳۳ | ساموئل خاچیکیان | |
اتهام | ۱۳۳۵ | شاپور یاسمی | |
هفده روز به اعدام | هوشنگ کاووسی | ||
بازگشت به زندگی | ۱۳۳۶ | عطاءالله زاهد | |
عروس فراری | ۱۳۳۷ | اسماعیل کوشان | |
طلسم شکسته | سیامک یاسمی | ||
دشمن زن | پرویز خطیبی | ||
دوقلوها | ۱۳۳۸ | شاپور یاسمی | |
ستارگان میدرخشند | ۱۳۳۹ | محمدعلی زرندی | |
اول هیکل | سیامک یاسمی | ||
آرامش پیش از طوفان | خسرو پرویزی | ||
عمو نوروز | ۱۳۴۰ | سیامک یاسمی | |
عسل تلخ | حسین مدنی | ||
سایه سرنوشت | اسماعیل کوشان | ||
آس و پاس | سیامک یاسمی | ||
کلاه مخملی | ۱۳۴۱ | اسماعیل کوشان | |
عروس دهکده | |||
سوداگران مرگ | |||
با معرفتها | ۱۳۴۲ | حسین مدنی | |
آراس خان | |||
مردها و جادهها | |||
لذت گناه | ۱۳۴۳ | سیامک یاسمی | |
ابرام در پاریس | اسماعیل کوشان | ||
یک پارچه آقا | ۱۳۴۴ | ||
پاسداران دریا | رضا صفایی | ||
هاشم خان | ۱۳۴۵ | محمد زریندست | |
میلیونر فراری | |||
قهرمان دهکده | ابراهیم باقری | ||
قفس طلایی | رضا صفایی | ||
فرار از حقیقت | |||
حسین کرد | اسماعیل کوشان | ||
گذشت بزرگ | ۱۳۴۶ | ||
طوفان نوح | سیامک یاسمی | ||
جاده زرین سمرقند | |||
سالار مردان | ۱۳۴۷ | نظام فاطمی | |
مردان روزگار | ۱۳۴۸ | مازیار پرتو | |
گرفتار | محمود کوشان | ||
قیصر | مسعود کیمیایی | ||
قصه دلها | حمید مجتهدی | ||
قصر زرین | محمدعلی فردین | ||
جیببر خوشگله | توکرانیان اوغلو | ||
مرید حق | ۱۳۴۹ | نظام فاطمی | |
علی بیغم | عباس کسایی | ||
طوقی | علی حاتمی | ||
سوگولی | فریدون ژورک | ||
سکه شانس | ایرج قادری | ||
رقاصه شهر | شاپور قریب | ||
نقره داغ | ۱۳۵۰ | ایرج قادری | |
لوطی | خسرو پرویزی | ||
کلبهای آنسوی رودخانه | احمد شیرازی | ||
سه قاپ | زکریا هاشمی | ||
کاکو | شاپور قریب | ||
قصاص | نظام فاطمی | ||
غلام ژاندارم | امان منطقی | ||
پهلوان مفرد | |||
پل | خسرو پرویزی | ||
باباشمل | علی حاتمی | ||
مهدی مشکی و شلوارک داغ | ۱۳۵۱ | نظام فاطمی | |
عاصی | سعید مطلبی | ||
مرد | فریدون ژورک | ||
قلندر | علی حاتمی | ||
سر گروهبان | سعید مطلبی | ||
خاطرخواه | امیر شروان | ||
مردان خلیج | نظام فاطمی | ||
عروس استانبول | عثمان سلان | ||
ناخدا | ۱۳۵۲ | امیر شروان | |
شیخ صالح | امان منطقی | ||
شورش | رضا میرلوحی | ||
سراب | فریدون ژورک | ||
دشمن | خسرو پرویزی | ||
صلات ظهر | ۱۳۵۳ | سعید مطلبی | |
ترکمن | امیر شروان | ||
اوستا کریم نوکرتیم | محمود کوشان | ||
ابرمرد | داوود اسماعیلی | ||
آقا مهدی وارد میشود | فریدون ژورک | ||
سپس هیچکدام باقی نماندند | پیتر کالینسن | ||
همت | ۱۳۵۴ | خسرو پرویزی | |
عبور از مرز زندگی | رضا صفایی | ||
پاشنه طلا | نظام فاطمی | ||
اخم نکن سرکار | امیر شروان | ||
میهمان | ۱۳۵۵ | کامران قدکچیان | |
کلک نزن خوشگله | سعید مطلبی | ||
شادیهای زندگی | محمود کوشان | ||
سینهچاک | ایرج قادری | ||
چلچراغ | خسرو پرویزی | ||
بت | ایرج قادری | ||
بابا گلی به جمالت | امیر شروان | ||
آتش جنوب | آلن برونت | ||
سرباز | ۱۳۵۶ | محمدرضا فاضلی | |
سد (۱۹۷۷) در کشور ترکیه | |||
تپه ۳۰۳ | امان منطقی | ||
دو مرد خشن | ۱۳۵۷ | حاتم گرجی | |
تا آخرین نفس | کامران قدکچیان | ||
برزخیها | ۱۳۵۸ | ایرج قادری | |
نقش نگار | ۱۳۹۲ | علی عطشانی |
مجموعهٔ تلویزیونی
عنوان | کارگردان | سال |
---|---|---|
سلطان صاحبقران | علی حاتمی | ۱۳۵۴ |
جوایز
- برنده جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در چهارمین دوره در سال ۱۳۵۰ برای بازی در فیلم سه قاپ.
- برنده جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در سومین دوره در سال ۱۳۴۹ برای بازی در فیلم رقاصه شهر.
بیشتر بخوانید: آهنگ دریا از رضا ملک زاده