is_tag

داستان جالب و شنیدنی نه کور می کند نه شفا می دهد!

داستان نه کور می کند نه شفا می دهد: داستان ها و حکایات ادبیات فارسی، زیباترین و عالی ترین نکات اخلاقی را به مخاطب ارائه می دهند. این داستان ها سرشار از پند و اندرز و توصیه های اخلاقی است. در حکایت نه کور می کند نه شفا می دهد از سری مطالب سرگرمی تلاش می شود به موضوع بیهوده و بی اثر بودنن یک کار پرداخته شود. با وب سایت چشمک و داستان ضرب المثل نه کور می کند نه شفا می دهد همراه باشید.

داستان نه کور می کند نه شفا می دهد

در ایام گذشته قصابی در یک محله زندگی می کرد. یکی از روزها یکی از چشم های قصاب به شدت شروع به خارش و درد کرد به همین خاطر فوراً نزد یکی از دوستان قدیمی اش که حکیم باشی محله بود، رفت.

حکیم باشی تا چشم سرخ شده و اشک آلود قصاب را دید فوراً چند نوع گرده را در هم آمیخت و برای چشمش دارویی درست کرد و گفت: «روزی سه وعده صبح و ظهر و عصر دو قطره از این دارو را در چشمت بریز تا خوب شوی.»

قصاب به خانه برگشت و شروع به استفاده کردن از قطره کرد. هر روز صبح دو قطره از آن دارو را در چشمش میچکاند و بعد از خانه خارج می شد. ظهرها هم به خانه می آمد تا درست سر موقع دارو را به چشمش بچکاند.

او انتظار داشت پس از دو سه روز دارو چکاندن چشمش کاملا خوب شود. اما این طور نشد. و داروی حکیم باشی درد چشمش را کم کرد؛ اما نتوانست سرخی و سوزش چشمش را اکم کند.

دیدن دوباره حکیم

بعد از مدت کوتاهی قصاب دوباره به دیدن حکیم باشی رفت و گفت: «ای حکیم راستش را بخواهی درد چشمم کم شده، اما خوب نشده. حکیم جان، دستم به دامنت. دارویی بده که خوب بشوم و بتوانم به کار و زندگیم برسم»

حکیم باشی کتاب هایش را زیر و رو کرد و این بار از روی کتاب ها دارویی برای دوست قصابش ساخت. قصاب دارو را به خانه برد و طبق دستور حکیم باشی مصرف کرد. چند روز گذشت؛ اما دارو اثر زیادی نکرد و درد و سوزش چشم قصاب خوب نشد.

رفتن قصاب به محله دیگر

قصاب واقعا نمیدانست چه باید بکند. به سفارش یکی از مشتری هایش به محله ی دیگر شهر رفت. در آن جا حکیم باشی دیگری بود و بیماران زیادی دور و برش نشسته بودند. قصاب توی صف منتظر شد تا نوبتش برسد. قصاب به حکیم باشی گفت: «ای حکیم من اهل محله ی شما نیستم؛ اما حکیم باشی محل خودمان نتوانسته مرا درمان کند، به همین خاطر اینجا آمده ام.»

حکیم به خوبی چشم قصاب را معاینه کرد و دارویی را که به چشمش می ریخت را دید، بعد رو کرد به او گفت: «ای پیرمرد دارویی که حکیم باشی از محله تان به تو داده، داروی خیلی خوبی است. فکر می کنم تو خودت بهداشت را رعایت نمی کنی و دست کثیفت را مدام به چشمت میمالی، که این باعث می شود روز به روز بدتر شود»

قصاب گفت: «تو می گویی من چه کنم حکیم. وقتی چشمم می سوزد و میخارد که نمی توانم دست به چشمم نزنم.» و حکیم باشی گفت: «دست توهمیشه آلوده است. آلوده به پشم و دنبه و گوشت گوسفند.

اگر بخواهی با این دست های آلوده همیشه چشمهایت را بخارانی، مشکلت حل نمی شود. هر دارویی هم که مصرف کنی، نه تو را کور می کند، نه شفا می دهد. بهتر است چند روزی سر کار نروی و چشمت را با دستمال تمیزی ببندی که با دستت در تماس نباشد.»

قصاب مجبور شد چند روی در خانه بماند. او چشم هایش را بست تا دستش به چشمش نرسد.

کم کم حالش خوب شد و سوزش و درد و سرخی چشم هایش تمام شد. قصاب یک راست رفت سراغ دوست قدیمی خودش، یعنی همان حکیم باشی محله خودشان. حکیم باشی از دیدن د قصاب خوشحال شد و گفت: «خدا را شکر. مثل این که با داروهای من چشمت کاملا خوب شده است.»

قصاب گفت: «نه حکیم جان. خوب گوش کن که چی می گویم داروهای تو نه کور می کند، نه شفا می دهد. من باید خودم مواظبت می کردم که چشمم آلوده نشود تا داروهای تو تأثیر بکند. این حرفی بود که تو به من نزدی»

در نهایت حکیم باشی نگاهی به قصاب انداخت و لبخند زد.

داستان نه کور می کند نه شفا می دهد

از آن ایام به بعد، وقتی بخواهند از بی اثر و بیهوده بودن کاری حرف بزنند، می گویند: «نه کور می کند، نه شفاء می دهد».

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

 



دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب داستان جالب و شنیدنی نه کور می کند نه شفا می دهد!

پیام های جالب تبریک سیزده بدر به هرکه دوست داری!

اس ام اس تبریک سیزده بدر: سیزده بدر، روز طبیعت و سیزدهمین روز فروردین ماه است که این روز در تقویم رسمی ایران تعطیل می باشد. مردم ایران روز سیزده بدر را در کنار خانواده خود در مناطق سرسبز و در دل طبیعت سپری می کنند تا بیرون از خانه نحسی این روز را بدر کنند. سیزده بدر آخرین روز تعطیلات نوروزی به شمار می رود، پس با ارسال اس ام اس های تبریک سیزده بدر به یکدیگر که در این بخش از آداب و رسوم  آورده ایم، سیزده بدر را شادتر کرده و از آن لذت ببرید.

بیشتر بخوانید: اگر غذاها انسان بودند، چه شکلی می‌شدند!؟+عکس

اس ام اس تبریک سیزده بدر

این چه رسمی ست ؟

چه کس گفته چنین :با گره سال خود آغاز کنیم ؟

از هزاران گره مانده به راه

تو بیا تا گره ای باز کنیم !

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

بهار رسید

و هوا پر شده ست از “دوستت دارم”هایی که برایت به دست باد سپرده ام…

مبادا پنجره ات بسته باشد..!

عیدت مبارک

متن سیزده بدر

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

امیدوارم با جمع کردن هفت سین نوروزی

قرآنش نگهدارتان، آینه اش روشنایی زندگیتان

سکه اش برکت عمرتان، سبزیش طراوت و شادابی دلتان

ماهی اش شوق ادامه زندگیتان را به شما هدیه دهد

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

سلامتی اونایی که حتی یه دونه سبزه هم گره نزدن ولی یه عمریه دلاشون به هم گره کور خورده !

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

امسال سیزده بدر یه جوری سبزه گره بزنید همونجا بچه بدنیا بیاد

همچین محکم !

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست

دریاب که هفته ی دگر خاک شده ست

می نوش و گلی بچین که تا در نگری

گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست

(با آرزوی روزی شاد در کنار طبیعت)

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

اس ام اس تبریک سیزده بدر

اس ام اس تبریک سیزده بدر

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر

من خودم سیزدهم کز همه عالم بدرم . . .

سیزده بدر مبارک . . .

اس ام اس سیزده بدر

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

با گره ی دیروزم …

نحسی ی سیزده بدر نشد

بخت بازوان ِ مرا ،

تنهــا آغوش ِ تو باز خواهد کرد…

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

توجه توجه

شارژ ۵ تومنی میگیریم

جاهای باحال معرفی میکنیم !

شارژ ۲۰ تومنی میگریم جا رزرو میکنیم !

با ما در تماس باشید !

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

فرا رسیدن روز ۱۳ بدر

روز دروغهای شاخدار را به صاحب اصلی این روز

یگانه معنا کننده ی واژه ی “دروغ” در جهان هستی و جانشین خلف پینوکیو

تبریک و تهنیت عرض می نماییم !

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

عزیزان

توجه داشته باشید که اگه زیاد محکم گره بزنید که سبزه پاره بشه

بختتون کور میشه و میترشید

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

من که بختم مثل پر زاغ سفیده ….

ولی برا اطمینان و پشت گرمی …

خواهر و مادر هر چی چمن بود به هم پیوند میدم

باشد که مقبول افتد

( رویا پردازی های یه دختر دم بخت )

سیزده بدر مبارک . . .

سیزده بدر

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

آهای سیزدتون بدر

دشمناتون در به در

رفقاتون گل به سر

گرفتاریاتون زود بدر

خوشیهاتون هزار برابر

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

اس ام اس تبریک سیزده بدر

نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد

به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد

از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد

رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شد

عروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شد

دروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد !

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

ببین میخوام یه چیزی بگم بهت ولی حساس نشیا !

امسال اگه خودت رو هم گره بزنی به سبزه فایده نداره !

تو خودت کمپانی نحسی هستی !

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

به غروب ۱۳بدر فک کن . . .

(ستاد زهرمار سازی عید) !

سیزده بدر مبارک . . .

روز طبیعت

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

سبزه رو از سفره بگیر / ماهی را با خودت بیار

وقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید

گره از بخت ما هم کور تر شد

دروغ سیزده هر ساله ی ما

عجب عیدی به نیکویی بسر شد !

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

باز هم سیزده سال نو از راه رسید

باز هم شادی و سر زندگی از راه رسید

آنــجا که شــمایید اگر ابــری نیــست

تندی بپرید بیرون که اصلا جا نیست

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

دلم واسه سیزده بدر میسوزه ! میدونی چرا !؟

آخه بهش میگن نحس ! بیچاره ها خبر ندارن تو دست سیزده بدر رو از پشت بستی !

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

با آرزوی یافتن همسری مناسب از دختران منتظر

دعوت میشود ضمن خویشتن داری

از گره زدن سبزه ها به شدت خورداری فرمایند !

سازمان حمایت از محیط زیست !

سیزده بدر مبارک . . .

پیام زیبا سیزده بدر

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

با تبریک سال نو خدمت مجردهای گرامی!

دستگاه “سبزه گره زنی” با قابلیت ۹۸ گره در ثانیه

پیش فروش می شود

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

اس ام اس تبریک سیزده بدر

اس ام اس تبریک سیزده بدر

گره ۱۳ از زندگیت بازشود، نغمه عشق به آهنگ دلت سازشود، سوسن و سنبل و مریم همه تقدیم شما، این بهار و صد بهارت با گل آغاز شود.
 سیزدتون مبارک!

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

باز هم سیزده سال نو از راه رسید

باز هم شادی و سر زندگی از راه رسید

آنجا که شمایید اگر ابری نیست

تندی بپرید بیرون که اصلا جا نیست

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

سیزده بدر که می رسه

نوبت عاشق شدنه

نوبت آشه رشته و

سبزه به آب سپردنه

سیزدتون بارونی و شاد

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

نباشی هم

نحسی های سیزده را بدر میکنم

میبینی کاغذ هم از دروغ سیزده من

خیس شد …

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

سیزده بدر است و من هوایی شده ام

احیاگر سنت خدایی شده ام

گر قافیه را باخته باشم، نه عجب

مثنی و ثلاث و رباعی شده ام

سیزده بدر مبارک . . .

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

این سبزه چو من عاشق زاری بوده ست

در حسرت وصلت نگاری بوده ست

بر وی گره کور اگر می بینی

زان روست که دائم به خماری بوده ست

بیشتر بخوانید: نامگذاری هر سال به نام یک حیوان از چه زمانی وارد فرهنگ ما شد!؟ | ۱۴۰۳ سال نهنگ است یا اژدها!؟

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب پیام های جالب تبریک سیزده بدر به هرکه دوست داری!

داستان جالب ملانصرالدین و دزد کفش

داستان جالب ملانصرالدین و دزد کفش: ملانصرالدین در حیاط را باز کرد تا همسایه آبیارش داخل شود. کار این مرد مواظبت از چشمه‌های زیرزمینی بود که آب را از کوهستان به داخل ده می‌آورد.

داستان شنیدنی ملانصرالدین و دزد کفش

ملانصرالدین در حیاط را باز کرد تا همسایه آبیارش داخل شود. کار این مرد مواظبت از چشمه‌های زیرزمینی بود که آب را از کوهستان به داخل ده می‌آورد.

بعد از سلام و احوال پرسی ملا از او پرسید: “چرا امروز پا برهنه‌ای”؟ مرد آبیار در حالی که پایش را می‌خاراند جواب داد: “چون کفشهایم را گم کرده‌ام”. ملا گفت: “ماجرا را از اول بگو”. و این همان چیزی بود که حسین از اول می‌خواست آن را شرح بدهد. هر دو زیر درخت انگور نشستند و حسین داستان کفشهای گمشده‌اش را با صدای آهسته و ملایم شروع کرد:

“دیروز رفتم به میهمانی. ما روی هم ده نفر بودیم. همگی کفشهایمان را در آوردیم. من نفر آخری بودم که به آنجا رسیدم، آنجا نه جفت کفش دیدم و هیچ کدام از آنها به تازگی و نویی کفش‌های من نبود. من هم کفشم را پیش کفشهای دیگر گذاشتم و داخل شدم. حرف زدیم و چای خوردیم، چای خوردیم و حرف زدیم و حرف زدیم و چای خوردیم …

ملا ریشش را خاراند و سرش را تکان داد که نشان بدهد به حرفهای او گوش می‌دهد. او به شنیدن درد دل مردم عادت کرده بود!.

 

مرد آبیار در ادامه حرفهای خود گفت: “آن‌هایی که آنجا بودند یکی یکی رفتند به خانه‌هایشان، من نفر آخری بودم که از اتاق بیرون آمدم. وقتی که بیرون را نگاه کردم چه دیدم؟!”

ملا به پاهای برهنه حسین نگاه کرد و حدس زد: ” دیدی کفشهایت آنجا نیست “!

حسین گفت: “همین طور است”!

مرد آبیار فکر کرد که می‌تواند امیدی داشته باشد، چون ملا پرسش اول را به تندی و به خوبی جواب داده بود. بعد حسین پرسش مشکلتری پرسید: “کفش‌های من چطور شده”؟

ملا جواب داد: “یکی از آن نه نفر آنها را با خودش برده. حتماً می‌خواسته با تو شوخی کند”

حسین که خوشحال بود از اینکه ملا همه چیز را فهمیده است گفت:”بله، ولی کدام یکی این کار را کرده است”؟

ملا گفت: “باید این را بفهمم.”

آن‌ها ساکت نشستند؛ ملا در این فکر بود که راه چاره‌ای پیدا کند.زن ملا هم پشت سر هم برایشان چای گرم می‌آورد تا آنها را در فکر کردن کمک کرده باشد.عاقبت ملا فکری به خاطرش رسید و گفت: “به آن نه مرد بگو که همگی فردا صبح با هم به خانه من بیایند. من آنها را امتحان می‌کنم. امتحانی که حتماً معلوم می‌کند کدام یکی کفش تو را برداشته است”!

روز بعد، ملا سخت مشغول بود. اول در باغچه‌اش زانو زد و چیزهایی از زمین جمع کرد و بعد به آخور الاغش رفت. در موقع بازگشت، زنش را صدا زد تا با تنگی که دهانه نازک و باریکی داشت آب روی دستش بریزد. بعد رفت دم در خانه‌اش نشست تا آن ده نفر بیایند. او سراسر ده را زیر نظر گرفت. وقتی که آنها آمدند بعد از سلام و احوال پرسی همیشگی ملا به آنها گفت: “من میدانم که یکی از شما در میهمانی دیروز کفش این مرد را برده است”!

همه آنها یکی یکی با تعجب گفتند: “من این کار را کردم”؟!

ملا جواب داد: “در هر صورت بهتر می‌شود اگر شما کفش این مرد را همین حالا پس بدهید و زحمت را کمتر کنید”. آنها به یکدیگر نگاه کردند. از نگاهشان معلوم بود که به هم می‌گویند: تو این کار را بکن ولی هیچ کدام چیزی نگفتند

ملا گفت: “این خیلی آسان است که بفهمم چه کسی این کار را کرده است.

ملا در حالی که به صورت آنها نگاه می‌کرد تا بفهمد چه کسی از همه مضطرب‌تر است، گفت: “من می‌خواهم که شما یکی یکی توی طویله پیش الاغ من بروید و در را پشت سر خود ببندید. هر کدام از شما باید نوک باریک دم الاغ مرا با دست بگیرید و آن را بکشید، البته با ملایمت. وقتی دزد کفش دم الاغ را بکشد، الاغ عرعر می‌کند

آن‌ها همان طور که ملا گفته بود عمل کردند. هر کدام از آنها در طویله را پشت سر خود بست و بعد از دقیقه‌ای بیرون آمد ولی الاغ ملا حتی یک بار هم عرعر نکرد. حسین با ناراحتی به ما گفت: “آزمایش شما نتوانست کاری انجام بدهد!ملا با خنده گفت: “حالا تازه اول کار است.” و بعد رو به مردها کرد و گفت: “من می‌خواهم یکی یکی شما از پیش من رد شوید و بینی و ریش مرا یکبار با دست راست و یکبار با دست چپ لمس کنید”.مردها همه از جلوی ملا رد شدند و هر کدام ریش و بینی او را لمس کردند. اول با دست راست و بعد با دست چپ.آخر سر آخرین نفر هم از جلو ملا رد شد. ملا به او اشاره کرد و گفت: تو کفشها را برداشتی، تو آنها را پنهان کردی، کفش‌ها را به صاحبش پس بده

مرد با چهره‌ای قرمز و صدایی لرزان گفت: “این کار فقط یک شوخی بود. کفش‌های او حالا در خورجین الاغ من است که دم در خانه ایستاده است؛ ولی شما از کجا حدس زدید که من این کار را کرده‌ام”؟

ملا با خنده گفت این کار آسانی بود: “دست‌های خودت را بو کن”

دزد دستهایش را بو کرد؛ ولی بویی غیر از بوی همیشگی چرم زین الاغش و ابزار کارش و آخرین غذایی که خورده بود به مشامش نرسید. ملا گفت: “حالا دستهای دیگران را بو کن”.

دزد دست های دیگران را بو کرد و گفت: “زیتون، دستهای همه بوی زیتون می‌دهد. زیتونی که از باغچه شما در آمده.” در همین موقع عرعر دوستانه الاغ ملا بلند شد. الاغ به آرامی از طویله بیرون آمد، او حس می‌کرد که به قدر کافی در طویله تنها بوده است. ملا به آن مرد دستور داد: “دم الاغ را هم بو کن! سر دمش را بو کن، تنها تو ترسیدی که دم الاغ را بکشی، مبادا که او عرعر کند و دزد شناخته شود”.

دزد دم الاغ را گرفت و انتهای آن را نزدیک دماغ خود برد و بعد گفت: “زیتون! این هم بوی زیتون می‌دهد”

حالا دیگر مقصود از آزمایش ملا به همه آنها معلوم شده بود. راستی که امتحان بسیار خوبی بود !

دزد خنده‌اش گرفت و همه آنها با هم خندیدند. سپس دزد از خانه بیرون رفت تا کفشها را از خورجین الاغش بیاورد .

داستان جالب ملانصرالدین و دزد کفش

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

شاید بپسندید: تست شخصیت: می دونستی که شکل گوش ها هم میتونه ویژگی



دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب داستان جالب ملانصرالدین و دزد کفش

داستان جالب و شنیدنی دو قورت و نیمش باقی مانده!

داستان دو قورت و نیمش باقی مانده: داستان زیر درمورد مهمانی دادن حضرت سلیمان به تمام جانداران می باشد که درهمان ابتدای مهمانی یک ماهی بزرگ قبل از جمع شدن مهمان ها تقریبا نصف غذا هارا می خورد و ….

شاید بپسندید:

داستان دو قورت و نیمش باقی مانده

می گویند حضرت سلیمان زبان همه جانداران را می دانست ، روزی از خدا خواست تا یک روز تمام مخلوقات خدا را دعوت کند . از خدا پیغام رسید ، مهمانی خوب است ولی هیچ کس نمی تواند از همه مخلوقات خدا یک وعده پذیرائی کند . حضرت سلیمان به همه آنها که در فرمانش بودند دستور داد تا برای جمع آوری غذا بکوشند و قرارگذاشت که فلان روز در ساحل دریا وعده مهمانی است.

روزی که مهمانی بود به اندازه یک کوه خوراکی جمع شده بود . در شروع مهمانی یک ماهی بزرگ سرش را از آب بیرون آورد و گفت : خوراک مرا بدهید. یک گوسفند در دهان ماهی انداختند . ماهی گفت : من سیر نشدم . بعد یک شتر آوردند ولی ماهی سیر نشده بود.

سیر نشدن ماهی و تصمیم حضرت سلیمان

حضرت سلیمان گفت : او یک وعده غذا مهمان است آنقدر به او غذا بدهید تا سیر شود . کم کم هر چه خوراکی در ساحل بود به ماهی دادند ولی ماهی سیر نشده بود . خدمتکاران از ماهی پرسیدند : مگر یک وعده غذای تو چقدر است ؟‌ ماهی گفت : خوراک من در هر وعده سه قورت است و این چیزهائی که من خورده ام فقط به انداره نیم قورت بود و هنوز دو قورت ونیمش باقی مانده است.

ماجرا را برای سلیمان تعریف کردند و پرسیدند چه کار کنیم هنوز مهمانها نیامده اند و غذاها تمام شده و این ماهی هنوز سیر نشده . حضرت سلیمان در فکر بود که مورچه پیری به او گفت : ران یک ملخ را به دریا بیاندازید و اسمش را بگذارید آبگوشت و به ماهی بگوئید دو قورت و نیمش را آبگوشت بخورد .

از آن موقع این ضرب المثل بوجود آمده و اگر فردی به قصد خیر خواهی به کسی محبت کند و فرد محبت شونده طمع کند و مانند طلبکار رفتار کند می گویند : عجب آدم طمعکاری است تازه هنوز دو قورت ونیمش هم باقی است.

داستان دو قورت و نیمش باقی مانده

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.



دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب داستان جالب و شنیدنی دو قورت و نیمش باقی مانده!

داستان جالب ضرب المثل ارزن عثمانی خروس ایرانی!

ضرب المثل ارزن عثمانی خروس ایرانی: احتمالا این ضرب المثل ارزن عثمانی خروس ایرانی را شنیده باشید. در جریان نبرد نادر شاه با عثمانی ها روزی فرستاده دولت عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفیاب می ‏شود و آنها را در مقابل نادرشاه بر روی زمین می‏گذارد.

و می‏گوید : لشکر ما این تعداد است و از جنگ با ما صرفنظر بکنید.

نادرشاه دستور می‏دهد دو خروس بیاورند و دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار دهند و خروس ها شروع به خوردن ارزنها می‏ کنند.

در این هنگام نادرشاه رو به فرستاده عثمانی می‏کند و می‏گوید :

برو به سلطانت بگو که دو خروس همه لشگریان ما را خوردند !

کاربرد ضرب المثل ارزن عثمانی خروس ایرانی

ضرب المثل ارزن عثمانی خروس ایرانی زمانی به کار می رود که کسی از کُری خوانی رقیب باک نداشته باشد و آن را با کُری قوی تری پاسخ بدهد واین گونه دو طرف با به رخ کشیدن قدرت خود بخواهند باج بگیرند.

کوتاه درباره نادر شاه

نادرشاه از فرمانروایانی بود که برای آخرین بار ایران را به محدودهٔ طبیعیِ فلاتِ ایران رسانید و با تدارکِ کشتی‌های عظیم جنگی، کوشید تا استیلای حقوقِ تاریخیِ کشور را بر آب‌های شمال و جنوب تثبیت کند. او به‌عنوان یک استراتژیستْ سرآمد بود و به‌خاطر نجاتِ ایران از تجزیه و سلطهٔ بیگانگان اعتبار دارد.

مبارزات وی علیه عثمانی به‌طور غیرمستقیم به سودِ روسیه بود، و تضعیف امپراتوری گورکانی، سقوطِ نهاییِ آن تحت دخالتِ بریتانیا را تسریع کرد. کارِ فتحِ او به موازاتِ تیمور است. وی مزایای تجارت و قدرتِ دریایی را درک کرد و کشتی‌هایی را برای دریای خزر و خلیج فارس خریداری کرد یا ساخت.

نادر شاه
Nadir Shah of Persia (1732-1747). Three-quarter length, in an oval cartouche. The Shah wears a scarlet tunic with a sleeveless outer garment trimmed with fur. On his head is a high cap (a ‘tahmazi’) ornamented with a jewelled aigrette. The face is turned a little to the right. The left hand rests on the hip, the right holds a string of pearls. Jewelled bracelets on his upper arms. ,Oil painting. 50 by 39 ins (127 by 99 cms)

پیشینهٔ شیعی‌اش و هدایای دوره‌ای‌اش به عبادتگاه‌های شیعه نشان می‌دهد که هدفِ اعلام‌شدهٔ وی از بازگرداندنِ نوعی اسلامِ سنی به ایران، بیشتر تسهیلِ معاهده‌ای با عثمانی و شاید به‌عنوان آمادگی برای یک امپراتوریِ بزرگ‌ترِ اسلامی است. به‌گفتهٔ مایکل آکسورثی درست است که نادرشاه درگیرِ جنگ بود، اما اگر سلسلهٔ او پایدار می‌ماند و نظامِ اداری را به کامیابی‌های نظامی‌اش گره می‌زد، ساختارهای کشور و اصلاحات و تجددگرایی هم‌پای پیشرفت‌های نظامی پیش می‌رفت و اینچنین می‌شد اگر رضاقلی پس از او به سلطنت می‌رسید.

این روند در کشورهای اروپاییِ فرانسه و پِروس در سده‌های هفدهم و هجدهم میلادی روی داده بود و می‌توانست در ایران هم روی دهد. در صورت چنین روندی، شاید سَروریِ ایران بر جهانِ اسلام چیرگی می‌یافت و کشمکش میان شیعه و سنی هم در درازمدت از میان می‌رفت. اگر نادرشاه و فرزندانش در چنین مسیری می‌افتادند، شاید امروز او در تاریخِ ایران با پِطرِ کبیر در تاریخ روسیه مقایسه می‌شد.

نادرشاه برتریش بر امپراتوری گورکانی را ثابت، و خود را به دستاوردهای امپراتوری عثمانی نزدیک کرد. به‌گفتهٔ جان مِلکُم در کتابش، تاریخ ایران، دو نسل پس از مرگِ نادرشاه، هنوز با افتخار و غرور از او یاد، و بی‌رحمی‌های اواخرِ زندگیش، نه با وحشت بلکه با همدردی قضاوت می‌شود. با همهٔ کشتارهایی که او انجام داد، اما برای احیای احساسِ عظمتِ تاریخِ ایران و بازگرداندنِ استقلالِ کشور مورد تحسین و ستایش ایرانیان قرار می‌گیرد.

با آنکه از گمنامی برخاست اما بر سرزمینی پهناور مسلط شد و به موفقیت‌های سیاسیِ بسیاری دست یافت و این دستاوردها در تاریخ ایران نظیر ندارد و در تاریخِ جهان هم شخصیت‌های نادری چنین هستند. پیروزی‌هایش بقای ایران را در جایگاهِ یک ملت تضمین کرد و این تضمین از اثراتِ پایدارِ دورانِ حکومتِ اوست. اما سال‌های پایانیِ حکومتش فاجعه‌بار بود و نه تنها آسیبش به مردمانِ روزگارِ خودش و حتی شخصِ خودش — با قتلش — وارد شد، بلکه ایران فرصت‌های بسیاری را پس از سقوطش از دست داد و درواقع آسیبِ سقوط او سالیانِ بعد هویدا شد که هرج‌ومرج و تحقیرهای ملی پس از مرگش، از آن نتایج بود.

 

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.



دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب داستان جالب ضرب المثل ارزن عثمانی خروس ایرانی!

شخصیت بتمن در کشورهای مختلف چه سبک پوششی دارد+عکس های جالب بخش دوم

شخصیت بتمن کشورهای مختلف: بتمن (به انگلیسی: Batman) یا مرد خفاشی، یک شخصیت خیالی ابرقهرمان در کتاب‌های کمیک آمریکایی منتشر شده توسط دی‌سی کامیکس است که در فیلم، مجموعه تلویزیونی و بازی‌های ویدئویی مختلفی حضور یافته‌است. این شخصیت توسط باب کین (طراح) و بیل فینگر (نویسنده) خلق شد و برای نخستین بار در شمارهٔ ۲۷ از مجموعه کمیک‌های کارآگاهی (مه ۱۹۳۹) حضور یافت.

بتمن یکی از نخستین ابرقهرمانان کمیک بوکی است. بالاترین قدرت بتمن عقل و هوش و هنر در مهارت‌های رزمی و مبارزه تن به تن و استقامت و اراده قوی است. به این شخصیت با القابی مانند «مبارز شنل‌پوش»، «شوالیه تاریکی» و «بزرگ‌ترین کارآگاه دنیا» نیز اشاره می‌شود.

گذشتهٔ بتمن تاکنون بارها مورد تجدیدنظرهای کوچک و بزرگ قرار گرفته‌است. با این حال چند عنصر از زندگی او همواره ثابت مانده‌اند. عناصر ثابت گذشتهٔ او در واقع همان داستان خاستگاه بتمن است. او در کودکی، شاهد کشته شدن پدرش دکتر توماس وین و مادرش مارتا وین بوده و این واقعه به شدت بر زندگی او تأثیر می‌گذارد و آسیب‌های روانی بر او وارد می‌کند. همین واقعه باعث می‌شود تا تصمیم بگیرد که هویتی نامعلوم، با جرم و جنایت در گاتهام سیتی مبارزه کند.

شاید بپسندید: شخصیت بتمن در کشورهای مختلف چه سبک پوششی دارد+عکس های جالب بخش اول

طراحی شخصیت بتمن کشورهای مختلف

بتمن به یکی از محبوب ترین و پرطرفدارترین شخصیت سینمایی تبدیل شده که طرفداران زیادی از هر طیف پیدا کرده است. کمپانی های تولید فیلم با آگاهی از این موضوع تلاش می کنند با خلق داستان های جدید مردم را سرگرم کنند و در این زمینه شاهکارهای بسیار زیبایی در دنیای فیلم و سینما خلق کرده اند.

در سال های اخیر هوش مصنوعی نیز دست به کار شده و با خلاقیت توانسته است تصاویر جالب و حیرت انگیزی از شخصیت ها ارائه دهد؛ شخصیت های تاریخی تا سینمایی و … شاید وجه جالب این شخصیت ها خلق شان با توجه به فرهنگ و دیگر شاخصه های موجود یک کشور باشد. در ادامه شما می توانید طراحی بتمن کشورهای مختلف را مشاهده کنید. با مجله خبری چشمک همراه باشید.

هوش مصنوعی چهره بتمن را با دقت و هنرمندانه نقاشی کرده است و به این ترتیب شما می توانید وارد یک سفر تصویری شوید! بتمن با شاخصه ها و ویژگی های فرهنگی هر کشور طراحی شده و شما می توانید با دیدن این تصاویر اطلاعات عمومی خود را نیز افزایش دهید. در ادامه می توانید به مطلب تصاویر جالب از طراحی شخصیت بتمن کشورهای مختلف از سری مطالب فرهنگ و هنر مجله خبری چشمک بپردازید.

تصاویر شخصیت بتمن کشورهای مختلف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شخصیت بتمن کشورهای مختلف

دانلود فیلم

ادامه مطلب شخصیت بتمن در کشورهای مختلف چه سبک پوششی دارد+عکس های جالب بخش دوم

بتمن در کشورهای مختلف چه سبک پوششی دارد+عکس های جالب بخش اول

بتمن در کشورهای مختلف: بتمن (به انگلیسی: Batman) یا مرد خفاشی، یک شخصیت خیالی ابرقهرمان در کتاب‌های کمیک آمریکایی منتشر شده توسط دی‌سی کامیکس است که در فیلم، مجموعه تلویزیونی و بازی‌های ویدئویی مختلفی حضور یافته‌است. این شخصیت توسط باب کین (طراح) و بیل فینگر (نویسنده) خلق شد و برای نخستین بار در شمارهٔ ۲۷ از مجموعه کمیک‌های کارآگاهی (مه ۱۹۳۹) حضور یافت.

بتمن یکی از نخستین ابرقهرمانان کمیک بوکی است. بالاترین قدرت بتمن عقل و هوش و هنر در مهارت‌های رزمی و مبارزه تن به تن و استقامت و اراده قوی است. به این شخصیت با القابی مانند «مبارز شنل‌پوش»، «شوالیه تاریکی» و «بزرگ‌ترین کارآگاه دنیا» نیز اشاره می‌شود.

گذشتهٔ بتمن تاکنون بارها مورد تجدیدنظرهای کوچک و بزرگ قرار گرفته‌است. با این حال چند عنصر از زندگی او همواره ثابت مانده‌اند. عناصر ثابت گذشتهٔ او در واقع همان داستان خاستگاه بتمن است. او در کودکی، شاهد کشته شدن پدرش دکتر توماس وین و مادرش مارتا وین بوده و این واقعه به شدت بر زندگی او تأثیر می‌گذارد و آسیب‌های روانی بر او وارد می‌کند. همین واقعه باعث می‌شود تا تصمیم بگیرد که هویتی نامعلوم، با جرم و جنایت در گاتهام سیتی مبارزه کند.

بتمن در کشورهای مختلف

بتمن به یکی از محبوب ترین و پرطرفدارترین شخصیت سینمایی تبدیل شده که طرفداران زیادی از هر طیف پیدا کرده است. کمپانی های تولید فیلم با آگاهی از این موضوع تلاش می کنند با خلق داستان های جدید مردم را سرگرم کنند و در این زمینه شاهکارهای بسیار زیبایی در دنیای فیلم و سینما خلق کرده اند.

در سال های اخیر هوش مصنوعی نیز دست به کار شده و با خلاقیت توانسته است تصاویر جالب و حیرت انگیزی از شخصیت ها ارائه دهد؛ شخصیت های تاریخی تا سینمایی و … شاید وجه جالب این شخصیت ها خلق شان با توجه به فرهنگ و دیگر شاخصه های موجود یک کشور باشد. در ادامه شما می توانید طراحی بتمن کشورهای مختلف را مشاهده کنید. با مجله خبری چشمک همراه باشید.

هوش مصنوعی چهره بتمن را با دقت و هنرمندانه نقاشی کرده است و به این ترتیب شما می توانید وارد یک سفر تصویری شوید! بتمن با شاخصه ها و ویژگی های فرهنگی هر کشور طراحی شده و شما می توانید با دیدن این تصاویر اطلاعات عمومی خود را نیز افزایش دهید. در ادامه می توانید به مطلب تصاویر جالب از طراحی بتمن در کشورهای مختلف از سری مطالب فرهنگ و هنر مجله خبری چشمک بپردازید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بتمن در کشورهای مختلف

دانلود فیلم

ادامه مطلب بتمن در کشورهای مختلف چه سبک پوششی دارد+عکس های جالب بخش اول