is_tag

معرفی کامل و نقد و بررسی فیلم Nyad نایاد

فیلم جدید نتفلیکس، داستان واقعی معجزه‌آسا و حیرت‌انگیز دایانا نایاد را روایت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این ورزشکار تاریخ‌ساز به اولین شخصی تبدیل شد که از کوبا تا فلوریدا را شنا کرد. جدیدترین فیلم کارگردانان برنده اسکار، جیمی چین و الیزابت چای وارشاهی، براساس خاطرات خود دایانا ساخته شده است. آنت بنینگ در نقش نایاد و جودی فاستر در نقش بهترین دوست و مربی او به این داستان باورنکردنی جان بخشیده‌اند. این فیلم در دو رشته بهترین بازیگر زن نقش اصلی و مکمل به ترتیب برای بنینگ و فاستر نامزد کسب جایزه اسکار ۲۰۲۴ شده است. در این مطلب به معرفی و نقد فیلم نایاد پرداخته‌ایم.

بهترین‌ فیلم های بیوگرافی و زندگینامه ای تاریخ

خلاصه داستان فیلم نایاد

داستان فیلم دایانا نایاد Nyad (با بازی آنت بنینگ) در واقع ۳۰ سال بعد از بازنشستگی از شنا و در دهه ۶۰ زندگی‌اش است. او مصرانه تصمیم می‌گیرد اولین شخصی باشد که بدون قفس کوسه از کوبا به فلوریدا شنا می‌کند. او با کمک بهترین دوست و مربی صبور خود بانی استول (جودی فاستر) و ناوبر کم حرف جان بارتلت (ریس ایفانز) و یک تیم قایقرانی اختصاصی، تلاش می‌کند تا این ماموریت غیرممکن را با موفقیت به سرانجام برساند.

بد نیست بدانید «نایاد» امروز یک روزنامه‌نگار، نویسنده و سخنران انگیزشی قابل احترام است که البته قبل از همه این‌ها شناگر باتجربه‌ای بود که هرگز از دنبال کردن جاه‌طلبی‌های خود دست نکشید. او چندین بار تلاش کرده بود که آرزوی دیرینه‌اش، شنای ۱۱۰ مایلی از فلوریدا به کوبا را تحقق ببخشد، اما موفق نشده بود. سرانجام او در ۶۴ سالگی برخلاف توصیه دوستان و خانواده‌اش تصمیم می‌گیرد که دوباره شنا کند و به این رویای دیرین خود جامه عمل بپوشاند.

 

تاریخ اکران فیلم Nyad

داستان واقعی دایانا نایاد از ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳ به صورت محدود روی پرده سینماها آمد. همچنین این فیلم از تاریخ ۳ نوامبر ۲۰۲۳ از طریق نتفلیکس برای تماشا در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

 

بازیگران و عوامل فیلم نایاد

آنت بنینگ در نقش نایاد

بازیگر کهنه‌کار آمریکایی آنت بنینگ در نقش دایانا نایاد حضور دارد. بنینگ در طول چهار دهه فعالیت سینمایی خود جوایز مختلفی از جمله یک جایزه بفتا و دو جایزه گلدن گلوب برنده شده و نیز نامزد دریافت دو جایزه تونی بوده است. همچنین نقش نایاد برای بنینگ پنجمین نامزدی اسکار را برای او به همراه داشت. این بازیگر پیش از این برای فیلم‌های کلاهبردارن The Grifters، زیبای آمریکایی American Beauty، جولیا بودن Being Julia و بچه‌ها حالشان خوب است The Kids Are All Right، نامزد جایزه اسکار شده، اما تاکنون موفق به کسب آن نشده است. باید ببینیم که آیا بنینگ با نایاد در نهایت به آنچه استحقاقش را دارد خواهد رسید یا خیر. زنان قرن بیستم ۲۰th Century Women، کاپیتان مارول Captain Marvel، مرگ بر روی نیل Death on the Nile و رئیس‌جمهور آمریکا The American President، از دیگر آثار مطرح بنینگ هستند.

جودی فاستر در نقش بهترین دوست نایاد

جودی فاستر در نقش بانی استول، بهترین دوست و مربی نایاد، در کنار بنینگ حضور پیدا کرده است. فاستر زمانی که تنها ۱۵ سال سن داشت، نخستین نامزدی اسکار خود را برای بازی در نقش آیریس در فیلم راننده تاکسی Taxi Driver مارتین اسکورسیزی کسب کرد. پس از آن فاستر برای بازی در فیلم‌های متهم The Accused و سکوت بره‌ها The Silence of the Lambs، برنده دو جایزه اسکار شد. آخرین نامزدی اسکار فاستر قبل از نایاد، به حدود سی سال قبل و فیلم نل Nell مایکل آپتد در سال ۱۹۹۵ بازمی‌گردد. فاستر اکنون برای بازی در نقش بانی استول این فرصت را دارد که سومین جایزه اسکار خود را تصاحب کند. در صورتی که این اتفاق رخ بدهد،  اولین جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فاستر خواهد بود. فاستر که در سال‌های اخیر به بازیگری گزیده‌کار تبدیل شده است، آخرین بار در با درام حقوقی کوین مک‌دانلد در سال ۲۰۲۱، موریتانی The Mauritanian، روی پرده سینماها ظاهر شد. همچنین  فصل چهارم کارآگاه حقیقی با بازی فاستر اخیرا پخش خود را آغاز کرده است.

سایر بازیگران فیلم Nyad

ستاره سریال خاندان اژدها House of the Dragon، ریس ایفانز، شخصیت جان بارتلت را به تصویر کشیده است. او یکی از اعضای مهم تیم نایاد است که به او در تحقق رویایش کمک می‌کند. این بازیگر برنده جایزه بفتا همچنین برای بازی در فیلم‌های ناتینگ هیل Notting Hill، هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت اول Harry Potter and the Deathly Hallows – Part 1، مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز The Amazing Spider-Man و مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست Spider-Man: No Way Home، شناخته می‌شود. لوک کازگرو، آنا هریت پیتمن، ایتان جونز رومرو، کارلی روتنبرگ، اریک تی. میلر، جنا یی و جانی سولو، از دیگر بازیگران نایاد هستند.

فیلم نایاد

درباره کارگردانان فیلم نایاد

جیمی چین و الیزابت چای وارشاهی، کارگردانان نایاد، هر دو از سینمای مستند می‌آیند. مستند انفرادی آزاد Free Solo آن‌ها در نود و یکمین دوره جوایز اسکار برنده جایزه اسکار بهترین فیلم مستند شد. این دو همچنین چند مستند تحسین شده دیگر مانند مرو Meru، نجات The Rescue، بازگشت به فضا Return to Space و زندگی وحشی Wild Life را کارگردانی کرده‌اند. نایاد اولین فیلم داستانی آن‌ها و بعد از زندگی وحشی، دومین فیلم‌شان در سال ۲۰۲۳ است.

چه کسی فیلمنامه نایاد را نوشته است؟

جولیا کاکس در اولین تجربه سینمایی خود، فیلمنامه نایاد را براساس کتاب خاطرات او  Find a Way به نگارش درآورده است. البته در کارنامه کاکس نگارش فیلمنامه‌های سریال‌های تلویزیونی‌ای مانند جاده بهبودی Recovery Road و آخرین سرمایه‌دار بزرگ The Last Tycoon، دیده می‌شود.

فیلمبردار برنده اسکار پشت دوربین نایاد

کلادیو میراندا که یک جایزه اسکار بخاطر فیلم زندگی پای Life of Pi انگ لی و یک نامزدی اسکار برای فیلم مورد عجیب بنجامین باتن The Curious Case of Benjamin Button دیوید فینچر در کارنامه دارد، فیلمبرداری نایاد را انجام داده است. این فیلمبردار شیلیایی همچنین بخاطر همکاری‌هایش با جوزف کوشینسکی در فیلم‌هایی مانند ترون: میراث Tron: Legacy، فراموشی Oblivion و تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick، شناخته می‌شود. از دیگر عوامل مطرح نایاد می‌توان به تدوینگر نامزد اسکار کریستوفر تلفسن، و آهنگساز مشهور فرانسوی برنده اسکار، الکساندر دسپلا، اشاره کرد.

فیلم نایاد

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم نایاد

آبزرور | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

رکس رید | نتیجه این میزان تعهد و احترام به موضوع اصلی، فیلمی فوق‌العاده شورانگیز است.

کلایدر | امتیاز: ۹۱ از ۱۰۰

ایزابلا سوارس | شاید نایاد از فرمول آشنای قصه‌ آدم‌های بازنده‌ای بهره ببرد که در نهایت به همه نشان می‌دهند که در اشتباه هستند، اما بخاطر کار گروهی در مقابل و پشت دوربین، چندان کلیشه‌ای بنظر نمی‌رسد.

ونتی فر | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

ریچارد لاوسون | همانطورکه صحنه‌های شنای فیلم درخشان و شورانگیز هستند، وقتی نایاد و بانی  در حال تعاملات روزمره جذاب‌شان دیده می‌شوند، فیلم حتی علمکردی چشمگیرتر دارد. بنینگ و فاستر رابطه دوستانه جذابی را با یک‌دیگر به نمایش می‌گذارند و به‌ شکل شگفت‌انگیزی در نقش دوستان قدیمی‌ای که رابطه‌ای پرقدمت دارند، بازی می‌کنند.

ای. وی. کلاب | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰

مانوئل بتانکورت | شاید نایاد در پایان مانند یک درام ورزشی ساده و مخاطب پسند با پیامی امیدبخش درباره هرگز تسلیم نشدن بنظر برسد، اما از تاثیرگذاری آن کم نمی‌کند.

هالیوود ریپورتر | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

استیون فاربر | مهر تاییدی بر هنر بازیگری بنینگ که ما را مسحور شخصیت نایاد حتی در اوج یکدندگی و کله‌شقی‌اش می‌کند.

انترتینمنت ویکلی | امتیاز: ۶۷ از ۱۰۰

مورین لی لنکر | این کاملا داستانی از شجاعت و قهرمانی در مواجهه با ناملایمات و سختی‌ها و همچنین درباره اهمیت کار گروهی و هرگز تسلیم نشدن است. اما همه این‌ها در عمل کم‌رمق و پیش پا افتاده به‌نظر می‌رسند.

پلی لیست | امتیاز: ۵۸ از ۱۰۰

گریگوری الوود | فاستر آنقدر خوب است که اغلب بیش‌تر از نایاد، خواهان موفقیت استول هستید. و گاهی اوقات چنین اجرایی همه آن چیزی است که برای یک داستان حال خوب کن و دلچسب نیاز دارید.

مجله اسلنت | امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰

دیوید راب | در حالیکه فیلم پیش می‌رود، انگیزه‌های شخصی دایانا پیوسته کمرنگ‌تر به‌نظر می‌رسند تا جاییکه تقریبا تنها با موانع و سختی‌هایی که بر آن‌ها غلبه می‌کند، تعریف می‌شود.

اسکرین رنت | امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰

می عبدالباقی | فیلم پیچیدگی‌های شخصیت نایاد را به نفع قصه‌ای تقریبا کلیشه‌ای نادیده می‌گیرد.

فیلم نایاد

نقد فیلم Nyad برگرفته از سایت امپایر

جان نیوجنت | نایاد اسطوره‌ای است که عملا خودش داستان خود را رقم می‌زند. همانطورکه افراد زیادی در این داستان واقعی باورنکردنی مرتبا به ما یادآوری می‌کنند – از جمله خود دایانا (آنت بنینگ) – که نایاد در یونانی به معنای الهه آب است. در واقع حسی از سرنوشتی شبه الهی وجود دارد که دایانا نایاد را به شنای ماراتن فوق انسانی‌اش سوق می‌دهد. فیلمی درباره زنی که در دوران پیری، حریصانه به سمت یک موفقیت بزرگ ورزشی گام برمی‌دارد.

البته اشتباه برداشت نکنید، این یک فیلم ورزشی در آمریکایی‌ترین شکل است. فیلمی که با افتخار همه کلیشه‌های ژانری را در برمی‌گیرد؛ آدمی بازنده که با اطمینان و اعتماد به نفس دوباره از جای خود برمی‌خیزد، به مبارزه ادامه می‌دهد و در نهایت برنده می‌شود، آنهم وقتی‌که همه امیدها ظاهرا از دست رفته است. فیلمی براساس خاطرات واقعی نایاد که حد زیادی از قدرت انگیزه و خوش‌بینی تقریبا غیرمنطقی سوژه خود را وام گرفته است. یک فیلم ورزشی به معنای واقعی کلمه که گاهی در مسیر خود بیش از حد اغراق‌آمیز بنظر می‌رسد؛ فیلمی مهندسی شده برای اینکه احساسات شما را برانگیزاند و البته آنقدر طراحی شده که همزمان به یک اندازه ملال‌آور و الهام‌بخش است.

زوج الیزابت چای وارشاهی و جیمی چین، تجربه زیادی در ساخت فیلم‌های مستند درباره ورزش‌های هیجان‌انگیز و پرخطر دارند. آن‌ها برای مستند انفرادی آزاد برنده جایزه اسکار بهترین مستند شدند. فیلمی که به طور مشابه تلاش خارق‌العاده و باورنکردنی ورزشکاری به نام الکس هانولد را برای بالا رفتن از یک کوه بدون هیچ طنابی نشان می‌دهد. اگرچه نایاد فاقد فیلمبرداری حماسی و سرگیجه‌آور انفرادی آزاد است. بهرحال برای فیلمبرداری از کسی که در حال شنا در اقیانوس است، به نسبت راه‌‌های زیادی وجود ندارد.

با اینحال وارشاهی و چین مانند انفرادی آزاد، به روانشناسی آنچه این افراد را به انجام این کارهای دشوار سوق می‌دهد، علاقه‌مند هستند و در همین راستا روابط بین فردی نایاد شاید بزرگ‌ترین نقطه قوت فیلم باشد. آنت بنینگ، اجرایی شکننده و جسورانه ارائه می‌دهد که از لحاظ احساسی و انسانی به نوعی نقطه مقابل بهترین دوستش بانی (جودی فاستر)‌ قرار می‌گیرد. بنینگ و فاستر یک شیمی صمیمانه و خارق‌العاده‌ و همچنین درایت و متانتی که ویژه این سن و سال است را به نمایش می‌گذارند. صحنه‌هایی که آن‌ها به عنوان دو دوست و دو همدم با یک‌دیگر حرف می‌زنند، بدون شک بهترین لحظه‌های فیلم هستند.

نایاد شاید غافلگیری چندانی برای شما نداشته باشد، به ویژه اگر با داستان واقعی آشنا هستید. اما هر یک از تلاش‌های متعدد دایانا برای عبور از تنگه فلوریدا با موانع در طول مسیر شامل کوسه‌ها، عروس دریایی و آب و هوای نامناسب، با میزان مناسبی از احساس خطر و تنشی مضطرب‌کننده فیلمبرداری شده است. هر صحنه شنا قوس‌های کوچک داستانی خود را دارد و فیلم نیز پیش از رسیدن به پایان شاد حتمی خود، فراز و نشیبی طبیعی پیدا می‌کند. از جمله فلاش‌بک‌های مکرر پیش پا افتاده به دوران کودکی دایانا که ریتم فیلم را دچار وقفه می‌کنند و چیزی فراتر از آنچه از عملکرد بنینگ دیده‌ایم، ارائه نمی‌دهند. اما فیلم لحظات درخشانی دارد. مانند استفاده عالی از ترانه قلبی از طلا (Heart of Gold) نیل یانگ که به شکل بی‌نظیری در موسیقی متن فیلم جا می‌افتد. بله گاهی فیلم با مانور دادن روی نقاطی کلیدی موفق می‌شود به نتیجه‌ای مطلوب برسد. نایاد یک فیلم کلاسیک ورزشی با همه دستاوردها و کلیشه‌هایش است که با دو بازی پرشور و درخشان از آنت بنینگ و جودی فاستر، سرپا نگه داشته می‌شود.

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم نایاد

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۷.۱ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۶.۷ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۸۶ درصد براساس ۱۵۳
کاربران راتن تومیتوز ۸۹ درصد
منتقدان متاکریتیک ۶۴ درصد براساس ۳۴ نقد

مصاحبه با کارگردانان فیلم

الیزابت چای وارشاهی | برای ما واقعا مهم بود که فارغ از اینکه چه کسی انتخاب می‌شود (برای ایفای نقش نایاد)، سن مناسبی داشته باشد. و این نقشی است که به کار بسیاری نیاز داشت. آنت بازیگر متعهدی است. او انتظار بسیاری از خودش دارد و بیش از یک سال برای این نقش تمرین کرد. همچنین کاری که او و جودی هر دو انجام دادند، اینکه با دایانا و بانی واقعی وقت گذراندند، بسیار سودمند و قابل توجه بود.

فیلمنامه عالی بود. جولیا کاکس کار زیبایی ارائه داده بود و او نیز با ما سر صحنه حضور داشت. اما از آنجایی که ما که زمان زیادی را صرف ایجاد گسست در فیلم می‌کنیم، آثارمان تدوین بسیار سنگینی دارند. ما بارها و بارها در فیلم گسست به وجود می‌آوریم، تا چیزهای مختلف را امتحان کنیم. این رویکرد حداقل برای من به نوعی سرگرم‌کننده و جذاب است.

جیمی چین | قبل از اینکه شروع کنیم به این فکر می‌کردم که چالش واقعی این کار چیست؟ و البته به این فکر کردم که آیا قرار است کار با بازیگران این چالش باشد؟ و بعد معلوم شد که این موضوع بسیار ساده‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کردم. زیرا وقتی با یک نابغه روی یک مستند کار می‌کنم، به ویژه اگر آن شخص یک ورزشکار درجه یک باشد، زمان زیادی را صرف ساختن محیطی می‌کنم که چه از لحاظ فیزیکی و چه احساسی به آن‌ها اجازه بدهد که بهترین عملکرد خود را داشته باشند. البته اینطور نیست که مثلا به الکس (شخصیت مستند انفرادی آزاد) بگویم چطور صعود کند، اما اگر همه چیز را طراحی کنم و دوربین‌ها در جای خود مستقر باشند … تا او بتواند تنها مقابل دوربین ظاهر بشود و از کوه بالا برود، آنگاه او می‌تواند کاری که باید را انجام بدهد. بنابراین بخش اعظم کارگردانی این است که آن محیط را ایجاد کنید تا به کسی مثل جودی یا آنت اجازه بدهد تا آنچه را که باید به بهترین شکل انجام بدهد.

 

پوستر فیلم نایاد

پوستر فیلم نایاد

دانلود فیلم

ادامه مطلب معرفی کامل و نقد و بررسی فیلم Nyad نایاد

بررسی و یادداشت فیلم آپاراتچی | آقا رشیدی تقدیم می‌کند

نگاهی به فیلم آپاراتچی ساخته قربانعلی طاهرفر

مسئله آپارتاچی مسئله سینما است. مسئله بقا یا از میان رفتن سینما. مسئله فیلم آپاراتچی به ظاهر محدود به یک دوره زمانی خاص و در عمل مربوط به همیشه تاریخ در این مرز پرگهر است. مسئله فیلم مربوط به سال‌های نخست پیروزی انقلاب و به خطر افتادن ذات سینما به دلیل مخالف بخش تندروی مذهبی اجتماع ایرانی است. داستان فیلم اقتباسی از یک کتاب اتوبیوگرافیک (خود زندگینامه‌نویسی) ازیک جوان عاشق سینمای ترک زبان و آذری ست که در تلاش است به هر شکل ممکن با کمترین امکانات و با همراهی دوستان و رفقایش فیلمش در مورد یک شخصیت بسازد. در این بین موانعی مثل انتقاد پدر که سینما را منبع فساد می‌داند و موانع مالی و فنی در سال‌های جنگ پیش روی شخصیت نقاش ساختمان عاشق فیلمسازی داستان قرار می‌گیرد و اینجاست که او باید بر موانع غلبه کند، رشد کند و به بازشناختی از خودش برسد.

معرفی کامل و نقد فیلم آپاراتچی

فیلم بر اساس زندگینامه روح‌اله رشیدی ساخته شده است. با تکیه بر ویژگی‌های ذاتی روح‌اله رشیدی و شیوه نگاهش به رخدادها و مدل استدلال کردن‌هایش و البته سبک مواجه شدنش با موانع و روش‌های خاص خودش برای غلبه بر این مشکلات، موقعیت‌های خالص و کمیک بسیاری در طول داستان فیلم رقم می‌خورد. فیلم چند مزیت دارد. اول اینکه بر مبنای اقتباس از یک زندگینامه نوشته و پرداخته شده است. دیگر اینکه سراغ شخصیت‌های عجیب و غریب نرفته بلکه سراغ یک شخصیت شیرین و عاشق رفته و این اصل را ثابت کرده که مهم ایده بزرگ و پر طمطراق نیست، بلکه مهم‌تر از آن روح و رنگ داشتن داستان و ابعاد متنوع خود شخصیت است که نجات‌بخش فیلم می‌شود. فیلم به شیرینی از لهجه و زبان ترکی استفاده کرده و شخصیت‌هایی به شدت قابل لمس و ساده و گرم خلق کرده است.

فیلم آپاراتچی هیچ ادعای آنچنانی‌ای ندارد. نمی‌خواهد کارهای مهم بکند، حرف‌های مهم بزند، درشت‌گویی کند، شعار بدهد و… فیلم حتی در موقعیت‌هایی مثل نماز جمعه و ملاقات با امام جمعه شهر و ارسال نیرو و امکانات به جبهه‌ها، اندازه نگه می‌دارد و برای خوشامد دیگران یا خوش‌رقصی، بی‌خود و بی‌خود به ورطه زیاده‌گویی و گم کردن مسیر اصلی داستان نمی‌غلتد

فیلم هیچ ادعای آنچنانی‌ای ندارد. نمی‌خواهد کارهای مهم بکند، حرف‌های مهم بزند، درشت‌گویی کند، شعار بدهد و… فیلم حتی در موقعیت‌هایی مثل نماز جمعه و ملاقات با امام جمعه شهر و ارسال نیرو و امکانات به جبهه‌ها، اندازه نگه می‌دارد و برای خوشامد دیگران یا خوش‌رقصی، بی‌خود و بی‌خود به ورطه زیاده‌گویی و گم کردن مسیر اصلی داستان نمی‌غلتد. فیلم تصمیمش را گرفته است. یک خط داستانی ساده اما شیرین و پرکشش، مجموعه شخصیت‌ها و اهداف و انگیزه‌هایی که باید دنبال شود و بازشناخت نهایی رقم خورد. این روشن بودن تکلیف برای فیلمنامه و کارگردان باعث شده که پر و بال اضافه و خرده پیرنگ‌های شعاری از فیلم دور بماند و یک قصه سرراست در مورد سرنوشت یک نقاش ساختمان عاشق سینما را تماشا کنیم و قصه بشنویم و لذت ببریم.

اما برگردیم به چند خط ابتدایی این نوشته. ماجرای فیلم ماجرای تلاش بسیار برای ساختن فیلم است و موانع فکری و فرهنگی و مدیریتی و اجتماعی و سنتی در ایران آن سال‌ها. مسئله‌ای که در انتهای فیلم به شکلی نمادین وقتی رضا ناجی روی دوش تورج الوند در حال حرکت هستند، چراغ آپارات قدیمی در دست پیرمرد، مسیر پیش روی او را روشن می‌کند. گویی درک درستی از سینما رقم می‌خورد و سینما به شکلی عمیق‌تر فهم می‌شود. اما نکته مهم اینجاست که آیا امروز بعد از بیش از ۴ دهه از انقلاب اسلامی در ایران، حال سینما وسرنوشت فیلمسازان به شکلی بهتر در آمده است؟ آیا تمام نگرانی و ترس‌های نامعقول از سینما رخت بربسته است؟ آیا فیلم ساختن بدون تایید فلان نهاد و بهمان ارگان و جستجوی امکانات از یک جا و تهیه پول از جای دیگر کنار گذاشته شده و سینما به شکلی پویا روی خودش ایستاده و کار می‌کند؟ چه میزان از مشکلاتی که در داستان فیلم آپاراتچی پیش روی فیلمسازان جوان وجود داشته، امروز هم برقرار است و برای برطرف کردنش باید کلنجارهای بسیار رفت؟ و…

این‌ها تنها بخشی از سوالاتی است که بعد از تماشای این اثر داستانی و روان، به ذهن متبادر می‌شود. فیلم حکایت بارها تکرار شده و به ته نرسیده‌ای است که سال‌هاست گریبان سینمای ایران را رها نکرده و انگار به این زودی‌ها هم نخواهد کرد. اما مهم‌تر از همه این است که فیلم «آپاراتچی» قبل از تمام این تفسیرها و برداشت‌ها، یک فیلم روان، گرم و بی‌ادعا است که هم خوب سرگرم می‌کند، هم خوب قصه می‌گوید و هم خیلی خوب اندازه نگه می‌دارد و گنده‌گویی نمی‌کند. این همه ویژگی‌هایی کمیاب در سینمای این روزهای ماست و شایسته توجه بسیار است.

معرفی و تعریف انواع ژانر فیلم سینمایی



دانلود فیلم

ادامه مطلب بررسی و یادداشت فیلم آپاراتچی | آقا رشیدی تقدیم می‌کند

نگاه و بررسی فیلم باغ کیانوش | فیلم نوجوانانه جشنواره فجر

نگاهی به باغ کیانوش ساخته رضا کشاورز

منتخب فیلم‌های جشنواره چهل و دوم فجر

باغ کیانوش یکی از استانداردترین فیلم‌های جشنواره فجر چهل دوم بود که به طرز عجیب و غریبی به کل نادیده گرفته شد و تنها به یک سیمرغ دستاورد هنری در بخش نگاه نو دست پیدا کرد. در میان سیل عظیم ایده‌های ناقص به اصطلاح فیلمنامه شده در جشنواره، یکی از حساب شده‌ترین و ساختارمندترین فیلمنامه‌های جشنواره همین فیلمنامه باغ کیانوش بود.

اطلاعات و نقد فیلم باغ کیانوش

فیلم برای مخاطب نوجوان تولید شده اما به راحتی این امکان را دارد که مخاطب بزرگسال را هم با خود همراه کند. چرا؟ به این دلیل که جهان فانتزی و نوجوانانه فیلم، مخاطب بزرگسال را به ورطه بازیگوشی‌های ذهنی دعوت می‌کند و در این بزم زیبا، مراحل رشد و تحول شخصیت‌های نوجوان فیلم به همراه شخصیت بزرگسال فیلم (کیانوش) را فراهم می‌آورد. فیلم این ویژگی کمتر رایج در سینمای ایران را دارد که پیوندی نرم و قابل لمس میان فرم و محتوا برقرار می‌کند. در واقع جهان فانتزی و تخیلی نوجوانانه فیلم و تمنای شخصیت‌های شیرین داستان برای دستیابی به موزهای درون باغ کیانوش به شکلی جذاب و ذوق برانگیز تصویر شده و مخاطبان را به جهان کمدی فانتزی داستان دعوت می‌کند.

تضاد میان تمنای به دست آوردن موز برای بچه‌هایی که هیچ تجربه شفافی از این اینکه موز چیست ندارند و مردی عبوس و مرموز که دست بر قضا موزها درون باغ اوست، به خودی خود در نیمه نخست فیلم چنان جهان جذاب و گیرایی ایجاد می‌کند، که مخاطب نمی‌تواند این بچه‌ها و دغدغه‌هایشان را دوست نداشته باشد. باغ کیانوش بر اساس شناخت درست از یک مسئله نوشته و ساخته شده است. اینکه سینمای ما از درک دقیق مسئله‌ها و نیازهای مخاطب به دور است. اینکه سینمای ما از بیان ظریف و منسجم مفاهیم مرتبط با هویت فردی و اجتماعی عاجز است. اینکه در سینمای ما هر وقت تلاشی شده تا برخی مفاهیم اخلاقی، انسانی و ملی به مخاطب منتقل شود، کار به شعار دادن و درشت‌گویی کشیده و مخاطب را پس زده است.

در باغ کیانوش اما همه چیز بر پایه قصه‌گویی پیش می‌رود. منحنی تحول شخصیت‌ها از کار بیرون نزده و در دل داستان با تکیه بر قواعد علی و معلولی و اصل احتمال و ضرورت شخصیت‌ها یک به یک رشد می‌کنند و بر موانع فائق می‌آیند و در نهایت به پختگی می‌رسند

در باغ کیانوش اما همه چیز بر پایه قصه‌گویی پیش می‌رود. منحنی تحول شخصیت‌ها از کار بیرون نزده و در دل داستان با تکیه بر قواعد علی و معلولی و اصل احتمال و ضرورت شخصیت‌ها یک به یک رشد می‌کنند و بر موانع فائق می‌آیند و در نهایت به پختگی می‌رسند. فیلم در دهه شصت خورشیدی می‌گذرد. فقر هست اما فقیرنمایی نیست. مشکل هست اما ناله و مویه بی‌خودی نیست. جنگ هست اما زندگی در جریان است و بزرگی کردن به راه است. از جنگ گفته می‌شود، اما خشونت و درگیری در حداقل میزان است و بر فانتزی و تخیل جهان کودکانه اثر سایه نمی‌اندازد. کمتر کسی می‌داند موز چیست اما خود این ندانستن موتورمحرک داستان است و جهان جذابی خلق می‌کند به جای آنکه به غر زدن و گداگرافی منتهی شود.

بزرگی و قد کشیدن هست اما ادای بزرگی و قد کشیدن در آوردن در کار نیست. زندگی هست و خود زندگی برای قد کشیدن به قدر کفایت کافی است و نیازی به جهشی بزرگ شدن به ضرب و زور درام‌های الکی نیست. فیلم در شخصیت‌پردازی تک تک کودکان و نوجوانان داستانش ظرافت به خرج داده و طیف متنوعی از شخصیت‌ها را ترسیم کرده است. از یک پسر نابغه و باهوش که در نقش طراح نقشه‌هاست تا برادران دوقلوی به ظاهر دست‌وپا چلفتی ولی مفید فایده در کلیت گروه بچه‌ها تا یک نوجوان اهل عمل که باید بر ترس کودکی‌اش غلبه کند و می‌کند و دختران باهوش و با ذکاوت و البته شیرین داستان و… تا خود کیانوش و اهالی روستا و حتی پدری که شهید شده اما خاطراتش همچنان به پیشبرد درام کمک می‌کند.

نکته مهم اینکه سیر تحول هیچ یک از شخصیت‌ها فراموش نمی‌شود و تمام آن‌ها با انسجام خوبی در دل ساختار فیلمنامه به بازشناختی نو در انتهای داستان می‌رسند. طیف متنوع شخصیت‌ها و ساده برگزار نکردن داستان در این فیلم مثال‌زدنی است. در کنار اینکه فیلم از فرم و تنوع بصری و بهره گیری از جذابیت‌های بصری غافل نشده و همه چیز را در قالب متن محدود نکرده است. باغ کیانوش فیلم بی‌نقصی نیست اما به قطع یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره بی‌خاصیت چهل و دوم فیلم فجر است، تجربه اول کارگردان و گروه جوانی که به بسیاری از کارگردانان باسابقه جشنواره فیلم ساختن را یاد می‌دهند. فیلمی که زیر دست و پای رسانه بازی و توزیع سهم‌ها به اسامی، گم شده است.



دانلود فیلم

ادامه مطلب نگاه و بررسی فیلم باغ کیانوش | فیلم نوجوانانه جشنواره فجر

نگاه و بررسی فیلم بی بدن

بی بدن مصداقی است بر آن دسته از فیلم‌هایی که مجذوب ایده می‌شوند و در فرایند تعجیل برای رسیدن به نسخه نهایی فیلمنامه و فیلم، از کیفیت‌های داستان‌پردازی و اجرا و کارگردانی نسبتا غافل می‌مانند و تمام پتانسیل‌هایشان آزاد نمی‌شود. سال‌هاست که ضعف در مرحله فیلمنامه‌نویسی گریبان سینمای ما را گرفته و سال‌هاست که این قلم و بسیاری دیگر از صاحبنظران این مسئله را چشم اسفندیار تولیدات تصویری ایران می‌دانند.

فیلم بی بدن؛ معرفی، نقد، حاشیه و عکس‌ها

در این مسیر برخی از فیلمنامه‌نویسان برای نزدیک شدن به ایده‌هایی جذاب و پرکشش از یکسو و سراغ گرفتن از مسائل قابل لمس برای مخاطب سینما، سراغ نگارش فیلمنامه بر اساس رخدادها و پرونده‌های قضایی واقعی رفته‌اند. این مسئله به خودی خود بسیار نیکوست. چرا که بخش بزرگی از تولیدات سینمایی موفق در جهان هم بر مبنای اقتباس از یک کتاب یا برداشتی از یک پرونده یا رخداد واقعی تولید می‌شوند. آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که تمام قصه‌های دنیا در ذهن یکی دو نویسنده نیست و باید چشم باز کرد و از قصه‌ها و رخدادهای پرکششی که هر روز کنارمان رخ می‌دهد بهره ببریم.

در واقع لازم نیست همواره چرخ را از نو اختراع کنیم. کاظم دانشی یکی از استعدادهای نوظهور در سینمای ایران است که با نگارش و ساخت فیلمنامه «علفزار» سری در سرها درآورد. حالا و در جشنواره چهل و دوم فجر، دانشی نویسنده فیلمنامه یکی از پرسروصداترین فیلم‌های جشنواره است. «بی بدن» علیرغم تکذیب خود نویسنده، بر اساس یک پرونده واقعی قضایی به نگارش درآمده است. پرونده قتل یک دختر توسط دوست پسرش و از بین بردن جسد او. جسدی که هیچ وقت پیدا نشد، حکمی که تمام شواهد برای قاتل بودن پسر را تایید می‌کرد به جز جسدی که ثابت‌کننده نهایی این قتل باشد و اعدامی که پس از سال‌ها کش و قوس سرانجام رخ داد.

فیلمنامه بی‌بدن اما تصمیم گرفته تمام این رگه‌ها را یکجا در متن بگنجاند. نتیجه چه شده است؟ فیلمنامه‌ای که به وضوح نیمه تمام است و اگر حوصله‌ای بیشتری صرف نگارش آن می‌شد، حتما بسیار منسجم‌تر و کم زایده‌تر و هدفمندتر از آب در می‌آمد. پس بی‌بدن فیلم قابل توجهی است چون به سوژه جالب توجهی پرداخته است، اما برای تبدیل به فیلم خوبی شدن، موانعی پیش رو دارد

فیلم به وضوح مسئله اعدام کردن یا نکردن قاتل، قصاص کردن یا نکردن، بخشیدن یا نبخشیدن محکوم به اعدام و دشواری‌های صدور حکم قطعی در مورد قتل و البته شیوه مواجهه خانواده و بستگان محکوم به قتل و مقتول را هدف گرفته است. طبیعتا این چیدمان به خودی خود پرکشش است و پر تنش. اما سوال اینجاست که آیا نگارش یک فیلمنامه بر اساس یک رخداد واقعی، نویسنده را از پرداختن به ساختار و جزییات در نگارش فیلمنامه بی‌نیاز می‌کند؟ ارزش افزوده‌ای که نگارش فیلمنامه برای رخداد واقعی به همراه دارد چیست؟ آیا نباید که فیلمنامه هسته اصلی داستان واقعی را شناسایی کند و آن را به شکلی واضح و منسجم پرداخت کند و به روایت آن بپردازد؟ سوال اینجاست. یک قتل رخ داده و یک جسد مفقود شده و یک پسر نوجوان به قتل محکوم شده است.

حال کشمکش این است که او قاتل هست یا نیست و او با عفو روبرو می‌شود یا نمی‌شود؟ پس در این بین ماجرای اثبات قاتل بودن یا نبودن و یا در نهایت مورد عفو قرار گرفتن یا نگرفتن هسته اصلی قصه است. از سوی دیگر پرداختن به خانواده‌های قاتل و مقتول می‌تواند یک رگه داستانی دیگر باشد. یعنی پرداختن به شیوه زیست و تربیت آن‌ها که در نهایت منجر به رشد پسر و دختری شده که حالا یکی‌شان قاتل است و دیگری مقتول. از سوی دیگر رگه اعتراض به صدور حکم اعدام و زیر سوال بردن اصل تشخیص قطعی برای قصاص کردن یا نکردن یک متهم به قتل رگه دیگری از داستان را شکل می‌دهد.

فیلمنامه بی‌بدن اما تصمیم گرفته تمام این رگه‌ها را یکجا در متن بگنجاند. نتیجه چه شده است؟ فیلمنامه‌ای که به وضوح نیمه تمام است و اگر حوصله‌ای بیشتری صرف نگارش آن می‌شد، حتما بسیار منسجم‌تر و کم زایده‌تر و هدفمندتر از آب در می‌آمد. پس بی‌بدن فیلم قابل توجهی است چون به سوژه جالب توجهی پرداخته است، اما برای تبدیل به فیلم خوبی شدن، موانعی پیش رو دارد.

از سوی دیگر انتخاب بازیگران در فیلم تاثیر زیادی در چند پاره شدن آن داشته است. از یکسو الناز شاکردوست تلاش کرده تا یکی از بازی‌های قوام یافته‌اش را تحویل مخاطب بدهد و از سوی دیگر اشتباه مطلق در انتخاب سروش صحت به عنوان پدر دختر متوفی، فیلم را با صورت به زمین کوبیده است. گویی باید پذیرفت که صحت کارگردان و نویسنده‌ای بسیار جذاب و دلنشین است و بازیگری بسیار بد و نچسب. از سوی دیگر چفت و بست بازی گلاره عباسی و پژمان جمشیدی درست از آب در نیامده جهان این پدر و مادر نخراشیده از آب درآمده است. در این بین مینا وحید، نقشی را بازی کرده که به لحاظ لحن و نگاه و زبان بدن همخوانی ذاتی خوبی با خودش دارد. برجسته‌ترین بازی فیلم اجرای نوید پورفرج در نقش بازپرس است که از مجموع بازی‌های فیلم درخشان‌تر است.

اما در این بین نکته اصلی کجاست؟ تدوین، تدوین و تدوین. فیلم صحنه‌ها و پلان‌های شلخته و اضافه بسیاری دارد که با یک تدوین سختگیرانه و منسجم سر حوصله و فرصت و حذف دقایقی از فیلم، می‌توان امیدوار بود که انسجام بیشتری در روایت و حتی حسی که از بازی بازیگران منتقل می‌شود، نصیب مخاطب گردد. بی‌بدن را باید کنار سایر آثاری قرار داد که به هر قیمت که شده تلاش کردند به جشنواره برسند و از تدوین‌های نیم‌بند و عجولانه‌شان (در کنار عجله در نگارش فیلمنامه، کارگردانی، بازی و…) هم ضربه خوردند. بی‌بدن در ساختار و شکل‌دهی به بدنه خودش، دچار پراکندگی و سردرگمی نسبی است و به بدنی پراکنده بدل شده است که بازنگری در تدوین آن می‌تواند این پراکندگی را بکاهد.

اما نکته جالب توجه آن است که بزرگ‌ترین خدمت به بی‌بدن از سوی جشنواره رقم خورد. در واقع بیرون نگه داشتن فیلم از بخش مسابقه اصلی جشنواره و حواشی خبری و رسنه‌ای اطراف این مسئله، به برگ برنده‌ای برای فیلم بی‌بدن تبدیل شد تا نگاه‌ها را به سوی خودش جلب کند و این ویژگی حتما در موعد اکران به کمک فیلم خواهد آمد. بی‌بدن پاس گل هیات انتخاب جشنواره را به خوبی قدردان بود و گل برتری‌اش را به ثمر رساند.

دانلود فیلم

ادامه مطلب نگاه و بررسی فیلم بی بدن

بررسی و نگاهی به فیلم احمد درباره حماسه احمد کاظمی

نگاهی به فیلم احمد

۲۴ ساعت اول بعد از وقع زلزله در بم و بحران مدیریت این فاجعه طبیعی و یک مرد به نام احمد کاظمی و یارانش که پیش از آنکه دیگر مسئولان، سرگیجه‌شان برطرف شود، دست به کار می‌شوند و به کمک مردم آسیب دیده از زلزله می‌روند.

احمد کاظمی با همان روحیه کاری و مسلط بر موقعیت که در جنگ هشت‌ساله داشته است، با همراهی گروهی کوچک از یاران و همرزمان باوفایش دست به مدیریت بحران می‌زنند و جان بسیاری از مردم آسیب دیده از زلزله و در سرما بدون سرپناه مانده را نجات می‌دهد. این فرد و گروه همراهش قطعا قهرمانی کرده‌اند بلاشک. طبیعتا در هر بوم و اقلیمی چنین منش و رفتار و درایتی مصداق واضح مدیریت بحران همراه با درایت و خرد ورزی و همزمان کارآمدی است. پس قطعا ضرورت ساخت یک فیلم سینمایی سروشکل‌دار و در خورشان این رفتار و این منش به شدت احساس می‌شود.

فیلم احمد؛ معرفی، نقد و عکس‌ها

فیلم احمد با این انگیزه و هدف ساخته شده است. اما آیا فیلم موفقی هم بوده است؟ آیا توانسته احمد کاظمی را به عنوان یک قهرمان یا شخصیتی خاص و چند وجهی و شاید تکرار نشدنی را به تصویر بکشد؟ آیا موفق شده است جدای از شکل بیرونی کنش‌های قهرمان داستان، به جهان درونی و ذهنی او ورود کند و شکل و شمایل شخصیتی و فکری‌ای که باعث تبدیل شدن احمد کاظمی به یک قهرمان شده است را به تصویر در آورد؟ بایدها و نبایدها، شیوه تفکر، جهان بینی، روش مدیریتی، کنش و روش احمد کاظمی چه ویژگی‌هایی داشته که او را به فردی منحصر به فرد بدل کرده است؟   آیا پریدن روی باند هواپیما و نجات دختر بچه در سکانسی که طعنه به سینمای هند می‌زند، احمد کاظمی را شکل داده است؟ آیا رفتار احمد کاظمی از جنس فعال بودن و کنشگری بوده یا انفعال و سستی و سردرگمی بخشی از وجود او را شکل داده است؟ آیا تعادل میان رفتار همراه با مهربانی کاظمی و همزمان رفتار مبتنی بر اقتدار و مدیریت نیروی انسانی و مسلط شدن به شرایط بحرانی در فیلم رقم خورده است؟ پاسخ بسیاری از این سوالات مثبت نیست. هر چند فیلم از نظر پروداکشن و سر و شکل، اثری پرزحمت و چشمگیر است، اما به نظر فیلمی شکل گرفته و کامل نیست.

یکی از مشخص‌ترین مشکلات فیلم تدوین در نیمه نخست داستان است. تدوینی که می‌تواند در بازنگری احمد کاظمی را از یک انسان منفعل و سردرگم به مدیری لایق و مسلط به وضعیت بحرانی (چیزی که در حقیقت وجود داشته) بدل کند. تدوینی که با حذف سکانس‌های مربوط به عروس و داماد روی باند فرودگاه می‌تواند به فیلم و مخاطبش لطف شایانی کند

یکی از مشخص‌ترین مشکلات فیلم تدوین در نیمه نخست داستان است. تدوینی که می‌تواند در بازنگری احمد کاظمی را از یک انسان منفعل و سردرگم به مدیری لایق و مسلط به وضعیت بحرانی (چیزی که در حقیقت وجود داشته) بدل کند. تدوینی که با حذف سکانس‌های مربوط به عروس و داماد روی باند فرودگاه می‌تواند به فیلم و مخاطبش لطف شایانی کند. تدوینی که می‌تواند با کاهش نماهای پرت و پلای نمایش مردمان زخمی و آسیب دیده و ملول (بیش از حد لازم) ریتم فیلم را بهتر و منسجم‌تر کند. تدوینی که می‌تواند با حذف ماجرای شکار مار توسط دخترک و حرکت نمادین احمد کاظمی روی باند فرودگاه، فیلم را به جهان معقول‌تر و کمتر هندی‌وار هدایت کند.

یکی دیگر از پاشنه آشیل‌های فیلم انتخاب تینو صالحی به عنوان بازیگر نقش احمد کاظمی است. سوال اینجاست که آیا صرف شباهت ظاهری و قد و قامت می‌توان دست به انتخاب یک بازیگر زد آن هم برای ایفای نقش شخصیتی مثل احمد کاظمی که بیش از آنکه ظاهرش اهمیت داشته باشد، جهان‌بینی، لحن، جهان فکری، کنش و منش و شیوه نگاهش به زندگی و مرگ اهمیت داشته است؟ قطقا پاسخ منفی است. اجرای تینو صالحی در نقش احمد کاظمی به دلیل ضعف در فیلمنامه، هدایت بازیگر و البته دور بودن جهان درک شده توسط صالحی از جهان احمد کاظمی، بیشتر در شکل و اطوار خلاصه شده و در نگاه و لحن بازیگر ابعاد ظریف شخصیتی احمد کاظمی بروز پیدا نکرده است. در واقع صالحی بازی در نقش احد کاظمی را هم مثل بازی در هر نقشی یه شکلی تکنیکی به جا آورده حال آنکه برای نمایش قهرمان‌های بزرگ (چه ایرانی و چه فرنگی) جنسی از سفر به درون و بازی زیرپوستی که مکمل بازی بیرونی باشد، ضروری است.

در پایان باید گفت احمد هم مثل مجنون و آسمان غرب با یک ایده خوب ساخته شده است (صرفا ایده، نه فیلمنامه) و آن نشان دادن رشادت‌ها و قهرمانی‌های بزرگانی است که قبل از شهادتشان محل اثر بوده‌اند و اقدامات مهم و بزرگی را رقم زده‌اند. بزرگانی که بر خلاف نمونه‌های سینمایی سال‌های پیش لزوما در انتهای فیلم شکست نمی‌خورند و به شهادت نمی‌رسند، بلکه موفق می‌شوند و جان سالم به در می‌برند.



دانلود فیلم

ادامه مطلب بررسی و نگاهی به فیلم احمد درباره حماسه احمد کاظمی

اطلاعات کامل و نقد و بررسی فیلم بزهکاران

یک فیلم دزدی خوب چگونه است؟ آیا تماشای شخصی که به چیزی غیرممکن دست می‌باید، آن را به تجربه‌ای هیجان‌انگیز تبدیل می‌‌کند؟ یا نه رضایت از اجرای یک نقشه زیرکانه که به شکلی استادانه اجرا می‌شود؟ یا نه پالایش روانی و تخلیه هیجانی از تماشای اینکه چگونه یک آدم بازنده به نهادی به دلیلی مشروع و قانع‌کننده آسیب می‌زند؟ حتی علی رغم برخی از نامتعارف‌ترین فیلم‌های سرقتی که پیش داوری‌های ما درباره این ژانر را تغییر داده‌اند، به سختی می‌توانید فیلمی کاملا شبیه متخفان رودریگو مورنو را نام ببرید. فیلمی که یکی از ساده‌ترین و بی‌هیاهوترین سرقت‌هایی که تاکنون از یک بانک دیده‌اید را به تصویر می‌کشد. با فیلیموشات و معرفی و نقد فیلم بزهکاران یا مجرمان همراه باشید.

فهرست بهترین فیلم ها با موضوع سرقت

خلاصه داستان فیلم بزهکاران

فیلم بزهکاران The Delinquents یا در ترجمه‌ای دیگر مجرمان را اینطور می‌شود تعریف کرد؛ موران (دنیل الیاس) و رومان (استبان بیلیاردی)، دو کارمند بانک هستند که در مقطعی از زندگی‌شان، زیست معمولی و روزمره خود را زیر سوال می‌برند. یکی از آن‌ها راه‌حلی پیدا می‌کند و جرمی را مرتکب می‌شود؛ زمانی‌که موران به اندازه دو برابر حقوق خود تا زمان بازنشستگی، از بانک پول می‌دزدد. او قبل از اینکه به کار خود اعتراف کند، همکارش رومان را وارد نقشه خود می‌کند و از او می‌خواهد در ازای نیمی از آن پول، تا زمان آزادی‌اش از زندان آن‌ها را در جایی مخفی نگه‌ دارد. این تصمیم به تغییری بزرگ در زندگی هر دوی آن‌ها منجر می‌شود. تغییری که می‌تواند برای‌شان رهایی‌بخش باشد.

البته این نماینده سینمای آرژانتین برای رقابت در اسکار، یکی از آن فیلم‌های سرقتی است که بیشتر از خود دزدی به عواقب آن می‌پردازد. فیلم‌های دزدی اغلب حول طراحی یک نقشه مفصل و سپس اجرای آن ساخته می‌شوند. اما این یک فیلم دزدی است که شاید حتی بتوان آن را اثری ضد این ژانر نامید. زیرا فیلم باطمانینه و متکفرانه مورنو با طنز گزنده و لحن گاه شاعرانه خود، نه تنها قواعد آشنای این ژانر را زیر و رو می‌کند، بلکه با انحراف‌های روایی خود شما را به جایی می‌برد که انتظارش را ندارید. اما همه این‌ها باعث نمی‌شوند که با فیلمی قدرتمند طرف نباشید. فیلمی که در انتها این احساس را به شما می‌دهد که یکی از واقعی‌ترین فیلم‌های سرقت را دیده‌اید. بزهکاران که اولین‌بار در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، یک فیلم سرقت هوشمندانه است که در نهایت به تعمقی در معنای زندگی و امکان رهایی در جهان معاصر می‌پردازد.

دانلود و تماشای رایگان فیلم بزهکاران

بازیگران و عوامل فیلم بزهکاران

دنیل الیاس در نقش موران، یک کارمند بانک است که تصمیم می‌گیرد از شعبه محل کارش دزدی کند. استبان بیلیاردی که اخیرا در فیلم انجمن برف Society of the Snow دیده شده است، در نقش رومان حضور دارد. او همکار موران است و به شکلی ناخواسته همدست او می‌شود. بازیگر فیلم قصه‌های وحشیانه Wild Tales، مارگاریتا مولفینو، شخصیت نورما، معشوق این دو کارمند بانک مذکور را به تصویر کشیده است. جرمن د سیلوا که با نقش راننده کامیون تنهای درام تحسین‌شده درختان اقاقیا Las acacias شناخته می‌شود، در نقش رئیس شعبه – و همچنین یک سردسته خلافکاران در زندان – حضور دارد. لورا پاردس که بخاطر بازی در فیلم‌هایی مانند گل La Flor، ترنکه لاوکین Trenque Lauquen و همچین فیلم‌های هرمیا و هلنا Hermia & Helena، شاهزاده فرانسه The Princess of France و ویولا Viola از ماتیاس پی‌نیرو، از چهره‌های مطرح سینمای هنری آرژانتین محسوب می‌شود، در نقش لورا اورتگا، شخصیتی سخت‌گیر و قاطع است که تحقیقات درباره سرقت از بانک را انجام می‌دهد.

کارگردان فیلم بزهکاران کیست؟

مورنو بزهکاران را براساس فیلمنامه‌ای از خودش مقابل دوربین برده و همچنین در کنار مانوئل فراری و نیکلاس گلدبارت، یکی از سه تدوین‌گر فیلم بوده است. این فیلمساز آرژانتینی فعالیت جدی خود را با کارگردانی اپیزودی از فیلم آنتولوژی سال ۱۹۹۸ اوقات بد Bad Times، شروع کرد. این فیلم برنده جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم (فیپرشی) از جشنواره بین‌المللی فیلم مار دل پلاتا شد. اما این اولین فیلم انفرادی مورنو، محافظ The Minder در سال ۲۰۰۶ بود که نام او را در عرصه بین‌المللی مطرح کرد. این فیلم جایزه آلفرد باوئر را از جشنواره فیلم برلین برد (این جایزه به فیلمی که چشم‌اندازهای تازه‌ای به روی هنر سینما می‌گشاید اهدا می‌شود). فیلم بعدی مورنو، یک دنیای مرموز A Mysterious World، همانند محافظ، در بخش مسابقه جشنواره برلین حضور داشت و برای کسب خرس طلایی برلین رقابت کرد. هرچند در نهایت این جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی بود که برنده خرس طلایی شد. بزهکاران، پنجمین فیلم بلند انفرادی مورنو و موفق‌ترین اثر او تا به امروز محسوب می‌شود.

 فیلم بزهکاران

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم بزهکاران

گاردین | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

پیتر بردشاو | این قصه طولانی و پراکنده عمیقا عجیب، کاملا منحصر بفرد، فریبنده و خارق‌العاده درباره یک سرقت از بانک در بوینس آیرس…جسورانه در مسیر نامتعارف خود پیش می‌رود…این فیلم می‌تواند یک اثر کلاسیک کالت باشد.

فیلم استیج | امتیاز: ۹۱ از ۱۰۰

روری اوکانر | فیلمی آرام و خوددار که هرگز گیرایی خود را از دست نمی‌دهد، حتی زمانی‌که با حاشیه‌روی‌های کمی بیش از حد خواب‌آلودش به سمت پرده نهایی‌ خود حرکت می‌کند.

هالیوود ریپورتر | امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰

جردن مینزر | یک فیلم سه ساعته که در دو بخش داستان خود را روایت می‌کند و به عنوان یک قصه جنایی طولانی و باطمانینه و با یکی از احتمالا آرام‌ترین سرقت‌های بانک در تاریخ سینما شروع می‌شود. اما سپس تغییر مسیر می‌دهد و پیچیده‌تر و عمیق‌تر می‌شود، راز و رمزهای تازه‌ای می‌سازد و روابط عاشقانه غیرمنتظره‌ای خلق می‌کند.

ایندی‌وایر | امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰

دیوید ارلیش | در حالی‌که بزهکاران مشخصا برای برانگیختن تماشای فعالانه و کنار زدن قصه‌گویی الگوریتمی که روح سینمای معاصر را از بین برده، ساخته شده است، حس و حال عاشقانه دلنشینش آن را به تجربه‌‌ای لذت‌بخش تبدیل می‌کند که می‌توان برای ساعتی در آن غرق شد.

اسکرین دیلی | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

وندی آید | این یک تریلر جنایی نسبتا آشنا است، با اینحال این فیلم بازیگوش و جذاب مورنو چندین پیچش داستانی غافلگیرکننده و دلچسب دارد.

مجله پیست | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

روری دوهرتی | مورنو مانند بهترین فیلم‌های سینمای آرژانتین، روانشناسی استنباطی اما پیش پا افتاده را با یک نقد اجتماعی تند و تیز ادغام می‌کند. علی رغم شفافیت کامل ایده‌های تماتیک بزهکاران در تمام مدت زمان ۱۸۹ دقیقه‌ای آن، مورنو چنان کنترل و تسلطی بر شخصیت‌ها و بازیگرانش نشان می‌دهد که فیلم همچنان متقاعدکننده باقی می‌ماند.

راجر ایبرت | امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰

جوردین سرلز | با فیلمبرداری زیبا و اجراهای باطمانینه و متفکرانه‌ای که بزهکاران دارد، نمی‌توان جذابیت بالای آن را حداقل در فصل ابتدایی انکار کرد. اما همانطورکه فیلم پیش می‌رود، به‌نظر می‌رسد که از ماهیت اصلی خود فاصله می‌گیرد. علی رغم مدت زمان بیش از سه ساعته فیلم، ایده‌ها و شخصیت‌های آن پرداختی ناقص دارند.

 فیلم بزهکاران

نقد فیلم مجرمان برگرفته از سایت ریورس شات

کیتلین کویینلان | اگر محل کار شما با درهای قفل شده بزرگ، میله‌های آهنی ضخیم و رویه‌های سخت‌گیرانه، پیشاپیش شبیه سلول زندان به‌نظر برسد، آیا واقعا تفاوتی می‌کند که جای آن‌ها را با هم عوض کنید؟ موران (دنیل الیاس)، صندوق‌دار بانکی در بوینس آیرس در فیلم بزهکاران رودریگو مورنو، فرقی میان آن‌ها نمی‌بیند. از نگاه موران، سه سال و نیم حبس بخاطر سرقت از بانک در عوض ۲۰ سال کارمندی، بهترین معامله ممکن است. بنابراین، با کم‌ترین قیل و قال، مبغلی معادل دو برابر میزان حقوقش در طول دو دهه را از انبار بانک می‌دزدد، آن را پنهان می‌کند و خود را تحویل می‌دهد.

این شاید معمولی‌ترین دزدی‌ای باشد که تاکنون در فیلمی دیده‌ شده است، اما پوچی و مضحکی آن، نقشی حیاتی در طراحی و یکپارچگی لحن خشک و بی‌روح فیلم ایفا می‌کند. بزهکاران یک تریلر جنایی هیجان‌انگیز درباره فرار از قانون نیست، بلکه قصه‌ای غریب و موشکافانه درباره خودشکوفایی و رهایی در یک جامعه سرمایه‌داری و روایتی است که بخاطر رویکرد آزادانه خود منطق و واقع‌گرایی را به چالش می‌کشد. فیلم در طول سه ساعت به آرامی و با از این شاخه به آن شاخه پریدن مسیر داستانی خود را طی می‌کند، به‌طوری که گذر زمان به شدت حس می‌شود که البته لذت‌بخش است؛ زیرا در این دنیایی که زمان برای لذت بردن در اختیار شماست، هیچ سنجیدن زمانی وجود ندارد.

حتی در زندان هم می‌توان قدردان زمان بود، همانطورکه موران خرسندانه منتظر دریافت پاداش نهایی خود است. همدست ناخواسته او در این جنایت همکارش رومان است. موران حاضر است پول نقدی که دزدیده را با او تقسیم کند، مشروط بر اینکه تا زمانی‌که او او در زندان بسر می‌برد، آن‌ را برایش در جایی پنهان نگه‌ دارد. کنجکاوی خود رومان مانع از این می‌شود که پیشنهاد ناگهانی و وسوسه‌آمیز دوستش را رد کند. اما او همچین در این مورد خاص یک شریک کامل به‌نظر می‌رسد، زیرا او در روز سرقت بخاطر قرار ملاقات با دکترش، بانک را ترک می‌کند. یک موقعیت تصادفی مناسب که این فرصت را به موران می‌دهد تا کارش را راحت‌تر انجام بدهد. البته این اتفاق، سوء‌ظن تیم تحقیقاتی مضحک بانک را برمی‌انگیزاند که در حال بررسی این سرقت هستند.

هنگامی‌که فیلم از پیش پا افتادگی عمدی این موقعیت دزدی عبور می‌کند، به سطحی متعالی‌تر می‌رسد. جایی‌که چشم‌انداز رها و رمانتیک طبیعتی روستایی به تصویر کشیده می‌شود. اینجاست که تصمیم موران برای ترک بانک کاملا پذیرفتی جلوه می‌کند. رومان برای مخفی کردن پول طبق نقشه موران به سفری اکتشافی به خارج از شهر می‌رود – پل را رد می‌کنی، از میان رودخانه می‌گذری، از تپه بالا می‌روی -، که حس و حالی از یک ماجراجویی ساده و کودکانه دارد. هنگامی‌که او به این سرزمین شگفت‌انگیز می‌رسد که موران درست قبل از زندانی شدنش از آن بازدید کرده بود، روایت فیلم رهاتر و خیال‌انگیزتر می‌شود. اما در عین حال فیلم بیش‌تر به کاوشی درباره تعارض‌های روستا و شهر، محدودیت‌ها و آزادی‌های هرکدام می‌پردازد و همچنین این پرسش را مطرح می‌کند که زیر‌وزبر کردن زندگی برای یک هدف خاص، چه معنایی دارد. پس از اینکه رومان به سمت این طبیعت روستایی کشیده می‌شود، با گروهی از دوستان که در کنار آب کمپ کرده‌اند، برخورد می‌کند. آن‌ها تجسمی از شکوه زندگی روستایی هستند که توسط آلخیو ماگیلو با رنگ‌هایی گرم و با ظرافتی بسیار همچون تابلویی نقاشی به تصویر کشیده شده‌اند.

 فیلم بزهکاران

موران و رومان به‌طرز جذابی به هم مرتبط هستند؛ آیا این دو مرد در دو سوی یک ترازوی متعادل‌اند، یکی خشنود از بخت و اقبال و دیگری غلتیده در رنج یا بالعکس. مورنو در طول فیلم با تشابهات و وانمایی‌ها بازی می‌کند. در چند مورد کارگردان از طریق اسپلیت اسکرین، کاراکترها را در حال انجام فعالیتی مشابه در فضاهای جداگانه نشان می‌دهد. در یکی از این صحنه‌ها، هر دو مرد دست خود را به سمت میزی در کنار تخت خود دراز می‌کنند تا سیگار خود را روشن کنند، اما در قاب دو بخش شده فیلم انگار دستان آن‌ها به هم می‌رسند که مانند دیوارنگاره آفرینش آدم از میکل‌آنژ است.

بنابراین حتی زمانی‌که رومان از مزایای تلاش‌های موران بهره می‌برد و با نورما که مشخص می‌شود معشوق هر دوی آن بوده زیر نور آفتاب به آسودگی وقت می‌گذراند، خیالش از این بابت راحت به‌نظر می‌رسد که خوشبختی در انتظار هر دوی آن‌هاست. لحن در تمام فیلم سرزنده و سبکبالانه است، اما هرگز سرسری و بی‌معنی نیست؛ لحظه‌های خیال‌انگیز عجیب و غریب در آن وجود دارند، با اینحال همه آن‌ها در خدمت حس کنجکاوی شگرفی‌ هستند که می‌توانیم با آن دنیا را ببینیم، البته اگر فقط روال‌های زندگی روزمره به ما اجازه آن را بدهند. البته مورنو در رویکردش در ارزیابی زندگی، به ویژه وقتی به دوگانگی زندگی در شهر و روستا می‌پردازد، سنجیده عمل می‌کند؛ وقتی از دیدار موران از آنجا و رابطه عاشقانه‌اش با نورما مطلع می‌شویم، او لاجرم از نگاه نورما مانند آدم شهری‌ای به‌نظر می‌رسد که رویای یک زندگی روستایی دوام‌ناپذیر را در ذهن می‌پروراند.

زمانی‌که محکومیت حبس موران به پایان می‌رسد، رومان شاید طعم زندگی‌ای دیگر را به اندازه کافی چشیده باشد، در حالی‌که موران تازه در آغاز این راه است. به‌نظر می‌رسد که از نظر مورنو مهم نیست کدام مسیر را انتخاب می‌کنید. زیرا آنچه اهمیت دارد، لذت سفری باطمانینه، زدن به راه‌های فرعی و شگفتی‌ها و رمز و رازهای مسیر است. شاید آن سوی دیگر این ماجرا، روابط متعهدانه، و زندگی در زادگاه بهتر و جذاب‌تر باشد، شاید هم نه. در حالی‌که مورنو آشکارا تعارض‌ها و ترفندهای ژانر جنایی را در یک ساعت اول بزهکاران واژگون می‌‌سازد، بقیه فیلم نیز با شکل داستان‌گویی سیال و رویاگونه خود، اصول درام روایی و خطی را وارونه می‌کند. این فیلمی متعهد به لذت‌های دلپذیر و چرخش‌های عجیب و خارق‌العاده وقایع است. آینه‌ای شگرف رو به دنیای واقعی، جایی‌که چیزهایی که باید غیرعادی و نامعمول باشند، مانند خرد شدن روح و روان آدم زیر فشار روزانه کار شرکتی، مسائلی معمولی و پیش پا افتاده هستند.

 

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم مجرمان

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۶.۸ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۶.۷ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۸۵ درصد بر اساس ۶۵ نقد
کاربران راتن تومیتوز ۷۶ درصد
منتقدان متاکریتیک ۸۶ درصد براساس ۱۷ نقد

مصاحبه با کارگردان فیلم

رودریگو مورنو: این فیلم یک کنش شاعرانه است

  • یک فیلم کلاسیک قدیمی آرژانتینی از هوگو فرگونسه، به سختی یک جنایتکار Hardly a Criminal محصول ۱۹۴۹، نقطه شروعی مشابه فیلم من دارد. فیلم فرگونسه درباره مردی است که در مکانی با پولی زیاد کار می‌کند. او تصمیم می‌گیرد که آن را بدزدد و پنهان کند و سپس نزد پلیس برود و به جرم خود اعتراف کند و حکمش را بگذارند. من علاقه‌مند بودم که این خط داستانی را گسترش بدهم – نام شخصیت اصلی و کلمه بزهکار را در عنوان نگه داشتم تا این ارجاع پنهان نباشد – و به این ترتیب دیالوگی میان نسل خودم و سینمای کلاسیک ایجاد کنم. زیرا هیچ دیالوگی بین نسل من و سینمای آرژانتین در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ وجود ندارد. برهه‌ای که به عنوان دوره طلایی سینما از آن یاد می‌شود، اما در سینمای امروزمان انعکاسی ندارد.
  • به‌ نظر من دو شخصیت اصلی، رومان و موران، مکمل یک‌دیگر هستند. هر دوی آن‌ها یاد می‌گیرند که خطر کنند و زندگی‌شان را مورد بازنگری قرار بدهند. آن‌ها دو سرنوشت محتمل را نشان می‌دهند: یکی ماجراجویی را انتخاب می‌کند، دیگری از روزمرگی و اینکه بیش‌تر زندگی خود را وقف کار می‌کند – در اینجا کار در بانک -، رنج می‌برد. مثلا یک هیولا با دو سر است.
  • رائول روئیز زمانی گفته بود هر وقت می‌خواهید فیلمی کارگردانی کنید، در نهایت دو فیلم می‌سازید. یکی فیلمی که در ظاهر دیده می‌شود، سپس فیلم دیگری که قاچاقی و مخفیانه وارد آن می‌کنید. بنابراین من این دو شخصیت را داشتم که تصمیم می‌گیرند با یک سرقت درگیر شوند و زندگی خود را تغییر بدهند. همچنین سرنوشت مشابهی با یک‌ دختر دارند و قصه‌های عاشقانه مشابهی را پشت‌سر می‌گذارند. با این حال، همرمان، سطح دیگری هم وجود دارد. شاید متظاهرانه به‌نظر برسد، اما برای من، این فیلم یک کنش شاعرانه و کم‌تر روایی است.

 

پوستر فیلم بزهکاران

پوستر فیلم بزهکاران

دانلود فیلم

ادامه مطلب اطلاعات کامل و نقد و بررسی فیلم بزهکاران

فیلم مستند چهار دختر؛ معرفی، نقد و بررسی

مستند عربی‌زبان چهار دختر به کارگردانی کوثر بن‌هنیه اولین نمایش جهانی‌اش را در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۳ تجربه کرد و برای تصاحب نخل طلا رقابت کرد؛ و حالا هم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین مستند بلند از نودوششمین جوایز آکادمی است. سینمادوستان، کوثر بن‌هنیه را با دوتا از فیلم‌های بلند اخیرش می‌شناسند: «زیبا و سگ‌ها» Beauty and the Dogs محصول ۲۰۱۷ که در بخش نوعی نگاه جشنواره کن به نمایش درآمد؛ و «مردی که پوستش را فروخت» The Man Who Sold His Skin محصول ۲۰۲۰ که نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم بلند بین‌المللی شد.

بهترین‌ فیلم های بیوگرافی و زندگینامه ای تاریخ

خلاصه داستان فیلم چهار دختر

اگر بشود خلاصه داستان فیلم مستند چهار دختر Four Daughters را تعریف کرد، اینطور می‌شود گفت؛ الفه میان نور و تاریکی ایستاده است؛ زنی تونسی که مادر ۴ دختر هم هست. روزی دو دختر بزرگ‌تر او ناپدید می‌شوند. کوثر بن هنیه فیلمساز، برای پر کردن جای خالی آن‌ها از بازیگران حرفه‌ای دعوت می‌کند تا نقش دو دختر غایب را بازی کنند. او با ابداع یک تجربه سینمایی منحصربه‌فرد کاری می‌کند که پرده از داستان زندگی الفه و دخترانش برداشته شود. این سفر خودمانی که امید، طغیان، خشونت، خواهر بودن و… را در خود جای داده است سوال‌هایی درباره شالوده جوامع ما مطرح می‌کند.

عوامل و بازیگران Four Daughters

نویسنده و کارگردان: کوثر بن هنیه، مدیر فیلمبرداری: فاروق لاریدا، تدوینگران: کوثر بن هنیه، ژان-کریستوف هایم و قتیبه بارهامجی، آهنگساز: امین بوحافه، بازیگران: هند صبری (الفه)، الفه الحمرونی، ایا تشیکاوی، تیسیر الشیخاوی، مجد مستوره و…

 

داستان ۴ دختر از کجا شروع شد؟

الفه حمرونی اهل کشور تونس در ماه آوریل ۲۰۱۶ به شهرت بین‌المللی رسید؛ زمانی که از افراطی‌گری دو دختر نوجوانش، غفران و رحمه، پرده برداشت که از تونس خارج شده بودند تا در کنار نیروهای داعش در لیبی بجنگند. حمرونی به‌طور علنی از مسئولان کشورش انتقاد کرد که جلوی دخترانش را نگرفتند و به آن‌ها اجازه خروج دادند. اتفاقی که دوباره زمانی رخ داد که این دو زن توسط نیروهای لیبی دستگیر شدند و دوباره مسئولان تونسی واکنشی نشان ندادند. علاوه بر این‌ها، حمرونی گفت که به او اجازه خروج از کشور داده نشد تا خودش برود و در لیبی دنبال دخترانش بگردد.

کوثر بن هنیه در خصوص شروع کار ساخت این فیلم در گفت‌وگو با سایت سینمایی «دِ رَپ» گفته است: «وقتی در سال ۲۰۱۶ کار روی این پروژه را شروع کردم، فکر می‌کردم مستندی به سبک «مگس روی دیوار» (Fly-on-the-wall Documentary) می‌سازم ولی این شیوه جواب نداد چون نمی‌توانست داستان چندلایه این خانواده را روایت کند و امکان دسترسی به گذشته را هم به من نمی‌داد؛ امکانی که برایم خیلی جالب بود و می‌خواستم گذشته را کاوش کنم تا به خاستگاه تراژدی این خانواده برسم. در مرحله‌ای از کار با خودم فکر کردم که سبک بازنمایی واقعیت واقعا کلیشه‌ای است ولی می‌توانم به‌خوبی از آن استفاده کنم، مثل یک تئاتر برشتی. این‌طور شد که به عنوان روشی برای احضار گذشته از آن سوءاستفاده کردم و گذاشتم خانواده درباره گذشته‌اش فکر کند و بازیگران در خصوص انگیزه سوال‌هایی بپرسند.»

فیلم چهار دختر

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم چهار دختر

سن فرانسیسکو کرانیکل | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰

جی. الن جانسن | این فیلم مملو از شادی و خنده است؛ و همین‌طور اشک و آه. «چهار دختر» درباره خیلی چیزهاست، از جمله خواهر بودن، دشواری‌های والدین، پشت سر گذاشتن یک آسیب روحی در جامعه‌ای مردسالار، و افراط‌گرایی مذهبی؛ اما بیش از همه این‌ها، سرشار از زندگی است و تمام موفقیت‌ها و لذت‌ها و دردها و ناامیدی‌هایی که همراه آن می‌آیند.

هالیوود ریپورتر | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰

لاویا گیارکی | فیلم بن هنیه به‌ندرت سوءاستفاده‌آمیز و استثماری احساس می‌شود؛ و در واقع، بیش از هر چیزی، «چهار دختر» در صداقت و جسارتش افراط می‌کند.

لس آنجلس تایمز | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰

جاستین چنگ | «چهار دختر» فیلمی غم‌انگیز درباره مادرها و دخترها، بی‌رحمی سرکوب شدن و ماهیت بی‌ثبات اما افشاکننده بازیگری است.

ورایتی | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰

جسیکا کیانگ | فیلم بن هنیه آن‌قدر ویژگی و موتور محرک دارد که به‌سختی می‌شود فقط یک دلیل را برای جذابیت و درگیرکنندگی‌اش نام برد؛ اثری که در قیاس با فیلم غیرمنسجم قبلی او با عنوان «مردی که پوستش را فروخت» – که ناگهان نامزد دریافت جایزه اسکار هم شد – یک پیشرفت تمام‌عیار و چشمگیر به شمار می‌رود.

فیلم چهار دختر

پلی‌لیست | امتیاز ۶۷ از ۱۰۰

گرِگوری اِلوود | با این‌که بن هنیه به فرمول سینمایی‌اش چسبیده است «چهار دختر» را حقیقتا به‌سختی می‌شود فراموش کرد. این فیلم تا روزها پس از دیدنش با شما خواهد ماند؛ و بخش اعظمی از این موضوع به خاطر پشتکار اندوه‌بار الفه برای پیدا کردن بچه‌هایش است و البته کمی هم به دلیل مهارت داستان‌گویی بن هنیه.

گاردین | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰

پیتر بردشا | «چهار دختر» نقاط ضعف خودش را دارد اما صاحب گرمای احساسی واقعی و همدردی انسانی است؛ یک مستنددرام (داکیودراما) که دست به تجربه می‌زند و بازیگرانی را برای ایفای نقش آدم‌هایی واقعی در داستانی تراژیک به کار می‌گیرد.

نیویورک تایمز | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰

بئاتریس لوآیزا | به‌کارگیری شیوه بارها استفاده‌شده بازنمایی واقعیت، تنش‌های یک خانواده و زخم‌های آن‌ها را در معرض دید قرار می‌دهد ولی «چهار دختر» همچنان فیلمی حساب‌شده است.

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم چهار دختر

اینجا امتیاز کاربران سایت «آی‌ام‌دی‌بی» و دو سایت مطرح جمع‌آوری آرای منتقدان را می‌بینید:

نام سایت امتیازدهنده‌ها امتیاز میانگین تعداد آراء
۱ IMDb کاربران ۷.۵ از ۱۰ ۱۱۰۰ کاربر
۲ متاکریتیک منتقدان برتر ۸۰ از ۱۰۰ بر اساس ۱۷ نقد
۳ راتن تومیتوز عموم منتقدان ۸.۱ از ۱۰ بر اساس ۵۸ نقد

حرف‌های کارگردان چهار دختر

کوثر بن هنیه: مادر بودن آسان نیست؛ و همین‌طور زن بودن

  • این فیلم به‌واسطه شیوه بازنمایی واقعیت و دعوت از دو بازیگر برای ایفای نقش دختران غایب الفه (مادری که چهار دختر دارد و روزی با ناپدیدشدن دو نفرشان مواجه می‌شود) مثل فیلمی بود که دائم در مرحله شکل‌گیری و کامل شدن قرار داشت. به عنوان مثال، وقتی استراحت می‌کردیم حواسم به دخترها بود و می‌دیدم که آن‌ها گپ می‌زنند و با هم آواز می‌خوانند؛ و اینجا بود که می‌گفتم: «این را بگیریم.» اصلا به همین دلیل «چهار دختر» یک مستند است.
  • ما بازیگرانی را به کار گرفتم ولی آن‌ها هم نقش خودشان را بازی می‌کنند. هند صبری برای الفه حکم آینه را دارد و جالب بود که شخصیت الفه را انگار به دو نیم تقسیم کردیم. بازیگران ما فوق‌العاده بودند حتی با این‌که سردرگم شده بودند؛ مثلا هند صبری هر روز از من می‌پرسید: «این چه فیلمی است؟» چون بازیگران عادت دارند فیلمنامه‌ای باشد و آن‌ها روی شخصیت‌شان کار کنند. آن‌ها به این امر عادت ندارند که با شخص واقعی‌ای که نقشش را بازی می‌کنند در فیلمی دیدار کنند که دارند نقش او را در آن بازی می‌کنند و حتی رویکردی انتقادی هم دارند. کار راحتی نبود اما واقعا هیجان‌انگیز و جالب بود.
  • من عاشق شخصیت‌های ضدونقیض هستم؛ آدم‌هایی که درون خودشان دچار تعارض هستند. الفه در این فیلم، قیم پدرسالاری ازمدافتاده است. او زن بسیار قوی‌ای است که مطیع هم نیست اما تصورش (که ریشه در تربیت او دارد) این است که با رفتار کردن مثل یک مرد می‌تواند به‌نوعی دخترانش را از خطر مصون بدارد؛ ولی این شیوه اشتباهی است برای رفتار کردن با دختران جوانش. در واقع او به‌نوعی دیگر دارد همان اشتباه‌هایی را بازتولید می‌کند که در دوران رشد تجربه کرده است. این مضمون کاملا جهانی است.
  • ما می‌کوشیم در مورد بچه‌های‌مان از اشتباه‌هایی که تجربه کردیم پرهیز کنیم و آن‌ها را تکرار نکنیم اما این کار آسان نیست و گاهی وقت‌ها متوجه نیستیم که داریم همان‌طور رفتار می‌کنیم. مادر بودن آسان نیست. زن بودن هم راحت نیست؛ و «چهار دختر» به تمام این موضوع‌ها می‌پردازد.

 

پوستر فیلم چهار دختر

پوستر فیلم چهار دختر

دانلود فیلم

ادامه مطلب فیلم مستند چهار دختر؛ معرفی، نقد و بررسی