نگاه و بررسی به فیلم مست عشق ساخته حسن فتحی
- نویسنده: مدیر
- 11 بازدید
- 12 مه 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
از انگشترهای مهری در دوران مصر باستان تا سنجاق سینه وایکینگی، اکسسوریهای مردانه همواره حضور پررنگی در تاریخ داشتهاند. البته اکسسوریهای ساده و شیک، میتوانند جلوه استایل شما را چندین برابر کنند؛ در حالی که عناصری بسیار ساده هستند. حال که در سال ۲۰۲۴ هستیم، تنوع اکسسوریها محشر است و هر فردی میتواند بهترین اکسسوریهای مردانه را برای استایل خود انتخاب کند. برای آشنایی با اکسسوری خاص مردانه، در ادامه این مقاله همراه ما باشید.
اگر تابهحال از ساعت مچی استفاده نمیکردید، در حق استایلتان ظلم بزرگی کردهاید! یک ساعت مچی شیک به نحو معجزهآسایی استایل مردان را شیکتر و جذابتر میکند؛ بهعلاوه، حتی باعث میشود که مردم در نگاه اول نسبت به شخصیت شما هم نظر بهتری پیدا کنند. چگونه؟
جالب است بدانید که ساعت مچی حتی در نگاه اول شخصیت شما را به بیننده نشان میدهد! پس اجازه دهید چند مدل ساعت مچی مناسب شخصیتتان را معرفی کنیم:
اگر اهل ورزش هستید و میخواهید استایلتان هم نمایانگر شخصیت ورزشکاریتان باشد، ساعت کاسیو ادیفایس مخصوص شماست! این ساعتها ظاهری اسپورت و بسیار جذاب به آقایان میدهد و استایل ورزشکاری شما را کامل میکند.
آیا میخواهید استایل شما نمایانگر شخصیت کاری و موفقیتهای حرفهایتان باشد؟ آیا میخواهید به بیننده این احساس را القا کنید که شما مردی موفق و اهل بیزینس هستید؟ پس کافی است یک ساعت مچی سیکو ببندید تا استایلتان بسیار لوکس و مانند مردان موفق به نظر برسد.
این ساعتها ظاهری بهشدت شیک و کلاسیک دارند و با یک لباس رسمی، استایلی کاملا کاری و حرفهای به شما میدهند. برای خرید ساعت سیکو اصل و ساخت یک استایل حرفهای، حتما به مشخصات پشت ساعت توجه داشته باشید؛ زیرا مشخصات فقط روی ساعتهای اصل حک شده است.
در کمد لباس هر مرد جنتلمنی، چند کراوات در رنگهای مختلف وجود دارد! با استفاده از این اکسسوری مردانه، شما سه برگ برنده خواهید داشت:
البته شرط کار در این است که رنگ و مدل مناسب را برای کراوات انتخاب کنید. برای شروع، ما توصیه میکنیم این دو مدل کراوات را بخرید:
اگر به استایلهای لوکس و اکسسوریهای مخصوص این استایلها علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم با مطالعه مقاله «اکسسوری مردانه لوکس» بهترین استایلهای لوکس را طراحی کنید.
عینک آفتابی یکی از اکسسوریهای ثابت در استایلهای مردانه است. با استفاده از عینک آفتابی، حتی شکل بینیتان هم متفاوت نشان داده میشود و بسیار خوشفرمتر و کوچکتر به نظر میرسد. البته به شرطی که یک فریم عینک مناسب صورتتان را انتخاب کنید! پس اجازه دهید برای انتخاب فریم مناسب صورتتان کمی به شما کمک کنیم:
متاسفانه، اکثر آقایان بهجای استفاده از کیف دستی، همیشه وسایلشان را در یک کیسه پارچهای جابهجا میکنند! اما باید بگوییم که این کار، استایل شما را کاملاً بهم میریزد و تیپتان را ارزان و شلخته جلوه میدهد.
یک کیف دوشی چرم مردانه، استایلی شیک و کاری به شما میدهد. درعینحال، اگر یک کیف کانواس مردانه بخرید، استایلتان برای تفریح و پیکنیک عالی خواهد شد!
فکر میکنید هدف از اکسسوری فقط جذابیت است؟ خیر! اکسسوریها راهی برای ابراز شخصیت و علایقتان نیز هستند. پس اگر اهل هنر هستید و میخواهید جلوهای هنری به استایلتان بدهید، حتماً از دستبند استفاده کنید.سوال اصلی این است که چه مدل دستبندی استفاده کنیم که به تیپ و شخصیت ما بیاید؟
آیا میدانستید کلاه برت اولینبار در فرانسه توسط هنرمندان مشهور، روشنفکران و انقلابیون قرن ۱۹ پوشیده شد؟ یعنی خاصترین افراد در آن زمان! همچنان نیز پوشیدن کلاه برت مخصوص افراد خاصپسند است!
پس اگر شما هم اهل هنر، فیلم و سینما، شعر و ادبیات یا طرفدار استایلهای «بوهو» هستید، این کلاههای خاص را امتحان کنید. بهخصوص اگر صورتتان بیضی شکل باشد، حتما کلاه برت به چهرهتان میآید. بهعلاوه، اگر این مدل کلاهها را با یک شالگردن ست کنید، استایلتان بسیار هنری و خاص میشود.
ترکیب یک گردنبند رنگ روشن با یک لباس تیرهرنگ، ترکیبی جادویی است. اگر دو توصیه ویژهای که در زیر ارائه دادهایم را هم رعایت کنید، گردنبند تبدیل به بهترین اکسسوری مردانه خواهد شد:
اگر علاقهای به زنجیر کارتیه نقرهای رنگ ندارید، توصیه ما استفاده از ساعتهای جیبی زنجیردار است. این ساعتها داخل جیب کت قرار میگیرند و استایل شما را چندین برابر درخشان خواهند کرد.
شیکترین اکسسوری مردانه خاص، بدون شک ساعت مچی است! زیرا ساعت مچی جذابیت ظاهری شما را کامل میکند و به شخصیتتان هم جذابیت میبخشد. جالب است بدانید که حتی مطالعات هم نشان میدهند که خانمها بیشتر جذب آقایانی میشوند که از ساعت مچی استفاده میکنند!
اما فایده استفاده از ساعت مچی فقط برای ظاهر شما نیست؛ بلکه به پیشرفت شخصیتتان هم کمک میکند. اکثر ما برای نگاهکردن به ساعت به سراغ گوشی موبایلمان میرویم؛ اما سرگرم کارهای متفرقه و گشتزدن در شبکههای اجتماعی میشویم! بستن ساعت مچی شما را هدفمند نگه میدارد و باعث میشود حواستان کمتر پرت شود و وقتتان را صرف کارهای مهمتر کنید. البته که مهم است ساعت مچی اصل استفاده کنید تا اصالت استایل شما حفظ شود. برای خرید ساعت مچی اصیل، فقط کافی است به فروشگاه واچ مارکت مراجعه کرده و بهترین ساعتهای اصل از معروفترین برندهای دنیا را خریداری کنید.
ادامه مطلب انتخاب بهترین اکسسوری مردانه بر اساس ترندهای سال ۲۰۲۴
سوال تصویری شناسایی گلابی متفاوت: شما یک محدودیت زمانی برای پیدا کردن گلابی متفاوت در تصویر دارید. سطح تمرکز و مشاهده خود را با این معمای تصویری آزمایش کنید. همین حالا شروع کنید! با یک تست تصویری با شما هستیم. در این تست تمرکز، دقت و ذهن شما مورد چالش قرار می گیرد. در این تصویر همه میوه ها یکسان به نظر می رسند، اما تنها یکی از آنها با دیگر میوه ها متمایز است. آیا می توانید پاسخ این چالش را در عرض ۵ ثانیه پیدا کنید؟ در سوال تصویری شناسایی گلابی متفاوت با مجله خبری چشمک همراه باشید.
چالش های تصویری یک جایگزین سرگرمی عالی برای افرادی است که وقت آزاد دارند و میخواهند از آن بهترین استفاده را ببرند. این چالش ها، معمولاً شامل پیدا کردن یک شخص، یک حیوان، یک شی، یک عدد یا یک نقص در یک تصویر خاص است. در برخی موارد گذاشتن محدودیت زمانی، حل این چالش ها را پیچیده می کند. با سوال تصویری شناسایی گلابی متفاوت و مجله خبری چشمک همراه باشید.
شاید بپسندید: داستان شنیدنی راه و بیراه | آخر و عاقبت حسادت جز نیستی و نابودی نیست!
برای انجام این تست، یک لحظه بایستید، نفس بکشید، ذهن خود را پاک کنید و سپس به ارائه جواب برای این چالش اقدام کنید. این چالش یک جایگزین عالی برای سرگرمی هزاران کاربر است که میخواهند از اوقات فراغت خود بهترین استفاده را ببرند. علاوه بر این پرداختن به این تست ها می تواند، قدرت تمرکز و دقت شما را افزایش دهد. اگر آماده اید تصویر سوال تصویری شناسایی گلابی متفاوت را ببینید!
باید بدانید که سوال تصویری شناسایی گلابی متفاوت مهارت های شناختی و توانایی های ادراک شما را به حداکثر می رساند. موضوع اصلی این آزمایش گلابی است که در رژیم غذایی ما به عنوان منبعی مهم برای سلامتی اهمیت دارد، زیرا یکی از میوه هایی است که دارای خواص زیادی برای بدن است.
در تصویر ۶۰ گلابی دیده می شود. در نگاه اول همه گلابی ها شبیه هم هستند، اما یک نگاه تیزبین می تواند به آسانی یک گلابی متفاوت را در بین این ۶۰ گلابی را شناسایی کند. اگر قدرت دید، دقت و تمرکز شما عالی باشد می توانید در یک نگاه گلابی متفاوت را در سوال تصویری شناسایی گلابی متفاوت شناسایی کنید.
شاید بپسندید: اگه مثل هرکول پوارو باهوش باشی، در نگاه اول مأمور مخفی را پیدا میکنی!
.
.
.
.
.
.
.
.
اگر گلابی را متفاوت از بقیه ندیدید، احساس بدی نداشته باشید. صادقانه بگویم، افراد کمی موفق به حل این چالش تصویری شده اند. در مرحله بعد، ما به شما نشان می دهیم که میوه در کجا قرار دارد و تفاوت آنها چیست.
.
.
.
.
.
پاسخ سوال تصویری شناسایی گلابی متفاوت: در نگاه اول به نظر می رسد که تفاوتی وجود ندارد، اما اکنون که پاسخ را در مقابل چشمان خود قرار داده اید، به طور محسوسی این میوه متفاوت است. آزمون های تصویری، تمرینی است که توانایی های شناختی شما را برای انجام یک کار آزمایش می کند. لازم به ذکر است که تمام فعالیت هایی که ما انجام می دهیم نیاز به استفاده از مغز دارد.
این آزمون میزان قدرت تمرکز و بینایی شما را مورد آزمایش قرار می دهد. با شناخت ضعف تمرکز می توانید به تمرین هایی بپردازید که قدرت تمرکز شما افزایش یابید. چرا که تمرکز شرط اصلی و اساسی برای رسیدن به موفقیت می باشد.
شاید بپسندید: حکایت ملا نصر الدین و کوزه عسل | وقتی ملا نصرالدین کلاه قاضی شهر را برداشت!
امیدوارم از سوال تصویری شناسایی گلابی متفاوت استفاده کرده باشید. شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.
چه اشتباهی در این تصویر برفی وجود دارد!؟
چیستان: خواهر دایی است اما خاله نیست!؟
ادامه مطلب قدرت بیناییات رو با یافتن گلابی متفاوت اثبات کن!
سوال با عبارت ریاضی دنباله ای: با توجه به ناکام بودن ۹۸ درصدی در رمزگشایی این دنباله عددی، آیا تمایل دارید که شما نیز شانس خود را امتحان کنید؟ آیا برای تشخیص عدد معادله آخر در این دنباله معادله ای توانایی کافی را دارید؟ ما شرط میبندیم که نمیتوانید در برابر این چالش مجله خبری چشمک مقاومت کنید! چالش شما این است که عدد را در یک دنباله معادله ای منطقی که در تصویر ارائه شده است، پیدا کنید. با سوال با عبارت ریاضی دنباله ای و مجله خبری چشمک همراه باشید.
باید بدانید که تصویر سوال با عبارت ریاضی دنباله ای فقط یک پازل تصویری نیست، این آزمون یا تست یک بازی فکری است که شما برای حل و رمزگشایی آن لازم است از تمام توانائیهای شناختی علی الخصوص منطق و تمرکز خود استفاده کنید. بر همین اساس این چالش یا آزمون که با عنوان سوال با عبارت ریاضی دنباله ای در مجله خبری چشمک منتشر شده است می تواند به تقویت مهارت های تفکر انتقادی، بهبود حافظه و سرعت بخشیدن به مهارت های پردازشی شما کمک می کنند. پس حواس خودتان را جمع کنید.
شاید بپسندید: قدرت بیناییات رو با یافتن گلابی متفاوت اثبات کن!
با توجه به آنچه که اشاره شد این چالش که یکی از چالش های محبوب در شبکه های اجتماعی است هم مهارت های تحلیلی و هم مهارت های ریاضی شما را آزمایش می کند، هدف چالش یافتن عدد گمشده در یک دنباله منطقی است. این کار مستلزم آن است که شما یک الگو یا قاعده ای را شناسایی کنید که بر توالی داده شده حاکم است.
به عنوان مثال، یک تصاعد حسابی، پیشروی هندسی، یا حتی قوانین پیچیده تر که شامل عملیات ریاضی مانند جمع، تفریق، ضرب یا تقسیم است. سطح دشواری این چالش می تواند به طور قابل توجهی متفاوت باشد، چرا که می توان زمان پاسخگویی آن را افزایش یا کاهش داد. این چالش سخت تر می شود زیرا ما محدودیت زمانی را اعمال می کنیم: ۱۵ ثانیه!
اگر ۱۲۳+۱=۱۶و ۲۳۴+۱=۲۴ باشد ۳۴۵+۱=؟ چند می شود؟به این ترتیب، تست هوش ریاضی با معادله دنباله دار نه تنها توانایی های عددی شما را آزمایش می کند، بلکه صبر و پشتکار شما را نیز آزمایش می کند.
شاید بپسندید: داستان شنیدنی راه و بیراه | آخر و عاقبت حسادت جز نیستی و نابودی نیست!
.
.
.
.
.
.
اگر نمی توانید فوراً الگو را تشخیص دهید، سعی کنید تفاوت بین عناصر یا نسبت های متوالی را برای دنباله هایی که شامل ضرب یا تقسیم هستند پیدا کنید. به یاد داشته باشید که الگوها می توانند پیچیده باشند و ممکن است فوراً آشکار نشوند. رمزگشایی آنها ممکن است به زمان و تفکر انتقادی نیاز داشته باشد. بازی های فکری، به ویژه آنهایی که بر روی شناسایی عدد گمشده در یک دنباله منطقی متمرکز هستند، ترکیبی جذاب از سرگرمی و تحریک فکری را ارائه می دهند.
این چالش ها مستلزم شناخت الگوها، روابط ریاضی، یا قوانین خاصی هستند که بر این توالی حاکم هستند. کلید حل آنها در مشاهده دقیق و استدلال منطقی نهفته است.
.
.
.
.
.
.
جواب سوال با عبارت ریاضی دنباله ای: پاسخ صحیح ۳۲ است. برای دستیابی به این نتیجه ، لازم بود که عملیات ذیل روی تصویر انجام شود. عدد اول و سوم عدد سه رقمی با هم جمع و در عدد ۴ ضرب شود. به عنوان مثال:
در معادله اول ۱۲۳ + ۱ = ۱۶ باید ۱ و ۳ را جمع کنیم تا عدد ۴ بدست بیاید که در ۴ ضرب می کنیم تا عدد ۱۶ بدست آید.
در معادله دوم، ۲۳۴ + ۱ = ۲۴، رویه یکسان است، یعنی
۲ + ۴ = ۶
۶ x 4 = 24.
در نهایت جواب معادله سوم ۳۴۵ + ۱ = ?
۳ + ۵ = ۸
۸ x 4 = 32
لذا پاسخ درست عدد ۳۲ است.
شاید بپسندید: اگه مثل هرکول پوارو باهوش باشی، در نگاه اول مأمور مخفی را پیدا میکنی!
امیدوارم از سوال با عبارت ریاضی دنباله ای استفاده کرده باشید. شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.
حکایت ملا نصر الدین و کوزه عسل | وقتی ملا نصرالدین کلاه قاضی شهر را برداشت!
چه اشتباهی در این تصویر برفی وجود دارد!؟
ادامه مطلب با توجه به عبارت ۱۲۳+۱=۱۶ و ۲۳۴+۱=۲۴، پاسخ عبارت ۳۴۵+۱=؟ چند می شود؟
عاطفه باقری خانم مهندس سریال نون خ: عاطفه باقری ۶ متولد ۳۰ آذر ۱۳۶۴ در استان مازندران و شهر قائمشهر است. عاطفه باقری دارای مدرک کارشناسی گرافیک و فیلمسازی است. اطلاعاتی از مجرد یا متاهل بودن او در دسترس نیست. مادر عاطفه باقری فوت کرده است و او همراه با پدرش زندگی می کند. با بیوگرافی عاطفه باقری خانم مهندس سریال نون خ و عکس های جدید او در بخش فرهنگ و هنر از سری مطالب فیلم و سریال مجله خبری چشمک همراه باشید.
عاطفه باقری نخستین بار در سینما حضور یافته و سال ۱۳۸۷ در فیلم پسر تهرونی به کارگردانی کاظم راستگفتار بازی کرده است. گرچه موفقیت این اثر نسبت به آثار شاخص بعدیش مانند سریال پایتخت ۵، بیشتر نبود اما تجربه خوبی برای عاطفه باقری محسوب میشود و همکاری با هنرمندانی همچون محمدرضا شریفینیا، امین حیایی، سارا خوئینیها و سید جواد هاشمی را تجربه کرد.
عاطفه باقری در سال ۱۳۹۶ دورهی پرتلاشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در اثر مهمی بازی کرده است. اثر مهم عاطفه باقری در این سال، بازیگری در سریال پایتخت ۵ به کارگردانی سیروس مقدم محسوب میشود.
شاید یکی از مهمترین بخشهای بیوگرافی عاطفه باقری بازی در سریال پایتخت ۵ و ۶ بوده است. عاطفه باقری سال ۱۳۹۶ سریال پایتخت ۵ نقش مهمی بازی کرده است که توانست با مهارت خود، آن نقش و همچنین خودش را میان مخاطبان تلویزیون مطرح کند. او در این سریال با سیروس مقدم همکاری داشته است. عاطفه باقری توانست با بازی در سریال پایتخت ۵ تجربه بازیگری موفقی برای خود رقم بزند و همکاری در کنار بازیگرانی نظیر محسن تنابنده، ریما رامینفر، احمد مهرانفر و علیرضا خمسه بر تجارب او افزود.
عاطفه باقری علاوهبر سریال پایتخت ۵، سال ۱۳۹۵ در سریال بیمار استاندارد نیز بازی کرده است. عاطفه باقری اینبار با سعید آقاخانی یعنی کارگردان سریال بیمار استاندارد و هنرمندانی چون بابک حمیدیان، جواد عزتی، اصغر سمسارزاده و شیلا خداداد همکاری داشت.
فصل ششم مجموعه پرظرفدار «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم، با طراحی از محسن تنابنده در ۱۵ قسمت از اول نوروز ۹۹ بر روی آنتن شبکه اول سیما رفت.
داستان : قصه سریال «پایتخت ۶» با فوت بابا پنجعلی آغاز میگردد و روح پنجعلی در سریال حضور دارد و اعضای بدن او اهدا میگردد. بهبود فریبا پس از سالها به ایران بازمیگردد اما ماجراهایی برایش پیش میآید که فهیمه را از شوهرش دلسرد میکند. بهتاش که در فصل ۵ بیکار و آس و پاس بود حالا دروازهبان باشگاه فوتبال نساجی مازندران شدهاست و سیاسی شدن نقی معمولی شخصیت اصلی قصه یکی از دیگر جذابیتهای سریال است. وی در این فصل نقش نامزد رحمت را بازی کرده است.
بازیگران : محسن تنابنده، ریما رامینفر، احمد مهرانفر، مهران احمدی، هومن حاجیعبداللهی، بهرام افشاری، نسرین نصرتی، سارا و نیکا فرقانی، عطیه جاوید، سلمان خطی، سحر عبدالهی ، غلامعلی رضایی ، عارفه معماریان ، عاطفه باقری.
نون خ نام مجموعهٔ تلویزیونی طنز ایرانی به کارگردانی سعید آقاخانی، تهیهکنندگی مهدی فرجی و نویسندگی امیر وفایی است که از شبکه یک پخش میشود. عنوان نون خ سرواژهٔ نام شخصیت اصلی داستان، نورالدین خانزاده است که به همراه همآبادی هایش درگیر ماجراهایی میشود. تاکنون ۵ فصل از این مجموعه ساخته شده است که در سالهای ۱۳۹۸، ۱۳۹۹، ۱۴۰۰، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ از شبکه یک پخش شدهاند.
ادامه مطلب استایل شیک خانم مهندس “سریال نون خ” بیرون سریال+عکس
هنرمندان فوت شده سریال پایتخت: پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم و تهیهکنندگی الهام غفوری که تا کنون شش فصل از شبکه یک صدا و سیما پخش شده است، جزو بهترین سریال های مناسبتی دهه نود می باشد، سریالی محبوب که مدیران هر سال به دنبال عوامل آن هستند تا سری جدیدش ساخته شود. در ادامه این مطلب بخش فرهنگ و هنر از سری مطالب فیلم و سریال مجله خبری چشمک با بیوگرافی هنرمندان فوت شده سریال پایتخت همراه باشید.
در پایتخت بازیگران بسیاری به ایفای نقش پرداخته اند که متاسفانه برخی از آنها فوت شده و در سری جدید پایتخت حضور نخواهند داشت. در این بخش از یادی می کنیم از بازیگران فوت شده سریال پایتخت که بر لب بسیاری از بینندگان لبخند نشانده اند.
خشایار الوند متولد ۲۳ مرداد ۱۳۴۶ در تهران با اصلیتی شهمیرزادی از شهرهای استان سمنان، فرزند آخر خانواده ای شش نفره و برادر سیروس الوند (کارگردان سینما و تلویزیون) و عموی ماهور الوند (بازیگر) بود.
خشایار الوند در همهٔ فصلهای سریال پایتخت به جز فصل دو و شش (فصل شش پس از فوت او) به عنوان نویسنده حضور داشت. او به همراه حسن وارسته و با طراحی و سرپرستی محسن تنابنده این مجموعه موفق و پرمخاطب را به رشته تحریر درآورد. او با همین تیم نگارش پایتخت، سریال علیالبدل را نوشت. در دو فصل سریال دیوار به دیوار او در مقام طراح و سرپرست به همراه تیم نگارشش، فیلمنامه این مجموعه را نوشتهاست.
خشایار الوند صبح روز پنجشنبه ۹ اسفند سال ۱۳۹۷ به دلیل سکته قلبی در منزل خود درگذشت. مراسم تشییع پیکر او، صبح روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ در ساختمان شمارهٔ ۲ خانه سینما با حضور هنرمندان و هنردوستان برگزار و در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
خسرو امیرصادقی معروف به امیرخسرو که در سریال پایتخت نقش آقای بیاتی معلم زبان نقی و ارسطو در دبیرستان، خواستگار سابق فهیمه را ایفا می کرد، از بازیگران فوت شده سریال پایتخت است.
خسرو امیرصادقی از سال ۱۳۵۷ وارد عرصه سینما شد. او تهیه کنندگی فیلم های سینمایی پسر تهرانی، بله برون و کلید ازدواج را برعهده داشت. امیرصادقی در فیلم های سینمایی مسافران مهتاب، رانده شده، میرزا کوچک خان، سهراب و… نیز نقش آفرینی داشته است. یکی از آخرین فعالیتهای وی بازی در سریال پایتخت۶ بود.
این هنرمند که در فیلمهای زیادی بهعنوان بازیگر، تهیهکننده و سرمایهگذار، ایفای نقش نموده بود، در ۲۳ تیر ۱۴۰۲ بر اثر بیماری ریوی درگذشت و در ۲۵ تیر در در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.
بازی در سریال پر طرفدار پایتخت ، حضور در نمایش های رادیویی گلستان و تئاترهای مختلف از جمله سوابق ملوک طلوعی نژاد است. اطلاعات چندانی از ملوک طلوع نژاد در دست نیست. این بازیگر سابقه زیادی در تئاتر دارد ، اهل استان گلستان است و بیشترین فعالیت های وی به بازی در نمایش های این استان است. خانم طلوع نژاد در سریال های پایتخت ۵ و ۶ بازی کرده است. وی علاوه بر سریال پایتخت در سریال «تاکسی برگشتی» به کارگردانی محمدحسین صفری نیز به ایفای نقش پرداخته بود.
سرکار خانم طلوع نژاد از قربانیان بیماری قارچ سیاه است. او که به بیماری کرونا مبتلا بوده به قارچ سیاه مبتلا شد و متاسفانه بیستم شهریورماه سال ۱۴۰۰ درگذشت. ایسنا در این رابطه نوشت :خانم ملوک طلوع نژاد بعد از مبتلا شدن به قارچ سیاه تحت عمل جراحی قرار گرفت اما متاسفانه به علت عفونت ناشی از بیماری کرونا و زخم های قارچ سیاه دستگاه ایمنی بدن او به شدت پایین آمده بود و بر اثر عفونت کرونا درگذشت.
این بازیگر سابقه بازی در تئاتر و نمایش داشت و در سریال پایتخت نقش زنی را بازی نموده بود که به همراه دو تن از اقوام اش به منزل نقی معمولی رفته بودند تا از او ویلچری را خریداری کنند.
حسین محب اهری، از پیشکسوتان عرصه تئاتر، تلویزیون و سینما بود که در سریال پایتخت نقش صفر، دایی شعله فدوی را بازی می کرد. زنده یاد حسین محباهری متولد ۲۹ مهر ۱۳۳۰ خورشیدی در تهران بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما بود. او لیسانس ادبیات فارسی را از مدرسهٔ عالی ادبیات و زبانهای خارجی در ۱۳۵۸ خورشیدی دریافت کرد. یک دوره آموزش بازیگری در کارگاه نمایش، زیر نظر آربی اوانسیان را در ۱۳۵۴ خورشیدی گذراند.
حسین محب اهری در دهه ۶۰ خورشیدی همچنین در بخش خبر خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز به فعالیت میپرداخت و خبرنگار حوزه سینما و تئاتر ایرنا بود. وی درباره دوستی و رفاقت با اهالی سینما و دیگر هنرمندان گفته بود: من با همه رفیقم، اما رفیق ندارم. تنها شخصی که دوستی ام با او به سالیان قبل بر می گردد، آتیلا پسیانی است، نمی دانم شاید نچسبم یا همراه خوبی نیستم اما دوست صمیمی ندارم. بازی در سینما را از ۱۳۶۵ خورشیدی با ایفای نقش کوچکی در فیلم رابطه به کارگردانی پوران درخشنده آغاز کرد. او همچنین از ۱۳۵۰ خورشیدی به عکاسی تجربی و تئاتر اشتغال داشت.
او یک بار با سرطان غدد لنفاوی دستوپنجه نرم کرد و بیماریاش که بهبودیافته به نظر میرسید، عود کرد؛ اما با مبارزه با بیماریاش مجدداً سرطان را شکست داد. نخستین بار علایم بیماری در ۱۳۷۹ خورشیدی به سراغش آمد اما پزشکان نتوانستند بیماری را تشخیص بدهند، ۲ سال بعد در ۱۳۸۱ خورشیدی شدت بیماری زیاد شد و اینبار بیماری سرطان لنف را تشخیص دادند. او مجبور به عمل جراحی و خارج کردن توده از زیر گوش تا زیر گردنش شد، سپس به شیمی درمانی پرداخت و تا ۹ سال بدون مشکل زندگی اش ادامه داشت.
۹ سال بعد علایم دوباره بیماری سرطان به سراغش آمد و بعد از آزمایشات مختلف تومور در ریه ها، گردن و پا دیده شد، اینبار تومور از کشاله رانش خارج کردند و دوباره مدتی شیمی درمانی کرد و برای سومین بار علایم سرطان دوباره ظاهر شد.
وی درباره بیماری سرطان و مواجهه اش با آن گفته بود: «سرطان مثل هر بیماری دیگری است، مثل سرماخوردگی، میگرن و … هر شخصی ممکن است، گرفتارش شود، منتها وقتی بیماری سرطان به سراغ آدم میآید، کمی بیشتر از برخی بیماریها با بدن انسان کلنجار میرود. مهم این است که شما میخواهید به این کلنجار ادامه دهید یا نه. من میخواستم. من الان ۲۰ سال است دارم، تلاش میکنم، شکستش دهم و تا الان هم زور من بیشتر بوده تا ببینیم در آینده چه میشود.»
سرانجام محب اهری در آذر ۱۳۹۷ خورشیدی بر اثر وخامت حال ناشی از بازگشت سرطان در بیمارستان بستری شد. وی در ساعت ۲ بامداد ۲۶ دی ۱۳۹۷ خورشیدی بر اثر بیماری و ایست قلبی در ۶۷ سالگی در بیمارستان لالهٔ تهران درگذشت.
اسماعیل سلطانیان، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، بامداد ۲۴ خردادماه در ۶۹سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت. سلطانیان سال ۱۳۳۳ در کرمانشاه متولد شد و فارغالتحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک بود.
فعالیت هنری را از سال ۱۳۴۹ با تئاتر به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان آغاز کرد و همزمان در سال ۱۳۴۹ در مرکز آموزش هنرهای دراماتیک کرمانشاه یک دوره ششماهه را زیر نظر آتش تقیپور گذراند. او فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۴ با بازی در فیلم «شکار شکارچی» آغاز کرد. همچنین در طول جنگ تحمیلی نیز چند تئاتر در جبههها روی صحنه برد. از دیگر آثار سلطانیان میتوان به بازی در «پایتخت ۲»، «یوسف پیامبر»، «مرد هزارچهره»، «ستایش» و «قورباغه» اشاره کرد.
ادامه مطلب بازیگران سریال پایتخت که در ۱۳ سال گذشته فوت شده اند+ عکس و بیوگرافی
داستان شنیدنی راه و بیراه: مرد راست و درستی بود که مردم به او «راه» میگفتند. راه، روزی از روزها هوای سفر زد به سرش. اسب رهواری خرید. تهیه و تدارکش را دید و باروبندیلش را گذاشت تو خورجین و خورجین را بست ترک اسب و از دروازه شهر زد بیرون که چند صباحی برود جهانگردی کند.
یک میدان آنطرف تر, دید یک سوار دیگر هم دارد میرود. خودش را رساند به سوار و بعد از سلام و حال و احوال, معلوم شد که او هم مسافر است. راه خوشحال شد که همسفری پیداکرده و سختی راه برایش آسان میشود. کمی که رفتند جلوتر، راه از همسفرش پرسید: «اسم شریفت چیست؟»
مرد جواب داد: «بیراه».
راه گفت: «این دیگر چه جور اسمی است؟»
مرد گفت: «من چکار کنم؟ این اسمی است که بابا و ننهام روم گذاشتهاند».
راه خیلی تعجب کرد, اما دیگر چیزی نگفت.
بیراه گفت: «این از اسم ما! حالا تو بگو اسمت چیست؟»
راه گفت: «اسم من راه است».
راه و بیراه همینطور رفتند تا رسیدند به چشمهای که درخت پر سایهای کنارش بود. نگاه کردند, دیدند سایه برگشته و فهمیدند ظهر شده. راه گفت: «اینجا جای باصفایی است. خوب است پیاده شویم و ناهاری بخوریم».
بیراه گفت: «چه عیبی دارد!»
بعد پیاده شدند.
بیراه گفت: «ما که حالا حالاها شریک و رفیق راه هستیم. تو سفرهات را واکن، هرچه هست باهم بخوریم. هر وقت هم مال تو تمام شد، آنوقت نوبت من باشد».
راه گفت: «خیلی هم خوب است. ما که باهم این حرفها را نداریم».
و سفره نانش را واکرد و قمقمه آبش را گذاشت وسط.
چند روزی که گذشت ته و توی سفره راه درآمد و نوبت رسید به بیراه که مرد و مردانه سفرهاش را جلو رفیق راهش واکند و هرچه دارد با او بخورد. اما بیراه این کار را نکرد. روز اول، وقت ناهار از اسبش پیاده شد و بدون هیچ تعارفی رفت گوشهای، پشتش را کرد به او و غذاش را خورد.
راه، دو روز صبر کرد و به روی خودش نیاورد. آخرسر از گشنگی بیطاقت شد، گفت: «رفیق! قرارمان این نبود».
بیراه گفت: «هرچه حسابش را کردم، دیدم اگر تو را شریک آبونان خودم بکنم، آذوقهام زودتر تمام میشود و گرسنه میمانم».
راه دلتنگ شد، گفت: «حالا که اینجور است، من دیگر آبم با تو به یک جوب نمیرود».
و راهش را کج کرد به یکطرف دیگر و از بیراه جدا شد. رفت و رفت تا دم غروب رسید به آسیابی. اسبش را ول کرد تو علفها و خورجین را ورداشت رفت تو آسیاب، که شب در آنجا راحت بگیرد بخوابد. به اینطرف و آنطرف نگاه کرد و دید گوشه آسیاب یک جای پستو مانندی هست که تختهسنگی گذاشتهاند جلوش. از بغل تختهسنگ رفت تو، خورجینش را گذاشت زیر سرش و گرفت خوابید.
نصفههای شب از صدای خش و خش از خواب پرید و دید ای دل غافل، یک شیر، یک پلنگ، یک گرگ و یک روباه آمدند تو آسیاب. شیر گفت: «رفقا! بوی آدمیزاد میآید».
پلنگ گفت: «پرتوپلا نگو. آدمیزاد جرئت ندارد پا بگذارد اینجا».
گرگ گفت: «آمدن به اینجور جاها دل میخواهد».
روباه گفت: «آدمیزاد عقل دارد، جایی نمیخوابد که آب برود زیرش. مطمئن باشید غیر از ما کسی اینجا نیست و میتوانیم راحت حرفهایمان را بزنیم».
شیر گفت: «رفقا! هر کس چیز تازهای میداند، تعریف کند».
پلنگ گفت: «رو پشتبام همین آسیاب یک جفت موش لانه دارند. تو لانه آنها پر است از اشرفی. شبها وقتی هوا خوب تاریک میشود، اشرفیها را از تو لانهشان درمیآورند، پهن میکنند رو زمین و تا کلهسحر رو آنها غلت میزنند. بعد، آنها را میبرند تو لانهشان».
گرگ گفت: «دختر پادشاه دیوانه شده. پادشاه گفته هر کس بتواند این دختر را درمان کند، نصف داراییاش را میدهد به او. اما تا حالا هیچ حکیمی نتوانسته دوای دردش را پیدا کند».
شیر پرسید: «دوای دردش چیست؟»
گرگ جواب داد: «نیم فرسخ بالاتر ازاینجا چوپانی زندگی میکند که سگ زبر و زرنگی دارد و این سگ را خیلی دوست دارد. مغز سر این سگ دوای درد آن دختر است».
حرف گرگ که تمام شد، روباه گفت: «در یک فرسخی این آسیاب، خرابهای هست که یک موقع قصر پادشاهان قدیم بوده. در این خرابه هفت خم طلا و جواهر زیرخاکی است و کسی از وجود آن خبر ندارد».
حرفهاشان که تمام شد، کمی استراحت کردند و از آسیاب رفتند. راه، بعد از رفتن آنها از پشت سنگ آمد بیرون، رفت بر روی پشتبام آسیاب و دید بله، موشها زمین را با اشرفی فرش کردهاند و دارند رو آنها غلت میزنند.
راه، سنگی ورداشت پرت کرد طرف موشها، آنها را فراری داد و همه اشرفیها را جمع کرد، ریخت تو خورجین و صبح زود رفت سروقت چوپان.
نیم فرسخی که راه رفت، همانطور که گرگ گفته بود، دید چوپانی آنجاست و سگی دارد که از گلهاش مواظبت میکند. رفت جلو حال و احوال کرد و گفت: «عموجان! این سگ را میفروشی؟»
چوپان گفت: «نه!»
راه پرسید «چرا؟»
چوپان جواب داد: «این سگ، رفیق باوفا و انیس و مونس من است و از گله و چادرم محافظت میکند؛ مگر عقلم را از دست دادهام که آن را بفروشم».
راه گفت: «بیا و آن را بفروش به من. در عوض پول خوبی به تو میدهم که هر کاری میتوانی با آن بکنی».
چوپان اسم پول را که شنید, دست و پاش شل شد، گفت: «مثلاً چقدر میخواهی بدهی؟»
راه گفت: «خودت بگو».
چوپان گفت: «پنجاه اشرفی».
راه گفت: «دادم».
و چوپان گفت: «فروختم».
راه پنجاه اشرفی داد به چوپان و قلاده سگ را گرفت و روان شد بهطرف شهر.
وقتی رسید به شهر، دید همه غصهدارند. راه از مردی پرسید: «چرا اینجا همه رفتهاند تو لاک خودشان و اینقدر سر در گریباناند؟»
مرد گفت: «الآن چند روز است دختر پادشاه دیوانه شده و هر کاری میکنند خوب نمیشود. شاه هم حکم کرده مردم غصهدار بشوند».
راه پرسید: «چرا براش حکیم نمیآورند؟»
مرد جواب داد «خدا پدرت را بیامرزد! کجای کاری؟ دیگر تو این شهر حکیم پیدا نمیشود».
راه گفت: «چطور؟»
مرد جواب داد: «برای اینکه دانه به دانه حکیمها را آوردند بالای سر این دختر و چون نتوانستند او را درمان کنند، پادشاه داد سرشان را بریدند».
راه گفت: «خانه پادشاه را نشان من بده، برم دخترش را درمان کنم».
مرد گفت: «به نظرم میخواهی مادرت را به عزای خودت بنشانی!»
راه گفت: «به این کارها چکار داری. نشانی خانه پادشاه را بده».
مرد نشانی داد و راه رفت به دربان باشی قصر پادشاه گفت: «برو به پادشاه بگو حکیمی که میتواند دخترت را درمان کند، آمده».
دربان باشی خبر رساند به پادشاه و پادشاه راه را به حضور خواست و گفت: «اگر دخترم را درمان کنی، نصف داراییام مال تو، اگرنه، جانت مال من».
راه گفت: «حکم قبله عالم را قبول دارم».
و رفت دختر را دید و گفت که آب را گرم کنند و یک کاسه شیر گاو هم بیارند بگذارند دم دستش. بعد، سگ را کشت، مغز سرش را درآورد و آن را خوب با شیر قاطی کرد و مالید به سر دختر.
هنوز کارش تمام نشده بود که دختر یواشیواش حالش جا آمد و گفت: «ایوای! خاک عالم بر سرم. این مرد غریبه اینجا چهکار میکند؟»
راه خوشحال شد و رفت به پادشاه گفت: «قربانت گردم! مشتلق بده که دخترت خوب شد!»
پادشاه، خوشحال شد و او را جانشین خودش کرد.
فردای آن روز، راه رفت سراغ گنجهایی که روباه صحبتش را کرده بود و آنها را از زیر خاک درآورد. بعد، همانجا عمارت قشنگی ساخت و کوه و کمر زیبای اطرافش را به شکارگاه خودش تبدیل کرد.
یک روز، راه با چند تا از غلام هاش مشغول شکار بود که دید سواری دارد میآید به طرفش. خوب که نگاه کرد، دید رفیقش بیراه است.
وقتی به هم رسیدند، بیراه خیلی تعجب کرد. دید حال و روز رفیقش زمین تا آسمان فرق کرده، خیلی سرحال آمده، بر اسب زینوبرگ طلایی نشسته، لباس زربفت پوشیده، چکمه ساغری پا کرده و بیست قدم دورتر از او, ده غلام زرینکمر سوار بر اسب پشت سرش صف بسته.
بیراه گفت: «رفیق، بد نگذرد! این دم و دستگاه را از کجا به هم زدی؟»
راه بهتفصیل همهچیز را برای او تعریف کرد. بیراه این حرفها را که شنید، نزدیک بود از حسادت بترکد. زود خداحافظی کرد و راه افتاد سمت آسیاب و تنگ غروب رسید به آنجا و یکراست رفت تو همانجایی که راه قبلاً خوابیده بود، پناه گرفت.
ازقضا، آن شب هم حیوانات قرار داشتند به آسیاب بیایند و باهم صحبت کنند. نصفههای شب، بیراه دید بله، سروکله شیر، پلنگ، گرگ و روباه پیدا شد.
شیر تا پاش را گذاشت تو آسیاب، گفت: «رفقا! بازهم بوی آدمیزاد میآید».
پلنگ گفت: «نقداً این خبر را بشنوید تا بعد! امروز آن دو تا موشی را دیدم که رو پشتبام این آسیاب لانه دارند. حالوروزشان خیلی بد بود. خوب که پرسوجو کردم، معلوم شد یکی رفته با سنگ زده ناکارشان کرده و اشرفی هاشان را ورداشته رفته».
گرگ گفت: «خیلی عجیب است! مدتی است سگ چوپان غیبش زده. حتماً یکی او را کشته و مغزش را درآورده».
روباه گفت: «حالا این را بشنوید! آن خرابهای را که گفتم هفتتا خم طلا و جواهر دارد، هنوز ده روز نشده یک عمارت روش ساختهاند به چه قشنگی!»
شیر گفت: «معلوم میشود آدمیزادی اینجا بوده و حرفهای ما را شنیده. الآن هم بوی آدمیزاد میآید».
روباه پاشد، اینور و آن ور سرکشید و داد زد: «رفقا! پیداش کردم».
و بیراه را که داشت از ترس قبض روح میشد، از پشت تختهسنگ کشید بیرون. شیر و پلنگ و گرگ هم پریدند روی او، تکهپارهاش کردند و هرکدام یک تکهاش را خوردند.
این بود عاقبت بیراه و سرگذشت راه.
شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.