قدیم‏ترین تمّدن‏ها

ریچاردن فراى نیز به مقام شامخ فرهنگى ملل شرق نزدیک اشاره مى‏کند:

هنگامیکه ایرانیان نخستین بار در خاور نزدیک گام نهادند از دوران تاریخ مصریان و بابلیان قرنها گذشته بود. تمدنها و اندیشه‏هاى دینى کهن این بخش … در جهان پرآوازه بود، و پیروان فراوان داشت؛ فى المثل مردم بین النهرین حتى پیش از حمورابى کتاب قانون داشتند. مدتها از دوران پرسرافرازى فرعونهاى خدا مرتبت سپرى گشته بود و فرهنگ و تمدن مصر همچنان برجاى بود.

امپراتوریهایى با دستگاههاى فرمانروایى واحد و متمرکز و حکومتهاى فئودالى پى‏درپى پا به پهنه هستى گذاشته و گذشته بودند و براى هرپدیده سیاسى یا اجتماعى که به ظهور مى‏پیوست، سابقه‏اى در تاریخ گذشته خاور نزدیک وجود داشت.

نفوذ مصر و بین النهرین، بویژه بین النهرین، در مردم پیرامون و مخصوصا در نجد ایران با شدت بیشترى محسوس گشته بود. در آناتولى ختیها یا هیتیها آیین بستن پیمان و سوگندهاى قانونى و داورى با صدور حکم و بسیارى از رسمهاى دیگر را، که از بین النهرین گرفته بودند، روان ساختند.

نوشته‏هاى میخى بابلى همچون زبان بین المللى در همه‏جا شناخته بود و همانند زبان رسمى سیاسى در بستن پیمانهاى سیاسى و بازرگانى پذیرفته شده بود و زبانهاى دیگر هم، حتى آنها که وابسته به خانواده دیگرى از زبانها بودند؛ اورارتى‏ «۲» و هیتى، شیوه عبارت‏پردازى آن قراردادها را تقلید کردند.

بنابرآنچه گذشت در تمدن پیش از اسلام ایران، مردم بابل، مصر، کلده، آشور، هند، یونان و دیگر ملل و اقوام متمدن باستانى، هریک، کم‏وبیش، سهمى داشتند و در راه بردن چرخهاى آن به نحوى دخیل بوده‏اند. با این‏حال، تمدن و فرهنگ خاص ایرانى به هیچیک از تمدنهاى ملل قدیم عالم شباهت تام ندارد و قوم غالب و اداره‏کننده پارسى و ایرانى درآمیختن این تمدنها، برطبق ذوق و سلیقه خود، چنان استادى و مهارتى نشان داد که تمدن و فرهنگ ایران قبل از اسلام را جز به نام تمدن ایرانى به نامى دیگر نمى‏توان خواند.

بنابراین، قبل از آنکه وارد تاریخ ایران بشویم، بهتر آن است که با رعایت کمال اختصار، شمه‏اى از خصوصیات فرهنگ و تمدن ملل کهنسال شرق را، که به حکایت اسناد و مدارک تاریخى قرنها قبل از روى‏کارآمدن حکومت جوان هخامنشى داراى قوانین و نظامات اجتماعى و فرهنگ و تمدنى درخشان بوده‏اند، توصیف و بیان کنیم تا خوانندگان پس از مطالعه سرگذشت اجتماعى ملل شرق بتوانند به‏نحوى منطقى و دور از تعصب درباره تمدن باستانى ایران داورى و اظهارنظر نمایند.

ویل دورانت محقق معروف امریکایى در فصل هفتم تاریخ تمدن مى‏گوید:

از آن زمان که تاریخ نوشته در دست است تاکنون لااقل ششهزار سال مى‏گذرد و در نیمى از این زمان، تا آنجا که برما معلوم است، خاورمیانه مرکز امور و مسائل بشرى بوده است. از این اصطلاح مبهم «خاورمیانه» منظور ما تمام جنوب باخترى آسیاست که در جنوب روسیه و دریاى سیاه و مغرب هندوستان و افغانستان قرار دارد و با مسامحه بیشترى این نام را شامل مصر نیز مى‏دانیم؛ چه این سرزمین از زمانهاى بسیار دور با خاور پیوستگى داشته و با یکدیگر شبکه پیچ‏درپیچ فرهنگ و تمدن خاورى را ساخته‏اند. در این صحنه‏اى که تحدید حدود دقیق آن مقدور نیست و بر روى آن مردم و فرهنگهاى مختلف وجود داشته، کشاورزى و بازرگانى، اهلى کردن جانوران و ساختن ارابه، سکه زدن و سند نوشتن، پیشه‏ها و صناعت، قانونگزارى و حکومت‏رانى، ریاضیات و پزشکى، استعمال مسهل و زهکشى زمین، هندسه و نجوم، تقویم و ساعت و منطقه البروج، الفبا و خطنویسى، کاغذ و مرکب، کتاب و کتابخانه و مدرسه، ادبیات و موسیقى، حجارى و

 

معمارى، سفال لعابدار و اسبابهاى تجملى، یکتاپرستى و تک‏همسرى، اسباب آرایش و جواهرات، نرد و شطرنج، مالیات بر درآمد، استفاده از دایه، و شرابخوارى و چیزهاى فراوان دیگرى، براى نخستین‏بار پیدا شده و رشد کرده است و فرهنگ اروپایى و امریکایى ما در طى قرون از راه جزیره کرت و یونان و روم از فرهنگ همین خاور- میانه گرفته شده است. «آرینها» خود واضع و مخترع تمدن نبودند بلکه آن را از بابل و مصر به عاریت گرفته‏اند و یونانیان نیز سازنده کاخ تمدن به‏شمار نمى‏روند، زیرا آنچه از دیگران گرفته‏اند بمراتب بیش از آن است که از خود برجاى گذاشته‏اند. یونان در واقع همچون وارثى است که ذخایر سه‏هزار ساله علم و هنر را، که با غنائم جنگ و بازرگانى از خاورزمین به آن سرزمین رسیده، بناحق، تصاحب کرده است. با مطالعه مطالب تاریخى مربوط به خاور نزدیک و احترام گذاشتن به آن در حقیقت، وامى را که نسبت به مؤسسان واقعى تمدن اروپا و امریکا داریم، ادا کرده‏ایم‏

برگرفته از کتاب  تاریخ اجتماعى ایران

 

 

http://www.vatanfa.com/?s=قدیم‏ترین-تمّدن‏ها