is_tag

حکایت شنیدنی نه خانی آمده نه خانی رفته


حکایت شنیدنی نه خانی آمده نه خانی رفته: در روزگاران قدیم مردی روستایی بود که همیشه در توهم و تخیلاتش دوست داشت مثل اشراف و خان ها زندگی کند. اما نه پولی داشت، نه گاو و گوسفند و نوکر و کلفتی. به همین خاطر تا آنجا که راه داشت به فکر این بود که در زندگی اش صرفه جویی کند تا شاید بتواند یواش یواش پولدار شود و آرزویش را که همان خان و اشراف بودن است را برآورده کند.

حکایت شنیدنی نه خانی آمده نه خانی رفته

یک روز تابستانی این مرد قصد رفتن به شهر را داشت تا بتواند جنس هایش را بفروشد. به همین خاطر وقتی که به شهر رفت و جنسش را فروخت در حین برگشت چشمش به مغازه خربزه فروش افتاد و با خودش گفت: «چطور است به جای ناهار، یک خربزه بخرم و بخورم؟ با خوردن خربزه، سیر می شوم و دیگر نیازی به خرید ناهار ندارم.»

مرد خوش خیال خربزه خرید

با این فکر به داخل مغازه رفت و یک خربزه خرید و از شهر خارج شد. در بیابان درختی پیدا کرد و زیر سایه اش نشست. خربزه را محکم به روی سنگ کوبید و بعد مشغول خوردن تکه های آن شد. وقتی که خربزه را می خورد، گفت: « پوست خربزه را نمیتراشم تا هر کس از اینجا عبور کند و پوست خربزه را ببیند، بگوید که بدون شک یک خان از اینجا گذشته، خربزه را خورده و پوستش را رها کرده و رفته.»

تصمیم گرفت مثل خان ها بلند شود و به راهش ادامه دهد. اما هنوز گرسنه بود و میل به خوردن خربزه آزارش می داد. با خودش گفت: «پوست خربزه را هم می تراشم و می خورم. پوست و تخمه هایش را می گذارم همین جا بماند.

آن وقت، هر کس از اینجا عبور کند، می گوید که یک خان از اینجا عبور کرده، خربزه را خورده و پوستش را هم به نوکرش داده تا بتراشد و بخورد. این جوری خیلی بهتر است.»

از خربزه فقط پوست و تخمه ماند

مرد روستایی بیچاره با این توهمات، پوست خربزه را هم تراشید و خورد. اما دوباره گرسنه بود. به همین خاطر دوباره نشست و مشغول خوردن پوست خربزه شد و با خودش گفت: «همین که تخمه های خربزه بر جا بماند، کافی است.

بعدها هر فردی از اینجا بگذرد، حتما با خودش می گوید که: «یک خان ثروتمند زیر این درخت لحظاتی اطراق کرده و خربزه را خودش خورده، ته خربزه را نو کرش تراشیده و خورده و پوست خربزه را هم داده به الاغش. چه خان مهمی که هم الاغ داشته، هم نوکر!»

خوردن پوست خربزه هم تمام شد. خان خیالی مانده بود و تخمه های خربزه!! اما هر کاری می کرد، نمی توانست از تخمه های خربزه هم دل بکند. برای خوردن تخمه های خربزه هیچ بهانه ای نداشت.

با بی میلی بلند شد و راه افتاد. چند قدمی که رفت، دوباره برگشت و گفت: «نه! از تخمه های خربزه هم نمی توانم بگذرم. اما اگر آنها را هم بخورم مردم چه می گویند؟ نمی گویند این چه خانی بوده که از تخمه ی خربزه هم چشم پوشی نکرده است؟!»

بنابراین مرد روستایی تصمیم گرفت تخمه های خربزه را بی خیال شود و ادامه مسیر را پیش ببرد. چند قدم از جایی که خربزه را خورده بود، فاصله گرفت. به نظرش، گذشتن از تخمه های خربزه، کار مهمی بود. به همین خاطر با غرور مثل خان ها قدم برداشت. در این حال، احساس می کرد که پیاده نیست و بر الاغی که پوست خربزه را خورده سوار شده است و نوکری که پوست خربزه را تراشیده، دهنه ی الاغش را به دست دارد. این فکرها مدت زیادی ادامه پیدا نکرد.

خوردن تخمه های خربزه

یکباره مرد روستایی از خر شیطان پیاده شد و با عجله به طرف تخمه های خربزه اش دوید. خیلی زود تخمه های خربزه را برداشت و با میل زیاد مشغول خوردن آنها شد.

تخمه های خربزه را هم که خورد، گفت: «آخیش! راحت شدم. حالا انگار نه خانی آمده، نه خانی رفته. اصلاً هیچ خانی از اینجا عبور نکرده و خربزه ای هم نداشته که بخورد.»

حکایت شنیدنی نه خانی آمده نه خانی رفته

کاربرد ضرب المثل حکایت نه خانی آمده نه خانی رفته

از آن روزگار به بعد اگر کسی قبلا تعهد داده کاری را انجام بدهد و بعدا پشیمان شده است. او با گفتن «نه خانی آمده و نه خانی رفته» ، به دیگران می فهماند من اصلا اهل این کار نیستم؛ دست از سرم بردارید.»

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

 



دانلود فیلم

ادامه مطلب حکایت شنیدنی نه خانی آمده نه خانی رفته

آیا میدانید ماهی مرکب انسان را نامرئی میکند یا نه؟


آیا میدانید ماهی مرکب انسان را نامرئی میکند یا نه؟

 

همانطور که ممکن است بدانید ماهی مرکب از راسته هشت پایان و تیره سرپایان با نام علمی Sepia pharaonis دارای هشت عدد پا (شش عدد کوتاه و ۲ عدد بلند) است که اتفاقا در ایران نیز با نام های سَرپاوَر یا نُقْلی یا خَسّاک (گویش محلی بوشهر) یا انکاس (گویش محلی بندرعباس) معرف است این روزها به واسطه ی قدرت استتارش در محافل علمی سر زبان ها افتاده است.

 

در حال حاضر پژوهشگران آمریکایی سعی دارند تا توانایی ماهی مرکب در استتار را به سلول‌ های انسان نیز منتقل کنند.اختاپوس یا ماهی‌ مرکب و دیگر موجودات دریایی می‌توانند با استفاده از بافت‌های خاصی که در بدنشان وجود دارد، در انتقال و بازتاب نور دست ببرند و عمل ناپدید شدن را انجام دهند.

 

آیا میدانید ماهی مرکب انسان را نامرئی میکند یا نه؟

 

پژوهشگران “دانشگاه کالیفرنیا، ارواین”(UCI)، سلول‌های انسان را مهندسی کرده‌اند تا توانایی‌های مشابه این موجودات را داشته باشند. آنها در این پژوهش تلاش کردند تا ویژگی پراکندگی و تنظیم نور را برای سلول‌های پستانداران نیز فراهم کنند.

 

در این میان آترولی چاترجیAtrouli Chatterjee، نویسنده ارشد این پژوهش در خصوص قدرت استتار ماهی‌ مرکب می گوید :
هزاران سال است که انسان‌ها، شیفته ویژگی نامرئی شدن هستند و این موضوع، الهام‌بخش بسیاری از حدس و گمان‌های فلسفی، آثار علمی- تخیلی و پژوهش‌های دانشگاهی بوده است.

 

پروژه ما که در قلمرو علم جای می‌گیرد، بر طراحی و مهندسی سیستم‌ها و بافت‌های سلولی تمرکز دارد که ویژگی‌های قابل کنترلی را برای انتقال، بازتاب و جذب نور شامل می‌شوند.

 

چاترجی و گروهش امیدوارند که پژوهش آنها، به پیشرفت‌های غیرمنتظره‌ای در حوزه‌های مرتبط با استتار از امواج مادون قرمز ختم شود. آنها در این پژوهش، از روشی الهام گرفته‌اند که نوع ماده یک ماهی مرکب موسوم به Doryteuthis opalescens می‌تواند با استفاده از آن، از شکارچیان فرار کند. این ماهی برای فرار از شکارچیان، خطوط راه راه روی پوسته خود را از رنگ سفید تقریبا شفاف، به سفید مات تغییر می‌دهد.

ماهی مرکب به توانایی اش در مخفی شدن از راه استتار و تغییر ظاهرش معروف است.پژوهشگران، از برخی از ذرات بیناسلولی مبتنی بر پروتئین را که در این روش استتار بیولوژیک نقش دارند، الهام گرفتند .

 

آیا میدانید ماهی مرکب انسان را نامرئی میکند یا نه؟

 

راهی یافتند تا آنها را به سلول‌های انسان نیز وارد کنند و به ارزیابی این موضوع بپردازند که آیا این قدرت پراکنده کردن نور، قابل انتقال به حیوانات نیز هست یا خیر.

 

به گزارش ایران ناز گونه‌های ماهی مرکب، سلول‌های خاصی موسوم به leucophores را شامل می‌شوند که توانایی منعکس کردن نور دارند. این سلول‌ها، ذراتی را در خود جای داده‌اند که از پروتئین‌هایی موسوم به رفلکتین Reflectin تشکیل شده‌اند.

 

پژوهشگران در آزمایش‌های خود، سلول‌های کلیه انسان را کشت کردند و به مهندسی آنها پرداختند تا بیان رفلکتین در آنها صورت بگیرد.

 

آنها دریافتند که این پروتئین را می‌توان در ذرات موجود در سیتوپلاسم سلول‌ به کار گرفت. همچنین، پژوهشگران با استفاده از میکروسکوپ نوری و طیف‌سنجی دریافتند که ساختارهای مبتنی بر رفلکتین موجب می‌شوند که سلول‌ها، پراکندگی نور خود را تغییر دهند.

 

آلون گورودتسکی Alon Gorodetsky ، استادیار مهندسی شیمی و بیومولکولی دانشگاه کالیفرنیا، نیز در خصوص قابلیت خاص ماهی مرکب می گوید:

ما دریافتیم که سلول‌ها نه تنها به بیان رفلکتین می‌پردازند، بلکه پروتئین را در قالب نانوساختارهای کروی در سراسر سلول پخش می‌کنند. ما دریافتیم که ساختارهای پروتئین در مقایسه با سیتوپلاسم داخل سلول‌ها، ویژگی‌های نوری متفاوتی دارند.

 

چاترجی افزود: آزمایش‌های ما نشان دادند که این اثرات، در سلول‌های مهندسی شده ظاهر می‌شوند اما در سلول‌هایی که فاقد ذرات رفلکتین هستند، وجود ندارند.

 

اگرچه انسان‌های نامرئی فقط در قلمرو موضوعات علمی- تخیلی ظاهر می‌شوند اما گورودتسکی و گروهش باور دارند که می‌توانند نتایج ملموسی نزدیک به این مفهوم ارائه دهند.

ادامه مطلب آیا میدانید ماهی مرکب انسان را نامرئی میکند یا نه؟