is_tag

معنی نقاشی فرزند خود را کشف کنید! کودک شما در کجای کاغذ نقاشی می کشد؟

معنی نقاشی کودکان: نقاشی یکی از شکل های ابراز احساسات به این افراد کوچک با اقوام دوستان حتی مدرسه است که احساسات را نسبت به پیرامونشان بیان می کنند. به راستی معنی نقاشی کودکان چیست و آنها سعی می کنند با این طراحی های گاهی خاص و عجیب چه چیزی را بروز دهند؟ در این بخش از کودک و مادر  رازهای جالبی در مورد این مسئله و بر حسب سن به شما خواهیم گفت.

بیشتر بخوانید: کودک و دیدن برخی صحنه ها: این ۶ صحنه نامناسب را هرگز نباید کودک تان ببیند!

۱۸ ماهگی

معنی نقاشی کودکان، در این سن مچ و انگشتان سفت می شوند و مچ توانایی حرکت پیدا می کنند و می توانند خط راست زیگزاکی بکشند و نمی شود در رابطه با نقاشی شان صحبت کرد.

قبل از دو سالگی

بدون هیچ اراده و برنامه ریزی شروع به کشیدن دایره هایی می کنند.

بین ۲ تا ۳ سالگی

با خطوطی که می کشند میتوانند انسان ها و اشیا را شرح دهند و توانایی ترکیب خطوط و دایره ها را دارند.

بین ۳ تا ۵ سالگی

معنی نقاشی کودکان، در این رنج سنی بهتر می توانند خطوط را بکشند چون عصبی حرکت چشم ومفاصل بهتر میشود وشروع و پایان خطوط بیشتر کنترل می شود.

معنی نقاشی کودکان

بین ۵ تا ۸ سال

همانطور که سن بالاتر می رود خلاقیت ها سبک خاصی پیدا می کند و نقاشی جزئیات و پیچیدگی می گیرد و به نقاشی های شان اشیا حیوان ها گروهی از مردم را اضافه می کنند و با کشیدن ابرو بینی مژه مو شکل واقعی تری به خود می گیرد.

در ادامه به نکات کلیدی از تعریف نقاشی می پردازیم

بنابر جایگاه نقاشی روی کاغذ می توانیم متوجه مطلب شویم.

کودکانی که بالای صفحه نقاشی می کشند برابر است باهوش کنجکاوی خیال بافی.

آنهایی که پایین صفحه را برای نقاشی انتخاب می کنند نیازهای خود را از لحاظ فیزیکی و ذهنی نشان می دهند.

معنی نقاشی کودکان، سمت چپ هم بیانگر این است که می خواهند چیزی را از گذشته نشان دهند.

سمت راست آینده را نشان میدهد.

مرکز کاغذ حال را نشان میدهد.

معنی نقاشی کودکان از روی اندازه آن

معنی نقاشی کودکان، در ابعاد بزرگ امنیت کودک را نشان می دهد و اگر نقاشی ها کوچک باشد بدگمانی و انعکاس را در آنها بیان می کند و همچنین می گویند برای ارتباط به فضای کوچک نیاز داریم.

معنی نقاشی کودکان از روی حد فشار مداد

فشار نقاشی کشیدن اشتیاق را نشان می دهد اما اگر فشار بیش از حد باشد بیانگر پرخاشگری است هرچه فشار بیشتر باشد میزان پرخاشگری بالاتر است.

معنی نقاشی کودکان

معنی نقاشی کودکان از روی رنگ نقاشی

معنی نقاشی کودکان، استفاده رنگ در نقاشی حد زرنگی و تنبلی را نشان می دهد بنابر از روی رنگهایی که کودکان به کار می برند می شود شخصیت ها آنها را آنالیز کرد.

قرمز خیال فعالیت و شور را نشان میدهد

زرد بیانگر لذت در ارتباط و کنجکاوی است

نارنجی این رنگ بی تابی و نیازهای اجتماعی را مشخص می کند

آبی آسودگی و صلح

سبز حساسیت بلوغ بصیرت

سیاه ناخودآگاهی

قهوه ای برنامه ریزی و امنیت

بیشتر بخوانید: مادر مهربان و دانا کودک عصبانی و پرخاشگر خود را با این روش آرام می کند!

دانلود فیلم

ادامه مطلب معنی نقاشی فرزند خود را کشف کنید! کودک شما در کجای کاغذ نقاشی می کشد؟

راهکارهایی برای بهبود رابطه والدین با فرزند نوجوان


راهکارهایی برای بهبود رابطه والدین با فرزند نوجوان

اگر مهارت‌های ارتباط موثر با نوجوانان را بیاموزید، کمتر با آنها درباره مسائلی مانند پوشش، استفاده از گوشی، حضور در شبکه‌های مجازی، مقررات رفت و آمد، مواد مخدر، رابطه جنسی، موسیقی و دوستان فرزندتان  دچار چالش و مشکل خواهید شد.

 

البته ارتباط موثر زمانی اتفاق می‌افتد که شخص ارسال کننده، پیام را واضح و قابل درک کند و شخص گیرنده، پیام را همان‌طور که فرستنده قصد دارد درک کند. متاسفانه در دنیای واقعی، به‌ویژه در خانواده‌ها انجام این کار همیشه آسان نیست؛ چون والدین اغلب درگیر مسائل کاری و رتق و فتق کارهای خانه هستند و نوجوانان هم با مدرسه و دوستان‌شان سرگرم‌اند و وقتی برای هم ندارند؛

 

پس جای تعجب نیست که ارتباط موثر بین والدین و نوجوان شکل نمی‌گیرد. مرکز مشاوره یاسان ( مرکز تخصصی روانشناسی کودک، نوجوان و بلوغ) در این زمینه توصیه می‌کند که  والدین و نوجوانان باید برای کاهش مشکلات ارتباطی دو کار را انجام دهند:

 

۱- بیشتر صحبت کنید: هرچه بیشتر با یکدیگر صحبت کنید، شانس بیشتری برای به اشتراک گذاشتن پیام‌های مهم خواهید داشت. زمان‌های مناسب برای صحبت با فرزند نوجوان‌تان قبل از رفتن او به مدرسه، هنگام شام و آخر هفته است.

 

سعی کنید حداقل یک وعده غذایی در روز را برای زمانی که خانواده دور هم بنشیند و صحبت کند، برنامه‌ریزی کنید. گاهی اوقات مهم نیست درباره چه چیزی صحبت می‌کنید، فقط به‌طور منظم با یکدیگر صحبت کنید.

 

۲- برای انتقال پیام‌های مهم زمان بیشتری اختصاص دهید: زمانی باید به نوجوانتان چیز مهمی بگویید، مانند سپردن مسئولیت‌ مراقبت از خواهر یا برادر کوچکتر، وقت بگذارید و رو در رو با او صحبت کنید. می‌توانید جزئیات مهم را یادداشت کنید و از او بخواهید که درک خود از پیام را به صورت شفاهی بیان کنند. فرزندتان می‌تواند از همین رویکرد زمانی که نیاز دارد موضوع مهمی را با شما درمیان بگذارد، استفاده کند.

راهکارهایی برای بهبود رابطه والدین با فرزند نوجوان

چرا ارتباط با فرزندان در دوران نوجوانی بسیار مهم است؟

وقتی بچه‌ها به دوران نوجوانی می‌رسند، زمان بیشتری را با دوستان و دور از والدین و خانواده می‌گذرانند. آنها تمایل دارند خودشان برای زندگی تصمیم بگیرند. با وجود اینکه نوجوانان خواهان استقلال بیشتری از والدین هستند اما تجربه کافی ندارند و نیازمند راهنمایی والدین هستند.

 

ارائه راهنمایی متناسب با سطح بلوغ فرزندتان به ایجاد اعتماد به نفس بیشتر در او  کمک می‌کند. هنگامی که با نوجوانان خود ارتباط موثر برقرار می‌کنید، به او  کمک می‌کنید تا در آینده به بزرگسالی مسئولیت‌پذیر تبدیل شود. در واقع شما به نوجوانان خود کمک می‌کنید تا درک کند، قوانین خانواده با افزایش سن تغییر می‌کند.

 

مثلاً اگر فرزند شما بخواهد از ماشین خانوادگی برای فعالیت‌های آخر هفته استفاده کند، باید درباره قوانین استفاده از ماشین و انتظارات خود با او صحبت کنید. به‌طور مثال قبل از آوردن ماشین به خانه، باک را پر کند یا ماشین را در زمان تعیین شده به خانه برگرداند.

 

مشخص و اعلام کردن قوانین به فرزند نوجوان‌تان کمک می‌کند تا بفهمد در صورت کوتاهی از رعایت قوانین باید عواقب آن را بپذیرد. در واقع شما به نوجوان خود کمک می‌کنید تا برای پذیرش مسئولیت‌های بزرگسالان آماده شود.

 

مهمترین راهکارهای برقراری ارتباط موثر  با  نوجوانان

۱- فعالانه گوش دهید: مهمترین کاری که والدین می‌توانند برای بهبود ارتباط با نوجوانان انجام دهند این است که به آنها گوش دهند. نوجوانان باید احساس کنند که مهم هستند و از حمایت پدر و مادر برخوردارند. اینگونه تأثیر بیشتری در زندگی فرزند نوجوان خود خواهید داشت حتی اگر آنها زمان زیادی را دور از شما سپری کنند. البته، گوش دادن باعث شنیدن هم می‌شود. یعنی وقتی شما به صحبت‌های فرزندتان گوش می‌دهید، او نیز بیشتر به شما گوش می‌دهد.

 

۲- پرداختن به موضوعات سخت: از صحبت کردن درباره موضوعات مانند رابطه جنسی و مصرف مواد مخدر با فرزندتان نترسید. خطر پرهیز از موضوعات سخت این است که والدین متوجه نخواهند شد که فرزند نوجوانشان چه زمانی ممکن است دچار مشکل شود.

 

برای مثال نوجوانان درباره ارتباط با جنس مخالف سؤالاتی خواهند داشت که ممکن است ساعات زیادی ذهن و افکار آنها را درگیر کند. نوجوانانی که درباره افکار یا احساسات خود با پدر یا مادر گفت‌وگو می‌کنند و از سوی آنها حمایت و درک می‌شوند، هنگام مواجهه با تصمیمات سخت، تکانشی عمل نمی‌کنند و بیشتر درباره عواقب عمل خود فکر می‌کنند.می‌توانید با اجرای کارهای زیر با موضوعات سخت راحت‌تر برخورد کنید:

 

* با نوجوان خود در تماس باشید، بدانید فرزندتان کجاست و نگرانی‌هایی که درباره رفتار او دارید را بررسی کنید. این باعث می‌شود، قبل از اینکه همه چیز از کنترل خارج شود شانس بیشتری برای کمک به نوجوان خود داشته باشید.

 

* نوجوان خود را تشویق کنید تا دوستانش را برای به خانه دعوت کند. با تبدیل خانه به مکانی راحت برای دوستان فرزندتان، چیزهای زیادی درباره زندگی نوجوانان خواهید آموخت.

 

* آگاهی خود را از مسائل و مشکلات دوران نوجوانی و بلوغ افزایش دهید تا در صورت بروز این مشکلات از پیش راهکارهای مقابله‌ای را بدانید.

راهکارهایی برای بهبود رابطه والدین با فرزند نوجوان

چطور به درگیری با نوجوان پایان دهیم؟

گاهی اوقات اختلافات روزمره بین والدین و نوجوانان باعث می‌شود والدین احساس ناتوانی کنند و آرزو کنند کاش می‌دانستند چه کاری باید انجام دهند. مشاجره والدین با فرزند نوجوانشان اغلب درباره مسئولیت‌های خانه، مقررات رفت و آمد، نحوه لباس پوشیدن و دوستان  است. علت این مشاجره‌ها چیز نیست جز دیدگاه متفاوت والدین و نوجوانان.

 

به عنوان مثال برای بسیاری از نوجوانان، مرتب بودن اتاق‌شان دغدغه اصلی نیست. دوستان و فعالیت‌های خارج از خانه اغلب اولویت اصلی آنهاست. برای بسیاری از والدین، عدم توجه نوجوانان به اتاق خوابشان باعث می شود که احساس کنند نوجوانان به ارزش‌های آنها احترام نمی‌گذارد.

 

خبر خوب این است که بسیاری از نوجوانان شلخته هم به والدین خود احترام می‌گذارند و هم بزرگسالانی مسئولیت‌پذیر می‌شوند. اما آنها تا زمانی که مسئول خانه‌های خود نشوند، ممکن است احساس کنند، نظافت خانه خیلی مهم نیست. در این بین والدین چه کاری باید انجام دهند؟

 

بسیاری از والدین دائم به نوجوان خود التماس می‌کنند که اتاقش را تمیز کند و وقتی ناامید می‌شوند خودشان به تمیز کردن اتاق می‌پردازند. این درحالیست که نوجوانان اتاق‌شان را فضای خصوصی می‌دانند و تمایل دارند همان‌طور آشفته باشد. به همین دلیل مشاجرات بالا می‌گیرد و نبرد قدرت‌ها رخ می‌دهد.

 

اگر والدین برای نظافت اتاق با فرزندشان قوانینی تعیین کنند، کمتر چنین مشکلاتی رخ خواهد داد. مثلاً  آنها می‌توانند درباره برداشتن باقی مانده غذا یا گذاشتن لباس‌های کثیف در سبد به توافق برسند. آن‌ها می‌توانند درباره پاداش و عواقب اجرا یا عدم اجرای این قوانین با فرزند خود صحبت کنند. شاید رسیدن به توافقی که رضایت هر دو را تامین کند کمی طول بکشد اما چنین قراردادهایی به‌ویژه اگر کتبی باشند می‌تواند در پایان داده به مشاجرات روزانه کمک کند.

 

موانع ارتباطی والدین با نوجوانان

صحبت کردن والدین با فرزند نوجوان همیشه آسان نیست. گاهی اوقات هر قدر برای برقراری ارتباط تلاش کنید، باز هم پیام شما توسط فرزندتان به درستی درک نمی‌شود. رفتارهایی که مانع برقراری ارتباط خوب با نوجوانان می‌شود شامل موارد زیر است:

 

* برخورد دیکتاتوری با نوجوان

* پیش‌داوری و انتقاد کردن از نوجوان

* تحقیر کردن و نادیده گرفتن نوجوان

* امتناع از گوش دادن به دیدگاه نوجوان‌

راهکارهایی برای بهبود رابطه والدین با فرزند نوجوان

راهکارهایی برای بهبود ارتباط والدین با نوجوان

از راه‌های زیر می‌توانید راه را برای ارتباط خوب با فرزند نوجوان خود باز کنید:

 

۱- نشان دهید همیشه آماده و مایل به گوش دادن به او هستید: “نظر تو واقعا برای من مهمه”

 

۲- به نوجوان خود بفهمانید که برای درک دیدگاه او تلاش می کنید: پس از شنیدن صحبت‌های نوجوانتان، بپرسید که آیا آن را درست فهمیده‌اید یا نه؛ مثلاً «چیزی که من می‌فهمم این است که تو می‌گویی…» یا «پس اونچه واقعاً برای تو مهمه اینه که … »

 

۳- تمایل‌تان را برای همکاری با فرزند خود برای رسیدن به تصمیمی مشترک ابراز کنید: “بیا هر کدوم از ما درباره نحوه برخورد با این موضوع نظر خودش رو بگه”، “اگر تو بودی، چطور این کار را انجام می‌دادی؟” یا “به نظر تو چه اتفاقی باید بیفتد؟”.

 

۴- هر روز، زمانی را برای ارتباط با نوجوان خود اختصاص دهید: صرف یک وعده غذایی با هم، گذراندن چند دقیقه با هم قبل از رفتن به رختخواب یا اختصاص مدت زمان طولانی‌تر با هم در آخر هفته می‌تواند کمک بزرگی به بهبود ارتباط شما با فرزند نوجوان‌تان کند.

 

۵- فعالیت هایی را پیدا کنید که از انجام آنها با هم لذت می برید: بیان افکار در طول مکالمه‌ای رودررو برای نوجوانان مشکل است. اما انجام یک فعالیت مفرح با هم، مانند بازی کامپیوتری، درست کردن غذا یا  پیاده‌روی در طراف شهر می‌تواند جریان گفتگو را آسان‌تر کند. نوجوانان زمانی که احساس آرامش کنند بیشتر احساسات و افکار خودشان را بروز می‌دهند.

 

۶- به نوجوان خود اجازه دهید حریم خصوصی داشته باشد: نوجوانان وقتی احساس کنند مورد احترام شما هستند، مایلند چیزهای مهم را با شما در میان بگذارند. دادن استقلال به آنها راهی عالی برای نشان دادن احترام به نوجوان است.

 

۷- به نوجوان اجازه دهید نظراتی متفاوت با شما داشته باشد: آزادی نوجوانان در بیان ایده‌ها و دیدگاه‌های خود به آنها کمک می‌کند تا از نظر عاطفی بالغ شوند.

 

با وجود بهترین تلاش‌های والدین برای شناخت نوجوان خود، برخی اوقات به نظر می رسد مشکلات فرزندان برای آنها غافلگیر کننده است. بر همین اساس مرکز مشاوره یاسان، مرکز تخصصی روانشناسی کودک، نوجوان و بلوغ بسته‌ای آموزشی” هیولای نوجوانی را بشناسیم” را طراحی کرده است تا والدین را در مواجهه با مشکلات رفتاری و هیجانی نوجوانان و بهبود رابطه آنها با فرزندانشان کمک کند.

 

به یاد داشته باشدی برای رفتارهای پرخطر و غیر قابل کنترل نوجوان‌تان باید حتماً از روانشناس متخصص نوجوان کمک بگیرید. برای دریافت نوبت از روانشناس نوجوان به سایت مرکز مشاوره یاسان به آدرس www.yasanclinic.ir مراجعه کنید یا به شماره ۰۹۹۳۵۹۶۸۰۱۰ از طریق واتس اپ پیام دهید.

 

ادامه مطلب راهکارهایی برای بهبود رابطه والدین با فرزند نوجوان

تربیت فرزند سخت‌تر از معاونت رئیس‌جمهوری


تربیت فرزند سخت‌تر از معاونت رئیس‌جمهوری

 

یک میز مستطیل کوچک در خیابان اقدسیه در بنیاد خیریه زینب‌کبری(س) که ۴ نفر دورش نشسته‌اند از سه نسل.

 

نفر اول فاطمه برزگر است که دختر، نوه و عروسش مامان فاطی صدایش می‌زنند؛ مدیر بنیاد خیریه زینب‌کبری(س) است و ۷۷ساله.

 

او از روزهایی می‌گوید که تنها دخترش فعالیت‌های انقلابی‌اش را به همه‌چیز ترجیح داد و او باید در خانه منتظرش می‌ماند با همه نگرانی‌هایی که یک مادر می‌تواند داشته باشد.

 

طرف دیگر میز، دکتر خانم ابتکار نشسته است؛ ۴۷ ساله است با دکترای ایمونولوژی و سابقه فعالیت برای پیروزی انقلاب اسلامی. او سال‌ها در سمت‌های مختلف دولتی و غیردولتی فعالیت کرده است.

 

خانم ابتکار را خواهر مری صدا می‌زدند. او این روزها از عضوهای فعال شورای شهر تهران است و دو فرزند به نام‌های عیسی و طه دارد. همسر او، آقای هاشمی، در همه این سال‌ها او را همراهی کرده است.

 

طرف دیگر میز ۲ نفر نشسته‌اند از یک نسل؛ عیسی هاشمی و مریم طهماسبی؛ پسر و عروس خانم ابتکار. هم دانشگاهی بوده‌اند و حالا هر دو فوق‌لیسانس اقتصاد و منابع طبیعی گرفته‌اند.

 

عیسی متولد سال ۶۱ است؛ پسر بزرگ خانواده با همه سؤال‌هایی که فرزندان این نسل داشته‌اند حتما خوش‌شانس بوده که کسی کنارش بوده و جواب سؤال‌هایش را داده است. و هرکدام از دغدغه‌هایشان می‌گویند؛ از دلتنگی‌هایشان، آرزوهایشان و از متن و حاشیه زندگی خانم ابتکار.

 

عیسی: مامان فاطی بگویید فعالیت‌های دخترتان در زمان انقلاب چقدر نگران‌تان می‌کرد.

 

مادر: ایشان خیلی جوان بودند؛ ۱۶ سالش بود. می‌رفت کمیته‌های کارگری تا ۱۱ شب هم می‌ماند.

 

عیسی: کمیته‌های کارگری جاده کرج بود.

 

مادر: تنها فرزندمان بود. نگرانش بودیم ولی حرکتش را هم تایید می‌کردیم.

 

مریم: یک دختر داشته باشی و ساعت ۱۱ شب بیاید خانه؟ (می‌خندد) من جای مامان فاطی بودم، خانه راهتان نمی‌دادم.

 

مادر: یک شب‌هایی که خیلی نگران می‌شدم، می‌خواستم راهش ندهم. همه نگرانی‌های یک مادر این است که چه اتفاقی می‌افتد. شب که دارد می‌آید خانه ممکن است هر اتفاقی بیفتد. آخرش که خیلی نگران می‌شدم، می‌گفتم خدایا من به تو سپردمش؛ هر اتفاقی که می‌خواهد بیفتد، بیفتد. چقدر آدم حرص بخورد!

 

نگرانی‌ها برایتان عادی نشد؟

مادر: کم‌کم عادی شد؛ مخصوصا روزی که رفتم لانه جاسوسی را دیدم. فکر می‌کردم بیچاره‌ها خیلی اذیت می‌شوند، غذا ندارند بخورند.

 

با پدرش رفتیم یک جعبه نارنگی گرفتیم و در آن شلوغی‌ها به بدبختی از روی دیوار رد کردیم. گفتیم بدهید این بدبخت‌ها بخورند، دارند تلف می‌شوند. ما که نمی‌دانستیم چه خبر است.

 

مریم: فکر کنم در واقعیت هم چیزی کمتر از این نبود.

 

خانم ابتکار: در واقعیت روزه می‌گرفتیم. یک‌بار پدر و مادر یک گونی بزرگ شکلات گرفته بودند و آوردند. به من یک دانه هم نرسید. به من فقط خبرش رسید. ماشاءالله این‌قدر جمعیت زیاد بود (می‌خندد). حداقل باید دو تا شکلات به من می‌رسید.

 

بعد، دوره دانشجویی پیش آمد. فعالیت‌های من هیچ‌وقت متوقف نشد. همیشه به شکل دیگری ادامه پیدا می‌کرد و در این میان، مادر خیلی نقش مهمی داشتند. پسرهای من بیشتر روزها پیش مادر بزرگ‌شان بودند. عیسی وقتی به دنیا آمد، من دانشجوی کارشناسی بودم.

 

در این شلوغی‌ها چه سالی ازدواج کردید؟

سال ۶۰

 

مادر: بچه‌ها که به‌دنیا آمدند، من سرگرم بچه‌ها شدم. باید دوتا خانه را اداره می‌کردم، به علاوه بنیاد خیریه زینب کبری(س).

 

مریم: عیسی کمتر از طه شیطنت می‌کرد. در عکس‌ها به‌نظر آرام‌تر می‌آید.

 

مادر: از ۴۰روزگی بچه‌ها را می‌آوردم گوشه دفترم و مواظب‌شان بودم تا بعدازظهر. من مثل مادر‌های خوب، بچه‌داری می‌کردم.

 

شما ۱۳ آبان و حضور مادرتان را در تسخیر لانه جاسوسی چگونه تحلیل می‌کردید؟

عیسی: دوره‌ای که دنبال هویت برای خودم بودم، برایم سؤال پیش آمد. کم‌کم در جریان اتفاقات قرار گرفتم و به تبع آن سؤال‌هایم شروع شد. برایم سؤال پیش می‌آمد که چطوری چندتا دانشجو این حرکت را کردند؛ بعد که خودم دانشجو شدم، مسئله برایم روشن شد.

 

در خانه خیلی بحث مطرح شد. اولین جرقه‌ای هم که باعث شد مادر وارد فضاهای دانشجویی بشوند و به سؤال‌های دانشجویان درباره ۱۳ آبان پاسخ دهند، سؤال‌های من بود.

 

ما مادر را به چالش می‌کشیدیم. وقتی کتابی که مادر درباره ۱۳ آبان به انگلیسی نوشته‌اند ترجمه شد، من آنجا کاملا مسئله را درک کردم. دانشجویان آن زمان یک حرکت بزرگ داشتند؛ یک آرمان مهم.

 

حالا که مادر برای گفت‌و‌گو با دانشجوها می‌رود، من می‌روم و سؤال‌های کلیدی را به نحوی مطرح می‌کنم که زوایای مبهم آن ماجرا روشن شود.

 

شما چه جوابی می‌دادید؟

خانم ابتکار: فضای فکری ما خیلی خاص بود. الان اگر از من بپرسند چرا آن اتفاق افتاد،‌ من جواب می‌دهم شما باید در بطن ماجرا قرار بگیرید. اگر فضای آن موقع را بفهمیم و فکر کنیم چرا دانشجوها به این تصمیم رسیدند، می‌توانیم درکشان کنیم.

 

این پرسش مهم بود که آمریکا با شرایط ایران کنار می‌آید یا نه و شواهد نشان می‌داد که کنار نمی‌آید. نهادهای رسمی و قدرتمند هنوز سازمان‌دهی نشده بود. دانشجوها احساس کردند که اگر حرکت نکنند، ممکن است آرمان‌هایی که برایش فداکاری شده بود، ضربه بخورد.

 

این فضایی بود که حرکت در آن شکل گرفت و بعد امام خمینی(ره) این حرکت را تایید کردند. انقلاب، نهال نوپایی بود که تهدید می‌شد و باید از آن محافظت می‌شد.

 

مسئله‌ای که در جریان فعالیت‌های شما جالب است، قطع‌نشدن فعالیت‌هایتان در مقطع‌های مختلف است.

 

خانم ابتکار: آرمان‌های درونی عامل محرک مهمی است؛ باعث می‌شود همه سختی‌ها را مانع قطعی ندانید و دنبال راه‌حل پیداکردن بروید. افرادی که توان این را دارند که از داخل مشکل عبور کنند، می‌توانند گام‌های مهمی بردارند.

 

یک بخش مهم دیگر، همگرایی خانواده، دوستان و جامعه است. در مقطع‌های مختلف زندگی همفکری‌های پدر و مادر و بعد از آن همسر و بعد هم پسر‌ها خیلی مهم بود؛ در کنار اینها هم همراهی دوستان و جامعه.

 

هیچ‌ کسی با حرف‌های عاطفی نخواست که فعالیت شما کم شود؟

خانم ابتکار: در عمل، بعضی مسائل اجتناب‌ناپذیر است. در همه مراحل می‌تواند عاملی به وجود بیاید که فکر کنید بس است.

 

عامل درونی هیچ وقت برایتان کمرنگ نشد؟

خانم ابتکار: من ادامه تحصیل برایم کلیدی بود؛ هم خیلی علاقه داشتم و هم آرمانم بود. اینکه به‌عنوان زن فکر می‌کردم نباید متوقف شوم. این برایم آرمان شده بود که باید موانع را پشت‌سر بگذارم.

 

مادر: ایشان یک محیط مستعد داشتند برای اینکه خاطرشان جمع بود که یک نفر با بچه‌ها هست.

 

هیچ‌وقت نمی‌خواستید این مسئولیت دیگر با شما نباشد؟

مادر: بعضی وقت‌ها می‌خواستم شانه خالی کنم ولی نمی‌توانستم بچه‌ها را ترک کنم؛ اینکه فکر کنم باید برای بچه‌ها غذا درست کنم و اگر من نباشم کس دیگری نیست.

 

فکر نمی‌کردید به‌خاطر کار خودتان دارید مادرتان را محدود می‌کنید؟

خانم ابتکار: این احساس کاملاً بود ولی اجتناب‌ناپذیر بود. بهترین راه‌حل این بود که بچه‌ها را پیش مادر بگذارم. مهدکودک راه‌حل خوبی نبود.

 

چرا؟

مادر: من راضی نبودم. تلاش می‌کردم که برایشان مادر باشم اما هر کاری می‌کردم مثل مادرشان باشم، جای محبت پدر و مادر را نمی‌گرفت. بچه در کودکی احتیاج دارد که در آغوش پدر و مادرش باشد.

 

مریم: اما مامان معصومه زمان‌های فوق‌برنامه را با بچه‌ها می‌گذرانند. عیسی می‌گوید که هر وقت می‌خواستند نصف‌شب درس بخوانند، مامان معصومه بیدار می‌شدند تا به بچه‌ها کمک کنند.

 

خانم ابتکار: در طول روز بچه‌ها من را نمی‌دیدند بعد من را که می‌دیدند، فقط می‌خواستند بازی کنند. نصف‌شب زمانی که من بیدار می‌شدم تا درس بخوانم، آنها هم بیدار می‌شدند که بازی کنیم.

 

دقیقا زمانی که شما دلتان می‌خواست بچه‌ها خواب باشند.

(می‌خندد) دلم می‌خواست روز ۴۸ ساعت بود و وقتی برای کارهای عقب مانده و بچه‌ها بود. همیشه با خودم می‌گفتم اگر فرصت کمی دارم که با بچه‌ها باشم ولی از این فرصت خوب استفاده می‌کنم.

 

عیسی: یادم هست مادر عصر جمعه که خانه بود، می‌گفت بیا دکتر بازی؛ تو دکتر، من مریض. همان اوایل بازی، مامان از خستگی خوابش می‌برد و من با مامان خواب‌بازی می‌کردم.

 

مریم: من فکر می‌کنم مامان فاطی این‌قدر به بچه‌ها می‌رسیدند که مامان معصومه نگران می‌شدند.

 

عیسی: من یک نکته‌ای را می‌خواهم بگویم. من وقتی می‌خواستم ازدواج کنم، همیشه خیلی جدی می‌گفتم من زنی را می‌خواهم که کار نکند و همیشه در خانه باشد. من به عنوان فرزند اول چرا باید به این نقطه برسم؟

 

خانم ابتکار: در بچگی هم همیشه می‌گفت زنی می‌گیرم که خانه‌دار باشد؛ البته چنین چیزی در عمل پیش نیامد.

 

مریم: من دیدگاه‌هایی شبیه خانم دکتر داشتم اما خیلی زود خودم را با شرایط عیسی تطبیق دادم. کاری را انتخاب کردم که نیمه‌وقت باشد و بتوانم در خانه هم انجامش دهم.

 

عیسی: من می‌خواستم حرفم را به این موضوع ارتباط دهم که روح زنانه- که الان در شما هست- را آن سال‌ها نمی دیدم. من احساس می‌کردم وقتی در مرکز مطالعات زنان بودید روح مردانه بیشتر بر رفتارتان حاکم بود. می‌خواستید از زن‌ها مرد بسازید.

 

الان حس‌های زنانه‌تان بیشتر شده است. احساس می‌کردم مامان من چیزی از یک مرد کم ندارد، پس کو مامان من؟ من مامانم را از همه قوی‌تر می‌دیدم اما مامان من نبود.

 

مامان من از همه بهتر ورزش می‌کرد، از همه بیشتر پیاده‌روی می‌کرد ولی من مامانم را نمی‌دیدم. هیچ‌کس قدرت مامان من را نداشت اما من آن روح زنانه را نمی‌دیدم.

 

مریم: من با ویژگی‌های مردانه که تو می‌گویی، موافق نیستم. مامان معصومه ویژگی‌های کامل یک زن را دارد. لطافت زنانه‌اش را از دست نداده است.

 

عیسی: الان مامان در این حس‌ها به تعادل رسیده است؛ آن موقع روح زنانه‌اش کم بود.

 

خانم ابتکار: یادم است با عیسی بازی می‌کردیم؛ اول می‌گفت من معلم، تو شاگرد. بعد یک مدت که از بازی می‌گذشت، می‌گفت نه، تو مامان منی، معلم نیستی!

 

عیسی: (می‌خندد) سریع می‌رفت در ژست معلمی، من بغض می‌کردم که حالا یک دقیقه هم که با من هستی، معلم نباش، مامانم باش!

 

با این انتظار چگونه کنار می‌آمدید؟

خانم ابتکار: احساس می‌کردم این نیاز هست، از خودم مایه می‌گذاشتم. خانم‌ها اگر بخواهند همه این نقش‌ها را در کنار هم داشته باشند، باید اعضای خانواده هم آنها را همراهی کنند. مثل مادر من؛ هم همسرشان باید همکاری کند و هم فرزندان باید همراهی کنند.

 

من وقتی معاون رئیس‌جمهور شدم، اول با پدر و همسرم و بعد هم با بچه‌هایم مشورت کردم. حرفشان خیلی برایم مهم بود. عیسی ۱۴سالش بود…

 

عیسی: یادم هست، در ماشین نشسته بودیم.

 

خانم ابتکار: طه ۹ سالش بود. به‌شان گفتم این کار بدون همکاری شما امکان پذیر نیست. این مرحله جدی‌تر بود. گفتم شما باید همکاری کنید. خیلی جالب بود که هر دو اول فکر کردند و بعد طه خیلی جسورانه گفت من اگر بگویم نرو، تو می‌گویی نه! یعنی من این‌قدر مهم‌ام؟

 

جا نخوردید؟

من اول از جسارتش جا خوردم و فکر کردم. بعد گفتم همه لطفش به این است که اگر شما بگویید نه، من هم می‌گویم نه. بعد بلافاصله گفت: نه، یک‌دفعه نری بگویی نه.

 

خودشان هم همه همکاری کردند و یک کار صددرصد جمعی بود. امکان ندارد کسی کاری را به سرانجام برساند بدون همدلی صادقانه در خانواده. اصلا منتی هم نگذاشتند و با همدلی رفتار کردند.

 

عیسی: (می‌خندد) سمت من آن موقع مشاور مامان در امور خانواده بود. زنگ می‌زدند که این فهرست خرید است، بخر. بعد زنگ می‌زدند دوباره چک می‌کردند که چیزی از قلم نیفتاده باشد.

 

شما درباره تصمیم مادر چه فکری می‌کردید؟

انرژی خاصی در مادر احساس می‌کردم و صادقانه این انرژی را گرفتم. اگر طه هم آن سؤال را کرد چون دغدغه خانواده را داشت. هم من و هم طه خیلی کمک کردیم. من گاهی با مامان سرکار هم می‌رفتم و کمک می‌دادم.

 

چه کمکی؟

من در بازدیدها کمک مامان بودم. کوه می‌رفتیم؛ من جلو می‌رفتم و دست مامان را می‌گرفتم. بعضی وقت‌ها هم در بازدیدهایی که می‌رفتم، مامان از من جلو می‌افتاد. من می‌ماندم، خسته می‌شدم، ولی مامان می‌رفت. یکی هم کمک به طه و مامان فاطی بود.

 

خانم ابتکار: بچه‌ها همراهم بودند، اولی‌اش هم این بود که اذیت‌هایی که می‌توانستند بکنند، نکردند. ولی اداره خانه خیلی آسان هم نبود. یک جاهایی هم به این نتیجه می‌رسیدیم که مدیریت یک بچه از معاونت ریاست جمهوری سخت‌تر است.

 

مدیریت چالش‌ها و پاسخگویی به نیازهای یک بچه اصلا آسان نیست. من تعجب می‌کنم بعضی زنان می‌گویند خانه‌داری و تربیت فرزند آسان است یا مهم نیست. من آن موقع تازه فهمیدم بچه را درست تربیت‌کردن و با او درست تعامل کردن -به‌خصوص در دوره بلوغ- خیلی دشوار است؛ همپایه معاونت رئیس‌جمهوری است.

 

این دو چالش همپایه هم بود. این غلط است که نقش تربیتی و خانوادگی زن کم‌ارزش جلوه داده شود؛ البته این نقش را پدر هم دارد. برای من یک محک بود. در رابطه با فرزند با پارامترهای عاطفی، انسانی و آرمانی سر و کار داشتم و سر کار با مسائل کاری و اقتصادی.

 

معادله چندمجهولی‌ای بود که باید با صبر، حوصله، درایت و نشاط آن را حل می‌کردم. اگر هم با دلسردی با بچه برخورد می‌کردم، از درون داغون می‌شدم.

 

داشتن فرزند برای شما چه بخشی از زندگی‌تان بود؟

من شخصاً بچه خیلی دوست دارم و حس خیلی خوبی به بچه کوچک دارم. ازدواج را برای استحکام روحی و روانی یک اصل می‌دانستم. فکر می‌کردم حس معنوی و پیوند روحی قوی در ازدواج خیلی مهم است و پشتوانه خیلی خوبی است.

 

فرزند را هم در امتداد این مسئله‌ها و مکمل زندگی می‌دانستم. خانواده اگر می‌خواهد شکل بگیرد، بخشی از آن بچه‌ها هستند.

 

از چه زمانی توانستید از این حسی که حضور مادرتان کنارتان کمرنگ است، بیرون بیایید؟

عیسی: یک جاهایی خودم دلخور می‌شدم، برای همین با خودم عهد بستم زن خانه‌دار بگیرم.

مادر: طه هم همین‌طوری فکر می‌کند.

 

چه ترفندی به کار می‌برید که توجه مادر را جلب کنید؟

عیسی: (می‌خندد) وقتی مامان می‌آمد، کلکسیون درد و بیماری شروع می‌شد. همه اتفاقات بد هر روز می‌افتاد و من و طه کلکسیون ناراحتی بودیم؛ گزارش کاملی از درد می‌دادیم.

خانم ابتکار: من هم باید نازشان را می‌خریدم.

عیسی: البته از یک جایی این رفتار هم قطع شد. از وقتی که من با الگوگرفتن از شخصیت پدر و پدربزرگ‌ام صبورتر شدم و بحث‌هایم با مادرم کمتر شد. مادر تا جایی که می‌توانست کارهای منزل را انجام می‌داد، اما واقعا فرصت نداشت.

 

با این همه کارهای بیرون از منزل، کارهای خانه با کی بود؟

خانم ابتکار: بچه‌ها که بیشتر خانه مادربزرگ بودند.

 

می‌خواهم بدانم بچه‌ها مزه غذایی که شما پخته‌اید، یادشان هست؟

خانم ابتکار: بله.

عیسی: بله.

خانم ابتکار: (می‌خندد) گاه گداری در خانه غذا می‌پزیم.

عیسی: آقای کاردان در برنامه «صندلی داغ» از شما پرسید آخرین غذایی که پختید، چه چیزی بود.

خانم ابتکار: (می‌خندد) گفتم ماکارونی؛ ۱۰روز قبل ماکارونی درست کرده بودم.

 

الان چند روز است آشپزی نکرده‌اید؟

خانم ابتکار: دیشب غذا پختم؛ مرغ گذاشتم در فر و پختم.

 

پس شما خیلی زود با غذاهای یکی دو دقیقه‌ای آشنا شدید؟

خانم ابتکار: خیلی زود؛ پخت انواع غذاها با سرعت بالا.

 

آشپزخانه‌تان هم خیلی زود برقی شد؟

خانم ابتکار: استفاده از مایکروفر و فر خیلی زود در آشپزخانه ما راه افتاد.

مادر: بله، البته اگر یکی دیگر مواد اولیه را بگذارد داخل فریزر (به خودش اشاره می‌کند).

 

فکر نمی‌کنید اگر فرزند دختر داشتید این‌قدر راحت نبودید؟

خانم ابتکار: گاهی فکر کرده‌ام. قبلا ۳ به یک بودیم، الان ۳به۲ شده است. حضور مریم خیلی فضا را تلطیف کرد.

 

حالا با هم خوبید؟

خانم ابتکار: رابطه‌مان خیلی خوب است.

مادر: من آرزو داشتم فرزند اولم دختر باشد؛ فکر می‌کردم کنارم می‌ماند، همدمم می‌شود.

 

شما از بچه‌ها انتظاری ندارید؟

خانم ابتکار: من انتظاری ندارم، فقط دوستشان دارم، محبت هم که ذاتی است، باید بجوشد و گفتن‌اش هم محبت را زیاد نمی‌کند. محبت در مجموعه مناسبات است؛ نمی‌توان روشن و خاموش‌اش کرد.

 

اگر بچه‌ها با شما همراه نبودند؟

خانم ابتکار: باید آنها را به عنوان انسان مستقل پذیرفت. این مستقل‌بودن به‌خصوص در ازدواج خودش را نشان می‌دهد؛ البته من موافق قطع‌شدن رابطه‌ها با خانواده‌ها بعد از ازدواج نیستم. من همیشه انتظار داشتم که تصمیم پخته‌ای بگیرند.

 

و پدرو مادر فکر نمی‌کنند که نظر آنها پخته است؟

خانم ابتکار: درست است، اما باز هم طبیعی است که نظر جوان‌ها را بپذیرند.

 

نظرهایتان با هم در تقابل نبوده؟

خانم ابتکار: عموما همدیگر را قانع کرده‌ایم اما بچه‌ها باید تجارب خودشان را داشته باشند. این برای یک مادر خیلی سخت است.

 

در لحظه‌های خیلی شخصی بچه‌ها هم حضور داشته‌اید؟

خانم ابتکار: گاهی بودم.

 

سخت نبود؟

خانم ابتکار: یک جاهایی سخت بود؛ اینکه احساس کنی فاصله‌ها یا نیمه‌پنهان‌ها وجود دارد.

 

اگر فرزندتان یک روز غیرعمد کسی را بکشد، شما چه می‌کنید؟

خانم ابتکار: سؤال خیلی سختی است. فکر می‌کنم جوان‌ها باید خودشان تا حدودی مسئولیت کاری را که انجام می‌دهند، بپذیرند. اگر این اتفاق بیفتد به مادر طرف مقابل فکر می‌کنم؛ اینکه من می‌توانستم مادر او هم باشم.

ادامه مطلب تربیت فرزند سخت‌تر از معاونت رئیس‌جمهوری

تبریک روز مرد |پیام تبریک روز مرد از طرف فرزند و همسر (روز مرد)


تبریک روز مرد |پیام تبریک روز مرد از طرف فرزند و همسر (روز مرد)

تبریک روز مرد |پیام تبریک روز مرد از طرف فرزند و همسر

 

پدرم به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد / سرم به خاک رهت محترم خواهد شد

لبی که زمزمه درد می‌کند شب و روز / به یمن روزی تو پر نوشخند خواهد شد

روزت مبارک پدر

 

ُُُ××××××××××

 

همسر بی همتای من، با یک دنیا عشق روز مرد رابه تو مهربانترین و تنها تکیه گاهم

تبریک می گویم و آزروی بهترین‌ها را برایت دارم

دوست دار تو ***

 

ُُُ××××××××××

 

همسر عزیزم بابت تمام خوبی هایت سپاسگذارم و روز مرد رابه تو که در خاطرم

بهترین مرد عالمی تبریک میگویم

با عشق همسرت …

 

ُُُ××××××××××

 

یارم ای چراغ خونه مرد دریا ، مرد بارون / با تو زندگی یه باغه ، بی تو سرده مثل زندون

هرچی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزو ها / هنوزم اگه نگیری دستامو ، می افتم از پا

تقدیم به مرد زندگیم، روزت مبارک ***

 

ُُُ××××××××××

 

همسر خوبم، روزهای با تو بودن قشنگ ترین روزهای خداست

روز مرد بر بهترین مرد دنیا مبارک

همراه همیشگی تو در زندگی ***

 

ُُُ××××××××××

 

پدر مهربان و خوبم از زحماتی که دراین سال ها برای من کشیدی

سپاسگذارم ، و از خدا می خواهم سایه مهربانی ات تا ابد بر سرمان بماند

روز پدر مبارک.

 

ُُُ××××××××××

 

عزیزم از صمیم قلب دوستت دارم و امیدوارم بتوانم جوبگوی محبت‌های

بی پایان تو باشم ، و سال های سال درکنار هم زندگی زیباتر از قبل داشته باشیم

همراه همیشگی تو ***

 

ُُُ××××××××××

 

ای کاش گذر زمان در دست من بود تا لحظه‌های شیرین با تو بودن را

اینقدر طولانی میکردم که برای بی تو بودن وقتی نمی ماند

روزت مبارک

 

ُُُ××××××××××

 

توی این روز عزیز ، توی این لحظه های قشنگ

زیباترین کلمه ای که میشه گفت یک / دوستت دارم /

به همراه یک آسمان عشق و تمنا

تقدیم به تو همسر عزیزم ، روزت مبارک.

 

ُُُ××××××××××

 

پدر مهربان و دوست داشتنی‌ام، از لطف و مهربانی تو است

که امروز می توانم با خیالی آسوده و مطمئن و با تمام وجود

روز پدر رابه شما تبریک بگویم

امیدوارم بتوانم قدر دان زحمات شما باشم

روزت مبارک پدر

 

ُُُ××××××××××

 

پدرم، تاج سرم، تو اعتبار منی، تو تکیه گاه منی

بدون تو و محبت های بی پایان تو هیچم

امیدوارم بتونم فرزند خوبی برای شما باشم

بهترین پدر دنیا، روزت مبارک.

 

ُُُ××××××××××

 

به دنبال قشنگ ترین واژه ها و کلمات می گردم

اما هیچ کلمه و واژه ای نمی‌تواند عظمت حضور تو را در زندگی من وصف کند

فقط می گویم / دوستت دارم پدر / روزت مبارک.

تبریک روز مرد |پیام تبریک روز مرد از طرف فرزند و همسر (روز مرد)

زیباترین ولادت: تنها کسیکه در داخل خانه خدا به دنیا آمد، اوست.

زیباترین نام: بنا بر روایات متعدد، نام علی مشتق از نام خداست.

زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر «ص» بود.

زیباترین سخنان: به تعبیر تعداد زیادی از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن کریم است

 


حتما بخوانید :  اس ام اس های بسیارجالب مخصوص روز مرد و روز پدر


 

نازد به خودش خدا که حیدر دارد

دریای فضائلی مطهر دارد

همتای علی نخواهد آمد والله

صد بار اگر کعبه ترک بردارد

 

ُُُ××××××××××

 

پدرم راه تمام زندگیست، پدرم دلخوشی همیشگیست. روزت مبارک باباجون

 

ُُُ××××××××××

 

پدر جان، نگاه مهربان و صدای دلنشینت همیشه مرحم دل من

دراین غربت است، بدان که برای من بهترینی. روز پدر خجسته باد.

 

ُُُ××××××××××

 

بابا جون، می‌دونم خیلی عذابت میدم ولی جوونیه و هزار جور شیطنت

شما به بزرگیه خودت ببخش و بدون که از تموم وجودم دوستت دارم.

 

ُُُ××××××××××

 

پدر جان روزت مبارک. فقط میتوانم بگویم دوستت دارم و از دور می‌بوسمت.

 

ُُُ××××××××××

 

مرد که باشی

وقتی دست زنی را عاشقانه میگیری

تازه می فهمی مرد بودن را باید

میان دستان ظریف زن احساس کنی

 

ُُُ××××××××××

 

ما مردها عادت می کنیم به بودن زن.

نه این که عادی شود و تکراری،

به بودنش به بویش،

به اتمسفری که ایجاد می‌کند،

به جانی که میریزد در دیوارهای خانه و تازه می کند حس بودن را

چندروز نباشد حالمان خراب می شود.

به هارت و پورتهایمان توجه نکنید.

مرد بی زن اتلاف می‌شود

 

ُُُ××××××××××

 

روز سوسک کشان بی سنگر

زباله دم در گذران بی ادعا

شوفر تاکسی های بی حقوق

کت شلوار پوشان بی اتو و دکمه

شیران بی غرش و دندان

جوراب پوشان قانع

جارو کنان و شیشه پاکنان استاد

بند بازان نصب پرده!

بچه های لوس مامان جوناشون

خروپف کنان سلب اسایش

این فوتبال دوستان همیشه ادعا بی تحرک

اخبار گوش کنان تکراری

روشنفکران به روز واسه خواهراشون

هنوز بگم یا بسه

خلاصه روز مرد پیشاپیش خجسته باد

 

تبریک روز مرد |پیام تبریک روز مرد از طرف فرزند و همسر «روز مرد»

 

ادامه مطلب تبریک روز مرد |پیام تبریک روز مرد از طرف فرزند و همسر (روز مرد)

فرزند دوم کایلی جنر خواهر کیم کارداشیان به دنیا آمد


فرزند دوم کایلی جنر خواهر کیم کارداشیان به دنیا آمد

 

به گزارش ایران ناز کیم کارداشیان و خواهرانش جزو اولین سلبریتی هایی بودند که بعد از این که کایلی جنر، کوچک ترین خواهرشان یکشنبه تولد نوزادش را اعلام کرد، به او تبریک گفتند.

 

کیم ۴۱ ساله، کورتنی ۴۲ ساله و کلویی ۳۷ ساله همگی زیر پست اینستاگرامی کایلی جنر نظرات محبت آمیز گذاشتند. پستِ جنر عکسی سیاه و سفید از دست پسر تازه متولد شده اش را نشان می داد در حالی که خواهر ۴ ساله اش یعنی استوری وبستر، دست را به نرمی گرفته است.

کامنت های اعضای این خانواده کوتاه و پر از ایموجی بود و به نظر می رسید که تبریکات مفصل تر را برای دیدار حضوری نوزاد نگه داشته بودند.

 

فرزند دوم کایلی جنر خواهر کیم کارداشیان به دنیا آمد

کیم کارداشیان خواهر کایلی جنر

 

کیم پیش از خواهرانش دست به کار شده بود و با ایموجی یک نوزاد فرشته و قلب آبی به کایلی تبریک گفته بود. کلویی هم با چند تا قلب آبی، علاقه اش را به کایلی و پسر خواهرش نشان داده بود.

 

هر سه خواهر خودشان هم بچه دارند. کیم ۴ فرزند دارد که اخیراً بر سر حضانت شان با همسر سابقش یعنی کانیه وست مشاجره دارد: نورث ۸ ساله، سِینت ۶ ساله، شیکاگو ۴ ساله و سام ۲ ساله.

 

کمی قبل تر در ماه ژانویه کایلی تولد چهار سالگی استورمی را جشن گرفته بود. بچه های کورتنی از بقیه بزرگ تر هستند. میسون ۱۲ ساله، پنلوپه ۹ ساله و رِین ۷ ساله بچه های کورتنی و همسر سابقش اسکات دیسیک هستند.کورتنی در حال حاضر فقط یک دختر دارد: ترو تامپسون ۳ ساله که حاصل ازدواج او و همسر سابقش تریستن تامپسون است.

 

تریستن و کلویی در سال ۲۰۱۶ رابطه شان را آغاز کردند. در آوریل ۲۰۱۸ دخترشان متولد شد. بعدتر مشخص شد تریستن در دوران بارداری کلویی به او خیانت کرده است.

 

به همین خاطر در فوریه ۲۰۱۹ این دو از هم جدا شدند. در تابستان ۲۰۲۰ تریستن و کلویی رابطه شان را از سر گرفتند اما در ژوئن ۲۰۲۱ دو مرتبه جدایی شان را اعلام کردند.

 

تراویس اسکات همسر کایلی نیز در قسمت نظرات، اول با یک قلب آبی پسر بودن نوزاد را تایید جشن گرفته و بعد چند تا قلب قهوه ای جلوی آن اضافه کرده بود. کریس جنر، مادر کایلی نیز تولد نوه اش را در قسمت نظرات تبریک گفته و نوشته بود: «فرشته کوچولو.»

ادامه مطلب فرزند دوم کایلی جنر خواهر کیم کارداشیان به دنیا آمد