سادگیِ ظاهری؛ دلیل محبوبیت و جاودانگی اشعار سعدی
- 14 بازدید
- 21 آوریل 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان مطرح شد؛
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
زهره صارمی، دکترای ادبیات فارسی و استاد دانشگاه درمورد دلایل محبوبیت سعدی شیرازی و اشعارش بیان کرد: سعدی شیرازی شاعر بزرگ قرن هفتم بود. افصح المتکلمین (استاد و پادشاه سخن)، شیخ اجل و… همه اینها القابی هستند که به سعدی شیرازی نسبت داده شده است.
درواقع، وقتی به این نکته توجه میکنیم، میبینیم تعداد بسیاری از همین القابی که به ایشان نسبت داده شده است نشانگر همهگیری و فراگیری شعر سعدی در میان مخاطبان است. اما سوال این است که چرا شعر سعدی به عنوان یکی از شاعران بزرگ و درجه یک ادبیات فارسی تا به این حد معروف و همهگیری زیادی در میان افراد دارد و مردم با این اشعار الفت زیادی گرفتهاند؟
این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: سعدی شیرازی در نظامیه بغداد که یکی از بزرگترین و مهمترین مدارس و مراکز علمی آن دوره بوده تحصیل کرده و در دوران حساسی زندگی کرده است و یکی از بزرگترین اتفاقهای زندگیاش حمله مغول به ایران بود و اتفاق دیگر این بود که در زندگیاش به مدت زیادی در حال سفر بوده است و این نکته اهمیت بسیار زیادی دارد. زیرا همین سفر است که تجربهها و دیدگاهها و جهانبینی افراد را اعتلاء میبخشد و از یک فرد گوشهنشین و منزوی که ابعاد دیدگاهش دایره محدودی را شامل میشدند به فردی تبدیل شده است که دایره مفاهیمی را تجربه کرده و زیسته است و این گستردگی، در مفاهیم و موضوعات وجود دارد.
صارمی تصریح کرد: یکی از موضوعاتی که سعدی به آن مسلط است و به صورت نظم و نثر به شکل متعالی ارائه کرده قابلیت سخن سعدی است و به همین دلیل، یکی از نکاتی که باید توجه کرد نوع سخن و یا سبک سعدی است.
در تقسیمبندی شعر و آثار سعدی باید گفت که آثارش جزء سبک عراقی هستند و شاید درستتر این باشد که بگوییم سبکِ خود سعدی است. زیرا در دورهای است که همزمان میتوان هم با زبان ساده و هم با زبان متکلف به خلق آثار پرداخت.
او افزود: سعدی یک سبک و نثر سهل و ممتنع دارد. یعنی دشواری که آسان به نظر میرسد و مهمترین دلیل همهگیری و جاودانگی شعر سعدی، سادگی ظاهری آثار سعدی است و این موضوع با تسلط شاعر به زبان و قدرت بسیار زیاد او در دایره واژگان و مفاهیمی که مطرح میکند اتفاق میافتد و به قول مرحوم فروغی، سعدی به زبان امروز ما صحبت نمیکند و این ما هستیم که به زبان سعدی صحبت میکنیم و درواقع، زبان سعدی به زبان مردم نزدیک است و همین امر در ماندگاری و اشاعه آثار این شاعر بزرگ در میان مردم بسیار اهمیت دارد.
صارمی تصریح کرد: به جز سادگی ظاهری و سهل و ممتنع بودن زبان سعدی، آثار این شاعر بزرگ عموماً جزء آثار تعلیمی حساب میشوند و به قول خودش به تعلیم و اصلاح اخلاق در جامعه میپردازند و کار خودش را در این رابطه میداند و به جای اینکه به مدح پادشاهان بپردازد به نصیحت آنها میپردازد.
چه اتفاقی میافتد با وجود اینکه نوع بشر از نصیحت و مفاهیم تعلیمی گریزان است وقتی یک شاعر با چنین مضامینی شعر بسراید تا این اندازه ماندگار باشد؟ این موضوع یک دلیل دارد و این است که یک هنری در زبانآوری سعدی وجود دارد و هنر ظریفش این است که به قول آقای دکتر دادبه، با زبانی آراسته و پیراسته سخن میگوید. یعنی زبانش آنچنان صریح، روشن و دارای ایجاز است که به ظاهر خالی از هرگونه صناعت و نقش آفرینی صناعات ادبی است ولی به ظرافت و زیبایی زبان خود را به انواع صناعات ادبی به ویژه تشبیه و استعاره آراسته کرده و در زبان خود خللی ایجاد نکرده و ظرافتی را به کار برده است که مخاطب میتواند بسیار راحت و به دور از هرگونه سختی، شعر سعدی را بخواند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: عموماً سعدی ارکان جمله را جا به جا نمیکند؛ بهطوری که وقتی شعری از سعدی میخوانید انگار به خواندن یک جمله میپردازید و باید این موضوع را درنظر داشت که شعر سعدی دارای وزن و قافیه و ردیف است و رعایت وزن شعر با بهکارگیری ارکان جمله در جایگاه خود بسیار کار سختی است و اگرچه سعدی همزمان ارکان جمله را در جایگاه خود به کار میبرد ولی اصولاً در شعر گفتن، ارکان جمله جا به جا میشوند. بنابراین، سعدی ارکان جمله را در جایگاه خود به کار میبرد و این موضوع برای خواننده یک موهبت است. زیرا فکر میکند به ظاهر، در حال خواندن شعر است ولی انگار جمله را میخواند و در عین حال، وزن شعر سعدی، درستی و صحت کلام را دارد و رعایت میشود.
صارمی یادآور شد: این موضوع جز هنر فردی و استادیِ سعدی در زبانآوری هیچ چیز دیگری نیست و به نظر بنده، راز ماندگاری سعدی در این است که توانسته است آثار خود را به این زبان خلق کند.
از نمونه شعرهای سعدی که در آن ها، ارکان جمله در جایگاه خود به کار رفته اند میتوان به شعر
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
یا همان ابیات ابتدایی گفتوگو اشاره کرد:
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
دانلود سریال آمرلی
سریال جنگل آسفالت
دلیل جاودانگی شخصیت حضرت علی (ع)
- 19 بازدید
- 4 آوریل 2024
- اخبار سایت, داستان جالب, عکس, مطالب جالب
در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان مطرح شد؛
حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد دلیل جاودانگی شخصیت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بیان کرد: مرحوم کراجکی از درخشانترین چهرههاى علمى شیعه در قرن پنجم هجری، در کتاب وزین خود به نام «کنز الفوائد» گزارش ملاقاتی را نقل میکند که بین دو نفر واقع شده است. در یک طرف این دیدار، معاویه بن ابی سفیان قرار دارد و در طرف دیگر «ضِرار بن ضَمرَه لیثی»، چون گوهری تابناک میدرخشد.
«ضِرار» کسی است که در مکتب امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام پرورش یافته است و به آن حضرت (ع) ارادت فراوانی دارد. او پس از آنکه حضرت امیرالمومنین علیه السلام به فیض شهادت نائل شدند سفری به شام کرد؛ شامی که پادشاه وقتش معاویه پسر ابوسفیان بود. معاویه که میدانست ضرار یکی از دلباختگان حضرت امیرالمومنین علیهالسلام است او را به نزد خود فراخوانده بود و دیداری بین آن یار دیرین و این دشمن پُر کینه صورت پذیرفت. دیداری که در آن سخنانی شنیدنی بین طرفین رد و بدل شد. ابتدا معاویه از ضرار خواست که از حضرت علی (ع) برای او بگوید و آن حضرت علیهمالسلام را برایش توصیف کند. (صِفْ لِی عَلِیّاً)
ضرار که این کار را خارج از توان خود دید در همان اول کار از معاویه خواست که او را از این کار معاف بدارد؛ اما معاویه که مشتاق شنیدن فضایل و کمالات حضرت علی علیهمالسلام از زبان چنین شاهد نزدیکی بود تقاضای او را نپذیرفت و منتظر ماند تا ضرار لب به سخن بگشاید.
ضرار که دید معاویه عذرش را نمیپذیرد رو به او کرد و گفت حال که اصرار بر شنیدن داری پس بشنو تا برایت بگویم. اینجاست که شاگرد مکتب حضرت علی علیهالسلام به خروش آمد و حضرت علیهمالسلام را اینگونه توصیف کرد: به خدا قسم که او دور اندیش بود و سخت نیرومند. گفتارش قاطع بود و قضاوتش عادلانه. علم از چشمه پُرفیض وجودش مىجوشید و حکمت از ابعاد وجودیش به سخن در میآمد. از دنیای فریبنده وحشت داشت و از شکوفههای بی ثمرش برحذر بود؛ در عوض با شب و تنهاییش مونس بود و دمساز… به خدا سوگند اشک فراوان میریخت و در تفکر و اندیشه، ید طولایی داشت. دست، پشت دست میکوبید و با خودش نجوا کرده و با خدایش خلوت میکرد و به مناجات با پروردگار متعال میپرداخت. لباس زبر و خشن ایشان اعجاب برانگیز بود و غذای بی خورش و ساده اش شگفت آور.
خدا را شاهد میگیرم در نیمه شبى که تاریکى همه جا را فرا گرفته بود و ستارگان هم به غروب خود نزدیک مىشدند و از پایان شب خبر مىدادند او را دیدم که در محرابش ایستاده، محاسن مبارک را در دست گرفته بودند و، چون مار گزیدهاى به خود مىپیچدند و صداى گریه و نالهای جانسوز از ایشان بلند میشد؛ صدای آسمانیشان هنوز در گوشم است که میفرمودند: «یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا أَ بِی تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ غُرِّی غَیْرِی لَا حَاجَهَ لِی فِیکِ قَدْ بَتَتُّکِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَهَ لِی فِیهَا فَعُمُرُکِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُکِ یَسِیرٌ وَ أَمَلُکِ حَقِیرٌ آهِ آهِ مِنْ قِلَّهِ الزَّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَهِ الطَّرِیقِ وَ عِظَمِ الْمَوْرِدِ»«اى دنیای پست! آیا خودت را بر شخصى مانند من عرضه مىدارى یا نسبت به من اظهار علاقه مىکنى؟ هیهات! هیهات! برو غیر مرا فریب بده؛ من هیچ نیازى به تو ندارم. من تو را سه مرتبه طلاق دادهام که بعد از آن دیگر، رجوع جایز نیست. عمر تو کوتاه است و ارزشت کم و امید داشتن به تو تنها ذلت است و خوارى. آه! آه! از کمى زاد و توشه و دورى سفر و تنهایی و وحشت راه و عظمت آنچه بر ما وارد خواهد شد».
اشکهای معاویه برای حضرت علی (ع)
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: وقتی سخنان ضرار به اینجا رسید «فَوَکَفَتْ دُمُوعُ مُعَاوِیَهَ عَلَى لِحْیَتِهِ»؛ قطرات اشک از چشمان معاویه بر ریشش جارى شد «فَنَشَفَهَا بِکُمِّهِ»؛ و او با آستینش آنها را خشک میکرد. اطرافیان نیز تحت تأثیر این سخنان، گریه گلوگیرشان شد.
آنگاه معاویه گفت: اى ضرار! چگونه در فراق او صبر مىکنى؟
ضرار پاسخ داد: همانند مادرى که فرزندش را بر روى سینهاش سر بریده باشند که چنین مادرى هرگز اشکش خشک نخواهد شد و حرارتش آرام نخواهد گرفت.
در اینجا ضرار برخاست و در حالى که گریه مىکرد از مجلس خارج شد. معاویه خطاب به دوستان خود کرد و گفت: اگر من از میان شما بروم شما مرا اینگونه ثنا خواهید گفت؟ یکی از حضار پاسخ داده هر کس صاحب آن چیزی است که به دست آورده! یعنی هرگز این کار محقق نمیشود.
حضرت علی (ع)؛ رهبر مسکینان عالم
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی مطرح کرد: تاریخ اسلام پُر از این اعترافات نسبت به ساحت مقدس حضرت امیرالمومنین (ع) است.
حضرت علی (ع) خصایصی شگفت دارند که حتی ایشان را در میان دشمنانشان نیز سرفراز و سربلند کرده و دهان منحوس دشمنانش را به اعتراف فضائل حضرت امیرالمومنین (ع) باز نموده است.
حضرت علی علیهالسلام دارای فضائلی هستند که خداوند متعال، ایشان را با این ویژگیها به عنوان خلیفه حقیقی خود در عالم امکان تزئین نموده اند.
با کمی بررسی و دقت در روایات و کلمات رسول مهربانیها، حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی صل الله علیه وآله والسلم میتوان به این فضائل پی برد.
این کارشناس مذهبی گفت: شیخ الفقهاء جناب شیخ طوسی در کتاب شریف امالی از عمّار بن یاسر نقل میکنند که رسول خدا، حضرت محمد مصطفی صل الله علیه وآله والسلم فرمودند: «یَا عَلِیُّ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ زَیَّنَکَ بِزِینَهٍ لَمْ یُزَیِّنِ الْعِبَادَ بِزِینَهٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا، زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا» «ای علی! خدای متعال تو را به زینتی آراستهاند که هیچ بندهای به زیوری چنین مزین نگشته است و خداوند مهربان آن را بیش از هر زینت دیگری دوست دارند و آن زهد در دنیاست که زینت نیکوکاران در نزد خدای با عزت و جلال است.»
پس تو را طوری قرار دادهاند که نه از دنیا چیزی دست تو را میگیرد و نه دنیا چیزی از تو به دست میآورد. وَ وَهَبَ لَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ، خدا در وجود تو علاقه به مساکین را عطا کرد، پس تو را طوری قرار دادهاند که راضی شدی که رهبر آنها باشید و آنان نیز به پیشوایی، چون تو خشنودند.
خداوند متعال حضرت علی (ع) را به دو چیز زینت دادند
روایت شریف نبوی به این مطلب اشاره میکند که حضرت علی (ع) توسط خدا به دو چیز زینت داده شده اند: «زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا، زهد در دنیا»«وَ وَهَبَ لَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ، علاقه به مساکین و مستمندان»
زهد یعنی چه؟
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی ادامه داد: اگر تمام ثروت عالم به دست تو باشد ولی تو ذرهای به آن رغبت نداشته باشی و اگر فقیرترین افراد عالم باشی، باز ذرهای از این فقر و نداری ناراحت و غمگین نباشی.
زهد حضرت علی علیه السلام چگونه بود؟ رفتارشان با فقرا و مساکین چطور بود؟
حضرت علی علیهالسلام کنار سفرهی غذا مانند بندگان مینشستند، اگر دو لباس مرغوب و غیر مرغوب تهیه میکردند مرغوبش را به غلام خویش میدادند، با دست مبارک خویش هزار برده را تربیت کردند و در راه خدا آزاد نمودند.
هر وقت ثروتی به دست حضرت علی علیه السلام میرسید فقرا و مستضعفین را جمع میکردند و پولها را از دست راست به دست چپ میریختند و میفرمودند: ای پولهای زرد و سفید مرا گول نزنید و بروید و غیر مرا گول بزنید و در همان مجلس همه را به هر صاحب حقی عطا میفرمودند و سپس دو رکعت نماز شکر بجا میآوردند.
یکی از شبها مقداری پول برای حضرت علی علیه السلام آوردند و ایشان فرمودند: هم اکنون آن را تقسیم کنید. عرض کردند، الان شب است صبر کنید تا فردا تقسیم کنیم، فرمودند: «تُقبِّلونَ أنْ أعیشَ إلی غدٍ» «آیا شما یقین دارید که من فردا زنده هستم. گفتند ما هم برای خود چنین باوری را نداریم فرمودند: پس تأخیر نیندازید شمعی آوردند، زیر نور شمع اموال را تقسیم کردند.»
مقداری عسل و انجیر از هَمْدان و حُلْوان برای حضرت علیهالسلام آوردند و حضرت علیهالسلام امر فرمودند که بین یتیمان تقسیم کنند و خود حضرت علیهالسلام شخصاً بچههای یتیم را نوازش میکردند و از عسل و انجیر به دهانشان میگذاشتند و عرض میکردند چرا شما این کار را میکنید؟ میفرمودند: امام پدر یتیمان است، این عمل را انجام میدهم تا احساس بیپدری نکنند.
آری حضرت علی علیه السلام اینگونه بودند، شرق نگاران و غرب نویسان عالم حق دارند وقتی به نام حضرت علی علیه السلام و فضایلشان میرسند سر تعظیم فرود آورند و انگشت حیرت به دهان بگیرند.
حضرت علی (ع) در کلام غربیها
این کارشناس مذهبی افزود: بنده فقط چند مورد از چند صد مطلب و جملات قصاری که درمورد حضرت علی علیه السلام منتشر شده و به دست ما شیعیان رسیده است را بیان میکنم تا متوجه شویم که فقط ما علی شناس و عاشق و دلداده حضرت علیهالسلام نیستیم بلکه علی یعنی اسوه جوانمردی و آزاد اندیشی که سینه چاکانی در سراسر عالم خلقت دارند.
جاحظ (از بزرگان اهل سنت)
«سخن گفتن درباره علی ممکن نیست، اگر قرار است حق علی علیهالسلام ادا شود گویند غلو است، و اگر حق او ادا نشود درباره علی ظلم است».
خلیل غوی از (بزرگان اهل سنت)
«چه بگویم درباره کسی که دوست و دشمن، فضایل ایشان را انکار نمودند، دوست به واسطه ترس، دشمن به واسطه حسد، مع الوصف عالم از فضایل ایشان پُر شد».
جرجی زیدان (نویسنده مسیحی)
«اگر بگویم مسیح علیه السلام از علی علیه السلام بالاتر است عقلم اجازه نمیدهد، و اگر بگویم علی علیه السلام از مسیح علیه السلام بالاتر است دینم اجازه نمیدهد».
جرج جرداق (نویسنده مسیحی لبنانی)
«قتل فی محرابه لعدالته» علی علیه السلام به خاطر عدالت خویش در محراب نمازشان کشته شدند».
جرج جرداق جایی دیگر میگوید: «آبهای عالم؛ آب حوض، آب استخر، آب دریاچه و آب اقیانوس قابلیت تلاطم را دارد، ولی چیزی که متلاطم نشد، دریای وجود حضرت علی علیه السلام بود که هیچ کَس و هیچ چیزی نتوانست آن را متلاطم کند».
باز میگوید: «ای دنیا چه میشود اگر تمام نیروهای خود را فشرده سازی، و در هر زمان مُردی، چون علی علیه السلام را، با خِرد و قلب و زبان و ذوالفقارش بیاوری.
شبلی شمیل ـ از پیشتازان مکتب مادیگری ـ میگوید: «حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام بزرگ بزرگان، یگانه نسخهای هستند که نه شرق و نه غرب، نه در گذشته و نه در امروز، صورتی مطابق این نسخه ندیده است.»
نویسیان ـ دانشمند مسیحی ـ میگوید: «اگر امام علی علیه السلام این خطیب با عظمت و این گویندهی زبر دست، امروز در همین عصر، بر منبر کوفه مینشستند، شما میدیدید که مسجد کوفه با آن همه وسعت، از مردم مغرب زمین و دانشمندان جهان برای استفاده از دریای خروشان علم حضرت علی (ع) موج میزد».
همهی عالم و آدم به تو میاندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو میاندیشد
منظور از عمل صالح در قرآن
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: از بس به ما نعمت رسیده است قدر نعمت را نمیدانیم مثل ماهی که در آب است قدر نعمت را نمیداند و وقتی از آب بیرون میافتد تازه قدر نعمت را میفهمد به همین خاطر، قرآن کریم میفرمایند:
«رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ»
در روز قیامت همه به خدا خواهیم گفت: خدایا مرا به دنیا برگردان تا عمل صالح انجام دهم، اما دیگر وقت ما تمام شده است و جالب اینجاست که امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه و ذیل کلمه عمل صالح میفرمایند: عمل صالح نیست مگر ولایت جدّ ما امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام و اولاد صالحشان است.
چگونه آشنا شدن جرج جرداق با نهج البلاغه
این کارشناس مذهبی افزود: جرج جرداق مسیحی، نویسنده لبنانی میگوید: ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻫﻤﺎﯾﺶ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ (ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه) گفتهﻫﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ. ﺟﺮﺝ میگوید: ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ: حدوداً ۱۴۰۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه است! ﺟﺮﺝ میگوید ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﺎﻟﺐ ۱۴۰۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺎ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ؟ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮشرﻭﯾﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩﻡ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪﺍختم. ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ خیلی ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ: ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩه ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺎئنات ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ.
ﺟﺮﺝ میگوید: ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﻧﺮﻓﺘﻢ ﺗﺎ اینکه ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺴﯽ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ، ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ میکردند. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ دانشمندان ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻋﻠﻤﯽﺍﺵ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ: ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻋﻠﻤﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻣﺎﺩه ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺩﻫﻨﺪه ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺁﺏ است.
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ میگوید ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﻮﺭاً ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺁﻥ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗأﺳﻒ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻏﺎﻓﻞ ﺑﻮﺩﻡ.
ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ میخوﺍﻧﺪﻡ، ﻧﮕﺮشها ﻭ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ میشد.
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ. آری ده بار و بیست بار نه بلکه ۲۰۰ بار.
ﺍﻣﺎ متأسفانه، ﻣﺎ شیعیان ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪهﺍﯾﻢ؟ ﯾﮑﺒﺎﺭ؟ ﯾﮏ ﺧﻄﺒﻪ؟ ﺁﯾﺎ حرفهای ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ یکبار خواندهایم؟ اگر کسی میخواهد روز قیامت شرمنده حضرت امیرالمومنین (ع) نشود، بیاید و شروع به خواندن نهج البلاغه کند و برای این کار بهتر است اول از آخر این کتاب و از حکمتهای آن شروع کند تا آرام آرام با این کتاب شریف انس بگیرد.