is_tag

عکس بامزه بچه مهمونی و دوستاش در پشت صحنه

بچه مهمونی و آقای همساده در کنار عروسک گردان برنامه مهمونی ایرج طهماسب خارج از لحظات ضبط در کنار هم عکس یادگاری زیبایی گرفتند که در ادامه این مطلب فرهنگ و هنر مشاهده می کنید. در فصل سوم برنامه مهمونی همچنان هوتن شکیبا و محمد بحرانی به عنوان صداپیشه حضور دارند.

بیشتر بخوانید: مجید یاسر بازیگر سریال نون خ با همسر واقعی جذابش+ عکس و بیوگرافی

بچه مهمونی و آقای همساده، هوتن شکیبا در مهمونی صداپیشه بچه، شاباش، دیبی، خونه بغلی است و محمد بحرانی در این برنامه جذاب، صدای آقای همساده و ببعی را برعهده دارد. شخص سوم حاضر در این تصویر پیمان فاطمی عروسک گردان بچه و شاباش است. تصاویر توسط مجید توکلی، یکی از اعضای گروه کارگردانی مهمونی، ثبت و منتشر شد.

بچه مهمونی و آقای همساده

هوتن شکیبا در کنار محمد بحرانی و پیمان فاطمی

بچه مهمونی و آقای همساده

سلفی مجید توکلی هوتن شکیبا و محمدبحرانی در پشت صحنه برنامه مهمونی

بیشتر بخوانید: طراحی پرنسس ها و شخصیت های دیزنی شبیه انسان واقعی+عکس

دانلود فیلم

سریال قطب شمال

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب عکس بامزه بچه مهمونی و دوستاش در پشت صحنه

میراث پیرمرد برای پسرانش | میراث بی ارزشی که سبب پولدار شدن بچه هاش شد!

میراث پیرمرد برای پسرانش: در زمان قدیم، پدرى بود که پس از مرگش، نردبانی، طبلى و گربه‌اى براى سه پسرش به ارث گذاشت. نردبان را، پسر بزرگش برداشت؛ طبل را، پسر وسطى و گربه را هم، پسر کوچکش. روزی، پسر بزرگش نردبان را به کنار دیوار خانهٔ ثروتمندى گذاشت، چهار پله که از نردبان بالا رفت، شنید که مرد ثروتمند به زنش مى‌گوید: ‘اگر معامله‌ٔ من امروز سر گرفت، یک نفر را مى‌فرستم کیسهٔ پول را به او بده، تا براى من بیاورد’.

میراث پیرمرد برای پسرانش

بعد مرد ثروتمند از خانه بیرون رفت. پسر بزرگ از پله‌هاى نردبان پائین پرید و نردبانش را به خانه برد و به خانه ثروتمند برگشت و در زد. زن مرد ثروتمند پرسید:

– کى هستی؟

او جواب داد:

– آقا من را فرستاده براى آن کیسهٔ امانتی.

زن، کیسهٔ پول را تحویلش داد. او به خانه برگشت و با همین پول صاحب زندگى شد. برادر وسطى که دید برادر بزرگش، از تصدق سر نردبان ثروتى پیدا کرده، او هم پیش خودش گفت: ‘حتماً این طبل بابا هم، حکمتى دارد!’ او هم طبل را برداشت و به راه افتاد. شب به رباط خرابه‌اى رسید.

در حال خواب بود که چند گرگ وارد رباط خرابه شدند. از ترس گرگ‌ها تا رفت خودش را جمع و جور کند؛ پایش به طبل خورد و صدا کرد. گرگ‌ها از صداى طبل، ترسیدند و رمیدند و به در رباط خوردند و در بسته شد. برادر وسطى متوجه شد که گرگ‌ها از صداى طبل ترسیده‌اند، طبل را برداشت و بنا کرد به طبل‌زدن، گرگ‌ها، وحشى‌تر شدند و خودشان را به در و دیوار خرابه زدند. در همین حال، بازرگانى با کالاهایش به رباط خرابه رسید سر و صدائى از داخل رباط شنید. تا در رباط را، باز کرد، گرگ‌ها بیرون ریختند و فرار کردند. برادر وسطى در برابرش، بازرگانى را دید، گریبانش را گرفت و گفت:

– چرا در رباط را باز کردى تا گرگ‌ها فرار کنند، این گرگ‌ها را، شاه به من داده بود که به آنها رقص یاد بدهم، حالا من چکار کنم؟

بعد گفت:

– یا باید تاوان گرگ‌ها را، به من بدهی! یا اینکه پیش شاه، از تو شکایت مى‌کنم.

بازرگان بیچاره ترسید و گفت:

– تاوان گرگ‌ها، هر چقدر شود، مى‌پردازم! شکایتم را پیش شاه نبر.

دو کیسهٔ پول از او گرفت و گریبانش را رها کرد. پسر وسطى هم اینطورى پولدار و صاحب خانه و زندگانى شد. پسر کوچکی، وقتى وضع دو برادرش را دید که با نردبان و طبل پول درآورده‌اند؛ او هم گربه‌اش را برداشت و از آبادى خارج شد، به سرزمینى رسید که هر چند قدم به چند قدم، افرادى چوب به‌دست ایستاده بودند، از آنها پرسید:

– چرا چند قدم به چند قدم، چوب به‌دست ایستاده‌اید؟

جواب دادند:

– در این مُلک موش زیاد است و از دست آنها آسایشى نداریم، مواظبیم تا پیدایشان شد، سر و کله‌شان را با همین چماق‌ها بکوبیم!

به آنها گفت:

– بروید خانه‌هایتان! کار موش‌ها را به من واگذارید! من مى‌دانم و موش‌ها.

آدم‌هاى چوب به‌دست به خانه‌هایشان رفتند. موش‌ها از سوراخ‌هایشان بیرون آمدند. او فوراً گربهٔ گرسنه‌اش را از زیر لباده‌اش، بیرون آورد و به میان موش‌ها انداخت. گربه به جان موش‌ها افتاد. چندتائى را خورد، تعدادى را خفه کرد، عده زیادى را به چنگال کشید و بقیهٔ موش‌ها هم فرار کردند. روز بعد، خبر به شاه رسید. شاه او را به حضور طلبید و گربه‌اش را به دو کیسهٔ زر خرید. او هم کیسه‌هاى زر را برداشت و به آبادى برگشت. برادر کوچکی، از این راه پولدار گردید و صاحب خانه و زندگى شد.

به این صورت هر کدام از سه برادر با نردبان، طبل و گربه ثروتمند شدند و به‌خوبى و خوشى زندگى کردند.

– میراث براى سه پسر

– افسانه‌هاى دیار همیشه بهار ـ ص ۱۵۴

– گردآورنده: سید حسین میرکاظمی- انتشارات سروش، چاپ اول ۱۳۷۴

– به نقل از: فرهنگ افسانه‌هاى مردم ایران ـ جلد چهاردهم، على اشرف درویشان ـ رضا خندان (مهابادی)، نشر کتاب و فرهنگ. چاپ اول ۱۳۸۲

میراث پیرمرد برای پسرانش

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.



دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب میراث پیرمرد برای پسرانش | میراث بی ارزشی که سبب پولدار شدن بچه هاش شد!

پسر بچه ای را که با بقیه فرق داره در ۵ ثانیه پیدا کن!

آزمون دید با پسر بچه متفاوت: ببینید آیا می توانید در این لیست تصاویر مربوط به آزمون دید با حیوان متفاوت، حیوانی که در میان پسر بچه های گریان متفاوت است را پیدا کنید. برای خودتان وقت بگذارید و ببینید چقدر سریع می توانید این کار را انجام دهید. پیدا کردن یک پسر بچه که کاملاً شبیه بقیه است در کمتر از ۷ ثانیه، چالشی است که نیاز به یک چشم تیزبین و رفلکس های سریع دارد. با مجله خبری چشمک و آزمون دید با پسر بچه متفاوت همراه شوید.

این چالش بازی فکری توانایی شما را در شناسایی تفاوت های جزئی بین اشیا آزمایش می کند. این به تمرین مغز شما کمک می کند زیرا شما را تشویق می کند تا به جزئیات توجه کنید و خارج از چارچوب فکر کنید. این کار از شما می‌خواهد به دنبال نشانه‌های تصویری باشید که در نگاه اول به سختی قابل تشخیص هستند. با این حال، با تمرین، می‌توانید موارد عجیب و غریب را سریع‌تر شناسایی کنید. این نوع چالش می تواند به تقویت مهارت های شما در تشخیص الگو، حل مسئله و تصمیم گیری سریع کمک کند.

شاید بپسندید: در این صحنه مربوط به پزشکی قانونی، فردی که فوت شده است را شناسایی کنید!

آزمون دید با پسر بچه متفاوت

خود را با ۷ ثانیه به چالش بکشید و یکی از آنها را پیدا کنید. آیا اماده چالش هستید؟ این شانس شما برای اثبات این است که می توانید شانس را شکست دهید! فقط ۵ درصد از مردم می توانند ۷ ثانیه را پشت سر بگذارند و چالش عجیب و غریب را پیدا کنند. آیا می توانید پسر بچه ای را که به تصویر آزمون دید با پسر بچه متفاوتت تعلق ندارد را تشخیص دهید؟ مهارت های خود را امتحان کنید و ببینید آیا آنچه را که لازم است برای قرار گرفتن در میان ۵ درصد برتر دارید، دارید یا خیر؟

با این حال، همانطور که این چالش نشان می دهد، توانایی تمرکز و مشاهده جزئیات جزئی در مدت زمان کوتاه یک مهارت ارزشمند است. این نیاز به تمرکز و توانایی رمزگشایی سریع ویژگی هایی دارد که یک شی را از بقیه متمایز می کند. این مهارتی است که می‌توان آن را در طول زمان و با تمرین تقویت و بهبود بخشید، پس چرا آن را امتحان نکنید؟ ممکن است کمی کار لازم باشد، اما با فداکاری ممکن است بتوانید به ۵ درصدی بپیوندید که می‌توانند چالش ۷ ثانیه را شکست دهند.

شاید بپسندید: داستان آموزنده کلوچه های خانم: داستانی در تأیید این نکته که هیچ گاه زود قضاوت نکنید!

آزمون دید با پسر بچه متفاوت

.

.

.

.

.

.

.

.

پاسخ آزمون دید با پسر بچه متفاوت

آیا موفق به حل معما شده اید یا خیر؟ بازی های عجیب و غریب یک راه عالی برای تمرین مغز و تقویت مهارت های مشاهده ای شما هستند. برای موفقیت در آنها، با صرف زمان و مشاهده دقیق همه گزینه ها شروع کنید. شباهت ها یا تفاوت های بین آنها را یادداشت کنید و به دنبال هر چیزی باشید که برجسته است. زمانی که احساس کردید اطلاعات کافی جمع آوری کرده اید، گزینه های خود را محدود کنید و حدس درستی بزنید. همانطور که بیشتر تمرین می کنید، درک بهتری از الگوهای پشت این بازی ها نیز خواهید داشت که حل آنها را آسان تر می کند.

.

.

.

.

.

جواب آزمون دید با پسر بچه متفاوت: به شما تبریک می گویم اگر شما یکی از ۵ درصد افرادی بودید که توانستند ۷ ثانیه آزمون دید با پسر بچه متفاوت را شکست دهند.  تصویر زیر با راه حل است. دوستان خود را به چالش بکشید و این بازی را در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک بگذارید.

شاید بپسندید:چیستان: نام وسیله‌ای در مغازه‌هاست که اگر برعکسش کنیم یکی از بخش‌های ساختار دولت می‌شود؟

آزمون با پسر بچه متفاوت

امیدوارم از آزمون دید با پسر بچه متفاوت استفاده کرده باشید. شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

 

برایتان جالب خواهد بود

تست هوش: با دلیل بگوئید که کدامیک از افراد تصویر، بچه گربه دزدیده !؟

اگر در یک نگاه حیوان متفاوت را میان ببرهای چینی پیدا کنی، چشمات مثل عقاب تیزه!

پاسخ این عبارت ریاضی چالش برانگیز را پیدا کنید!

حکایت مرد شاطر و جن | داستان مردی که مهمان عروسی جن‌ها شد!!!



دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب پسر بچه ای را که با بقیه فرق داره در ۵ ثانیه پیدا کن!

طلبه جوان فیلم طلا و مس، بیرون سریال کنار زن و بچه واقعی اش+ عکس و بیوگرافی

بهروز شعیبی اولین بار در طلا و مس بود که بهروز شعیبی با گریم یک طلبه ساده به میدان آمد و با همین شکل و قیافه سیدرضا به مردم معرفی شد؛ ریش بلند، عینک و موهایی که به نسبت بلندتر از حد یک روحانی معمولی است و تا حدی پیشانی اش را می پوشاند.

قبل از این فیلم کسی آن طور که باید چهره او را نمی شناخت و درواقع با این گریم و این نقش، توی ذهن ها جا افتاد. در بخش فرهنگ و هنر از سری مطالب فیلم و سریال مجله خبری چشمک بیوگرافی بهروز شعیبی و تصاویر جدید وی با همسرش را مشاهده کنید.

بیوگرافی بهروز شعیبی

بهروز شعیبی در سال ۱۳۵۸ در مشهد متولد شد، او بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون می باشد. شعیبی در فیلم های مختلف، نقش های مختلفی را از جمله کارگردان، بازیگر، دستیار کارگردان و برنامه ریز داشته است. او برای کارگردانی فیلم دهلیز برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو (مسابقه فیلم های اول) شد.

زندگی شخصی بهروز شعیبی

بهروز شعیبی ازدواج کرده و متاهل است و  یک فرزند پسر هم دارد.

بهروز شعیبی
بهروز شعیبی و همسر و پسرش

کارگردانی بهروز شعیبی

بهروز شعیبی برخلاف بازی های یکنواخت، در کارگردانی سعی کرده کارنامه ای متنوع داشته باشد. البته منظور از تنوع، تکنیک کارگردانی است نه فیلمنامه هایی که برای تصویرکردن انتخاب می کند.

کارگردانی بهروز شعیبی

شعیبی به مضمونی خاص علاقه دارد. اوج آن را در سریال موفق «پرده نشین» می توان جست و جو کرد؛ سریالی که به خوبی روایتی جدید از زندگی روحانیت را به تصویر کشید؛ بدون شعار و توضیحات اضافه.

کارگردانی

بهروز شعیبی در تنهایی لیلا

شباهت زیادی به سیدرضا در طلا و مس دارد. بهروز شعیبی در نقش محمد در تنهایی لیلا مجددا همان گریم همیشگی خودش را حفظ کرده. موها و ریش نسبتا بلند و آشفته با همان عینک دور مشکی معروف؛ گریمی که بیشتر شکل و شمایل یک بچه مثبت، آدم خوب یا فردی بسیار ساده و بی آلایش را نمایش می دهد.

تنهایی لیلا و بهروز شعیبی

اولین بار در طلا و مس بود که با گریم یک طلبه ساده به میدان آمد و با همین شکل و قیافه سیدرضا به مردم معرفی شد؛ ریش بلند، عینک و موهایی که به نسبت بلندتر از حد یک روحانی معمولی است و تا حدی پیشانی اش را می پوشاند. قبل از این فیلم کسی آن طور که باید چهره او را نمی شناخت و درواقع با این گریم و این نقش، توی ذهن ها جا افتاد.

بازی بهروز شعیبی در فیلم طلا و مس

بهروز شعیبی در فیلم طلا و مس برای مخاطبان عام شناخته شده و با نقش سیدرضا نام خود را سر زبان ها انداخت. شعیبی به خوبی از پس ریزه کاری های نقش برآمد و استیصال یک روحانی که در شرایط خاص بیماری همسر و کلاس های استاد اخلاق گیر کرده بود، تصویر کرد.

اگر بخواهیم برای این بازیگر نموداری ترسیم کنیم، نقش سیدرضا در راس بالای کارنامه است و بقیه تکرار آن. نقش محمد «تنهایی لیلا» تقلیدی واضح و به بار نشسته از سیدرضا است.

بهروز شعیبی

او در فیلم مهمان داریم عهده دار نقش رضا جانباز شیمیایی است که در آسایشگاه بستری شده. طبعا به خاطر ویژگی نقش، آدمی به شدت مثبت است و به دلیل شرایطی که داشته موی سر و صورتش کم پشت تر از رضای «طلا و مس» شده. هرچند در نماهای مربوط به دوران پیش از شیمیایی شدن، شمایل همیشگی و مشابه «طلا و مس» را دارد.

بهروز شعیبی در فیلم سینمایی مهمان داریم

شعیبی سال گذشته در فیلم، نامه های خیس، مرجان اشرفی زاده هم دقیقا با همین گریم تنهایی لیلا ظاهر شده بود. بازهم موها و ریش های بلند و آشفته مشکی با عینک؛ آن هم بدون کمترین تفاوت. جالب اینجاست که در این فیلم، شعیبی نقش یک راننده را دارد که مثل پیک، وسیله جا به جا می کند.

بهروز شعیبی

بهروز شعیبی بعد از «طلا و مس» در دو فیلم تلویزیونی «کلاس سوم ب» و «نامه های خیس» بازی کرد. در اولی نقش معلمی را داشت که در روستایی دورافتاده تدریس می کرد. در دومی هم ایفاگر نقش یک راننده تاکسی بود.

شخصیت شعیبی در هر دو فیلم تحت تاثیر خصوصیات کاراکتر سیدرضای «طلا و مس» قرار داشت؛ آدمی نجیب و مثبت. حتی شمایل ظاهری اش هم تفاوت چندانی با آن نقش ندارد.

بهروز شعیبی و فیلم دهلیز

او در «دهلیز» دست به انتخاب جسورانه ای زد و رضا عطاران را در نقش جدی به کار گرفت. داستانش هم درباره گذشت بود. فیلم اول او در سینما یعنی «باغ آلوچه» یکی از تولیدات خوب حوزه سینمای کودک است که بخش عمده ای از موفقیتش به خاطر تسلط شعیبی در بازی گرفتن از بازیگران خردسال است.

بهروز شعیبی در ساخت تله فیلم هم موفق عمل کرده؛ بال های خوشبختی، جامانده، پیش خواهدآمد، جایی برای بودن، روزهای آخر اسفند و… از جمله تله های موفق او هستند.

بهروز شعیبی

کارگردان

آغوش باز (۱۴۰۲)
بدون قرار قبلی (۱۴۰۰)
روز بلوا ( فیلم- مینی سریال، ۱۳۹۸ )
گلشیفته (مجموعه نمایش خانگی، ۱۳۹۶)
دارکوب (۱۳۹۶)
سیانور (۱۳۹۴)
پرده‌نشین (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۹۳)
آخرین روز سال (۱۳۹۲)
دهلیز (۱۳۹۱)
دنیای بهتر (تله‌فیلم، ۱۳۹۰)
میان ماندن و رفتن (۱۳۸۹)
جامانده (۱۳۸۸)
پیش خواهد آمد (۱۳۸۸)
بال‌های خوشبختی (۱۳۸۷)
ستاره روی زمین (مستند بلند، ۱۳۸۵)
باغ آلوچه (۱۳۸۴)

بازیگر

بدون قرار قبلی (۱۴۰۰)
هناس (۱۴۰۰)[۵] مغز استخوان (۱۳۹۸)
گیله‌وا (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۹۸)
سیانور (۱۳۹۴)
تنهایی لیلا (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۹۴)
مهمان داریم (۱۳۹۲)
مهرآباد (۱۳۹۲) (مجموعه تلویزیونی)
کلاس سوم ب (۱۳۹۰)
گزارش یک جشن (۱۳۸۹)
طلا و مس (۱۳۸۷)
دم صبح (۱۳۸۴)
گفتگو با سایه‌ها (۱۳۸۴)
قصه‌های یک زندگی – گرداب (۱۳۸۳)
پسران مهتاب (ارتشی در تاریکی) (۱۳۸۱)
در کنار هم (سلب اختیار) (۱۳۸۱) (مجموعه تلویزیونی بازیگر مهمان)
پرونده‌های مجهول (۱۳۸۰) (مجموعه تلویزیونی)
گم‌گشته (۱۳۸۰) (مجموعه تلویزیونی)
آژانس شیشه‌ای (۱۳۷۶)
بازگشت پرستوها (۱۳۷۶–۱۳۷۵) (مجموعه تلویزیونی)
نامه‌های خیس (۱۳۸۷)

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب طلبه جوان فیلم طلا و مس، بیرون سریال کنار زن و بچه واقعی اش+ عکس و بیوگرافی

بازیگر نقش سمندون کابوس بچه های دهه شصت کی بود+ عکس و بیوگرافی

بازیگر نقش سمندون: سمندون یا رشید اصلانی با نام اصلی منوچهر اصلانی متولد ۱۳۱۰ در تهران بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران بود. مطبوعات ورزشی آن روز به دلیل ویژگی های جسمانی اش به او لقب «آقا کوچولوی جهان» را دادند. سمندون سریالی به نویسندگی و کارگردانی ناصر هاشمی است که در سال ۱۳۷۳ تولید و در سال ۱۳۷۴ پخش شد. شخصیت سمندون در این سریال با توجه به ظاهر وحشتناکش تبدیل به کابوس بچه های دهه شصت شده بود.

با بخش فرهنگ و هنر از سری مطالب فیلم و سریال مجله خبری چشمک  همراه باشید تا اطلاعات جالبی از بازیگر نقش سمندون و چهره واقعی این بازیگر را به شما ارائه دهیم.

بیوگرافی رشید اصلانی بازیگر نقش سمندون

همان طور که در بالا اشاره شد شید اصلانی با نام اصلی منوچهر اصلانی متولد ۱۳۱۰ در تهران بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران بود. مطبوعات ورزشی آن روز به دلیل ویژگی های جسمانی اش به او لقب «آقا کوچولوی جهان» را دادند.

وضعیت ازدواج و همسر رشید اصلانی

از وضعیت ازدواج و همسر رشید اصلانی اطلاعات دقیقی در دست نیست.

شروع فعالیت از ۱۷ سالگی

وی در هفده سالگی به تئاتر دهقان رفت و اغلب در نمایش های کمدی بازی کرد و سپس فعالیتش را در تئاترهای دیگری از جمله فردوسی و جامعه باربد ادامه داد.

بازیگر نقش سمندون

آکروبات و زیبایی اندام

او در زمینه آکروبات نیز فعال بود و گفته می شود هشت سال در چین، ژاپن و سنگاپور در این زمینه کار کرد. مدتی نیز به ورزش زیبایی اندام پرداخت.

نخستین فیلم سینمایی

نخستین فیلمش خواب های طلایی (معزالدین فکری ، ۱۳۳۰) بود. او همچنین در فیلم های تبلیغاتی زیادی بازی کرد. «خواب‌های طلایی» نام فیلمی به کارگردانی معزدیوان فکری و محصول سال ۱۳۳۰ است. قصه فیلم این‌گونه است: پسر جوانی خواب می‌بیند که به دربار شاه عباس صفوی راه یافته و صاحب موقعیت و احترامی خاص شده است و بعد این خواب به واقعیت می‌پیوندد و او اجازه پیدا می‌کند که یک روز در دربار زندگی کند.

بازی در سریال سمندون

فعالیتش در تلویزیون بسیار محدود بود و سریال سمندون باعث شد مدتی نامش بر سر زبان ها بیفتد.

ناصر هاشمی تعریف کرده: آن زمان که با ما کار می کرد ۶۵ سال داشت. بازیگر بسیار خوبی بود. البته چهره اش فاقد این گریم ، خشن تر بود اما قابلیت های زیادی داشت. روز اول که دیدمش مانده بودم چطور به او بگویم نیاز به یک آدم کوتوله دارم. متاسفانه در جامعه ما وقتی بخواهند به کسی بد و بیراه بگویند ، او را کوتوله خطاب می کنند اما خودش گفت دنبال کوتوله می گردی؟

بازیگر نقش سمندون

من کوتوله ام و تاکید داشت مثل بقیه کوتوله ها نیست. برای طراحی گریم اول رفتیم سراغ عبدالله اسکندری ، او گرفتار بود. بعد جلال الدین معیریان آمد و چهره او را برایمان شیرین و جذاب کرد. خودش طاس بود و نیاز بود برایش مو گذاشته شود.

درگذشت بازیگر نقش سمندون

اصلانی به دلیل سکته مغزی در ۲۹ مرداد ۱۳۸۱ در سن ۷۱ سالگی در شهر سرعین درگذشت و در بهشت زهرا قطعه ۲۰۹ ردیف ۳۳ شماره ۲۲ دفن گردید. روحش شاد!

سریال سمندون

سمندون مجموعه تلویزیونی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی ناصر هاشمی است که در سال ۱۳۷۳ تولید و در سال ۱۳۷۴ از تلویزیون ایران پخش شد. داستان فیلم در مورد یک بچه‌غول ۲۰۰۰ ساله به نام سمندون است که در زیر زمین خانه‌ای قدیمی زندگی می‌کند. در این مجموعه ناصر هاشمی، رشید اصلانی، داریوش اسدزاده، حمیده خیرآبادی ایفای نقش کردند و طراح چهره پردازی آن را جلال‌الدین معیریان برعهده داشت.

سریال سمندون

این سریال با انتقاداتی از سوی منتقدین سینما و تلویزیون روبرو شد چرا که مخاطب اصلی فیلم، نوجوانان بودند ولی ژانر فیلم مناسب کودک و نوجوان نبود. این سریال بیشتر صحنه‌های ژانر وحشت را به مخاطب القا می‌کرد که این قضیه مورد انتقاد مدیران سازمان صدا و سیما قرار گرفت و کارگردان فیلم را از ساختن ادامه آن منصرف کرد.

در منزل عمه (حمیده خیرآبادی) زیرزمین اسرارآمیزی وجود دارد که برادرزادهٔ عمه (ناصر هاشمی) می‌خواهد از آن استفاده کند. بعد از اینکه به این زیرزمین پا می‌گذارد متوجه می‌شود که یک بچه دیو ۲۰۰۰ ساله در آنجا زندگی می‌کند و در انتظار رسیدن مادرش است. مکانی که سریال سمندون در آن فیلم‌برداری شده،خانه میرزابزرگ نوری (میرعماد ثانی) در شهر تهران و محله تاریخی پامنار، کوچه صوفیانی واقع شده و قدمتش به دوره قاجار بازمی‌گردد که برای سریال‌ها و فیلمهای سینمایی متعددی مورد استفاده قرار گرفته‌است.

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب بازیگر نقش سمندون کابوس بچه های دهه شصت کی بود+ عکس و بیوگرافی

فصل جدید «منم بچه مسلمان» در قاب شبکه قرآن

فصل جدید برنامه «منم بچه مسلمان» با آیتم‌ها و کاراکتر‌های جدید، همزمان با عید سعید فطر از شبکه قرآن و معارف سیما پخش می‌شود.

این برنامه از روز چهارشنبه ۲۲ فروردین ساعت ۱۶ و تکرار آن روز بعد ساعت ۱۰ صبح بر روی آنتن شبکه قرآن و معارف سیما می‌رود.

«منم بچه مسلمان» از تولیدات شبکه قرآن و معارف سیما با ساختاری نمایشی در لوکیشن‌های مختلفی از جمله حیاط مسجد و شبستان آن تهیه شده است.

حجت الاسلام «محمدصادق مقدسیان» مانند گذشته اجرای برنامه را برعهده دارد.

این برنامه به تهیه کنندگی «مهدی نیک روش» و کارگردانی «مرضیه منصوری» تولید و آماده پخش از شبکه قرآن و معارف سیما است.

در خلاصه موضوع برنامه بچه مسلمان آماده است: “هر روز در محله اتفاقی رخ می‌دهد که منجر به شکل‌گیری نمایش می‌شود و با مداخله عمو روحانی و اهالی محل ماجرا پایان می‌یابد… “

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب فصل جدید «منم بچه مسلمان» در قاب شبکه قرآن

تغییر چهره و سرنوشت تلخ بازیگر فیلم بچه های آسمان در آستانه ۳۸ سالگی+عکس و بیوگرافی

میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان: میرفرخ هاشمیان متولد ۱۰ آذر ۱۳۶۵ در تهران ، شهرت او در ۹ سالگی با فیلم بچه های آسمان شروع شد. از معدود بازیگرانی است که میتوانست آینده درخشانی داشته باشد او زمانی آنقدر مشهور شد که عکسش وارد کتب درسی هم شد ، اما حالا نقاش ساختمان است.

بیوگرافی میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

میر فرخ هاشمیان (١٠ آذر ۱۳۶۵) در تهران بازیگر اهل ایران است. او در نقش علی با فیلم سینمایی بچه‌های آسمان به شهرت جهانی رسید. عکس وی در نقش علی در کتاب درسی ادبیات فارسی مقطع دوم متوسطه به چاپ رسیده‌است هاشمیان بعد از ناکامی فیلم بچه‌های آسمان در هفتاد و یکمین دوره جوایز اسکار از دنیای بازیگری دور شد اما توانست بعد از ۱۶ سال دوری با بازی در سریال کیمیا به کارگردانی جواد افشار به دنیای بازیگری بازگردد.

او بعد از سال‌ها دوری از عرصه بازیگری دوره آزاد بازیگری راهم گذرانده‌است. وی در سال ۱۳۷۶ (جشن حافظ) برنده (جایزه ویژه هیئت داوران) شده‌است.

میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

بعد از بچه های آسمان نیز در فیلم کوتاهی به اسم کیف بازی کرد، ولی دیگر متاسفانه پیشنهادی دریافت نکرد. در ادامه این مطلب  بخش فرهنگ و هنر در مجموعه فیلم و سریال مجله خبری چشمک با میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان و عکس های جدید او همراه باشید.

 از میان ۶ هزار دانش آموز انتخاب شدم

میرفرخ هاشمیان درباره نحوه انتخابش می گوید: مجید مجیدی برای فیلمش از ۶ هزار دانش آموز تست گرفته بود و کلاس ما، آخرین کلاسی بود که برای انتخاب بازیگر آمد و من چون آن روز دفتر نقاشی ام را نبرده بودم ، معلم من را دعوا کرد و داشتم گریه می کردم.

آقای مجیدی وارد کلاس شد و به من گفت سرت را بالا بیار و به دوربین نگاه کن و همین که با گریه سرم را بالا آوردم ، آقای مجیدی گفت خودش است ، من فکر می کردم بازرس هستند و به خاطر نبردن دفتر نقاشی نمره انضباطم را می خواهند کم کنند. خلاصه به اتفاق آن ها به کلاسی خالی رفتم و از من فیلم گرفتند و مصاحبه کردند و آن جا فهمیدم خبرهایی هست و بعد از صحبت های اولیه از پدرم اجازه ام را گرفتند و بعد تمرین سر صحنه رفتم و همان جا متن ها را به من می دادند و می خواندم و بازی می کردم.

دستمزد برای بازی در فیلم بچه‌های آسمان

برای بازی در بچه های آسمان ۱۰۰ هزار تومان دستمزد گرفتم که آن را به پدرم دادم. البته آقای مجیدی این دستمزد را به زور به من داد بازیگر بچه های آسمان همچنین یادآور شد : بعد از فیلم شناخته شده بودم و وقتی من را می دیدند ، خوشحال می شدند. هم کلاسی ها و دوستانم هم خیلی من را تحویل می گرفتند اما خودم را برایشان نمی گرفتم.

گرفتار اعتیاد شدم

بعد از بچه های آسمان اتفاقات تلخی در زندگی من رخ داد و همه سختی هایی که علی در فیلم کشیده بود را تجربه کردم، پدرم ورشکسته شد و من مجبور بودم همراه او کار کنم و از همین جا بود که نقاشی ساختمان را یاد گرفتم و سالها مشغول این حرفه بودم تا اینکه بعد از دوران سربازی از طریق دوستان نابابم گرفتار اعتیاد شدم و نزدیک به ۷ سال در دام اعتیاد گرفتار بودم اما خبر پدر شدنم باعث شد ترک کنم.

داستان فیلم بچه‌های آسمان

فیلم بچه‌های آسمان اثر مجید مجیدی نه تنها روایتی از کودکی، که یک تراژدی کودکانه است که تجربه تلخ فقر را در دوران کودکی به تصویر می‌کشد و همین به نقطه پیوند خاطرات ما با این فیلم بدل می‌شود. پسرکی به نام علی کفش‌های خواهرش را گم می‌کند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار می‌گذارند که صبح‌ها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی در مسیر منتظر پایان مدرسه زهرا و آمدن او می‌شود تا کتانی را از زهرا دریافت و با آن به مدرسه برود.

میرفرخ هاشمیان

این فیلم در اولین سال اکران تمام جوایز بین المللی را درو کرد و حتی نامزد اسکار شد و حالا جزو ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان است.

خلاصه داستان فیلم بچه‌های آسمان

بچه‌های آسمان فیلمی ایرانی به کارگردانی مجید مجیدی محصول ۱۳۷۵ است. این فیلم مورد تحسین منتقدان و جامعه قرار گرفت و باعث شناخت جامعه غرب از مجیدی شد. بچه‌های آسمان اولین فیلم ایرانی است که به عنوان پنج نامزد نهایی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان در سال ۱۹۹۸ انتخاب شده بود و همچنین جایزه های معتبری از جمله جایزه فیپرشی جشنواره بین‌المللی فیلم مونترال را به دست آورد.

پسرکی به نام علی کفش‌های خواهرش را گم می‌کند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار می‌گذارند که صبح‌ها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی در مسیر منتظر پایان مدرسه زهرا و آمدن او می شود تا کتانی را از زهرا دریافت و با آن به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای به موقع رساندن کفش ها به علی می کند اما علی هر روز دیر به مدرسه می رسد تا اینکه در مدرسه یک مسابقه برگزار می شود در این مسابقه به نفر سوم یک کتانی جایزه می دادند…

تغییر چهره میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

در ادامه تغییر چهره میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان را می بینید:

میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

 

میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

 

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب تغییر چهره و سرنوشت تلخ بازیگر فیلم بچه های آسمان در آستانه ۳۸ سالگی+عکس و بیوگرافی