is_tag

زندگینامه پانته‌آ بهرام

پانته‌آ بهرام هنرمند ایرانی تآتر، سینما و سریال‌های تلویزیونی می باشد. او دانش‌آموختهٔ مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما و ادبیات نمایشی می باشد.
سرگذشت
او در ۱۳ اسفندماه ۴۸ در تهران زاده شد. در ۱۳۶۶ تلاش بازیگری خود را به صورت آکادمیک با ورود به مدرسه صدا و سیما و تحصیل در شاخه بازیگری ابتدا کرد. اولین حضور جدی در تئاتر را در ۱۳۶۷با بازی در مقابل تماشاچی در تالار هنر و قصه شبنم تجربه کرد. در ۱۳۷۱ با تحصیل در شاخه ادبیات نمایشی گام جدیدتری در تعمیق دانش آکادمیک در زمینهٔ هنرهای نمایشی برداشت.
مدرکٔ بازیگری
تئاتر
آتقی و شهر خیال (۱۳۶۹)
مجلس عاشقانه سلیمان و بلقیس (۱۳۶۹)
مرگ یزدگرد (۱۳۷۰)
شب بخیر مادر (۷۵-۱۳۷۴)
زمستان ۶۶ (۱۳۷۶)
رقص کاغذ پاره (۱۳۷۷)
پس تا فردا و دل سگ (۱۳۷۸)
۱ لحظه تا سکوت (۱۳۷۹)
افسون معبد سوخته (۱۳۸۰)
همان همیشگی – زمزمه مردگان – رازها و دروغها (۱۳۸۱)
خواب در فنجان خالی – شب هزار ویکم (۱۳۸۲)
نمایشنامه‌خوانی انسان‌های خیس (۱۳۸۳)
شکلک (مهر ۱۳۸۳)
با دهان بند سکوت (مهر ۱۳۸۳)
زمزمهٔ مردگان (آذر ۱۳۸۳)
هی مرد گنده گریه نکن! (دی ۱۳۸۳)
منطقهٔ اشغال شده (بهمن ۱۳۸۳ – در جشنوارهٔ تئاتر فجر)
نورا (تابستان١٣٨٩ – به کارگردانی : علیرضا کوشک جلالی)

 بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

سینما
سال     نام فیلم     کارگردان
١٣٩١     من مادر هستم     فریدون جیرانی
١٣٨٩     بی خود و بی سمت     عبدالرضا کاهانی
١٣٨٩     اسب حیوان نجیبی می باشد     عبدالرضا کاهانی
۱۳۸۸     خواب‌های دنباله دار     پوران درخشنده
۱۳۸۸     طهران:روزهای دوستی     داریوش مهرجویی
۱۳۸۸     هیچ     عبدالرضا کاهانی
۱۳۸۷     پستچی ۳ بار در نمی‌زند     حسن فتحی
۱۳۸۵     اقلیما     محمدمهدی عسگرپور
۱۳۸۵     بچه‌های همیشگی     پوران درخشنده
۱۳۸۴     چهارشنبه‌سوری     اصغر فرهادی
۱۳۸۳     ۳ راه حل برای ۱ مشکل
۱۳۸۱     غوغا     سعید سهیلی
۱۳۸۱     بانوی من     یدالله صمدی
۱۳۸۱     توکیو بدون توقف     سعید خردمندمتولد
۱۳۷۸     عینک دودی     محمدحسین لطیفی
۱۳۷۵     زشت و زیبا     احمدرضا معتمدی
تلویزیون
سریال آینه
چهره به چهره
بحران معنویت
ایستگاه
مسافر (سریال تلویزیونی)
بحران معنویت
سکوت
پلیس جوان
وکیل
زیر ۸
جوایز
۱۳۷۰، پاداش اول بازیگری نمایش مرگ یزدگرد
۱۳۷۵، زمستان ۶۶ پاداشٔ سوم بازیگری
۱۳۷۷، پاداش اول بازیگری جشنواره دفاع مقدس”زمستان ۶۶”
۱۳۷۸، پاداش اول بازیگری تئاتر پس تا فردا
۱۳۸۰، پاداش دوم بازیگری (تئاتر رازها و دروغها)
پاداش اول کانون ملی منتقدان (برای تئاترهای همان همیشگی و رازها و دروغها)
۱۳۸۲، پاداش دوم بازیگری (تئاتر شکلک)
۱۳۸۳، برگزیدهٔ بهترین هنرمند زن در اولین جشن هنرمند در زمان ۹
۱۳۸۴، برگزیدهٔ بهترین هنرمند زن در دومین جشن هنرمند در زمان ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
۱۳۸۹، برگزیدهٔ بهترین هنرمند زن در پنجمین جشن کانون فیلم دانشگاه آزاد اسلامی همدان (برای فیلم هیچ)

 تصاویر پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

دانلود فیلم

ادامه مطلب زندگینامه پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام


%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام

پانته‌آ بهرام هنرمند ایرانی تآتر، سینما و سریال‌های تلویزیونی هست. او دانش‌آموختهٔ مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما و ادبیات نمایشی هست.
بیوگرافی
او در ۱۳ اسفندماه ۴۸ در تهران زاده شد. در ۱۳۶۶ تلاش بازیگری خود را به صورت آکادمیک با ورود به مدرسه صدا و سیما و تحصیل در شاخه بازیگری ابتدا کرد. اولین حضور جدی در تئاتر را در ۱۳۶۷با بازی در مقابل تماشاچی در تالار هنر و قصه شبنم تجربه کرد. در ۱۳۷۱ با تحصیل در شاخه ادبیات نمایشی گام جدیدتری در تعمیق دانش آکادمیک در زمینهٔ هنرهای نمایشی برداشت.
مدرکٔ بازیگری
تئاتر
آتقی و شهر خیال (۱۳۶۹)
مجلس عاشقانه سلیمان و بلقیس (۱۳۶۹)
مرگ یزدگرد (۱۳۷۰)
شب بخیر مادر (۷۵-۱۳۷۴)
زمستان ۶۶ (۱۳۷۶)
رقص کاغذ پاره (۱۳۷۷)
پس تا فردا و دل سگ (۱۳۷۸)
۱ لحظه تا سکوت (۱۳۷۹)
افسون معبد سوخته (۱۳۸۰)
همان همیشگی – زمزمه مردگان – رازها و دروغها (۱۳۸۱)
خواب در فنجان خالی – شب هزار ویکم (۱۳۸۲)
نمایشنامه‌خوانی بشر‌های خیس (۱۳۸۳)
شکلک (مهر ۱۳۸۳)
با دهان بند سکوت (مهر ۱۳۸۳)
زمزمهٔ مردگان (آذر ۱۳۸۳)
هی مرد گنده گریه نکن! (دی ۱۳۸۳)
منطقهٔ اشغال شده (بهمن ۱۳۸۳ – در جشنوارهٔ تئاتر فجر)
نورا (تابستان١٣٨٩ – به کارگردانی : علیرضا کوشک جلالی)

 %name بیوگرافی پانته‌آ بهرام%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام

سینما
سال     نام فیلم     کارگردان
١٣٩١     من مادر هستم     فریدون جیرانی
١٣٨٩     بی خود و بی سمت     عبدالرضا کاهانی
١٣٨٩     اسب حیوان نجیبی هست     عبدالرضا کاهانی
۱۳۸۸     خواب‌های دنباله دار     پوران درخشنده
۱۳۸۸     طهران:روزهای دوستی     داریوش مهرجویی
۱۳۸۸     هیچ     عبدالرضا کاهانی
۱۳۸۷     پستچی ۳ بار در نمی‌زند     حسن فتحی
۱۳۸۵     اقلیما     محمدمهدی عسگرپور
۱۳۸۵     بچه‌های همیشگی     پوران درخشنده
۱۳۸۴     چهارشنبه‌سوری     اصغر فرهادی
۱۳۸۳     ۳ راه حل برای ۱ مشکل
۱۳۸۱     غوغا     سعید سهیلی
۱۳۸۱     بانوی من     یدالله صمدی
۱۳۸۱     توکیو بدون توقف     سعید خردمند‌متولد
۱۳۷۸     عینک دودی     محمدحسین لطیفی
۱۳۷۵     زشت و زیبا     احمدرضا معتمدی
تلویزیون
سریال آینه
چهره به چهره
بحران معنویت
ایستگاه
مسافر (سریال تلویزیونی)
بحران معنویت
سکوت
پلیس جوان
وکیل
زیر ۸
جوایز
۱۳۷۰، پاداش اول بازیگری نمایش مرگ یزدگرد
۱۳۷۵، زمستان ۶۶ پاداشٔ سوم بازیگری
۱۳۷۷، پاداش اول بازیگری جشنواره دفاع مقدس”زمستان ۶۶”
۱۳۷۸، پاداش اول بازیگری تئاتر پس تا فردا
۱۳۸۰، پاداش دوم بازیگری (تئاتر رازها و دروغها)
پاداش اول کانون ملی منتقدان (برای تئاترهای همان همیشگی و رازها و دروغها)
۱۳۸۲، پاداش دوم بازیگری (تئاتر شکلک)
۱۳۸۳، برگزیدهٔ بهترین هنرمند زن در اولین جشن هنرمند در زمان ۹
۱۳۸۴، برگزیدهٔ بهترین هنرمند زن در دومین جشن هنرمند در زمان ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
۱۳۸۹، برگزیدهٔ بهترین هنرمند زن در پنجمین جشن کانون فیلم دانشگاه آزاد اسلامی همدان (برای فیلم هیچ)

 تصاویر پانته‌آ بهرام

%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام%name بیوگرافی پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

منبع





مطلب پیشنهادی




حمیدرضا پگاه (متولدٔ ۱۱ دی ماه ۱۳۵۰ در تهران) هنرمند سینما و تلویزیون ایرانی می …

دانلود فیلم

ادامه مطلب بیوگرافی پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام


بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

پانته‌آ بهرام هنرمند ایرانی تآتر، سینما و سریال‌های تلویزیونی هست. او دانش‌آموختهٔ مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما و ادبیات نمایشی هست.
بیوگرافی
او در ۱۳ اسفندماه ۴۸ در تهران زاده شد. در ۱۳۶۶ تلاش بازیگری خود را به صورت آکادمیک با ورود به مدرسه صدا و سیما و تحصیل در شاخه بازیگری ابتدا کرد. اولین حضور جدی در تئاتر را در ۱۳۶۷با بازی در مقابل تماشاچی در تالار هنر و قصه شبنم تجربه کرد. در ۱۳۷۱ با تحصیل در شاخه ادبیات نمایشی گام جدیدتری در تعمیق دانش آکادمیک در زمینهٔ هنرهای نمایشی برداشت.
مدرکٔ بازیگری
تئاتر
آتقی و شهر خیال (۱۳۶۹)
مجلس عاشقانه سلیمان و بلقیس (۱۳۶۹)
مرگ یزدگرد (۱۳۷۰)
شب بخیر مادر (۷۵-۱۳۷۴)
زمستان ۶۶ (۱۳۷۶)
رقص کاغذ پاره (۱۳۷۷)
پس تا فردا و دل سگ (۱۳۷۸)
۱ لحظه تا سکوت (۱۳۷۹)
افسون معبد سوخته (۱۳۸۰)
همان همیشگی – زمزمه مردگان – رازها و دروغها (۱۳۸۱)
خواب در فنجان خالی – شب هزار ویکم (۱۳۸۲)
نمایشنامه‌خوانی بشر‌های خیس (۱۳۸۳)
شکلک (مهر ۱۳۸۳)
با دهان بند سکوت (مهر ۱۳۸۳)
زمزمهٔ مردگان (آذر ۱۳۸۳)
هی مرد گنده گریه نکن! (دی ۱۳۸۳)
منطقهٔ اشغال شده (بهمن ۱۳۸۳ – در جشنوارهٔ تئاتر فجر)
نورا (تابستان١٣٨٩ – به کارگردانی : علیرضا کوشک جلالی)

 بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

سینما
سال     نام فیلم     کارگردان
١٣٩١     من مادر هستم     فریدون جیرانی
١٣٨٩     بی خود و بی سمت     عبدالرضا کاهانی
١٣٨٩     اسب حیوان نجیبی هست     عبدالرضا کاهانی
۱۳۸۸     خواب‌های دنباله دار     پوران درخشنده
۱۳۸۸     طهران:روزهای دوستی     داریوش مهرجویی
۱۳۸۸     هیچ     عبدالرضا کاهانی
۱۳۸۷     پستچی ۳ بار در نمی‌زند     حسن فتحی
۱۳۸۵     اقلیما     محمدمهدی عسگرپور
۱۳۸۵     بچه‌های همیشگی     پوران درخشنده
۱۳۸۴     چهارشنبه‌سوری     اصغر فرهادی
۱۳۸۳     ۳ راه حل برای ۱ مشکل
۱۳۸۱     غوغا     سعید سهیلی
۱۳۸۱     بانوی من     یدالله صمدی
۱۳۸۱     توکیو بدون توقف     سعید خردمند‌متولد
۱۳۷۸     عینک دودی     محمدحسین لطیفی
۱۳۷۵     زشت و زیبا     احمدرضا معتمدی
تلویزیون
سریال آینه
چهره به چهره
بحران معنویت
ایستگاه
مسافر (سریال تلویزیونی)
بحران معنویت
سکوت
پلیس جوان
وکیل
زیر ۸
جوایز
۱۳۷۰، پاداش اول بازیگری نمایش مرگ یزدگرد
۱۳۷۵، زمستان ۶۶ پاداشٔ سوم بازیگری
۱۳۷۷، پاداش اول بازیگری جشنواره دفاع مقدس”زمستان ۶۶”
۱۳۷۸، پاداش اول بازیگری تئاتر پس تا فردا
۱۳۸۰، پاداش دوم بازیگری (تئاتر رازها و دروغها)
پاداش اول کانون ملی منتقدان (برای تئاترهای همان همیشگی و رازها و دروغها)
۱۳۸۲، پاداش دوم بازیگری (تئاتر شکلک)
۱۳۸۳، برگزیدهٔ بهترین هنرمند زن در اولین جشن هنرمند در زمان ۹
۱۳۸۴، برگزیدهٔ بهترین هنرمند زن در دومین جشن هنرمند در زمان ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
۱۳۸۹، برگزیدهٔ بهترین هنرمند زن در پنجمین جشن کانون فیلم دانشگاه آزاد اسلامی همدان (برای فیلم هیچ)

 تصاویر پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

بیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرامبیوگرافی پانته‌آ بهرام, پانته‌آ بهرام

 پانته‌آ بهرام

منبع





مطلب پیشنهادی




کاترین زتا جونز زاده ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۹ سوانسا، گلامورگان غربی ولز میباشد. اولین بازی های …

دانلود فیلم

ادامه مطلب بیوگرافی پانته‌آ بهرام

فیلم مسافران؛ نقد و بررسی های قدیمی درباره اثر بهرام بیضایی

همه چیز درباره رازهای فیلمسازی بهرام بیضایی

داستان فیلم مسافران

داستان کامل فیلم مسافران بهرام بیضایی از این قرار است؛ خانواده معارفی در تدارک مراسم عروسی ماهرخ هستند. اما مهتاب خواهر او، به همراه شوهر و دو فرزندش در حالی‌که از شمال با سواری عازم تهران هستند و قرار است آینه موروثی نوعروس خانواده را بیاورند، با یک نفتکش تصادف می‌کنند و همراه با راننده سواری و زنی روستایی که در راه به آنها پیوسته، می‌میرند. خبر به خانواده می‌رسد و عکس‌ها و گزارش‌ها درستی آن را تایید می‌کنند، اما اثری از آینه یافت نمی‌شود. مراسم عروسی به عزا تبدیل می‌شود و همگان در آن سهیم می‌شوند، بی‌آنکه به سرنوشت جفت جوان بیندیشند. در این میان فقط خانم‌بزرگ دل به عزا نمی‌سپارد و همچنان منتظر است تا مهتاب، آینه را بیاورد. خانواده‌ها و نزدیکان ازدست‌رفتگان، رانندگان نفتکش، ماموران و همه آنها که در این ماجرا به نحوی مربوط هستند، یکی پس از دیگری از راه می‌رسند و با اندوه در مراسم شرکت می‌کنند. بالاخره ماهرخ در اوج روان‌پریشی، تصمیم خود را می‌گیرد و با لباس عروسی به میان جمع می‌آید. برخی مبهوت، جمعی سرخورده و عده‌ای خوشحال می‌شوند. ناگهان در باز می‌شود و مهتاب و دیگر مردگان با آینه موعود از راه می‌رسند. همه در نور آینه قرار می‌گیرند. مهتاب آینه را به ماهرخ می‌سپارد. اینک او بار دیگر عروس است.

 

عوامل و بازیگران فیلم مسافران

کارگردان، فیلمنامه‌نویس و تدوینگر: بهرام بیضایی، فیلمبردار: مهرداد فخیمی، موسیقی متن: بابک بیات

بازیگران: مژده شمسایی، جمیله شیخی، هما روستا، فاطمه معتمدآریا، مجید مظفری، آتیلا پسیانی، جمشید اسماعیل‌خانی، محبوبه بیات، فرخ‌لقا هوشمند، نیکو خردمند، حمید امجد، عنایت بخشی، جهانگیر فروهر، هرمز هدایت، مهتاب نصیرپور، فریبرز عرب‌نیا، شهین علیزاده.

فاطمه معتمد آریا در فیلم مسافران

دستاوردها و آمار فروش فیلم مسافران

نمایش فیلم مسافران در دهمین دوره جشنواره فیلم فجر با تحسین منتقدان و داوران همراه بود. حاصل کار، ۱۴ نامزدی برای این فیلم بود که از آن میان ۶ جایزه به شرح زیر به فیلم بیضایی رسید: جایزه ویژه هیئت داوران در رشته بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول زن (جمیله شیخی)، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (فاطمه معتمدآریا)، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مجید مظفری)، بهترین فیلمبرداری (مهرداد فخیمی)، بهترین صدابرداری (محمود سماک‌باشی).

مسافران همچنین در این رشته‌ها نامزد دریافت سیمرغ بلورین بود: بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی متن (بابک بیات)، بهترین تدوین (بهرام بیضایی)، بهترین بازیگر نقش اول زن (مژده شمسایی)، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (محبوبه بیات)، بهترین جلوه‌های ویژه تصویری، بهترین چهره‌پردازی (فرهنگ معیری)، بهترین صحنه‌آرایی (ایرج رامین‌فر).

مسافران از ۲۵ آذر ۱۳۷۱ روی پرده رفت و توانست با جذب ۵۱۴ هزار و ۹۵۱ مخاطب در رتبه بیست‌وسوم پرمخاطب‌ترین و رتبه شانزدهم پرفروش‌ترین فیلم‌های آن سال قرار گیرد.

مرور آمار مخاطبان فیلم های عالیجناب بهرام بیضایی

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم مسافران

جهانبخش نورایی در یادداشت مفصلی که در شماره ۱۳۵ ماهنامه فیلم (۲۰ دی ۱۳۷۱) در مورد مسافران نوشت، به جزییاتی پرداخت که مسافران را فیلمی در مورد تقدیرگرایی جلوه می‌دهند: «اگر در مسافران، مضمون کشاکش تاریکی و روشنایی را در متن طبیعت جاودانه‌ای که در فیلم حضور دارد تاویل کنیم، خواهیم دید که رنج، در یک چشم‌انداز وسیع، زاییده تقدیر است و در همان حال، انسان را از ایستادگی در برابر آن گریزی نیست.»

این در حالی است که مسافران اساسا فیلمی نیست که بتوان آن را به یک موقعیت اجتماعی خاص محدود کرد: «مسافران، به سبب گستردگی و جهانشمولی نگاه فیلمساز، از هر تفسیر محدودکننده‌ای که بخواهد آن را به یک موقعیت اجتماعی و سیاسی مشخص تقلیل دهد، فراتر می‌رود. هر چند که عناصری از فرهنگ و هویت ملی ما، به‌عنوان بخشی از همین طبیعت نامیرا، در بن فیلم می‌تپد و آیین‌های رمزی خود را برای صحنه‌پردازی و آفرینش معانی، به فیلمساز وام می‌دهد.»

جهانبخش نورایی (مجله فیلم، ۱۳۷۱): مسافران، به سبب گستردگی و جهانشمولی نگاه فیلمساز، از هر تفسیر محدودکننده‌ای که بخواهد آن را به یک موقعیت اجتماعی و سیاسی مشخص تقلیل دهد، فراتر می‌رود. هر چند که عناصری از فرهنگ و هویت ملی ما، به‌عنوان بخشی از همین طبیعت نامیرا، در بن فیلم می‌تپد و آیین‌های رمزی خود را برای صحنه‌پردازی و آفرینش معانی، به فیلمساز وام می‌دهد

نورایی در ادامه به مثالی کلیدی پرداخت که تقابل طبیعت و مرگ را در فیلم برجسته می‌کند: «از همان ابتدا که آینه خوابیده بر زمین، تصویر آسمان را منعکس می‌کند و با برداشته شدن و گردش آن، به دریا و درختان می‌رسد و سپس روی سواری سیاهرنگ از حرکت بازمی‌ماند، کشاکش بین طبیعت (آسمان و دریا و درخت که بعدا به کمک رنگ و قرینه‌سازی‌ها با آدم‌های فیلم همسان می‌شوند) و مرگ (سواری سیاه‌رنگ که مسافران را به قتلگاه می‌برد) به عنوان یک مایه کلیدی، شکل می‌گیرد. اما در پایان ماجرا، آدم‌ها و عروس، پس از گذر از رنج‌ها، در آینه ماوا می‌گیرند و جایگزین طبیعت می‌شوند.»

طراحی لباس فیلم هم به‌گونه‌ای است که شخصیت‌ها را با طبیعت پیوند می‌زند: «آنچه پیوند و شباهت آدم‌ها را با دریا و آسمان، در وجه ظاهری، ممکن می‌سازد، تنوعی از رنگ‌های آبی است که مشخصا در لباس کیهان و کیوان، بچه‌های شلوغ و سرزنده حشمت داوران، خود را نشان می‌دهد و بعدا نیز می‌بینیم که به نسبت‌هایی در جامه خانم‌بزرگ و سایرین، و حتی در رنگ در و پنجره خانه داوران، و اشیاء خانه معارفی‌ها جلوه می‌کند. در کنار رنگ آبی، رنگ پوشش مهتاب (مشخصا) و بعد ماهو و مستان، درجاتی از قهوه‌ای روشن است که با رنگ زمین و درختان پاییزی فیلم قرابت می‌یابد و این همان رنگ لفاف آینه در روی باربند سواری است که باد پیش از رسیدن مسافران به قتلگاه، آن را می‌کند و می‌برد (همرنگی لباس مستان و مهتاب وقتی معنا پیدا می‌کند که مستان درباره مهتاب به ماهو می‌گوید: “هیچ‌کس به اندازه او مرا نمی‌فهمید.”).»

هشدارهایی که بیضایی (چه در تصاویر مسافران و چه در دیالوگ‌های فیلم) گنجانده است، مایه تقابل مرگ و زندگی را موکد کرده است: «مرگ ماتم‌انگیزی که در جاده اتفاق می‌افتد، هشدارهایش را به‌صورت یک سلسله کنایه و نشانه بدشگون در قسمت‌های اولیه فیلم می‌دهد و آدم‌ها با بازنمایی نهاد خود و عمل‌ها و عکس‌العمل‌هایی که در برابر هم دارند، این حادثه را مانند یک رشته واریاسیون در روی تم اصلی یک قطعه موسیقی سمفونیک تکرار می‌کنند (کل فیلم در چهار موومان است: مرگ، انتظار، سوگ، رستاخیز). به این ترتیب، می‌بینیم که عناصر مرگ و زندگی به نحوی تنگاتنگ در وجود آدم‌ها و مناسبات آنها و اشیاء پیرامون جا گرفته و در یک کشاکش دائمی قرار دارند. نخستین هشدارها، حرکت آینه از طبیعت و مکث آن بر روی سواری سیاه‌رنگ، محصور شدن دریا/ و بچه‌های پرتکاپو (تمثیل واضح شور زندگی) با میله‌های پنجره، و از کار افتادن ساعت مهتاب است. درست پس از آنکه بچه‌ها با خوشحالی به‌خاطر رفتن به عروسی کف می‌زنند، مهتاب به ما رو می‌کند و با سردی و اطمینان می‌گوید: “ما به تهران نمی‌رسیم. ما همگی می‌میریم.” این مقابله کلامی و تصویری عمل بچه‌ها و عکس‌العمل مهتاب، وجه دیگری از معارضه‌ای است که با حرکت آینه از طبیعت و توقف روی سواری بدشگون، تم اصلی فیلم را بنا می‌نهد و واریاسیون‌های این حرکت آینه و محتویات متضاد آن، در موقعیت‌های مختلف فیلم، خود را نشان می‌دهد.»

اما چه‌چیزی دستمایه تقابل مرگ و زندگی را به مفهوم تقدیر مرتبط می‌کند؟ نورایی این بحث را با توضیحی در مورد نبود یک نیروی مشخص شر در مسافران آغاز کرد: «ماهیت نیروی تهدیدکننده شر و عامل تاریکی و ویرانی چیست؟ در دستگاه معنایی فیلم، پاسخ روشنی داده نمی‌شود و هیچ نیرو یا شخص خاصی به عنوان مقصر معرفی نمی‌گردد. شر، سرشتی کدر و پرابهام دارد. راننده نفتکش و شاگرد او شر نیستند، بلکه ناآگاهانه و بی‌خبر، وسیله اجرای شر می‌شوند تا بعدا با یک عذاب وجدان کشنده، طلب بخشایش کنند. با توضیحاتی که درباره مقابله مستمر روشنایی و تاریکی در متن طبیعت بی‌مرگ دادم، به نظر می‌رسد که فیلم، فارغ از اینکه شر کیست یا چیست، عمدتا به امید زوال‌ناپذیری توجه می‌کند که به یاری خانم‌بزرگ و عروس، بازگشت آینه و روشنی را میسر می‌سازد. مهم این است که در پایان، برخاستن مردگان را از گور و ریزش نور در تاریکی را باور کنیم و به عنوان یک واقعیت بپذیریم.»

صفی یزدانیان (مجله فیلم، ۱۳۷۰): خانواده‌ای سرخوش، بار سفر می‌بندند. شوخی زن و شوهر، سرزندگی بچه‌ها، و راننده. پیش از راه افتادن، مهتاب رو به ما می‌کند و می‌گوید که به مراسم عروسی می‌روند. و می‌گوید نخواهند رسید: “ما همه می‌میریم”. و از این لحظه، “واقعیت” رها می‌شود. آری، کار هنرمند بازسازی آنچه هرروز می‌بینیم نیست. حالا، شخصیتی از فیلم، به‌صراحت، به ما می‌گوید در فیلمی که خواهیم دید به دنبال آنچه برایمان آشناست نباشیم

از این‌جاست که اتفاقات فیلم جنبه‌ای تقدیری می‌یابند: «حالا که شر ویژگی مشخص و معینی ندارد، می‌توانیم مرگ و تاریکی را در متن طبیعتی که بستر رویدادها و تنش‌های فیلم است، به‌عنوان پدیده‌هایی جبری قلمداد کنیم و تقدیری بودن آنها را (چه در جهان عینی و چه در اعماق روح و غرایز خود) بپذیریم… میزانسن فیلم، به حد لازم دستمایه برای قبول چنین نگرشی در اختیار ما می‌گذارد… [مثلا] هنگامی‌که مهتاب می‌گوید همگی آنها در جاده خواهند مرد و سواری به راه می‌افتد، دوربین در یک حرکت عمودی بالا می‌رود و به قله ابرگرفته کوه و آسمان روی آن می‌رسد. لحظایت بعد در حرکتی معکوس بر کلبه زرین‌کلا، زن روستایی، فرود می‌آید تا او را به سوی سوار شدن به اتومبیلی که به قتلگاه می‌رود، هدایت کند. این حرکت دوربین، با هدف اتصال دادن مرگ به نیروهای لایتناهی طبیعت (که خصایص آن در هستی فردی و روح ما نیز انعکاس یافته) طراحی شده است.»

صفی یزدانیان از زاویه متفاوتی با مسافران روبه‌رو شد. از دید یزدانیان (در شماره ۱۲۰ ماهنامه فیلم، اسفند ۱۳۷۰)، این فیلم بیضایی در مورد فرار از معیارهای نازل در شناسایی واقعیت است: «خانواده‌ای سرخوش، بار سفر می‌بندند. شوخی زن و شوهر، سرزندگی بچه‌ها، و راننده. پیش از راه افتادن، مهتاب رو به ما می‌کند و می‌گوید که به مراسم عروسی می‌روند. و می‌گوید نخواهند رسید: “ما همه می‌میریم”. و از این لحظه، “واقعیت” رها می‌شود. آری، کار هنرمند بازسازی آنچه هرروز می‌بینیم نیست. حالا، شخصیتی از فیلم، به‌صراحت، به ما می‌گوید در فیلمی که خواهیم دید به دنبال آنچه برایمان آشناست نباشیم. ما را با توهم واقع‌نمایی فریب نمی‌دهد، به جاده فرعی خاک‌آلود نمی‌کشاند، و در تپه‌های “هیچ” رهامان نمی‌کند. به ما می‌گوید که آنچه خواهیم دید واقعی نیست، و از همین روست که هنگام تماشای فیلم، معیارهای نازل در شناسایی واقعیت را (بحث کسالت‌باری که سال‌هاست در جهان هنر جایی ندارد) کنار می‌نهیم. و از همین رو احساس می‌کنیم که، با این همه، چقدر این فیلم “راست می‌گوید”، درباره همه چیز.»

یزدانیان در یادداشت دیگری در ۱۳۵ ماهنامه فیلم، توضیحات بیشتری در مورد برداشتش از فیلم بیضایی مطرح کرد. از دید یزدانیان، مسافران در مورد دو رویکرد متفاوت است که هر دو خود را واقعیت می‌دانند: «از صحنه تصادف عکس و فیلم می‌گیرند. افسر پلیس، به مرگ گواه می‌دهد. عکاس و فیلمبردار ویدئو “سند تصویری” تهیه می‌کنند. این عکس در روزنامه چاپ می‌شود. “ثبت اسناد”. اینها همه تاییدی بر سخن مهتاب است. می‌پنداریم که به این دوربینِ دیگر راست گفته بود، وقتی که در چشمانمان نگریست و، پیش هنگام، از مرگشان آگاهمان کرد. اما بعد، خانم‌بزرگ در برابر همین دوربین فاجعه را انکار می‌کند. واقعیت کدام است؟»

یزدانیان در ادامه با ذکر مثال‌های دیگر بر این تاکید کرد که پایه‌های فیلم روی خلق دو جهان متعارض بنا شده که هر کدام مسیر خود را طی می‌کنند: «جهان “آشنا” در این میان به راه خود می‌رود، و الگوهای “عادی” خود را رعایت می‌کند: تدارک پذیرایی از میهمانان عزا، نوارها و پارچه‌های سیاه، آگهی‌های تسلیت، قاب‌های سیاه عکس‌های مردگان… و از فصل رویای ماهرخ، راهی دیگر برای پایان سفر گشوده می‌شود، راهی که پیمودنش تنها از عهده نگاه هنرمندانه به جهان برمی‌آید: یگانگی منطق جهان بیرون و درون.»

با این توضیح، یزدانیان به این نتیجه می‌رسد که مسافران نه‌تنها در مورد پیچیدگی مفهوم واقعیت، بلکه در مورد هنر هم هست: «به این اعتبار، مسافران – فراتر از درونمایه زیبایش – اثری در ستایش آفرینش هنری نیز هست.»

فیلم مسافران

تکنیک‌های داستان‌گویی و اهمیت جزییات در فیلم مسافران

احتمالا برای بسیاری از کسانی که مسافران را سال‌ها پیش دیده‌اند، برخی از ویژگی‌های فیلم شفاف‌تر در ذهنشان باقی مانده است: شیوه خاص روایت فیلم با شکلی از پیش‌آگاهی که به شخصیت‌ها و تماشاگر می‌بخشد (شوکه‌کننده‌تر از همه، همان کلماتی است که مهتاب/ هما روستا رو به دوربین در مورد مرگ خود و خانواده‌اش در سفرِ پیشِ رو بر زبان می‌آورد) و انبوهی از عناصر جزیی تکرارشونده (در راس همه، استفاده مکرر از عنصر آینه). در چنین شرایطی غیرمنتظره نبود که بحث در مورد تکنیک‌های روایی و نقش جزییات در نقدهای مختلف تکرار شود.

جمشید اکرمی در شماره ۱۲۰ ماهنامه فیلم مسافران را به‌خاطر نحوه ترکیب الگوهای داستان‌گویی آثار آلفرد هیچکاک و برتولت برشت ستود: «چه کسی انتظار داشت تکنیک‌های داستان‌سرایی هیچکاکی (که در شاید وقتی دیگر تبلور آشکارتری داشتند) به این زیبایی از یک فیلم دیگر بیضایی سربرآورند؟ تماشاگر از پیش می‌داند که حادثه در کمین نشسته است، ولی ناچار می‌شود که دست و پا بسته نظاره‌گر باشد، نظاره‌گر خوشبختی ناپدیدشونده آدم‌هایی که اعتمادشان را به خوشبختی هنوز از دست نداده‌اند. آمیزه درخشان برشت و هیچکاک، اعتماد بیضایی را به ذکاوت تماشاگرش نشان می‌دهد. تدوین سیال فیلم، به‌خصوص در رابطه با یک دوربین خرامان ولی عبوس، شاید نقطه عطفی در خود-گویایی پرداخت تصویری در فیلم‌های ایرانی باشد.»

حمیدرضا صدر (مجله فیلم، ۱۳۷۱): فیلم مسافران با بیشترین بهره از رنگ، صدا، حرکت یا سکون شخصیت‌ها و صحنه‌آرایی، بیش از آن‌که تماشاگر را با بسط همان درام درونی قوام گرفته تا پیش از خبردار شدن خانواده از حادثه تصادف جلو ببرد، درگیر جزییاتی می‌کند که گویی مجموعه اثر باید در خدمت این جزییات باشد، و نه برعکس. نگاه کنیم به فصل چگونگی ورود خبر مرگ به خانه پس از آن تعلیق و تنش فراوان، که در وهله اول بر مبنای واکنش چهره شخصیت‌ها عرضه می‌شود

با این وجود نظرات مخالفی هم وجود داشت. به‌عنوان مثال یکی از نویسندگان ماهنامه فیلم در همان شماره به ساختار و دیالوگ‌هایی به‌شدت ادبی اشاره کرد که به فیلم ضربه زده‌اند: «فیلمنامه‌های سال‌های اخیر بیضایی را همواره مشتاقانه خوانده‌ایم. با نوعی تردید و شادمانی باطنی از فیلم نشدنشان، که علتش را در ساختار کاملا ادبی آنها باید جست. اما هرگز نمی‌شد باور کرد که همان دیالوگ‌های مطنطن و غیرسینمایی را – که البته عده‌ای آنها را “زبانی تازه” می‌خوانند – روزی در فیلمی از بیضایی بشنویم. مسافران سرشار از این دیالوگ‌هاست، پیرزنی که با لحنی فیلسوفانه از مرگ سخن می‌گوید و تازه عروسی که حرف‌هایش در حرکات تئاتریش گم می‌شوند. بیضایی سال‌هاست عشق را هم در فیلم‌هایش از یاد برده است. رابطه استاد و شاگرد سابق و عروس و داماد تازه، نشانگر این مطلب است. اظهارنظرهایی از این دست که مثلا مسافران زندگی و نشاط را جایگزین مرگ و سوگواری می‌کند، یا هجویه‌ای است بر فیلمفارسی، فیلم را نجات نمی‌دهد. فیلمساز با قصه چند سطریش و به‌زور شخصیت‌های متعدد نمی‌تواند فیلم را پیش ببرد.»

حمیدرضا صدر در شماره ۱۳۵ ماهنامه فیلم به‌تفصیل به نقش جزییات در مسافران پرداخت. از دید او تمرکز بیضایی بر این عناصر نه‌تنها به کیفیت نهایی فیلم کمک نکرده بلکه به آن ضربه زده است: «حرکت در مرز مرگ و زندگی، خنده و گریه، عروسی و عزا، سیاهی و سپیدی، فیزیک و متافیزیک و… به‌واسطه عناصری دنبال می‌شوند که گاه و بیگاه از متن اصلی جلو می‌زنند و پس‌زمینه‌ها و پیش‌زمینه‌ها را درهم می‌آمیزند. همه چیز آن‌چنان یک‌کاسه می‌شود که فاصله بین فرع و اصل در کادرها، صحنه‌ها و فصل‌های مختلف از بین می‌رود. نگاه کنیم به همان تضاد پررنگ نشانه‌های اولیه یعنی سیاهی و سپیدی: از قاب سیاه آینه تا چراغ‌های سپید، از اتومبیل سیاه تا توری‌های سپید، از چترهای سیاه تا برف سپید، از جامعه سیاه عزا تا لباس سپید عروسی و… تضادی که محدود می‌شود به جست‌وجویی برای یافتن این نشانه‌های آشکار و موکد. همیشه و همه‌جا توجه ما به عناصری جلب می‌شود که در همان گام نخست، عملکرد اولیه‌شان را پذیرفته‌ایم. تاکید دوباره و دوباره به مواردی که آنها را در بدو امر هم قبول کرده‌ایم.»

صدر به‌عنوان نمونه به کاربرد عنصر آینه در فیلم اشاره کرده است. برخلاف جمشید اکرمی که مسافران را نشان‌دهنده اعتماد بیضایی به ذکاوت تماشاگر قلمداد می‌کرد، صدر اعتقاد داشت که تاکید بیش‌ازحد فیلمساز بر آینه نشان‌دهنده بی‌اعتمادی او به مخاطب است: «عنصر کلیدی مسافران، یعنی آینه، نمونه روشن‌تر این رجعت‌ها و اشاره‌های دائمی است. جایی که دلمشغولی‌های فیلمساز در به‌کارگیری این عنصر تا به آن‌جا پیش می‌رود که گویی هیچ‌گاه این اطمینان از تماشاگرش را به‌دست نمی‌آورد که شاید؛ و فقط شاید اهمیت عملکرد آن را دریافته باشد. با استفاده فراوان از آینه در اکثر فصل‌های فیلم و در نظر داشتن این نکته که همه شخصیت‌های اصلی باید پیش از رسیدن به فصل نهایی رودرروی آینه‌ای قرار بگیرند، حضور طبیعی این عنصر در دل فیلم دستخوش تغییر می‌شود. عنصری به‌عنوان مبدا و مقصد حرکت آدم‌ها، یا نشانه رفتن دوربین که با بهانه مثل فصل سمساری، و بی‌بهانه مثل فصل شکستن آینه توسط عروس، دنبال می‌شود. آینه‌ای که در بستر طبیعی روابط و رخدادهای فیلم، واکنش‌ها، تردیدها، تنش‌ها و یا حتی آرایش صحنه جای خود را پیدا نکرده و عموما هم تحمیلی به‌نظر می‌رسد.»

از دید صدر، یکی از مشکلات اصلی مسافران این است که بیش از آن‌که جزییات فیلمْ در راه کمک به کلیت اثر باشند، ماجرا برعکس به‌نظر می‌رسد. او علت این ضعف را در این می‌دید که بیضایی توجه به دلبستگی‌های شخصی‌اش را مهم‌تر از واکنش‌های طبیعی کاراکترهای تعریف‌شده درون فیلم می‌داند: «فیلم مسافران با بیشترین بهره از رنگ، صدا، حرکت یا سکون شخصیت‌ها و صحنه‌آرایی، بیش از آن‌که تماشاگر را با بسط همان درام درونی قوام گرفته تا پیش از خبردار شدن خانواده از حادثه تصادف جلو ببرد، درگیر جزییاتی می‌کند که گویی مجموعه اثر باید در خدمت این جزییات باشد، و نه برعکس. نگاه کنیم به فصل چگونگی ورود خبر مرگ به خانه پس از آن تعلیق و تنش فراوان، که در وهله اول بر مبنای واکنش چهره شخصیت‌ها عرضه می‌شود. همراه با نوعی نگاه از دور که پلی می‌زند بین انتظار و تشویش ما و دلشوره‌های آنها. اما در ادامه، همین واکنش‌ها از شکل حسی و درونی خود خارج شده و کاملا فیزیکی و بیرونی می‌شوند. مثل شکستن آینه، پرپر کردن گل‌ها، چاقو زدن به تابلو، تبر زدن به درخت و… واکنش‌هایی که برخاسته از آدم‌های روی پرده نیستند و برمی‌گردند به دلبستگی فیلمساز به عناصر به تعبیری مورد علاقه‌اش، یعنی آینه، گل، تابلو، درخت و… چنین حرکت‌های بیرونی نه‌تنها از واکنش‌های اولیه شخصیت‌ها عقب می‌افتند، بلکه بسیار هم سطحی و ابتدایی جلوه می‌کنند. نمونه بهتر را فصل کابوس ماهرخ در بر دارد؛ جایی‌که بیش از همیشه از درون منقلب و آشفته او دور می‌شویم و توجه ما به پرسپکتیو تغییریافته دیوارها (با اجرایی بسیار ضعیف)، و بعد موسیقی (نامناسب) این فصل جلب می‌شود. در این فصل تاکید بر دیوارهای سپید، سایه‌روشن‌های پررنگ و… نمی‌توانند واسطه‌ای باشند برای ترسیم دنیایی که عروس سیاه‌پوش را دربر گرفته. چرا که نه‌تنها عناصر مبالغه و اغراق همه چیز را دربر گرفته، بلکه همان جزییات به‌ظاهر پس‌زمینه‌ای، به پیش‌زمینه‌ها آمده‌اند و بین تماشاگر و این شخصیت فاصله ایجاد کرده‌اند.»

فیلم مسافران

شخصیت‌پردازی و بازیگری در مسافران

از میان بازیگران پرتعداد مسافران، پنج نفر نامزد سیمرغ بلورین شدند و سه نفر این جایزه را دریافت کردند. به‌نظر می‌رسد این موفقیت نه‌تنها نشان‌دهنده کیفیت بالای کار بازیگران این فیلم بلکه نمایانگر تبحر بیضایی در امر شخصیت‌پردازی است که منجر به خلق کاراکترهایی ملموس و تاثیرگذار شده است. اما واقعیت این است که منتقدانی با این ایده مخالف بودند.

حمیدرضا صدر در یادداشت خود (و در ادامه مباحثی که در بخش قبل مطرح شد) مثال‌هایی از بازی‌های ضعیف فیلم را ذکر کرد: «در همین روند با صرف فراوان انرژی فیلمساز در جزییات امر، فیلم در زمینه‌های دیگر، و شاید برجسته‌ترش، کم می‌آورد. مثل نقش‌آفرینی دو بازیگر شخصیت‌های فیلم، جمیله شیخی و مژده شمسایی، که نه‌تنها ضعیف هستند، بلکه گمراه‌کننده هم محسوب می‌شوند. مثل بازی جمیله شیخی که گویی درک درستی از این شخصیت دل‌داده به زندگی و نه مرگ ندارد و او را بدل می‌کند به زنی پررمز و راز تا حد مثلا نوعی پیشگو. کسی که با سیمایی سنگی و کلامی فاقد روح بیشترین فاصله را از شخصیت کتاب می‌گیرد. همین‌طور مژده شمسایی که از عهده ادامه نقش دشوارش برنمی‌آید و نمی‌تواند مرز بین سرخوشی و شادابی اولیه و یاس و تلخی ثانویه را حفظ کند. باور نمی‌کنیم که او کسی باشد که بتواند از دل تردید و دودلی به عشق و آینده چنگ بزند.»

روبرت صافاریان (مجله فیلم، ۱۳۷۱): با کنار هم گذاشتن همه نشانه‌ها می‌توان گفت که منظور فیلم باید قاعدتا همین باشد. ظاهرا همه چیز جور درمی‌آید. اما آیا فیلم در انتقال این همه به تماشاگر، به عنوان حسی زنده، موفق است؟ آیا این‌گونه نتیجه‌گیری محصول تجربه تمامی لحظه‌ها، حادثه‌ها و شخصیت‌های فیلم است یا برعکس، بیشتر به بازی کنار هم چیدن قطعات یک معما می‌ماند؟

روبرت صافاریان هم در نقد خود در شماره ۱۳۵ ماهنامه فیلم، سعی کرد تا ضعف فیلم را در زمینه شخصیت‌پردازی آشکار کند. صافاریان توضیحات خود را با توصیفی از جهان‌بینی فیلم آغاز کرد: «تردیدی نیست که قهرمان مسافران خانم‌بزرگ است و آینه آبا و اجدادی خانواده معارفی. بیضایی با تاکیدهای مکرر بر آینه در تصویر و گفتار، شکی باقی نمی‌گذارد که باید به آن همچون یک نماد بنگریم، و آینه در فرهنگ ایرانی مظهر عشق، صفا و باروری است. و خانم بزرگ چنان به این آینه (چیزهایی که آینه مظهر آنهاست) وابسته است، چندان عاشق و چنان نیازمند آن است که به‌رغم گواهی آشکار واقعیت‌های عینی، نمی‌تواند نابودی آن را (یعنی نابودی سنت‌ها و هویت فرهنگی را؟) بپذیرد. پس با ایمانی تزلزل‌ناپذیر، خبر تصادف خانواده دخترش را باور نمی‌کند. اما جز او، باقی همه گرفتار گسستگی و مسایل زندگی مادی روزمره هستند… پیروزی با خانم‌بزرگ است. پافشاری او نتیجه می‌دهد، مردگان از قبر برمی‌خیزند (برمی‌خیزند؟) و این پیروزی باور و ایمان را در دل همه آنها که دربند داده‌های عینی بودند، زنده می‌کند… نور عشق از آینه بر همه می‌تابد، همه به خود می‌آیند و علایم را درمی‌یابند و وصلت (که مقدمه باروری است) سرمی‌گیرد.»

اما از دید صافاریان، مشکل فیلم نه در مضامین منتقل‌شده بلکه در نحوه انتقال آنها است: «با کنار هم گذاشتن همه نشانه‌ها می‌توان گفت که منظور فیلم باید قاعدتا همین باشد. ظاهرا همه چیز جور درمی‌آید. اما آیا فیلم در انتقال این همه به تماشاگر، به عنوان حسی زنده، موفق است؟ آیا این‌گونه نتیجه‌گیری محصول تجربه تمامی لحظه‌ها، حادثه‌ها و شخصیت‌های فیلم است یا برعکس، بیشتر به بازی کنار هم چیدن قطعات یک معما می‌ماند؟»

در ادامه، صافاریان به مشکلات فیلم در زمینه شخصیت‌پردازی مسافران اشاره کرد: «مسافران فیلمی است با شخصیت‌های متعدد، اما آشکارا در به هم پیوستن همه این شخصیت‌ها در طرحی واحد درمانده است. شخصیت‌های اصلی هیچ‌یک گوشت و خون ندارند. مسایل آنها، مثلا همان رابطه مستان و ماهو یا همدم و حکمت بسیار گذرا مطرح می‌شوند. پافشاری و پایمردی خانم‌بزرگ هم هرگز برای تماشاگر پذیرفتنی نمی‌شود (در واقع تماشاگر بیشتر با آن مردمی که خانم بزرگ را مجنون می‌پندارد، هم‌عقیده است و لذا زنده‌شدن مردگان را هم در آخر فیلم باور نمی‌کند).»

به‌نوشته صافاریان، مشکل دیگر فیلم پرداختن بیش‌ازاندازه فیلمساز به شخصیت‌هایی فرعی‌تر است که باعث به‌حاشیه رفتن بخش اصلی درام می‌شود: «بدتر از این، پرداختن نسبتا مفصل فیلم به آدم‌هایی است مثل راننده، کمک‌راننده، خانواده‌هایشان، زن روستایی مقتول و شوهرش، خانواده راننده سواری حامل مسافران و افسر راهنمایی، که هر یک به لحن و زبان صنف خود (و چقدر کلیشه‌ای) مطالبی بیان می‌کنند. راستی غرض از پرداختن به این آدم‌ها چیست؟ افزودن تعداد شخصیت‌ها باعث می‌شود درام شخصی خانواده عروس تحت‌الشعاع قرار بگیرد.»

فیلم مسافران

نتیجه‌گیری

همان‌طور که اشاره شد، بیضایی پیش از ساخت مسافران با انبوهی از مشکلات مواجه شده بود. شاید اگر خیلی از فیلمسازان دیگر در چنین شرایطی قرار می‌گرفتند، به‌سراغ ساخت آثاری عمیقا تلخ‌اندیشانه می‌رفتند. با این وجود بیضایی در مسافران تلاش کرده تا اهمیت زندگی را از دل پرداختن به مرگ بیرون بکشد: مسیری که شاید، به‌شکلی استعاری، به تلاش‌های خود او برای فعالیت در سینما و تئاتر ایران هم اشاره داشت. با این وجود، ادامه راه برای بیضایی چندان شیرین نبود. کارنامه بیضایی پر است از فیلمنامه‌های ساخته‌نشده و نمایشنامه‌هایی که یا روی صحنه نرفتند یا به‌قدر شایستگی دیده نشدند. تماشای مسافران، حتی اگر آن را از بهترین ساخته‌های سینمایی بیضایی ندانیم، کافی است تا دریغ ما دوچندان شود!

دانلود فیلم

ادامه مطلب فیلم مسافران؛ نقد و بررسی های قدیمی درباره اثر بهرام بیضایی

عکس دوران بارداری مینا مختاری همسر بهرام رادان

با عکس دوران بارداری مینا مختاری همسر بهرام رادان که در صفحه شخصی اینستاگرامش منتشر و در فضای مجازی وایرال شد در ادامه مطلب همراه ما باشید.

عکس دوران بارداری مینا مختاریعکس دوران بارداری مینا مختاری
عکس دوران بارداری مینا مختاری

مینا مختاری یک طراح لباس، بلاگر و مدل ایرانی است.

بهرام رادان با مینا مختاری، در ۱۹ تیر ماه ازدواج کرد.

گردآوری: نیمکت خبر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۱ رای

دانلود فیلم

ادامه مطلب عکس دوران بارداری مینا مختاری همسر بهرام رادان

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش


ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری 

در این مطلب ماجرای ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری را مرور می کنیم. بهرام رادان بازیگر و مدل مشهور و محبوب کشورمان روز گذشته خبر ازدواج خود با مینا مختاری طراح مد را در پیج اینستاگرامش منتشر کرد. همزمان با اعلام این خبر، سیل تبریک ها از جانب دوستان، بازیگران، خواننده ها و فالوورهای این زوج به پیج های آنها روانه شد. در ادامه اطلاعات بیشتری درمورد ازدواج بهرام رادان را بررسی می کنیم.

 

بهرام رادان در ایام نوروز ۱۴۰۱ خبر ازدواج خود را اعلام کرد. این بازیگر مشهور کشورمان با پست کردن یک ویدیو در پیج اصلی اینستاگرامش که بالغ بر ۶٫۶ میلیون دنبال کننده دارد، از همسرش رونمایی کرد. خانم مینا مختاری همسر بهرام رادان هم این ویدیو را در پیج خود که بیش از ۳۱۷ هزار دنبال کننده دارد، پست کرد. این پست ها تا امروز میلیون ها بازدید داشته و هزاران کامنت تبریک برای آنها ثبت شده است.

 

بهرام رادان و همسرش مینا مختاری

آقای بهرام رادان برای اولین بار است که خبر ازدواج خود را منتشر می کند. چرا که بیشتر بازیگران در طول عمر خود چندین بار ازدواج می کنند. وی یکی از جذاب ترین بازیگران ایرانی است و علاوه بر آن در صنعت مدلینگ و کارهای بشر دوستانه هم فعالیت دارد و یکی از سفیرهای سازمان ملل متحد می باشد. باید بگوییم که آقای بهرام رادان با بازی در فیلم سنتوری به اوج شهرت خود در دنیای بازیگری دست یافت.

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

درمورد همسر بهرام رادان اطلاعات زیادی در دسترس نمی باشد. اما باید بگوییم که او طراح مد است و گویا از مدت ها قبل با بهرام داران آشنایی داشته است. خانم مینا مختاری هم همانند همسرش بهرام رادان در کارهای بشر دوستانه سوابق زیادی داشته است. وی تاکنون بیش از ۲۲۷ پست در پیج اصلی اش منتشر کرده و نزدیک به نیم میلیون فالوور دارد که البته این رقم هر روز در حال افزایش می باشد.

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

درصورتی که اطلاعات بیشتری درمورد مینا مختاری همسر بهرام رادان به دست آوریم، این پست به روز رسانی خواهد شد. از جمله کسانی که ازدواج این زوج هنری را تبریک گفته اند می توانیم به: مهناز افشار، گلاره عباسی، هوتن شکیبا، کارن همایون فر، ترانه علیدوستی، علی اوجی، مهتاب کرامتی، سحر دولتشاهی، احمد مهران فر و بسیاری دیگر از بازیگران و خواننده های معروف کشورمان اشاره داشته باشیم.

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

عکس همسر بهرام رادان

 

بیوگرافی بهرام رادان

بهرام رادان متولد سال ۱۳۵۸ می باشد. او در شهر تهران زاده شده است و دارای یک خواهر و یک برادر می باشد. از پدر و مادر بهرام رادان اطلاعات دقیقی با منبع معتبر وجود ندارد و به همین دلیل هم ما نمی توانیم چیزی درمورد آنها منتشر کنیم. آقای رادان در دهه هفتاد به طور حرفه ای کار بازیگری را شروع کرد و حدود یک دهه طول کشید تا بتواند به یک سوپراستار در سینمای ایران تبدیل شوید.

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

وی با بازی در فیلم شور عشق ۱۳۷۹ دیده شد و سپس با بازی در فیلم های شمعی در باد و سنتوری به اوج شهرت خود رسید. لازم به ذکر است که بهرام رادان تاکنون برنده ۲ سیمرغ بلورین (بهترین بازیگر نقش اول مرد) از جشنواره فجر شده است. او با شرکت در کلاس های خصوصی بازیگری فعالیت خود را شروع کرده است. جالب است بدانید که بهرام رادان یک آلبوم موسیقی به نام روی دیگر هم منتشر کرده است.

 

نکات جالب درمورد بهران رادان

آقای رادان در سال ۲۰۱۷ مشعل بازی های المپیک را در سئول (کره جنوبی) حمل کرد. او بعدها گفت که حمل مشعل المپیک برای او به عنوان یک رویداد تاریخی در زندگی اش ثبت شده و از این کار حس بسیار خوبی دارد. در سال ۱۳۸۹ او به عنوان اولین سفیر ایرانی برای مبارزه با گرسنگی در جهان انتخاب شد. همچنین او کارهای بشر دوستانه بسیاری در تمام جهان انجام داده است.

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

برای اطلاعات بیشتر از ازدواج بهرام داران و مینا مختاری می توانید به پیج اینستاگرام این زوج هنرمند مراجعه کنید. روی هم رفته آنها نزدیک به ۷ میلیون فالوور دارند که رقم بسیار خوبی محسوب می شود. شما می توانید عکس ها، فیلم ها و اخبار این زوج را از طریق پیج های اصلی شان در اینستاگرام دنبال کنید. در زیر آدرس پیج اصلی بهرام داران و همسرش مینا مختاری را به اشتراک گذاشته ایم.

 

پیج اینستاگرام بهرام رادان

bahramradan@

 

پیج اینستاگرام مینا مختاری

mimo.by.mina@

 

ادامه مطلب ازدواج بهرام رادان و مینا مختاری + عکس و بیگرافی بهرام رادان و همسرش

زندگینامه بهرام رادان ، بیوگرافی بهرام رادان


زندگینامه بهرام رادان ، بیوگرافی بهرام رادان

 

نام: بهرام رادان تاریخ تولد: ۱۳۵۸ مدرک تحصیلی: کارشناس مدیریت بازرگانی

 

وی در سال ۱۳۷۸ در آموزشگاه هیوا فیلم بازیگری را آموخت. در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد: « شور عشق »

 

اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد: « آواز قو »

 

دو سال بعد در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را تصاحب کرد: « شمعی در باد »پ

 

بهرام رادان فرزند آخر و دارای دو خواهر و یک برادر است.

 

ازدواج بهرام رادان

مجرد است و تا کنون خبری از ازدواجش منتشر نکرده است. او با توجه به اصرار مادرش برای ازدواج هنوز تصمیمی برای زندگی متاهلی ندارد.

 

ورود بهرام رادان به دنیای هنر

بعد از خدمت سربازی که مشغول گشتن بین آگهی های روزنامه برای یافتن شغل مناسب بود، نظرش به آگهی کلاس های بازیگری هیوا جلب شد و در این کلاس ها شرکت کرد.

 

سر کلاس ثریا قاسمی فیلمنامه شور عشق به او پیشنهاد شد و او اولین بار سال ۱۳۷۹ در ۲۱ سالگی جلوی دوربین رفت و یکی از نقش های اصلی را ایفا نمود.

 

او در دومین حضور موفق خود در سینما برای بازی در فیلم آواز قو جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد.

 

بهرام رادان با بازی در فیلم شمعی در باد به شهرت رسید اما اوج شهرت او به بازی در فیلم سنتوری در نقش علی سنتوری مربوط می شود که مسیر هنری اش را تغییر داد.

 

از بازیگری تا مدلینگ شدن بهرام رادان

در سال ۹۱ مدتی به کشور کانادا رفت و دوره شش‌ماهه اکتینگ را گذراند و بعد از آشنایی با شیوه های حفظ دیالوگ به زبان انگلیسی در تئاتر یک فیلم مستند به نام رویای شهرت را کارگردانی کرد.

 

او به جز بازیگری و کارگردانی در عرصه مدلینگ نیز فعالیت می کند و یکی از سهامداران کافه های زنجیره ویونا در ایران می باشد، بهرام رادان دارای یکی از کافه های اصلی و مرکزی ویونا در پاسداران تهران می باشد.

 

از بازیگری تا مدلینگ شدن بهرام رادان

در سال ۹۱ مدتی به کشور کانادا رفت و دوره شش‌ماهه اکتینگ را گذراند و بعد از آشنایی با شیوه های حفظ دیالوگ به زبان انگلیسی در تئاتر یک فیلم مستند به نام رویای شهرت را کارگردانی کرد.

 

او به جز بازیگری و کارگردانی در عرصه مدلینگ نیز فعالیت می کند و یکی از سهامداران کافه های زنجیره ویونا در ایران می باشد، بهرام رادان دارای یکی از کافه های اصلی و مرکزی ویونا در پاسداران تهران می باشد.

 

بهرام رادان، سفیر سازمان ملل

از سال ۱۳۸۹ به عنوان سفیر ایرانی برنامه جهانی غذا در مبارزه علیه گرسنگی منصوب شد تا سطح آگاهی ایرانیان را در مورد گرسنگی جهانی و مسائل مربوط به پناهندگان در کشور را ارتقا دهد.

 

خوانندگی بهرام رادان

به گزارش irannaz.com یکی از بازیگرانی است که در زمینه خوانندگی فعالیت دارد. اولین آلبوم این هنرمند با نام «روی دیگر» در بهمن ماه سال ۱۳۹۱ منتشر شد و شامل ۹قطعه به زبان فارسی و ۳قطعه به زبان انگلیسی است.

 

فیلم ها

شور عشق :نادر مقدس، ۱۳۷۹

آواز قو :سعید اسدی، ۱۳۷۹

آبی :حمید لبخنده، ۱۳۷۹

 

طلوع تاریک :ابراهیم شیبانی، ۱۳۸۰

ساقی :محمدرضا اعلامی، ۱۳۸۰

گاوخونی :بهروز افخمی، ۱۳۸۱

 

عطش :محمدحسین فرح‌بخش، ۱۳۸۱

رز زرد :داریوش فرهنگ، ۱۳۸۱

شمعی در باد:پوران درخشنده، ۱۳۸۲

 

سربازهای جمعه:مسعود کیمیایی، ۱۳۸۲

گیلانه :رخشان بنی‌اعتماد، محسن عبدالوهاب، ۱۳۸۲

رستگاری در هشت و بیست دقیقه:سیروس الوند، ۱۳۸۳

 

ازدواج صورتی :منوچهر مصیری، ۱۳۸۳

حکم :مسعود کیمیایی، ۱۳۸۴

تقاطع :ابوالحسن داوودی، ۱۳۸۴

 

خون‌بازی :رخشان بنی‌اعتماد، محسن عبدالوهاب، ۱۳۸۵

چهارانگشتی :سعید سهیلی، ۱۳۸۵

سنتوری :داریوش مهرجویی، ۱۳۸۵

 

کنعان:مانی حقیقی، ۱۳۸۶

بی‌پولی :حمید نعمت‌الله، ۱۳۸۷

کارناوال مرگ :حبیب‌الله کاسه‌ساز، ۱۳۸۷

 

زادبوم :ابوالحسن داوودی،۱۳۸۷

راه آبی ابریشم :محمد بزرگ‌نیا، ۱۳۸۷

تردید :واروژ کریم‌مسیحی، ۱۳۸۷

 

تهران ۱۵۰۰ :بهرام عظیمی، ۱۳۸۸

آدم‌کش :رضا کریمی، ۱۳۸۸

یکی از ما دو نفر:تهمینه میلانی، ۱۳۸۹

 

پل چوبی :مهدی کرم پور، ۱۳۹۰

نقشِ نگار :علی عطشانی، ۱۳۹۲

تراژدی:آزیتا موگویی، ۱۳۹۲

 

آتش‌بس ۲ :تهمینه میلانی، ۱۳۹۲

عصر یخبندان:مصطفی کیایی، ۱۳۹۲

حکایت عاشقی :احمد رمضان زاده، ۱۳۹۴

 

پولاریس (فیلم) :سودابه مرادیان، ۱۳۹۴

بارکد :مصطفی کیایی، ۱۳۹۴

زرد :مصطفی تقی زاده، ۱۳۹۵

 

چهار راه استانبول :مصطفی کیایی، ۱۳۹۶

آشفته‌گی :فریدون جیرانی، ۱۳۹۷

سونامی :میلاد صدرعاملی، ۱۳۹۷

 

ایده اصلی :آزیتا موگویی، ۱۳۹۷

گربه سیاه :کریم امینی، ۱۳۹٨

ابلق :نرگس آبیار، ۱۳۹۹

 

سریال ها

جیران :حسن فتحی، ١۴٠٠

رقص روی شیشه :مهدی گلستانه، ١٣٩٧

 

تهیه کنندگی بهرام رادان

مستند علمی «کاپیتان من»

فیلم گربه سیاه به کارگردانی کریم امینی:۱۳۹۸

فیلم علفزار به کارگردانی کاظم دانشی:۱۴۰۰

 

جوایز و افتخارات بهرام رادان

نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشن خانه سینما برای فیلم آواز قو در ۱۳۸۱

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم فجر برای شمعی درباد در سال ۱۳۸۲

 

برنده تندیس حافظ بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم گاوخونی در سال ۱۳۸۳

جوایز دیگری در جشنواره‌های دفاع مقدس و کانادا و آنتالیا و اسپانیا و… برای فیلم‌ گیلانه

 

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم فجربرای فیلم سنتوری در سال ۱۳۸۵

نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر نقش اول مرد ۱۳۸۹

 

اهدای جایزه در جشنواره کن

جایزه بهترین بازیگر مرد به خاطر بازی در فیلم آدم‌کش ساخته رضا کریمی در جشنواره فیلم بین‌المللی لاداخ هندوستان

ادامه مطلب زندگینامه بهرام رادان ، بیوگرافی بهرام رادان