is_tag

نوزدهمین مراسم «شب کارگردان» برگزار شد/ آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟

نوزدهمین مراسم «شب کارگردان» انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران و آئین نکوداشت اکبر زنجانپور، عصر امروز نهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

حمود دولت‌آبادی، فریبرز گلبن، اسماعیل خلج، اصغر همت، ایرج راد، حبیب رضایی، مسعود دلخواه، مهدی میامی، کاظم هژیرآزاد، مجید امرایی، محسن بهرامی، از حاضران در این مراسم بودند‌.

در ابتدای این مراسم شهرام گیل‌آبادی رئیس انجمن صنفی کارگردانان تئاتر گفت: امروز روز تولد استاد حمید سمندریان است. خاطرات فراوانی با نام بردن از حمید سمندریان به عنوان نشانه و تلنگر در ذهن ما ایجاد می‌شود. هیچ لحظه‌ای در تئاتر ایران ایشان از ذهن ما فراموش نمی‌شود.

وی ادامه داد: انجمن با مرور ملاک‌های مختلف در طول سال به این نتیجه رسید که مدالیوم و نشان عالی خود را به استاد اکبر زنجانپور چهره تأثیرگذار تئاتر ایران اهدا کند. انجمن به دلایل حمایتی قصد دارد به خاطر منش فکری و کاری‌شان از ژاله علو، علیرضا کوشک‌جلالی و علی شمس نیز قدردانی کند.

وی افزود: خوشحال و خرسندیم که با سختی در کنار دوستان‌مان ایستادیم و هیچ تحمیلی را نپذیرفتیم و با استقلال و به پشتوانه بزرگان تئاتر پیش می‌رویم. تئاتر عرصه نقد، تحلیل و حقانیت است.

گیل‌آبادی بیان کرد: سال قبل مدالیوم انجمن به آتیلا پسیانی اهدا شد که دیگر در میان‌مان نیست. یادش را گرامی می‌داریم.

سپس تصاویری از مراسم هجدهمین «شب کارگردان» و سخنان زنده‌یاد آتیلا پسیانی نمایش داده شد‌.

در ادامه احسان حاجی‌پور دبیر مراسم متن لوح قدردانی از علی شمس را قرائت کرد و سپس با حضور صدرالدین زاهد از علی شمس قدردانی شد.

علی شمس روی سن آمد و گفت: ممنونم که انجمن به یاد من بود. من حرفی نمی‌زنم که جشن امشب به حاشیه نرود. امیدوارم مسیر چرخ روزگار به شکل دیگری بچرخد که هر کدام از ما تئاتر مدنظر خود را روی صحنه ببریم و هیچ رنج و عذابی گریبان‌مان را نگیرد.

در ادامه آرش دادگر عضو هیأت‌مدیره انجمن صنفی کارگردانان تئاتر روی صحنه رفت و ضمن قرابت متن لوح قدردانی علیرضا کوشک‌جلالی گفت: یک سال پیش تماس تلفنی داشتم و کارگردان بزرگی با من تماس گرفت. از لقب استاد برای او استفاده کردم ولی او گفت که از واژه استاد استفاده نکن. علیرضا کوشک جلالی برای من همچنان استاد است و اعتبار بین‌المللی به تئاتر ایران داده است.

سپس پیام صوتی ژاله علو برای حاضران در مراسم پخش شد. وی در ابتدای این پیام از اینکه به دلیل کسالت نتوانسته در جمع حضور پیدا کند، عذرخواهی کرد.

وی در ادامه پیام خود یادآور شد: هنر والای تئاتر برای من ارزشمند بوده و با اشتیاق تمام کار هنر را دنبال کردم. من کار تئاتر را از ۱۳۲۷ در تئاتر تهران شروع کردم. سپس در تئاتر فردوسی و پس از آن در تئاتر فرهنگ به ایفای نقش پرداختم.

وی به ذکر نام کارگردان‌ها و نمایش‌هایی که همکاری داشت پرداخت و یادآور شد: در ادامه در سینما و رادیو نیز فعال شدم.

علو تاکید کرد: فکر می‌کنم بزرگترین ارزش برای هر هنرمندی این است که نتیجه کار‌های خود را توسط مردم ببیند. خوشحالم کار‌هایی کردم که همچنان بین مردم به نیکی از آن یاد می‌شود و خوشحالم کار‌هایی کردم که مردم از آنها راضی هستند.

در ادامه اصغر همت لوح قدردانی از کوشک‌جلالی را به وی اهدا کرد.

سپس محمد رحمانیان روی صحنه حضور پیدا کرد و بخشی از نمایش رادیویی «روز‌های رادیو» را که اشاره‌ای به ژاله علو و رقیه چهره‌آزاد داشت، خواند.

وی خطاب به کوشک‌جلالی گفت: حضور تو برای تئاتر ایران مانند یک معجزه است، بمانی برای‌مان.

سپس متن لوح قدردانی از ژاله علو را قرائت کرد و ایرج راد به نمایندگی از ژاله علو لوح و نشان مدنظر را دریافت کرد.

در این بخش از مراسم، هایده حائری خطاب به حاضران در مراسم گفت: من از مردم قدردانی می‌کنم که قدر هنرمندان‌شان را می‌دانند و در این مراسم حضور پیدا کردند. هنرمندان تلاش می‌کنند با فعالیت‌های خود هنر را پیش ببرند گرچه همه چیز بر علیه‌شان است.

حائری در ادامه به طنز بیان کرد: حیف است که جایزه ژاله علو عزیز را ۲ آقا بگیرند، به همین دلیل آمدم و جایزه ژاله علو عزیز را می‌گیرم.

در این بخش از مراسم تصاویری از گفت‌وگوی محمد رحمانیان با اکبر زنجانپور پخش شد که طی آن زنجانپور به ذکر خاطراتی از نحوه حضور خود در عرصه بازیگری و تجربه همکاری با حمید سمندریان و جمیله شیخی پرداخت.

سپس محمود دولت‌آبادی روی صحنه رفت و یادی از مهدی فتحی به عنوان دوست مشترک خود و زنجانپور کرد و گفت: روزی مهدی به اکبر گفت کسانی که هنر کار نمی‌کنند چه می‌کنند؟ من در عجب بودم از افقی که پیش روی این ۲ عزیز شکل گرفته است. اکبر سعی کرده که همیشه هنر بورزد ولی موانع خیلی وقت‌ها اجازه نداده است. این اجتماع به نشانه دوستی و ارادت به هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.

وی یادآور شد: لازم نیست که حتماً چیزی بشود. همین که سرپا هستید و همین شب‌ها را برپا می‌کنید یعنی شدن. امیدوارم همیشه پاینده باشید.

سپس محمد رحمانیان مجدداً روی صحنه رفت و گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» و سپس در کار‌های تلویزیونی دیدم. بعد از آن تماشای نمایش «همه پسران من» به کارگردانی اکبر زنجانپور باعث شد بفهمم که در زندگی به جای درستی رسیده‌ام. کار درخشانی بود که لحظه‌لحظه‌اش کلاس درس بود.

وی خطاب به زنجانپور تاکید کرد: از صمیم قلبم خیلی از شما متشکرم آقای زنجانپور.

سپس تصاویری از نمایش «چشم اندازی از پل» به کارگردانی حمید سمندریان در سال ۱۳۵۱ پخش شد که اکبر زنجانپور در جوانی خود در آن به ایفای نقش پرداخته بود.

در ادامه مسعود دلخواه نیز روی صحنه رفت و گفت: اکبر زنجانپور مثل هیچ کسی نیست؛ بازیگر و کارگردانی توانا و از همه مهمتر انسانی شریف و دوست‌داشتنی است.

وی تاکید کرد: اکبر زنجانپور بودن ساده نیست و دشوار است، از این رو صحبت کردن درباره او هم دشوار است.

دلخواه یادآور شد: وقتی نمایش «سیزوئه بانسی مرده است» با کارگردانی رکن‌الدین خسروی را دیدم، بازی اکبر زنجانپور حیرت‌زده‌ام کرد.

وی تصریح کرد: حق اکبر زنجانپور این است که جایزه‌ای به نام وی به بازیگران تئاتر اهدا شود.

نوید محمدزاده دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: وقتی قرار باشد درباره استاد صحبت کنم، خجالت می‌کشم. خیلی دوست‌تان دارم. امیدوارم قسمت باشد تا روی صحنه با شما نفس بکشم و قسمت باشد روی صحنه تئاتر از شما یاد بگیرم.

سپس شهرام گیل‌آبادی مجدداً روی صحنه رفت و عنوان کرد: در بیش از ۳۰ سالی که در رادیو بودم، صدای رامین فرزاد از گوشم خارج نمی‌شود که ته مانده غذا‌ها را به گربه‌ها می‌داد و برای‌شان «هملت» می‌خواند. سعادت این را داشتم که تجربه حضور در خدمت بزرگان را داشته باشم. مهدی فتحی روبه‌روی دیوار می‌ایستاد و دیالوگ‌های خود را مرور می‌کرد. ما با حکمت‌های مختلف از جمله آموزش در رادیو مواجه بودیم.

وی یادآور شد: دیدن حرکات معلم بزرگی، چون اکبر زنجانپور درس‌های بزرگی برای من داشت. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد این بود که نظم توسعه فکری، دانایی و درایت، سکوت را به همراه می‌آورد. استاد زنجانپور با اندیشه و آثار خود عالم دیگران را ارتقا داد. اکبر زنجانپور در عالم هنر از آبرو‌های زمین است.

در ادامه پرویز ممنون روی صحنه حضور پیدا کرد و گفت: من از خاطرات هنرجویی و دانشجویی اکبر می‌گویم. اولین بار که دعوت شدم برای تدریس در دانشگاه، نمایشی را از بهمن فرسی دیدم و اکبر زنجانپور نقش اصلی را بازی می‌کرد. مونولوگی طولانی داشت و من تحت تأثیر صدا و بیان اکبر زنجانپور قرار گرفتم.

وی یادآور شد: اکبر از جمله ۴ نفری بود که در دانشگاه به آنها عشق می‌ورزیدم و آخری آذر فخر بود که رفت. من و اکبر اختلاف سنی زیادی نداشتم.

ممنون تاکید کرد: زنجانپور بدون شعار کار می‌کرد. فردی با شخصیت بود که برای هم حرمت قائل بودیم. اکبر همیشه محترم و بسیار جدی بود.

اکبر زنجانپور در ادامه و در میان تشویق همگان روی صحنه رفت و گفت: این تعریف‌ها مسؤولیت آدم را زیاد می‌کند، اینکه هنر و نخ مرتبط هنر یعنی مخاطب را جدی بگیریم. ما تلاش می‌کنیم تا ارتباط نانوشته و ناگفته را در تئاتر ایجاد کنیم.

وی تاکید کرد: وظیفه ما هنرمندان تئاتر این است که تصویری که دیده نمی‌شود بسازیم و آنچه شنیدنی نیست بشنویم و به مخاطب ارائه دهیم. زمانی به این مهم می‌رسیم که کمتر حرف بزنیم.

زنجانپور تصریح کرد: هنریک ایبسن می‌گوید قوی‌ترین انسان کسی است که تنهاترین است. بگردیم و تنهایی‌های خود را پیدا کنیم.

در پایان این مراسم گیل‌آبادی متن لوح قدردانی از زنجانپور را قرائت کرد و نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور محمود دولت‌آبادی، محمد رحمانیان، پرویز ممنون، ایرج راد، اسماعیل خلج و چند تن از چهره‌های هنری برگزار شد.

دانلود فیلم

سریال قطب شمال

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب نوزدهمین مراسم «شب کارگردان» برگزار شد/ آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟

بازیگر نقش ناهید فیلم “در آرزوی ازدواج” محصول سال ۱۳۶۹ پس از ۳۴ سال+عکس و بیوگرافی

بازیگر نقش ناهید فیلم در آرزوی ازدواج: کمند امیرسلیمانی بازیگر نقش ناهید فیلم در آرزوی ازدواج در ۱۶ خرداد ۱۳۵۲ در تهران متولد شد. وی فارغ‌التحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۱۳۷۶ است. بازی در نمایش «سنجاب‌ها» در سن ۷ سالگی نخستین فعالیت او در عرصهٔ تئاتر به حساب می‌آید. امیرسلیمانی در سال ۱۳۶۰ به تلویزیون آمد و در سال ۱۳۶۵ در فیلم سینمایی «ترنج» به هنرنمایی پرداخت. وی همچنین دختر سعید امیرسلیمانی و خواهر سپند امیرسلیمانی از بازیگران سینما است.

در ادامه این مطلب بخش فرهنگ و هنر در مجموعه فیلم و سریال مجله خبری چشمک با بیوگرافی بازیگر نقش ناهید فیلم در آرزوی ازدواج همراه باشید.

بیوگرافی بازیگر نقش ناهید فیلم در آرزوی ازدواج

این بانوی بازیگر (کمند امیر سلیمانی) در خانواده ای هنرمند متولد شد و پدرش سعید امیرسلیمانی از هنرمندان سرشناس سینما و تلویزوین و برادرش سپند امیرسلیمانی هم از بازیگران معروف سینما و تلویزی.ن است. کمند امیرسلیمانی فارغ التحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۱۳۷۶ است. مادر کمند امیرسلیمانی در این خانواده هنرمند با سختی های زیادی روبرو بود اما توانست از پس سختی های زندگی با سه هنرمند برآید.

بازیگر نقش ناهید فیلم در آرزوی ازدواج
کمند امیر سلیمانی در کنار پدرش

همسر

ورقا عامری همسر کمند امیرسلیمانی است که در رشته عکاسی فعالیت میکند و این زوج هنرمند چند سال در دبی زندگی کردند و کمند امیرسلیمانی بعد از چند سال دوری از وطن باز به ایران بازگشت و فعالیت های هنری اش را از سر گرفت. خبرهای متعددی از جدایی کمند امیرسلیمانی و همسرش به گوش میرسید اما این موضوع به صورت رسمی تایید نشده است اما این زوج سالهاست که در کنار هم دیده نشده اند.

همسر کمند امیر سلیمانی

حاصل ازدواج کمند امیرسلیمانی و ورقا عامری یک پسر به نام ایلیا است که با کمند امیرسلیمانی زندگی میکند.

بازیگر نقش ناهید فیلم در آرزوی ازدواج

دنیای بازیگری کمند امیرسلیمانی

کمند امیرسلیمانی به واسطه تولد در خانواده ای هنرمند خیلی زود به سمت بازیگری سوق پیدا کرد و از همان دوران کودکی با پدرش روی صحنه تئاتر میرفت و در نمایش های پدرش به ایفای نقش پرداخت.

بازی در نمایش سنجاب ها در سن ۷ سالگی اولین تجربه بازیگری کمند امیرسلیمانی در تئاتر بود و این بانوی هنرمند سال ۶۵ با بازی در فیلم ترنج به سینما آمد.

 

نقش ماندگار کمند امیرسیلمانی در پدرسالار

سریال پدرسالار به کارگردانی اکبر خواجویی در سال ۷۲ ساخت شد و بازی کمند امیرسلیمانی در نقش آذر این سریال یکی از ماندگارترین نقش آفرینی های او بود. کمتر کسی از اهالی دنیای هنر پیدا میشود که آذر سریال پدرسالار را نشناسد و از این نقش آفرینی به عنوان یکی از بهترین سریال های او یاد نکند.

اغلب موفقیت های کمند امیرسلیمانی با بازی در سریال های تلویزیونی حاصل شد و اگر در سینما هم موفقیت هایی کسب کرد اما بیشتر مخاطبان او را با نقش های تلویزیونی اش می شناسند. کمند امیرسلیمانی در سینما هم موفق بود. او برای بازی قابل قبول و متفاوتش در فیلم قرمز در هفدهمین جشنواره فیلم فجر مود تقدیر قرار گرفت.

نقش آفرینی در فیلم در آرزوی ازدواج

در آرزوی ازدواج فیلمی ایرانی به کارگردانی اصغر هاشمی محصول سال ۱۳۶۹ است. پسری با نام جهانگیر پس از پایان خدمت سربازی تصمیم دارد با دختری به نام ناهید ازدواج کند. اما پدر ناهید شرط ازدواج را داشتن کار مناسب تعیین می‌کند. جهانگیر که در مهلت تعیین شده موفق به پیدا کردن کار نشده از پدر بازنشسته‌اش (ماشااله خان) کمک می‌طلبد. ماشااله خان تصور می‌کند که به خاطر خدمت صادقانه‌اش در دستگاه اداری، فرزند او را استخدام می‌کنند. با این نیت به به مرکز می‌آید تا از رئیس کارگزینی استمداد جوید. در مرکز به دام واسطه‌ای می‌افتد که مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد….

نقش آفرینی در فیلم در آرزوی ازدواج

فیلم تلویریونی

وی آثار متعدد سینمایی و تلویزی.نی نقش آفرینی کرده است که ما تنها به چند سریال معروف او شارع کرده ایم.

  • ایکس‌ری (۱۳۹۸)
  • جوان ماندگان (۱۳۹۴)
  • رستم و سهراب (۱۳۹۲)
  • جایزه برای بازنده‌ها (۱۳۹۱)
  • دروازهٔ روی هشت (۱۳۹۱)
  • بابای من خوانندس (۱۳۹۰)
  • شماره‌های انتظار (۱۳۹۰)
  • شاید دوست شاید دشمن (۱۳۸۷)
  • اگر تو نبود (۱۳۸۵)
  • یکی بود یکی نبود (۱۳۸۸)
  • پدرسالار (١٣٧٢)

اولین حضور در قاب تلویزیون

مخمصه نام یک مجموعهٔ تلویزیونی به کارگردانی فرهاد مجدآبادی است که در زمستان سال ۱۳۶۲ ساخته شد و در نوروز ۱۳۶۳ از شبکه ۱ پخش گردید. مردی، از همسایگان و اهالی محل، برای لوله‌کشی آب رحمت آباد پول جمع‌آوری می‌کند و با این پول برای خودش اتومبیلی می‌خرد. این امر مشکلات و مسائلی را دربردارد….

بازیگر نقش ناهید فیلم در آرزوی ازدواج

در سریال «مخمصه» شاهد بازی “کمند امیرسلیمانی” در نقش “فریده” به عنوان دختر “آقای شهریاری” هستید.  “کمند امیرسلیمانی” در این سریال مقابل دوربین رفته و به نوعی می‌توان گفت در کنار پدرش نقش خودش را بازی کرده است.

کمند امیر سلیمانی

مصاحبه با علی ضیا و صحبت های جالب درباره ازدواجش

او برای اولین بار درمورد زندگی خصوصی خود با علی ضیا صحبت کرد و اینگونه به برخی از شایعات مبنی بر داشتن همسری پولدار و .. خاتمه داد.

علی ضیا :

کمند امیر سلیمانی، تصویر من علی ضیا این بوده، خانم کمند ازدواج کرده با یک آدم خیلی پولدار، انتخابش این بوده که آدم پولدار رو باهاش ازدواج کنه، بعد رفتن دبی، همه خانواده اش رو هم برده چون آدمه خیلی پولدار بوده و اون آدم ورشکست شده و چون اون آدمه ورشکست شده جدا شده و برگشتید.

من اینو تصور می کردم تا به امروز و فکر می کنم تصور بخش مهمی از جامعه هم این شکلیه. …..

۱۱ ساله جدا شدید؟

کمند امیر سلیمانی

کمند امیر سلیمانی در پاسخ:

بله ؛ و اینجا اولین باره که من رسما دارم راجع به این قضیه صحبت می کنم.

علی ضیا:

شوهر پولدار کردید شما؟

کمند امیر سلیمانی:

نه؛ خیلی معمولی، نه بی پول و نه پولدار.

کمند امیر سلیمانی، باهم زندگیمون رو درست کردیم در واقع؛ ایشون هم تلاش کرد فقط من نبودم. ۵ سال از بهترین سالهای دهه سی عمرم رو هم گذاشتم و در اوج اینکه داشتم اینجا کار می کردم، کارو ول کردم و رفتم که زندگی جدیدی بسازیم خوب اولین راهش هم این بود که توی حرفه ایشون شروع کنیم که عکاسی بود. حساب کتاب ها جور در نیومد و … .

کمند امیر سلیمانی، با توجه به این بخش کوتاه منتشر شده از این برنامه، روشن شد که کمند امیرسلیمانی برخلاف شایعات با فرد پولداری ازدواج نکرده بود و در نقطه مقابل کاملا مطابق شایعات، سالهاست از همسرش جدا شده است.

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب بازیگر نقش ناهید فیلم “در آرزوی ازدواج” محصول سال ۱۳۶۹ پس از ۳۴ سال+عکس و بیوگرافی

نگاهی به قسمت شانزدهم سریال گناه فرشته | در آرزوی بخشش یا رویای خوش مردن







نگاهی به قسمت شانزدهم سریال گناه فرشته | در آرزوی بخشش یا رویای خوش مردن | فیلیموشات





















fosil

دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب نگاهی به قسمت شانزدهم سریال گناه فرشته | در آرزوی بخشش یا رویای خوش مردن

حکایت آرزوی دختر فقیر | پادشاهی که قالیچه جهیزیه دختر فقیر را به دوش کشید!

حکایت آرزوی دختر فقیر: پادشاهى در کوچه و بازار گردش مى‌کرد. از داخل خرابه‌اى صدائى به گوش او خورد. از لاى در داخل خرابه را نگاه کرد دید دو دختر و یک زن و یک مرد دور هم نشسته‌اند و حرف مى‌زنند.

حکایت آرزوی دختر فقیر

مرد از زن خود پرسید: تو چه آرزوئى داری؟ زن گفت: دلم مى‌خواهد گیس سفید اندرونى شاه بشوم و تو هم یکى از قراوالان قصر شوی. مرد از دخترها پرسید شما چه آرزوئى دارید؟ یکى گفت دلم مى‌خواهد یکى از زنان حرم‌سراى شاه باشم. دختر دیگر گفت: دلم مى‌خواهد سوگلى حرم‌سراى شاه باشم و روز عروسى هم شاه خودش قالیچه مرا به‌دوش بگیرد و براى من ببرد سربینهٔ حمام.

 

شاه پوزخندى زد و راه خود را گرفت و رفت. صبح، شاه دستور داد آن چهار نفر را آوردند. بعد به آنها گفت هر حرفى دیشب زده‌اید الان هم بگوئید وگرنه گردنتان را مى‌زنم. آنها حرف‌هاى خود را گفتند. شاه دستور داد دخترى که آرزو کرده بود سوگلى شاه بشود و شاه قالیچه‌اى برایش سربینه حمام ببرد گردن بزنند. زن را به اندرونی، دختر را به حرم‌سرا و مرد را به قراول‌خانه فرستاد. وزیر دختر را به صحرا برد که سرش را ببرد اما دل او سوخت و به شرطى که دختر از آن ولایت برود او را رها کرد.

دختر راه صحرا را گرفت و رفت و رفت تا خسته شد به سنگى تکیه داد و با چوب‌دستى که داشت شروع کرد به خراشیدن زمین. ناگهان نهر آبى جارى شد. دختر تخت سنگى روى آب گذاشت و رفت روى تپه نشست و همین‌طور که فکر مى‌کرد چوب خود را به زمین مى‌کشید. ناگهان چوب او به زنجیرى گیر کرد. آنجا را کند تا به خمره‌اى پر از زر رسید. دختر چند نفر را استخدام کرد تا براى او زراعت کنند. معمارى هم خبر کرد تا قصر باشکوهى براى او بسازد. یک سال گذشت و قصر دختر آماده شد.

یک روز شاه در پشت‌بام قصر خود قدم مى‌زد. دید در جاى دورى چیزى مى‌درخشد. چند سوار فرستاد تا ببیند آن چیست. سوارها رفتند تا به قصر رسیدند. پرسیدند قصر مال کیست؟ دختر گفت مال من است. من دختر پادشاه مغرب‌زمین‌ هستم. از پدرم قهر کرده‌ام و به اینجا آمده‌ام. سوارها برگشتند و ماجرا را به شاه گفتند.

صبح فردا پادشاه به‌همراه وزیر و چند سوار به قصر دختر رفتند. پادشاه ساخت دل‌باخته دختر شد و از دختر خواستگارى کرد. دختر گفت: قبول مى‌کنم اما باید آداب مغرب‌زمین را به‌جا آورید. این رسم ما است که موقع عروسى داماد باید قالیچه‌اى را بر دوش بیندازد و شخصاً براى عروسى به حمام ببرد.

پادشاه که سخت شیفتهٔ دختر شده بود قبول کرد. چند روز گذشت. روز عروسى پادشاه قالیچه را به‌دوش انداخت و به حمام برد. بعد از عروسى هم دختر را به قصر برد. مدتى گذشت و دختر حقیقت را به پادشاه گفت. و اضافه کرد: ‘دیدى که من به آرزویم رسیدم و تو خودت قالیچه را به‌دوش گرفتى و به حمام بردی؟’

شاه پدر و مادر دختر را هم خبر کرد و سال‌ها به خوشى زندگى کردند.

– آرزو

– افسانه‌هاى ایرانى – ص ۹۷

– گردآورنده: صادق همایونی

به نقل از فرهنگ افسانه‌هاى مردم ایران – جلد اول -على اشرف درویشیان – رضا خندان (مهابادى)

 

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.



دانلود فیلم

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

ادامه مطلب حکایت آرزوی دختر فقیر | پادشاهی که قالیچه جهیزیه دختر فقیر را به دوش کشید!