افکار و عقاید سید جمال الدین اسد آبادی

سید جمال الدین کیست؟

سید جمال الدین

جمعی از تحلیلگران تاریخ سیاسی یک قرن اخیر جهان اسلام، چنین تصورکرده اند که اندیشه سیاسی سیدجمال‌الدین اسدآبادی که با شیوه انقلاب و نوگرایانه درتفکرسیاسی اسلام همراه بوده است، زیربنای نهضت های احیای تفکردینی درجهان اسلام است.

صرفنظر از میزان تاثیرافکارسیدجمال الدین اسدآبادی درنهضت های تجدید طلبانه سده اخیر، این نکته را نمی توان انکارکرد که اندیشه های سیاسی وی پل ارتباطی بین تفکرجدید سیاسی دومکتب سنی وشیعی محسوب می گردد.

تلاش وی برای ایجاد وحدت اسلامی که یکی ازمهمترین اهداف آرمانی اوبود، درنزدیک کردن مایه های انقلابی واندیشه های سیاسی شیعه وسنی سهمی بسزاداشت.

تقارب فکری بین دومذهب عمده اسلام موجب گردید، اجتهاد که درمذهب تشیع اصالت واهمیت ویژه ای دارد، به تفکر سیاسی سنی منتقل گردد؛ واندیشه های سیاسی شیعی نیزبه نوبه خود از سایه های سیاسی سنی چون اجماع، بیعت وتکیه برآراء متاثرگردد.

گرچه سیدجمال الدین اسدآبادی درهردوحوزه تفکراسلامی تعلیم و تربیت یافته بود، ولی بیشتراندیشه های او رنگ و جلای شیعی داشت؛ وبه همین دلیل بود که اندیشه های سید درکشورهای اسلامی نزد عامه مردم سنی وحتی علمایشان تازگی داشت وازجذابیتی خاص برخورداربود.

اندیشه سیاسی کردن توده های مردم وکسب دستمایه های مبارزه سیاسی از افکار و عقاید مذهبی عامه، وبهره گیری ازخصائص ملی درتفکرسیاسی سید اهمیت ویژه ای داشت؛ و برای این منظورتماس باعلما درهرمنطقه وکشوری برای وی جنبه حیاتی به خود گرفته بود؛ وپیشرفت چشمگیرسید درفعالیت های خودازاین ویژگی سرچشمه می گرفت وبه وی امکان می داد که برنامه های سیاسی خود را جهانی نماید.

افکارسیددرجذب روشنفکران وملی گرایان نیزدرکشورهای مختلف اسلامی موفق بود؛ زیرا اینان که مسلمان زاده ودردامن اسلام پرورش یافته بودند، اینک باآشنایی ای که با افکار سید پیدا می کردند، اندیشه های فراگیرازغرب وآرمانهای تجددطلبانه خودرادرافکارسیاسی ومذهبی سید تجلی می دیدند.

سید با بهره گیری به موقع ازدستمایه سیاسی وحدت اسلامی تلاش برآن داشت که با مرتبط کردن این دوجریان بزرگ تاریخ اسلام، نهضت مبارزه راهمگانی وجهانی کند وامت اسلامی رادرمسیرواحد سیاسی قراردهد. وجود دشمن مشترکی چون استعمارگرسنه ومهاجم، به اوفرصت می دادکه افکارخودرابه صورتی مهیج تر، روشن تر و مردمی تر، وبالاخره جذابتر بیان نماید که برای همه کس قابل فهم باشد.

باپیوندی که به این ترتیب بین جنبش ها ونهضت های اسلامی درسراسرجهان اسلام دریک قرن اخیر به وجودآمد، سرانجام همه آنها به یک حرکت انقلابی درنیمه دوم قرن سیزدهم هجری تبدیل شد؛ ومناطق وسیعی ازجهان اسلام زیرپوشش این موج عظیم بیداری ومبارزه وقیام قرارگرفت: وکشورهائی چون مصر، سوریه، لبنان، عراق، ترکیه، افغانستان، پاکستان، الجزایر، تونس، مراکش، حجاز، اندونزی، هندوستان وایران رادربرگرفت ؛ ومفهوم جدیدی ازاندیشه های سیاسی ومبانی عدالت اجتماعی اسلام را بدنبال چندقرن رکود وستم وتسلیم مطرح نمود.

هجوم استعمارسیاسی ، اقتصادی، فرهنگی ونظامی غرب به جهان اسلام به نوبه خود در بیداری مشرق زمین نقش آگاه کننده ای داشت که به این حرکت انقلابی سرعت وعمق بیشتری بخشید، چنانکه استبداد داخلی نیزدرکشورهای اسلامی نقش قابل توجهی درملموس ترشدن دردها، و رو آمدن مشکلات و نابسامانیها، ومردمی شدن مبارزات داشت.

دراکثرکشورهای اسلامی، خصلت تاریخی – مردمی بودن روحانیت، رسالت رهبری حرکت ها وجنبش هارادریکصد سال اخیربردوش رهبران دینی نهاد. بطوریکه تاریخ سده اخیرشاهد رشته های متمایزجریانهای انقلابی است که توسط رهبران دینی درکشورهای مختلف اسلامی هدایت شده است.

سید جمال الدین

تشخیص دردهای اصلی وخمیرمایه های عقب ماندگی جوامع اسلامی وتاکید برضرورت درد زدائی وجهل ستیزی ازطریق درمان صحیح وارائه برنامه های اصلاحی وانقلابی عمده ترین بخش های تفکرسیاسی ونهضت سریع الانتشار سید را تشکیل می داد. وی مدعی بود

اساسی ترین دردهای جوامع اسلامی وعوامل عمده عقب ماندگی مسلمانان عبارتنداز:

۱- استبداد حکام خودکامه درکشورهای اسلامی.

۲- فقرعلمی وبی خبری توده های مسلمان وعقب ماندگی جامعه اسلامی ازکاروان علم وصنعت وتمدن بشری.

۳- عقائدانحرافی وخرافات که دراندیشه ها وباورهای اکثرمسلمانان ریشه دوانده وآنها را ازاسلام ناب نخستین به دور داشته است.

۴- جدائی وتفرقه میان مسلمانان که تحت عناوین وانگیزه های مذهبی و نژادی وملی، امت اسلامی رادچارناتوانی کرده است.

۵- نفوذاستعمارغربی واستیلای آن برمنابع اقتصادی مسلمانان که موجب به غارت رفتن آن منابع توسط دول استعماری وخارج شدن رشد اقتصادی درکشورهای اسلامی شده وچون سرطان پیشرفته، حیات اجتماعی وسیاسی مسلمانان را فلج نموده است.

۶- خیانت سردمداران وشخصیت های متنفذ جوامع اسلامی. مقصود سیدازخیانت، تنهاوطن فروشی، یا بازکردن پای دشمن به سرزمین های اسلامی وهمکاری وسرسپردگی نیست؛ بلکه اوهرشخصیت متنفذی را که قدرت جلوگیری ازنفوذبیگانه راداشته باشدوبتواندبه نحوی، ضربه ای برپیکردشمن سلطه جو بزند وازاین عمل خودداری نماید راخائن می نامد.

۷- تهاجم فرهنگی غرب واستفاده ازشیوه های تبلیغاتی برای ازمیان بردن هویت فرهنگی مسلمانان وشکستن روح مقاومت آنها.

سیدجمال براساس یک تحلیل کلی ازاوضاع جهان اسلام وبه منظور ریشه کن نمودن این گندابها وغده های سرطانی ازاندام سرزمین های اسلامی، معتقدبود باید با شجاعت وشهامت بپاخاست وحرکت یکپارچه وآگاهانه ای را درجهت خطوط کلی زیرآغازنمود:

الف) مبارزه باخودکامگی فرمانروایان مستبد به عنوان یک فریضه دینی.

ب) اشاعه فرهنگ وبینش اصیل اسلامی ناب درزمینه پیوستگی دین وسیاست.

ج) مجهزشدن به علوم وفنون جدید واقتباس جنبه های مثبت تمدن غرب، منهای تفکرالحادی وابتذال اخلاقی.

د) بازگشت به قرآن واحیای سیره سلف صالح وخرافات ستیزی وبدعت زدائی ازدامن اسلام ناب.

ه) طرح اسلام به عنوان یک مکتب جامع که می تواند مسلمانان را ازعقب ماندگی نجات داده وآنها را از وابستگی رهائی بخشیده، استقلال همه جانبه ببخشد.

و) مبارزه بی امان وهمه جانبه بااستعمار و نفوذ دول بیگانه وهرنوع سلطه جوئی سیاسی واقتصادی وفرهنگی.

ز) ایجاد وحدت وهمبستگی درجهان اسلام وتشکیل جبهه واحد از همه فرق اسلامی دربرابردشمنان مشترک مهاجم وغارتگر.

هجوم استعمارسیاسی ، اقتصادی، فرهنگی ونظامی غرب به جهان اسلام به نوبه خود در بیداری مشرق زمین نقش آگاه کننده ای داشت که به این حرکت انقلابی سرعت وعمق بیشتری بخشید، چنانکه استبداد داخلی نیزدرکشورهای اسلامی نقش قابل توجهی درملموس ترشدن دردها، و رو آمدن مشکلات و نابسامانیها، ومردمی شدن مبارزات داشت

ح) دمیدن روح جهاد درکالبد بی جان وایستای جامعه اسلامی در برابر روحیه مهاجم صلیبی که همچنان دشمن رابرعلیه مسلمانان به تهاجم وا می دارد.

ط) مبارزه باخودباختگی دربرابرغرب.

ی) مبارزه باروحیه تسلیم به قضا وگوشه نشینی وبی تفاوتی نسبت به آنچه که دشمن برسرجهان اسلام فرود می آورد.

سید از میان این ایده ها وخطوط کلی استراتژی نهضت اسلامیش، دردو مورد موفق تربود:

نخست: درپیکاربا استعمارکه دراین راه رنج فراوان برد.

دوم: مبارزه با استبداد که مشکلات بسیاری ازاین رهگذربرای حکام خودکامه درتعدادی ازکشورهای اسلامی بوجودآورد؛ واورادرردیف اول رهبران بیداری مشرق زمین قرارداد.

آشنایی سید به معارف وعلوم اسلامی وگذراندن دوران تحصیلی قابل توجهی درحوزه های علمیه قزوین، تهران ونجف اشرف ازیکسو، وآشنائی اوبه زمان خود وتماس نزدیک با فرهنگ وتمدن دنیای غرب ومسافرت های طولانی وتماس باشخصیت های علمی وسیاسی کشورهاوملت های مختلف ازسوی دیگر، ومضافاً ، اطلاعات وسیعی که درزمینه های سیاسی، اقتصادی وجغرافیائی کشورهای اسلامی پیداکرده بود، ازجمله انبوه مزایائی بود که به سیدامکان می داد جنبشی راکه آغازکرده بود، علی رغم تمامی مشکلاتی که برسرراه داشت گسترش دهد.

علی جان مرادی جو

منابع:

۱- اقبال لاهوری ، احیای فکردینی دراسلام، ترجمه احمد آرام، تهران: کانون نشروپژوهش های اسلامی، ۱۳۵۶٫

۲- عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن ، چ ۱۴، تهران: کتاب طوبی، ۱۳۷۲٫

۳- احمد سامعی، انقلاب اسلامی ونهضت های ملی مذهبی معاصرایران، تهران: چکاد و امیربهادر، ۱۳۸۰٫

http://www.vatanfa.com/?s=افکار-و-عقاید-سید-جمال-الدین-اسد-آبادی