اولین شورش تبریز بر محمدعلی شاه : ۱۵ بهمن ۱۲۸۵ش / ۵ فوریه ۱۹۰۷م
- 1,180 بازدید
- 5 دسامبر 2011
- ایران معاصر
محمدعلی شاه در ۴ ذیحجه ۱۳۲۴ق/ ۲۸ دی ۱۲۸۵ش/ ۱۹ ژانویه ۱۹۰۷م به سلطنت رسید. دوران سلطنتش کوتاه و پر تنش بود. مراسم تاجگذاری وی آغاز دلتنگیها و گلایهها شد. مشیرالدوله صدراعظم وقت که دو پسرش از هواخواهان و همراهان مشروطه بودند مسئولیت برگزاری جشن تاجگذاری را به عهده داشت. او از نمایندگان مجلس برای حضور در مراسم دعوت به عمل نیاورد و موجب آزردگی آنها شد. نمایندگان تصور کردند شاه آنها را شایسته حضور در مراسم ندانسته است. همکاری شاه و مجلس و انتظام امور نیاز کشور بود. اما حرکت هر دو طرف جهت عکس این نیاز صورت گرفت تا جایی که بی محابا رو در رو ایستادند. در این میان گروهی تخم بدبینی میکاشتند و اختلافات را دامن میزدند. شورش تبریز اولین نتیجه اقدامات این گروه بود.
ادامه مطلب اولین شورش تبریز بر محمدعلی شاه : ۱۵ بهمن ۱۲۸۵ش / ۵ فوریه ۱۹۰۷م
آریو برزن قهرمان ایرانی مقابل اسکندر مقدونی
- 2,283 بازدید
- 26 نوامبر 2011
- دوران هخامنشیان
«سال ۳۳۱ پیش از زادروز مسیح»
در بهار سال ۳۳۴ پیش از زادروز مسیح، اسکندر مقدونی با چهل هزار سپاهی از راه تنگهی «هلس پنت» رهسپار ایران گردید. در این زمان داریوش سوم هخامنشی «دارا»، فرمانروای ایران بود. وی پس از گذشتن از دجله که با سختی انجام شد، مدت دو روز به سپاه خود آسودن (استراحت) داد.
به طوری که مورخان یونانی بهویژه «کنت کورث» نوشته است. در شب نخست ماه گرفت و بهنظر مقدونیها چنین آمد که پردهای خونین رنگ روی ماه کشیده و از نور آن کاسته شده است. این حادثه احساسات مذهبی آنان را تحریک کرد و باعث وحشت گردید. سپاهیان مقدونی بین خود چنین صحبت میکردند: «معلوم است که خدایان مایل نیستند ما اینقدر دور رویم. رودها صعبالعبور شده؛ از نور ستارگان کاسته. به هر جا وارد میشویم، آذوقه و علیق را سوزانیدهاند و همهجا زمینههای لمیزرع مشاهده میکنیم. اینقدر خونریزی برای چیست؟ برای اینکه یک نفر جاه طلب چنین میخواهد. این جاه طلب به وطن خود با نظر حقارت مینگرد. فلیپ را پدر خود نمیداند و بهقدری فریفتهی خیالات خود و غرق دریای نخوت و تکبر است که میخواهد در میان خدایان قرار گیرد.» این زمزمهها نزدیک بود باعث شورش گردد که اسکندر اهمیت موقع را دریافته سرداران و رؤسای قسمتهای مهم سپاه را به چادر خود دعوت کرد و در همان وقت کاهنان مصری را خواسته عقیدهی آنان را راجعبه خسوف پرسید، زیرا به آگاهیهای نجومی آنان عقیده داشت. مورخ مذکور راجع به اطلاعات نجومی کاهنان مصری چنین نوشته است: