is_tag

نامزدی اشرف پهلوی و شمس

 

تاج‌الملوک آیرملو و رضاخان یاور در سال ۱۲۹۶هـ ش در تهران صاحب دختری شدند که او را خدیجه نامیدند. تولد این فرزند موجی از شادی در خانواده پدید آورد و به دنبال آن رضاخان که تا حدودی خرافاتی بود قدم او را خیر انگاشت. به ویژه که تمامی موفقیتهای نظامی و سیاسی خود را پس از تولد او به دست آورد. به همین دلیل پس از رسیدن به سلطنت، دخترش را به شمس‌الملوک ملقب نمود.
به فاصله دو سال پس از تولد اولین فرزند، یعنی در چهارم آبان ۱۲۹۸ هـ ش، دو فرزند دیگر به فاصله پنج ساعت، اولی پسر و دومی دختر به دنیا آمدند که فرزند اول محمدرضا نام گرفت و فرزند دوم را زهرا نامیدند، که وی نیز پس از به قدرت رسیدن رضاشاه اشرف‌الملوک لقب گرفت.

ادامه مطلب نامزدی اشرف پهلوی و شمس

کودتاسازی برای چهره پردازی

در طول تاریخ، کسانی هستند که قدرت را به ارث نبرده و معمولاً با ابتکار و لیاقت و جنگاوری توانسته‌اند سلسله‌ای را بنیان نهند. شاه اسماعیل صفوی، نادرشاه افشار و آقامحمدخان قاجار از این گونه‌اند. رضاشاه پهلوی هم در اینکه قدرت را از پدر به ارث نبرده و توانست بنیانگذار سلسله حکومتی گردد با افراد یادشده همانند است. اما چگونگی دستیابی او به قدرت، متفاوت با آنان است. درباره همه شاهان و قدرتمندان، غلو و گزافه فراوان گفته و نوشته شده است و معمولاً درباره سرسلسله‌ها بیش از دیگران گفته و نوشته می‌شود. درباره اینان معمولاً تلاش می‌شود تا افزون بر شرح و وصف دوره حکومتشان، از دوره زندگی قبل از سلطنتشان هم چهره برجسته و درخشانی به نمایش گذاشته شود. به نظر می‌رسد چون قدرت‌یابی رضاخان، اصالت و سلامت و قدرتیابی دیگر سلسله جنبانان را نداشت، بیش از دیگر قدرتمندان برای درخشان‌سازی پیشینه وی و فوق‌العاده وانمود کردن شخصیت پیش از سلطنتش تلاش شده است. بررسی ماجرای برکناری کلرژه از فرماندهی نیروی قزاق در سال ۱۲۹۶ش و نسبت دادن آن به رضاخان، از جمله این گونه چهره پردازیهاست که آن را به اجمال، آن گونه که در جلد اول کتاب « تاریخ مختصر احزاب سیاسی» نوشته ملک‌الشعرای بهار آمده است، مورد برسی قرار می‌دهیم.

ادامه مطلب کودتاسازی برای چهره پردازی