دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

آریو برزن قهرمان ایرانی مقابل اسکندر مقدونی

«سال ۳۳۱ پیش از زادروز مسیح»

در بهار سال ۳۳۴ پیش از زادروز مسیح، اسکندر مقدونی با چهل هزار سپاهی از راه تنگه‌ی «هلس پنت» رهسپار ایران گردید. در این زمان داریوش سوم هخامنشی «دارا»، فرمانروای ایران بود. وی پس از گذشتن از دجله که با سختی انجام شد، مدت دو روز به سپاه خود آسودن (استراحت) داد.
به طوری که مورخان یونانی به‌ویژه «کنت کورث» نوشته است. در شب نخست ماه گرفت و به‌نظر مقدونی‌ها چنین آمد که پرده‌ای خونین رنگ روی ماه کشیده و از نور آن کاسته شده است. این حادثه احساسات مذهبی آنان را تحریک کرد و باعث وحشت گردید. سپاهیان مقدونی بین خود چنین صحبت می‌کردند: «معلوم است که خدایان مایل نیستند ما اینقدر دور رویم. رودها صعب‌العبور شده؛ از نور ستارگان کاسته. به هر جا وارد می‌شویم، آذوقه و علیق را سوزانیده‌اند و همه‌جا زمینه‌های لم‌یزرع مشاهده می‌کنیم. اینقدر خون‌ریزی برای چیست؟ برای اینکه یک نفر جاه طلب چنین می‌خواهد. این جاه طلب به وطن خود با نظر حقارت می‌نگرد. فلیپ را پدر خود نمی‌داند و به‌قدری فریفته‌ی خیالات خود و غرق دریای نخوت و تکبر است که می‌خواهد در میان خدایان قرار گیرد.» این زمزمه‌ها نزدیک بود باعث شورش گردد که اسکندر اهمیت موقع را دریافته سرداران و رؤسای قسمتهای مهم سپاه را به چادر خود دعوت کرد و در همان وقت کاهنان مصری را خواسته عقیده‌ی آنان را راجع‌به خسوف پرسید، زیرا به آگاهی‌های نجومی آنان عقیده داشت. مورخ مذکور راجع به اطلاعات نجومی کاهنان مصری چنین نوشته است:

 

ادامه مطلب آریو برزن قهرمان ایرانی مقابل اسکندر مقدونی

داریوش بزرگ می گوید…

به خواست اهورامزدا چنان کسی هستم که راستی را دوست هستم، بدی را دوست نیستم. نه مرا میل است که شخص ضعیف از طرف توانا به او بدی کرده شود. نه آن مرا میل است که شخص توانائی از طرف ضعیف به او بدی کرده شود.

مرد دروغگو را دوست نیستم. تند خو نیستم. آن چیزهائیرا که هنگام خشم بر من وارد می‌شود سخت به اراده نگاه می دارم.

 

ادامه مطلب داریوش بزرگ می گوید…

باگواس خواجه اسکندر

باگواس . [ گ ُ ] (اِخ )  نام خواجه ٔ محبوب اسکندر که از مخالفین والی پارس بود.

او در جریان دزدیده شدن اشیاء قیمتی قبر کورش ، والی پارس را که بیگناه بود به این کار متهم ساخت . (ایران باستان ص ۱۵۶۵). کنت کورث گوید: نبرزن با هدایائی نزد اسکندر آمد و جزء همراهانش خواجه ای بود باگواس نام . این جوان از حیث صباحت منظر مثل و مانند نداشت . او محبوب اسکندر گشت چنانکه سابقاً محبوب داریوش بود و به اصرار او اسکندر نبرزن را عفو کرد. اسکندر جشنی برای باکوس در کرمان تشکیل دادو روزی مست و لایعقل در مجلس رقصی که محبوب او باگواس خرج آنرا داده بود، حضور یافت .

ادامه مطلب باگواس خواجه اسکندر

استوانه کوروش کبیر، منشور حقوق بشر

منشور حقوق بشر در نتیجه پیگیری‌های مستمر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، با تدابیر ویژه امنیتی همراه با هیاتی به سرپرستی ‘جان کرتیس’ مدیر بخش خاورمیانه موزه بریتانیا از فرودگاه امام خمینی به موزه ملی ایران منتقل شد. منشور کوروش برای مدت ۴ ماه در ایران حضور خواهد داشت. این چهار ماه، فرصت مناسبی برای همه ایرانیان علاقمند است تا از این منشور دیدن کنند. این منشور در سازمان ملل نیز بعنوان منشور حقوق بشر مورد ارزیابی قرار گرفته و مورد قبول همه جهان واقع شده است.

 

 

ادامه مطلب استوانه کوروش کبیر، منشور حقوق بشر

بزرگترین کتیبه سنگی جهان،بیستون!!

بیستون کوهی که همیشه یادآور دلیری‌ها و افسانه‌هاست، در  پذیرای گردشگران بسیاری است که از سراسر جهان به شوق تماشای گره‌ خوردن هنر و شکوه در این اثر جهانی به کرمانشاه آمده‌اند.  نقش برجسته و کتیبه داریوش یکی از مهمترین آثار مجموعه جهانی بیستون است.  این نقش برجسته که یکی از زیباترین یادگارهای ادبی و تاریخی ایران است، در ۳۰ کیلومتری شمال شرقی شهر کرمانشاه بر روی صخره معروف به بیستون حجاری شده است.

به گفته کارشناسان میراث فرهنگی، کتیبه داریوش بزرگترین، پر اهمیت ‌ترین و معتبرترین کتیبه‌ای است که تاکنون در جهان شناسایی شده است.

 

ادامه مطلب بزرگترین کتیبه سنگی جهان،بیستون!!

زنان هخامنشی، ۳ برابر بیشتر از مردان حقوق می گرفتند!

حدود ۷۰ سال پیش، در سال ۱۳۱۲/۱۹۳۳م، در جریان کاوش‌های موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو به سرپرستی «ارنست هرتسفلد» ایران‌شناس، مجموعه‌ای از گل نوشته‌ها در باروی شمال شرقی تخت جمشید به دست آمد. این مجموعه که مشتمل بر حدود ۳۰هزار لوح بود، متعلق به سال‌های ۵۰۹ تا ۴۹۴ ق.م است و به خط میخی ایلامی نوشته شده است.

چهار سال بعد، این مجموعه برای مطالعه به طور امانی به دانشگاه شیکاگو سپرده شد.از آن زمان تاکنون، بخشی از نتایج مطالعات محققان این دانشگاه منتشر شده است.
سال گذشته، در بهار ۱۳۸۳، دکتر «گیل استاین»، مدیر موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو، ۳۰۰ گل نوشته از متن‌های ترجمه شده باروی تخت جمشید را از سوی دانشگاه شیکاگو در جعبه‌های ضد اسید و ضد رطوبت به ایران بازگرداند.

ادامه مطلب زنان هخامنشی، ۳ برابر بیشتر از مردان حقوق می گرفتند!

از حمله ایرانی ها به یونان تا مرگ سقراط

۱- نخست یک پزشک تبعیدی یونانی دربار داریوش که دلش سخت هوای وطن کرده بود و می خواست به هربهایی شده به یونان باز آید داریوش را برانگیخت تا به یونان بتازد. داریوش نقشه ی یک لشکرکشی به اروپا را کشیده بود، ولی آهنگ تاختن به یونان را نداشت ، بلکه شمال یونان وبسفور و دانوب را در برابر دیده داشت . داریوش می خواست به جنوب روسیه لشکر کشد. زیرا چنین می پنداشت که سکاها که مرزهای شمال و شمال شرقی کشور او را پی سپر ستوران خویش می کردند در آنجا خانه دارند. اما وسوسه های این پزشک او را بر آن داشت تا مأمورانی به یونان بفرستد .۲- این لشکرکشی داریوش در برابر ما، دریچه ای بس بزرگ می گشاید. پرده را از روی سرزمین بالکان به کناری می برد و ما را توانا می سازد که آن سوی یونان را که تاکنون از آن هیچ سخن نگفته ایم ببینیم و دانوب را زیر چشم بگیریم . هسته ی مرکزی سپاه او از شوش به راه افتاده و هرچه پیشتر می رفت گروههایی دیگر به آنان می پیوستند تا به بسفور رسیدند. در اینجا یونانیان همدست ایران (یعنی ایونیان آسیای صغیر ) پلی از قایقها بر تنگه بسته بودند و لشکر از آن گذشت . یونانیان همدست ایران قایقها را به دهانه ی دانوب بردند تا در آنجا نیز پلی دیگر برای لشکریان ایران ببندند. داریوش در کرانه های دریای سیاه تا سرزمینی که اکنون بلغارستان خوانده می شود و آن هنگام تراس یا تراکیه نامیده می شد راند و به دانوب رسید و از دانوب نیز گذشت . داریوش در ادامه راه ، چندان کامیاب نبود، بنابراین اکنون که خواهش و گرایش داریوش نسبت به لشکرکشی اروپا از میان رفته بود. به شوش بازگشت و سپاهی در تراکیه زیر فرمان سرداری معتمد به نام مگابیز گذاشت . این سردار دست به فرمانبردار ساختن مردم تراکیه زد و در میان سرزمینهایی که به فرمان آورد پادشاهی خردی بود که نخستین بار اکنون در تاریخ نام آن می آید.این پادشاهی خرد، مقدونیه بود که مردمش پیوندی نزدیک با یونانیان داشتند. چنان که به امیر آن اجازه داده شده بود که در مسابقات المپیک شرکت کند و جایزه ببرد .

 

ادامه مطلب از حمله ایرانی ها به یونان تا مرگ سقراط