پاره کردن نامه پیامبر توسط خسرو پرویز
- 6,683 بازدید
- 5 آگوست 2012
- مطالب جالب
آیا خسروپرویز نامه پیامبر(ص) را پاره کرده است؟
میدانیم پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ پس از صلح حدیبیّه نامههای متعددی برای سران حکومتها و امپراطوریهای مجاور جزیره العرب فرستاده و آنان را به یکتاپرستی و قبول اسلام دعوت نموده است یکی از مهمترین و قدرتمندترین پادشاهانی که نبیاکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای او نامه فرستاده و او را همچون سایر پادشاهان و فرمانروایان مجاور به ترک شرک و تسلیم در برابر رسالت خویش دعوت نمود خسروپرویز از سلسله ساسانیان بوده است.
هر یک از پادشاهان مزبور در برابر دعوت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ عکسالعمل خاصی نشان دادهاند برخی دعوت آن حضرت را به کلّی رد کرده و اقدام آن بزرگوار را نوعی تهدید بر علیه سلطنت خود تلقی کردند و از آن حضرت خشمگین شدهاند برخی دیگر حقانیت دعوت را درک کردند ولی به دلیل ترس از رعایای خود و یا جاهطلبیشان از اظهار تمایل نسبت به اسلام خودداری ورزیدند. ولی در میان پادشاهان مذکور در مورد عکسالعمل خسروپرویز اختلافنظر وجود دارد. برخی معتقدند وی نامه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را پاره کرد و برخی دیگر بر این باورند پادشاه ایران نامهای نگاشته آن را در میان دو پارچه حریر قرار داد و مقداری مشک در میان آن قرار داد و برای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرستاد. نظر به اینکه این موضوع اخیراً مطمح نظر برخی از محققان قرار گرفته و در مطبوعات مطرح گردیده است ما در این مقال به نقد و بررسی آن میپردازیم جناب آقای ناصرپور پیرار روز یکشنبه ۳۰ / ۱۰ / ۱۳۸۰ طی مصاحبهای با روزنامه توسعه اظهار داشتند:
«همان نامهای که خسروپرویز پارهاش کرد؟ این هم از آن افسانههاست و سادهترین دلیل نادرستی ان اینکه اصل نامه پیامبر به خسروپرویز هنوز هم صحیح و سالم موجود و در دسترس است.»
این سخن از چند جهت قابل نقد میباشد که به ترتیب به آن اشاره خواهیم کرد:
الف) ایشان صحّت انتساب نامه موجود را به پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ به عنوان یک اصل ثابت و بینیاز به برهان تلقی کردهاند و بر این مبنی مسئله پاره کردن نامه را نفی کرده است و حال آنکه هنوز ثابت نشده است آنچه که امروزه به عنوان نامه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به خسرو در دست محققان وجود دارد (مثل نامهای که در موزه هانری فرعون بیروت نگهداری میشود) عیناً همان نامهای است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای خسروپرویز فرستاده است لذا برخی از محققان در صحّت انتساب این نامهها به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تردید کردهاند به عنوان نمونه خانم مقدوری الحمد مؤلف کتاب ارزنده (رسم المصحف) که توسط استاد ارجمند یعقوب جعفری تحت عنوان (رسم الخط المصحف) ترجمه گردیده در مورد این نامهها چنین مینگارد:
«در اینجا لازم است به نامههایی اشاره کنیم که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنها را پس از بازگشت از حدیبیه به پادشاهان فرستاد و به قیصر روم «هرقل» و «الکسری» پادشاه فارس، «نجاشی» پادشاه حبشه، «مقوقس» پادشاه اسکندریه، منذر بن ساوی العبدی پادشاه بحرین و غیر آنها نامههایی فرستاد و طی آن آنها را به اسلام دعوت نمود.»
امروز در دست پژوهشگران، متنهایی وجود دارد که گفته میشود چهار تا از ان نامههاست (ظاهراً از دیدگاه نویسنده نامه خسروپرویز نامهای ساختگی است لذا آن را جزء نامههایی که در خور تأمل و توجّه برای بررسی صحت انتساب به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نمیبیند لذا میگوید: یکی نامه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به مقوقس است که نخستین بار در سال ۱۸۵۴ میلادی منتشر شد و گویا اصل آن در یکی از موزههای استانبول موجود است. دوّم نامه فرستاده شده به منذر بن ساوی است که اولین بار در سال ۱۸۶۳ میلادی منتشر شد و گفته میشود که در یکی از موزههای وین نگهداری میشود سوّم نامه فرستاده شده به نجاشی در حبشه است که در سال ۱۹۴۰ میلادی منتشر شد و آخرین آنها نامه فرستاده شده به هرقل بزرگ دوّم است که در این اواخر منتشر شده است.
دکتر محمد حمید الله، دو نامه مربوط به مقوقس و منذر را در مقالهای که پیش از این یاد کردیم. بررسی نموده است و به تفصیل از اعتراضهای مستشرقان به صحّت و اصالت این نامهها، پاسخ داده… او در بحثهای خود مانند یک دانشمند محقق، متوقف میشود به طور قطع به صحّت این اصول حکم نمیکند… و مسئله را در انتظار نفی یا اثبات جدید، رها میکند و اگر این دو نامه، از این تحقیق برخوردار بودهاند، دو نامه دیگر بهره کمتری از تحقیق بردهاند و این نامهها همچنان در انتظار یک تحقیق فراگیر و از روی خبرگی و آشنایی واسع با نوع خطوط آن دورهاند. به اضافه اینکه اصل این نامهها به صورت آنها احتیاج به بررسی آزمایشگاهی دارد و امکاناتی میخواهد که این بحث از فراهم کردن آنها ناتوان است.»[۱]
همانگونه که مشاهده میکنیم این پژوهشگر با اینکه در کتاب خود تصویر نامه منسوب به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای خسروپرویز را در کتاب خویش منتشر کرده ولی در عین حال آن را معتبر ندانسته لذا نامش را در اعداد چهار نامه منسوب به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که در خور توجّه و تحقیق میباشند نیاورده است.
ب) نکته دیگری که مسئله پاره کردن نامه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ توسط خسروپرویز را تأیید میکند اتفاق مورخین متقدم غیر از یعقوبی بر این مطلب میباشد[۲] تنها یعقوبی آن را قول ضعیف شمرده است،[۳] حضرت آیت الله احمدی میانجی در کتاب مکاتیب الرسول اقوال را چنین جمعبندی کرده:
«کسری خواست کسی نامه را برایش بخواند شخصی قرائت را آغاز کرد وقتی به این فقره از نامه رسید (من محمد رسول الله الی کسری عظیم فارس)[۴] خسروپرویز از اینکه پیامبر نام خود را بر نام او مقدم داشت آشفت و نامه را گرفت و قبل از انکه از محتوایش مطلع گردد پاره کرد.»
تعبیری که برخی از مورخین از آن استفاده کردهاند واژه (تمزیق) است تمزیق به معنی پاره کردن است، وقتی گفته میشود فلانی پارچه را تمزیق کرده یعنی پاره پاره کرده مُچاله کرده است. لذا خطیب بغدادی نوشته است (فدعا بالجلمین فقطعه)[۵] خسروپرویز قیچی خواست و با قیچی نامه را قطعه قطعه کرد.
از این گذشته نفرینی که از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به خاطر اهانت خسروپرویز نسبت به وی نقل گردیده خود شاهد گویایی بر پاره شدن نامه است زیرا عدّه زیادی از گزارشگران تاریخ نوشتهاند پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پس از اطلاع از برخورد زشت خسرو در قبال دعوت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اللهم مزّق ملکه یا مزّق الله ملکه کما مزّق کتابی» خدایا پادشاهیاش را از هم پاره کن یا حکومتش را خدا پاره کند.»[۶]
استفاده از تعبیر «مَزِّقَ» در کلام پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرینه دیگری است بر این که خسروپرویز نامه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را پاره کرده بود لذا آن حضرت از خداوند خواست تا رشته ملکش را پاره کند.
ج) بر فرض که بپذیریم نامه موجود همان نامه اصلی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ باشد، باز منافاتی با پاره شدن آن توسط خسروپرویز ندارد چرا که این احتمال وجود دارد که خسروپرویز گوشهای از نامه را پاره کرده باشد نهجالبلاغه قسمت اصلی آن را، و یا بخشی از نامه را پاره کرده ولی بعدها توسط کارگزاران دربار ترمیم شده است تا به عنوان یک سند نگهداری شود این پدیده بسیار امر طبیعی است.
بنابراین میتوان گفت پاره شدن نامه توسط خسروپرویز از اخبار معتبر و مسلّم تاریخی است و قریب به اتفاق مورخین آن را تأیید کردهاند به علاوه انتساب نامه موجود به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به طوری جدّی مورد شک و تردید میباشد و بر فرض صحّت انتساب منافاتی با پاره شده آن توسط خسروپرویز و ترمیم مجددش ندارد.
——————————————————————————–
[۱] . ر. ک: رسم المصحف (دراسه غویّه تاریخیّه)، خانم قدّوری الحمد، (ط اولی، ۱۴۰۲ ق)، ص ۶۵ تا ۶۷ و رسم الخط مصحف، خانم قدّوری الحمد، ترجمه یعقوب جعفری، (اسوه، ۱۳۷۶ ش)، ص ۵۸ و ۵۹٫
[۲] . مکاتیب الرسول، علی الأحمدی المیانجی، تنظیم مرکز تحقیقات حج، (دارالحدیث، قم، ط اولی، ۱۹۹۸ مردمسالاری)، ج ۲، ص ۳۲۸٫
[۳] . تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، منشورات رضی (قم، ط اولی، ۱۳۷۳ ش، ۱۴۱۴ ق)، ج ۲، ص ۷۷٫
[۴] . مکاتیب الرسول، ج ۲، ص ۳۲۹٫
[۵] . پیشین، ج ۲، ص ۳۲۹٫
[۶] . پیشین، ج ۲، ص ۳۲۸ و ۳۲۹٫
باشه اخیرا برخی مورخین اعلام کردند اصلا پیامبر نامه ننوشته بود این داستان رو اعراب ساختن تا وحشی گری شون رو توجیه کنن