دلیل جایگزینی حکومت پهلوی بجای قاجار

با وجود نفوذ کامل دولت انگلیس در ایران عهد قاجار چه لزومی به جایگزینی حکومت پهلوی بود؟

در دوره قاجار ساختار حکومت ایران و رقابت جهانی بر سر منطقه استراتژیک خاورمیانه و شرایط خاص حاکم بر جهان و وجود تنش های سیاسی بین دول غربی و امپراطور عثمانی و پیدایش جنگ های جهانی اول و دوم و سایر تحولات در روابط بین الملل زمینه را به گونه ای تغییر داده بود که هرگز نمی توان مدعی شد که انگلستان بر ایران در تمامی دوره قاجاریه سلطه‌ی همه جانبه داشته است.

بلکه در هر دوره ای می توان روابط ایران و انگلیس را بطور جداگانه بررسی نمود. بنابراین هرگز روابط سلطه گرایانه انگلیس بر ایران بطور مطلق العنان قابل پذیرش نیست.(۱) چون ایران بعنوان کشوری وسیع با برخورداری از مردمی آگاه در طول تاریخ سابقه‌ی درخشان مبارزاتی با مهاجمین و استعمارگران دارد که هیچگاه اجازه سلطه همه جانبه بر استعمارگران نداده است، چنانکه قیام های مختلف دوره ی قاجار و پهلوی بر ضد استعمار این حقیقت را اثبات می کند.
علاوه بر این علمای بزرگ شیعه در ایران همواره با بیدارگری مردم، مدافع ارزش های ملی و مذهبی بوده اند و در مقابل استعمارگران مبارزات طولانی داشته اند و در این راه شهیدان بزرگی را تقدیم راه استقلال و آزادی این سرزمین نموده اند، نمونه بارز این مبارزات، مبارزات مردم ایران به رهبری علما در انقلاب مشروطیت می باشد. لذا علت اصلی دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران بیشتر به خاطر ضعف سیاستمداران ایران بود. مثلاً روسها در امور داخلی ایران دخالت می نمودند و انگلیسی ها نیز با درباریان میانه خوب داشته و خواسته های خود را بدین طریق در دربار ایران و امور داخلی ایران اعمال می کردند.(۲)
اقدام انگلیسی ها در به قدرت رساندن خاندان پهلوی یک سیاست از پیش تعیین شده و گام به گام بود که براساس برنامه ریزی های دقیق و مطالعات عمیق انجام گرفته بود که به دنبال اهداف خاص بودند. لذا ما در به قدرت رسیدن خاندان پهلوی کاملاً می بینیم که این فرآیند دفعی نیست و رضاخان تا رسیدن به قدرت مطلق از چندین مرحله عبور کرده و آزمایش پس می دهد و سرسپردگی کامل خویش به بیگانگان را به اثبات می رساند. تا پس از طی مراحل مختلف به این مقام که نمایندگی رسمی و کامل بیگانگان بود دست می یابد و اهداف و برنامه های آنها را در ایران به اجرا می گذارد.(۳)
البته در به قدرت رسیدن رضاخان و حمایت انگلیس از این مهره، هم شرایط زمانی دخالت داشت و هم شخصیت قلدر مآبانه رضاخان. وی چنان مهارت و زیرکی از خود نشان داد که توجه بیگانگان و برخی از رجال ایران را به سوی خود بعنوان منجی کشور از وضع وخیم، جلب نموده و به این مقام نایل شد.(۴)
وضعیت استعماری ایران در اواخر دوره قاجار یکی از عواملی است که می تواند، در به قدرت رساندن مهره جدید استعماری (رضاخان پهلوی و فرزندش) نقش داشته باشد، روس ها در صدد برگرداندن استبداد قاجاری بودند. لذا مشروطه توسط محمدعلی شاه سرکوب و مجلس مشروطه به توپ بسته شد و محمدعلی شاه به سبب غلبه مشروطه خواهان به روس پناهنده شد. از طرفی انگلیس نیز در طول تاریخ حضورش در ایران همواره مساعی خویش را در راه کوتاه نمودن دست رقیبان از منابع سرشار نفت و سایر معادن ایران انجام می داد، چنانکه در عصر امتیازات ناصری و مظفری برخی از دول اروپائی با شنیدن اخبار امتیازات انگلیس و روس طمع ورزیده، در پی کسب امتیازات از دولت ایران تلاش نمودند. از جمله فرانسه و آلمان و ایتالیا و حتی آمریکائیها،(۵) این کشورها توانستند، در این اوضاع امتیازات مختصری از دربار ایران بگیرند، دولت بریتانیا حضور تمام رقبا را برای خود یک نوع کاستی تلقی می نمود. لذا برنامه های دقیق فرهنگی و سیاسی و اجتماعی آنها یکسویه در جهت قطع دست رقبا از تمامی منابع ایران چیده شد، تنها عامل مهم در موفقیت این برنامه ها نفوذ سیاسی عمیق در ارکان قدرت بود، از طرفی قاجاریه نسبت به روسها متمایل تر از انگلیسی ها بودند و انگلیسی ها نیز در بین مردم ایران بدنام تر از روسها بودند. بر این اساس انگلیسی ها به چندین هدف در پی قطع ید کامل رقبای خود خصوصاً روسها در ایران بودند، از سوی دیگر ظهور کمونیسم در روس و گسترش آن در برخی از نقاط جهان نگرانی جهان سرمایه داری (امپریالیسم) را در مقابل سوسیالیسم بیشتر می نمود و مقابله با رشد این اندیشه را ضروری می نمود. لذا انگلیس در صدد ایجاد کمربند امنیتی در مقابل گسترش کمونیست بر آمد، بهترین راه ایجاد سد دفاعی، نفوذ در قدرت مرکزی ایران بود، تا هم دست رقبا از ایران کوتاه گردد و هم با هزینه کم و با نیروهای بومی و منطقه ای علیه اندیشه کمونیسم اقدام نماید و از طرفی فرد جایگزین مهره ای باشد که مطیع و حامی منافع دولت بریتانیا محسوب شود، در ایران به خاطر زمینه های موجود اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نیاز به یک چهره ای بود که هم از طرف مردم موجه جلوه کند و هم از نظر رجال کشوری مقبول واقع شود این در حالی بود، که اوضاع وخیم و پیچیده ایران علیه قاجاریان خصوصاً احمدشاه به پیش می رفت و کاستی و سستی احمدشاه و ناامیدی و ناتوانی وی در اداره کشور زمینه را فراهم تر می نمود، تا انگلیسی ها در رسیدن به اهداف خویش در به قدرت رساندن مهره خویش موفق باشند، وضع ایران با انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ که ایران را تحت الحمایه انگلیس قرار داده و بعنوان یک مستعمره انگلیس مطرح می کرد، آشفته تر گردید، در یکی از ضمائم این قرارداد چنین آمده بود: «… اعلیحضرت… احمدشاه و جانشینان از پشتیبانی دوستانه…پادشاه بریتانیا تا زمانی که مطابق سیاست و مشورت با ما رفتار نمایند بهره مند خواهند بود…» آمریکا و فرانسه و شوروی با این قرارداد مخالفت شدید ورزیدند انگلیس برای ساکت کردن آمریکا قول شراکت را به آنها داد.ف ولی آمریکا نپذیرفت.
«قبل از ۱۹۱۹ وضع ایران به طوری بود که ایران بین رقبای روس و انگلیس تقسیم شده بود و دیگر کشورها نیز دارای سهم از امتیازات و غیره بودند.»(۶)
از طرفی دوره ی حکومت قاجاریان نیز به علت طولانی بود سر آمده بود و انگلیس به دنبال مهره ی جدید و تازه نفس بود که به رضاخان روی آور شد.

نتیجه کلی از بحث: قائل شدن به سلطه کامل انگلیس در ایران در تمام دوره قاجار بطور یکنواخت، با وجود گرایشی که از طرف قاجاریان به روس و کشورهای دیگر داشت مشکل است. دولت بریتانیا که در به قدرت رساندن خاندان پهلوی دست پنهان داشت در پی اهدافی بود که با حضور دیگر رقبا نیل به آنها ممکن نبود.
۱٫ ایران منطقه ای استراتژیک و دارای ذخایر نفتی و گاز غنی و سرشار با داشتن مرزهای آبی وسیع در خلیج فارس که به تمام منطقه خاورمیانه متصل و سهل الوصول بود، می توانست پایگاه خوب برای سلطه در تمام خاورمیانه باشد و سوخت کارخانه های انگلیس از نفت ایران تأمین شود.
۲٫ حضور رقبای استعماری و شرکت آنها در ایران برای انگلیس قابل تحمل نبود. لذا لازم بود به نوعی مقابله شود که با وجود قاجاریه رسیدن به این هدف شکل بود. چون روسها شدیداً از قاجار حمایت می کردند، اتحاد جماهیر شوروی مخالف قدرت گیری رضاخان بود و از احمدشاه حمایت می کرد.(۷)
۳٫ اندیشه سوسیالیستی برخواسته از روس دولت بریتانیا و جهان سرمایه داری را بر آن می داشت که با هزینه کم و تلفات پایین و بهترین راه سد آهنین در مقابل گسترش این اندیشه ایجاد نماید که با اهرم قدرت حمایت شود و این در حالی بود که سلسله قاجار و شخص احمدشاه چنین استعدادی نداشته. بلکه با حضور و استمرار او روسها که با ایران مرز مشترک داشتند نفوذشان بیشتر می شد. لذا انگلیسی ها ترجیح می دادند که چهره جدید با شعار جدید در عرصه قدرت حضور یابد.
۴٫ به جهت بیداری مردم ایران و قیام هایی که بر علیه استعمارگران انجام می گرفت، حضور مستقیم انگلیس و دیگران ممکن نبود. لذا منافع بریتانیا کاملاً در مخاطره بود و بهترین راه ترسیم نقشه «استعمار نو» و داشتن مهره های خودی با چهره ای مثبت و وابسته به جهان سرمایه داری لازم بود.
۵٫ دولت بریتانیا برای ادامه حضور خود در ایران موج سواری نمود. چون برای آنها قطعی بود که سلسله قاجاریه کهنه شده و خصوصاً ضعفی که در اداره کشور به خاطر کم تجربگی و عدم اقتدار در احمدشاه وجود داشت. در انتخاب رضاخان به ریاست قزاق ها که از سوی آیرون ساید انگلیس حمایت می شد و ژاندارمری و شهربانی ها در تهران با اشاره انگلیس زمینه را فراهم می نمود، تا قزاقها بدون کوچکترین مشکل وارد تهران شده و کودتای آرام انجام گرفت و سیدضیاء موقتاً در رأس قدرت قرار داده شد و او جای خود را به آرامی به قلدری بنام رضاخان داد. اگرچه تا وزارت رضاخان مخالفت هایی از سوی مجلس با قدرتگیری رضاخان از سوی مدرس و حامیانش انجام می گرفت. ولی همه سرکوب شدند و در نهایت با تصویب مجلس انقراض دولت قاجار به اعلام و رضاخان رسما قدرت را بدست گرفت و دستهای پنهان انگلیس بزرگترین حامی قدرت گیری او بود.

 


پاورقی:

۱٫ مکّی تاریخ بیست ساله، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۵۷، ج ۲،ص ۲۲۸-۱۹۸٫
۲٫ مدنی، سیدجلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر، قم، مدرسین، چاپ سوم، بی تا، ج ۱، ص ۷۷، ص ۶۴، ص ۱۰۵، ص ۳۳۲٫
۳٫ مدنی، «پیشین»، ج ۱، ص ۱۷۰-۲۶۳٫
۴٫ همان، ص ۲۳۱٫
۵٫ تیموری، ابراهیم، عصر بی خبری، تهران، اقبال، ۱۳۳۲، ص ۷-۱۰، ص ۲۳۷٫
۶٫ شمیم، علی اصغر، ایران در دوره قاجاریه، تهران، مدبر، چاپ هفتم، ۱۳۷۵، ص ۷۰ و ۲۴۷ و ۵۹۵ـ۶۴۴ و مدنی«پیشین»، ج ۱، ص ۱۴۲-۱۴۸٫
۷٫ بهار، ملک الشعرا، تاریخ احزاب سیاسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۸۰، ج ۲، ص ۳۱۸٫

http://www.vatanfa.com/?s=دلیل-جایگزینی-حکومت-پهلوی-بجای-قاجار